اربعین حسینی

سؤال تکراری هیأتی ها - این روزا
اربعین چی میشه؟
سؤالی که مونده برام بی جواب - قبل خواب
(اربعین چی میشه؟) ۲
چی میشه؟ یعنی باز راه حرم وا میشه؟
چی میشه؟ یعنی نوکریمون امضا میشه؟
چی میشه؟ غم دوری مون مداوا میشه؟
چی شد که راهِ حرم و / روی ما بستی / امام حسین؟
(نشونه ای بده بگو / فکر ما هستی / امام حسین) ۲
بیام ممنونم ، نیام دلخونم
حسین ای جونم ای جونم ای جونم

خودت جواب نوکر و کاش بدی - راش بدی
خب بیام چی میشه؟
تویی که بودی از همون بچگیم - زندگیم
(کربلام چی میشه؟) ۲
چی میشه؟ یعنی باز کوله مو من میبندم؟
چی میشه؟ به خدا از بَدیام شرمندم
چی میشه؟ ببین از غیر تو من دل کَندم
یعنی برا قطره یه جا / بین دریا نیست / امام حسین؟
(یعنی فقط برای ما / توو حرم جا نیست / امام حسین؟) ۲
بیام مهمونم ، نیام بارونم
حسین ای جونم ای جونم ای جونم

من توی دنیای پُر از سرکِشی - دلخوشی
جز حرم چی دارم؟
توو آخرالزّمانِ غرق گناه - تکیه‌گاه
(جز حرم چی دارم) ۲
چی دارم؟ گناه من چیه دوسِت دارم؟
چی دارم؟ من بدونِ کربلا بیچارم
چی دارم؟ توی هیأتا همش آوارم
بدعادتم کردی حالا / پشت خط موندم / امام حسین
(دو ساله که توو حسرتِ / زیارت موندم / امام حسین) ۲
بیام گریونم ، نیام حیرونم
حسین ای جونم ای جونم ای جونم

• جمعه
• 26
• آبان
• 1402
• ساعت
• 14:40
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

#اربعین_حسینی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_س

من چِهِل شب ز فراقِ تو شدم چِله نشین
اربعینی برسد تا به وصالت برسم!

#اللهم_الرزقنا_زیارت_الحسین_ع
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

• سه شنبه
• 30
• مرداد
• 1403
• ساعت
• 16:12
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

#بدرقه_زائران_حرم_عشق

تو ای مسافرِ جنّت خدا نگهدارت
برو به کوی سعادت که دستِ حق یارت

از این صفا وُ سعادت خوشا به احوالت
فرشتگانِ خدا آمدند به دنبالت

سفیرِ عرش خدایی به گلشنِ هستی
رسیده ای به وصال و ز خاک و تن رستی

اگر به شوقِ زیارت به آن مکان رفتی
بدان، بدان که فراتر ز آسمان رفتی

به آه و ناله ی زینب به قلبِ سوزاتش
تو را به جانِ حسین و به آهِ طفلانش

اگر به روضه ی رضوان شدی تو مهمانش
ز شوقِ سینه ادا کن تو عهد و پیمانش

تو خود به سجده جمالِ خدای منان بین
در آن فضای بهشتی رخِ شهیدان بین

اگر ز نیزه شنیدی تلاوتِ قرآن
بگو ، بگو لک لبیک تو از دل و از جان

خدا دهد به تو پیوسته برکت ایمان
اگر عمل بنمایی به سیرتِ قرآن

تو ای مسافرِ جنّت خدا نگهدارت
برو به کوی سعادت که دستِ حق یارت!

#هستی_محرابی

• سه شنبه
• 30
• مرداد
• 1403
• ساعت
• 17:04
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

#جامانده_های_زیارت_اربعین

شعرهای بدِ من از سرِ بی حوصلگی ست
دیگه ثابت شده من نوکرِ نالایقتم

شده صد بار از این قافله طردم بکنی
باز هم عاشقتم ، عاشقتم ، عاشقتم!

#هستی_محرابی
#بداهه

• شنبه
• 3
• شهریور
• 1403
• ساعت
• 21:55
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

از شاعـران گرانقدر کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ
سید امیر حسین خوشرو و خانم منصوره محمدی مزینان

➖➖➖
تو آقای مهربونی
بد و خوب ما گداها رو میدونی
کاش مثل برگ خزونی
گناهام بریزه آقا تو فقط برام بمونی۲

غم تو قلبمو سوزونده
دلم و تا روضه کشونده
چیزی تا اربعین نمونده
(میخری یانه؟)۳
من همون گدای بی دست وپام
آبرو داری کن
به تو خیلیه بدهکاریام
آبرو داری کن
اربعین با رفیقام حرم بیام
آبرو داری کن

آبروی دوعالم۴
_
زندگی که بی زیارت
توی این روزا نداره دیگه برکت
به دلم نمونده طاقت
یه دعایی کن تو آقا به دلم نمونه حسرت

عمریه که دلم اسیره
حرم تو چه بی نظیره
خاطره هام تو این مسیره

(میخری یا نه؟) 3

اگه میشه منم باز ببین
به خدا دلتنگم
دغدغه ام شده فقط اربعین
به خدا دلتنگم
نزنی الهی روم و زمین
به خدا دلتنگم

ای حسین، ای جانم۴
__
میدونی تا پای جونم
به پای علم تو این خیمه میمونم
اسمته روی زبونم
نبض زندگیم شدی تو ای آقای مهربونم

چشام این روزا هی میباره
کربلا رو یادم و میاره
حرم یه حال دیگه داره
(میخری یا نه؟ ) 3

من همون نوکر تو روضه هام
خوب منو میشناسی
منی که دیوونه ی کربلام
خوب منو میشناسی
غریبه نیستم آقا آشنام
خوب منو میشناسی

ای حسین ، ای جانم۴

نغمه پرداز و بند اول:
#سید_امیر_حسین_خوشرو
بند۲و۳
#منصوره_محمدی_مزینان
➖➖➖

انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.
تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

• چهارشنبه
• 21
• شهریور
• 1403
• ساعت
• 10:41
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول:
به یاد روضه هات چشام خیسه
هرجایی که قدم زدم آقا
وقتی میون موکبات هستم
حس میکنم تو حرمم آقا

موکبات چقد برو بیا داره
واسه دردای همه دوا داره
با ما همسفر میشه مشایه
هرکسی که شوق کربلا داره

موکبات داده بال و پرم
ما رو میندازه یادحرم

➖➖➖
بند دوم:

خستگیام فدای زوارت
سر میذارم به پای زوارت
نذر توئه همه کس و کارم
جونم کمه برای زوارت

شامل لطف و عنایت شمام
من که مدیون محبت شمام
سختیای موکبات شیرینه
افتخارم اینه خدمت شمام

خاکای موکبت کیمیاس
نوکریت عزت خادماس

بند سوم:
وقتی که موکب تو شد برپا
تا رسیدیم خدمت زائرها
آبله ی پاهاشونو دیدیم
یاد رقیه افتادیم اینجا

مثل مادرش خمیده قامتش
فدای کبودیای صورتش
کاشکی ما مثل رقیه بین راه
بمیریم همه برای غربتش

الامان الامان الامان
عمه جان امام زمان

مهدی_کبیری

نجف اشرف 15صفر1445

منبع جواز نوکری

@javazenokari

• پنج شنبه
• 5
• مهر
• 1403
• ساعت
• 13:05
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

مجتبی کریمی

➖➖➖
میخونم توی این راه، با یاد شهدا
مَن نَصَرَنا بِنَفسِه، فَهُوَ فی حِزْبِنا

هم قدم شدیم، با مهدی زهرا
هم قدم شدیم، باشیم کربلایی
این مسیر سرخ، جاده‌ی ظهوره
اومدیم بشیم، تو راهش فدایی

به امام یاری می رسونیم
تا ابد با حسین می‌مونیم
همه از جون و دل می‌خونیم

لبیک یا حسین
لبیک یا مهدی
---
طریق مشایه باشه، مسیر قرب ما
مَن نَصَرَنا بِنَفسِه، فَهُوَ فی حِزْبِنا

به نور حسین، دلها میشه روشن
یه عمره که‌ما، دل بستیم به راهش
یه‌روزی میایم، این راهو با مهدی
آرزومونه، باشیم تو سپاهش

همه بی تاب و بی قراریم
همه تحت امر ذوالفقاریم
پای عشق تو سر میاریم

لبیک یاحسین
لبیک یا مهدی
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

• پنج شنبه
• 5
• مهر
• 1403
• ساعت
• 13:11
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

رضا سرانی

➖➖➖
یه نگاه کن به منه جا مونده
منه درمونده ی از راه مونده
می‌بینم همه رفیقام رفتن
من موندم با دل وا مونده

ساده بگم، من دلم لک زده اربعین حرم
بهترین قاضی اصن خودت حَکَم
من لیاقت ندارم فدات بشم ؟

هرچی بگی، ای ارباب من ،رو چشم
فقط بذار طعم این عشقو، بچشم

آه، حرم حرم حرم حرم
...........
توی گریه هام چقد حسرت هست
اربعین حرم باشم قسمت هست؟
انقدر درگیره فکرم که دیشب
خواب دیدم که هنوز مهلت هست

ساده بگم
ای امام خوب من عاشقتم
میمونم تا پای جون پای علم
نگیری از زائرات منو قلم

امام من، هرچی که دارم، به فدات
دلم می‌خواد، هر لحظه باشم، توو نگات
آه، حرم حرم حرم حرم
......
قطره ام توو حسرت دریاتم
همه میدونن که من شیداتم
اگرم نشد بیام آقا جون
می‌دونی هر قدم همراتم

ساده بگم
بیشتر از خودم تورو دوسِت دارم
مهربون تر از پدر و مادرم
تورو می‌بینم یروز بالا سرم

اون روزی که، توو خون دست و پا، میزنم
شهید میشم، اسمت رو صدا، میزنم
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

• پنج شنبه
• 5
• مهر
• 1403
• ساعت
• 13:16
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

اسم زیبای تو زیر و روم کرد
نوکریت صاحب آبروم کرد
از ته دل میگم خیر ببینه
اونکه با پرچمت روبروم کرد۲

مدیونیم به شهیدانی که
با سختی روضه ها رو برپا کردن
از خون و خونواده شون دل کندن
برای ما راه و مهیا کردن

قول میدیم میون روضه ها
میون سوز و اشک و دعا
از شهدامون غافل نشیم
اگه قدم زدیم تو کربلا

بگو به یاد شهدا
لبیک یا ثارالله
➖➖
?بند دوم:

مدیون خون پاک شما شد
هرکی با روضه ها آشنا شد
عکستونو گرفته به دستش
هرکسی راهی کربلا شد

به نیت شما میریم مشایه
توی مسیر قدم قدم با مایید
دعا کنید ما رو میون روضه
اون شبایی که مهمون آقایید

قول میدیم تو راه کربلا
گریه کنیم به نیت شما
قول بدید شما بجای ما
سلام بدید محضر آقا

میگیم به یاد شهدا
لبیک یا ثارالله
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

• پنج شنبه
• 5
• مهر
• 1403
• ساعت
• 13:20
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

حسین بیدگلی

▪️چه عشق ِ مقدسی، حسین
چه شور ِ عظیمیه به پا
تمومی عاشقا دارن
پیاده میان تا کربلا

▫️من امسالو کربلا میام
به نیت ثامن‌الحجج
فقط برای ظهور تو
دعا می کنم برای فرج

نوکرا مثه قطرن
کاشکی قطره دریا شه
ظهر اربعین تنها
خواستمون فرج باشه

العجل اباصالح ۴

==============

▪️ببین که دارم میام حرم
قرار ِ ما ظهر ِ اربعین
الهی ببینمت آقا
توو کربلا ظهر ِ اربعین

▫️دوایی نداره درد ما
به غیر ِ ظهور تو آقا
چه حاجتی غیر از این دارم
به خاطر فاطمه بیا

نوکرا مثل قطرن
کاشکی قطره دریاشه
ظهر ِ اربعین تنها
خواستمون فرج باشه

العجل اباصالح
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

• پنج شنبه
• 5
• مهر
• 1403
• ساعت
• 13:30
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

به نام خدای جهان آفرین
خداوند آب روان آفرین
عقیق آفرین ساربان افرین
دهان آفرین خیزران آفرین

ازین نامرتب سلام علیک!
مسیحای زینب سلام علیک!

اَ اَدخُل؟تو خواندی که دعوت شدم
حلالم کن اسباب زحمت شدم
زیارت شدی و زیارت شدم
مهیای ذکر مصیبت شدم

عجب روضه ای روضه خوانت منم
برای غمت سینه هم‌ می‌زنم

چهل روزی است این زن قد کمان..
همان زن که عظمی ست بین زنان..
گرفتار شمر است با ساربان..
نگفتم نرو پیش زینب بمان!

چهل روز من بی تو بودم حسین
کبود کبود کبودم حسین

منی که میایم از آن راه دور..
شکسته وقار و شکسته غرور
به صد زحمت از مست های شرور
لباس تنت را گرفتم به زور

شرافت گرفته ست قرآن به تو!
نبینم بگویند عریان به تو!

عجب کربلایی عجب محشری
عجب اسبهایی عجب معبری
عجب بوریایی عجب پیکری
عجب حنجری و عجب خنجری

سرت بود سمت حرم کج حسین
تورا پشت و رو کرد با لج حسین

سرت را نخست از حرم غصب کرد
سپس بین خورجین یک اسب کرد
سپس برروی شاخه ای نصب کرد
سپس بابتش جایزه کسب کرد

دلم سوخت از شام تا بامداد
سر تو کجا تشت ابن زیاد؟!

چنان سخت بر من گذشت آن نبرد
تنم شد کبود و رخم بود زرد
شدم آخر عمر بازارگرد
درآن کوفه همسایه با من چه کرد

حسین چندتا زخم بد خورده ام
من از آشنایان لگد خورده ام

مرا غیر درد ومحن نیست که
مرا شام مثل وطن نیست که
مرا شمر زد دست من نیست که
به بازارشان جای زن نیست که

به فکرم نمی‌رفت آبم کنند
گرفتار بزم شرابم کنند

حسین قربانچه
پوریا هاشمی

• دوشنبه
• 16
• مهر
• 1403
• ساعت
• 13:52
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

چهل منزل پناه آورده ام از غم به تنهایی
سراپا سوختم از ماتَمت هر دم به تنهایی

قیامی را که تو آغاز کردی جاودان کردم
ندیدم غیر زیبایی و دیدم غم به تنهایی

تمام کاروان را دل-تسلی داده ام اما
چهل روز است با داغ تو میگریَم به تنهایی

غرورم را شکستند و به روی خود نیاوردم
ولی پشتم شکست از کربلا کم کم به تنهایی

چه زجری دارد اینکه بی برادر؛ بین نامحرم
بمانَد یک زنِ غمدیده بی مَحرم... به تنهایی

سرت بر نیزه و دستانِ من بسته! چکید اشکم-
سرِ بازار رویِ معجرم؛ نم نم به تنهایی

شبیه کوه از کوفه به شام بی حیا رفتم-
میانِ سلسله، در هلهله محکم... به تنهایی

پس از کرب و بلا حال دلم هر روز بدتر شد
تمایل داشت بعد از رفتنت قلبم به تنهایی

دلم خوش بود در جان دادنم بالا سرم هستی
رقم خورد آه... با پیراهنت مرگم به تنهایی!

• شنبه
• 21
• مهر
• 1403
• ساعت
• 13:15
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

کنجِ حرم انگار تنها جایِ ما نیست
رفتند زائرها و حالِ ما چه حالیست...

رفتند و ما ماندیم و یک آهِ نهانی
حسرت به دل داریم! این دردِ کمی نیست

با خاطراتش اشک می ریزیم هر شب
جز خاطراتی شعله ور همدردمان کیست؟!

قسمت نشد مشایه و داغش به دل مانْد
گاهی نرفتن بدتر از صد زخم کاریست

لعنت بر آن عصیانِ شیطان-زاده ای که
با شوقِ بی حد اسم مان را خط زد از لیست

رحمت بر آن نوکر که اربابش به او گفت:
بار سفر بردار! این توفیق؛ حتمیست-

-اجر تمام روضه هایت اربعین است
مثل همیشه رفتنت امسال قطعیست

امسال هم ما را حرم قابل ندانست
عمریست جای ما به زیرِ قبّه خالیست

غمگین نشسته، غبطه خواهد خورد و این است-
حالِ دلی که بیقرار است و هواییست

موکب به موکب میرود تا تلّ و مقتل
اشکی که از چشمانمان هر لحظه جاریست

باید کجا این درد را مرهم گذاریم؟!
تکلیفِ ما جامانده هایِ کربلا چیست؟!...

• شنبه
• 21
• مهر
• 1403
• ساعت
• 13:16
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

-لطفا حق روضه ادا شود-

غمی کشانده به جانم حرارتِ تب را
نشانده بر غزلم؛ غربتِ مرتب را

چگونه وصف کنم "ما رأیتُ إلا" را
چگونه شرح دهم روضه های زینب(س) را

دلش شکست ولی عاشقانه ترک نکرد
پس از نمازِ شبش ذکرِ نابِ "یا رب" را

نفس به بغض نشست آن زمان که جا میداد
میانِ جانِ خودش ماتمی لبالب را

به رویِ تلّ، دلش آشوب شد همینکه دید-
به زیرِ هجمهٔ نیزه؛ تنی معذّب را

سر و جبینِ حسینش به خون مزیّن شد
عطش دو چندان کرد ناتوانیِ لب را

میانِ غربتِ گودال؛ رگ به رگ بوسید
تمام حنجرهٔ خشک و نامرتب را

برای سوختنِ زخم های رویِ تنش
چه صیقلی کردند هر چه نعلِ مَرکب را

رسید کرب و بلا، زينبی(س) که بیطاقت
رساند تا به سحر با عزا چهل شب را!

• پنج شنبه
• 10
• آبان
• 1403
• ساعت
• 18:58
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

میروی و هست ربّ العالمین همراهِ تو
میرود موکب به موکب اهلِ دین همراهِ تو

حضرت صاحب عزایی! جاده ها هم شاهدند
هست همواره چه داغی آتشین همراهِ تو

پرچمی با ذکرِ یا جدّاه داری رویِ دوش
روضه هایِ بیهوا شد بهترین همراهِ تو

میچکد از چشم هایت اشکِ خون در هر قدم
میشود در این سفر عالم، حزین همراهِ تو

میشدم منزل به منزل کاش با تو همسفر
چونکه می آید أمیرالمؤمنین(ع) همراهِ تو

حضرت زهرا(س) و پیغمبر(ص)،حسن(ع) با أنبیا
باز هم عازم شده عرش برین همراهِ تو

پا به پایِ زائران و پا به پایِ آسمان
لحظه لحظه راه می آید زمین همراهِ تو

شک ندارم که شهیدان؛ با نوای یاحسین(ع)
یک به یک هستند آری اولین همراهِ تو

شرم دارم همقدم با تو شوم! چون میروند
صف به صف از عالمانِ با یقین همراهِ تو

چیست اِشکالَش اگر گریان بیاید تا حرم
سائلی بی سرپناه و مستکین همراهِ تو؟!

با لباسی خاک خورده، با عطش ، مثلِ خودت
آرزو دارم بیایم اینچنین همراهِ تو

راهی ام کن! دوست دارم از نجف تا کربلا-
خسته و مضطر بیایم اربعین همراهِ تو!

• پنج شنبه
• 10
• آبان
• 1403
• ساعت
• 18:59
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

چشم جبرائیل بر گودال خونی مات شد
مقتل تو جای پای عده ای الوات شد

ارباً اربا بودی و یک طرفة العینی حسین
پیکرت در پیش مادر بانی خیرات شد

• یکشنبه
• 12
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 11:50
• نوشته شده توسط
• charmi

گواهی می دهد چشمان زارم
چهل روز است، گریه بوده کارم

گذشته سخت بر ما شام، اما
من از کوفه برایت حرف دارم

• دوشنبه
• 13
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 19:15
• نوشته شده توسط
• charmi

شمردم ستونهای راه عبور تو را
و حس کردم اینجا تماماً حضور تو را

روی سینه ی کوله ها می شد احساس کرد
تپشهای ممتد قلب صبور تو را

• شنبه
• 18
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 07:04
• نوشته شده توسط
• charmi

توان حس کرد حال خواهرت را
و باور کرت چشمان ترت را

وداع آخرت آمد به یادم
که دیدم من عمود آخرت را

• شنبه
• 18
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 07:07
• نوشته شده توسط
• charmi

من هلهله ی دور و برت را دیدم
زین واقعه چشمان ترت را دیدم

از کیفیت شهادت و غارت تن
تا هر چه که آمد به سرت را دیدم

• یکشنبه
• 19
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 15:34
• نوشته شده توسط
• charmi

به ظاهر خنده بر لب داشت هر جا دید غمگینم
به باغ چشمهایش می سپردم اشک سنگیم

دلیل اینکه مشهورم به کوه صبر این راز است
در این مدت سه ساله دخترت می داد تسکینم

• سه شنبه
• 21
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 09:55
• نوشته شده توسط
• charmi

غصه هایت در دل غمدیده جا انداخته
خواهرت را یاد دردی آشنا انداخته

این جراحات و کبودیهای تن، جای خودش
درد دوری از تو، زینب را ز پا انداخته

• سه شنبه
• 21
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 09:59
• نوشته شده توسط
• charmi

تیره شد در نظر من دنیا
پهلویت گشت شبیه زهرا

نشد آخر که فراموش کنم
نیزه ی صالح و پهلوی تو را

در منابع تاریخی آمده است که صالح بن وهب یزنی نیزه‌ای به پهلوی امام زد.

• سه شنبه
• 21
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 11:35
• نوشته شده توسط
• charmi

تیره شد در نظر من دنیا
پهلویت گشت شبیه زهرا

نشد آخر که فراموش کنم
نیزه ی صالح و پهلوی تو را

در منابع تاریخی آمده است که صالح بن وهب یزنی نیزه‌ای به پهلوی امام زد.

• سه شنبه
• 21
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 11:35
• نوشته شده توسط
• charmi

تیره شد در نظر من دنیا
پهلویت گشت شبیه زهرا

نشد آخر که فراموش کنم
نیزه ی صالح و پهلوی تو را

در منابع تاریخی آمده است که صالح بن وهب یزنی نیزه‌ای به پهلوی امام زد.

• سه شنبه
• 21
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 11:35
• نوشته شده توسط
• charmi

در پشت سر تو قافله می آمد
گه گاه صدای حرمله می آمد

تا نوبت این رذل شد و خاطره اش
از جمع صدای هلهله می آمد

• سه شنبه
• 21
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 15:19
• نوشته شده توسط
• charmi

من آیه ی تطهیر را بر خاک دیدم
بر روی آیه پنجه ی ناپاک دیدم

دیدی گریبان دلم را چاک کردم؟
چون بر لب قرآن ناطق چاک دیدم

• چهارشنبه
• 22
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 07:38
• نوشته شده توسط
• charmi

زمرمه اربعین امام حسبن(ع)
پاشو ببین، بعد فراق، خواهرتو، حسین جانم
باز دوباره، من اومدم، در برتو، حسین جانم
چهل روزه ، کمر زینبت خمیده
چهل روزه، چه چیزا خواهرت ندیده
چهل روزه، چه چیزا خواهرت ندیده
برادر جان، گل زهرا حسین حسین جان ٣
_______________________________
باز دوباره، یادم اومد، قتلگه و، تن بیسر
انگاری باز، من می بینم، شمر لعین، با اون خنجر
چهل روزه، اشک خون از، چشام روونه
دعا کن که، دیگه زینب، زنده نمونه
دعا کن که، دیگه زینب، زنده نمونه
برادر جان...
__________________________________
وای امون از،درد فراق، شام بلا، حسین جانم
بزم شراب،بارون سنگ، رو سر ما، حسین جانم
حلالم کن، دخترت مونده تو، خرابه
حلالم کن، حال زینب، خیلی خرابه
حلالم کن، حال زینب خیلی خرابه
برادر جان....

شعر:اسماعیل تقوایی

• چهارشنبه
• 22
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 17:02
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

از مشرق شام بلا سر زد سپیده
خورشید آمد با نفس های بریده

بعد از به نیزه رفتن خورشید زهرا
نوبت به میدان داری زینب رسیده

• پنج شنبه
• 23
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 09:12
• نوشته شده توسط
• charmi

چون زخم تنت، زخم دل من کاریست
این روضه برای خواهرت دل داریست

آبی که نشد قسمت لبهای شما
امروز به روی سنگ قبرت جاریست

• جمعه
• 24
• مرداد
• 1404
• ساعت
• 18:49
• نوشته شده توسط
• charmi