اشعار محرم

مرتب سازی براساس
 حسن ثابت جو

شعر ورود به محرم -(دل دمادم نینوایی می شود) * حسن ثابت جو

1253
1

شعر ورود به محرم -(دل دمادم نینوایی می شود) دل دمادم نینوایی می شود
بار دیگر كربلایی می شود
موسم ماه محرم می رسد
دل به یكباره هوایی می شود
می زند دم از حسینِ فاطمه
نغمه ی دل آشنایی می شود
دست ها سوی ضریحش می رود
عازم كوی گدایی می شود
بزم ماتم با صدای نام او
بزم اشكِ با صفایی می شود
هیئت سوگ و عزای عاشقان
شامل لطف خدایی می شود
اشك ماتم بر علی اكبرش
درد عالم را دوایی می شود
از مرام ساقی لب تشنگان
خوی ما هم باوفایی می شود
در عزای اصغرِ شش ماهه اش
سینه ها مهد نوایی می شود
با دل شیدای زینب خواهرش
دل حریم كبریایی می شود
نالم از دیدار زینب با حسین
آن زمانی كه جدایی می شود
جان بسوزد بر رقیه دخترش
در عزایش دل فدایی می شود
در میان محفل ذكرِ حسین

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:07
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسن ثابت جو

شعر ورود به محرم -(روشن آن دیده که از گریه‌ی تو تار شود) * حسن ثابت جو

798
1

شعر ورود به محرم -(روشن آن دیده که از گریه‌ی تو تار شود) روشن آن دیده که از گریه‌ی تو تار شود
خرّم آن مژه که اشک تو بر او بار شود
هر سری زیر بیفتاد به پای غم تو
روز حشر آید و او سرور و سالار شود
گر زبان داد زند روضه ی مظلومی تو
کی به دستان اجل، بسته ز گفتار شود؟
سالم آن سینه که از درد تو نالان باشد
نالد آن سینه که بی نام تو بیمار شود
کاش آن عطر تو در منزل دل می‌پیچید
تا بیابان دلم پُر گل و گلزار شود
حج ما در عرفه مانده و کامل نشده
مددی کن به دمی، عاقبت کار شود
کعبه عمریست مُحرّم زده‌ی داغ شماست
با طواف تو جهان مَحرم اسرار شود

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:08
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 16 ـ ذکر / شور ـ روضه -(يا صاحب الزمان الغوث و الامان) * حسن ثابت جو

2230
1

سبک 16 ـ ذکر / شور ـ روضه -(يا صاحب الزمان الغوث و الامان) سبک ۱۶ ـ ذکر / شور ـ روضه
يا صاحب الزمان الغوث و الامان(۲)
يا صاحب الزمان الغوث و الامان(۲)
الغوث و الامان الغوث و الامان
* * *
وقتي كه تو روضه ها پا مي‌زاره آقای ما مهدي
دو چشاش به جاي اشك خون مي‌باره آقای ما مهدي
بین روضه ی حسين ناله داره با چشم گريونش
وقتي گريه مي‌كنه زينب مي‌گه عمه به قربونش
* * *
آقامون که ناله ی روز و شبش ذکر حسین داره
گفته بر مصیبت جدش حسین همیشه خونباره
توي چشم مضطرش هر روز و شب هزار تا الماسه
روضه اي كه دلش و مي‌سوزونه روضه‌ي عباسه
* * *
پاره هاي جگر حسن اون و خون جگرش كرده
روضه‌ي كوچه شالِ مشكي به روي گردنش كرده
بعضي وقتا زير لب به دل مي‌گه مادرِ دل خسته
چرا دشمنِ با

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:01
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ماه عشق -(محرم ماه عشقست وجنون است ) * اسماعیل تقوایی

1192
1

ماه عشق  -(محرم ماه عشقست وجنون است ) محرم
محرم ماه عشقست وجنون است
محرم ماه زیبایی وخون است

محرم ماه انا لله هست و
سپس انا الیه راجعون است

عجین این ماه با نام حسین است
بنای حریت را چون ستون است

محرم ماه سوگ عالمین است
مه واریز خوناب از عیون است

محرم ماه آغازین سال است
عزا، عید تمام مومنون است

محرم ماه عشق وعشقبازیست
مه گلگون تنان شاهدون است

محرم ماه حزن آل طاهاست
مصیبت دخت حیدر را فزون است

هرآنکس زد گره خود با محرم
به درگاه حسینی رهنمون است

محرم ماه ایثار وشهادت
از آن،تخت یزیدی واژگون است

کسی که در محرم با حسین است
خدا جوگشته از شیطان مصون است

شاعر :اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:14
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

متن شعر هلال محرم -(ابر و مه و خورشید و فلک گریان است) * جلیل صفر بیگی

2177

متن شعر هلال محرم -(ابر و مه و خورشید و فلک گریان است) ابر و مه و خورشید و فلک گریان است
دریا به خروش آمده و طوفان است
با سوز و گداز نوحه می‌خواند باد
زنجیرزن دستۀ ما باران است

در سوگ تو سنگ می‌زند بر سینه
گل با دل تنگ می‌زند بر سینه
با سوز و گداز نوحه می‌خواند باد
باران چه قشنگ می‌زند بر سینه

بنویس که با شتاب باید برسد
فوراً ببرش جواب باید برسد
لب‌های رقیه از عطش خشک شده
این نامه به دست آب باید برسد

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی یاران شهید -(دنبال چه‌ای؟ ای دل در دام ِ فریب!) * رضا یزدانی

643

شعر رباعی یاران شهید -(دنبال چه‌ای؟ ای دل در دام ِ فریب!) دنبال چه‌ای؟ ای دل در دام ِ فریب!
از کرب‌وبلا تو را همین نکته نصیب:
می‌خواهی اگر جوان بمیری، «حُر» باش!
می‌خواهی اگر پیر شوی، باش «حبیب»!

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی عابس بن شبیب علیه‌السلام -(غالب شده بود ترس بر عرصۀ جنگ) * رضا خورشیدی‌فرد

634

شعر رباعی عابس بن شبیب علیه‌السلام -(غالب شده بود ترس بر عرصۀ جنگ) غالب شده بود ترس بر عرصۀ جنگ
پر بود تمام معرکه از نیرنگ
دادند جواب حضرت عابس را
دل‌سنگ‌ترین مردم دنیا با سنگ

عابس بن ابی شبیب شاکری( درگذشت ۶۱ق)، یا عابس بن شبیب شاکری، از یاران امام حسین(ع) و شهیدان کربلاو اهل قبیله بنی شاکر از قبیلهبنی همدان.
او از مشاهیر کوفه بود و گفته‌اند در سخنوری و خطابه توانایی بسیاری داشته و اهل تهجد و عبادت بوده است.[۲]

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی زهیر بن قین علیه‌السلام -(در سینه اگرچه التهابی داری) * زهرا نظری

726

شعر رباعی زهیر بن قین علیه‌السلام -(در سینه اگرچه التهابی داری) در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
ای دل به خودت بیا که یک روز تو هم
مانند زهیر انتخابی داری

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی حر ریاحی علیه‌السلام -(آمد به حرم، اگرچه دیر آمده بود) * رضا خورشیدی‌فرد

1036
2

شعر رباعی حر ریاحی علیه‌السلام -(آمد به حرم، اگرچه دیر آمده بود) آمد به حرم، اگرچه دیر آمده بود
با اشک سوی نعم الامیر آمده بود
حر گفت از آداب زیارت با ما
با پای پیاده، سر به زیر آمده بود

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

جفای کوفیان -(اگر که طالب فیضیّ و مایل تجلیل ) *مرحوم مرتضی اشتری اصفهانی

621

جفای کوفیان  -(اگر که طالب فیضیّ و مایل تجلیل ) اگر که طالب فیضیّ و مایل تجلیل
طریق خیر طلب کن ز هادیان سبیل
.
خلوص و صدق و صفا بود و یمن نیّت پاک
لهیب آتش سوزان که سرد شد به خلیل
.
به نزد کور دل تیره رأی میگردد
فرا خنای جهان تنگتر ز چشم بخیل
.
اگر که مرد خدا را مشایعت نکنی
ترا بزرگی و مردی نمیشود تکمیل
.
فدا شدن بره مردمی بسی بهتر
که زیستن به بر عاملان جور ذلیل
.
خجسته راه سعادت نشان والائی
که عاشقانه به پیمود مسلم بن عقیل
.
بشیر موکب پر فیض زاده زهرا
حسین آینه ذات کردگار جلیل
.
چو یافت سر خط فرمان ز سبط پیغمبر
نهاد پای براه وظیفه با تعجیل
.
بسوی کوفه روان شد که با اشارت خویش
بجسم خلق دمد روح همچو اسرافیل
.
ولی دریغ ز قابیلیان سست نهاد
که

  • دوشنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه زنجیر زنی محرم 98 هلال ماه -(فصل ناله و غم هنگام عزا شد) * مجید رجبی

36

نوحه زنجیر زنی محرم 98 هلال ماه  -(فصل ناله و غم   هنگام عزا شد) فصل ناله و غم هنگام عزا شد

دلهای حسینی به غم مبتلا شد

اشک غریبی روان از هر دوعین است

فاطمه امشب پریشان حسین است۳

وای واویلا

کرده رخت ماتم بر تن کل عالم

شد عزای اشرف اولاد آدم

عالم سراسر پر از نوای غم شد

ذکر لبامون نوای محتشم شد۳

وای واویلا

می ریزه سزشک از چشمان پیمبر

در عرش می زنه زهرا بر سینه و سر

می‌گه بنی قتلوک حسینم

بای ذنب ذبحوک حسینم

وای واویلا

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

هلال ماه محرم سبک سنتی زنجیر زنی محرم 98 -(عالم هستی غرق ماتم شد – بوی خون آمد که محرّم شد) *حاج محمد نعیمی

24

هلال ماه محرم سبک سنتی زنجیر زنی محرم 98 -(عالم هستی غرق ماتم شد – بوی خون آمد که محرّم شد) عالم هستی غرق ماتم شد – بوی خون آمد که محرّم شد
تسلیت یا حجه الله – سیدی آجرک الله
***
یا رسول الله کن عزاداری – خون فرزندت می¬شود جاری
تسلیت یا حجه الله – سیدی آجرک الله
****
برسد بر دل داغ عاشورا – در خزان سوزد باغ عاشورا
تسلیت یا حجه الله – سیدی آجرک الله
*****
تندر این ماه از ضربت سیلی – صورت گل¬ها می¬شود نیلی
تسلیت یا حجه الله – سیدی آجرک الله
****
حاجیان در این حجّ رحمانی – در منا گشتند تشنه قربانی
تسلیت یا حجه الله – سیدی آجرک الله
*******

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مناجات امام زمان (عج) -(کوبیده ای ای دل به طبل بی خیالی ) * محمد علی بیابانی

652

مناجات امام زمان (عج) -(کوبیده ای ای دل به طبل بی خیالی ) کوبیده ای ای دل به طبل بی خیالی

نه درد هجرانی نه سودای وصالی

هی داد از دوری و هی بیداد از هجر

برخیز جای اینکه بنشینی بنالی

نوکر شدی تا باری از دستش بگیری

تو بیشتر بر دوش مولایت وبالی

ای یوسف گمگشته بازآ سمت کننعان

با نیت وصلت گرفتم باز فالی

در دست بعضی ها دعای مستجابی

در چشم ما هم شوق دیداری محالی

ای مرثیه خوان سحرهای مدینه

گاهی صدایت می‌رسد تا این حوالی

تنها چراغ ظلمت قبر من اشک است

می ریزم اشک روضه را در دستمالی

لازم نبود ای روضه خوان روضه بخوانی

نام حسین آمد شدم حالی به حالی

بین تنور و رو نی فرقی ندارد

نور خدا هرگز نمی‌بیند زوالی

آرش برابری

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

روضه طفلان حضرت زینب (س) -(برادر گفت نه، اما پر از اصرار شد زینب ) * محمد عظیمی

613

روضه طفلان حضرت زینب (س) -(برادر گفت نه، اما پر از اصرار شد زینب ) برادر گفت نه، اما پر از اصرار شد زینب

به او نه گفت، دنیا بر سرش آوار شد زینب

به لطف این جواب دل شکن بیمار شد زینب

سرا پا بغض شد، پا تا به سر گفتار شد زینب...

غرورم را شکستی پیش این لشگر ،که نه گفتی

چه کم دارد مگر از دیگران خواهر ،که نه گفتی

به نام مادرش دست توسل زد گره وا شد

برات رفتن سربازهای زینب امضا شد

به نام فاطمه در خیمه ی خورشید غوغا شد

دوتا گلبرگ های یاس زینب نذر زهرا شد

پرستوهای عاشق بال و پر را باز می کردند

کبوترهای تنها از قفس پرواز می کردند

همیشه آسمان بخت که تیره نمی ماند

همیشه غم به قلب مادری چیره نمی ماند

ز خوان کربلا زینب که بی جیره نمی ماند

به چشم پهلوانان خودش

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان (عج) -(بي درد ما! كه از غم تو راست قامتيم ) * محمد علی بیابانی

767

مناجات امام زمان (عج) -(بي درد ما! كه از غم تو راست قامتيم ) بي درد ما! كه از غم تو راست قامتيم

با اينكه سرشكسته ي سنگ ملامتيم

دور از ملال نيست هرآنكس كه عاشق است

اين رسم عشق نيست كه بي تو سلامتيم

در انتظار هركه به جز تو نشسته ايم

در سردسير هجر تو گرم اقامتيم

بي شك بدون تو به در بسته خورده ايم

امروز اگر كه همدم اشك ندامتيم

ما بي تو يا كه با تو تفاوت نمي كند

يعني هميشه شامل لطف و كرامتيم

دنيا به لطف چشم تو پر بود دست ما

گريان دست خالي روز قيامتيم

عمري علم به دوش حسينيم چاره اي

مشتاق گريه كردنِ پاي علامتيم

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

مباهله -(این پنج نور، علت زیبای خلقتند ) * قاسم صرافان

1511
2

مباهله -(این پنج نور، علت زیبای خلقتند ) این پنج نور، علت زیبای خلقتند

اسرار پنج حرفِ حروف «کرامت»ند

این خانواده اشرف اولاد آدمند

اینها طبیب درد طبیبان عالمند

این پنج تن خلاصه‌ی احساس خالقند

اندازه دل همه‌ی خلق، عاشقند

خاکی شدند تا ره افلاک وا کنند

«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»

زیباترین سپاه به میدان رسیده بود

پای ابوتراب به نجران رسیده بود

آنان که لاف، پیش شه لافتی زدند

تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند

یک اخم مرتضی علی و ختم غائله

اینگونه‌ شد خلاصه‌ی روز مباهله

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مباهله -(چارده نور؛ هم‌چنان دریاست ) * عادل حسین قربان

525

مباهله -(چارده نور؛ هم‌چنان دریاست ) چارده نور؛ هم‌چنان دریاست

چارده نور؛ محورش زهراست

`وَ بِکُم یُمسِکُ السَّما” یعنی:

آسمان روی شانه‌ی آن‌هاست

مثلِ خورشید تابناک شدند

دینِ اسلام را ملاک شدند

آمده: `اِنَّما یُریدُ الله”:

از پلیدی و رجس پاک شدند

وصلِ آن‌ها وصالِ پیغمبر

رسمِ آن‌ها مثالِ پیغمبر

نیست اجرِ رسالت طه

جز محبت به آلِ پیغمبر

به کناری گذار فاصله را

پاره کن برگه‌های باطله را

دل به دریای اهلِ بیت بزن

گوش کن آیه‌ی مباهله را

عصمتِ محض؛ از بدی دورند

خارج از درک؛ رازِ مستورند

منکرانِ حقیقتِ آن‌ها

وسطِ روز منکر نورند

راهِ اصلاح را نمی‌دانیم

رستن از چاه را نمی‌دانیم

بی‌توسل به اهلِ بیتِ رسول

راه و بی‌راه را

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مباهله -(حساب مدعیان در معادله برسد ) * محسن غلامحسینی

583

مباهله -(حساب مدعیان در معادله برسد ) حساب مدعیان در معادله برسد

قسم به حق که به حق این معامله برسد

بگو به ساحر نجران و قوم مدعیش

میا ! که معجزه های مباهله برسد

از این قبیله صاحب نفس دمی ز حسین

هلاکتان بنماید ، مقابله برسد

شکست تان بدهد تیغ ابروان حسن

اگر که پای شما بر مجادله برسد

سپهر عصمت آنان چنان دعا بکند

طنین نغمه آمین ز چلچله برسد

سکوت فاتح خیبر خروش بت شکنی است

بخوان ز برق نگاهش مقاتله برسد

نکرده دعوی نفرین رسول رحمت وعشق

ولی به جذبه او ختم غائله برسد.

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

مناجات امام حسین (ع) -(نه بود خواندن از آن حدّ روضه خوان اي كاش ) * محمد قاسمی

704

مناجات امام حسین (ع) -(نه بود خواندن از آن حدّ روضه خوان اي كاش  ) نه بود خواندن از آن حدّ روضه خوان اي كاش

نه مي گُــذشت از آن دشت كاروان، اي كاش

نه مي گُـذشت از آن دشــت كاروان و نه بود

در آن مسير كـسي سدّ راهشان ، اي كاش

كسي كه داشت مكان نـزد لامكان ز اَلَست

نمي گرفت بـه واديِ طَـف مكـان ، اي كاش

كنار كُـشته ي اكبر ، خُـدايِ فاطمه گفت :

نمي شكافت دگر پهلوي جوان ، اي كاش

و گـفـت : لحظه ي تشييع پيكـر قاسـم

صدا نداشت تَرَكهاي اُستخوان ، اي كاش

فُـرات با دل سـقّــايِ آبـرو و ادب

شبيه مَشـكْ كمي بود مهربان اي كاش

به جاي آبِ گـوارا ، سـه شعبه ي مسموم

نمي رسيد به يك طفلِ نيمه جان ،اي كاش

دمي كه خونِ دلـش را به آسـمان پاشيد

نشسته بود به خون قلب آسما

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

طلیعه ماه محرم -(در عالمِ خیال، گرفتم ضریح را ) * رضا قاسمی

580

طلیعه ماه محرم -(در عالمِ خیال، گرفتم ضریح را ) در عالمِ خیال، گرفتم ضریح را

دارالشفای حضرت عیسی مسیح را

پیش حبیب، مَن مَنم از ریشه مِن مِن است

لکنت گرفت، جای زبان فصیح را

ماندم که من کجا و صفای حرم کجا ؟!

اصلا که راه داده به اینجا کَریهْ را !؟

تا آبروی من نرود پیش زائران ...

آن «اَظْهَرَ الْجَميل»، صدا زد «قَبیح» را

دست مرا که بست به شش‌گوشِ خویش، گفت ...

من می‌خرم به حُرّ حَرم هر شبیه را

سَر داده‌ام که سَر بشوید از تمام خلق

وقتش رسیده یار شوید این ذبیح را

حالا که حُرّی از حرمم؛ کربلایی‌ام ...

کشتم درون خویش، گدایی وقیح را

افسوس، تا کبوتر خوابم پرید، بُرد

رویای سبزِ خوابِ دخیلِ ضریح را

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

طلعیه ماه محرم -(شعر خود را اگراز شیرهٔ جان آوردیم ) * حامد آقایی

618

طلعیه ماه محرم  -(شعر خود را اگراز شیرهٔ جان آوردیم ) شعر خود را اگراز شیرهٔ جان آوردیم

تحفه ایی هست که بهرت به زبان آوردیم

هنر از نام تو بوده است اگر در هرجا

مجلسی را به نفس در هیجان آوردیم

هر چه غم داشته باشد دل ما شادتر است

شیوه عشق جدیدی به جهان آوردیم

«ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم»

از بدِ حادثه در روضه امان آوردیم

تا که مرهم به جراحات تو هر دم بشویم

سوی زخم تن تو اشک روان آوردیم

از غم روضه گودالِ تو همچون زینب

گونه را در حرمت لطمه زنان آوردیم

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مناجات امام حسین (ع) -(قرار بود به پروانه ها امان بدهید ) * بردیا محمدی

965

مناجات امام حسین (ع) -(قرار بود به پروانه ها امان بدهید ) قرار بود به پروانه ها امان بدهید

برای سوختن امشب کمی زمان بدهید

قرار بود که خاکستر مرا فوراً

به دست باد، همان پای شمعدان، بدهید

بنا نبود که اینگونه زابراه شویم

بنا نبود که اینگونه زجرمان بدهید

به روی بام حسینیه یا کنار حیاط

به این کبوتر پر خسته آشیان بدهید

قسم به چادر خاکی مادرش زهرا

محرم آمده، لطفاً پناهمان بدهید

بگو به صاحب ِخانه نیاز نیست، بگو_

که جای خوب و مساعد به میهمان بدهید

نیاز نیست، به وللهِ راضی ام دم در

به من میان همین کفش ها، مکان بدهید

هنوز میوه ی چشمان من نیفتاده

درخت عاطفه ام را کمی تکان بدهید

تنور `اشک محرم” دوباره داغ شده

به این گرسنه ی گریه، دو تکّه نان بدهی

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

ورود به ماه محرم -(ماه عاشق شدن رسید از راه) * محمد حسین رحیمیان

693
1

ورود به ماه محرم -(ماه عاشق شدن رسید از راه) ماه عاشق شدن رسید از راه
همه جا مثل کربلا شده است
بوی اسفند روضه می آید
همه ی دردها دوا شده است

علم و بیرق حسین سلام
دل ما را به وجد آوردید
علم و بیرق حسین سلام
خستگی از تنم در آوردید

علم و بیرق آمدم ده شب
چون ملائک کنارتان باشم
کاش من هم همیشه مثل شما
وقف آقای مهربان باشم

آمدم مثل حر پشیمان و
کوله بار گناه ، بر شانه
یعنی این شمع با وفا دارد
مثل من پرشکسته پروانه ؟

روسیاهم بَدَم ولی هستم
نوکر مهربان ترین آقا
من به دردش نمیخورم اصلا
او جوابم نمی کند اما

مهربان است و در حسینیه اش
همه را راه می دهد هرسال
مهربان است و سفره اش حتی
پهن شد در قیامت گودال

مو به مو ماجرای آن گودال
شرح داده قدیم ا

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:13
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

شب اول محرّم98 -(شکر حق، که بار دیگر) * بهمن عظیمی

19

شب اول محرّم98 -(شکر حق، که بار دیگر) شکر حق، که بار دیگر
دیدم ای شاه کرم محرّمت را
گر سینه¬زنت شدم من
بوده لطف و کرم حضرت زهرا
وای، ماه ماتم رسیده ـ موسم غم رسیده
وای، سینه زنها بیائید ـ که محرّم رسیده
ارباب حسین جان
من لایق، نباشم آقا
ای خوش آن کسی که شد عبد و گدایت
قلبم را ربوده عشقت
دل شده هوایی کرببلایت
وای، بر غم تو اسیرم ـ عبدم و تو امیرم
وای، آرزویم همین هست ـ در محرّم بمیرم
ارباب حسین جان
باز آمد، محرّم و شد
خواهر تو دلغمین و دیده گریان
در بزم عزایت آقا
فاطمه آمده با موی پریشان
وای، عرش حق در عزا شد ـ ماه خون خدا شد
وای، این دل بیقرارم ـ زائر کربلا شد
ارباب حسین جان
هر جا را کنی نظاره
پر شده ز بیرق سیاه و پرچم
عرش حق شده

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

هلال محرم -(ماه عاشق شدن رسید از راه) * محمد حسین ملکیان

744

هلال محرم -(ماه عاشق شدن رسید از راه) ماه عاشق شدن رسید از راه
همه جا مثل کربلا شده است
بوی اسفند روضه می آید
همه ی دردها دوا شده است

علم و بیرق حسین سلام
دل ما را به وجد آوردید
علم و بیرق حسین سلام
خستگی از تنم در آوردید

علم و بیرق آمدم ده شب
چون ملائک کنارتان باشم
کاش من هم همیشه مثل شما
وقف آقای مهربان باشم

آمدم مثل حر پشیمان و
کوله بار گناه ، بر شانه
یعنی این شمع با وفا دارد
مثل من پرشکسته پروانه ؟

روسیاهم بَدَم ولی هستم
نوکر مهربان ترین آقا
من به دردش نمیخورم اصلا
او جوابم نمی کند اما

مهربان است و در حسینیه اش
همه را راه می دهد هرسال
مهربان است و سفره اش حتی
پهن شد در قیامت گودال

مو به مو ماجرای آن گودال
شرح داده قدیم ا

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

متن شعر نوحه مسجدی خروج شبانه کاروان ابی عبدالله از مدینة النّبي -(حسین فاطمه کجا می رود) * امیر عباسی

775

متن شعر نوحه مسجدی خروج شبانه کاروان ابی عبدالله از مدینة النّبي -(حسین فاطمه کجا می رود) حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...

شبانه از مدینه حجت خدا رفت
غریب بود و در مسیرِ آشنا رفت
برای آنکه جان دهد برای اسلام
به وعده گاهِ سرزمین نینوا رفت
به عزم وادی مِنا میرود
شبانه سوی کربلا میرود
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...

گفتا به ناله مادرا من را دعا کن
وَ با دعای خود مرا حاجتروا کن
من می روم اما بیا مادر به کوفه
در مَطبخِ خولی بساطِ غم به پا کن
حسین غریبانه چرا میرود
شبانه سوی کربلا میرود
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...

او می رود تا جان دهد بر جسمِ اسلام
او می رود تا که شود با غصّه همگام
او می رود تا بهرِ تبلیغ شریعت
قرآن بخواند روی نِی در کوف

  • یکشنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حرکت کاروان امام حسین علیه السلام -(نیت کربلا اگر کردی) * محمد حبیب زاده

804

متن شعر حرکت کاروان امام حسین علیه السلام -(نیت کربلا اگر کردی) نیت کربلا اگر کردی
برو اما به فکر غارت باش

برو دست خدا به همراهت
فکر زنهای در اسارت باش

سفر کربلا بلا دارد
فکر تنهایی و جسارت باش

فکر خلخال و معجر و خیمه
فکر آن قوم بی شرافت باش

این زن و بچه را نبر با خود
فکر این جمله و عبارت باش

در تنت پیرهن نمی ماند
فکر آن جامه امامت باش

دشمنانت به کفر مانوسند
از گلویت به تیغ می بوسند...

  • دوشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حرکت کاروان مدینه -(دارد به برش چه پهلوان شیری) * حسین جعفری

759

متن شعر حرکت کاروان مدینه -(دارد به برش چه پهلوان شیری) دارد به برش چه پهلوان شیری
شش ماهه و کودک و جوان شیری

هفده سر خورشید و ستاره با ماه
افتاد به راه کهکشان شیری

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ورود به ماه محرم -(كاش فارغ ز ظواهر باشيم) * سید محمد میر هاشمی

770

ورود به ماه محرم  -(كاش فارغ ز ظواهر باشيم) كاش فارغ ز ظواهر باشيم
خادم و نوكر و ذاكر باشيم

يک حسينيه ى سَيار شويم
وقف تعظيم شعائر باشيم

سينه زن هاى وفادار كجان؟
نوحه خوانهاى جگردار كجان؟

عَلم هيئتِ مان مئ گويد:
سينه چاكان علمدار كجان؟

منبر، اهلِ دلِ عالم خواهد
روضه خوان اشک مداوم خواهد

موكب و دسته و هيئت ياران
شورِ ذاكر ! دَمِ ناظم خواهد

ما كه با باورمان سينه زديم
در غَم دلبرمان سينه زديم

با شهيدان خدايى هرشب
گوشه ى سنگرمان سينه زديم

غفلت از عرض ارادت هرگز!
غفلت از ذكر مصيبت هرگز!

شَهر را باز سيه پوش كنيد
شهرِ بى روضه و هيئت هرگز!

  • یکشنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ورود به ماه محرم -(موسم غم آمده کاری کنید) *

456

ورود به ماه محرم  -(موسم غم آمده کاری کنید) موسم غم آمده کاری کنید
اشک غم از دیده ها جاری کنید

در حسینیه به پا شد روضه ها..
سینه زن ها آبروداری کنید

با نواها ناله ها با اشکها
مادری غم دیده را یاری کنید

تا که زینت بخش این ماتم شوید
با علمهاتان علمداری کنید

هر زمان در دسته ها سقا شدید
یادی از رسم وفاداری کنید

این محرم این صفر ماه عزاست
حرمت غم را نگهداری کنید
حمید محبی

  • یکشنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد