شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سرگشتگان ماتم عظما نظر كنيد) *

2392

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سرگشتگان ماتم عظما نظر كنيد) سرگشتگان ماتم عظما نظر كنيد

هر فاطمي دل شده را با خبر كنيد

امسال بوي سوختن از عيد ميرسد

هنگامه ي عزاست ز غفلت حذر كنيد

شاعر : امیر عباسعلی پور

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)،(بس که برای مادرتان سینه میزنم) *

3189
1

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)،(بس که برای مادرتان سینه میزنم) بس که برای مادرتان سینه میزنم

با هر نوای مادرتان سینه میزنم

از بچه های رایتَ العباس هستم و

هستم گدای مادرتان ؛سینه میزنم

هر شب میان هیئت تان شور میدهم

جانم فدای مادرتان ؛سینه میزنم

من با ردیف سوز دل و آه و زمزمه

مثل دعای مادرتان سینه میزنم

اینجا همه مرید و میان دار جبرئیل

زیر لوای مادرتان سینه میزنم

آری به پشت بند تمام فرشته ها

با روضه های مادرتان سینه میزنم

راهم اگر به خانه پاکش نمیدهید

پشت سرای مادرتان سینه میزنم

هر فاطمیه با شهدا گریه میکنم

با ابتلای مادرتان سینه میزنم

هرگز هوای جنت الاعلی نمیکنم

تا در هوای مادرتان سینه میزنم

سبک و سیاق و پرده و گوشه بهانه است

بهر عزای ما

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(در دو عالم جلال ما زهراست) *

2668

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(در دو عالم جلال ما زهراست) در دو عالم جلال ما زهراست

رمز تغییر حال ما زهراست

عید با فاطمیه می آید

ذکر تحویل سال ما زهراست

ولی الله کلامی زنجانی

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(بی تو در چشم من ای چشمِ مرا بینایی) *

2361
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(بی تو در چشم من ای چشمِ مرا بینایی) بی تو در چشم من ای چشمِ مرا بینایی

آسمان زشت شده با همۀ زیبایی

تویی و گلشن سر سبز بهشت و پدرت

منم و خانۀ آتش زده و تنهایی

از نماز شب و آوای دعای زینب

حجره ات گشته پر از زمزۀ زهرایی

با که این قصّه بگویم که پس از مرگ رسول

من شدم خانه نشین و تو شدی صحرایی

ایستادی در خانه ز پی یاری من

دیدم آنجا نبود دست تو را یارایی

زدن فاطمه در خانه به نزد دو پسر

وای از این همه بی باکی و بی پروایی

جگرم خون شده یا رب چه تناسب دارد

سیلی دیو و رخ انسیة الحورایی

ای جوانمرگ علی کوه ستم با تو چه کرد

که دو تا سرو قدت گشت بدان یکتایی

کاش آن روز که بر بازوی تو ضربه زدند

می گرفتند ز چشمان علی بینایی

تا دم

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعر شهادت خانم حضرت زهرا (س) -{یارب از محشر و میزان نبود واهمه ام} * حسین شادمند

3779
2

شعر شهادت خانم حضرت زهرا (س) -{یارب از محشر و میزان نبود واهمه ام} یارب از محشر و میزان نبود واهمه ام
چون که مسکین عطا و کرم فاطمه ام
روز اول که گِلم را بسرشتند به خشت
خاکم و گِل شده از اشک نم فاطمه ام
چون که از کودکیم در به در فاطمه ام
اشک ریزان مصیبات و غم فاطمه ام
من غم و عشق تو را بر دوجهان نفروشم
سرفرازم که به زیر علم فاطمه ام
گرچه تو بی حرمی گرچه مزارت مخفی است
هر زمان قم بروم در حرم فاطمه ام
سود دنیایی من یک نظر فاطمه است
بی نیازم چو گدای کرم فاطمه ام
کار من نوکری و منصب من سینه زن است
من مصیبت زده ی قد خم فاطمه ام

شاعر: حسین شادمند

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب

واحد - همراه با سبک ( یه کوچه ی تنگ - یه قلبی ز سنگ ) *

2930
3

واحد - همراه با سبک ( یه کوچه ی تنگ - یه قلبی ز سنگ ) یا فاطمه یا فاطمه وای وای
***
یه کوچه ی تنگ - یه قلبی ز سنگ و یاسی که شد نیلی
صدای نفس - حسن دید و بس - رخ مادر و سیلی

به پیش چشمان حسن ای وای من مادر زمین افتاد
گویی که از عرش برین ارکان دین روی زمین افتاد

می دونی که این سیلی - چه با صورتش کرده
پر از جای انگشت و - جا دست یه نامرده

یا فاطمه یا فاطمه وای وای
***
در خونمون - پر از هیزم - پر از آتش و دوده
میگن مادرم - گناهش اینه - که یار علی بوده

زسینه ای که یادگاری جای بوسه از نبی داره
می ریزه خون روی زمین اما هنوز پشت در و داره

زند ناله ی زهرا - میون در و دیوار
امون از لگد ها و - نوک تیز یک مسمار

یا فاطمه یا فاطمه وای وای
***

پر از خواهش

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(خزان به باغ بی خزان به حیله حمله ور شده) *

2616
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(خزان به باغ بی خزان به حیله حمله ور شده) خزان به باغ بی خزان به حیله حمله ور شده

نصیب باغ و باغبان به جای گل شرر شده

بهشت وحی سرمدی میان شعله سوخته

هُمای قلّه ی قدم شکسته بال و پر شده

سلام ما به فاطمه س که پیش دشمنان همه

برای یاری علی ع سینه سپر، سپر شده

ولیة الله ولّی، کشته ی مرتضی علی ع

شهیده ای که شاهد شهادت پسر شده

سینه ی کوثر خدا دخت پیمبر ص خدا

باغ گل از نشانه ی بوسه ی میخ در شده

بین ستم گران همه شاهد قتلِ فاطمه س

دختر چارساله اش زینب س خون جگر شده

چشم حسین ع دم به دم می نگرد مغیره را

اشگ حسن ع روانه بر بی کسی پدر شده

طایر وحی در قفس بس که زده نفس نفس

روز به پیش دیده اش تیره تر از سحر شده

فاطمه ی شهیده ام چراغ ه

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(در حقیقت ، با حقیقت دشمنت بیگانه بود) *

2396

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(در حقیقت ، با حقیقت دشمنت بیگانه بود) در حقیقت ، با حقیقت دشمنت بیگانه بود

گفت قتل تو بود افسانه ، کاش افسانه بود

آدمی هرگز نیازارد رخ حوریّه را

آنکه سیلی زد تو را، هم دیو هم دیوانه بود

مرغ اگر در لانه باشد لانه سوزاندن خطاست

بیت آل الله آیا کمتر از یک لانه بود

فاطمه س سینه سپر کرد از پی حفظ علی ع

آنکه بر زهرا س سپر شد محسن دُردانه بود

ای جنایت کار بیت وحی را آتش زدی

نامسلمان مهبط قرآن مگر بت خانه بود

دست مولا بسته بود و همسرش را می زدند

آنکه بر او سوخت سر تا پا در کاشانه بود

گر چه خود مانند شمعی آب می شد دم به دم

تا به تن جان داشت بر گِرد علی ع پروانه بود

نخلِ خم گردیده سرو قامت رعنای او

لاله ی نیلوفری رخسار آن ریح

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(در حقیقت ، با حقیقت دشمنت بیگانه بود) *

2345

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(در حقیقت ، با حقیقت دشمنت بیگانه بود) در حقیقت ، با حقیقت دشمنت بیگانه بود

گفت قتل تو بود افسانه ، کاش افسانه بود

آدمی هرگز نیازارد رخ حوریّه را

آنکه سیلی زد تو را، هم دیو هم دیوانه بود

مرغ اگر در لانه باشد لانه سوزاندن خطاست

بیت آل الله آیا کمتر از یک لانه بود

فاطمه س سینه سپر کرد از پی حفظ علی ع

آنکه بر زهرا س سپر شد محسن دُردانه بود

ای جنایت کار بیت وحی را آتش زدی

نامسلمان مهبط قرآن مگر بت خانه بود

دست مولا بسته بود و همسرش را می زدند

آنکه بر او سوخت سر تا پا در کاشانه بود

گر چه خود مانند شمعی آب می شد دم به دم

تا به تن جان داشت بر گِرد علی ع پروانه بود

نخلِ خم گردیده سرو قامت رعنای او

لاله ی نیلوفری رخسار آن ریح

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(دامن فردوس و دود، چگونه باور کنم؟) *

2114

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(دامن فردوس و دود، چگونه باور کنم؟) دامن فردوس و دود، چگونه باور کنم؟

آتش و بیت و دود چگونه باور کنم؟

حوریّه و دیو زشت وای از این سرنوشت

جنّت و یاس کبود چگونه باور کنم؟

حکم خدا و رسول ص حرمت و قدر بتول

گشت فراموش زود چگونه باور کنم؟

سوی بهشت حجاز بولهب آورده باز

بار حَطَب جای عود چگونه باور کنم؟

پیش روی باغبان آمده دست خزان

بر ورق گُل فرود چگونه باور کنم؟

دری که روح الامین بر آن گذارد جبین

خصم به آتش گشود چگونه باور کنم؟

خوردن نان و نمک آتش و غصب فدک

اجر رسالت نبود چگونه باور کنم؟

حقّ علی ع را همه با زدن فاطمه س

خصم تلافی نمود چگونه باور کنم؟

«میثم» از اعماق دل ناله بزن متّصل

ظلم گذشت از حدود چگونه باور کنم؟

شا

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(علی ع است کعبه و بیت گلین اوست مطاف) *

4637
2

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(علی ع است کعبه و بیت گلین اوست مطاف) علی ع است کعبه و بیت گلین اوست مطاف

در این مَطافِ گلین فاطمه ئ است گرم طواف

طواف اوّل او از کنار حیدر َ بود

شروعش از وسط حجره تا دم در بود

کسی که رکن و حرم خشتی از حیاتش بود

طواف دوّم او بین دود و آتش بود

طواف سوّم او شعله بر جگر می زد

نفس شمرده شمرده به پشت در می زد

طواف چهارم او جان به کف نهادن بود

دم از علی ع زدن و پشت در ستادن بود

طواف پنجم او شد شهادت پسرش

که گشت در بر مادر فدايی پدرش

ششم طواف چه گویم زضربت آن دست

به گوش مادر سادات گوشواره شکست

طواف هفتم، دادند اجر مولا را

در این طواف شکستند دست زهرا س را

در این طواف به بازوی او نشانه زدند

در این طواف به حوریّه تازیانه زد

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(از غدیر چو پایان یافت هفتاد و دو روز) *

2383

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(از غدیر چو پایان یافت هفتاد و دو روز) از غدیر چو پایان یافت هفتاد و دو روز

گشت از داغ نبی ص یثرب سراپا شور و سوز

بعد مرگ خواجه ی لولاک خصم کینه توز

داد کفر و شرک و خُبث طینت خود را بروز

کرد حقّ شیر حقِّ را از ره بیداد غصب

فاش می گویم صنم جای صمد گردید نصب

از سقیفه آتشی برخواست عالم را گرفت

دود آن تا حشر، چشم نسل آدم را گرفت

شعله هایش دامن آیات محکم را گرفت

دامن زهرا س و بیت الله اعظم را گرفت

مرکز وحی و نبوّت طعمه ی آن نار شد

قتلگاه محسن و زهرا س ، در و دیوار شد

از هجوم دشمنان بیت خدا را در شکست

پهلوی زهرا س مگو پهلوی پیغمبر ص شکست

رکن قرآن قلب احمد ص سینه ی حیدر ع شکست

فاش گویم هر دو رکن فاتح خیبر شکست

ظاهراً با یک

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(دست دشمن بر ستم وا شد نمی دانم چرا) *

2221

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(دست دشمن بر ستم وا شد نمی دانم چرا) دست دشمن بر ستم وا شد نمی دانم چرا

بسته بیت حقّ تعالی شد نمی دانم چرا

روبهان بر گرد پیر خویش گردیدند جمع

شیر حقّ تنهای تنها شد نمی دانم چرا

سرو قدّ مادر طاووس علیّینِ وحی

در جوانی چون کمان تا شد نمی دانم چرا

قتل محسن، خانه ی آتش زده، روی کبود

اجر احمد ص سهم زهرا س شد نمی دانم چرا

داغ زهرا س ، داغ محسن، اشگ غربت، خونِ دل

مزد زحمت های مولا شد نمی دانم چرا

صورتی کز شرم در محراب می انداخت گُل

نیلگون از جور اعدا شد نمی دانم چرا

در سقیفه بود شورایی که تا دامانِ حشر

قتل آل الله امضا شد نمی دانم چرا

خاک قبر مریم بیتِ امیرالمؤمنین ع

شسته با قبر دو عیسی شد نمی دانم چرا

ما همه فرزند زهرای

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(شنیدی حمله بر تنها گلِ بستان حیدر ع شد؟) *

2400

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(شنیدی حمله بر تنها گلِ بستان حیدر ع شد؟) شنیدی حمله بر تنها گلِ بستان حیدر ع شد؟

ندیدی غنچه ی نشکفته اش یک لحظه پرپر شد؟

شنیدی خانه ی شیر خدا شد طعمه ی آتش؟

ندیدی شعله اش با صورت زهرا س برابر شد؟

شنیدی داستان سینه و مسمار را عمری؟

ندیدی دردِ آن پیچیده در قلب پیمبر ص شد؟

شنیدی شد مدینه زیر و رو از ناله ی زهرا س؟

ندیدی از فشار در چه با آیات کوثر شد؟

شنیدی مرغ روح فاطمه س آزاد شد از تن؟

ندیدی خانه ی بی فاطمه س زندان حیدر ع شد؟

شنیدی در کفن پیچید مولا هستی خود را؟

ندیدی جان پاکش بارها بیرون زپیکر شد؟

شنیدی مادری با روی نیلی رفت از دنیا؟

ندیدی یک شکسته گوشواره ارث دختر شد؟

شنیدی مجتبی ع را زهر قاتل کُشت در خانه؟

ندیدی قاتل

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(شنیدی حمله بر تنها گلِ بستان حیدر ع شد؟) *

2047

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(شنیدی حمله بر تنها گلِ بستان حیدر ع شد؟) شنیدی حمله بر تنها گلِ بستان حیدر ع شد؟

ندیدی غنچه ی نشکفته اش یک لحظه پرپر شد؟

شنیدی خانه ی شیر خدا شد طعمه ی آتش؟

ندیدی شعله اش با صورت زهرا س برابر شد؟

شنیدی داستان سینه و مسمار را عمری؟

ندیدی دردِ آن پیچیده در قلب پیمبر ص شد؟

شنیدی شد مدینه زیر و رو از ناله ی زهرا س؟

ندیدی از فشار در چه با آیات کوثر شد؟

شنیدی مرغ روح فاطمه س آزاد شد از تن؟

ندیدی خانه ی بی فاطمه س زندان حیدر ع شد؟

شنیدی در کفن پیچید مولا هستی خود را؟

ندیدی جان پاکش بارها بیرون زپیکر شد؟

شنیدی مادری با روی نیلی رفت از دنیا؟

ندیدی یک شکسته گوشواره ارث دختر شد؟

شنیدی مجتبی ع را زهر قاتل کُشت در خانه؟

ندیدی قاتل

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مدینه! راست بگو نخل هایت از چه خمیده؟) *

2900

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مدینه! راست بگو نخل هایت از چه خمیده؟) مدینه! راست بگو نخل هایت از چه خمیده؟

به جای لاله زخاکت شرار ناله دمیده

چرا غریب مدینه کنارِ خانه نشسته

بغل گرفته دو زانو زسینه آه کشیده

شریک غربت و غم های و دردهای علی ع کو؟

که گیرد از رخ آن دل شکسته اشگ دو دیده

علی ع فاتح احزاب و خیبر است، خدایا

چه روی داده چرا رنگ او زچهره پریده

صدای یا ابتا می رسد هنوز به گوشش

و یا که ناله ی محسن کنار خانه شنیده

به یاد پهلوی زهرا س گرفته دست به پهلو

قرار داده زکف همچو شخص مار گزیده

وجود او شده در و به خاطر دلِ زینب س

سکوت کرده و خونِ دلش زدیده چکیده

به گوشه ی کفن آثارِ خون مشاهده کرده

ولی ندیده به پهلوی فاطمه س چه رسیده

شب است و تربت یار و

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شعادت حضرت زهرا(س)،(جهادِ فاطمه س بر یاری امامش بود) *

2487

اشعار شعادت حضرت زهرا(س)،(جهادِ فاطمه س بر یاری امامش بود) جهادِ فاطمه س بر یاری امامش بود

اگر چه شیر خدا یار و هم مرامش بود

صدای ناله ی او در مدینه می پیچید

زپا افتادن او لحظه ی قیامش بود

اگر چه ناله و فریاد او جواب نداشت

ز زخم سینه ،علی ع دوستی ، پیامش بود

عجب مدال علی ع دوستی به او دادند

تمام جایزه اش هتک احترامش بود

زپا فتاد ولی لحظه ای زپا ننشست

جهادِ دیگر او گریه ی مدامش بود

زدست و پهلو و رخسار و سینه نگفت

تمام غصّه ی او غربت امامش بود

کسی که داد زپشت درش رسول ص ، سلام

سکوت اهل وطن پاسخ سلامش بود

زدرد سینه و پهلو نفس نفس می زد

علی علی ع به نفس های صبح و شامش بود

غریب ماند میان مهاجر و انصار

کسی که حضرت جبریل هم کلامش بود

زاشک و

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تیره گی با جلوه ی داور نمی دانم چه کرد) *

2847
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تیره گی با جلوه ی داور نمی دانم چه کرد) تیره گی با جلوه ی داور نمی دانم چه کرد

غم به جان دخت پیغمبر ص نمی دانم چه کرد

شعله ی آتش چو از بیت خدا بالا گرفت

باغبان با غنچه ی پرپر نمی دانم چه کرد

از صدای ناله ی زهرا س مدینه گفت آه

این صدا با ساقی کوثر نمی دانم چه کرد

سینه ی دخت نبی ص آیینه ی وحی خداست

با چنین آیینه میخ در نمی دانم چه کرد

بر سر یک بانوی تنها، چهل نامرد ریخت

این ستم با فاتح خیبر نمی دانم چه کرد

فاطمه س دنبال حیدر ع زینب س از دنبال وی

مادر افتاد از نفس دختر نمی دانم چه کرد

دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا س شکست

دست های بسته ی حیدر ع نمی دانم چه کرد

با نگاه دو کبوتر بچّه ی بی بال و پر

در میان دشمنان ، آذر نمی دان

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(ای مسجد النبی گل نیلوفرت چه شد؟) *

2255

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(ای مسجد النبی گل نیلوفرت چه شد؟) ای مسجد النبی گل نیلوفرت چه شد؟

یاس کبود سوخته ی پرپرت چه شد؟

ماه غروب کرده ی پیش از غروب عمر

خورشید اوفتاده به پشت درت چه شد؟

ای آستان وحی ، که آتش زده تو را؟

ای باب جبرئیل ، امین کوثرت چه شد؟

ای مادر حسین ع و حسن ع تربتت کجاست؟

ای بحر عصمت نبوی گوهرت چه شد؟

ای میر بدر و صف شکن خیبر و اُحد

با من بگو شهیده ی بی سنگرت چه شد؟

ای همسر رسول خدا ص از علی ع بپرس

داماد داغدیده ی من، همسرت چه شد؟

با من بگو مدینه در آن کوچه های تنگ

با حسن آفتاب خدا منظرت چه شد؟

ماهی که خاک ریخت علی ع روی آن کجاست؟

خورشید روی سینه ی پیغمبرت چه شد؟

«میثم» به سان شمع بسوز و سپس بپرس

پروانه ی همیشه ی مولا،

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا (س)،(محمد ص آسمان وحی و زهرا س مهر رخشانش) *

2660

اشعار شهادت حضرت زهرا (س)،(محمد ص آسمان وحی و زهرا س مهر رخشانش) محمد ص آسمان وحی و زهرا س مهر رخشانش
امامان ماه و ساداتند اخترهای تابانش
وجودش جان جان عالم است و باز می گوید
که زهرا س هست جانان من و جانم به قربانش

ندانم کیست این بانو ولی آنقدر می دانم
که فردا دست هر پیغمبری باشد به دامانش
فلک بیت الولای فاطمه س ، خیل ملک خادم
زمین مهریه ي او، کلّ جنّ و انس مهمانش
امیرالمؤمنین ع شیر خدا، او دست و شمشیرش
محمد ص خاتم پیغمبران این است قرآنش
گل لبخند او چون بشکفد بر گلشن حُسنش
دل احمد ص صدف گردد به شوق دُرّ دندانش
شگفتا باز رخ پوشد ز چشم کور، بانویی
که چشم نور بینا می شود از نور ایمانش
شهادت، عشق بازی می کند با عزم مقدادش
مسلمانی، جبین ساید به خاک پای سلمانش
ه

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(ای شنیـده ز دَمت ختم رسل بوی خدا ) *

4892
0

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(ای شنیـده ز دَمت ختم رسل بوی خدا ) ای شنیـده ز دَمت ختم رسل بوی خدا
دیده در ماه رخت چشم علی ع روی خدا
چشمِ چشمِ حقـی و بـازوی بازوی خدا
منطقت وحی و زبان تو سخن‌گوی خدا
سینـه‌ات مخـزن اسـرارِ هـوالهوی خدا
خـلقتت آینـه ی خُلـق خــدا، خوی خدا
سوَرِ، کوثـر و یاسین و محمّد (ص) ، رویت
لیله ی القدر خدا، سایه‌ای از گیسویت

-----

مصطفـی(ص) شیفتـه ی وجهه ی ربانی تو
نورهـا هاله‌ای از طلعت نورانی تو
ملک و جن و بشـر گرم ثناخوانی تو
آسمان گوشه‌ای از سفره ی مهمانی تو
روح جبریـل امین مرغ گلستانی تو
وحی پرواز کنـد وقت سخن‌رانی تو
نگـه نافـذ چشم تو مسیحای علی ع است
راز هر موی تو یک لیله ی احیای علی ع است

-----

خالـق عزّوجـلّ مــدح تــو را می‌

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،( گنجینه ی تمام علوم و معارف است) *

2364

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،( گنجینه ی تمام علوم و معارف است) گنجینه ی تمام علوم و معارف است

بر هر سوال و مسئله ای خوب واقف است

حُسن تمام و سیرت وجه رسولی است

طرز نگاه و صوت صدایش بتولی است

از علم واعتبار ومقامش مشخص است

او با عبای سبز ولایت مُلَبَّس است

من روی صحبتم پسر مرتضی ! تویی

سلطان اهل سخا ، ملجا گدا ! تویی

هر آن کسی که ز جود تو با خبر گشته

ما که ندیده ایم ز درت نا امید برگشته

بر کلبه های فقیران یگانه امیدی

آقا ! تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی

رو سوی خانه ی معبود ساده می رفتی

مرکب کنارتان ، لیک پیاده می رفتی

آقا کریم آل محمد(ص) غریب و مظلومی

و خار در چشمتان ، استخوان به حلقومی

و آن زمان که همراه مادرت بودی

خبر رسیده تکیه گاه مادر

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(شکست حرمت حیدر ، یگانه سربازش) *

2147

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(شکست حرمت حیدر ، یگانه سربازش) شکست حرمت حیدر ، یگانه سربازش

میان آتش نمرودیان گرفتار است

سه روز و ساعتی از رحلت نبی(ص) نگذشت

که دخترش هدف ضربه های مسمار است

سيدصادق موسوي

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(آفتاب لب بامم ، دگر امیدی نیست) *

2503

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(آفتاب لب بامم ، دگر امیدی نیست) آفتاب لب بامم ، دگر امیدی نیست

رفتنی ام ، به دعای سحر امیدی نیست

هرکه از اهل مدینه به سراغم آمد

بی صدا گفت که خانم بپر امیدی نیست

گفته بودم سپر درد و بلایت باشم

دست من نیست علی (ع) بر سپر امیدی نیست

به گمانم که بنا نیست کنارت باشم

میروم از بر تو همسفر امیدی نیست

این قَدَر زحمت دارو و دوا را نکشید

حتم دارم به علاج کمر امیدی نیست

احتیاجی نبود تا که طبیبی دیگر...

گفته بودم که به دفع خطر امیدی نیست

فضه و زینبم این بار بلندم کردند

به توانایی این بال و پر امیدی نیست

شوهر من به کسی که گله میکرد بگو

خوش خبر باش به زخم جگر امیدی نیست

عجبی نیست علی جان که مَحَلَّت ندهند

به چنین طایفه ی

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(محمّد ص را گرامی دخت احمــدپروری زهرا" ) *

2495
1

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(محمّد ص را گرامی دخت احمــدپروری زهرا" ) محمّد ص را گرامی دخت احمــدپروری زهرا"
ابـر مـرد دو عالـم را یگانــه همسری زهرا"
تــو امّ الاحمــد و امّ الکتـاب و امّ اسلامی
تو فرقانی، تو طاهایی، تو قدر و کوثری زهرا"

امیـرالمؤمنین حیدر بوَد، حبل‌المتین حق
به حق حق تو که تو حبل‌المتین حیدری زهرا"
تو از سر تا قدم احمّد، محمّـد پای تا سر تو
علی زهرای دیگر، تو علـیِّ دیگری زهرا"
بـه گـرداب تحیـر غرق شد عقلم، نمی‌دانم
علی از توست برتر یا تو از او برتری زهرا"
نبـوّت بـر زنــان نبــوَد، وگرنـه فـاش می‌گفتم
تو روی دست، مصحف داری و پیغمبری زهرا"

تو پیغمبــر نـه، تــو بالاتـر از پیغمبران استی
تو روح پـاک ختــم الانبیا در پیکری زهرا"
تو بانــوی همـه

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(زکوی فاطمه، سائل گذر کرد) *

2860

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(زکوی فاطمه، سائل گذر کرد) زکوی فاطمه، سائل گذر کرد

حکایت بر رسول الله اثر کرد

گدا چون بوده نابینا و محتاج

صله از درگه خیرالبشر کرد

گشوده فاطمه در را به سائل

سلامی داد و بابا را خبر کرد

ولی برگشت زهرا داخل بیت

هماندم رفت و چادر را به سر کرد

پدر فرمود:این اعما است زهرا*

که نتواند نگاهی از بصر کرد

بگفتا:من که بینایم پدر جان

پدر باید ز نامحرم حذر کرد

پدر بر دختر خود گفت :مادر

به دست دخترش بوسه پدر کرد

اعما:نابینا

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(شهرنبی ولی زنبی غرق کینه است) *

2405
1

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(شهرنبی ولی زنبی غرق کینه است) شهرنبی ولی زنبی غرق کینه است

باکینه زخم سینه همیشه قرینهاست

آتش برای تسلیت داغدیده ها

رسم عجیب مردم پست مدینه است

ظالم نزن که فاطمه درپشت این دراست

ظالم نزن که فاطمه جان پیمبراست

مسمارودرزآتش کین شعله ورکه شد

زهراشکسته بال وپرازمیخ درکه شد

تنها زجان شوهرتنها دفاع که کرد

در آن هجوم ددمنشانه سپر که شد

یک تن نگفت فاطمه آیات کوثر است

این فاطمه که می زندش خصم‌‌؛ مادراست

ازمیخ وآتش ودرو دیواروازلگد

ازآن غلاف وسیلی وشلاقها که زد

ازکوچه ای که فاطمه خورده درآن زمین

آن کوچه ای که پاره شده بین آن سند

زهراشکسته بال ودل وزارو مضطراست

این حال وروزعاشق ودلدارحیدراست

کشتی شکست خورده ی پهلوگر

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،( ای مادری که طعم آتش را چشیدی) *

2880
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،( ای مادری که طعم آتش را چشیدی) ای مادری که طعم آتش را چشیدی

ای مادری که محسن خود را ندیدی

من زینبم پاسخ بده با این همه زخم

از خانه تا مسجد چگونه می دویدی

شرمنده شد حتی غلاف از بازوی تو

وقتی کمربند علی را میکشیدی

وقتی پدر را سوی مسجد میکشاندند

خود را کشاندی بر زمین اما رسیدی

میخواستی نفرین کنی اما نکردی

وقتی که بالای سر او تیغ دیدی

دور علی پروانه سان می گشتی اما

شکوه نکردی هر قدر طعنع شنیدی

او از نگاه تو خجالت میکشید و

تو از نگاه او خجالت میکشیدی

با این همه گل زخم و با آن چشم تر

باز تو کوثر جاری قرآن مجیدی

پهلو به پهلو میشوی و در تن

سر باز کرده باز هم زخم جدیدی

تو آنقدر فکر امامت بوده ای که

آتش گرفتن را به

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،( این چـند وقتی که تـنم از کار مـانده) *

2766
0

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،( این چـند وقتی که تـنم از کار مـانده) این چـند وقتی که تـنم از کار مـانده

بر شانه ات ای فضه خیلی بار مانده

شرمنده ام دیگر دعا کن که بمیرم

آقـای من بعد از پیـمبر خوار مانده

فـضه دوباره سر بزن زینب نبیند

خونـم گمانم بر در و دیوار مانده!!

پیراهن تازه نیــاوردی مهــم نیست

که چند رشته نخ روی مسمار مانده

ناراحتم در خـانه ی خود رو گرفتم

روپــوش روی صـورتم ناچار مانده

طوری مرا پرتاب دستش زد به دیوار

از من همین چشمان خیس و تار مانده

مادر به قربانش حــســن از پا نیفتد ؟

این چـند ماهه بــی غــذا بیدار مانده

پایین نمی آید تبم یک ساعـتی هست

دور سرم این پارچه ی نـمدار مانده

شب شد دوباره عشق زهرا دیر کرده

دنبال مـرهم کــوچه و بـ

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:12
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،( السلام ای طلیعه ی انوار) *

2868
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،( السلام ای طلیعه ی انوار) السلام ای طلیعه ی انوار

مادر طیّبات و پاکی ها

اعتبار قنوت اهل زمین!

آسمانی ترین خاکی ها

**

با نفس های خویش آوردی

عطری از یاس و سیب را در باد

آن قدر اوج عرش رفتی که

روی خورشید سایه ات افتاد

**

نور چشمانت ای ولایت محض

معرفت داده هر وجودی را

تو خودت نه! که جای خود بانو

چادر خاکی ات یهودی را

**

یک مسلمان نمود و جان بخشید

تن بی روح اعتقادش را

مثل این که به تازگی پیدا

کرده گم کرده و مرادش را

**

رفته دل های ما به روزی که

از غم و درد پیکرت گفتی

درد دل کردی و به آهی سرد

حرف هایت به دخترت گفتی:

**

زینبم ای عصای کوچک من

کمکم کن زجای برخیزم

من که طوبای سبز بودم آه...

لیک حالا ش

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:16
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد