حضرت معصومه سلام الله علیها

مرتب سازی براساس

به مناسبت ورود خواهر خورشید به وادی قم: -( وقتی که آمدیّ و به قم پا گذاشتی ) * سجاد شاکری

1651
1

به مناسبت ورود خواهر خورشید به وادی قم: -( وقتی که آمدیّ و به قم پا گذاشتی ) وقتی که آمدیّ و به قم پا گذاشتی
یک درّ ناب در دل دریا گذاشتی
تو آمدی و مردم قم مفتخر شدند
بر اینکه روی چشم همه پا گذاشتی
با یک حضور سبز، میان تموز سرخ
نقش بهار بر دل صحرا گذاشتی
وقتی رسید پای تو بر خاک این کویر
بر خاک خشک، ساقه ی طوبی گذاشتی
صرفاً همین که آمدی و میهمان شدی
بر طاق شهر پرچم زهرا (س) گذاشتی
تو آمدی و چادر خود را تکاندی و
بر خاک مرده نفخه ی عیسی گذاشتی
دریا کجاست تا که ببیند به یک حضور
موج سرور در بن دلها گذاشتی
.......................................
عرضم تمام! آمدی و لطف کردی و
این عشق را به سینه ی ما جا گذاشتی

شاعر : سجاد شاکری

  • شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 18:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سیروس بداغی

برای عمه س سادات -( عـــــمــه ی ســاداتــی و ســـادات را تـــــاج ســــری افــــتــخـار اهـــل قـم نــه افتـــخــار کــــشــــوری ) * سیروس بداغی

1446
2

برای عمه س سادات -( عـــــمــه ی ســاداتــی  و  ســـادات را   تـــــاج   ســــری  افــــتــخـار   اهـــل  قـم    نــه  افتـــخــار   کــــشــــوری ) عـــــمــه ی ســاداتــی و ســـادات را تـــــاج ســــری
افــــتــخـار اهـــل قـم نــه افتـــخــار کــــشــــوری

هــم کــریمــه هــم شـفیعه خوانده ات رب جلــیل
از مــحبانت تـــو بانـــو شـب به شــب دل مــیـبری

در کــنارت روضــه ی زهــــرا بخـــوانم روز و شب
چـــون نشان دارد از او این بارگـاه و این ضریح

در قــیامت هــم قیامت مــیــکنی چـــــون فـاطـمـه
زائــران آســــتـانـــت را یــــکا یــک مـــیـــــخــــــری

آمــــدم بــر درگــــهـت دارم امـــــید یــــک نـگـــاه
گـــو بـه من ای دخت مــوسی کــربـلایـم مـیبری؟

شاعر : سیروس بداغی

  • دوشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

زائر بارانی -( پر میکشم که زائر بارانی ام کنی ) * سیروس بداغی

1840

زائر بارانی -( پر میکشم که زائر بارانی ام کنی ) پر میکشم که زائر بارانی ام کنی
با لطف جاودانه ات عرفانی ام کنی
معصومه جان الا که به قم داده ای بها
یک جمعه میشود که خراسانی ام کنی؟

شاعر : سیروس بداغی

  • دوشنبه
  • 20
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 06:00
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حضرت معصومه سلام الله علیها -( سلام دختر باران اجازه می خواهم ) *

1217

حضرت معصومه سلام الله علیها  -( سلام دختر باران  اجازه می خواهم ) سلام دختر باران اجازه می خواهم
اگر اجازه دهی شعر تازه می خواهم

برای جلد شدن آب و دانه می خواهم
برای عشق سرودن بهانه می خواهم

بیا و شور مرا با شعور کن بانو
و بیت بیت مرا بیت نور کن بانو

ببین که از همه ی شهر خسته آمده ام
کبوتری شده ام ، پرشکسته آمده ام

به نور گنبد خورشیدی ات قسم بانو
طلا شود دل سنگم در این حرم بانو

چه قدر آدم غمگین و شاد اینجا هست
و دسته دسته کبوتر زیاد اینجا هست

کریمه ای و به اسم شما کرم خورده است
که خضر آب حیات از همین حرم خورده است

کریمه ، فاطمه ، معصومه رونوشت خداست
در بهشت نه ... اینجا خود بهشت خداست

غدیر را به خم آورده است این بانو
مدینه را به قم آورده است این بانو

  • یکشنبه
  • 26
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

حضرت معصومه سلام الله علیها -( قرار بود بيايي کبوترش باشی ) * قاسم صرافان

1971
1

حضرت معصومه سلام الله علیها  -( قرار بود بيايي کبوترش باشی ) قرار بود بيايي کبوترش باشی
دوباره آينه‌اي در برابرش باشی

نه اينکه پر بکشي و به شهر او نرسی
ميان راه پرستوي پرپرش باشی

«مدينه» شهر غريبي براي «فاطمه»‌هاست
نخواست گم شده‌اي مثل مادرش باشی

خدا تو را به دل تشنه ی زمین بخشيد
که قاب روشنی از نور کوثرش باشی

به «قم» رسيدي و گم کرد دست و پايش را
چو ديد آمده‌اي سايه‌ي سرش باشی

اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
و تا هميشه تو ياس معطرش باشی

کرامتت، همه را ياد او می‌اندازد
به تو چقدر مي‌آيد که خواهرش باشی

خدا نخواست تو هم با «جوادِ» او در طوس
گواه رنج نفس‌هاي آخرش باشی

نخواست باز امامي کنار خواهر خود ...
نخواست «زينبِ» يک شام ديگرش باشی

شاعر : قاسم

  • یکشنبه
  • 26
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 19:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

حضرت معصومه علیهاالسلام -( آمدی و بهشت را با خود ) * یوسف رحیمی

1394

حضرت معصومه علیهاالسلام -( آمدی و بهشت را با خود ) آمدی و بهشت را با خود
به دل این کویر آوردی
کوثرانه قدم زدی در شهر
خیرهای کثیر آوردی

آمدی و مشام هر کوچه
پر شده از شمیم احساست
یادگاری مادرت زهراست
عطر نام تو، نفحۀ یاست

به لب مردمان غمدیده
با حضورت تبسم آوردی
آمدی با فرشتگان از راه
آسمان را سوی قم آوردی

با تو بوی بهشت پیچیده
دم به دم در فضای بیت النور
آسمان آمده به پابوسی
آمده تا حرای بیت النور

خاطر آسمانی‌ات انگار
گاه گاهی غبار غم دارد
بغض‌های شکستۀ ناگاه
چشم‌هایی که دم به دم دارد...

چشم‌هایت دو چشمه کوثر شد
یاد داری وداع آخر را
دل خواهر چگونه تاب آورد
حسرت دیدن برادر را؟

زینب حضرت رضا، چندی‌ست
چشم‌هایی پر از شفق داری
دیدن غربت «ولی» سخ

  • یکشنبه
  • 26
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 19:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

یا حضرت فاطمه المعصومه(سلام الله علیها) -( اقبـال عجـم بـود قـدم رنجـه‌ نمودید ) *

1159

یا حضرت فاطمه المعصومه(سلام الله علیها) -( اقبـال عجـم بـود قـدم رنجـه‌ نمودید ) اقبـال عجـم بـود قـدم رنجـه‌ نمودید
یک فاطمه هم قسمت ایران شده باشد

علیرضا وفایی

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

السلام علیک یا فاطمه المعصومه -( نه تنها من ز خاک تو شرف دادم ولادت را ) * محسن قاسمی

1263

السلام علیک یا فاطمه المعصومه -( نه تنها من ز خاک تو شرف دادم ولادت را ) نه تنها من ز خاک تو شرف دادم ولادت را
هما هم می برد از سایه ی امنت سعادت را

خورد تير هلاکت کفتری که جلد بامی نيست
من و ترک حرم؟ یا رب مخواه این ترک عادت را

گواهی داد دستم که شدم در بحر لطفش غرق
کدامین محکمه از کشته می خواهد شهادت را

شدم محو تماشای حرم در حالتی گریان
نمی یابم برای خود از این خوشتر عبادت را

گدایان حرم را مادرانه لطفها کردی
به ما ای مریم آل نبی دادی سیادت را

دو چشمم از طواف کفتری بر گنبدت میگفت
کدامین دل خنک دیده است این هرم حسادت را

چو پرچم بر فراز گنبدت هر سو روم،آخر
سرافکنده به تو عرضه کنم عرض ارادت را

چنان سرکش شده در آسمان گلدسته هایت که
صنوبر خیره و سرو است حیران این

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

حضرت معصومه (س) -( چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود ) * یوسف رحیمی

4345
21

حضرت معصومه (س) -( چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود ) چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود

با یک سلام صبح من آغاز می‌شود

پر می‌کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه لحظه پرواز می‌شود

قفل دلم شکسته کنار در حرم

از مرقدت دری به جنان باز می‌شود

فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه

اینجا دل شکسته سبب ساز می‌شود

کو چشم روشنی که ببیند در این حرم

هر روز چند مرتبه اعجاز می‌شود

اعجاز توست اینکه دلم یاکریم توست

قلب تپنده حرم قم، حریم توست

اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است

از نفحه شهود و تجلی معطر است

برپا شده است مکتب قرآن و اهل بیت(ع)

دارالعلومِ مریم آل پیمبر(ص) است

اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است

خاک در حریم تو علامه پرور است

چشم امید عالِم و عاشق به سوی

  • جمعه
  • 29
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

زمزمه ی ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم -( هر گل غزلخوانی کند با دیده ی تر ) *

938

زمزمه ی ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم -( هر گل غزلخوانی کند با دیده ی تر ) هر گل غزلخوانی کند با دیده ی تر

شد وارد قم دختر موسی بن جعفر

جان ِ پیمبر آمد خوش آمد،خورشید محشر آمد خوش آمد

طور محبت شد قم سراسر،ا... و اکبر ا... و اکبر

ا... و اکبر ا... و اکبر ا... و اکبر ا... و اکبر

نور دل خیر الانام آمد خوش آمد

در اوج فخر و احترام آمد خوش آمد

از مقدم او قم چون بهشت است،دست خدا بر هر دل نوشته است

تابد ز رویش اَنوار ِ کوثر،ا... و اکبر ا... و اکبر

ا... و اکبر ا... و اکبر ا... و اکبر ا... و اکبر

یا حضرت ِ معصومه بر راهت نشستیم

ما خاک درگاه شما بودیم و هستیم

خوانیم شما را با چشم ِ گریان،ای نور چشم شاه خراسان

هستیم فقیرت با قلب ِ مضطر،ا... و اکبر ا... و اکبر

ا... و

  • جمعه
  • 29
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

زمزمه ی ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم -( سر زد،از بیکران خورشید محشر ) *

1262
1

زمزمه ی ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم -( سر زد،از بیکران خورشید محشر ) سر زد،از بیکران خورشید محشر

آمد،به شهر قم دخت پیغمبر

کتاب عاشقی،خورَد زیبا ورق

شده وادی قم،بهشت قرب حق

خورشید دلها،کوثر زهرا،اِشفَعی لنا،فی الجنّة

یا فاطمه یا معصومه...

زهرا،نظاره گر با چشم گریان

در قُم،محملش گردیده گلباران

تو گویی دم به دم،در آن حال و هوا

بُوَد ذکر دلش،رضا جانم رضا

از محضرت ما،داریم تمنا،اِشفَعی لنا،فی الجنّة

یا فاطمه یا معصومه...

یارب،رزق ما خیر و سعادت کن

ما را،اهل وادی شهادت کن

عنایت کن شویم،فدای راه دین

به حقّ خواهر ِ،امام ِ هشتمین

یا فاطمه یا،سیّدَتَنا،اِشفَعی لنا،فی الجنّة

یا فاطمه یا معصومه...

دانلود سبک

  • جمعه
  • 29
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

تقدیم به حضرت معصومه (س) -( غم هجر برادر داشت خواهر ) *

1276

تقدیم به حضرت معصومه (س) -( غم هجر برادر داشت خواهر ) غم هجر برادر داشت خواهر
از این غم دیده ی تر داشت خواهر
برای دیدن روی گل ماه
همیشه دیده بر در داشت خواهر
دلش پر زد به سوی ملک ایران
که دل درکوی دلبر داشت خواهر
به دشت و کوه و صحرا از مدینه
هوای عشق در سر داشت خواهر
جدا از قید و بند زندگانی
فقط عشق برادر داشت خواهر
ندید آخر برادر را از این غم
دلی در خون شناور داشت خواهر
شجاعانه شبیه عمه ی خود
وفا را خوب باور داشت خواهر
به عمر کوته خود مثل گل بود
گمانم ارث مادر داشت خواهر

دوتا خواهر ز جان یار برادر
یکی در کربلا ، قم یار دیگر

ولی در قم حکایت فرق می کرد
دراینجا یار ویاور داشت خواهر
چه گویم وصف حال کربلا را
غم گلهای پرپر داشت خواهر
حسین(ع) و قتلگا

  • جمعه
  • 29
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س) مدح -( آنقدر رفت که در ثانیه ها هم گم شد ) *

1166

حضرت معصومه(س) مدح -( آنقدر رفت که در ثانیه ها هم گم شد ) آنقدر رفت که در ثانیه ها هم گم شد

بعد آنسوی زمان پنجره ای در قم شد

و همین زائره سبز زیارتگاهش

در پرواز به سمت حرم هشتم شد

گوشه چادر او روی سر قم افتاد

کآفتاب آمد و تاریکی شیطان گم شد

خاک قم عطر گل یاس گرفت و آنگاه

قم مدینه شد و او فاطمه دوم شد

یازده کعبه به همسایگی اش آمده اند

یازده مرتبه اینجا حرم مردم شد

جمع بودند در اینجا همگی تا اینکه

جمکران آمد و همسایه این خانم شد

  • جمعه
  • 29
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 09:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

گنبد بانو -( حرم ؛ شامِ شهادت روبروی گنبدِ بانو ) * سیروس بداغی

1593
1

گنبد بانو -( حرم ؛ شامِ شهادت روبروی گنبدِ بانو ) حرم ؛ شامِ شهادت روبروی گنبدِ بانو
نشستم تا بگویم دردهایم را فقط با او

نشستم تا دلم را محوِ نور گنبدش سازم
نشستم تا رسد الطاف نامحدودش از هر سو

همینجا روبروی حجره ها من بارها دیدم
که صحنش را ملک با بالهایش می زند جارو

رسید هر کس در این جا عقده ها از قلب او واشد
مسلمان یا مسیحی شیعه سنی ارمنی هندو

خدا شاهد بو‌د از لطف او خجلت کشیدم من
سرم را گر نهادم گاه گاهی بر سرِ زانو

هر آنجا باشم آخر جا در این میخانه ها دارم
مثالِ بلبلِ در لانه یا زنبورِ در کندو

بگو بی بی به رسم دوستی سلطان خوبان را
مگر باشد رضا جان این (بُداغی) کمتر از آهو؟

شاعر : سیروس بداغی

  • دوشنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1396
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

حضرت معصومه(س)مدح -( قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد ) * مجتبی خرسندی

779

حضرت معصومه(س)مدح -( قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد ) قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد
تا خراسان رضا آینه در قم دارد

توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست
بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد

((بُعد منزل نبود در سفر روحانی))
هر سلامی بفرستیم ، علیکم دارد

می روم در حرم از صحن به صحنی دیگر
موج تا در دل دریاست تلاطم دارد

عکسم افتاد در آیینه ی صحن و دیدم
شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد

هم کریمه ست و هم از نسل کریمان بانو
پس گدا در حرمش حق تقدم دارد

لطف بی بی ست که در جمعیت شاعر ها
شاطر عباس قمی فیض تکلم دارد

مرغ دل گرچه سیاه است ولی از سر لطف
از سر گنبد او حسرت گندم دارد

شاعر : مجتبی خرسندی

  • پنج شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

حضرت معصومه(س)مناجات -( میون شلوغی شهر ) * قاسم صرافان

2485
4

حضرت معصومه(س)مناجات  -( میون شلوغی شهر ) میون شلوغی شهر
تا دلی دوباره گم شد
یادش افتاد که تو هستی
پا شد و راهی قم شد

رو به روی گنبد تو
قلبامون میشن کبوتر
تشنه‌ یه جرعه نوریم
فاطمه! دختر کوثر

سلام ای خواهر خورشید
سلام ای حضرت بارون
به شوق مهربونی هات
دوباره اومده مهمون

گنبد طلایی تو
به دل همه نشسته
با چه امیدی رسیدن
زائرای دلشکسته

چه غریبونه یه زائر
پیش تو رضا، رضا کرد
گره‌هاشو دستای تو
چقد عاشقونه وا کرد

سلام ای خواهر خورشید
سلام ای حضرت بارون
به شوق مهربونی هات
دوباره اومده مهمون

حالا که مدینه دوره
تو بیا و مادری کن
با نگات، ملیکه‌ی قم!
این دلا رو کوثری کن

از حرم تا جمکرانم
جاده ای چشم انتظاره
تا همین روزا رو خاکش
آقامون قدم

  • پنج شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)مدح و مناجات -( ساقۀ یاسی و از سلسله ساداتی ) * عباس احمدی

1068

حضرت معصومه(س)مدح و مناجات -(  ساقۀ یاسی و از سلسله ساداتی ) ساقۀ یاسی و از سلسله ساداتی
شافع منتظران، پشت در جنّاتی

سورۀ کوثر اگر شأن نزولش زهراست
شک ندارم که تو تفسیر همان آیاتی

ایستادی دم در بانوی زائر پرور
منتظر تا که بر آورده کنی حاجاتی

لب دریای مصیبت زدگان، فانوسی
در شب تیرۀ حیرت زدگان، مشکاتی

ملک جَم از برکات تو به کف جام گرفت
شوره زار قم از الطاف تو شد میقاتی

دیر گاهی است- جسارت نشود – مِهر شما
زده بر ضدّ دلم دست به اقداماتی

دل من مثل همان کفتر چاهی شده که
آرزو داشته در صحن حرم ساعاتی-

بپرد پر بزند دانه بچیند با عشق
یا طواف تو کند با حرکاتی ذاتی

بنده ات آمده و اذن دخولش غزلی است
بی ادب نیست، نیاموخته تشریفاتی

پیش از این گر نسروده ز شما

  • پنج شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)ولادت -( رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت ) * مجید تال

1841

حضرت معصومه(س)ولادت -( رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت ) رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت
چنان که چشمه ی ذوق مرا به راه انداخت

خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را
به نام فاطمه آورده است زینب را

و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد
دخیل های ضریح برادری وا شد

ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد
برای شاه خراسان چه زینبی آورد

مقامش آینه ای از مدارج پدر است
عجیب نیست که باب الحوائج پدر است

برای تشنه لبان باده را به خم آورد
مزار مادر خود را به شهر قم آورد

عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده
که سنگ مادر سادات را به سینه زده

چه باشکوه به دستان خود علم دارد
از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد

من فراری از این و آن بریده کجا
پناه چادر سر تا فلک کشیده کجا

مرا ببخش ک

  • پنج شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)مدح و مناجات -( دور و بر خود می‌كشی مأنوس‌ها را ) *

1037

حضرت معصومه(س)مدح و مناجات -( دور و بر خود می‌كشی مأنوس‌ها را ) دور و بر خود می‌كشی مأنوس‌ها را
إذن پریدن می‌دهی طاووس‌ها را
وا می‌كنی سمت كویرِ این حوالی
با لطف پاكت پای اقیانوس‌ها را
«امید» دارویی‌ست در دارالشفایت
كه با سخاوت می‌دهی مأیوس‌ها را
با آن دم قدسی خود شب‌های جمعه
رونق بده «یا نور و یا قدّوس»‌ها را
هر شب به یاد غربت شهر مدینه
روشن كنیم اینجا همه فانوس‌ها را
ای آبروی آب‌های این حوالی
سمت شما باز است این دستان خالی

وقتی كه من از ماه می‌گیرم سراغت
می‌آورد دل را میان كوچه باغت
هفت آسمان، صدها ستاره می‌شمارد
هر شب به پای درس‌های چلچراغت
تو آیه‌های سورهٔ نوری، چگونه
پیدا كنم من راه خود را بی‌چراغت؟
این لاله‌هایی كه به دامانت نشسته
تفسیر خوبی می‌شود

  • پنج شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

حضرت معصومه(س)مناجات -( دلم مي‌خواست يك شب را ميان آسمان باشم ) * محسن ناصحی

971

حضرت معصومه(س)مناجات -( دلم مي‌خواست يك شب را ميان آسمان باشم ) دلم مي‌خواست يك شب را ميان آسمان باشم
به جاي ماه بنشينم چراغ كهكشان باشم

دلم مي‌خواست وقتي كه درون حوض مي‌افتم
ميان دستهاي كودكاني مهربان باشم

دلم مي‌خواست جانم را ميان آتش اندازند
خمير كوره‌هاي روشن آهنگران باشم

ز من آويزه‌اي سازند بر بالاي مأذنها
نشان روشن گلدسته‌هايي بي‌نشان باشم

بيابان در بيابان كاش جسمم خاك ره مي‌شد
به امّيدي كه گرد ردّ پاي زائران باشم

چه‌مي‌شد هيچ باشم يا... چه مي‌شد جنسم از كاغذ
بليط جاده‌هاي اصفهان قم جمكران باشم

شاعر : محسن ناصحی

  • پنج شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)مدح -( تصویر مهتاب و شب و آیینه‌بندان ) *

851

حضرت معصومه(س)مدح -( تصویر مهتاب و شب و آیینه‌بندان ) تصویر مهتاب و شب و آیینه‌بندان
امشب صفای دیگری دارد شبستان

گلدسته‌ها و آسمان سرمه‌ای رنگ
نقش و نگار کاشی و گل‌های ایوان

شهر از هیاهوها پر اما با حضورت
آرامش باغ ارم دارد خیابان

جایی به غیر از خانهٔ امن شما نیست
چتر امانی بر سر ما بی‌پناهان

در ساحل آرامشت پهلو گرفتند
دل‌های توفان دیدهٔ جمعی پریشان

گنبد... کبوتر... اشتیاق روشن ابر
حس زیارت‌نامه خواندن زیر باران...

قلبم هوایی می‌شود پر می‌کشد باز
با شوق معصومانه‌ای سمت خراسان

سیده تکتم حسینی

  • پنج شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)مدح و ولادت -( ی چشمه‌های نور تو روشنگر دلم ) * مرتضی حیدری آل کثیر

1451

حضرت معصومه(س)مدح و ولادت -( ی چشمه‌های نور تو روشنگر دلم ) ای چشمه‌های نور تو روشنگر دلم
ای دست آسمانی تو بر سر دلم
راز دلم، نیاز دلم، باور دلم
سوی تو دست‌و‌پا زده بال و پر دلم
ای حضرت کریمه! تو را می‌زنم صدا
من آشنای دردم و تو خواهر رضا

ای نور بارگاه تو تابیده بر فلک
جارو زنانِ صحن تو بال و پر ملک
گر با مدینه هست تو را صحن مشترک
اِنّی اَنا الغَریبُ بِهَمّی اَتیتُ لَک
راهم دِه! ای سپیده که در ظلمتم گمم
اذنم دِه! ای بهشت، که من زائر قمم

مهمان‌نواز عترتی و خانه‌ات دل است
معصومه‌ای و ماه حجاب تو کامل است
روز حساب سایهٔ امن تو ساحل است
با این حساب، عشق تو حلال مشکل است
پس خوش به حال قم که تویی نبض سینه‌اش
حج فقیر، مشهد و قم هم مدینه‌اش

ای خوب! بی‌تو حا

  • پنج شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

حضرت معصومه(س)مدح -( امام کل گنبدهاست گر تَحْتُ الْحَنَک دارد ) * مهدی رحیمی زمستان

1578

حضرت معصومه(س)مدح -( امام کل گنبدهاست گر تَحْتُ الْحَنَک دارد ) امام کل گنبدهاست گر تَحْتُ الْحَنَک دارد
که در پشت سرش معصومه فوجی از ملک دارد

جهان را می کند روشن ولی با نور این گنبد
یقین دارم به نور افشانی اش خورشید شک دارد

جهان کوچکی دارد ولی از هر نظر کامل
که زیر گنبدش هم چرخ دارد هم فلک دارد

کسی که مبدأ میل جهان را می دهد تغییر
برای طعم این تغییر دریایی نمک دارد

اگر که این همه گلدسته دارد معنی اش این است
به زُوّار گرفتارش فقط قصد کمک دارد

کریمه، عالمه یا ساجده یعنی که این خانم
فقط با چارده معصوم فصل مشترک دارد

یکی با دیدن گنبد یکی با بوسه بر مرقد
برای زائرانش نسخه های تک به تک دارد

نگو که سنگ قبر بهجت و علامه در اینجاست
بگو معصومه دور مرقدش سنگ

  • پنج شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)مناجات -( تعداد دردهای دلش بی شمار شد ) * سید علیرضا شفیعی

874

حضرت معصومه(س)مناجات -( تعداد دردهای دلش بی شمار شد ) تعداد دردهای دلش بی شمار شد
از امتداد دوری تان بیقرار شد
با یک دل شکسته سوار قطارشد
آرام سوی مرقدتان رهسپار شد
در فکر بود هدیه بیارد برایتان
ریزد تمام هستی خود را به پایتان

شعری سرود تا دلش آرام تر شود
تا بلکه از صفای حرم با خبر شود
ایام روح مردگی اش زود سر شود
اهل نماز و گریه ی شب تا سحر شود
وقتی به قم رسید غمش را ز یاد برد
هر آنچه عشق غیر شما داشت باد برد

با چشم خیس و یک دل سرشار از امید
دستی بر آستانه درب حرم کشید
بعد از سلام کردن خود پاسخی شنید
بی اختیار سوی ضریح شما دوید
بی وقفه سر به روی ضریح شما گذاشت
در دل به جز نگاه شما آرزو نداشت

حالا خسی که یافته میقات خویش را
از عشق خواست یک یک

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)مناجات -( دلم برای خودم تنگ میشود با تو ) * حسین ایزدی

964

حضرت معصومه(س)مناجات -( دلم برای خودم تنگ میشود با تو ) دلم برای خودم تنگ میشود با تو
چقدر فاصله افتاده بین من تا تو

کویر خشک پر از خار و خاک من بانو
بزرگ و پاک و مطهر شبیه دریا تو

همیشه وقت گرفتاری ام امیدی هست
پناه من وسط مشکلات تنها تو

هوای شهر تو مثل نجف گنه سوز است
نجات بخش من از هرچه رنگ دنیا تو

عقیلة العرب شاه طوس معصومه (س)
یگانه دختر ناز جناب موسی تو

چقدر با نفست مرده زنده شد بانو
امید هر چه دل مرده بعد عیسی تو‎

شاعر : حسین ایزدی

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:35
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)مناجات -( پر می کشد مرغ دلم سمت حرم بانو ) *

959

حضرت معصومه(س)مناجات -( پر می کشد مرغ دلم سمت حرم بانو ) پر می کشد مرغ دلم سمت حرم بانو
دیر آمدم، دیر آمدم، دیر آمدم بانو

آرامم و با هر قدم گم می شود انگار
در من هیاهوی خیابان ارم بانو

سیراب شد دشت کویر از بس که می بارد
ابر نگاه زائرانت دم به دم بانو

صحن تو را علامه ها با اشک می شویند
آلوده ام، در صحن بگذارم قدم بانو؟!

از صحن آیینه به آزادی مسیری نیست
تا پلک ها را می گذارم روی هم بانو!

از راه مشهد آمدم پابوس و می دانم
روی سر من می کشی دست کرم بانو

دست پر از این شهر خواهد رفت هر کس به-
-جان برادر داده نامت را قسم بانو

من کربلا می خواستم یک عمر و امضایت
زیر برات افسوس، افتاد از قلم بانو

میترا سادات دهقانی

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)ولادت -( ای جمالت بهار، معصومه ) * مهدی مقیمی

1494

حضرت معصومه(س)ولادت -( ای جمالت بهار، معصومه ) ی جمالت بهار، معصومه
کرمت ماندگار ، معصومه
یادگار امام هفتـــــــــــم ما
ای رضا را قرار، معصومه
صلوات خدا به روح شما
بی حد و بی شمار، معصومه
نذر ایل و تبار تو جانِ
هر چه ایل و تبار، معصومه
ابر رحمت همان دو دست شماست
من کویرم ببار ، معصومه
خواهری مثل زینب و تو ندید
دیدۀ روزگار، معصومه
تا گدای کریمه هستم من
همۀ عمر بیمه هستم من

قلب عالم پر از تلاطم شد
لب دنیا پر از تبسم شد
عشق موسی بن جعفر است اینکه
نور چشم امام هشتم شد
قلب ما رفت تا درون حرم
بین امواج جمعیت گم شد
بابهای حریم او یک یک
باب حاجات کل مردم شد
قبلۀ دل همیشه مشهد بود
قبله چرخید وقبله ها قم شد
در جوارش کسی نشد آقا
غیر از آنکه گدای خا

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه(س)مدح -( ساقی امشب غزلی ناب در این خُم دارد ) * سید محمد مظلومان

1187

حضرت معصومه(س)مدح -( ساقی امشب غزلی ناب در این خُم دارد ) ساقی امشب غزلی ناب در این خُم دارد
جاده ‌ی عشق تمایل به سوی قم دارد

حسرت از سینه‌ ی لبریز غمم رفت و کنون
شوق در خاطر بی تاب ، ترنم دارد

بال سجاده‌ ی دل رخصت پروازش را
از غبار حرم قبله‌ ی هفتم دارد

بغض های گلویم پیش شما ای بانو
با لب گریه ام اظهار تکلم دارد

بی نگاه کرمت همت ما بی اثر است
قطره‌ ی دور ز دریا چه تلاطم دارد ؟

آب شور حرمت را بچشد گر زخمی
تا قیامت لب او میل تبسم دارد

از شما غیر شما هر چه بخواهم ضرر است
لب دریا چه کسی قصد تیمم دارد ؟

در صلاتین سر ظهر حرم می بینم
لذت بیشتری رکعت هشتم دارد

شاعر:سیدمحمد مظلومان

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

حضرت معصومه(س)مدح -( در شان و مقام، به که دختر باشد ) * محسن ناصحی

1256

حضرت معصومه(س)مدح  -( در شان و مقام، به که دختر باشد ) در شان و مقام، به که دختر باشد
معصومه شده است تا که خواهر باشد

مانده است به مشهد برود یا شیراز
قم ماند که بین دو برادر باشد

مانند کبوتری که بالش خسته است
بیمار شده است و از پریدن خسته است

تا قم به هزار زحمت آمد از بس
خواهر به برادران خود وابسته است

یک روز عجیب محترم خواهم شد
محبوب ترین خاک عجم خواهم شد

معصومه به قم اگر نگاهم بکند
من کاشی سر در حرم خواهم شد

شاعر : محسن ناصحی

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت معصومه(س) -( نه مشهد بلکه شهر شاه بانو مال سلطان است ) *

702

شعر مدح حضرت معصومه(س) -( نه مشهد بلکه شهر شاه بانو مال سلطان است  ) صاحبخانه
سبو روی لبش جز ذکرِ خِیر خم نمی آید

و این یعنی کبوتر جز پی گندم نمی آید

اسیر عشق راهش را به عشق آباد پیدا کرد

که عاشق هرگز از راهی که گردد گم ؛ نمی آید

از این شهری که بانو هست شیطان دور افتاده

پی این گنج هرگز مار یا کژدم نمی آید

در این وادی عشق آباد غیر از ذکر `یا زهرا

سلام الله علیها” بر لب مردم نمی آید

نه مشهد بلکه شهر شاه بانو مال سلطان است

ملک بی اذن صاحبخانه سمت قم نمی آید

به اذن حضرت سلطان علی موسی الرضا جبرییل

برای نوکری جز نوبت هشتم نمی آید

برای نوکری خوب است جبرائیل وقتی که

روی لب های او جز `چشم ای خانم” نمی آید

تولی و تبری را از اینجا یاد می گیرد

کسی که عاقبت

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 08:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد