اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 سید محسن حسینی

اربعین -( چطور بگم بـا ما چها کردن) * سید محسن حسینی

83

اربعین -( چطور بگم بـا ما چها کردن) چطور بگم بـا ما چها کردن
برای مـا نـان و خرما آوردن
گفتم خـدا کند که برگردن مظلوم حسین جان

با هلهلـه دور و بـرم موندن
با طعنـه دلـم رو سوزوندن
تمام مـارو خارجـی خوندن مظلوم حسین جان

تو کوچه‌ها کوچه وامی‌کردن
خواهـرت و تمـاشا می‌کردن
مظلوم حسین مظلوم حسین جان (2)

تو این سفر خونجگر خوردم
سه‌ساله افسرد و من افسردم
صدا می‌زد عمـه بیـا مـُردم مظلوم حسین جان

اگر چه از ما بی‌عدد کشتن
ولی رقیه رو چـه بد کشتن
به مثل زهـرا با لگد کشتن مظلوم حسین جان

راه رفتنـش بــا سـر زانــو بود
مُرد و هنوز دستش به پهلو بود
مظلوم حسین مظلوم حسین جان (2)

بودم الف تـو کـرده‌ای دالم
چهل شب و روز که می‌نالم
رفتـم ز یـاد و یـاد گـودالم مظلوم حسین جان

ای یوسفم چون گل توراچیدن
پیــراهن کهنــه تــو دیـدن
به کهنه پیراهن می‌خندیدنمظلوم حسین جان

چـه بـر سـر پیکــرت آوردن
چه جور ز گودال درت آوردن
مظلوم حسین مظلوم حسین جان (2)

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید محسن حسینی

زبانحال اربعین -(بگـو ای کربـلا کـو دلبـر و دلـدار زینب) * سید محسن حسینی

53

زبانحال اربعین -(بگـو ای کربـلا کـو دلبـر و دلـدار زینب) بگـو ای کربـلا کـو دلبـر و دلـدار زینب
بگـو ای کربـلا کـو قافلـه ســالار زینب
بگـو ای کربـلا بایـد کجـا را مـن بگردم
بگو ای کربلا کـو شمـع شـام تـار زینب
امـام و دلبـر من عزیــز مــادر من
بگو با من کجایی حسین بی‌سر من
ببین همسفرکه با چشم ترزیارت‌نامـه خواندم
شـده اربعین تو ای نازنیـن ببین کردی کمانم

شدم من زائرت اینجا زیارت‌نامه خواندم
نمی‌دانم چرا بعد از چهل شب زنده ماندم
تماشایی‌تـر از مـن زائــر دیگـر نـداری
سـر قبـرت خـودم را با سر زانو رساندم

تو که هستی امامم تویی مـاه تمامم
بود دستم به سینه تو را گرم سلامم
ببین همسفر که با چشم تر زیارت‌نامـه خواندم
شـده اربعین تو ای نازنیـن ببین کردی کمانم

هر آنچه دیده‌ام من کس نه دیده نه شنیده
میـان خیمه‌هـا مـن مانـدم و قــد خمیده
همین جامن خودم دیدم حسینم دستوپازد
همین جا من زدم بوسـه به رگ‌های بریده
به لب راز و نیازه به دل سوز و گدازه
امانازسممرکب امـاناز نعـلتازه
ببین همسفر که با چشم تر زیارت‌نامـه خواندم
شـده اربعین تو ای نازنیـن ببین کردی کمانم

دلم را هر کجا با طعنه سوزاندن حسین جان
مرا در شام و کوفه خارجی خواندن حسینجان
امـام مـن نمی‌دانـم خبــر داری تـو یـا نـه
که من را در میان کوچه گرداندند حسین جان
ببین در پیچ و تابم غم تـو کرده آبم
کشاندی یابن الزهراتو در بزم شرابم
ببین همسفر که با چشم تر زیارت‌نامـه خواندم
شـده اربعین تو ای نازنیـن ببین کردی کمانم

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه اربعین -( روی قبرت ای حسین جان من ز اشکم گل فشاندم) * سید محسن حسینی

47

نوحه اربعین -( روی قبرت ای حسین جان من ز اشکم گل فشاندم) روی قبرت ای حسین جان من زاشکم گل فشاندم
زائـر قبـر تو هستـم من زیارت نامـه خواندم
عزیـز مـادرم سـلام ای دلودلبرم سلام
سرروی قبرت می‌زارم امام بی‌سرم سلام
(حسین من حسین من) ۲

بویت آید بر مشامم ای گل خوشبو حسین جان
من میام بر سر قبـرت با سر زانو حسین جان
باشدبه دست من گل اب آمدم از شام خراب
بگو خبـر داری یا نهآمدم از بزم شراب
(حسین من حسین من) ۲

ای امام بی‌سـر من چـی آوردن بـه سـر من
تو مسیر شام و کوفه می‌سوزوندن جگـر من

دلم چه بی‌حوصله بودبین ماهـا فاصله بود
چشم تو روشن همسفرهمسفرم حرمله بود
(حسین من حسین من) ۲

اینجا بود که نیزه‌داران به سوی قتلگاه می‌رفتند
اینجا بود که ده تا مرکب بـروی تو راه می‌رفتند
تو آفتاب سوزوندنت به هر طرف کشوندنت
به پیش چشم مادرم با نیـزه برگردونـدنت
(حسین من حسین من) ۲

سرت رو بردن حسین جان رو به پیکرت آوردن
تو به مـن بگـو که گـودال چها بر سرت آوردن
دیدم که خیلی درهمی به زیر نیـزه‌ها خمی
هر عضو تو شمرده‌ام دیدم بازم خیلی کمی
(حسین من حسین من) ۲

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

اربعین -( یک اربعین آمـد تـو را ندیــدم من) * سید محسن حسینی

51

اربعین -( یک اربعین آمـد تـو را ندیــدم من) یک اربعین آمـد تـو را ندیــدم من
در شام ودر کوفـه چها کشیدم من
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

کی باورش می‌شه شام خراب و من
کی باورش می‌شه بـزم شراب و من
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

دلـی کــه آزرده دوبــاره آزردنـد
بــرای مــا نـام و خرمــا آوردنـد
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

خون خدا من رو خونجگـرم کردی
با شمر و با خولی همسفـرم کردی
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

شرمنده‌ام از تو یک لالـه جا مانده
به کنج ویرانه سـه سالـه جا مانده
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

رقیـه را دیـدم که خیلی ترسیده
دیدم که طفل تو گرسنه خوابیده
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

همین جابودومن روازتوجداکردن
تو رو به پیش من جدا جدا کردن
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

ای یوسف زهـرا پیــرهنت بـردن
تو رو توی گودال غریب گیر آوردن
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

دویدن من رو بـه سـوی تــو دیـدن
زمین که می‌خوردم همه می‌خندیدن
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

چندتا حسین من رو دست زینب بود
چند تا حسین من به زیـر مرکب بود
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

چهــا تـو گـودال تنـگ مـی‌آوردند
نیزه تمـام می‌شـد سنگ مـی‌آوردند
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه اربعین -( عزیــز مـادرم کــو- خدایــا دلبــرم کو) * سید محسن حسینی

0

نوحه اربعین -( عزیــز مـادرم کــو- خدایــا دلبــرم کو) عزیــز مـادرم کــو- خدایــا دلبــرم کو
بگـو ای کربـلا بــا مـن امـام بی‌سرم کو
حسین جانم حسین جانم

منم چون شمع سوزان- پریشانم پریشان
سر قبرت زیارت نامه می‌خوانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم

تویـی مـاه تمامـم- تویـی رکن و مقامم
منم حاجی و باشـد قبر تـو بیت‌الحرامم
حسین جانم حسین جانم

سلام ای دلبـر من- سلام ای سـرور من
چـه آوردی امـام بی‌سـر من بـر سر من
حسین جانم حسین جانم

ز دیده خون فشاندم- زیارت‌نامه خواندم
نمی‌دانم چرا بعد از چهل شب زنده ماندم
حسین جانم حسین جانم

ببین در پیچ وتابـم- غـم تـو کـرده آبم
کشیـدی یوسـف زهـرا سـوی بزم شرابم
حسین جانم حسین جانم

  • شنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

جا مانده ی اربعین حسین(ع) * رضا ترابی گیلده

542
1

جا مانده ی اربعین حسین(ع) ◾دوبیتی اربعین
اربعین را چه کنم با دل دیوانه ی خویش
کربلا بسته شد و نوکر ِ آواره شدم

چاره اندیش ِ دو عالم تو کجایی آقا
چاره کن بر دل دیوانه که بیچاره شدم

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:39
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

اربعین حسینی (دوری هر چیز را راحت تحمل میکنم) * رضا ترابی گیلده

497

اربعین حسینی (دوری هر چیز را راحت تحمل میکنم) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دوری از هر چیز را راحت تحمل می کنم
غیر از آن روزی که راه ِ کربلا بسته شود

بدتر از آن درد بی درمان یکی دیگر بُوَد
چون که می میرم اگر باب الرضا بسته شود

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:22
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شور احساسی اربعین * خادم الزینب

503

شور احساسی اربعین شور سینه‌زنی
ویژه‌ی اربعین

الحمد والمنه که من
سینه زنه حسینم(۳)
ایشالا ظهر اربعین
تو بین الحرمینم(۳)
منم عزادارِ تو با
حبیب عالمینم(۳)
ایشالا ظهر اربعین
تو بین الحرمینم(۳)

شب قدر خورده رقم برام
پایین پای تو جون بدم
شاید اینجور پیش مادرت
بتونم خودی نشون بدم

میام با پای پیاده ارباب
مثه دخترای معجر سوخته
مثه دختری که وقت غسلش
همه دیدن موهای سر سوختا

بند دوم

شکر خدا دوباره این
بو زده به مشامم (۳)
ایشالله امضا بشه زود
برات کربلامم (۳)
یعنی میرسه حرمت
دوباره السلامم السلامم(۳)
از اول محرمت
همیشه تشنه کامم (۳)

آخه اون شِفاهُ الذابلات
مثل زهر میکنه آبمو
آخه اون پیکر بی سرت
میکنه خونه خرابمو

بدی کربلا ازت ممنونم
مث قبلنا بهت مدیونم
اگه عمرمم تموم شه بازم
پای روضه های تو میمونم

بند سوم

آتیش نمیسوزونه اون
سینه ای رو که واست (۳)
سوخته و ضربه خورده و
به روضه کرده عادت(۳)
تو روز محشر میدونم
خودت میای شفاعت(۳)
مخصوصا آقا اگه که
مادر کنه وساطت (۳)

نقطه ی ضعف تو مادره
تکیه ی منم به حیدره
خواهراتو خیلی دوست داری
چشم من بلطف خواهره

اگه دستای منو رد کردی
میرم یه پیرهنو میارم
همون که سوخته میون شعله
آره ام الحسنو میارم

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:15
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا * مرضیه عاطفی

592
3

بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا
موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا

با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین
شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا

بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع)
چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا

یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان
بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا

تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او
با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا

یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان
بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا

هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر
از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا

از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود-
غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا

بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب
با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا!

#صلی_ألله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علیک_یا_صاحب_الزمان_عج
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
#أین_الامام_المنتقم
#مرضیه_عاطفی

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(هرچند همیشه، کربلا را خواندم) * عادل حسین قربان

616

اربعین حسینی  -(هرچند همیشه، کربلا را خواندم) هرچند همیشه، کربلا را خواندم
از خیلِ عظیمِ زائران جاماندم

یک عمر به شوقِ دیدن خوابِ حرم
این جسمِ غریبِ خویش را خواباندم

در حسرتِ روی کربلا می‌گریم
آن‌قدر که چشمِ خویش را خشکاندم

با قافله‌ی حسین در خواب و خیال
همراه شدم، سرودِ غربت خواندم

ریزه‌خورِ خوان کربلا بودم و حیف
با معصیت و گناه خود را راندم

امسال دوباره نامِ من "زائر" نیست
خسران زده‌ام! حسین برگرداندم

یک روز قدم قدم کنارِ جابر
در راهِ حرم...، خوش است ما را آن دم

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:57
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زمینه ،شور امام حسینی * سید ناصر اسماعیل نسب

567
1

زمینه ،شور امام حسینی شور سینه‌زنی
سیدالشهدا

بند۱⃣

دلتنگم
هوای دیدن ضریح شیش گوشه رو کردم
عنایتی بکن آقا بیام دورت بگردم
شکسته بال و خسته ام ببین خزون و زردم
......
داره میمیره نوکرت ازین جدایی
تنگه دلم برا حرم خیلی خدایی
بزار بیام تا که بشم من کربلایی
......
ارباب خوبم
تو رو قسم به مادرت طاقت ندارم
هر روز و هر شب
از غم کربلا همش دارم میبارم
امیدم اینه
روزیم بشه سر رو ضریح تو بزارم

یا ثارالله ،اباعبدالله

بند۲⃣
توقلبم
واسه تو ساختم آقا یه حرم از جنس اشکام
میام زیارتت وقتایی که خسته و تنهام
وقتی که مجروح از خنجر زهرآگین دنیام
.....
خودت میدونی که چقد بیکس و کارم
هیچکسی رو غیر تو آقا جون ندارم
کاش بودی تاسر روی خاک پات بذارم
.....
تا که ببارم
بهت بگم خدا روشکر هستی تو یارم
خیلی کریمی
بدیهامو به روم نیاوردی یه بارم
ممنون ازینکه
تو سختی ها همش آقا بودی کنارم

یاثارالله أباعبدالله

گروه_الزهرا(شعرای_سادات)
سید_ناصراسماعیل_نسب
سید_مرتضی_پیرانیان

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

اربعین . زبانحال زینب در اربعین * امیررضا فرجوند

485

اربعین . زبانحال زینب در اربعین بسمه تعالی
اشعار اربعین امام حسین (ع)
زبانحال حضرت زینب (س) در ورود به کربلا در روز اربعین
◾️◾️◾️
"بار بگشائید اینجا کربلاست "
قتلگاه و مدفن خون خداست
بار بگشائید، کاینجا شد شهید
حضرت عباس ، با قدّ رشید
بار بگشائید کاینجا شد جدا
راس پر نور حسینم از قفا
بار بگشائید کز ظلم و ددان
اندر اینجا شد گُل لیلا خزان
هر طرف برپا لوای ماتم است
هرکه در اینجا ببارد خون کم است
گوئیا زان خیمه های نیمه سوز
نغمه های العطش خیزد هنوز
"اختران سوزند چون شمع مزار"
آسمان گرید بر اینجا زار زار
وای، شد جسم یتیم مجتبی
توتیا ، اینجا ز سُمّ اسبها
اندر اینجا شد ز ظلم ظالمان
اصغر لب تشنه ام خونین دهان
اندر اینجا لاله های باغ من
جملگی گشتند بی غسل و کفن
یا حسین برخیز و بنگر حال ما
خارِ ره ، آمد به استقبال ما
یا اخا گلهای تو پژمرده اند
جملگی از شمر سیلی خورده اند
ای برادر از همه گلها بپرس
لیک ، از آن تالی زهرا مپرس
او ز هجرت داده در ویرانه جان
قدّم از داغش شد آندم چون کمان
یا اخا گر مرد نا محرم نبود
بر تو میدادم نشان جسم کبود
ای (فرج) عالم سراسر در عزاست
مهدی صاحب زمان، صاحب عزاست
◾️◾️◾️
شعر از : امیررضا فرجوند

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اربعین -(نشد بشم،یه همسفر) * سید ناصر اسماعیل نسب

540
1

اربعین  -(نشد بشم،یه همسفر) بند1️⃣

نشد بشم،یه همسفر
توراه کربلا با حجت الله
نشد شب رو، کنم سحر
تو راه کربلا با حجت الله

نشد براتم امضا بشه
قطره راهی دریا بشه

نشد راهیِ کربلا شم
از عالم خاکی جداشم

زانو بغل گرفتمو
دیگه دارم دق میکنم
عکس حرم رو میبینم
یه گوشه هق هق میکنم

کربلا کربلا کربلا....

بند2️⃣

خودم اینجام،دلم اما
یه کوله روی دوششه تو جاده س
به همراهِ،یه زائر که
اونم از نجف اومده،پیاده س

باز پیچیده عطر أقاقی
عطر چای تلخ عراقی

چایی نه جانم چه شرابی
پیچیده نغمه ی هلا بی

باچادر خاکی توراه
حضرت زهرا ایستاده
میگه خوشومدین همه
آی زائرای پیاده

کربلا کربلا کربلا.....

بند3️⃣

خودم اینجام،دلم امّا
توی جادّه داره با گریه میره
باقلب خون،به کربلا
داره از طرف رقیه میره

از سفر رقیّه جا مونده
توی خرابه تنها مونده

زینب میگه با چشم گریون
دخترت جامونده داداش جون

امانتت تو شهرشام
توی خرابه خوابیده
اگر بدونی بعد تو
از غم تو چی کشیده

ای داداش ای داداش ای داداش....

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:29
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -(تو ماندی و صحرا، چهل روزِ پیش) * مرضیه عاطفی

408

اربعین  -(تو ماندی و صحرا، چهل روزِ پیش) تو ماندی و صحرا، چهل روزِ پیش
غریبانه! تنها...چهل روزِ پیش

تو را با تنی خفته در خاک و خون
سپردم به صحرا، چهل روزِ پیش

زمین بر سر و سینه زد! گریه کرد
برای تو دریا، چهل روزِ پیش

نبودی و بستند دست مرا
به زنجیرِ غم ها، چهل روزِ پیش

ببین که شکسته مرا داغ تو
جوان بودم امّا چهل روزِ پیش

زمین خوردی و بود دور و برت
چه جنجال و دعوا، چهل روزِ پیش

رقم خورد با کینۂ حرمله
تمام بلایا، چهل روزِ پیش

به تو نیزه زد شمر و بعدش گذاشت
به روی تنت پا...چهل روزِ پیش

خودم دیدم آبت نداد و برید
سرت را همین جا، چهل روزِ پیش

سرت را که نه! بلکه بر نیزه زد
دلِ زینبت را، چهل روزِ پیش!

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:07
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

مصائب حضرت زینب -(ای در مدار عشق نیمِ دیگر من) * مجتبی صمدی شهاب

623
2

مصائب حضرت زینب  -(ای در مدار عشق نیمِ دیگر من) ای در مدار عشق نیمِ دیگر من
برخیز مهمانت رسیده دلبر من
در زیرِ خاکی خاکِ عالم بر سرِ من
هرگز نمی شد این جدایی باورِ من
باور نمی کردم که داغت را ببینم
روزی بیاید بر سرِ قبرت نشینم

حالا رسیدم خواهرت خود را رسانده
تقدیر من را بر سرِ قبرت نشانده
جسمِ مرا شوقِ تو تا اینجا کشانده
ور نه دگر جانی برایِ من نمانده
جانان من جانی بده که نیمه جانم
امروز من در كسوت یک روضه خوانم

بعد از وداع آخرت با کام عطشان
وقتی که رفتی ماندم و اندوه طفلان
شد ديده ام سيل و دلم مانند طوفان
دنبال تو روحم روانه شد به میدان
تا اینکه رعد و برق ماتم زد به خیمه
اسب بدونِ صاحبت آمد به خیمه
@hosenih
با سر دویدم سویِ تو پایِ پیاده
دیدم تنت در بین خاک و خون فتاده
از دور دیدم یکنفر که ایستاده
چکمه به سینه دشنه بر حلقت نهاده
مُردم نشد از اينكه راهش را ببندم
لطمه زدم مویِ سرم از غصه کندم

او می شنید انگار آهِ مادرت را
من آمدم اما لگد زد خواهرت را
یک دفعه دیدم پنجه زد مویِ سرت را
نامرد برگرداند با پا پیکرت را
هر ثانیه بر خواهرت صد سال می رفت
او ضربه می زد مادرت از حال می رفت

وقتی سپاه از کشتن تو با خبر شد
خیمه میانِ سیلِ غارت شعله ور شد
از ضربِ سیلی گوش هر دردانه کر شد
دعوا سرِ دزدیدن معجر زِ سر شد
مثل توو مادر به پهلویم لگد خورد
دشمن گلوبندِ مرا از گردنم برد

بعد از تو فکر عابد بیمار بودم
فکر وداع و دفنِ تو ای یار بودم
در حالتی درمانده و دشوار بودم
تا چشم وا کردم سرِ بازار بودم
تا آمدم بر خود دو دستم بسته دیدم
پیشانی ات را روی نی بشکسته دیدم

دشمن مرا با اختیار تام می برد
گَه با شتاب و گَه مرا آرام می برد
من را به جُرم منکر اسلام می برد
من را برای بزمِ شهر شام می برد
در پشت دروازه مرا با لرزه بردند
من را میان چشمهای هرزه بُردند

من هم نوای درد سجادم برادر
ای کاش که مادر نمی زادم برادر
تا آخر عمرم بود يادم برادر
بینِ یهودی گیر اُفتادم برادر
بهر مزاح شامیان هم سنگ خوردم
از پیر زنهای یهودی چنگ خوردم

در پیش روی چشم خیس کودکانت
بزم عجیبی دیدم از نامحرمانت
تا آیه ی قرآن برون شد از زبانت
با چوب دستی ضربه میزد بر دهانت
بر رقص و پا کوبی کنارت امر می کرد
بالا سرت با خنده شرب خمر می کرد

ساکت نماندم حرف حق ابراز کردم
صوتِ علی را من طنین انداز کردم
با خطبه هایم مشت شان را باز کردم
مثل همه پیغمبران اعجاز کردم
گر چه میان ریسمان ها بود دستم
بت های شامی را خلیل آسا شکستم

تقصیر من شد از قفا راست جدا شد
تقصیر تو شد خواهرت اینگونه تا شد
تقصیر من شد دختر تو زیر پا شد
تقصیر تو شد کنج ویرانه عزا شد
هِی دم به دم می گفت که بابا نیامد
تو آمدی دیگر نفس بالا نیامد

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

درد دل جامانده اربعین با امام حسین -(آقا گدای تو زمین گیر شده) * رضا ترابی گیلده

491

درد دل جامانده اربعین با امام حسین -(آقا گدای تو زمین گیر شده) آقا گدای تو زمین گیر شده
از هجر کربلای تو پیر شده

بیا امشب نظری کن به دلم
دگر با پا آمدنم دیر شده

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:39
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شعر اربعین -(از میان روضه ها هر سالکی رد میشود ) * رضا دین پرور

417

شعر اربعین -(از میان روضه ها هر سالکی رد میشود ) از میان روضه ها هر سالکی رد میشود

روح سرگردان او روح مجّرد میشود

غالباً دور از حرم خیلی مصیبت میکشم

غالباً دور از حرم آنچه نباید میشود

در به رویم بسته تاکه باب توبه واکند

نگذرد از من برای فاطمه بد میشود

آنقدر تحویل میگیرد تفضل میکند

آدم ناباب هم اینجا مقیّد میشود

شهرتش در عرش از کرببلا بالاتر است

او سفارش میکند نوکر زبانزد میشود

فیهِما عِینانِ تَجریان دوتا چشمی است که

بین جنت نیز گریان دو مرقد میشود

این حرم توحید محض و آن حرم آیینه اش

بین عباس و حسین، عالم مردّد میشود

از نجف تا کربلا چون سفره دارش مجتباست

بیشتر از هر مسیری رفت و آمد میشود

ترس دارم قاتلش را هم ببخشد در جزا

من حسین را میشناسم، او بخواهد میشود

پیکرش را تیغ و نیزه پاره پاره کرده است

زیر پا یک جلد قرآن، صد مجلد میشود

اسب ها را یک به یک از سینه اش رد میکنند

مادرش بر سر زنان از پیش او رد میشود

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:26
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی کربلا در اربعین(خانه‌آباد مرا خانه خرابم کردی) * مرتضی محمودپور

1151
-1

رباعی کربلا در اربعین(خانه‌آباد مرا خانه خرابم کردی) ◾خانه آباد مرا خانه خرابم کردی

خانه خرابم کرده‌ای از کربلایت یا حسین
از قتلگه آیدبگوش هردم صدایت یاحسین
دلبسته‌ی‌کوی‌توام مجنون صحرایت شدم
ایل و تبارم تا ابد گشته فدایت یا حسین

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

کمک کریمانه در اربعین * مرتضی محمودپور

389

کمک کریمانه در اربعین در اربعین تا آخر ماه صفر
کمکهای کریمانه را فراموش نکنید

دستگیری از تهیدستان مرام زینب است
اربعین پای پیاده در کلام زینب است
هرکجا در روضه‌ها وارد شدم دیدم در آن
بعد نام حضرت ارباب نام زینب است

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اربعین -(مرا عشقی که از آغازِ عالم کرده مجنونت) * هستی محرابی

385

اربعین -(مرا عشقی که از آغازِ عالم کرده مجنونت) #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

مرا عشقی که از آغازِ عالم کرده مجنونت
نگاهت چیست اربابم شدم اینگونه مفتونت
چنان در قلبِ من جا کرده ای خود را کسی هرگز
به صد سال دگر از سینه نتوان کرد بیرونت

#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

اربعین -(مرا عشقی که از آغازِ عالم کرده مجنونت) * هستی محرابی

382

اربعین -(مرا عشقی که از آغازِ عالم کرده مجنونت) #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

مرا عشقی که از آغازِ عالم کرده مجنونت
نگاهت چیست اربابم شدم اینگونه مفتونت
چنان در قلبِ من جا کرده ای خود را کسی هرگز
به صد سال دگر از سینه نتوان کرد بیرونت

#هستی_محرابی

@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

اربعین حسینی -( شبِ جمعه است دلم حال و هوایی دارد) * هستی محرابی

698

اربعین حسینی -( شبِ جمعه است دلم حال و هوایی دارد) #السلام_علیک_یا_حسین_مظلوم

شبِ جمعه است دلم حال و هوایی دارد
پای شش گوشه عجب شور و نوایی دارد
وای اگر مهدیِ(ع) او روضه بخواند امشب
حرم و مقتلِ مولا چه صفایی دارد

#هستی_محرابی
#بداهه

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:30
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(" گرچه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم") * هستی محرابی

4950
1

اربعین حسینی -(" گرچه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم") ما اويسيم و دمادم ز قرن ميگوييم

" گرچه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم"

چه کند گر نکشد بارِ غمت را دلِ ما

از لبِ غنچه در آغوشِ چمن می گوییم

حاملِ سوزِ فراقیم و به لب شعله ی آه

از علی اصغرِ خشکیده دهن می گوییم

چقدَر پنجره ی رو به حرم دلگیر است

روضه از خاطره ی زخم کهن می گوییم

تا جهان هست. نفس هست محرم جاریست

نوحه ی پیکر بی غسل و کفن می گوییم

ما گرفتارِ غمِ آدم و حوا شده ایم

شرحِ احوالِ خود از باغِ عدَن می گوییم

دلِ ما با خبر از رنجِ فراونِ حسین(ع)

بیتِ آخر کمی از درد حسن(ع) میگوییم

آتشی در دل ما شعله ور از مادرِ اوست

مصرعی از فدک و بیتِ حزَن می گوییم

مثلِ حال دلِ زینب که پُر از دلتنگی ست

شرحی از قتلگه و نیزه و تن می گوییم

کربلا یعنی همان باغِ شقایق در خون

آه ، یک جرعه از آن درد و محن می گوییم

" گرچه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم"

مصرعی از مقام معظم رهبری

#هستی_محرابی

#بداهه

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:33
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(شبِ جمعه‌‌ شده زهرا (س) کربلاست) * هستی محرابی

394

اربعین حسینی -(شبِ جمعه‌‌ شده زهرا (س) کربلاست) #السلام_علیک_یا_مظلوم

شبِ جمعه‌‌ شده زهرا کربلاست
اربعینِ پسرش صاحب عزاست
با قدِ خم اومده گریه کنه
روضه خونِ حنجر و سرِ جداست

#هستی_محرابی
#بداهه

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:36
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

مناجات اربعین -( اى جان ما فداى تو لبيك ياحسين ) * علی اصغر انصاریان

455

مناجات اربعین  -( اى جان ما فداى تو لبيك ياحسين ) اى جان ما فداى تو لبيك ياحسين
هستى است رونماى تو لبيك ياحسين

اى نَفْس مُطمَئنّه كه تنها فقط خداى
گرديده خونْ بهاى تو لبيك ياحسين

هَلْ مِنْ مُعين تو گفتى و گوئيم يك صدا
در پاسخ نداى تو لبيك ياحسين

توحيد را به قتلگهت كرده اى بيان
حق راضى از رضاى تو لبيك ياحسين

زينب كنار پيكر تو گفت: تا ابد
برپا بُوَد لَواى تو لبيك ياحسين

شكرخدا كه فاطمه ما را دعا نمود
گشتيم مبتلاى تو لبيك ياحسين

جا مانده ايم و دل به همين خوش كنيم كه
اينجاست كربلاى تو لبيك ياحسين

پيغمبرانه مُعتكفم در حَراى تو
هر روضه شعبه ايست ز صحن و سراى تو

با سينه اى پر از غم و با ديدهء ترى
قامت خميده مى رسد از راه خواهرى

باور نمى كند كه چه ها آمده سرش!
يك اربعين گذشته ز هجر برادرى

دارد مرور مى كند آن خاطرات را
بر روى خاك بود چه گل هاى پرپرى

تنها حسين ماند و زمان وداع شد
بوسه زند به زير گلو جاى مادرى

يك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِديد
بر جاى بوسه اش بزند بوسه خنجرى

لرزيد كربلا و هوا تيره گشت و ديد
رفته به روى نيزهء بيدادگر سرى

اما هنوز كينهء دشمن نشد تمام
ده اسب تاختند روى جسم اطهرى

بعد از حسين بود كه غارت شروع شد
بعد از حسين رنج اسارت شروع شد

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:26
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -( ما که عمری همدمِ ساقی و مستِ باده ایم،) * عادل حسین قربان

659

اربعین  -( ما که عمری همدمِ ساقی و مستِ باده ایم،) ما که عمری همدمِ ساقی و مستِ باده ایم،
از چه رو، این‌گونه دور از کربلا افتاده ایم؟

خاکسارِ کویِ یاریم و علی بابای ماست
خاکساریم و خوشیم از اینکه آقازاده ایم

در فراقِ کربلا، یک اربعین، غم دیده ایم
اشک ریزان، خیره بر حال و هوای جاده‌ایم

چارده قرن است بی تابِ شهِ تشنه لبیم،
چارده قرن است پای این علم اِستاده ایم

با سلامی بر شهیدِ عشق، قامت بسته ایم
چارده قرن است، گریانِ سرِ سجاده ایم

گرچه عمری با زبانِ شعر، محکم گفته‌ایم:
"سر طلب کن تا ببینی حاضر و آماده ایم"،

حاصلِ تقصیر و غفلت، دوری از کرب و بلاست
دل به نیرنگِ کدامین جرم و عصیان داده‌ایم؟

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:30
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -(چنان طفلی که گم کرده ست بابا و هراسان است) * ناصر شهریاری

639

اربعین  -(چنان طفلی که گم کرده ست بابا و هراسان است) چنان طفلی که گم کرده ست بابا و هراسان است
دلم این روزها آواره ات با چشم گریان است

نمی دانم که این دوری بلا یا امتحان باشد
هر آنچه هست زخمش بر جگر چندیست مهمان است

بلا پشت بلا می آید و دفع بلا خواهد
کمی خون کن ز خون ما گمان کن عید قربان است
@hosenih
زحال عاشق جامانده معلوم است این ایام
که داغ اربعین تو به دل داغی دوچندان است

اگر چه داغداریم از غم هجران ولی ما را
هر آن چیزی که مولا می پسندی ، تا ابد آن است

بگیر از ما سراغی ای حسین حالا که جا ماندیم
ببین که قلب عاشقهات پشت مرز مهران است

حرم یادش بخیر و آن هیاهو ، آن شلوغیها
ولی حالا ببین با یادشان دلها پریشان است

میان راه مشایه چه خوش صوت هلابیکم
هلابیکم هلابیکم که اینجا باغ رضوان است

نرفت از یاد ما ، ما را کنار خویش جا دادی
نرفت از یاد ما رعیت به زیر دین سلطان است

زما بگذر قسم بر زخم پای طفل جا مانده
که این حر خطا کرده ز کار خود پشیمان است

همیشه اربعین بودیم پایین پا و شش گوشه
ولی حالا به جای وصل بر دل داغ هجران است

ادب کردی تو جمع عاشقانت را به هجرانت
نگفتی مزه ی شیرین وصلت زیر دندان است ؟

فکیفَ اصبرُ ای شاه بر داغ فراق تو
که از داغ فراقت بر لب عشاق تو جان است

میسر تا شود تا باز هم صحن تو را بینم
هنوزم دیده ام بر دست سلطان خراسان است

به کوری دو چشم دشمنان حضرت ارباب
عراق و مردمانش نایب عشاق ایران است

نباشد خالی از زائر همیشه راه مشایه
نجف تا کربلا لبریز از روح شهیدان است

ز تاب و تب نمی افتد تب و تاب حسینی ها
که این آتش فروزان است و این سرچشمه جوشان است

نشد تا اربعین امسال هم پای ضریح تو
بخوانم روضه ی لبهای خشکی را که عطشان است

حسین جان چشم تو روشن که زینب میرسد از راه
ولی قامت خمیده ، موسپید و پای لرزان است

چنین گفتا برادر سوختم از داغ این غصه
سرت بر نیزه ها و پیکرت بین بیابان است

تمام قافله غیر از رقیه آمده با من
که آن شیرین زبانت خفته بین خاک ویران است

رباب است و خروش و خسته حالی و دلی سوزان
که با یاد علیِ اصغرش در دشت حیران است

سکینه می کند زاری کنار تربت سقا
عزادار تن صدپاره ی آن ماه تابان است

خدا لعنت کند آن را که چوب خیزرانت زد
نفهمید این لب و دندان تو قاری قرآن است

می آید عاقبت آه ای حسینم منتقم از ره
همانی که به خشکی جهانی فصل باران است

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:37
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

اربعین -(چهل روزِ آز‌‌ِگار / شدم من هلاک تو) * عبدالله باقری

452
1

اربعین  -(چهل روزِ آز‌‌ِگار / شدم من هلاک تو) چهل روزِ آز‌‌ِگار / شدم من هلاک تو
میذارم جا شونه‌هات / سرم‌ رو ، روو خاک تو ۲
بمیرم سه روز ، تنت موند رو خاک
میخواستم بمونم نذاشت دشمنت
من و میزدن ، من و بُردنم
نذاشتن که سایه بشم رو تنت ۲
حرم میسازم اینجا - برای اولین بار
چادر خاکیم میشه - سایه‌بون این مزار ۲

چهل روز آزگار / بلا دیده خواهرت
ما رو صبح و شب زدن / درست پایین سرت ۲
ما رو با طناب ، ما رو بی نقاب
ما رو بُردن عمداً توی ازدحام
جلوم رقصیدن ، به ما خندیدن
ما رو دق دادن توی بزم حرام ۲
توو شهر کوفه و شام - دریده شد پرده‌ها
مسیر زینب افتاد - به بازار برده‌ها ۲

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:46
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -(یک چله درعزای شما گریه کرده ایم ) * لیلا چگینی

378

اربعین  -(یک چله درعزای شما گریه کرده ایم ) یک چله درعزای شما گریه کرده ایم
همراه وپابه پای شما گریه کرده ایم

محروم مانده ایم زفیض حرم اگر
باسوز روضه های شما گریه کرده ایم

پروانه وارگرد همین خیمه ی عزا
درسوگ غنچه های شما گریه کرده ایم

چون شمعه گرگرفته زطوفان دردها
بی پرده دررثای شما گریه کرده ایم

فرقی نمیکند که کجاییم و در چه حال
درخواب هم برای شما گریه کرده ایم

خشکیده گرچه چشمه ی چشمانمان چه غم
بالطف وبا عطای شما گریه کرده ایم

شبهای جمعه راس قرار همیشگی
بایادکربلای شما گریه کرده ایم

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:52
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -(سلام آقا! منم آن نوکر بی دست و پای تو) * محمد جواد صادقی

2110
22

اربعین  -(سلام آقا! منم آن نوکر بی دست و پای تو) سلام آقا! منم آن نوکر بی دست و پای تو
سلیمانی و مثل مور می افتم به پای تو

صدایت میزنم جانا! جوابم می دهی "جانم"
به قربان تو و آن "جانم"ِ مشکل گشای تو

گره افتاده در کارم؛ فقط آقا تو را دارم
طبیب درد من هستی و من هم مبتلای تو

همان بدو تولد شور عشقت در سرم افتاد
همان اول شدم وقف تو و وقف عزای تو ...

و من این شور را از شیر پاک مادرم دارم
همان شیری که ممزوج است با اشک عزای تو

دلم آرام شد وقتی که یک اهل دلی می گفت:
سرش بالاست در محشر کسی که شد گدای تو

گنهکارم؛ نگاهم کن؛ برایت نوکری کردم
جواز کربلایم مانده و دست عطای تو

زمانی هم که بال پر زدن هایم مهیا شد
کبوتر می شوم، پر می کشم، اندر هوای تو

به اذن حضرت شاه نجف مبدا ستون یک
و مقصد هم به اذن مادرت پایین پای تو

اذانم را نجف می گویم و با عشق می خوانم
نماز ظهر روز اربعین را کربلای تو

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد