اومدن از راه،از تو دل صحرا،کاروان یاس و گلای لاله
ربابه مضطر،توبغلش اصغر،روشونه سقا دخت سه ساله
بنی هاشم حلقه زدن دور گهواره اصغر چه حالی دارن
با احترام محمل بی بی رو هاشمیون روی زمین میذارن
دلشوره داره زینب و نگاش بسمت آسمون
روی لب داداش حسین انا الیه الراجعون
وای حسین...
.........
خاک این صحرا،داره بوی غربت،ببین دل زینب به غم عجینه
میشه برگردیم،طاقتی ندارم،خواهش من از تو فقط همینه
دختر تو بدجور نگرونه،بیا ببین دستاش داره میلرزه
بعداز تو من چکارکنم بااین دشمنا و بااین چشای هرزه
حسین من سخته برام جدایی و دربدری
باید منوهرجا میری داداش به همرات ببری
وای حسین...
........
اکبر رکاب و شش م
- چهارشنبه
- 5
- مهر
- 1396
- ساعت
- 16:50
- نوشته شده توسط
- ایدافیض