الا خورشید و ماه و اختر من
فروغ دیده¬ی از خون تر من
کجایی بشنوی صوت حزینم
نشینی بار دیگر در بر من
به جای تو عدو با تازیانه
کشد دست نوازش بر سر من
به یادت هست گفتی با من آن روز
که هستی تو شبیه مادر من
گل یاس تو بودم در مدینه
شده نیلی تمام پیکر من
چو نی می¬نالم و نایی ندارم
رسیده لحظه¬های آخر من
شاعر : عابدین کاظمی
- یکشنبه
- 28
- مهر
- 1392
- ساعت
- 14:38
- نوشته شده توسط
- علی