وفات حضرت ام البنین (س)

مرتب سازی براساس

زمینه_شور وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها -(لحظه های آخره مادر چشم براهتم) * گروه شاعرانه ها سبک

1317
1

زمینه_شور وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها  -(لحظه های آخره مادر چشم براهتم) لحظه های آخره
مادر چشم براهتم
با یاد کرب وبلا
از گریه بی طاقتم

مادرتوخونجگره عباس
از غم تو با خبره عباس
کی باورش میشد بگن
ام بنینـ بی پسره

روضه هاتو میخونن برام
روضه تیر و مشک و علم
از خجالت تو گفتی حسین
جسم من برنگرده حرم

بنددوم
عباسم خیلی ازت
ممنونه ام بنین
پیش پای فاطمه
افتادی روی زمین

تموم نمیشه گریه هام عباس
در نمیاد دیگه صدام عباس
مصیبت تو وحسین عباس
ببین چیکار کرده باهام

طاقتش رو ندارم بهم
حق بده آخه من مادرم
مثل زهرا برای حسین
خاک میریزم هنوز روسرم

بندسوم

بستس راهه نفسم
قلبم لبریزِ غمه
واست خون گریه کنم
وللهِ بازم کمه

تو آبرومو خریدی عباس
دل از زمونه بریدی عباس
رفتی کنار فاطمه

  • چهارشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت ام‌ البنین سلام الله علیها -(دست گلچین چه غمی روی دل ما نگذاشت؟!) * عبدالحسین میرزایی

656
0

حضرت ام‌ البنین سلام الله علیها -(دست گلچین چه غمی روی دل ما نگذاشت؟!) دست گلچین چه غمی روی دل ما نگذاشت؟!
همه گلهای مرا چید و گلی جا نگذاشت

خواستم تا به ابد فاطمه نامم باشد
گریه‌های حسن و زینب کبری نگذاشت

به همین ام‌بنین بود دلم خوش اما
چه کنم من خبر مرگ پسرها نگذاشت

خواستم قبر تو کوچک بکشم من،که رباب
گریه میکرد زبس وقت تماشا، نگذاشت

خواستم آب بریزم به روی تربت تو
غم لعل لب خشکت، لب دریا نگذاشت

خواهرت گفت زبس تیر عدو زد به تنت
جای یک بوسه بر آن قامت رعنا نگذاشت

خواستم بر تن صد پاره تو گریه کنم
اربا اربا شدن اکبر لیلا نگذاشت

خواستم تا گله از تیر سه شعبه بکنم
شرم از روی رباب و گلش اما نگذاشت

لحظه ای نیست که بر حرمله نفرین نکنم
فرق بین گل شش ماهه و سقا نگذا

  • چهارشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ذکر توسل و روضه وفات حضرت ام البنین علیه السلام سید مجید بنی فاطمه -(چهار تا پسرم جلوه های من هستند) *

1043

ذکر توسل و روضه وفات حضرت ام البنین علیه السلام سید مجید بنی فاطمه -(چهار تا پسرم جلوه های من هستند) چهار تا پسرم جلوه های من هستند
چهار ام بنین در چهار تن هستند

علی اگر چه مرا مادر پسرها خواند
ولی همه پسران ابوالحسن هستند

(سپرده ام به حسن جنگ یادشان بدهد
ز کودکی همه پرورده ی حسن هستند)۲

قرار نیست که صحبت کنند پیش حسین
وگرنه که همه استاد در سخن هستند

بشیر گفت : حسینم کفن نداشته است
عجیب نیست پسرهام بی کفن هستند

شنیده ام که بشیر از همه خبر داری
بگو که از پسر فاطمه خبر داری؟!

(حالا آروم آروم داره خبرا رو میده)

قرار شد نگذارند ساده جان بدهد ...
قرار شد نگذارند سر تکان بدهد

قرار شد که تنش روی خاک ها باشد
و نیزه دار ، سرش را به آسمان بدهد

قرار شد که سرش را سریع تر ببرد
به مردم همه ی شهرها

  • پنج شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

متن شعر حضرت ام البنین (س) -(مینویسم یاعلی یا فاطمه) * سید پوریا هاشمی

2125
1

متن شعر حضرت ام البنین (س) -(مینویسم یاعلی یا فاطمه) مینویسم یاعلی یا فاطمه
کارها دارد دلم با فاطمه
فاطمه مولاست،مولا فاطمه!
جان من قربان دوتا فاطمه

فاطمه بنت النبی الموتمن!
فاطمه ام البنین ارباب من!

از ازل!نه قبل تر!نه قبل تر
بند شد دست گدایان پشت در
نه خدایند این جماعت نه بشر
مادری بودیم از اول بیشتر

حضرت زهرا رقم زد اینچنین...
دست ما ‌و چادر ام البنین!

در نسب نساب هارا افتخار
درادب عباس را آموزگار
یک زن اما در جوانمردی هزار
تکیه بر این سرو دارد ذولفقار

کوه پای عزتش سر می شکست...
تا دو زانو پیش زینب می نشست

بندگی کرد و دلش دریا شد و
آسمان در دستهایش جا شد و
حضرت باب المراد ما شد و
خانه دار خانه مولا شد و

گفت‌ من کی بانوی این خانه ام؟!
گ

  • پنج شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

متن شعر زبانحال حضرت ام البنین(س) -(آنقدر گريه مى كنم مادر) * آرمان صائمی

928

متن شعر زبانحال حضرت ام البنین(س) -(آنقدر گريه مى كنم مادر) آنقدر گريه مى كنم مادر
تا كه سو از نگاه من برود
آنقدر ناله مى زنم هرشب
تا به گودال آه من برود
-
بى قرارى نكن عزيزدلم
زينبم!چشم تو فرات شده
آنكه ام البنين بود عمرى
بعد از اين امه بنات شده
-
رهبر كاروان دلتنگى
پا به پاى برادرت بودى
كربلا موقع علمدارى
راضى از دست نوكرت بودى؟
-
گفته بودم برو رشيد على
جان تو جان حضرت ارباب
جان تو جان خواهرت زينب
جان تو جان شيرخوار رباب
-
پيش زهرا مرا خجل نكنى
نكند غصه اى رسد به حرم
تو غلام حسينى و زينب
نرود اين ز ياد تو پسرم
-
من شنيدم در علقمه عباس
غرق خون روى خاك ها افتاد
تير باران شد و سر پا بود
مشك افتاد او ز پا افتاد
-
دخترم از حسين مى گويى؟
با تن زخمى اش چه ه

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

متن شعر وفات حضرت امّ البنين(س) -(پرواز کرد، علقمه را؛ با پری که نیست ) * رضا قاسمی

601

متن شعر وفات حضرت امّ البنين(س) -(پرواز کرد، علقمه را؛ با پری که نیست ) پرواز کرد، علقمه را؛ با پری که نیست
یک مشک اشک داد، به آب‌آوری که نیست

با بیرقِ سیاهِ شب اُم‌ُّالْقَمر گریست
آخر در آسمان؛ قمرِ دیگری که نیست

مقتل از آتشِ در و مادر شروع شد
از مادری که بود، به پشتِ دری که نیست

سر را گذاشت، روی زمین؛ آی گریه کرد
دَم را گرفت، از دَمِ نوحه‌گری که نیست

در روضه تا دو دست علمدار، شد جدا
دستی کشید روی سرِ او؛ سری که نیست

هَلْ‌مِن‌مُعین؛ نگفت، بیا امِّ‌بی‌بنین
اما دوید، با همه‌ی لشکری که نیست

وقتی به قتلگاه، رسید آی ضجّه زد
جای برادر و پدر و؛ مادری که نیست

می‌گفت، بچه‌هام، فدای سرت حسین
اصلا فدای تو نفسِ آخری که نیست

با گریه‌ی رباب، دلش باز هم شکست
شرمنده شد ب

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نذر مادر سقا بی‌بی حضرت ام‌البنین(س) * مرتضی محمودپور

500

نذر مادر سقا بی‌بی حضرت ام‌البنین(س) ◾وفات حضرت ام‌البنین(س)
◾مادر سقای حرم

نذر کردم که سفره اندازم
به رهت عاشقانه سر، بازم
بال و پر تا گشوده‌ام گفتند
سوی کرببلاست پروازم

کربلا،علقمه،وفا، سقا
شور عشقی به پا شده آنجا
مشک و آب و ادب کنار فرات
شد علمدار زائر زهرا

سفره‌ام نذر مادر سقاست
صاحب سفره حضرت زهراست
با توسل همه به عباسش
حاجت هر دلی روا آنجاست

ای ادیب بزرگ کرببلا
مادر آب و مادر سقا
پسرت تشنه لب کنار فرات
غرق‌خون،ناامید،دستِ جدا

تیر برچشم و مشک آبش بود
فکر ششماهه و ربابش بود
باعمودی شکسته گشته سرش
لعل خشکیده خود جوابش بود

وای من باز محشر کبراست
ناله و آه مادری تنهاست
گریه‌ی روز و شب امانش برد
بیت‌الاحزان دیگری برپاست

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

زمزمه/ام البنیم که پسر ندارم من * محمود اسدی

673
1

زمزمه/ام البنیم که پسر ندارم من ام البنیم که پسر ندارم من
تو آسمون عشق قمر ندارم من
دارم سخن با تو ای شاخه ی یاسم
شیرم حلالت ای ماه من عباسم

شنیدم عباسم راه تو رو بستن
با عمود آهن فرقتو بشکستن
شنیده ام عباس جسم تو پرپر شد
شنیده ام قبرت هم قدّ اصغر شد

شنیده ام عباس بعد تو غوغا شد
حرمله روش دیگه به خیمه ها وا شد
شنیده ام عباس سرت رو پاشیدن
سرت به نی بود و همه می خندیدن

شنیده ام بردن زینبو تو بازار
سنگش زدن خیلی از در و از دیوار
تو کوچه های شهر زینبو می چرخوند
اون بی حیایی که حسینو برگردوند
*******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • دوشنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 01:46
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت ام البنین(علیهاالسلام) -(در دمِ رفتن فقط چشم انتظارم یاحسین) * محسن راحت حق

450
1

مرثیه حضرت ام البنین(علیهاالسلام) -(در دمِ رفتن فقط چشم انتظارم یاحسین) در دمِ رفتن..فقط چشم انتظارم یاحسین
رو به قبله مانده و در احتضارم یا حسین

بعدِ زهرا مادری کردم برایت..جانِ من...
دارم امّیدِ زیارت ...بیقرارم یا حسین

خاطرم آمد لبانِ خشکِ تو...باران شدم
بر سرِ بالین بیا که اشکبارم یا حسین

قامتم از غصّه ها مثلِ کمان شد ..دلبرم
در دمِ مرگم ببین که سوگوارم یا حسین

لطمه زن بودم برایت بینِ گلزارِ بقیع...
صورتم نیلوفری..جان می سپارم یاحسین

زینبت خوانده برایم ماجرای قتلگاه...
ای غریبِ نُه فلک ..ای شهریارم یا حسین

صحنه هایی را که دیده گفته با من مو به مو
بی سبب نبود چنان ابرِ بهارم یا حسین

صدهزاران مثلِ عباسم فدای اکبرت...
طاقتِ ماندن در این دنیا ندارم یا حسین

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(یه مادر داره از احساس میگه...) * مرضیه نعیم امینی

580

حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(یه مادر داره از احساس میگه...) یه مادر داره از احساس میگه
داره از روضه ی حساس میگه
گمونم روضه خون ام البنیه
داره از قامت عباس میگه:

قد و بالای عباسم نظر خورد
به چشم شیر من تیر سه پر خورد
خود من از بشیر اینو شنیدم
عمود آهن دشمن به سر خورد

شنیدم کوفیا دورش رسیدن
شنیدم دست عباس و بریدن
شنیدم بچمو شرمنده کردن
شنیدم مشکشو تیرا دریدن

تا وقتی روضه خون ام البنینه
ربابم گوشه ی مجلس میشینه
تا وقتی حرف مشک پاره میشه
رو لب گل میکنه داغ سکینه:

همین قد میگم از داغ زیادم
نگاه مهربونش مونده یادم
الا ام البنین شرمنده ام من
خودم دسته عموجون مشک دادم

شدیم آواره با زخم و تب و درد
سر ما نعره میزد شمر نامرد
پایین نی رد خونو میدیدم
عمو بالای نی خون گریه می کرد

میگه ام البنین، غم بی حسابه
جلو چشمام یه مشکه پاره قابه
میسوزه قلبمو آروم نمیشم
دلیل شرم من اشکه ربابه

خدایا پُر اگه پیمونه می شد
علی اصغرم گریون نمی شد
حسین من با طفل شیرخوارش
میون هلهله حیرون نمی شد

همین که روضه میره سمت گودال
رباب و زینبَن که میرن از حال
امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه
امون از غارت پیراهن و شال

چرا تشنه تو رو کشتن حسینم
سرت رو روی نی بردن حسینم
همه رفتن...یه گوشه دم گرفته
حسین من حسین من حسینم

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

زمینه حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(بی کس و تنهایم من ای وای ای وای) * قاسم نعمتی

604

زمینه حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(بی کس و تنهایم من ای وای ای وای) بی کس وتنهایم من – ای وای ای وای

مادر سقایم من – ای وای ای وای

غرق نوایم من

روضه بخونم( روز وشب )3

گریه کنم من (با زینب)3

واویلا واویلا

گفته برایم زینب ای وای ای وای

خورده زمین از مرکب ای وای ای وای

ساقیِ تشنه لب

دست وعلم افتاده ای وای ای وای

میر حرم افتاده ای وای ای وای

قد خم افتاده

بهرِ شهید (علقمه)3

مادری کرده( فاطمه)3

واویلا واویلا

یادِ عطش بی تابم ای وای ای وای

کرده خجالت آبم ای وای ای وای

خجل از ربابم

بعدِ امیرِ لشگرای وای ای وای

زینب و داغِ معجر ای وای ای وای

بی کس وبی یاور

روضه بخونم (دلغمین )3

فرق وعمودِ (آهنین)3

واویلا واویلا

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه حضرت ام البنین(س) -(یه بانویی بادل شکسته...) * امیرحسین سلطانی

590

زمینه حضرت ام البنین(س) -(یه بانویی بادل شکسته...) بنداول

یه بانویی با دل شکسته
توی بقیع رو خاکا نشسته
کنار چار تا قبر مثالی
میخونه نوحه با دل خسته

چشاش داره،مبیاره بارون
شده از این،دنیا دلش خون
که انگاری،داره میده جون

غم زمینگیرم کرد
کربلا پیرم کرد
زار و دلگیرم کرد
کربلا پیرم کرد

(ای حسینم ای عزیز دلم مادر مادر مادر)

بنددوم

این دم آخر چشام گریونه
ببین علمدار دلم چه خونه
پاشوتوعباس ببین که مادر
دلم گرفته ازاین زمونه

مادربمیرم ، دستت جداشد
فرقِ سرتو ، ازهم دوتا شد
رفتی ومادر، حسین تنهاشد

سروِ رشیدم عباس
ماه منیرم عباس
شیروامیرم عباس

(برات بمیرم همه ی هستی ام عباس عباس عباس)

بندسوم

حالم خرابه،دلم پر از غم
میباره اشکام،رو گونه نم نم
بعد تو عباس ببین که مادر
دارم میشم آب من دیگه کم کم

ببین،دل من از غم کبابه
ببین،فکرم همش پیش ربابه
شرمندگیم برا مشک آبه

رو سپیدم کردی
تو کنار دریا
آب نخوردی مادر
ای امیر و سقا

(ماه منیرم همه ی هستی ام عباس عباس عباس)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

به قلم
کربلایی امیرحسین سلطانی (سائل)
کربلایی علی غلامپور
کربلایی سعید نوروزیان(خادم الحسین ع)

به نفس زیبای کربلایی نقی شامدی

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 21:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زبانحال حضرت فاطمه(س) با حضرت ام البنین(س) -(بعدمن، خانمِ خوب خانه ی حیدر شدی...) * مرضیه عاطفی

477

زبانحال حضرت فاطمه(س) با حضرت ام البنین(س) -(بعدمن، خانمِ خوب خانه ی حیدر شدی...) بعد من، خانم خوبِ خانۂ حیدر شدی
یار بی چون و چرای ساقی کوثر شدی

نیست بعد از من کسی غیر از تو هم-کفو علی(ع)
در محبت، در ادب، در خانه داری سر شدی

دورشان گشتی و آشوبِ دلم آرام شد
تا برای بچه هایم مادری دیگر شدی

من شدم أم أبیها و تو هم أم البنین
با أبالفضلت ولی از ساره هم سرتر شدی

تا شنیدی که حسینم جان سپرده تشنه لب
بر سر و صورت زدی! شرمنده و مضطر شدی

بر زمین افتاد عباس(ع) و رسیدم علقمه
گفتمش مادر دو دستت کو؟ چرا پرپر شدی؟!

سالها در خلوتت؛ بر خاک، زیر آفتاب
روضه خوان ِ قتلگاه و خشکی حنجر شدی

در میان روضه ها رو میگرفتی از رباب(س)
بیشتر انگار بیتابِ علی اصغر(ع) شدی

می نشستی پای اشک زینبم(س) گریه کنان
سوختی و پابه پای خیمه شعله ور شدی

هق هق افتادی همینکه گفت از شمر(لع) و سنان(لع)
بیقرارِ غارتِ گهواره و معجر شدی

مادر ساداتم و اجر تو را هم میدهم
مادر عباس ِ من هستی و نام آور شدی!

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه یا شور وفات حضرت ام البنین(ع) با نوای کربلایی جواد مقدم -(سلام مادر اباالفضل...) * امیرحسین سلطانی

711

زمینه یا شور وفات حضرت ام البنین(ع) با نوای کربلایی جواد مقدم -(سلام مادر اباالفضل...) بند اول

سلام،مادر ابالفضل/سرِ،سفرتون نشستم
از این،که دادی لیاقت/بِهِم،ممنون تو هستم

سلام،ای زن دلاور/دادی،دل به مهر حیدر
بودی،واسه بچه های/علی،تو به جای مادر

سلام،ای معلم عشق/تویی،جلوه ی رشادت
تویی،معنیِ سخاوت/تویی،مادر شجاعت

به تو،مدیونه ولایت/واسه،دین کشیدی زحمت
خدا،واسه زحماتت/به تو،هدیه داد یه نعمت

بهت ثمر داد
یه گل پسر داد
زیبا قمر داد

تربیتش کردی که ولایی شه
بزرگ بشه و یه کربلایی شه
واسه حسینت بره فدایی شه

تربیش کردی واسه عاشورا
بشه غلام بچه های زهرا
تو کربلا منصبش بشه سقا

سلام،مادر ابالفضل...

?بند دوم

چرا،منتظر نشستی/مگه،تو خبر نداری
خبر،از گلات نداری/دیگه،ام بی بنینی

چرا،منتظر نشستی/مگه،تو خبر نداری
خبر،از قمر نداری/دیگه،ام بی بنینی

چرا،منتظر نشستی/دیگه،تو حسین نداری
دیگه،تو پسر نداری/دیگه،بی تاج و نگینی

میخوای،بشنوی چیارو/میگم،اصل ماجرا رو
برات،یک سپر آوردم/میفهمی خیلی چیزارو

گلات و چیدن
به خون کشیدن
و سر بریدن

سراشونو روی نیزه ها بردن
به کوفه و به شام بلا بردن
مجلس یزید بی حیا بردن

خون به دل آل مصطفی کردن
سه روز بدنهاشونو رها کردن
پاره زیر سم مرکبا کردن

حسین،ای غریب مادر...

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه حضرت ام البنین (س) -(ام البنین ای همسره حیدره کرار) * الیاس محمدشاهی

387

زمینه حضرت ام البنین (س) -(ام البنین ای همسره حیدره کرار) بند اول

ام البنین ای همسره(حیدره کرار3)
یگانه بانوی ادب(عزت و ایثار3)
گرمیه بیت مرتضی،عفیفه ی حجب و حیا
صاحب شوکت
وصی زهرای بتول،دلخوشیه آل رسول
اُسوه ی غیرت

تو روضه خوان،کرب و بلایی
بنیانگذاره شور و بکائی

(ام البنین2)(ام بی بنین3)

بند دوم

ام البنین ای مادره (ساقی العطشان3)
آروم جونه زینب و (ام شهیدان3)

حاجته تو شده روا،شهید دادی تو کربلا
برای مولا
گردیده اندگُلانه تو،دلاورویَلانه تو
فدای مولا

یل رشیدت افتاد به رو خاک
باتن مجروح،باجسم صدچاک

(ام البنین2)ام بی بنین

بند سوم

دستان عباس شما (از تن جدا شد)
باضربه ی عموده کین(فرقش دوتا شد)

خندیده اند بر اشک او،تیر زده اند بر مشک او
سپاهه کافر
حرمله با تیره سه پر،هدف گرفت چشم قمر
جلوی مادر
جون داده عباس رو پای ارباب
میریزه اشک از چشای ارباب

(ام البنین2)(ام بی بنین3)

  • چهارشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 موسی جوانی تبریزی

وفات حضرت ام البنین(س) -(ای علمدار سپاه کربلا) * موسی جوانی تبریزی

458

وفات حضرت ام البنین(س) -(ای علمدار سپاه کربلا) ای علمــــدار سپاه کــــربلا
ساقـــی لــب تشنه آلعــبا

منـبع جـود وکـرم بحر سخـا
ســرو بی مثل گلــستان وفا

بی بنـین ام البیــنم ازجگــر
گشته جـاری بـررخ زردم دما

طائـری بشکـسته بالم سالها
زین غم هجــران کنم آه ونوا

قـامتم شدخم زانـدوه ومحن
مونسم وامحنـتا صبـح ومسا

مانده بر در دیـده خونبـار من
تادمی بیند عــزیز جــان تـُرا

من که از داغ فـراغت سوختم
اینـک ای جـانا مرا لـطفی نما

روزهـا چون نی نوایم را شنیـد
درگلــستان بقیـع ارض و سما

زینــبم می گفت دردشت بـلا
جـان خودرا فـدیه کردی بر وِلا

روسفـیدم کــرده ای درمحضر
حضرت خاتون محشر مرحبــا

بافغان وناله بر تو میگریسست
آن عــزیـز حضرت خیـرالنـسا

رنـج ومحنت آه ونالـه سهم او
ارمغـانش زین سفر سوزوبـُـکا

از دیــار کـربـلا شد سهـم من
مشگ پـاره پـاره و خونین لوا

کوکب عمرم کند اینــک افـُول
آرزوی قلــب بیمــارم بیـــا

بـرمن و بر حـال زارم نالـه ها
با(جوانـی) می کند اهـل عـزا

  • دوشنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت ام البنین(س) -(اى نفست گرم‏تر از آفتاب) * کمیل کاشانی

402

حضرت ام البنین(س) -(اى نفست گرم‏تر از آفتاب) اى نفست گرم‏تر از آفتاب
پرده نشين حرم بوتراب

حضرت حيدر به تو دلباخته
خانه خود بهر تو پرداخته

شأن تو بس كه همسر حيدرى
شانه به شانه على مى ‏پرى

فاطمهء دوّم بيت الولى
قلبِ تو از عشق و صفا صيقلى

از تو شكوفا گلِ باغِ يقين
روشنى و چشم و چراغِ يقين

رونقِ كاشانهء مولا شدى
مادرِ بچه ‏هاى زَهرا شدى

كنيز آيه ‏هاى كوثر شدى
فاطمهء ديگر حيدر شدى

همسر و همسفرهء شاهِ عرب
دامنت آسمانِ ماهِ ادب

ادب زِ سينهء تو نوشيد شير
كه شد چنين شكوهمند و دلير

تو پرورش داده‏ اى عباس را
شور و شعور و عشق و احساس را

نوكرِ آلِ فاطمه خواندی اش
دورِ سرِ حسين چرخاندی اش

چهار لاله ات فدايى شدند
چه عاشقانه كربلايى شدند

چو قافله سوى مدينه آمد
به اشك و آه و سوزِ سينه آمد

بشير، شعر داغ را جار زد
خزانِ باغِ عشق را زار زد

زينبِ تو نواى غم ساز كرد
براى تو سفرهء دل باز كرد

براى تو تمامِ ماجرا گفت
حماسه شهود لاله ‏ها گفت

گفت كه عباسِ تو بى دست شد
ساقى از جامِ عطش مست شد

براى تو روضهء علقمه خواند
زِ غربتِ يوسفِ فاطمه خواند

روضه قتلگاه را شنيدى
چه سخت آه از جگر كشيدى

اگر چه داغدارِ سقا شدى
گريه كنه حسينِ زَهرا شدى

به سوگِ آن شهيد بى سر حسين
ناله زدى غريبِ مادر حسين

بقيع، شاهدِ غم و سوز تو
روضه و اشك، كار هر روز تو

پيكرِ لاله‏ هاى خود نديدى
شكل چهار قبر مى ‏كشيدى

كنارِ هر كدام مى ‏نشستى
زِ صبح تا به شام مى ‏نشستى

زِ روضهء تو قلبِ سنگ آب شد
كه دشمنِ تو نيز بى تاب شد

سوختى و سوختى و سوختى
مدينه را به ناله اَفروختى

اگر چه داغ روى داغ ديدى
به چشم خود خزانِ باغ ديدى

نخورده ‏اى سيلى و تازيانه
دفن نشد پيكرِ تو شبانه

چگويم از على و غربتِ او
سوخت مدينه از حكايتِ او

زخمِ دلِ شكسته ‏اش نمك خورد
فاطمهء اوّل او كُتك خورد

شبانه از خانه غريبانه رفت
شكسته و سوخته پروانه رفت

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مهدی صادقی

سبک زمینه وفات حضرت ام البنین (س) -(ای روح با ایمان ای معدن احساس) * مهدی صادقی

637

سبک زمینه وفات حضرت ام البنین (س)  -(ای روح با ایمان ای معدن احساس) ای روح با ایمان

ای معدن احساس

ام الادب بانو

ای مادر عباس

بر روح بلندت سلام

ای معجزه مستدام

دادی به همه عالمین

با عزت خود این پیام

هر چه دارم برای حسین

کل عالم فدای حسین

******

ای سایه سار عشق

آیینه دار عشق

نور دلت غوغا

کرده به کار عشق

ای بانوی والا مقام

شمشیر علی در نیام

با پیروی از فاطمه

دادی به همه این پیام

توتیاست خاک پای حسین

کل عالم فدای حسین

*****

مدح حضرت عباس (ع)

عباس نام آور

ذخر الحسین هستم

ام البنین زادم

وقف حسین دستم

ذکر لب من شد مدام

اربابم حسین والسلام

از علقمه با افتخار

دادم به همه این پیام

بشنو این از خدای حسین

کل عالم فدای حسین

شعر و سبک: مهدی صادقی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 11:52
  • نوشته شده توسط
  • صادقی
ادامه مطلب

پسرهای مرا کشتند! دیگر- مسلمانان مرا مادر نخوانید * مرضیه عاطفی

537

پسرهای مرا کشتند! دیگر- مسلمانان مرا مادر نخوانید -لطفا حق روضه ادا شود-

پسرهای مرا کشتند! دیگر-
مسلمانان مرا مادر نخوانید
پریشانم پریشانم پریشان
مرا أم البنین دیگر نخوانید

شنیدم دستِ عباسم قلم شد
به خاک افتاد با پیشانی از زین
بشیر از کربلا آورده سوغات
برایم صد هزاران داغِ سنگین

دلم آشوب شد، قلبم تکان خورد
شد آن لحظه که مَشکش تیرباران
حلالم کن شدم شرمندهٔ تو...
«علیِ مرتضی ای شاه مردان»

شنیدم قامتش شد إزباً إربا
میانِ روضه می میرم بزودی
چه بد کشتندعلیِ اکبرم(ع) را
«اگر دردم یکی بودی چه بودی»؟!

بمیرم!...ضربه هایِ کُندِ خنجر
دلیل گریهٔ چشم ترم شد
حسینم(ع) عاقبت لب تشنه جان داد
«فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد»؟!

دلش آشفته شد؛ شد بی برادر
فدای زینبم(س) تنهایِ تنها...
لب گودال، آن لحظه که میخوانْد
«گلی گم کرده ام می جویم او را»

کنار پیکرِ بی سر، گمانم
چنین گفته ست بی صبرانه، ممتد
«من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد»

نبودم تا ببوسم صورتش را
شنیدم داشته حالِ وخیمی
رقیه(س) سخت سیلی خورده از زجر(لع)
«یتیمی درد بی درمان یتیمی»

منِ أم البنین را پیر کرده
غم ِ طفلِ رباب و اینکه شبها-
-میان خواب میگوید عزیزم...
لالالالا لالالالا لالالا!

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

حضرت ام البنین ع -(زینب از روزِ ازل مِهرِ تو را حس کرده بود سایه سارِ کوثرش را در شما حس کرده بود) *

413

حضرت ام البنین ع -(زینب از روزِ ازل مِهرِ تو را حس کرده بود سایه سارِ کوثرش را در شما حس کرده بود) #السلام_علیک_یاام_البنین_سلام_الله_علیها

زینب از روزِ ازل مِهرِ تو را حس کرده بود
سایه سارِ کوثرش را در شما حس کرده بود

تو نبودی کربلا امّا قدم های تو را
در میانِ کاروانِ کربلا حس کرده بود

مادرِ آب و ادب، رنگین کمانِ معرفت
زینب ایثارِ تو را در هر کجا حس کرده بود

در میانِ قتلگه، گودال و تل و علقمه
مویه ات را در تمامِ لحظه ها حس کرده بود

غربت و دلتنگی و اشکِ غمت را هر قدم
کربلا تا کوفه تا شامِ بلا حس کرده بود

خادمِ گلهای زهرا، حضرتِ ام البنین(س)
زینب آن عشقِ تو را سر تا ز پا حس کرده بود

امتداد دامنِ زهرائی ات شد قرصِ ماه
مِهرِ جانت را به چون عطرِ خدا حس کرده بود

مادرِ خورشید و ماه ای روضه ی مَشک و علم
علقمه هم گو تو را پای وفا حس کرده بود

ریشه در اعماقِ غم داری و زینب هر نفس
روضه ات را روی نعشِ کشته ها حس کرده بود

اشکهایت در فرات و علقمه پنهان بسوخت
هم تو را عباس با دستِ جدا حس کرده بود

گر مرا لایق بدانی خاکِ پایت می شوم
کوثرت را این دلِ جان آشنا حس کرده بود!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 17:08
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

وفات جانگداز حضرت ام‌البنین(س) * مرتضی محمودپور

346

وفات جانگداز حضرت ام‌البنین(س) ◾به بهانه وفات
◾حضرت ام‌البنین(س)

مادر آب آور و سردار دشت کربلایم
همسرشاه نجف حیدرعلی شیرخدایم
درمدینه همچو نای نی همیشه درنوایم
خاک پای کوثر قرآن و نص هل اتایم
باب علم مصطفی خوانده مرا ام البنینم
من کنیز خانه ی آقا امیرالمومنینم

من پرستار گلان باغ و بستان ولایم
من در این خانه کنیز جمله ی آل کسایم
بین این گلها حسین شاه است منهم چون گدایم
فاطمه بنت کلابم مس بدم حالا طلایم
از همان اول مطیع امر رب العالمینم
من کنیز خانه آقا امیرالمومنینم

باغبان گلشن گلهای یاس مرتضایم
من به اذن حق تعالی بنده ی حاجت روایم
چون علی شیرخدا کرده دعا هر شب برایم
راضی از کردار من در خانه گردیده خدایم
رشته های چادر زینب شده حبل المتینم
من کنیز خانه ی آقا امیرالمؤمنینم

تا عدو در کربلا از کینه بی بال و پرم کرد
زین مصیبت در مدینه خاک عالم بر سرم کرد
جای من زهرا کنار علقمه دیده ترم کرد
بهر عباس علمدارم چنان نوحه گرم کرد
از رخ زهرای اطهر مادرانه شرمگینم
من کنیز خانه ی آقا امیرالمومنینم

شد علمدار حرم عباس سبط بوترابم
من به نام نامیش در شام تیره آفتابم
سنگ ریزه بودم از مهر علی چون دَُرِ نابم
داده زهرا مادر سادات اینگونه جوابم
مادری کرده به جایم بانوی مهر آفرینم
من کنیز خانه آقا امیرالمومنینم

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 12
  • دی
  • 1401
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شور احساسی وفات حضرت ام البنین(س) -(مینویسم با چشای خیسم) * مجید آقاجانی

155

شور احساسی وفات حضرت ام البنین(س) -(مینویسم با چشای خیسم) بند 1

مینویسم با چشای خیسم
تو طبیبی و منم بیمارم
با ارادتی که دارم میگم
من ابلفضل تورو دوستدارم

تو از عمق دل من آگاهی
که چقد خرابه حال زارم
نظری کن توبه این درمونده
من ابلفضل تورو دوستدارم

ای ام البنین تویی دریای کرم
دوستدارم که سایتون باشه رو سرم
اینکه افتخاره از تو دم میزنم
دوستدارم همیشه تو باشی مادرم

یا ام البنین مدد

بند 2

به کرامت تو من دلگرمم
میدونم که دستمو میگیری
باز برآورده میشه حاجاتم
ذکر تو داره عجب تأثیری

تو اجازه دادی من یک عمری
گدای دست ابلفضل باشم
مگه زیباتر از این داریم که
همیشه مست ابلفضل باشم

دست خیر تو پناه آیندمه
این شال غلامی خیلی زیبندمه
میبینه تو روز محشر هرکی که هست
امضای رضایتت تو پروندمه

یا ام البنین مدد

بند 3

نفسای آخرم رو میخوام
بکشم تو رضه هات ای مادر
توکه جای خود میدونی هستم
خاک پای نوکرات ای مادر

تو هوامو داری و میدونم
نمیزاری که بشم افسرده
مطمئنم حرم عباست
دل از آدما و عالم برده

امضا کن برام سفر باشم تو حرم
پر کن دست خالیمو بازم مادرم
اینجوری که نوکرت باشم بهتره
نذر چشمای ابلفضل چشم ترم

یا ام البنین مدد

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی محسن پور جهانگیر

شور حضرت ام البنین(س) -(بی بی جان یه نگاهی کن از لطف دلم رو زیررو کن ) *کربلایی محسن پور جهانگیر

164

شور حضرت ام البنین(س) -(بی بی جان  یه نگاهی کن از لطف دلم رو زیررو کن ) بند اول ؛

بی بی جان
یه نگاهی کن از لطف دلم رو زیررو کن
برا این روسیاه مادری کن یه آرزو کن
یه سحر منو با صحن ابافظل تو روبرو کن

(بی بی جان ام البین۲)

تموم سال کرببلا داره صفایی
علی الخصوص شب جمعه حرم بشینی
ولی یه حال دیگه ای داره به ولله
زیارت شنبه های ام البنینی

مادری کردی برای نوکرها
ای به قربونت تموم‌ مادرها
بعد بی بی فاطمه به ولله
چادرت سایه داره روی سرها

بند دوم ؛

بی بی جان
ثانی فاطمه ای و بانوی بیت امیری
توادب زبون زدو توی کرامت بی نظیری
مادر حضرت عباس علمدار دلیری

(بی بی جان ام البین۲)

یادمه از بچگی مادرم همیشه
تو مشکلات سفره نذریتو مینداخت
من پدرم میگه همیشه زندگیمو
نگاه آقا زاده ام البنین ساخت

معجزه دیدیم از تو اولادت
زود گره وا شد تا که اومد نامت
بی نیازه از تمومی عالم
اون کسی که شد خادم درگاهت

بند سوم ؛

بی بی جان
روضه خونه غم شاه بی سر کرببلایی
تو کنیز فاطمه سرور کل ما سوایی
آرومه ببینم که صاحب صحن و سرایی

(بی بی جان ام البین۲)

ان شالله با نابودی ال سعود ما
حرم می‌سازیم برای تو بانوی فضل
کنار سقا خونه صحن تو بی بی
زنده باشیم بخونیم از آقا ابافظل

عالم و آدم دست علمداره
نام عباست مخزن السراره
دشمن از ترس یل تو میگفت که
این ابافظل یا حیدکراره

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه وفات حضرت ام البنین(س) -(سفره روضت از قدیم یه دنیا حاجت داده) * مرتضی سراوانی گرگانی

136

زمینه وفات حضرت ام البنین(س) -(سفره روضت از قدیم  یه دنیا حاجت داده) سفره روضت از قدیم
یه دنیا حاجت داده
کرامتت منو به این
گدایی عادت داده

چه سفره ی پر برکتی داری
که شهرتش پیچیده تو دنیا
چشم امید من به اون سفره ست
که نونشو خورده بنی الزهرا

بوده رضای زهرا
تو زندگی ملاکت
ای مادر علمدار
رحمت به شیر پاکت

مدد یا ام البنین ۸

بند دوم

جزتو نمیتونه کسی
بیاد به جای زهرا
کی مثل تو دوا میشه
به زخم قلب مولا

توی نبود فاطمه جز تو
کی میتونه دلدار حیدر شه
برا یتیمای علی آخه
کی غیرتو میتونه مادر شه

باجون و دل همیشه
بودی کنیز زهرا
چارتا گلت فدا شد
واسه عزیز زهرا

مدد یا ام البنین

بند سوم

این نفسای آخری
درسته که بی جونی
با این صدای بی رمق
دوباره روضه خونی

دوباره خیسه گوشه چشات
توون نداری خیلی بی حالی
تو لحظه های آخر عمرت
به یاد روضه های گودالی

افتاده زیر مرکب
جسم عزیز حیدر
زینب با ناله میگه
ای وای غریب مادر

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه شهادت حضرت ام البنین (س) -(به خاک غربت سر گذاری) * قاسم نعمتی

1193
1

نوحه شهادت حضرت ام البنین (س) -(به خاک غربت سر گذاری) نوحه به سبک منم آواره بین کوفه...

به خاک غربت سر گذاری - غریبانه جان می سپاری
مگر تو فرزندی نداری - بی بی جان
پسرهایت امشب کجایند - که وقت تشییعت بیایند
همه کربلا سر جدایند - بی بی جان

واویلا
زبس دست خود روی سر می کوبی
زده پینه دستان تو ای بی بی
بمیرم غریبی

‌ تو که ندیدی صحرای کربلا
چگونه میشد سرها ز تن جدا
امیر عالم در زیر دست و پا
سیدتی یا ام البنین مدد

امان از ان روز پر از غم - مدینه شد غوغای ماتم
که زینب امد با قدی خم - واویلا

رشیده بود و شد خمیده -صدا زد با اشک دو دیده
خودم دیدم راس بریده - واویلا

مادر جان - همه هستی ام را به غارت بردند
من و بچه ها را اسارت بردند
- به میخانه بردند
ب

  • دوشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 18:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح و مصیبت حضرت ام البنین (س) -(این که این جا آرمیده روح کیست؟) * سید حسن خوشزاد

7577
6

مدح و مصیبت حضرت ام البنین (س) -(این که این جا آرمیده روح کیست؟) این که این جا آرمیده روح کیست؟

چشم گریان ودل مجروح کیست

از کدامین چشمه ای جوشیده است

وز کدامین بوستان روئیده است

این که قبرش منتهای غربت است

مادر نام آوران نهضت است

سروها محصول سروستان اوست

عشق تدریس دبیرستان اوست

با کدامین واژه ها گویم سخن

ناتوان از وصف او افکار من

ملک عزت را غیرت پاسدار

آبرو و عشق را آیینه دار

هم حمیده هم رشیده هم نجیب

در دو عالم بخت شد او را نصیب

ازدواجش با علی یک راز بود

در مقام معرفت ممتاز بود

تهنیت گویان عقدش طایفه

سفره اش رنگی ز عشق و عاطفه

گاه عقدش اشکریز فاطمه

شد عروس غم کنیز فاطمه

عقد خود زین شرط امضا کرده بود

خویشتن را وقف زهرا کرده بود

باولای

  • شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1389
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر زیبا در مورد حضرت ام البنین از غلامرضا سازگار -(ای بــه بنیــن تــو درود همـه ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

32145
51

شعر زیبا در مورد حضرت ام البنین از غلامرضا سازگار -(ای بــه بنیــن تــو درود همـه ) ای بــه بنیــن تــو درود همـه

فاطمـه یا فاطمـه یا فاطمـه

بــاغ گــل یــاس سـلام علیک

مـــادر عبــاس ســلام عـلیک

ای همه از خود سفرت تاحسین

اذن دخـول حــرمت یاحسین

سایـــه‌نشین حـــرم آفتــاب

غــرق شــده در کــرم آفتاب

فـــاطمه دوم حیــدر شــدی

مادر یک ماه و سه اختر شدی

طوبـی، طوبـی لک زیـن احترام

دختـر زهـرا بـه تو گوید سلام

قـدر تـو گـوی شرف از ناس برد

ارث ادب را ز تــو عبــاس بــرد

جز تو کـه بـر شیـرخدا شیـر زاد؟

جز تو کـه بـر شیـر علی شیر داد

جز تو که در کرب و بلای حسین

چـار پسـر کــرده فـدای حسین

چـار پســر دادی و زیــن افتخــار

شــد حــرم چــار امــامت مــزار

پــاسخ آن

  • دوشنبه
  • 3
  • خرداد
  • 1389
  • ساعت
  • 19:35
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار زیبا برای وفات حضرت فاطمه ام البنین (س) از نخل میثم -(ای فـلک یـک مه و سپهر سه اختر ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

8710
4

اشعار زیبا برای وفات حضرت فاطمه ام البنین (س) از نخل میثم -(ای فـلک یـک مه و سپهر سه اختر ) ای فـلک یـک مه و سپهر سه اختر

شیرخدا را خجسته همدم و همسر

فاطمــه دوم بــهشت ولایـت

یـار عـلی، نایــب بتـول مطهر

یوسف زهرا توجهش به تو بانو

زینب‌کبری تو را صدا زده مادر

امّ‌بنیــن، مــام شیـر خـداوند

امّ‌ادب، آفتاب خانـه حیـدر

خوانده کنیـز عزیز فـاطمه خود را

ای بـه ادب از همه زنان جهان سر

برده به میراث از تو عشق و ادب را

حضـرت عبـاس در حضــور بـرادر

کرده نثار قدوم یوسف زهرا

چــار گل سـرخ و چار لالۀ پرپر

ای پسر تو حسین دوم زهرا

ای بــه بنینت ســلام آل پیمبر

از همگان برترنـد خیـل شهیدان

رتبۀ عباس توست زان همه برتر

نیست عجب گر که با زیارت زهرا

گــردد اجــر زیــارت تــو برابــر

  • دوشنبه
  • 3
  • خرداد
  • 1389
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه وفات حضرت فاطمه ی ام البنين سلام الله علیها و حضرت عباس علیه السلام -(یه بانویی با دل شکسته ) * امیرحسین سلطانی

664

زمینه وفات حضرت فاطمه ی ام البنين سلام الله علیها و حضرت عباس علیه السلام -(یه بانویی با دل شکسته ) بنداول

یه بانویی با دل شکسته
توی بقیع رو خاکا نشسته
کنار چار تا قبر مثالی
میخونه نوحه با دل خسته

چشاش داره،مبیاره بارون
شده از این،دنیا دلش خون
که انگاری،داره میده جون

غم زمینگیرم کرد
کربلا پیرم کرد
زار و دلگیرم کرد
کربلا پیرم کرد

(ای حسینم ای عزیز دلم مادر مادر مادر)

?بنددوم

این دم آخر چشام گریونه
ببین علمدار دلم چه خونه
پاشوتوعباس ببین که مادر
دلم گرفته ازاین زمونه

مادربمیرم ، دستت جداشد
فرقِ سرتو ، ازهم دوتا شد
رفتی ومادر، حسین تنهاشد

سروِ رشیدم عباس
ماه منیرم عباس
شیروامیرم عباس

(برات بمیرم همه ی هستی ام عباس عباس عباس)

?بندسوم

حالم خرابه،دلم پر از غم
میباره اشکام،رو گونه نم نم

  • پنج شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی صمدی

شعر وفات حضرت ام البنین(س),(چادر خاکی به سر شیون فراوان می کند) * علی صمدی

5682
25

شعر وفات حضرت ام البنین(س),(چادر خاکی به سر شیون فراوان می کند) چادر خاکی به سر شیون فراوان می کند
گریه های بی هوا همچون یتیمان می کند
میرود بالای صورت های قبر
اهل شهر را به صرف روضه مهمان می کند
کار او گشته حضور و نوحه خوانی در بقیع
با همین کارش زیارت را چه آسان می کند
آمده از ره بشیر آن قاصد کرببلا
بین بصیرت را فدای حال شیران می کند
او نگفت هرگز ، بشیر احوال عباسم بگو
او سوالاتش فدای حال سلطان می کند
تاخبر دادند به او از ماجرای دشت طف
هر شب عمرش ببین شام غریبان می کند
زینب آورده برایش یادگار از واقعه
یک سپر ام البنین را جسم بی جان می کند

  • شنبه
  • 16
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد