شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(نای نفس کشیدن و رعنا شدن نداشت) *

2981
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(نای نفس کشیدن و رعنا شدن نداشت) نای نفس کشیدن و رعنا شدن نداشت

سرو علی دگر کمر پا شدن نداشت

این بر همه طبیب ، ز خود دست شسته بود

کی گفته او توان مسیحا شدن نداشت

آب از سرش گذشته ، علی را خبر کنید

کوثر که میل راهی دریا شدن نداشت

پیچیده است اگر، کمرش درد می کند

او هیچ گاه قصد معما شدن نداشت

امروز کار خانه خود را تمام کرد

گویا که قصد عازم فردا شدن نداشت

حتی حسین آب ز دستش گرفت و خورد

گویا خبر ز راهی گرما شدن نداشت

می شست رخت خویش ، ولی طول می کشید

چون دست لاغرش رمق واشدن نداشت

اسماء کمی خلاصه بینداز بسترش

تصویر فاطمه که غم جا شدن نداشت

می خواست دختر پدر خویشتن شود

گویا که میل حضرت زهرا شدن نداشت

با قصد قربت از

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(از بازی غریب فلک آه می کشید) *

2974
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(از بازی غریب فلک آه می کشید) از بازی غریب فلک آه می کشید

از زخم های خورده نمک آه می کشید

آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت

حتی ز باد بال ملک آه می کشید

حالا چه آمده به سرش که تمام شب

از جای زخم های فدک آه می کشید

او بار شیشه داشت که در کوچه خرد شد

آئینه بود و غرق ترک آه می کشید

وقتی که می برید لباس حسین را

تنها خودش بدون کمک - آه می کشید

حسن لطفی

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشم تو کعبه ی همه حاجات حیدر است) *

2794
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشم تو کعبه ی همه حاجات حیدر است) چشم تو کعبه ی همه حاجات حیدر است

گلخنده ات صفای مناجات حیدر است

مادر ، تو گفته ای که فدائی حق شدن

راه رسیدن به ملاقات حیدر است

ای ذوالفقار شیر خدا ، قدرت علی

نام تو رمز هر عملیّات حیدر است

صبر علی... به پای غمی... چون فراق تو

یک ذره از تمام کمالات حیدر است

از این غریب خسته چه دیدی که هر سحر

چشم کبود و زخمی تو مات حیدر است

در اوج گریه ات به علی خنده می زنی

این خنده هم برای مراعات حیدر است

در عشق ورزی به علی بی بهانه ای

این مایه ی غرور و مباهات حیدر است

هم سینه ات شکسته و هم دست و هم دلت

گویا وجود تو همه خیرات حیدر است

مجتبی روشن روان

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شخادت حضرت زهرا(س)،(ای گل یاسم که در گلزار پرپر گشته ای) *

3616
1

اشعار شخادت حضرت زهرا(س)،(ای گل یاسم که در گلزار پرپر گشته ای) ای گل یاسم که در گلزار پرپر گشته ای

در جوانی باعث پیری حیدر گشته ای

در همین آغاز غسلت از نفس افتاده ام

مثل یک باغ بنفشه رنگ و رو برگشته ای

آب میریزم ولی خون میچکد از پهلویت

با علی هرگز نگفتی از چه مضطر گشته ای

زخمهایت شرح یک لحظه به پشت در که نیست

گوییا از غزوه ی بدر و احد برگشته ای

زخمهایت از نود زخم تن من بدتر است

تازه با یک زخم خود با من برابر گشته ای

ای ودیعه رفتی از دستم خجالت میکشم

اینچنین مهمان چشمان پیمبر گشته ای

با لحد چیدن بساط عمر من برچیده شد

کوثر من قاتل ساقی کوثر گشته ای

جواد حیدری

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(بانوی خانه پر پر زدنش می افتد) *

2668
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(بانوی خانه پر پر زدنش می افتد) بانوی خانه پر پر زدنش می افتد

اشک از چشم ز طرز سخنش می افتد

از همان کوچه برای پسری عادت شد

قبل افتادن مادر حسنش می افتد

به خدا بر اثر سرفه و کار خانه است

لکه خونی که روی پیرهنش می افتد

جگر حضرت حیدر به خدا می سوزد

با نگاهی که به روی کفنش می افتد

با شتابی دو برابر به رویش در افتاد

پس عجب نیست که زهرا بدنش می افتد

لحظه ی شانه کشیدن به سر زینب خود

یاد آن روز و در و سوختنش می افتد

فکر پرواز به سر دارد و اما صد حیف

بانوی خانه پر پر زدنش می افتد

مسعود اصلانی

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(خورشیدم و زمان غروبم رسیده است) *

2804
0

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(خورشیدم و زمان غروبم رسیده است) خورشیدم و زمان غروبم رسیده است

ابری سیاه هاله به رویم کشیده است

بعداز پدر بلای دو عالم شد ارث من

قسمت به سفره ام غم صد داغ چیده است

روز و شب از غریبی و غم گریه می کنم

اشکم به روی گونه سرخم چکیده است

هرکس عیادتم برسد آه می کشد

معلوم می شود که ز من دل بریده است

شبها ز درد سینه نفس تنگ میشوم

چون پیله درد و غصه تنم را تنیده است

پیش علی قیام من از روی غیرت است

ورنه قد مرا غم بی حد خمیده است

این سهم روز ختم شه ختم الانبیاست

این مزد و اجر شاه به خاک آرمیده است

من آن گلم که پای چهل تن به پشت در

از روی شاخ و برگ تن من دویده است

باور نمی کنید؟ قیامت خدا گواست

زیرا که او به عرش فغانم شنی

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)،(آئینه دار ام ابیها صبور باش) *

6563
6

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)،(آئینه دار ام ابیها صبور باش) آئینه دار ام ابیها صبور باش

زینب در این دو روزه‌ی دنیا صبور باش

دنیا اسیر درد و غم بی ملالی است

در این سکوت سرد تماشا صبور باش

بابا که نیست هر چه دلت خواست گریه کن

اما کنار غربت بابا صبور باش

این روزهای غرق محن با برادرت

یا صحبتی ز کوچه مکن یا صبور باش

حرفی نزن ز پهلوی زخمی مادرت

در این غروب عاطفه تنها صبور باش

کار من از طبیب و مداوا گذشته است

انگار رفتنی شده زهرا صبور باش

گاهی دلت بهانه‌ی مادر که می کند

بر سر بگیر چادر من را صبور باش

امروز تازه اول راهست دخترم

فردا که پر کشیدم از اینجا صبور باش

یک روز می روی به بیابان کربلا

بر تل بیقراری و غمها صبور باش

خورشید خون گرفته‌ی من

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(نگاه مبهمی امشب به آسمان داری) *

2760
2

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(نگاه مبهمی امشب به آسمان داری) نگاه مبهمی امشب به آسمان داری

خدا به خیر کند نیتی نهان داری

چه دیده ای که شدی سیر از من و بابا

که قصد شعله کشیدن به باغ مان داری

حسین این طرف و آن طرف حسن انگار

خدا نکرده سر ترک این و آن داری

بس است دسته دستاس هم پر از خون شد

اگر غلط نکنم قصد پخت نان داری

هزار شکر که دست تو لرزشی دارد

دلم خوش است عزیزم کمی تکان داری

نه زخم بسترت این روزها رهایت کرد

نه از حرارت و از سرفه ها توان داری

نوازشم مکن از طرز شانه ات پیداست

میان سینه خود درد بی امان داری

که چند دنده فقط سالم است باقی نه

چقدر زخم و ترک روی استخوان داری

شکست دست تو را قنفذ و نفس میزد

هنوز نام علی باز بر زبان داری

مغیره

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(چه خوب مي‌شد اگر ما بزرگتر بوديم) *

2897

اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،(چه خوب مي‌شد اگر ما بزرگتر بوديم) چه خوب مي‌شد اگر ما بزرگتر بوديم

شبيه مادرمان ياور پدر بوديم

درون خانه نشستيم و رفت مادرمان

به جاي مادرمان كاش پشت در بوديم

هنوز خاطرمان هست شب به شب وقتي

كنار مادرمان زير بال و پر بوديم

چگونه تاب بياريم كوچه ديدن را

هميشه گرم عبور از همين گذر بوديم

فقط به خاطر او با پدر نمي‌گفتيم

كه از سياهي بازوش با خبر بوديم

نيامده ، دلمان تنگ محسن است ايكاش

كه با كبوتر اين خانه همسفر بوديم

به ذوالفقار پدر هم كه دستمان نرسيد

نبوده‌ايم مخيّر ولي اگر بوديم...

خدا كند كه بميريم بعد مادرمان

كه ديگران ننويسند ما پسر بوديم

محسن ناصحی

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(هر چند بر وفاي دل فضه شك نداشت) *

3327

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(هر چند بر وفاي دل فضه شك نداشت) هر چند بر وفاي دل فضه شك نداشت

بانوي خانه بود و نياز كمك نداشت

نان پخته بود تا كه نگويند فاطمه

دستش براي مردم دنيا نمك نداشت

پيش تنور صورت او سرخ تر كه شد

ديگر كسي به داغ گل سرخ شك نداشت

خم شد كه نان را بزند بر دل تنور

بغضش شكست ؛ صورت گلها كه چك نداشت

دستش به گريه رفت كه نان را درآورد

كاش استخوان بازوي خانم ترك نداشت

ناني براي سائل فرداي خويش پخت

با اينكه گندمي به حساب فدك نداشت

رحمان نوازنی

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(امروز روضه از در و دیوار جاری است) *

3041
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(امروز روضه از در و دیوار جاری است) امروز روضه از در و دیوار جاری است

دنیا شبیه مجلس یک سوگواری است

نشنیده اش بگیر،ولی بی دلیل نیست

کار زن جوانی اگر گریه زاری است

گاهی به دوش بابا،گاهی به پشت در

گاهی میان کوچه،عجب روزگاری است

یک تیر و دو نشان ،تو فقط روضه گوش کن

این خانه حول محور همسر مداری است

من را ببخش روضه اگر باز می شود

زیرا که حال مادرمان اضطراری است

ضربه،فشار،دلهره بر بچه خوب نیست

پرهیز ماه آخری بارداری است

ترسم علی زغصه خودش را تلف کند

می بینم اینکه فاطمه از او فراری است

گیرم که رو بگیری از این بچه ها، عزیز

من دیده ام که گوشه ی چشمت اناری است

از میخ و چوب سوخته تابوت ساخته است

این روز ها علی در کار نجاری

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(درتـب لاله ای بــی نشـــانــم) *

3453

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(درتـب لاله ای بــی نشـــانــم) درتـب لاله ای بــی نشـــانــم

مرغ دل در تکــاپوی گلــهاست

طبــع من تاب جوشــش نـدارد

فصــل پاییز بانوی گلـهاست

**

باغ گـل در غــم باغــبان بود

همـنشین با فراقی دگر شد

جای مرهـم به زخم شقایق

داغ آلاله ها تازه تـر شد

**

شعله در جستجوی گل سرخ

تا گلسـتان کشـــیده زبانه

رفته حتی به چشم ملائک

دود این غـربت بی کـرانه

**

آتش جهل دنـــیا پرســتان

شــعله ور دامن آســمان کرد

آه مظلوم چـاه مدیــنه

شکوه از خلق نامهربان کرد

**

با شبیـخون دونان تاریــخ

خلوت جمع خوبان بهـم خورد

آمـدند و شکـستند و رفتـند

برگ خونین دیگر رقم خورد

**

با کنـایه چگونه بگویــم

تا کــه آتش به جان در افتاد

ن

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(آه! خورشید محک داشت؟ نداشت) *

3717
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(آه! خورشید محک داشت؟ نداشت) آه! خورشید محک داشت؟ نداشت

روز روشن به تو شک داشت ؟ نداشت

توی این باغ به هم سوخته؛آه

گل هوای شاپرک داشت ؟ نداشت

آسمانی که فلک می بخشید

احتیاجی به فدک داشت؟ نداشت

غیر دیوار و در و آوارش

شانه ی وحی کمک داشت ؟ نداشت

ظاهراً بال فرشته می سوخت

شعله کاری به ملک داشت ؟ نداشت

مردم شهر به هم می گفتند :

در این خانه ترک داشت؟ نداشت

شب شد و باز دل ماه شکست

دست این مرد نمک داشت ؟ نداشت

رحمان نوازنی

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(باور نداشت زينب كبري‌ كه مادرش) *

2986
2

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(باور نداشت زينب كبري‌ كه مادرش) باور نداشت زينب كبري‌ كه مادرش

رفته است وجاي خالي او در برابرش

چادر نماز فاطمه لالايي شبش

دستان پر ز مهر علي بالش سرش

چشمان پرستاره ي زينب به در هنوز

يادي كند زمادر و محسن برادرش

هرنيمه شب به كنج دلش روضه ميگرفت

باخاطرات كوچه و سيلي و مادرش

وقتي دلش بهانه ي مادر گرفته است

چادرنماز مادر خود را كند سرش

مادركبوترانه پريده به آسمان

بابا دلش گرفته براي كبوترش

محمدجواد قدرتي

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:24
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تا چند دسته گل شود امشب نثار تو) *

3697
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تا چند دسته گل شود امشب نثار تو) تا چند دسته گل شود امشب نثار تو

خون گریه میکنم سر خاک مزار تو

برخیز و موج چشم ترم را نگاه کن

شمعی نداشتم جگرم را نگاه کن

مادر ز جای خیز که مهمانت آمده

مهمان دلشکسته و گریانت آمده

اینکه نشسته است کنارت حسین توست

این بی قرار گرم زیارت حسین توست

برخیز و حالی از پسر کوچکت بپرس

حال بقیه را هم از این کودکت بپرس

رفتی و نیستی که ببینی برادرم

هر روز آب میشود از غصه در برم

بر سینه اش گرفته حسن چادر تو را

گوید مدام زیر لب ای وای مادرم

ار لحظه ای که رفتی از این خانه تاکنون

شانه نخورده است به گیسوی خواهرم

از اینکه بغض کرده و خانه نشین شده

ترسم که جان دهد پدرم در برابرم

آیا تو بر حسین جواب

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:27
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(بعد از دو ماه دوری بسیار دخترم) *

2638

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(بعد از دو ماه دوری بسیار دخترم) بعد از دو ماه دوری بسیار دخترم

دلداده ای رسید به دلدار دخترم

دیدی که راست گفتم و ملحق شدی به من

دیدی رسید وعدۀ دیدار دخترم

طوبای قد کمانی بابا خوش آمدی

اتمام یافت سختی و آزار دخترم

دلتنگ مادرت شده بودی نگاه کن

چشمش به راه تو شده خونبار دخترم

ریحانه ای و قلب بهشت است جای تو

نه زیر دست و پای چهل خار دخترم

ای وای با امانتم آخر چه کرده اند

نفرین بر این جماعت بی عار دخترم

با آن همه سفارش و توصیه باورش

سخت است یک عزیز شود خوار دخترم

ماندم چه کینه ای مگر از تو وجود داشت

تا شهر را کند سرت آوار دخترم

ماندم چگونه شیر خدا دست بسته شد

جرمش چه بود حیدر کرار دخترم

والله من که اجر رسالت نخو

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:30
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مادر فداي زمزمه ي عاشقانه ات) *

3052

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مادر فداي زمزمه ي عاشقانه ات) مادر فداي زمزمه ي عاشقانه ات

جان سوخت از براي غم بي کرانه ات

در حسرت نواي خوشت مانده ام هنوز

خاموش گشته اي ز چه رو از ترانه ات

اي بلبلي که زخم ز پاييز خورده اي

آتش گرفته است چرا آشيانه ات؟!

رفتي و غم به خانه ي ما پرسه مي زند

مادر بيا شبي نظري کن به خانه ات

رفتي و داغ تو به دلم ماندگار ماند

رفت از دلم قرار و دلم بي قرار ماند

رفتي و غرق آتشم و سوختن هنوز

چون شمع آتش است سراپاي من هنوز

پروانه هاي سوخته دل را نظاره کن

آيينه ي غمند حسين و حسن هنوز

اي آشناي غربت و مظلومي علي

رفتي و اوست بي تو غريب وطن هنوز

رفتي و خاطرات تو در خانه باقي است

ياد تو هست پرتو اين انجمن هنوز

بس ناشنيده

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:31
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد) *

2893
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد) سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد

شرح این خون گریه را آخر نمی دانم چه شد

احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود

آن سفارش های پیغمبر نمی دانم چه شد

روزگاری مرغ عشقی این حوالی خانه داشت

آشیانش سوخت، بال و پر نمی دانم چه شد

چند نامرد آمدند و هیزمی آماده شد

در که کلا" سوخت، میخ در نمی دانم چه شد

بعد از آن سیلی که چون طوفان به رخسارش وزید

حالت گلبرگ نیلوفر نمی دانم چه شد

شد فدک سیراب از سرچشمه پهلوی او

لاله های رسته بر بستر نمی دانم چه شد

موی مادر را که می دانم شده از غم سپید

گیسوی بی شانه دختر نمی دانم چه شد

دستهای شوهرش زخمی شد از ردّ طناب

ریسمان بر گردن حیدر نمی دانم چه شد

...هیچ کس ق

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:33
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چگونه خانه ی ما بي تو بي بهار نباشد) *

2637
2

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چگونه خانه ی ما بي تو بي بهار نباشد) چگونه خانه ی ما بي تو بي بهار نباشد

چگونه دخترتو ؛بي تو بي قرارنباشد؟

تمام شهركه درفكر نبش قبر تو هستند

چگونه دست علي سمت ذوالفقارنباشد؟

سه ماه گريه و هرروز بدتر از ديروز

چگونه چشم من ازفرط گريه تار نباشد؟

كسي نبود بگويد به مردم اين شهر

لگد به پهلوي مادر كه افتخارنباشد

و يا كه مادري افتاد پيش نامحرم

دو دست بسته يك مرد خنده دارنباشد

كسي نبود بگويدكه مادرم بايد...

...ميان اين در وديوار ؛در فشارنباشد

هزارمرتبه گفتم بمان بمان مادر

هزارمرتبه گفتم كه رهسپارنباشد

شبي نديدم ازاين سوي خانه دربستر

سفيدي پراين باغ لاله زارنباشد

مگر كه مي شود اين مرد دلشكسته شبي

زداغ مادرآن طفل سوگوارنباش

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:35
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(اين روزها پائيز عمر مادرم بود) *

2655
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(اين روزها پائيز عمر مادرم بود) اين روزها پائيز عمر مادرم بود

باران اين پائيز چشمان ترم بود

از زخم تلخي ؛سينه اش مي سوخت اما

چادر نمازش سقف بالاي سرم بود

هستي ما غارت شد اما بين خانه

شمع وجود مادري اش گوهرم بود

زانو بغل كرده حسن يك كنج خانه

درچاه هاي شهر آه رهبرم بود

چيزي نمانده بعد مادر از وجودم

اين ذره مانده فقط خاكسترم بود

فضه كنار بستر او بود اما

زير سرش بالش دراين شبها پرم بود

هرشب بجاي چشم،دستم خواب مي رفت

بر روي پيشانيش دست ديگرم بود

آنقدر شستم جامه هاي خوني اش را

تنها اميدم گفتن يك دخترم بود

مأمور بودم كربلا باشم و گرنه

با مادرم ديروز روز آخرم بود

مي سوختم مي ريختم اشك از دوديده

بر مادر مظلومه اي ك

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:37
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(با یاد لحظه های سجودی،..دلم گرفت) *

2630
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(با یاد لحظه های سجودی،..دلم گرفت) با یاد لحظه های سجودی،..دلم گرفت

حتی بدون کشف شهودی..!دلم گرفت

وقتی خدا هم از سبب خلقت تو(گفت:

تو علت تمام وجودی) دلم گرفت

از سایه های شوم نفاق سقیفه و

سیر منافقان صعودی.....دلم گرفت

وقتی که باطلند و به حق رو نمیکنند

از خطبه بلیغ....چه سودی؟دلم گرفت

آتش برای خلیل خدا سرد شد ولی...

تو در میان شعله که بودی دلم گرفت

روزی کتاب عمر شما را ورق زدم

از جای دست و چشم و کبودی...دلم گرفت

دیشب برای عرض عیادت می آمدم....

در باز بود و تو نبودی دلم گرفت....

علی آمره

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سوی بقیع پر زن از بام فاطمیه) *

2664
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سوی بقیع پر زن از بام فاطمیه) سوی بقیع پر زن از بام فاطمیه

عطر مدینه دارد ایام فاطمیه

در قبضه ی هدایت با بیرق ولایت

دل می رود ز دستم بر بام فاطمیه

بر گِرد کعبه دل با قصد قرب زهرا

حاجی ببند از اشک، احرام فاطمیه

آزاد آسمانها از بی تفاوتی هاست

مرغ دلی که افتد در دام فاطمیه

دستم تهی ز یک سو چشمم پیاله گردان

لبربز کوثر اشک از جام فاطمیه

در صفحه قیامت مُهر قبولی ماست

امضا به دست مولا با نام فاطمیه

تازه نسیم گیرد از علقمه وزیدن

با روضه ی اباالفضل، اتمام فاطمیه

محسن افشار

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:40
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مدینه بعد از این رونق ندارد) *

2896
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مدینه بعد از این رونق ندارد) مدینه بعد از این رونق ندارد

که اسلامش دگر بیرق ندارد

مصوب شد به شورا، یار حیدر

برای زنده ماندن حق ندارد

***

قد خیبر شکن بشکست و تا شد

نماز صبر خواند و در دعا شد

به آغوش پدر برگشت زهرا

که گفته آسمان در خاک جا شد

***

یتیمان جز دو چشم تر ندارند

به غیر از خاک غم بر سر ندارند

چو مادر مرده ها باید فغان کرد

که طفلان علی مادر ندارند

جواد حیدری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مادر من مادر باران بود و ...) *

3193

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مادر من مادر باران بود و ...) مادر من مادر باران بود و ...

زندگیش معنی قرآن بود و ...

تا که قدم از قدمش بر می داشت

خانه شبیه یک گلستان بود و ...

قبل دعا برای ما فرزندان

به فکر همسایه و مهمان بود و ...

موی تو را شانه که می زد شبها

چهره ی او همیشه خندان بود و ...

تا که شبی بین گلستان دیدم

آتشی از کینه فروزان بود و ...

بیت جگرگوشه ی خاتم دیگر

شبیه خانه های ویران بود و ...

کم کم از این روضه گذر کن شاعر

شاهد ما حضرت یزدان بود و ...

مادر ما رفت و پدر تنها شد

محرم او چاه و بیابان بود و ...

امید ما بعد فراغ مادر

همیشه دلداری سلمان بود و ...

صدای اشک بی صدای زینب

در دل آن شام غریبان بود و ...

شمیم یاس و حس باران

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:43
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشم مهتاب گریه می کرد و) *

2913
-1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشم مهتاب گریه می کرد و) چشم مهتاب گریه می کرد و

نیمه شب آب گریه می کرد و

در طواف شکسته پهلویی

مثل گرداب گریه می کرد و

غسل می کرد هر چقدر آن شب

باز خوناب گریه می کرد و

گریه ها گر چه بی صدا بودند

دل بی تاب گریه می کرد و

ماه قدش خمیده بود و با

آفتاب گریه می کرد و

مادری پا به پای طفلانش

باز در خواب گریه می کرد و ...

هر که با چشم تر زمین می خورد

کوه هم با کمر زمین می خورد

داشت سلمان می آمد از خانه

که سر هر گذر زمین می خورد

کودکی نیز پشت یک تابوت

پشت پای پدر زمین می خورد

که به داد دل علی برسد

گاه گاهی که بر زمین می خورد

راه می رفت با عصا اما

بین دیوار و در زمین می خورد

رحمان نوازنی

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(یاسی که شاخه اش به دو ضربه بریده شد) *

2491
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(یاسی که شاخه اش به دو ضربه بریده شد) یاسی که شاخه اش به دو ضربه بریده شد

افتاد بر زمین و دوباره کشیده شد

آه از نهاد عرش خدا هم بلند شد

وقتی که غنچه با گل از این باغ چیده شد

مادر که رفت پشت در خانه ایستاد

یک مرتبه صدای شکستن شنیده شد

شعله کشید از درمان آتشی و بعد

این روضه های کرب و بلا آفریده شد

از این طرف که دست ید الله بسته شد

قد چو سرو مادر از آن سو خمیده شد

هنگام بردن علی از آستان در

یک قطره خون به روی عبایش چکیده شد

دستی نوشت فاطمه چندی مریض شد

اما کسی نگفت که زهرا شهیده شد

طاقت میاورید بگویم برایتان

هنگام غسل پهلوی مادر چه دیده شد؟

بازو کبود سینه کبود و بدن کبود

از فرط گریه چشم حسین و حسن کبود

مهدی نظری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تنی که سوخته باشد به آب حساس است) *

2938

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تنی که سوخته باشد به آب حساس است) تنی که سوخته باشد به آب حساس است

چنین تنی به رخ آفتاب حساس است

مریض نیمه شب از سوز درد می نالد

اگرچه خواب ندارد به خواب حساس است

کسی که دلخوشی اش کنج بستر افتاده

سلام اگر بدهد بر جواب حساس است

تمام چادر مادر به کوچه خاکی شد

به خاک چادر او بوتراب حساس است

کسی که پشت در خانه در خطر بوده

به آتش و به در و اضطراب حساس است

همیشه پنجه دست شکسته مادر

به وزن دسته این آسیاب حساس است

اگرچه سوخت ولی چادرش نیفتاده

یقین که مادرمان بر حجاب حساس است

پس از گلی که میان فشار در بوده

علی همیشه به بوی گلاب حساس است

وجبرئیل که بیت علی بهشتش بود

به خانه و به بنای خراب حساس است

مهدی نظری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشمان تارم طاقت دیدن ندارد) *

2920
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشمان تارم طاقت دیدن ندارد) چشمان تارم طاقت دیدن ندارد

جادارد از این صحنه عالم جان سپارد

مادر میان آتش افتاده خدایا

کاری کن این لحظه کمی باران ببارد

**

بابا مگر که میشود این در نسوزد

من سعی کردم سوره کوثر نسوزد

اما دوباره آتش در گر گرفته

بابای من کاری بکن مادر نسوزد

**

مادر بیفتد کنج خانه درد دارد

این گریه های مخفیانه درد دارد

میخواست برخیزد ز جایش باز افتاد

جای غلاف و تازیانه درد دارد

**

پدرم بود ولی مادر ما سیلی خورد

به گمانم که رخ شیر خدا سیلی خورد

پنج انگشت که به صورت او خورد نوشت

گوئیا پنج تن آل عبا سیلی خورد

مهدی نظری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:55
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مبهوت مانده فلسفه از اين کمال ها) *

2658

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مبهوت مانده فلسفه از اين کمال ها) مبهوت مانده فلسفه از اين کمال ها

ازلطف او گرفته زبان ها مجال ها

يک لحظه مصطفی و همان لحظه مرتضاست

يک جا ظهورکرده جمال و جلال ها

از بوسه بوسه های پيمبر به دستهاش

هردو رسيده اند به اوج کمال ها

با يک خطابه ، کار نبی گونه کرد وگفت

تنها علی است مرز حرام و حلال ها

سکان عرش و رشته خلقت به دست اوست

ترسی نداشت در دل خود از جدال ها

... نفرين اگر نکرد به امر امام بود

او فاطمه است، مظهر اين امتثال ها

آن روز اگر بلال اذان شکسته خواند

امروز روی مأذنه ها ما بلال ها . . .

. . . با روضه می کشيم وسط پای کوچه را

بعد از گذشت اين همه از عمر سال ها

آتش کجا و معجر ريحانه بهشت ...!؟

ماندند زير بار هز

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تا سرفه ميكنم بدنم درد ميكند) *

7448
15

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تا سرفه ميكنم بدنم درد ميكند) تا سرفه ميكنم بدنم درد ميكند

زينب مرا نبوس ، تنم درد ميكند

از من نخواه با تو كنم درد دل علي

تا حرف ميزنم دهنم درد ميكند

پا تا سرم شكسته كه وقتي فرشته ها

بر روي بال ميبرنم درد ميكند

بهتر كه باز مانده دو چشمم كه ديده ام

تا پلك روي هم بزنم درد ميكند

اسما بيا و فاطمه را رو به قبله كن

اين روز آخري بدنم درد ميكند

محمد ناصري

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد