اشعار محرم

مرتب سازی براساس

روضه طفلان حضرت زینب (س) -(برادر گفت نه، اما پر از اصرار شد زینب ) * محمد عظیمی

442

روضه طفلان حضرت زینب (س) -(برادر گفت نه، اما پر از اصرار شد زینب ) برادر گفت نه، اما پر از اصرار شد زینب

به او نه گفت، دنیا بر سرش آوار شد زینب

به لطف این جواب دل شکن بیمار شد زینب

سرا پا بغض شد، پا تا به سر گفتار شد زینب...

غرورم را شکستی پیش این لشگر ،که نه گفتی

چه کم دارد مگر از دیگران خواهر ،که نه گفتی

به نام مادرش دست توسل زد گره وا شد

برات رفتن سربازهای زینب امضا شد

به نام فاطمه در خیمه ی خورشید غوغا شد

دوتا گلبرگ های یاس زینب نذر زهرا شد

پرستوهای عاشق بال و پر را باز می کردند

کبوترهای تنها از قفس پرواز می کردند

همیشه آسمان بخت که تیره نمی ماند

همیشه غم به قلب مادری چیره نمی ماند

ز خوان کربلا زینب که بی جیره نمی ماند

به چشم پهلوانان خودش

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مناجات امام زمان (عج) -(بي درد ما! كه از غم تو راست قامتيم ) * محمد علی بیابانی

601

مناجات امام زمان (عج) -(بي درد ما! كه از غم تو راست قامتيم ) بي درد ما! كه از غم تو راست قامتيم

با اينكه سرشكسته ي سنگ ملامتيم

دور از ملال نيست هرآنكس كه عاشق است

اين رسم عشق نيست كه بي تو سلامتيم

در انتظار هركه به جز تو نشسته ايم

در سردسير هجر تو گرم اقامتيم

بي شك بدون تو به در بسته خورده ايم

امروز اگر كه همدم اشك ندامتيم

ما بي تو يا كه با تو تفاوت نمي كند

يعني هميشه شامل لطف و كرامتيم

دنيا به لطف چشم تو پر بود دست ما

گريان دست خالي روز قيامتيم

عمري علم به دوش حسينيم چاره اي

مشتاق گريه كردنِ پاي علامتيم

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

مباهله -(این پنج نور، علت زیبای خلقتند ) * قاسم صرافان

1152
2

مباهله -(این پنج نور، علت زیبای خلقتند ) این پنج نور، علت زیبای خلقتند

اسرار پنج حرفِ حروف «کرامت»ند

این خانواده اشرف اولاد آدمند

اینها طبیب درد طبیبان عالمند

این پنج تن خلاصه‌ی احساس خالقند

اندازه دل همه‌ی خلق، عاشقند

خاکی شدند تا ره افلاک وا کنند

«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»

زیباترین سپاه به میدان رسیده بود

پای ابوتراب به نجران رسیده بود

آنان که لاف، پیش شه لافتی زدند

تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند

یک اخم مرتضی علی و ختم غائله

اینگونه‌ شد خلاصه‌ی روز مباهله

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مباهله -(چارده نور؛ هم‌چنان دریاست ) * عادل حسین قربان

378

مباهله -(چارده نور؛ هم‌چنان دریاست ) چارده نور؛ هم‌چنان دریاست

چارده نور؛ محورش زهراست

`وَ بِکُم یُمسِکُ السَّما” یعنی:

آسمان روی شانه‌ی آن‌هاست

مثلِ خورشید تابناک شدند

دینِ اسلام را ملاک شدند

آمده: `اِنَّما یُریدُ الله”:

از پلیدی و رجس پاک شدند

وصلِ آن‌ها وصالِ پیغمبر

رسمِ آن‌ها مثالِ پیغمبر

نیست اجرِ رسالت طه

جز محبت به آلِ پیغمبر

به کناری گذار فاصله را

پاره کن برگه‌های باطله را

دل به دریای اهلِ بیت بزن

گوش کن آیه‌ی مباهله را

عصمتِ محض؛ از بدی دورند

خارج از درک؛ رازِ مستورند

منکرانِ حقیقتِ آن‌ها

وسطِ روز منکر نورند

راهِ اصلاح را نمی‌دانیم

رستن از چاه را نمی‌دانیم

بی‌توسل به اهلِ بیتِ رسول

راه و بی‌راه را

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مباهله -(حساب مدعیان در معادله برسد ) * محسن غلامحسینی

413

مباهله -(حساب مدعیان در معادله برسد ) حساب مدعیان در معادله برسد

قسم به حق که به حق این معامله برسد

بگو به ساحر نجران و قوم مدعیش

میا ! که معجزه های مباهله برسد

از این قبیله صاحب نفس دمی ز حسین

هلاکتان بنماید ، مقابله برسد

شکست تان بدهد تیغ ابروان حسن

اگر که پای شما بر مجادله برسد

سپهر عصمت آنان چنان دعا بکند

طنین نغمه آمین ز چلچله برسد

سکوت فاتح خیبر خروش بت شکنی است

بخوان ز برق نگاهش مقاتله برسد

نکرده دعوی نفرین رسول رحمت وعشق

ولی به جذبه او ختم غائله برسد.

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

مناجات امام حسین (ع) -(نه بود خواندن از آن حدّ روضه خوان اي كاش ) * محمد قاسمی

478

مناجات امام حسین (ع) -(نه بود خواندن از آن حدّ روضه خوان اي كاش  ) نه بود خواندن از آن حدّ روضه خوان اي كاش

نه مي گُــذشت از آن دشت كاروان، اي كاش

نه مي گُـذشت از آن دشــت كاروان و نه بود

در آن مسير كـسي سدّ راهشان ، اي كاش

كسي كه داشت مكان نـزد لامكان ز اَلَست

نمي گرفت بـه واديِ طَـف مكـان ، اي كاش

كنار كُـشته ي اكبر ، خُـدايِ فاطمه گفت :

نمي شكافت دگر پهلوي جوان ، اي كاش

و گـفـت : لحظه ي تشييع پيكـر قاسـم

صدا نداشت تَرَكهاي اُستخوان ، اي كاش

فُـرات با دل سـقّــايِ آبـرو و ادب

شبيه مَشـكْ كمي بود مهربان اي كاش

به جاي آبِ گـوارا ، سـه شعبه ي مسموم

نمي رسيد به يك طفلِ نيمه جان ،اي كاش

دمي كه خونِ دلـش را به آسـمان پاشيد

نشسته بود به خون قلب آسما

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

طلیعه ماه محرم -(در عالمِ خیال، گرفتم ضریح را ) * رضا قاسمی

437

طلیعه ماه محرم -(در عالمِ خیال، گرفتم ضریح را ) در عالمِ خیال، گرفتم ضریح را

دارالشفای حضرت عیسی مسیح را

پیش حبیب، مَن مَنم از ریشه مِن مِن است

لکنت گرفت، جای زبان فصیح را

ماندم که من کجا و صفای حرم کجا ؟!

اصلا که راه داده به اینجا کَریهْ را !؟

تا آبروی من نرود پیش زائران ...

آن «اَظْهَرَ الْجَميل»، صدا زد «قَبیح» را

دست مرا که بست به شش‌گوشِ خویش، گفت ...

من می‌خرم به حُرّ حَرم هر شبیه را

سَر داده‌ام که سَر بشوید از تمام خلق

وقتش رسیده یار شوید این ذبیح را

حالا که حُرّی از حرمم؛ کربلایی‌ام ...

کشتم درون خویش، گدایی وقیح را

افسوس، تا کبوتر خوابم پرید، بُرد

رویای سبزِ خوابِ دخیلِ ضریح را

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

طلعیه ماه محرم -(شعر خود را اگراز شیرهٔ جان آوردیم ) * حامد آقایی

468

طلعیه ماه محرم  -(شعر خود را اگراز شیرهٔ جان آوردیم ) شعر خود را اگراز شیرهٔ جان آوردیم

تحفه ایی هست که بهرت به زبان آوردیم

هنر از نام تو بوده است اگر در هرجا

مجلسی را به نفس در هیجان آوردیم

هر چه غم داشته باشد دل ما شادتر است

شیوه عشق جدیدی به جهان آوردیم

«ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم»

از بدِ حادثه در روضه امان آوردیم

تا که مرهم به جراحات تو هر دم بشویم

سوی زخم تن تو اشک روان آوردیم

از غم روضه گودالِ تو همچون زینب

گونه را در حرمت لطمه زنان آوردیم

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مناجات امام حسین (ع) -(قرار بود به پروانه ها امان بدهید ) * بردیا محمدی

800

مناجات امام حسین (ع) -(قرار بود به پروانه ها امان بدهید ) قرار بود به پروانه ها امان بدهید

برای سوختن امشب کمی زمان بدهید

قرار بود که خاکستر مرا فوراً

به دست باد، همان پای شمعدان، بدهید

بنا نبود که اینگونه زابراه شویم

بنا نبود که اینگونه زجرمان بدهید

به روی بام حسینیه یا کنار حیاط

به این کبوتر پر خسته آشیان بدهید

قسم به چادر خاکی مادرش زهرا

محرم آمده، لطفاً پناهمان بدهید

بگو به صاحب ِخانه نیاز نیست، بگو_

که جای خوب و مساعد به میهمان بدهید

نیاز نیست، به وللهِ راضی ام دم در

به من میان همین کفش ها، مکان بدهید

هنوز میوه ی چشمان من نیفتاده

درخت عاطفه ام را کمی تکان بدهید

تنور `اشک محرم” دوباره داغ شده

به این گرسنه ی گریه، دو تکّه نان بدهی

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

ورود به ماه محرم -(ماه عاشق شدن رسید از راه) * محمد حسین رحیمیان

541
1

ورود به ماه محرم -(ماه عاشق شدن رسید از راه) ماه عاشق شدن رسید از راه
همه جا مثل کربلا شده است
بوی اسفند روضه می آید
همه ی دردها دوا شده است

علم و بیرق حسین سلام
دل ما را به وجد آوردید
علم و بیرق حسین سلام
خستگی از تنم در آوردید

علم و بیرق آمدم ده شب
چون ملائک کنارتان باشم
کاش من هم همیشه مثل شما
وقف آقای مهربان باشم

آمدم مثل حر پشیمان و
کوله بار گناه ، بر شانه
یعنی این شمع با وفا دارد
مثل من پرشکسته پروانه ؟

روسیاهم بَدَم ولی هستم
نوکر مهربان ترین آقا
من به دردش نمیخورم اصلا
او جوابم نمی کند اما

مهربان است و در حسینیه اش
همه را راه می دهد هرسال
مهربان است و سفره اش حتی
پهن شد در قیامت گودال

مو به مو ماجرای آن گودال
شرح داده قدیم ا

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:13
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

شب اول محرّم98 -(شکر حق، که بار دیگر) * بهمن عظیمی

14

شب اول محرّم98 -(شکر حق، که بار دیگر) شکر حق، که بار دیگر
دیدم ای شاه کرم محرّمت را
گر سینه¬زنت شدم من
بوده لطف و کرم حضرت زهرا
وای، ماه ماتم رسیده ـ موسم غم رسیده
وای، سینه زنها بیائید ـ که محرّم رسیده
ارباب حسین جان
من لایق، نباشم آقا
ای خوش آن کسی که شد عبد و گدایت
قلبم را ربوده عشقت
دل شده هوایی کرببلایت
وای، بر غم تو اسیرم ـ عبدم و تو امیرم
وای، آرزویم همین هست ـ در محرّم بمیرم
ارباب حسین جان
باز آمد، محرّم و شد
خواهر تو دلغمین و دیده گریان
در بزم عزایت آقا
فاطمه آمده با موی پریشان
وای، عرش حق در عزا شد ـ ماه خون خدا شد
وای، این دل بیقرارم ـ زائر کربلا شد
ارباب حسین جان
هر جا را کنی نظاره
پر شده ز بیرق سیاه و پرچم
عرش حق شده

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

هلال محرم -(ماه عاشق شدن رسید از راه) * محمد حسین ملکیان

588

هلال محرم -(ماه عاشق شدن رسید از راه) ماه عاشق شدن رسید از راه
همه جا مثل کربلا شده است
بوی اسفند روضه می آید
همه ی دردها دوا شده است

علم و بیرق حسین سلام
دل ما را به وجد آوردید
علم و بیرق حسین سلام
خستگی از تنم در آوردید

علم و بیرق آمدم ده شب
چون ملائک کنارتان باشم
کاش من هم همیشه مثل شما
وقف آقای مهربان باشم

آمدم مثل حر پشیمان و
کوله بار گناه ، بر شانه
یعنی این شمع با وفا دارد
مثل من پرشکسته پروانه ؟

روسیاهم بَدَم ولی هستم
نوکر مهربان ترین آقا
من به دردش نمیخورم اصلا
او جوابم نمی کند اما

مهربان است و در حسینیه اش
همه را راه می دهد هرسال
مهربان است و سفره اش حتی
پهن شد در قیامت گودال

مو به مو ماجرای آن گودال
شرح داده قدیم ا

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

متن شعر نوحه مسجدی خروج شبانه کاروان ابی عبدالله از مدینة النّبي -(حسین فاطمه کجا می رود) * امیر عباسی

515

متن شعر نوحه مسجدی خروج شبانه کاروان ابی عبدالله از مدینة النّبي -(حسین فاطمه کجا می رود) حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...

شبانه از مدینه حجت خدا رفت
غریب بود و در مسیرِ آشنا رفت
برای آنکه جان دهد برای اسلام
به وعده گاهِ سرزمین نینوا رفت
به عزم وادی مِنا میرود
شبانه سوی کربلا میرود
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...

گفتا به ناله مادرا من را دعا کن
وَ با دعای خود مرا حاجتروا کن
من می روم اما بیا مادر به کوفه
در مَطبخِ خولی بساطِ غم به پا کن
حسین غریبانه چرا میرود
شبانه سوی کربلا میرود
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...

او می رود تا جان دهد بر جسمِ اسلام
او می رود تا که شود با غصّه همگام
او می رود تا بهرِ تبلیغ شریعت
قرآن بخواند روی نِی در کوف

  • یکشنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حرکت کاروان امام حسین علیه السلام -(نیت کربلا اگر کردی) * محمد حبیب زاده

625

متن شعر حرکت کاروان امام حسین علیه السلام -(نیت کربلا اگر کردی) نیت کربلا اگر کردی
برو اما به فکر غارت باش

برو دست خدا به همراهت
فکر زنهای در اسارت باش

سفر کربلا بلا دارد
فکر تنهایی و جسارت باش

فکر خلخال و معجر و خیمه
فکر آن قوم بی شرافت باش

این زن و بچه را نبر با خود
فکر این جمله و عبارت باش

در تنت پیرهن نمی ماند
فکر آن جامه امامت باش

دشمنانت به کفر مانوسند
از گلویت به تیغ می بوسند...

  • دوشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حرکت کاروان مدینه -(دارد به برش چه پهلوان شیری) * حسین جعفری

605

متن شعر حرکت کاروان مدینه -(دارد به برش چه پهلوان شیری) دارد به برش چه پهلوان شیری
شش ماهه و کودک و جوان شیری

هفده سر خورشید و ستاره با ماه
افتاد به راه کهکشان شیری

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ورود به ماه محرم -(كاش فارغ ز ظواهر باشيم) * سید محمد میر هاشمی

611

ورود به ماه محرم  -(كاش فارغ ز ظواهر باشيم) كاش فارغ ز ظواهر باشيم
خادم و نوكر و ذاكر باشيم

يک حسينيه ى سَيار شويم
وقف تعظيم شعائر باشيم

سينه زن هاى وفادار كجان؟
نوحه خوانهاى جگردار كجان؟

عَلم هيئتِ مان مئ گويد:
سينه چاكان علمدار كجان؟

منبر، اهلِ دلِ عالم خواهد
روضه خوان اشک مداوم خواهد

موكب و دسته و هيئت ياران
شورِ ذاكر ! دَمِ ناظم خواهد

ما كه با باورمان سينه زديم
در غَم دلبرمان سينه زديم

با شهيدان خدايى هرشب
گوشه ى سنگرمان سينه زديم

غفلت از عرض ارادت هرگز!
غفلت از ذكر مصيبت هرگز!

شَهر را باز سيه پوش كنيد
شهرِ بى روضه و هيئت هرگز!

  • یکشنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ورود به ماه محرم -(موسم غم آمده کاری کنید) *

329

ورود به ماه محرم  -(موسم غم آمده کاری کنید) موسم غم آمده کاری کنید
اشک غم از دیده ها جاری کنید

در حسینیه به پا شد روضه ها..
سینه زن ها آبروداری کنید

با نواها ناله ها با اشکها
مادری غم دیده را یاری کنید

تا که زینت بخش این ماتم شوید
با علمهاتان علمداری کنید

هر زمان در دسته ها سقا شدید
یادی از رسم وفاداری کنید

این محرم این صفر ماه عزاست
حرمت غم را نگهداری کنید
حمید محبی

  • یکشنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

پیشواز محرم -(ای حسینی های دوران، کربلایی ها، بگوش!) *

373

پیشواز محرم  -(ای حسینی های دوران، کربلایی ها، بگوش!) ای حسینی های دوران، کربلایی ها، بگوش!
کربلا تکرار میگردد به هر دوران، بهوش!

گوشِ جان بسپار زنگِ قافله آید ز دور
از حرا تا کربلا یک کاروان آید چو نور

هر که خواهد جزو توابین نگردد، اَلوَفاء
وَرنه میگردیم جزوِ فرقه ی اهلِ جفاء

لشگر "یا لیتنا" گویان کجا سر میکنند؟
تا به کِی، هِی آرزوی وصلِ دلبر میکنند؟

سید و سالارِ ما در شور و شین است، ای دریغ
چشم او سوی محبان الحسین است، ای دریغ

دمبدم این پا و آن پا کردن، ای یاران ز چیست؟
شکّ و تردیدِ محبان و عزاداران ز چیست؟

خیمه را برپا کنید، ارباب دارد میرسد
ساقیِ لب تشنگان با آب دارد میرسد

یار در راه است، دارد میرسد در کربلا
سر بجنبانی، سرِ او میرود بر نیزه ها

تا کنون نشنیده ای، زهرا صدایت میکند؟
یا ز محمل، زینبِ کبرا صدایت میکند؟

تا کنون نشنیده ای، عاشق ز غم، جان بر لب است؟
"این حسین تنها یک عاشق دارد آنهم زینب است"

سر برون آورد از محمل، به سمتِ ساربان
دید دلبر هم به او سر میکشد، از کاروان

عاشق و معشوق، هر لحظه بدنبال همند
در تمامِ تلخ و شیرینها، پَر و بال همند

آری، این بانو اگر دلشوره دارد، خواهر است
خواهرِ با معرفت در اصل جای مادر است

قصه را میداند و از هر غمی دارد خبر
از تهِ گودال تا معجر، همی دارد خبر

او خبر دارد، نَه بستان است در کار و نَه باغ
بلکه در پیش است اینک، داغهای روی داغ

او خبر دارد که ایامِ اسارت در ره است
ناسزا و ناروا و قتل و غارت در ره است

او خبر دارد، به نیزه روحِ قرآن میرود
پیکر مظلوم، زیر سمّ اسبان میرود

او بدنبال حسینش، با ارادت راهی است
رهبرش تا مقتلِ خون و شهادت راهی است

قتلِ شش ماهه، غم و دردِ سه ساله، پیشِ روست
روزِ پرپر گشتنِ صد باغِ لاله، پیشِ روست

لحظه ی سرنیزه خوردن، بر لبِ عطشانِ یار
بزمِ شام و چوب خوردن، بر لب و دندان یار

روزهای سختِ بزمِ کوفه و شامِ بلا
هتکِ حرمت، وقتِ قرآن خواندن از طشتِ طلا

او خبر دارد، حرم را زخمِ هیزی میرسد
روزِ تهمت، روز اِبرازِ کنیزی میرسد

میرود با دلبرش، تا اینکه حج کامل شود
حلقه ی پیوسته ی صبحِ فرج کامل شود
#شاعر: محمود ژولیده#

  • سه شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 09:28
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

غزل: ماه محرم * دانیال تقوی

515

غزل: ماه محرم محرم و اربعین
خدا یکی ز دعاهای من مقدَّم کن
کفاف عمر مرا یک دهه مسلَّم کن
.........
که آرزو به دل از جمع عاشقان نروم
بیا و قسمت من ماتم محرَّم کن
.........
به چشم خشک و گنهکار من نما رحمی
بساط روضه و اشک مرا فراهم کن
.........
محرَّم و صفر و اربعین کنار حرم
مرا به عزم وصال رهش مصمَّم کن
.........
برات کرببلایم که جای خود دارد
نسیب من حرم زینب معظَّم کن
.........
دوباره روضه ی ارباب بی کفن خوانم
دوباره خنجر و حنجر خودت مجسَّم کن

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:24
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شور مقتلی شب چهارم محرم * خادم الزینب

824
2

شور مقتلی شب چهارم محرم شور محرم
گریز

روز عاشورا
روضه‌ی گودال

نرسیده به چشماش رحمت
چشمی که تر نشد تو روضت
دوست دارم پیش تو باشم من
هرشب هرلحظه و هرساعت

زندگی خوبه تا وقتی که
جون ما به غمت وابستست
یعنی حتی تو اون دنیا هم
روضه ی عصر عاشورا هست

لب تولهوفه
دل من هوای روضه داره
تو روضه بخونی
میبینی دلم سر بازاره
یه پا سرگودال
یه پای دیگه دشت خاره

میبینم میباره هوا خون
وقت سوختن خیمه هاتون
قبل از سوختنم توی دوزخ
دلمو با روضت بسوزون

واویلا واویلا واویلا

بند دوم

رو زمین مقتلو میخونم
چشمای اسمون میجوشه
قلب اون خنجر تو حنجر
از غمت داره خون میجوشه

نعره ی قاتلت میپیچه
تا ابد توی گوش مادر
یطرف روضه خونه زینب
یطرف هلهله ی لشکر

شلوغ شده دورت
هدف همه فقط گوداله
همه چی رو بردن
چقدَر دور سرت جنجاله
الهی نبینم
روی خاکا تن تو پاماله

قاتل میره بسمت مقتل
خواهر میره دنبال قاتل
یکی روی سینه میشینه
یکی هم میاد از مقابل

واویلا واویلا واویلا

بند سوم

خس خس حنجر و زینب دید
تیزی خنجرو زینب دید
اولین باری که رو نیزه
میزدن اون سرو زینب دید

پیش چشمای زینب مولا
داده انگشت و با انگشتر
حتی پیراهنش رو بردن
هرچی داشته داده حتی سر

دیگه نفسی نیست
بی پناهه خیمه ها واویلا
سرت رو آوردن
به روی نیزه ها واویلا
یعده زدن رو
غبارا دست و پا واویلا

زینب میگه من موندم و این
سری که رو نی ها بلنده
حسین دیدی اون نیزه دارو
چه جوری داره بم میخنده

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 05:32
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسین نوری

شب اول محرم -( اگه من ‌از کوچیکیم میگم ‌حسین) * حسین نوری

461

شب اول محرم  -( اگه من ‌از کوچیکیم میگم ‌حسین) بند1⃣

اگه من ‌از کوچیکیم میگم ‌حسین
بابام اینو یادم داده
کارشیر مادرم بوده اگه
نوکرم و غلامزاده
خدارو شکر میکنم‌ با گریه هام
دل مادرتو شاده

هرکسی که چایی ریزه هیئته
واسه ی مادرتو باقیمته
زندگیش همیشه پر از برکته

ای آقا ای آقا
عشق تو داره وابستگی
نوکریت نداره خستگی

یاحسین آقام آقام حسین

بند2⃣

نباشی سنگ‌روی سنگ نمیمونه
به وجود تو محتاجم
اگه خیرت نرسه به زندگی
نمیرسه مایحتاجم
توی روضت که میاد حرف حرم
انگاری که توی معراجم

خونه ی پدریمه صحن و سرات
کامل نماز من پایین پات
یعنی که وطن منه کربلات

ای آقا ای آقا
حاجت اول و آخرم
اربعین پیاده تا حرم

یاحسین آقام آقام حسین

بند3⃣

وقتی میمیرم آقا با نفست
بیا دوباره احیام کن
توی محشر وسط شلوغیا
تنهام نزارو پیدام کن
قبل اینکه برسن حسابمو
فکری به حال کارام کن

عمر من با کوله باری از گناه
طی شده توی مسیر اشتباه
دستمو بگیری میشم سربراه

ای آقا ای آقا
اشک من آب حیاتمه
ذکر تو باب نجاتمه

یا حسین آقام آقام حسین

  • سه شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

استقبال محرم -(حالم بهشت میطلبد،غم بیاورید) * داریوش جعفری

865

استقبال محرم -(حالم بهشت میطلبد،غم بیاورید) حالم بهشت میطلبد ، غم بیاورید
ماه حسین آمده ، ماتم بیاورید

اذن دخول روضه ز زهرا گرفته ایم
وقت طهارت است ، زمزم بیاورید

یک اربعین معتکف روضه ایم ما
شال و لباسِ مشکی و پرچم بیاورید

گلهای فاطمه همه خشکیده میشوند
از چشم ، عاشقان گل شبنم بیاورید

وقتی حدیث اشکِ ولی را شنیده اید
حیف است تا سپردن جان کم بیاورید

ما ریزه خوارِ سفرهء احسان حیدریم
نان را برای ما ز محرم بیاورید

همراه قدسیان دگر امشب ، کتیبه
باز این چه شورش است به عالم بیاورید

  • یکشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:19
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شب اول محرم -( تادوباره محرم ازراه اومد) * سید مرتضی پیرانیان

626
1

شب اول محرم  -( تادوباره محرم ازراه اومد) تادوباره محرم ازراه اومد
واسه إذن عزادل رفته مشهد
پیرهن من گرفته رنگشواز
پرچم مشکی بالای گنبد

آره داره بارون میاد
روچشای مجنون میاد
حضرت فاطمه میگه
داره واسه مون مهمون میاد

سینه زنا،میان همه باپرچماشون
ذکرحسین،نشسته بازروی لباشون
میخوان همه،بااشک اینوبازازخداشون

امسال دیگه هرجورشده
حاجتشونوبگیرن
باچشمای اشکی وخیس
میون روضه بمیرن

حسین وای......

اومده فصل عاشقی فصل غم
فصل دل وکتیبه ی محتشم
پیرهن سیاشوپوشیده جبرئیل
دوباره ازراه اومده محرم

میگه خوشومدین همه
باچشمای خیس فاطمه
مینویسه إسمامونو
ماه منیرعلقمه

مینویسه،باجوهر اشک زلالش
اسم ماهارو،تودفترحساب سالش
ای کاشکه ما،برسیم امسال به وصالش

پیچیده توی کوچه ها
عطرگلاب دسته ها
پیچیده عطرشیرین
چایی تلخ کربلا

حسین وای....

  • دوشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:01
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ماه محرم -(آمد محرم و خبرم را زِ غم بپرس) * مهدی مقیمی

349

ماه محرم  -(آمد محرم و خبرم را زِ غم بپرس) آمد محرم و خبرم را زِ غم بپرس
از قلب من زِ حال و هوای حرم بپرس

از منبر و حسینیه و شال و پرچم و
از بیرق و کتیبه و طبل و علم بپرس

ماه عزا رسید ، زِ سرهای قدسیان
در بارگاه قدس به زانوی غم بپرس

سنگینیِ مصیبتِ او را ز نوحه و
از واحد و زمینه و از شور و دم بپرس

اشعار هم به آمدنش گریه می کنند
باور نمی کنی برو از محتشم بپرس

از دست های بستۀ عُلیا مُخَدَرات
از حنجر بریده و از قد خم بپرس

بوسیده است دست علمدار را به خاک
حال حسین را ز دو دست قلم بپرس

طوری که روی نیزه علمدار نشنود
از هتک حرمتِ حرمِ محترم بپرس

پرسیدی از مصیبت لالائیِ رباب
از رفتن سه ساله به ویرانه هم بپرس

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:34
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

ورود محرم -(این ماتمی که باز در عالم شروع شد) * سیدبشیر حسینی میانجی

298

ورود محرم -(این ماتمی که باز در عالم شروع شد) این ماتمی که باز در عالم شروع شد
باگریه های حضرت آدم شروع شد
آیا چه موسمی ست که در آسمان دل
بر روی گل نشستن شبنم شروع شد
تا از مدینه شاه مدینه وداع کرد
شادی تمام گشت ولی غم شروع شد
هرکس سیاه پوش حسینی ست کعبه است
این باور از سیاهی پرچم شروع شد
حجاج شاهدند که از روز ترویه
خون گریه های چشمه ی زمزم شروع شد
در بزم غم که شیر به من داد مادرم
حب الحسین در دلم آن دم شروع شد
من عاشقم به جمله ی لبیک یاحسین
این ورد با ورود محرم شروع شد
یاران نمادهای عزا را بیاورید
عطر حماسه آمد و ماتم شروع شد
مجلس بدون منبر و روضه نمی شود
آیین ما ز منبر خاتم شروع شد
گلروضه های معتبر روضه خوان ها
از مقتل لهوف و مقرم شروع شد
ای نوحه خوان بیا و بخوان نوه٬ سنتی
ای سینه زن به سینه بزن دم شروع شد
اشک دل است مرهم زخم دل ای بشیر
با کلک خونچکان تو مرهم شروع شد

  • سه شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

دو ماه سیاه پوشی -(من از شروع محرم سیاه می پوشم) * سیدبشیر حسینی میانجی

338

دو ماه سیاه پوشی -(من از شروع محرم سیاه می پوشم) من از شروع محرم سیاه می پوشم
و تا کرانه ی ماتم سیاه می پوشم

زبان عشق چه داند کسی که عاشق نیست
من عاشقانه در این غم سیاه می پوشم

ز کعبه یاد گرفتم سیاه پوشی را
کنار خلوت زمزم سیاه می پوشم

برای سینه زدن مدتی ست دلتنگم
به زیر سایه ی پرچم سیاه می پوشم

در آتش دل پر درد خویش می سوزم
هم آه می کشم و هم سیاه می پوشم

به رنگ مردم دیده کنار چشمه ی نور
به نور دیده ی خاتم سیاه می پوشم

برای این که شوم روسفید در محشر
دو ماه پشت سر هم سیاه می پوشم

بیا و دست مرا هم بگیر یا مهدی
به زخم دل بده مرهم سیاه می پوشم

«بشیر» هستم و چاووش کاروان عزا
من از شروع محرم سیاه می پوشم

  • شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

پیشواز محرم -( دیده و دل را مهیّا کن محرم می رسد) * علی ساعدی

494

پیشواز محرم -( دیده و دل را مهیّا کن محرم می رسد) دیده و دل را مهیّا کن محرم می رسد
بار عام از جانب ارباب عالم می رسد

نور مصباح الهدی را بین و کشتیِّ نجات
در شب طوفانی دنیا، که باهم می رسد

چشم دل را باز کن بطن حقیقت را ببین
شور و شوق زندگی در هاله‌ی غم می رسد

ناامید از خود مباش ای دل که با مهر حسین(ع)
درمقام قرب حق، رضوان به ما هم می
رسد

ِِسِرِّ مستوری نباشد گرچه جمعی غافلند
باحسین(ع)از سوی حق فیض دمادم می رسد

  • سه شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

ورود ماه محرم -(مُحرّم است و جهان پُر زِ انقلاب شده است) *استاد محسن صافی گلپایگانی

1072

ورود ماه محرم -(مُحرّم است و جهان پُر زِ انقلاب شده است) مُحرّم است و جهان پُر زِ انقلاب شده است
به شیون و غم و اندوه شیخ و شاب شده است

زِ بانگ شور بر انگیز القیام و جهاد
قلوب اهل ستم اندر اضطراب شده است

زِ مکتب کَرَم و نهضت و عزای حسین
الی الّابد به سوی خلق، فتح باب شده است

به مُلک عزّت نفس و ثبات و قوّت دین
شهید کرب و بلا مالک الرّقاب شده است

برای اهل بیت پیمبر کنارِ شَطّ فرات
زِ جورِ فرقهِ کفّار، قَحط آب شده است

پیمبر است غمین و علی عزادار است
به روضه، حضرتِ زَهرا در اِلتهاب شده است

مگر حسین زِ میدان دوباره بهر وداع
به سوی خیمه گه زینب و رباب شده است

دریغ و درد که از سنگِ کینهء دشمن
زِ خون، مَحاسنِ نورانی ش خضاب شده است

مگر که حضرتِ عبّاس باز از پی آب
برای تشنه لبان پای در رِکاب شده است

مگر که اصغرِ بی شیر خسته و مظلوم
به ضَربِ تیر سِتم پیشگان به خواب شده است

مگر یگانه شَبیه نبی، علی اکبر
به عزمِ یاری دین، باز بر عقاب شده است

زِ ظلمِ دشمنِ دین گر چه روز عاشورا
زِ رحم و عدل و شرف، چهره در حجاب شده است

زِ قتل سبط پیمبر اگر به ظاهر حال
یزید پست فرو مایه کامیاب شده است

به رغم آل معاویه و یزید پلید
که کیدشان همه بر باد و در تباب شده است

ربوده است دلِ خلق را قیام حسین
جهان، مسخّرِ آلِ ابوتراب شده است

نصیب شیعه آل است روضه رضوان
نصیب ناصبیان، لعنت و عذاب شده است

اساس حقّ و حقیقت همیشه آباد است
بنای ظلم به هر بُوم و بَر خراب شده است

ظهورِ جوهرِ ایمان و استقامت شخص
رهین عزم وی و صبر در صعاب شده است

خموش (لطفی) (صافی) که در عزای حسین
قلوب اهل ولا از الم کباب شده است

  • چهارشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شب زیارتی اباعبدالله در آستانه محرم(یک منبر روضه) * مرتضی محمودپور

333
2

شب زیارتی اباعبدالله در آستانه محرم(یک منبر روضه) ◾یک‌منبر روضه
◾شب‌جمعه
◾شب زیارتی ارباب بی کفن
◾گریز روضه سقای کربلا

روضه و هیئت مرا تا عرش بالا می‌برد
گریه در هیئت کدورت را ز دلها می‌برد

تاجنون گل کرد مجنون حسینم کرده‌اند
گرجنون راهی نیابد ره به صحرا می‌برد

دربه‌در بودم در این‌صحرا که‌راهم داده‌اند
عشق، مجنون را همیشه سوی لیلا می‌برد

طالب عشقم مرا با دیگران کاری نبود
عاشقانه‌عشق، این‌دل‌را به یغما میبرد

تا سرم بر تربتش بگذاشتم گفتم سلام
فطرس این پیغام من‌را سوی‌آقا می‌برد

میرسد برگوش‌دل هردم‌نوای یاحسین
یاحسین زینب و زهرا دل از ما می‌برد

هرشب جمعه دلم تا کربلایی‌ میشود
نوحه‌‌ام‌را دل‌همان‌دم سوی‌سقا می‌برد

نام سقابردم و اشک از دو دیده ریختم
اشکهایم را ملک در نزد زهرا میبرد

ساقی لب تشنه هرگز دیده در عالم ندید
دم‌به‌دم دیدم‌دمش را صدمسیحا می‌برد

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:30
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مناجات محرمی -( آورده ایم ، ساز ِ عزا ، طبل ِ ماتمت) * روح الله قناعتیان

367

مناجات محرمی -( آورده ایم  ، ساز  ِ عزا ، طبل  ِ ماتمت) آورده ایم ، ساز ِ عزا ، طبل ِ ماتمت
پـوشیـده ایم ، مِشـکی مـاه محـرمت

ما آمدیم ، تا همه را با خبر کنیم ...
از داغ و درد ، بغض خدا ساحت غمت

منت گذاشت مادرتان نوکرت شدیم
خیلی زیاد خواهرتان کرده ، مرحمت

با اشک چشم فاطمه با خون نوشته اند
حی علی العزا ، به کتیبه به پرچمت

ما را فقط به عشق شما ، آفریده اند
" آماده باش " محض عزای معظمت

ما ، در " جهاد اکبر ِ " روضه کنار هم
پُر می کنیم ، سنگر ِ خط ِ مُقَّدَمَت

به به غلام های تو صاحب نفس شدند...
موسی،شعیب ،صالح و عیسی بن مریمت

از اشک چشم های خودم روز مرگ هم...
گِل می کنم زمین و زمان ، زیر مقدمت

قدری ، برای نوکرتان هم ، دعا کنید
شاید ، کفن کنند ، مرا بین پرچمت

گودال ، شمر ، ذبح ، قفا ، اشک فاطمه
ما را که کشت ... مقتل ِ شیخ مقرمت

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد