حضرت معصومه سلام الله علیها

مرتب سازی براساس

حضرت معصومه(س) مناجات -(از شهر قم، حوالی صحن مطهرت...) * مهدی شریفی

500
3

حضرت معصومه(س) مناجات -(از شهر قم، حوالی صحن مطهرت...) از شهر قم، حوالی صحن مطهرت
دارم سلام و عرض ارادت به محضرت

بانوی آسمانی قم! خوش به حال من
زیرا که هست روی سرم سایه ی سرت

عطر بهشت در همه جا موج می زند
وقتی نسیم می وزد از سمت معجرت

محتاج لطف و مهر کریمانه ی توام
بانو! بریز دانه برای کبوترت

ای بانوی کریمه! کسی برنگشته است
افسرده، دلشکسته و نومید از درت

هرکس که دید صحن تو را گفت این حرم
دارد نشان ز تربت مخفی مادرت

  • دوشنبه
  • 24
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت معصومه(س)، مدح -(هر صبحدم صبا متوسل به عصمتش...) * مهدی جهاندار

509

حضرت معصومه(س)، مدح -(هر صبحدم صبا متوسل به عصمتش...) هر صبحدم صبا متوسّل به عصمتش
شاید شود زیارت معصومه قسمتش

هرروز آفتاب خراسان به سمت اوست
دیدار آشناست، می‌ارزد به زحمتش!...

  • دوشنبه
  • 24
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)، مدح -(عاشقی نقطه ی پایانی درماندگی است...) * بردیا محمدی

1383
2

حضرت معصومه(س)، مدح -(عاشقی نقطه ی پایانی درماندگی است...) عاشقی..،نقطه ی پایانی درماندگی است
عاطفه..،مزّه ی شیرینیِ سرزندگی است
عشق..،در مکتبِ توحیدی ما،بندگی است
فِیضِ دارندگی اصلاً به برازندگی است

"اشک" ،دارایی ما بوده که سرچشمه شدیم
از طفولیّتمان خادم معصومه "س" شدیم

آفتابی است که در ظلمت شب گُم نشود
رود نوری است که درگیر تلاطم نشود
باغ سبزی است که در ذهن تجسم نشود
هیچ جایی حرم فاطمه ی قم نشود...

"السّلام ای حرمت شرح پریشانی ما"
السلام ای نفسِ شاه خراسانی ما

چهره ی زشت زمین با قدمت زیبا شد
جسم بی جان تمامیِّ جهان احیا شد
سند فخر عجم تا به ابد امضا شد
تربت شهر تو تسبیح بهشتی ها شد

آن زمینی که شده لانه ی جبریل"قُم" است
شوره‌زاری که به دریا شده تبدیل"قُم" است

گنبد زرد تو خورشید فلک گسترمان
آسمانِ حرم ات آرزوی آخرمان
کاش دستی بکشی بر روی بال و پرمان
سایه ی مادری ات کم نشود از سرمان

دومین شافعه ی محشر ما هستی تو
مثل زهرا بخدا مادر ما هستی تو

آه ای شادیِ در حالِ عبور بابا
خنده ات مایه ی لبخندِ سرور بابا
بانیِ دردِدل وادی طور بابا
به خداوند تویی سنگ صبور بابا

"به فداکِ..." مگر از آن لبِ تر می اُفتاد
هر زمان نامه ی تو دست پدر می افتاد

انبیا شیفته ی مبحث خاصَ‌ ات..،بانو
جان ‌فدایِ دلِ توحیدشناس‌ ات بانو
می شود با چه کسی کرد قیاس ات بانو!
مریم و آسیه شاگرد کلاس ات بانو

نمی از قطره ی علم تو خودش یک دریاست
حوزه ی علمیه از برکت تو پابرجاست

جای جای حرم‌ ات جنّت رضوانی هاست
گوشه ی صحن تو خلوتگهِ بارانی هاست
عبد کوی تو شدن اوج مسلمانی هاست
دامنت منشاء رزق همه ایرانی هاست

تشنگان را به لب جوی طهورا بفرست
"چادرت را بتکان روزی ما را بِفِرست"

بَرَکات تو به جانِ عَجَمت می چَسبد
ای کریمه ، چقدر اشک غمت می چسبد
گریه کردن سر خوانِ کرمت می چسبد
"یا رضاااا "داد زدن..،در حَرَمَت می چسبد

زائرت از همه دلگیر شده..،رحمی کن
بخدا مشهد من دیر شده..،رحمی کن

کاش در حین قنوت سحرت یاد شوم
من آلوده ی دلباخته هم شاد شوم
چه هراسی است،اگر طعمه ی صیّاد شوم
مطمئنَّم که به دستان تو آزاد شوم

چون برادر..،به تو هم آمده خوش‌خو باشی
به گمانم که تو هم ضامن آهو باشی!

خاک ایران شرف عرش مُعلّی دارد
چون دو طوبای بهشتیِ خدا را دارد
مشهدش"حیدر" و قم "حضرت زهرا" دارد
روی دیده قدم آل نبی جا دارد

شُکر..،این خاک دلِ پاکِ ولی را نشکست
شهر قُم حُرمَتِ ناموس علی را نشکست

بی حیایی وسط کوچه ندیده است کسی
ضربه ی سیلی مُهلک نچشیده است کسی
معجر دخترکی را نکشیده است کسی
لاله ی گوش!؟!به قرآن ندریده است کسی

آه ای عمه ی سادات..،چه دیدی در شام
آه ای زینب کبری..،چه کشیدی در شام

  • دوشنبه
  • 24
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 23:38
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح خوانی ویژه ولادت حضرت معصومه(س)، به نفس حاج محمد بذری -(روز تولدت به غلط روز دختر است..) * مهدی رحیمی

514

مدح خوانی ویژه ولادت حضرت معصومه(س)، به نفس حاج محمد بذری -(روز تولدت به غلط روز دختر است..) روز تولدت به غلط روز دختر است
در اصل روز آمدنت روز خواهر است

شادند از حضور تو اهل جهان ولی
خوشحالی امام رضا جور دیگر است

امشب به اعتبار روایات مانده ام
میلاد توست یا شب میلاد کوثر است

وقتی پس از کریم تو تنها کریمه ای
اسم تو با امام حسن حاصلش زر است

از هر چه بگذریم نشد بگذریم از این
از خواهری که این همه عشق برادر است

دریاچه ی نمک سندش؛ بین اهل بیت
آری طعام سفره ی تو با نمک تر است

پس قلب این کویر به شوق تو می تپد
وقتی که کوه خضر برای تو منبر است

امشب حساب کرده ام از خانه تا ضریح
به نیت امام رضا هشت تا در است

با این حساب باز دل بیقرار من
آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است

جمع دل من و دل هر کس به غیر تو
در بین صحن آینه جمع مکسر است

ما را سری ست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند هدیه ی ما باز هم سر است

جای بقیع و آن همه قبری که خاکی است
دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است

او هم شبی درست پدر را ندیده است
معصومه هم رقیه ی موسی بن جعفر است

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح ویژه ایام ولادت حضرت معصومه(س) و دهه کرامتبه نفس حاج مهدی مختاری -(جایی که کوه خضر به زحمت بایستد...) * هادی جانفدا

972

مدح ویژه ایام ولادت حضرت معصومه(س) و دهه کرامتبه نفس حاج مهدی مختاری -(جایی که کوه خضر به زحمت بایستد...) جایی که کوهِ خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد؟

نزدیک می شوم به توچیزی نمانده است
قلبم از اشتیاقِ زیارت ، بایستد

بانو سلام ، کاش زمان با همین سلام
در آستانه ی درِ ساعت ، بایستد

و گردش نگاهِ تو در بین زائران
رویِ من فتاده به لکنت، بایستد

تا فارغ از تمام جهان روحِ خسته ام
در محضرِ شما دوسه رکعت بایستد

بانو اجازه هست که بارِ گناهِ من
در کنجِ صحنِ این شب خلوت بایستد؟

در این حرم هزار هزار آیه عذاب
هم وزنِ با یک آ یه رحمت بایستد

باید قنوت حاجتِ بی انتهای ما
زیر رواق هایِ کرامت بایستد

شیعه به شوقِ مرقد زهرا به قم رسید
طالقت نداشت تا به قیامت بایستد

آن کس که جای فاطمه در قم نشسته است
در روزِ حشر هم به شفاعت بایستد

تو خواهر امام غریبی و این غزل
با بیت هاش در صفِ بیعت بایستد

من واژه واژه عِطر تو را پخش می کنم
حتی اگر نسیم زِ حرکت بایستد

این شعر مست تکیه زده بر ضریحِ تو
مستی که روی پاش به زحمت بایستد

شاعر: #هادی_جانفدا

چشمِ دلم به سمتِ حرم باز می شود
با یک سلام، صبحِ من آغاز می شود

َپَر می کشد دلم به هوای طوافِ تو
وقتی که لحظه ، لحظه ی پرواز می شود

قفلِ دلم شکسته کنارِ در حرم
از مرقدت دری به جنان باز می شود

فهمیده ام زِ حکمتِ ایوان آیینه
اینجا دلِ شکسته سبب ساز می شود

کو چشم روشنی که ببیند در این حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز می شود؟

اعجاز توست اینکه دلم یا کریمِ توست
قلبِ تپنده ی حرمِ قم حریم توست

اینجا بهشتِ دختر موسی بن جعفر است
از نفحه ی شهود و تَجلّی معطر است

بر پا شده است مکتب قرآن و اهل بیت
دارُالعلومِ مریم آلِ پیمبر است

اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است
خاکِ در حریم تو علامه پرور است

چشم امید عالم و عاشق به سوی توست
اینجا چقدر چشمه جوشان کوثر است

تنها پناه دلم صحن آیینه است
وقتی دلم از آهِ زمانه مُکدر است

هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل
دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است

صحن تو غرق بوی گل یاس می شود
اینجا حضور فاطمه احساس می شود

با آنکه هست هر دو جهان مالِ فاطمه
اینجا دمیده کوکبِ اقبال فاطمه

بی اختیار پایِ ضریحت رسیده است
هر زائری که آمده دنبال فاطمه

دارد تمام مرقدِ تو بوی آسمان
اینجاست سایه سار پر و بال فاطمه

فرمود آشیانه ی امنِ الهی است
صحن و سرای تو حرم آل فاطمه

خورشید آل فاطمه از راه می رسد
هر سال و ماه اگر که شود سال فاطمه

خاتون مُلک اَرض و سَما ، اِشفعی لنا
محبوبه ی حبیب خدا، اِشفعی لنا

آرامش و قرار دل ثامنُ الحُجَج
ای زینب امام رضا ، اِشفعی لنا

عصمت دخیل بسته به پرهای چادرت
ای آفتاب حُجب و حیا ، اشفعی لنا

در هر سحر به سوی ضریح اجابتت
می آورم دو دست دعا، اشفعی لنا

روی سیاه و بار گناهان ما کجا
لطف و کرامت تو کجا ، اِشفعی لنا

مهر و ولایتت شده حبلُ المَتین ما
در صبحگاه روز جزا ، اِشفعی لنا

یومُ الحساب تو همه امید شیعه ای
تنها نه شیعه اهل جهان را شفیعه ای

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح ویژه ولادت حضرت معصومه(س) و دهه کرامت، به نفس حاج حسین هوشیار -(یاد تو شفاست حضرت معصومه..) * محمد بیابانی

760

مدح ویژه ولادت حضرت معصومه(س) و دهه کرامت، به نفس حاج حسین هوشیار -(یاد تو شفاست حضرت معصومه..) یادِ تو شفاست حضرت معصومه
نام تو دواست حضرت معصومه
درمانده امُ دوایِ دردم بانو
در دستِ شماست حضرتِ معصومه

آنشب زمين هوای بهشتی دوباره داشت
آغوش آسمان به بغل ماهپاره داشت
چشمان ابر روی زمين را گرفته بود
هر قطره‌با خودش سبدی‌پرستاره داشت
دست ملک قصیده ای از نور می نوشت
واژه به واژه حرف غزل استعاره داشت
باز عطر سيب و بوی بهار و شميم ياس
بر بارش دوباره كوثر اشاره داشت
اين بار حق به دامن موسی عطا نمود
آن كوثری كه بال ملك گاهواره داشت
اين سيبِ سرخ سيب بهشت پيمبر است
اين دختر يگانه موسی بن جعفر است

مثل بهار بود هوای رسيدنت
باران چكيد از رد پای رسيدنت
در پشت درب خانه تان جمع ميشوند
خيل فرشتگان كه برای رسيدنت_
-آماده اند از طرف ذات كردگار
خود را فدا كنند فدای رسيدنت
خاك بهشت بهر قدمگاه تو كم است
آغوش نجمه بود سراي رسيدنت
قلب برادرت ز تب شوق آب شد
در التهاب ثانيه های رسيدنت
در چشم خویش ذوق خدا را نگاه کن
گلخنده امام رضا را نگاه کن

از آن زمان كه خواهر سلطان ما شدی
بانو ، شما مليكة ايران ما شدی
از آسمان وجود تو بر ما نزول كرد
تا كوثر دوباره قرآن ما شدی
منت گذاشت بر سر ما ناز مقدمت
وقتی كه آمدی تو و مهمان ما شدی
با هر قدم به سينه ما جا گرفته ای
يعنی تو صاحب دل ما جان ما شدی
بانی خير و بركت اين خطه گشته ای
وقتی نسيم سبز بيابان ما شدی
يعنب فقط نه جزء محبان حيدريم
«از شيعيان كشور موسی بن جعفريم»

وقتی تويی كه آينه ذات كوثری
زيبد به خادمان حريمت پيمبری
عصمت به پای عصمت تو سجده می كند
معصومه ای و عصمت كبرای ديگری
ای زينبی كه عالمه بی معلمی
زين رو كنی به شهر خودت علم پروری
ما هرچقدر شعر و غزل نذرتان كنيم
تو بازهم از آنچه كه گفتيم برتری
بی تو كميت محشريان لنگ می شود
يك وقت اگر كه روي به محشر نياوری
زهرا شدی و شمس فروزان شیعه ای
زهرا شدی و روز قیامت شفیعه ای

خود ظلمتیم ، اگرچه سپیدیم با شما
یأسیم اگر ، سراسر امیدیم با شما
مست اجابتند دعاها کنارتان
ما حاجت نداده ندیدیم با شما
وقتی حدیث ها تو را حرف می زنند
جز وصف فاطمه نشنیدیم با شما
در قاب عکس خالی آن قبر گمشده
تصویری از بهشت کشیدیم با شما
پس آمدیم و زائر آن بی نشان شدیم
یعنی که تا مدینه رسیدیم باشما
امشب كه عشق مي پرد از كنج سينه ام
در محضر تو زائر شهر مدينه ام

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) -(تو ای رواق منور ز پرتو اِشراق) * محمد عابد

483

حضرت معصومه(س) -(تو ای رواق منور ز پرتو اِشراق) تو ای رواقِ منوّر ز پرتوِ اِشراق
که هست از تو ، فروغِ کرانهء آفاق

تو ای نمای بهشتِ برین به صفحهء خاک
که تافته است فروغت به جبههء نُه طاق

صفای آینه ات روشنای دیدهء مِهر
ز تابِ قُبّه ات افتاده مَه به چاهِ مَحاق

اِرَم به ظلّ امانت خَزَد ز شرمِ حضور
به پیشِ قدرِ تو دارد اگر خیال سیاق

ز آستانِ تو دور است کین و بخل و حسد
به سدّهء تو ملازم ، وفا و صدق و وِفاق

غم و ملال بَری از دلِ مقیمِ درت
تو را به خلد برین است گوئیا میثاق

نسیمِ کوی تو پیکِ صفای خسته دلان
زلال جوی تو بر آبِ زندگی مصداق

ملازمِ سرِ کوی تو هر چه صاف ضمیر
ز آستانِ تو مطرود هر که اهلِ شِقاق

ز خوان جود و نوالت بَرد به قصدِ شِفا
نصیبه ای به صد ابرام ، قاسمُ الاَرزاق

مطافِ خلقِ جهان است از آن حریمِ درت
که آرمیده به خاکت حبیبهء خلّاق

به نام ، فاطمه ، معصومه نعتِ آن بانو
کز اوست اهل ولا را عنایت و اشفاق

از اوست کعبهء آمالِ عاشقانِ ولا
دیارِ قم به عیان و نهان ، علی الاِطلاق

فروغِ دیدهء هفتم امام کون و مکان
سرورِ سینهء هشتم ، امیرِ عرش وثاق

طُفیلِ درگهِ او ، نفسِ عفّت و عصمت
امینِ بارگهش ، عدل و دین به استحقاق

اَلا حمیده خصالی که خود سَجیّهء توست
کرم به اهلِ نیاز و به عاجزان ارفاق

تو مریمی که کتابِ کمال و فضلِ تو را
به چرخِ چارُم ، عیساست کاتبِ اوراق

چگونه مدحِ تو گویم که طبعِ من به مَثَل
بُود چو قطره و قَدرت چو یم ، به استغراق

سحرگهان به هوای طوافِ کوی تو ، چرخ
نهد به توسن گیتی نورد خویش ، یراق

به قامتِ تو برازنده حِلّهء عفّت
به بارگاهِ تو بگشوده مکتبِ اخلاق

مُلازمِ تو حیا بالغُدوِّ و الآصال
مؤآنس تو وفا بالعَشیّ و الاِشراق

مَلک به خاکِ درت در سجود با اخلاص
فَلک به چاکریت از مجرّه بسته نِطاق

مقام و منزلتت آنچنان رفیع و مَنیع
که از حکایتِ آن عاجز است هر نطّاق

تو آن سلاله پاکی ز نسلِ مصطفوی
که هست دفترِ وصفِ تو را فلک وُرّاق

تو آن کریمه که محضِ کَرم گرَت خوانند
قسم به نفسِ کرامت که نیست خود اغراق

نسیم چون گذرد از حریمِ بارگهت
کنند اهلِ ولا عطرِ خلد ، استنشاق

تو ای مسافرِ سر منزلِ قبول ، افسوس
نشد نصیبِ تو جایی که بودیش مشتاق

جهان ملول شد آنگه که خاطرت آشفت
ز دردِ هجر برادر ز دستبردِ فراق

به یادِ باب و برادر کنی به خطّهء قم
گهی به طوس نظر منعطف گهی به عراق

شکست قامتِ گردون ز بارِ محنت و غم
ز کینه ای که نمودند بستگانِ نفاق

فتادگانِ درت واصِفند ذاتِ تو را
من فلک زده ام دور مانده از عُشّاق

عنایتی که کنم توتیای دیدهء جان
غبارِ کوی تو را ای به جود و رحمت ، طاق

به نام (عابدم) اما ز عاصیان هستم
بخواه بخشش من از عنایتِ خلّاق

  • شنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 23:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مختار وطن پرست

در مدح حضرت معصومه (س) -(یافت ز بس جلوۀ خود را جمیل) * مختار وطن پرست

495
-1

در مدح حضرت معصومه (س) -(یافت ز بس جلوۀ خود را جمیل) یافت ز بس جلوهء خود را جمیل
خواست کند جلوه نمایی جلیل

علم ازل گشت دلیل جمال
دل ز دلش برد رخ ذوالجلال

آینه ها ساخت ز علمش، عظیم
آینه شد مظهر وجه حکیم

هشت و دو و چار شدند از ازل
جلوه گه خال و خط لم یزل

( آینه در آینه تکثیر شد )
( آینه خندید و جهانگیر شد )

کون مکان مظهر یکتا شدند
مظهر آن جلوهء والا شدند

خلق که شد طالب دیدار یار
در دل و جان یافت قرار نگار

زآنکه نه قانع به تجلّا شدند
در طلب جلوهء والا شدند

لیک نَبُد رخصت و اذن عمیم
تا که بُوَد ناظر وجه عظیم

زان به میان واسطه آمد به کار
تا که شود حلقهء دیدار یار

واسطه شد مظهر وجه عظیم
زانکه چنین خواست خدای حکیم

حلقه ای از واسطه های سعید
کامده از حکمت یزدان پدید ---

جان و دل پادشه ارتضا
فاطمهء معصُومه اُخت الرضا

خواهر شاهنشه گنبد طلا
زادهء آن ممتحن مبتلا

بارگهش هفت سما را ستون
گرچه ورا سقفْ بُوَد بیستون

آینه داران رخش بیحساب
جلوه سِتان از رخ او آفتاب

سرمه بر از خاک درش حور عین
گرد رهش ضوء و ضیا نور عین

سرمه کِشش تآمده کُحل آفرین
گفت ملک با دل و جان آفرین

کُحل فلک نیلی از او یافته
تا به تنش پردهء شب بافته

شمس صفت تا که شود منجلی
کُحلی شب رفته و گردد جلی

سرمهء خود گر بستاند از او
چشم جهان جمله شود نور و ضو

مه بُوَد و سرمهء چشمش ولاست
مِهر ولا دیدهء او را ضیاست

تا که شده ماه به مِهر ولا
نور فشاندست به کُلُ الوری'

مهر ولا را که بُوَد چون مهی
مایهء آنرا تو بدان مِهی

تا که زند چرخ همین آسمان
طوف کند بر سر آن ماهِ جان

ماه چه گویم، همه هفت آسمان
نور ستاند ز درش هر زمان

ماهِ حیا، ماهِ جلالت سپهر
ماهِ وفا، ماهِ ولایت سپهر

ماه اگر نور فشانی کند
هم ز درش نورستانی کند

ماه عروس است اگر بآسمان
سرمه ستاندست از این ماه جان

ماه که شد قرص ملیح فلک
از در او کدیه کند این نمک

ماه اگر زینت طاق فلک
وام کند از خط و خالش زرک

خلوتیان بارگهش را چو خاک
آبزنش سبز لباسان پاک

خاک که شد خاک درش را چو خاک
مایهء تطهیر شد و خاک پاک

آب که شد آبجُو از خاک او
پاک شد از آب رخ پاک او

نازفروشست به سیل ملک
گر بُوَد آن رهبر خیل ملک

عالم جان یوسف صدّیق اوست
عالم تن در تپش از ضیق اوست

کشتهء عشقش همه نه فلک
قاطبهء جن و پری هم ملک

گشته به درگاه جلالش قتیل
خیل ملک خاصّه که آن چار ئیل

فوج سما از کرمش ریزه خوار
خیل رسل خوان ورا روزه دار

گر همگان دست دعا جفت بست
این همگان کرده دعا چار دست

گر همگان کرده دعا گاه گاه
این بکند لیل و نهار و پگاه

از نفس عیسویش هر زمان
زنده کند جان جهان صد جهان

عالمهء فاضلهء روزگار
علم لدن در دل او بحر وار

حجب و حیایش مثل هر زنست
این سخنم شهرهء هر برزنست

واسطة العِقد حیا و حجاب
محتجب است او چو یکی آفتاب

حلقهء عبدست و خدای عباد
واسط فیض است و نوال و وداد

هر که بدو وصل کند روح خویش
یافته در جان و دلش نوح خویش

نوح نبی کوست بحق ناخدای
زورق وی کرده ورا با خدای

او که شده هادی صدها چو نوح
در چه مقامست ورا جان و روح

گفته ام اغراق نباشد یقین
دیده گشا رمز و رموزش ببین

مکتب موسی و رضا دیدگان
با دل و جان نور خدا دیدگان

صدر نشین گر بشود جمله را
از نبی و از وصی و اولیا---

نیست عجب نیست سخن تهمتی
رو تو نگر العلما اُمَّتي

جان که شده قربتی علم حق
جمله رسل آمده اش مستحق

تا که دهد جیرهء هر یک مدام
توشه برد از درِ او هر کدام

جیرهء من بندگی کوی اوست
شاه من آن طلعت نیکوی اوست

راه نوردیدم و دیدم ملال
داد مرا نعمت سِحْرِ حلال

راه بپرسد اگر از من کسی
راه نمایم که ندارد خسی

خار و خسش خاک تن و جان ماست
ورنه غباری ز رهش کیمیاست

راه خدا نیست جدا از رهش
راه ولا نیست سوا از رهش

بلکه رهش راه خدا وُ ولاست
زانکه خودش رهرو راه رضاست

راه خدا راه ولایست و بس
راه دگر راه عمایست و بس

راهروانی که خدا دیده اند
بر اثر راه ولا دیده اند

.این دو جهان کامده مرآت حق
شاه ولا اعظمِ آیات حق

راهروش رهرو راه نعیم
رو تو بخوان آیهء اَلمستقیم

راه رسل جمله یکی بود و هست
جملگیَش از مِیِ توحید مست

هین من و تو راه فزودیم آه
جملهء ره ها تو یکی کن اِلاه

پیشروی، راهبری را نما
تا که شود بر همگان مقتدا

عیسی مریم کندش اقتدا
راه نماید به جهان رهنما

راه ازل راه ابد راه اوست
این به یقین گفتهء الله اوست

پاکْ رهش شاهره ملک دین
خاکِ رهش تاج شرف را (نگین)

  • شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 17:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) -(تو ای رواق منور ز پرتو اشراق) * محمد عابد

499

حضرت معصومه(س) -(تو ای رواق منور ز پرتو اشراق) تو ای رَواقِ منوّر زِ پرتوِ اشراق
که هست از تو فروغِ کرانۀ آفاق

تو ای نمای بهشتِ بَرین به صفحۀ خاک
که تافته است فروغت به جبهۀ نُه طاق

صفای آینه ات روشنای دیدۀ مهر
زِ تابِ قبّه ات افتاده مَه به چاهِ مَحاق

ارم به ظلّ اَمانت خزد زِ شرمِ حضور
به پیشِ قدرِ تو دارد اگر خیالِ سیاق

زِ آستان تو دور است کین و بَخل و حَسد
به سدّۀ تو مُلازم وفا و صدق و وفاق

غم و ملال بری از دلِ مُقیم دَرت
تو را به خلدِ بَرین است گوئیا میثاق

نسیمِ کوی تو پیکِ صفای خسته دلان
زُلالِ جوی تو بر آبِ زندگی مِصداق

ملازمِ سرِ کوی تو هر چه صاف ضَمیر
زِ آستانِ تو مَطرود هر که اهلِ شَقاق

زِ خوانِ جود و نوالت برد به قصدِ شَفا
نصیبه ای به صد ابرام قاسمِ الاَرزاق

مطافِ خلقِ جهان است از آن حریمِ درت
که آرمیده به خاکت حبیبۀ خَلّاق

به نامِ فاطمه معصومه نعت آن بانو
کز اوست اهلِ وِلا را عنایت و اِشفاق

از اوست کعبۀ آمالِ عاشقانِ وِلا
دیارِ قم به عیان و نهان علی اَلاطلاق

فروغِ دیدۀ هفتم اِمامِ کُون و مَکان
سرور سینۀ هشتم امیرِ عَرش وِثاق

طفیل درگهِ او نفسِ عفّت و عصمت
امینِ بارگهش عدل و دین به استحقاق

اِلا حمیده خصالی که خود سجیّۀ توست
کرم به اهلِ نیاز و به عاجزان ارفاق

تو مریمی که کتابِ کمال و فضلِ تو را
به چرخِ چارم عیساست کاتبِ اُوراق

چگونه مدحِ تو گویم که طبعِ من به مثل
بوَد چو قطره و قدرت چو یَم به استغراق

سحرگهان به هوای طوافِ کوی تو چرخ
نهد به توسنِ گیتی نورد خویش یَراق

به قامتِ تو برازنده حلّۀ عفّت
به بارگاهِ تو بگشوده مَکتبِ اَخلاق

ملازمِ تو حیا بالغدوّ و الآصال
مؤآنسِ تو وفا بالعشیّ و الاشراق

ملک به خاکِ درت در سجود با اخلاص
فَلک به چاکریت از مجرّه بسته نطاق

مقام و منزلتت آنچنان رفیع و مَنیع
که از حکایتِ آن عاجز است هر نطّاق

تو آن سُلالهُ پاکی زِ نسلِ مُصطفوی
که هست دفترِ وصف تو را فلک ورّاق

تو آن کریمه که مَحض کرم گرت خوانند
قسم به نفسِ کرامت که نیست خود اغراق

نسیم چون گذرد از حریمِ بارگهت
کنند اهلِ وِلا عطرِ خُلد استنشاق

تو ای مسافر سرِ منزلِ قبول افسوس
نشد نصیبِ تو جایی که بودیش مُشتاق

جهان ملول شد آنگه که خاطرت آشفت
زِ دردِ هجرِ برادر زِ دستبردِ فراق

به یادِ باب و برادر کنی به خطّۀ قم
گهی به طوس نظر منعطف گهی به عراق

شکست قامتِ گردون زِ بارِ محنتِ و غم
زِِ کینه ای که نمودند بستگانِ نفاق

فتادگانِ درت واصفند ذات تو را
منِ فلک زده ام دور مانده از عشّاق

عنایتی که کنم توتیای دیدۀ جان
غبارِ کوی تو را ای به جود و رحمت طاق

به نامِ (عابدم) امّا زِ عاصیان هستم
بخواه بخشش من از عنایتِ خلّاق

  • چهارشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در زمینه حضرت مععصومه (ع) -(هر صبحدم صبا متوسّل به عصمتش) * مهدی جهاندار

517

در زمینه حضرت مععصومه (ع) -(هر صبحدم صبا متوسّل به عصمتش) هر صبحدم صبا متوسّل به عصمتش
شاید شود زیارت معصومه قسمتش

هرروز، آفتاب خراسان به سمت اوست
دیدار آشناست، می‌ارزد به زحمتش!

در آیه‌های سوره‌ی نور است مُستتر
همپایه‌ی مودّت قربی محبّتش

با بوسه بر ضریح تو اثبات می‌شود
ملّاترینِ مجتهدین مرجعیّتش

از جمکران بسوی تو آمد کبوتری
تکمیل درس معرفت مهدویّتش!

آرام می‌کند طپش رستخیز را
فردا اگر به لرزه درآید شفاعتش

از نام‌های روز جزا روز ساعت است
آنجا قرار ما و شما، درب ساعتش

جارو به دست، خادمی آمد به خنده گفت:
بال فرشته راه ندارد به ساحتش

از خود گذشت تا به مقام رضا رسید
بالاترین مراتب عشق است هجرتش

آن کاشی شکسته‌ی صحنم که دلخوشم
او را ندیده است کسی، تا مرمّتش...!

  • سه شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1401
  • ساعت
  • 10:22
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 عبادی طارمی

در مدح حضرت معصومه(س) -(تو نشان از کرم آل پیمبر داری) * عبادی طارمی

304

در مدح حضرت معصومه(س) -(تو نشان از کرم آل پیمبر داری) تو نشان از کرم آل پیمبر داری
همچو زهرا تو دلی پاک و منور داری

با وجودت شده این کشور ما نورانی
چون گلستانی و گلهای معطر داری

ظاهرا فرش نشینی و یقن دارم من
در همان عرش خدا بر همه منبر داری

کیست بر شخص شمابی کس وتنها گوید
تو رضا داری و چون شیر برادر داری

مثل پروانه محبین به سرت می چرخند
غم مخور زاده طاها تو که لشکر داری

حرمت قطعه ای از باغ بهشت است یقین
مرقدی پاک چو آن چشمه ی کوثر داری

شهرتان در همه دم بوی رضا را دارد
چون ارادت به همان زاده حیدر داری

آمدی تا که رضا بی کس و تنها نشود

آنچه را داشته زینب همه دربر داری

مرقدت باب شفای همه خوبان است
بر گدایان درت لطف مکرر داری

نزند باب سلاطین "عبادی" به ابد
تا زمانی که در این شهر چنین در داری

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 20:09
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) -(قم با تو قم شد ، حضرت باران ) * رسول چهارمحالی

240

حضرت معصومه(س) -(قم  با  تو قم شد ،  حضرت باران ) قم با تو قم شد ، حضرت باران
قم در تو گم شد ، حضرت باران
یک در به جنّت باز شد در قم
دل ها سویت پرواز شد در قم
بال ملائک فرش صحن توست
دلهای عاشق عرش صحن توست
باشد کریمه افضل الاسما
صحن و سرایت ملجأ اَم هر جا
صد مرجع دینی دعا گویت
هُرْمِ نفس ها بسته بر مویت
با یک نظر کن کیمیا جان را
جَلْدِ حرم کن جان جانان را
بانو دلی بشکسته و زارم
در پیش همچون تو گلی خارم
منت نهادی زائرم کردی
خادم نه ! اما شاعرم کردی
دارم قلم در مدح تو بانو
در مثنوی دل رفته تا هر سو
اشعار با اذن تو می جوشد
شعرم فقط ذکر تو را گوید
سیل خروشانیم در کویت
شمشیر بُرّانیم در کویت
در آسمان ها ذاکر نامت
همچون کبوتر های آرامت
وقتی کویر قم گلستان شد
عطر نسیمت عطر دوران شد
خاک مطهر ، مرقد تو گشت
خورشید تابان گنبد تو گشت
ساقی بُوَد مدیون الطافت
ذکر لبم جاری ز آیاتت

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت معصومه(س) -(چگونه از تو بگویم که هستی مایی) * رسول چهارمحالی

257

در مدح حضرت معصومه(س) -(چگونه از تو بگویم که هستی مایی) چگونه از تو بگویم که هستی مایی
و عطر ناب تو بویم که مستی مایی
نسیم،عطر تو را پر نموده در عالم
تویی تو نور علی و پیمبر خاتم
تویی تو کوثر و طاها، تو فاطمه جانم
همیشه نام تو را، به روضه می خوانم
تویی تو آسیه و هاجری و یا مریم
تویی تو زینب و زهرا سلاله ی آدم
شنیده ام که دری از بهشت را داری
شفاعت همگان از سِرشت را داری
تویی تو حضرت معصومه بانوی ایران
تویی ملیکه ی عالم سلاله ی ایمان
تویی تو نور دو چشمان موسی جعفر
برای شاه خراسان،یگانه ای خواهر
تویی تو زینب دوران ، ولیِّ معصومه
تویی تو بانوی ایران ، همیشه مظلومه
سلام ماه منیر،همچو حضرت زهرا
سلام ما بپذیر ، خواهر ِ امام رضا
دلم کبوتر صحن و سرای تو گشته
قلم به عشق تو امشب باز بنوشته
چه ماتمی به دل شیعیان حیدرشد
دوباره داغ دل ما به نام مادر شد
دوباره مهدی زهرا سیاه پوشیده
درون روضه سرشکش ز دیده جوشیده
دوباره روضه به خواهررسیده،واویلا
دوباره دوری و هجران کشیده،واویلا
میان کوچه و بازار ندید، حرامی ها
میان لشگر دشمن ، نبود تک و تنها
به جای سنگ وجفاباگل وگلاب آمد
میان مردم قم عالِمِ کتاب آ مد

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شعر زیارت حضرت معصومه(س) -(در حرمت غرق دعا می شویم) * رسول چهارمحالی

248

شعر زیارت حضرت معصومه(س) -(در حرمت غرق دعا می شویم) در حرمت غرق دعا می شویم
عاشق و مجذوب خدا می شویم
اذن زیارت ز شما با رضاست
ذکر دعا در حرمت یا رضاست
فاطمه معصومه گل حیدری
دخت عزیزموسی جعفری
خواهر مظلوم رضا شاه طوس
عمه ی مهدی تو مه و دلبری
قبر تو در قم در حاجات ماست
ضریح تو کلید حاجات ماست
زیارتت زیارت فاطمه است
راه بهشت از حرمت فاطمه است
دختر و خواهر به امامان تویی
زینب دیگر به رضا جان تویی
مرغ دلم در حرمت پر زنان
حضرت معصومه علیها سلام
دست گدایی به درت رحمت است
نوکریت به ساقی هم عزت است

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) -(بانو سلام نوکر درگاهت آمده) * رسول چهارمحالی

240

حضرت معصومه(س) -(بانو سلام نوکر درگاهت آمده) بانو سلام نوکر درگاهت آمده
با علم بر کرامت و لطف تو آمده
بانو سلام شهر شما شهر آرزوست
حاجات ما به درگه لطفت کی آرزوست
ای خواهر امام رئوفم مدد مدد
ای بنت موسی جعفر مدد مدد
با یک دل شکسته روانه سوی حرم
من رو سیاه شدم نگر داخل حرم
ای ملجأ کرامت و عزت به شهر قم
علم از شما نموده طراوت به شهر قم
دین و شریعت از نفس پاک و مهربان
جاری شده چو رود روان توی شهر قم
اندر حریم امن شما هم فرشتگان
جارو کشند از عرش تا به شهر قم
بانو کریمۂ آل پیمبر نشان توست
معصومه،فاطمه،نام گرام توست
باشد بهشت اجر زائر قبر شریف تو
پرورده ای هزار عالم و مرجع به شهر قم
مدح و ثنای بنت ولی کار من نبود
باید که ساقی حرمت می شدم به قم
اما به عشق لطف امام غریب طوس
من نوکری شدم که دل بسته شد به قم

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) -(یا حضرت معصومه بنگر حال زارم) * رسول چهارمحالی

236

حضرت معصومه(س) -(یا حضرت معصومه بنگر حال زارم) یا حضرت معصومه بنگر حال زارم
درمانده ام در را گشا من بی نوایم
بنما گره افتاده من در پیچ و تابم
سوز و گداز من تویی ای راز دارم
یا حضرت معصومه حاجاتم روا کن
یک کربلا یا کاظمین بر من عطا کن
پای پیاده زائر صحنت شدم من
از راه دوری زائر قبرت شدم من
صحن و سرای تو بود خلد برینم
جذب کرامات تو بانوی کریمم
از دور کردم من سلامی بر تو بانو
گردم بلا گردان و مغلوب تو بانو
باشد مدال نوکری در درگه تو
بالاترین سطح عروجم در ره تو
من ساقی ام بر لب ثنایت را سرایم
الکن زبان عاجز قلم در مدح هایم

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) -(ای نگین ماه پیشانی ایران شهر قم) * رسول چهارمحالی

302

حضرت معصومه(س) -(ای نگین ماه پیشانی ایران شهر قم) ای نگین ماه پیشانی ایران شهر قم
می درخشی نور قرآنی ایران شهر قم
محفل علم و ادب شهر کریمان وطن
مدفن بانوی روحانی ایران شهر قم

خاک قم خاک مدینه است خدا می داند
خانم آن ماه مدینه است خدا می داند
این روایت شده از ائمه ی معصومین
این زیارت چو مدینه است خدا می داند

خدا که خاک مرا می سرشت معصومه
به روی قلب من آنجا نوشت معصومه
ز مشهد الرضا تا به شهر قم بانو
مرقدت هست چون بهشت معصومه

ملائک دست بوس دختر موسی ابن جعفر
زنند جارو به صحن و ملجأ نو باوه ی حیدر
ز شهر قم دری باز است اندر روضه رضوان
همه جانها فدای اهل بیت و نام پیغمبر

از شهر قم راهی است گویا تامدینه
این فاطمه دارد نشانی در زمینه
قبرش ثواب جنت الرضوان دارد
از کربلا تا قم بود دردی به سینه

ای برتر از بهشت برین خاک پای تو
جبریل بوسه زد به صحن و سرای تو
از مشهد الرضا شده زائر به شهر قم
سلطان طوس، جان دو عالم فدای تو

مرغ دل ماراهی صحن وحرم توست
الطاف خدا نسیم سوی پرچم توست
بانو تو کریمه هستی و باب کرامت
دستان گدایان همه سمت کرم توست

سلام ای بانوی اهل کرامت
که کار تو به خلق باشد شفاعت
تویی اخت الرضا و بنت کاظم
تویی معصومه آ ن بانوی امت

ای شاه صنم مولد مسعود آ مد
از بهر بشر یگانه مقصود آ مد
بانو که بود شفیع کل امت
از لطف خدا عابدِ معبود آ مد

گنبد مینای تو خلد برین عالم است
جایگاه عالمان حبل المتین عالم است
شهر قم ،شهر شفاعت،با کرامات عجیب
مدفن بانوی پاک و نازنین عالم است

از سرا پردۂ این خانه کرم می ریزد
بوی احسان ا ز دور حرم می ریزد
حرمش قبله حاجات برای سائل
باز باران ستاره به سرم می ریزد

کاسه ات را به در خانۂ معصومه ببر
عرض حاجت ببر و از کرمش لطف بخر
چون کبوتر که شده جَلْدِ درون حرمش
بال و پر باز کن و دور حریمش تو بپر

امشب حرم حضرت معصومه چه شور است
میلاد کریمانه یک نور ،چه سرور است
از دست کریمانه کرم روی کرم ریخت
این جشن و سرور مولد بانوی نور است

ما را حرمی در قم ،دیگر به خراسان است
شمس و قمری مملو،از آیت قرآن است
قم ملجأ معصومه،مشهد به رضا نازد
الطاف خدا جاری ،با نم نم باران است

حبیبۂ خیر النسا یا حضرت معصومه
ملیکۂ ارض و سما یا حضرت معصومه
راه بهشت می رود از حرم مطهرت
شفیعۂ روز جزا یا حضرت معصومه

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) -(یا حضرت معصومه بنگر حال زارم) * رسول چهارمحالی

273

حضرت معصومه(س) -(یا حضرت معصومه بنگر حال زارم) یا حضرت معصومه بنگر حال زارم
درمانده ام در را گشا من بی نوایم
بنما گره افتاده من در پیچ و تابم
سوز و گداز من تویی ای راز دارم
یا حضرت معصومه حاجاتم روا کن
یک کربلا یا کاظمین بر من عطا کن
پای پیاده زائر صحنت شدم من
از راه دوری زائر قبرت شدم من
صحن و سرای تو بود خلد برینم
جذب کرامات تو بانوی کریمم
از دور کردم من سلامی بر تو بانو
گردم بلا گردان و مغلوب تو بانو
باشد مدال نوکری در درگه تو
بالاترین سطح عروجم در ره تو
من ساقی ام بر لب ثنایت را سرایم
الکن زبان عاجز قلم در مدح هایم

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) -(بانو سلام نوکر درگاهت آمده) * رسول چهارمحالی

272

حضرت معصومه(س) -(بانو سلام نوکر درگاهت آمده) بانو سلام نوکر درگاهت آمده
با علم بر کرامت و لطف تو آمده

بانو سلام شهر شما شهر آرزوست
حاجات ما به درگه لطفت کی آرزوست

ای خواهر امام رئوفم مدد مدد
ای بنت موسی جعفر مدد مدد

با یک دل شکسته روانه سوی حرم
من رو سیاه شدم نگر داخل حرم

ای ملجأ کرامت و عزت به شهر قم
علم از شما نموده طراوت به شهر قم

دین و شریعت از نفس پاک و مهربان
جاری شده چو رود روان توی شهر قم

اندر حریم امن شما هم فرشتگان
جارو کشند از عرش تا به شهر قم

بانو کریمۂ آل پیمبر نشان توست
معصومه،فاطمه،نام گرام توست

باشد بهشت اجر زائر قبر شریف تو
پرورده ای هزار عالم و مرجع به شهر قم

مدح و ثنای بنت ولی کار من نبود
باید که ساقی حرمت می شدم به قم

اما به عشق لطف امام غریب طوس
من نوکری شدم که دل بسته شد به قم

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در وصف حضرت معصومه(س) -(اِی مَهِ بُرجِ اِمامَت کَشتیّ بَحرِ نَجات) *

547

در وصف حضرت معصومه(س) -(اِی مَهِ بُرجِ اِمامَت کَشتیّ بَحرِ نَجات) اِی مَهِ بُرجِ اِمامَت کَشتیّ بَحرِ نَجات
بانوی عِزّ و شَرف حَلّالِ کُلَّ مُشکلات

گُنجِ عِلم و دانش و فَضل و کَمال و بَذل و جُود
مَصدَرغِیب شُهود و مَظهرِ اَسماء ذات

اِی مَهین، بالله که عَرشِ حَقّ کَمینت بارگاه
چون توئی مَحبوبِ جانان و نَهال و طَیّبات

لِیلة الَاسرای ما باشد طَوافِ کُوی تو
دَرگَهَت مِعراجِ عُشّاق است مِنهاجِ بَرات

آفتابِ بُرجِ دین نُورِ سَراجِ فاطمه
شاخهء نَخلِ وِلایت بَر صِراطِ حَقّ ثُبات

در مَقامِ قُربِ حقّ بَس رُتبه ات باشد فُزون
مرده ای صَد ساله را بَخشی به یک اِیما حَیات

آن مُریدِ کُوی جانان در حَریمِ قُرب گُفت
از مَقامِ رُتبه باشی دَستگیرِ کَائنات

جَبرئیل و عِشق و میکَائیل و عَقلِ عارفان
اِیستادِه بَر درِ دولت سَرایَت مَحو و ماُت

زُهره باشی در سَماواتِ دلِ کَرّوبیان
مِهر و مَه باشی در اِقلیمِ صَفای مُمکِنات

هر که می آید به دَربارَت پیّ دَرمانِ دَرد
دَردِشان گَردَد دَوا اِی مَنبعِ جُود و بَرات

آتَشِ غِیرت بَر اَفروزی بِهنگامِ دعا
مُستمندانِ بَلا را می دَهی از غَم نَجات

از وُجودِ ذاتِ پاکَت نَخلِهء باغِ رَسول
مُضمَحَل شد در حَریمِ قُربِ حقّ لات و مَنات

آلِ طه در مَقام و رُتبه از خُرد و کُبار
پای تا سَر غَرق در دریای فَهمِ مُحکَمات

غَرق اَندر بَحرِ تُوحیدی نمی دانم چِرا
چون سِکَندَر میروی #قطره پیّ آبِ حَیات

  • یکشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) -(جَبرِئیل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود) * کمیل کاشانی

783
1

حضرت معصومه(س) -(جَبرِئیل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود) جَبرِئیل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود
خاکبوسِ دخترِ موسی ابنِ جعفر میشود

قم بهشتِ آرزوی هر پریشان خاطری است
عافیت خواهی اگر، اینجا مُیسّر میشود

عصمت و شَرم و نَجابت اِرثِ او از فاطمه است
در صفات و خُلق، دختر عینِ مادر میشود

در وقار و صبر، تَمثالِ شریفِ زینب است
در کمالِ علم، تالی تلوِ حیدر میشود

حضرتِ معصومه هم شأن نزولِ کُوثر است
در زُلالِ مهرِ او دلها مُطهر میشود

در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ
هر که انکارِ مَقامش کرد کافر میشود

نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم
باغِ جانم از نسیمِ او مُعطر میشود

تا زند جوش شفاعت زمزمِ احساسِ او
عرصهء محشر #کمیل، آن لحظه مَحشر میشود

  • یکشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح حضرت معصومه(س) -(بِهشت چون زِ حَریمِ تو هَشت دَر دارد) * حیدر آقا طهرانی معجزه

604

مدح حضرت معصومه(س) -(بِهشت چون زِ حَریمِ تو هَشت دَر دارد) بِهشت چون زِ حَریمِ تو هَشت دَر دارد
چگُونه دِل زِ حَریمِ تو چِشم بَر دارد

اَگر که عَرشِ بَرین را هِزار کُنگره است
هِزار کُنگره قَدرِ تو بیشتَر دارد

به پایگاهَ مَقامت نَمی رَسد آن کس
که همچو شَهپرِ جِبریل بال و پَر دارد

به پای دوست تَواند سَر اَفکَند شَب ها
به دست هر که چُو ما دامنِ سَحر دارد

میانِ سینه کَسی راست کَعبهء مَقصُود
که روز و شَب پیِ دیدار چِشمِ تَر دارد

هِزار مَرحلَه را طِی کُند به وادیِ عِشق
اُگر کسی زِ سَرِ صِدق پای بَر دارد

به سَر هوای نِشستَن به پای سَروَش نیست
کسی که چِشم به پای تو تا به سَر دارد

نِگاهِ #معجزه‌آسای تو نَمی‌دانم
برای بُردَنِ دِلها چه در نَظر دارد

زنده یاد حیدر علی
#معجز_تهرانی
فرزنده مُرشد چلویی

  • یکشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ورود حضرت معصومه به قم_با ورود خود کویری را مصفا کرده ای * اسماعیل تقوایی

641

ورود حضرت معصومه به قم_با ورود خود کویری را مصفا کرده ای ورود حضرت معصومه به قم
با ورود خود کویری را مصفا کرده ای
در بلاد قم عجب شوری تو بر پا کرده ای

آمده مردم به استقبال تو، اخت الرضا
مرحبا، ذکر کثیر کل لبها کرده ای

خود تو بیماری ولی با آن دم عیسا یی ات
دردهای خلق را آنجا مداوا کرده ای

فاطمه نامی وهمچون مادر خود فاطمه(س)
مهر خود را در دل هر شیعه ای جا کزده ای

پاک هستی از گناه ودر لقب معصومه ای
چارده معصوم را مفتون وشیدا کرده ای

با وجود توست قم بابی ز ابواب بهشت
راه بهر زائرت سوی جنان وا کرده ای

ای کریمه در کرامت همچو مولامان رضا
شاد از الطاف خود خیل گداها کرده ای

عمه صاحب زماني وکنار جمکران
موکبی از بهر عشاقش بر پا کرده ای

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

حضرت معصومه س -(قربانِ وفات یا معصومه (س) دل کرده هوات یا معصومه (س)) * هستی محرابی

291

حضرت معصومه س -(قربانِ وفات یا معصومه (س) دل کرده هوات یا معصومه (س)) #اسلام_علیک_یا_فاطمه_معصومه_س

قربانِ وفات یا معصومه (س)
دل کرده هوات یا معصومه
یک شب تو مرا مهمانم کن_
در صحن و سرات یا معصومه

از عطرِ دَمت یا معصومه
لطف و کرَمت یا معصومه
با پای دلم راهی می شم_
سمتِ حرمت یا معصومه

بی بی بخدا دلگیرم من
از عالم و آدم سیرم من
افتاده گره در کارِ من
لطفی نکنی میمیرم من

این دستِ منو دامانِ تو
این درد منو درمانِ تو
تو اشکِ منو میبینی چه_
می ریزه درِ ایوانِ تو

ای ماهِ نوام یا معصومه
بیتابِ توام یا معصومه
در عشقِ تو بی پایانم من
هر ندبه تو را میخوانم من!

#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:45
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

حضرت معصومه س -(ای دُرِّ دریای گوهر ای مونسِ جانِ پدر زهرای ثانی هر نظر ایران به نامت مفتخر) * هستی محرابی

528

حضرت معصومه س -(ای دُرِّ دریای گوهر ای مونسِ جانِ پدر زهرای ثانی هر نظر ایران به نامت مفتخر) #نذر_وفات_حضرت_معصومه_س

ای دُرِّ دریای گوهر
ای مونسِ جانِ پدر
زهرای ثانی هر نظر
ایران به نامت مفتخر

دستِ من و دامانِ تو
جانم بوَد قربانِ تو
وا از غمِ هجرانِ تو
روی رضا درمانِ تو

باغِ گلِ عترت تویی
ریحانه ی عصمت تویی
رزقِ مرا برکت تویی
هر دو جهان رحمت تویی

ای دختِ شاهِ عالمین
جانِ رضا عشقِ حسین
بابا برات نورِ دو عین_
گیرد عزا در کاظمین

شکرِ خدا که دشمنت
آتش نزد بر دامنت
زخمی نکرده آن تنت
معلومه جای مدفنت

با پا نزد پهلوی تو
زخمی نشد بازوی تو
معجر نرفت از روی تو
نچکیده خون از موی تو

در مشهدِ غربت رضا
آن شافیِ روز جزا
کی باشد او را این سزا
از داغِ تو گیرد عزا

#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:48
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

حضرت معصومه س -(ای دوای دردِ بی درمانِ ما اُخت الرضا ارغوان و لاله و ریحانِ ما اُخت الرضا) * هستی محرابی

554

حضرت معصومه س -(ای دوای دردِ بی درمانِ ما اُخت الرضا ارغوان و لاله و ریحانِ ما اُخت الرضا) #کریمه_اهل_بیت_س

ای دوای دردِ بی درمانِ ما اُخت الرضا
ارغوان و لاله و ریحانِ ما اُخت الرضا
خاکِ راهت سرمه ی چشمانِ ما اُخت الرضا
بر کویرِ دل تویی بارانِ ما اُخت الرضا

کوثرِ نوری تو در قرآنِ ما اُخت الرضا

آستانِ حضرتت خورشید زانو می زند
آفتابِ محضرت چون شمع سوسو میزند
هر سحر صحنِ تو را با چشم جارو می زند
بر فرازِ گنبدت با عشق هو هو می زند

ای شفیع المذنبین جانانِ ما اُخت‌الرضا

آتشِ عشقِ رضا در جانِ تو شد شعله ور
گو که از دلتنگیِ احوالِ او داری خبر
از مدینه سوی ایران کرده ای عزمِ سفر
آرزوی دیدنِ او شد در این ره بی ثمر

بارگاهت روضه‌ی رضوانِ ما اُخت‌الرضا

#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:52
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

متن شعر حضرت معصومه (س) -(نشست آموخت فقه و درسِ منبر) * مرضیه عاطفی

198

متن شعر حضرت معصومه (س) -(نشست آموخت فقه و درسِ منبر) نشست آموخت فقه و درسِ منبر
به عشقِ دخترِ موسی بن جعفر(ع)
کنارش حضرتِ معصومه(س) دارد
اگر شد شهرِ قم علّامه پرور!

  • یکشنبه
  • 8
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید محمدی

متن شعر واحد حضرت معصومه (س) -(ایران، یه فاطمه داره، اونم حرم داره) * وحید محمدی

454

متن شعر واحد حضرت معصومه (س)  -(ایران، یه فاطمه داره، اونم حرم داره) ایران، یه فاطمه داره، اونم حرم داره
جا توو، دل همه داره ، چقد کرم داره

خواهر آقای خراسانه
دریای رحمتش بی پایانه

هر چی از کرامتش (بگم کمه ۳)
نقل مهربونیاش (یه عالمه ۳)
رسیده عنایتش (به ما همه ۳)

سیدتی معصومه

به به، چه صحن زیبایی، چه گنبدی داری
جانم، عجب شبستانی، چه مرقدی داری

امّید آخرم یا معصومه
شفیع محشرم یا معصومه

پرچم روو گنبدت (دل می بره۳)
حرم تو از بهشت ( قشنگ تره ۳)
آب سقاخونه ی (تو کوثره ۳)

سیدتی معصومه

۲٠ مهر ۱۴٠۳
وحید محمدی

  • شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

متن شعر حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات -(در خانه‌ی خود پر از غم و تشویشم ) * محسن ناصحی

340

متن شعر حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات -(در خانه‌ی خود پر از غم و تشویشم ) در خانه‌ی خود پر از غم و تشویشم
بیگانه از آشنا و دور از خویشم
در صحن تو آنقدر سبک بالم که
حتی به بهشت هم نمی‌اندیشم

  • یکشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

متن شعر رباعی حضرت_معصومه -(در خانه خود پر از غم و تشویشم ) * محسن ناصحی

303

متن شعر رباعی حضرت_معصومه -(در خانه خود پر از غم و تشویشم ) در خانه خود پر از غم و تشویشم
بیگانه از آشنا و دور از خویشم

در صحن تو آنقدر سبک بالم که
حتی به بهشت هم نمی اندیشم

  • دوشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد