الا اي قبله گاه دل كجایي؟
محرّم شد... نمي خواهي بيایي؟
بيا يك بار تا دورت بگردم
بيا كه مُردم از داغ جدایي
بيا يك سر به جمع سينه زن ها
كه شايد بشنوم از تو صدایي
فداي ناله های آتشینت
ميان روضه هاي نينوایي
كنار قتلگه يا خيمه گاهي!
نمي دانم كجاي كربلایي!
هواي روضه های صبح گاهت
دل دیوانه را كرده هوایي
شود آيا براي روضه خواندن
مرا هم یک دهه دعوت نمایي؟
شاعر : مجتبی روشن روان
- دوشنبه
- 12
- مهر
- 1395
- ساعت
- 19:01
- نوشته شده توسط
- ایدافیض