شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(با یاد لحظه های سجودی،..دلم گرفت) *

2705
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(با یاد لحظه های سجودی،..دلم گرفت) با یاد لحظه های سجودی،..دلم گرفت

حتی بدون کشف شهودی..!دلم گرفت

وقتی خدا هم از سبب خلقت تو(گفت:

تو علت تمام وجودی) دلم گرفت

از سایه های شوم نفاق سقیفه و

سیر منافقان صعودی.....دلم گرفت

وقتی که باطلند و به حق رو نمیکنند

از خطبه بلیغ....چه سودی؟دلم گرفت

آتش برای خلیل خدا سرد شد ولی...

تو در میان شعله که بودی دلم گرفت

روزی کتاب عمر شما را ورق زدم

از جای دست و چشم و کبودی...دلم گرفت

دیشب برای عرض عیادت می آمدم....

در باز بود و تو نبودی دلم گرفت....

علی آمره

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سوی بقیع پر زن از بام فاطمیه) *

2736
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سوی بقیع پر زن از بام فاطمیه) سوی بقیع پر زن از بام فاطمیه

عطر مدینه دارد ایام فاطمیه

در قبضه ی هدایت با بیرق ولایت

دل می رود ز دستم بر بام فاطمیه

بر گِرد کعبه دل با قصد قرب زهرا

حاجی ببند از اشک، احرام فاطمیه

آزاد آسمانها از بی تفاوتی هاست

مرغ دلی که افتد در دام فاطمیه

دستم تهی ز یک سو چشمم پیاله گردان

لبربز کوثر اشک از جام فاطمیه

در صفحه قیامت مُهر قبولی ماست

امضا به دست مولا با نام فاطمیه

تازه نسیم گیرد از علقمه وزیدن

با روضه ی اباالفضل، اتمام فاطمیه

محسن افشار

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:40
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مدینه بعد از این رونق ندارد) *

2961
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مدینه بعد از این رونق ندارد) مدینه بعد از این رونق ندارد

که اسلامش دگر بیرق ندارد

مصوب شد به شورا، یار حیدر

برای زنده ماندن حق ندارد

***

قد خیبر شکن بشکست و تا شد

نماز صبر خواند و در دعا شد

به آغوش پدر برگشت زهرا

که گفته آسمان در خاک جا شد

***

یتیمان جز دو چشم تر ندارند

به غیر از خاک غم بر سر ندارند

چو مادر مرده ها باید فغان کرد

که طفلان علی مادر ندارند

جواد حیدری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مادر من مادر باران بود و ...) *

3266

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مادر من مادر باران بود و ...) مادر من مادر باران بود و ...

زندگیش معنی قرآن بود و ...

تا که قدم از قدمش بر می داشت

خانه شبیه یک گلستان بود و ...

قبل دعا برای ما فرزندان

به فکر همسایه و مهمان بود و ...

موی تو را شانه که می زد شبها

چهره ی او همیشه خندان بود و ...

تا که شبی بین گلستان دیدم

آتشی از کینه فروزان بود و ...

بیت جگرگوشه ی خاتم دیگر

شبیه خانه های ویران بود و ...

کم کم از این روضه گذر کن شاعر

شاهد ما حضرت یزدان بود و ...

مادر ما رفت و پدر تنها شد

محرم او چاه و بیابان بود و ...

امید ما بعد فراغ مادر

همیشه دلداری سلمان بود و ...

صدای اشک بی صدای زینب

در دل آن شام غریبان بود و ...

شمیم یاس و حس باران

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:43
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشم مهتاب گریه می کرد و) *

2988
-1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشم مهتاب گریه می کرد و) چشم مهتاب گریه می کرد و

نیمه شب آب گریه می کرد و

در طواف شکسته پهلویی

مثل گرداب گریه می کرد و

غسل می کرد هر چقدر آن شب

باز خوناب گریه می کرد و

گریه ها گر چه بی صدا بودند

دل بی تاب گریه می کرد و

ماه قدش خمیده بود و با

آفتاب گریه می کرد و

مادری پا به پای طفلانش

باز در خواب گریه می کرد و ...

هر که با چشم تر زمین می خورد

کوه هم با کمر زمین می خورد

داشت سلمان می آمد از خانه

که سر هر گذر زمین می خورد

کودکی نیز پشت یک تابوت

پشت پای پدر زمین می خورد

که به داد دل علی برسد

گاه گاهی که بر زمین می خورد

راه می رفت با عصا اما

بین دیوار و در زمین می خورد

رحمان نوازنی

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(یاسی که شاخه اش به دو ضربه بریده شد) *

2556
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(یاسی که شاخه اش به دو ضربه بریده شد) یاسی که شاخه اش به دو ضربه بریده شد

افتاد بر زمین و دوباره کشیده شد

آه از نهاد عرش خدا هم بلند شد

وقتی که غنچه با گل از این باغ چیده شد

مادر که رفت پشت در خانه ایستاد

یک مرتبه صدای شکستن شنیده شد

شعله کشید از درمان آتشی و بعد

این روضه های کرب و بلا آفریده شد

از این طرف که دست ید الله بسته شد

قد چو سرو مادر از آن سو خمیده شد

هنگام بردن علی از آستان در

یک قطره خون به روی عبایش چکیده شد

دستی نوشت فاطمه چندی مریض شد

اما کسی نگفت که زهرا شهیده شد

طاقت میاورید بگویم برایتان

هنگام غسل پهلوی مادر چه دیده شد؟

بازو کبود سینه کبود و بدن کبود

از فرط گریه چشم حسین و حسن کبود

مهدی نظری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تنی که سوخته باشد به آب حساس است) *

3009

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تنی که سوخته باشد به آب حساس است) تنی که سوخته باشد به آب حساس است

چنین تنی به رخ آفتاب حساس است

مریض نیمه شب از سوز درد می نالد

اگرچه خواب ندارد به خواب حساس است

کسی که دلخوشی اش کنج بستر افتاده

سلام اگر بدهد بر جواب حساس است

تمام چادر مادر به کوچه خاکی شد

به خاک چادر او بوتراب حساس است

کسی که پشت در خانه در خطر بوده

به آتش و به در و اضطراب حساس است

همیشه پنجه دست شکسته مادر

به وزن دسته این آسیاب حساس است

اگرچه سوخت ولی چادرش نیفتاده

یقین که مادرمان بر حجاب حساس است

پس از گلی که میان فشار در بوده

علی همیشه به بوی گلاب حساس است

وجبرئیل که بیت علی بهشتش بود

به خانه و به بنای خراب حساس است

مهدی نظری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشمان تارم طاقت دیدن ندارد) *

2981
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چشمان تارم طاقت دیدن ندارد) چشمان تارم طاقت دیدن ندارد

جادارد از این صحنه عالم جان سپارد

مادر میان آتش افتاده خدایا

کاری کن این لحظه کمی باران ببارد

**

بابا مگر که میشود این در نسوزد

من سعی کردم سوره کوثر نسوزد

اما دوباره آتش در گر گرفته

بابای من کاری بکن مادر نسوزد

**

مادر بیفتد کنج خانه درد دارد

این گریه های مخفیانه درد دارد

میخواست برخیزد ز جایش باز افتاد

جای غلاف و تازیانه درد دارد

**

پدرم بود ولی مادر ما سیلی خورد

به گمانم که رخ شیر خدا سیلی خورد

پنج انگشت که به صورت او خورد نوشت

گوئیا پنج تن آل عبا سیلی خورد

مهدی نظری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:55
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مبهوت مانده فلسفه از اين کمال ها) *

2725

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مبهوت مانده فلسفه از اين کمال ها) مبهوت مانده فلسفه از اين کمال ها

ازلطف او گرفته زبان ها مجال ها

يک لحظه مصطفی و همان لحظه مرتضاست

يک جا ظهورکرده جمال و جلال ها

از بوسه بوسه های پيمبر به دستهاش

هردو رسيده اند به اوج کمال ها

با يک خطابه ، کار نبی گونه کرد وگفت

تنها علی است مرز حرام و حلال ها

سکان عرش و رشته خلقت به دست اوست

ترسی نداشت در دل خود از جدال ها

... نفرين اگر نکرد به امر امام بود

او فاطمه است، مظهر اين امتثال ها

آن روز اگر بلال اذان شکسته خواند

امروز روی مأذنه ها ما بلال ها . . .

. . . با روضه می کشيم وسط پای کوچه را

بعد از گذشت اين همه از عمر سال ها

آتش کجا و معجر ريحانه بهشت ...!؟

ماندند زير بار هز

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تا سرفه ميكنم بدنم درد ميكند) *

7679
15

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تا سرفه ميكنم بدنم درد ميكند) تا سرفه ميكنم بدنم درد ميكند

زينب مرا نبوس ، تنم درد ميكند

از من نخواه با تو كنم درد دل علي

تا حرف ميزنم دهنم درد ميكند

پا تا سرم شكسته كه وقتي فرشته ها

بر روي بال ميبرنم درد ميكند

بهتر كه باز مانده دو چشمم كه ديده ام

تا پلك روي هم بزنم درد ميكند

اسما بيا و فاطمه را رو به قبله كن

اين روز آخري بدنم درد ميكند

محمد ناصري

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مثل یاسی که به هم می پیچد) *

3023

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(مثل یاسی که به هم می پیچد) مثل یاسی که به هم می پیچد

چند روزیست به غم می پیچد

تا که این در به صدا می آید

اشک در چشم حرم می پیچد

گل پیچک شده دستش مادر!

بسکه از درد وَرَم ؛... می پیچد

همه یک گوشه زمین گیر شدند

درد تا پای قدم می پیچد

راستی فضه کنار بستر

چه شده با قد خم می پیچد

زخم مجروح تو را می بندد؟!

یا به دست تو علم می پیچد

گوش کن از در و دیوار هنوز

بانگ "وای مادرم" می پیچد

پشت در فضه زبان می گیرد

و سپس نوحه و دم می پیچد

پشت در مادر ما را کشتند

یاس نیلوفر ما را کشتند

رحمان نوازنی

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:01
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(بیتوته کرده درد به هر عضو جسم من) *

2974

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(بیتوته کرده درد به هر عضو جسم من) بیتوته کرده درد به هر عضو جسم من

گشته است معدنی ز جراحات این بدن

دیگر کسی به خانه من سر نمی زند

ای مرگ لا اقل تو به من یک سری بزن

از من نمانده است به جز استخوان و پوست

گم گشته است پیکر من بین پیرهن

تعظیم من به پیش علی شد همیشگی

دیگر مرا نیاز نباشد به خم شدن

آتش به جان خسته و پر درد می زند

این گریه های مخفی و بی هق هق حسن

لرزه نشانده بر بدنم وقت احتضار

آینده پر از غم این طفل بی کفن

محمد حسین رحیمیان

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:03
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(افتاده شانه باز هم از دست لاغرت) *

2716
2

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(افتاده شانه باز هم از دست لاغرت) افتاده شانه باز هم از دست لاغرت

شرمنده اي دوباره ز گيسوي دخترت

در گوشه اي نشسته فقط آه ميكشد

مادر ، ز دست مي رود آخر كبوترت

آبي نخورده است ، غذايي نخورده است

دارد حسين ميشكند مثل شوهرت

چيزي بگو گمان كنم امروز بهتري

ساكت نباش فاطمه جان ، جان مادرت

زهرا، براي دلخوشي حيدرت بمان

اين مرد خيبر است ، شكسته برابرت

وقتي نفس ميكشي اي زخمي علي

آلاله ميچكد دل شبها به بسرت

دارد سه ماه ميشود اي مادر بهشت

پنهان نشسته چهره ي تو زير معجرت

بانو ببين براي شما شعر گفته ام

دنيا ، بدون فاطمه ام خاك بر سرت

سيد محمد جوادي

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چه شده شکر خدایا تو توان داری که) *

2790
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(چه شده شکر خدایا تو توان داری که) چه شده شکر خدایا تو توان داری که

سر پا گشته ای و دست به دیواری که

دلخوشی بر دل حیدر شب آخر باشی

آن قدر فکر دل حیدر کراری که

چرخ دستاس بچرخانی و جو آرد کنی

با وجودی که شما زخمی مسماری که

نود و چند شبی کرده زمین گیر تو را

نود و چند شبی هست عزاداری که

سوگوار غم ششماهه ی خود می گویی:

بشکند،نیست شود، دست تبهکاری که

به زمین زد من و این باغچه ی یاس مرا

آن قدر آمد و میکرد لگد کاری که ...

توحید شالچیان ناظر

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(زندگي در دل اين شهر حرام است علي) *

2901
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(زندگي در دل اين شهر حرام است علي) زندگي در دل اين شهر حرام است علي

به خدا كار من خسته تمام است علي

طاير عشق تو را بال و پري نيست دگر

مرغ عمرم بنگر بر سر بام است علي

غم مخور هيچ ، كه در شهر سلامت نكنند

به لب بسته ي من باغ سلام است علي

با اشاره غم دل با پسرم ميگويم

ذوالفقار حسن من به نيام است علي

تو طبيبانه به بهبود من زار نكوش

عمر بيمار تو امروز تمام است علي

تو و اين شهر بگوييد به حالم پس از اين

به دل قاتل من عيش مدام است علي

شب تشييع ، تنم را تو از آن كوچه مبر

آخرين خواهشم و ختم كلام است علي

جواد محمد زماني

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سال ها گریه کنِ حضرت زهرا هستم) *

2829
2

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(سال ها گریه کنِ حضرت زهرا هستم) سال ها گریه کنِ حضرت زهرا هستم

از ازل معتکف هیئت زهرا هستم

چشم بارانی من هدیه شده از مادر

مورد مغفرت و رحمت زهرا هستم

با همه بار گناهی که به گردن دارم

باعث درد و غم و زحمت زهرا هستم

این عزاداری ما رفع بلا خواهد کرد

چون که تحت نظر دولت زهرا هستم

فاطمیه شب و روزش غم و اندوه من است

نوحه خوانِ همه ی غربت زهرا هستم

کوچه و پنجه ی زهرا و کمربند علی

جذبه ی حیدری قدرت زهرا هستم

وای از پشت در و میخ در و آتش و دود

زخمی جلوه ی یک همت زهرا هستم

از علی گفت و فدای دو ید حیدر شد

متعجب شده ی غیرت زهرا هستم

آن قدر سخت قدم زد که علی می گوید

غصه دار کمر و قامت زهرا هستم

علی از چادر خاکی گلش می ن

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(رفتی شکست دست و دل آسمانی ام) *

2868
3

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(رفتی شکست دست و دل آسمانی ام) رفتی شکست دست و دل آسمانی ام

رفتی رسید نوبت قامت کمانی ام

رفتی و باز شد همه دست های پست

بابا حکایتی شده بی تو جوانی ام

«شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند »

خانه نشین شده همه زندگانی ام

خانه به جای یاس پر از بوی دود شد

تاول زده تمام تن ارغوانی ام

پهلو شکسته ، پیر ،زمین گیر و محتضر

رفتی و شد تمامی اینها نشانی ام

لعنت به آن که طفل مرا پیر کرده است

کار حسن شده همه شب روضه خوانی ام

محمد حسین رحیمیان

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:52
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(امشب بساط عشق به نامت فراهم است) *

2846
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(امشب بساط عشق به نامت فراهم است) امشب بساط عشق به نامت فراهم است

تصویر قامت خمتان هم مجسم است

انگار فاطمیه شده ، نه فکر می کنم

ماه عزای شیعه شده ، یا محرم است

از فاطمیه فقط غصه می چکد ولی

جانم اگر برون رود از غصه ها کم است

رخساره ای به ضربه ی دستی سیاه شد

من مانده ام که ضربه اش اینقدر محکم است

سهم علی و فاطمه هر یک جدا جدا

یک پهلوی شکسته و یک آسمان غم است

باز این چه شورش است دوباره به پا کنید

قامت دو تا شد است و قیامت همین دم است

محمد رضا ناصری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

اشعار شهادت حضرت زهرا(س) - (شکر می گویم خدا را چون که خوان فاطمه) * محمد فردوسی

2989
2

اشعار شهادت حضرت زهرا(س) - (شکر می گویم خدا را چون که خوان فاطمه) شکر می گویم خدا را چون که خوان فاطمه
باز هم گسترده شد بر شیعیان فاطمه
فاطمیّه آمد و دست مرا زهرا گرفت
تا که باشم چند روزی میهمان فاطمه
در میان مصحفش نام مرا هم او نوشت
روزی ام شد نوکری آستان فاطمه
با همه روی سیاهم آبرویم را نبرد
شد نصیبم موج عفو بی کران فاطمه
بر تنم رخت سیاه نوکری پوشیده ام
تا کمی باشم شبیه کاروان فاطمه
ما همه فرزند و او هم مادر ما شیعه هاست
شکر حق هستیم ما از دودمان فاطمه
آمدم هیئت برای مادرم گریه کنم
گریه بر عمر کم و قدّ کمان فاطمه
بسته ام احرام اشکم را که باشم مرهمش
در طوافم من به دور آشیان فاطمه
چند روزی می شود که مادرم در بستر است
بوی آتش می دهد باغ جنان فاطمه
انتقام او ب

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(باید برای فاطمه مشکی به تن کنیم) *

3019
2

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(باید برای فاطمه مشکی به تن کنیم) باید برای فاطمه مشکی به تن کنیم

باید ز داغ او دل خود پر محن کنیم

باید جان دهیم در این فاطمیه ها

باید که یک دهه فقط از او سخن کنیم

ای کاش بین سینه ی من تیر می کشید

شاید که درک غصه ی قلب حسن کنیم

از دست داده ایم مادر تازه جوانمان

خرده مگیر گریه اگر مثل زن کنیم

وقتی گریز روضه ی ما کربلایی است

باید کمی اشاره به آن پیرهن کنیم

در انتهای روضه ی زهرا نشسته ایم

گریه برای آن پسر بی کفن کنیم

یاسر مسافر

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(من میروم دگر ز کنارت پسر عمو) *

4832
6

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(من میروم دگر ز کنارت پسر عمو) من میروم دگر ز کنارت پسر عمو
دیدار ما به روز قیامت پسر عمو
من میروم و مونس شب هات میشود
یک چاه و قبر مخفی و غربت پسر عمو
من حاضرم قسم بخورم که ندیده ام
از تو به غیر مهر و محبت پسر عمو
زانو گرفته ای به بغل مثل کودکان
خیبر شکن روزهای شجاعت پسر عمو
دنیای تو مگر که به آخر رسیده است
برخیز جان من به فدایت پسر عمو
چشمت کجاست قطره اشکی به من بده
میخواهمش برای شفاعت پسر عمو
گریه مکن فدای سرت هرچه شد ؛زیاد....
.....کاری نبود عمق جراحت پسر عمو
شرمنده ام غلاف عدو دست من برید
بر دوش مانده بار خجالت پسر عمو
سید حمید رضا برقعی

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:00
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(هيچكس نيست كه دستي به دعا بردارد) *

2750

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(هيچكس نيست كه دستي به دعا بردارد) هيچكس نيست كه دستي به دعا بردارد
يا كه باري ز سر شانه‌ي ما بردارد
هركه زخمي به تن از خيبر و خندق دارد
آمده تا كه از اين خانه دوا بردارد
حُرمت خانه‌ي ما حُرمت بيت‌الله است
فاطمه با پدرش شأن برابر دارد
آنقدر زود درِ خانه پر از آتش شد
كه نشد صاحب اين خانه عبا بردارد
پسري شد سپر و مادري از پا افتاد
فضه آمد كه مگر فاطمه را بردارد
سوره‌ي كوثر حيدر سر راه افتاده
كاش پا از سرِ قرآنِ خدا بردارد
با پرِ زخميِ خود راهِ سپاهي را بست
كه علي را ببرد خانه و يا ... بردارد
محمد بختیاری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(آری صدای آه گاهی گوشه دار است) * قاسم نعمتی

3141

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(آری صدای آه گاهی گوشه دار است) آری صدای آه گاهی گوشه دار است
آثار قلبی سوخته از روزگار است
باید میان شعله ها سینه سپر کرد
در این دیاری که چنین قحطی یار است
خاک دو عالم بر سر اهل مدینه
زهرا به امداد علی مرکب سوار است
هر کس که می خواهد بداند فاطمه کیست
خون در و دیوار نقش اقتدار است
باید به خون غلطید در حفظ ولایت
ورنه ولایت محوری تنها شعار است
داغ دو دست بسته سنگین تر ز سیلی ست
باور کنید این مرد صاحب ذوالفقار است
نفرین به آن مسمار و هرکس که لگد زد
بنگر چگونه مادر ما بی قرار است
سادات خون گریند تا روز قیامت
زین گفته ام سری نهفته آشکار است
تا فضه آمد دید بار شیشه افتاد
فریاد زد نامرد بی بی ..... است
تاریخ هم مانده چه پاسخ گوید ا

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تو گفته ای که بیا نیمه شب قرار، اینجا) *

3497
2

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تو گفته ای که بیا نیمه شب قرار، اینجا) تو گفته ای که بیا نیمه شب قرار، اینجا
کنار پهلوی زخمی، سر مزار، اینجا
من آمدم سر قبرت نشد دلم آرام
که خواب رفته ای ای قلب بیقرار، اینجا
خدا کند ز مزارت بنفشه ای بدمد
که رنگ و روی تو دارد گل بهار، اینجا
از آن دو چشم کبودت مرا تماشا کن
عصای دست علی هست ذوالفقار، اینجا
چگونه پای نلرزد کنار این تربت
ز من گرفته تو را دست روزگار، اینجا
چگونه پای گذارم به خانه ی بی تو
چرا به سینه نکوبم سر مزار، اینجا
نشسته اخترت امشب به انتظار، آنجا
نشسته ام سر قبرت به انتظار، اینجا
رسیده صبح بیا تا به خانه برگردیم
به کودکان دل من مزن شرار، اینجا
سید محمد جوادی

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:43
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(زهرا که رفت از خانه اِبْکِ لِلیَتامَی) *

3053

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(زهرا که رفت از خانه اِبْکِ لِلیَتامَی) زهرا که رفت از خانه اِبْکِ لِلیَتامَی
با اشک دانه دانه اِبْکِ لِلیَتامَی
تابوت من را نیمه‌ی شب مخفیانه
بردی به روی شانه اِبْکِ لِلیَتامَی
شمع تو دیگر رو به خاموشی‌ست امشب
پس با گل و پروانه اِبْکِ لِلیَتامَی
با گیسوی آشفته و بی‌تاب زینب
همراه مو و شانه اِبْکِ لِلیَتامَی
وقتی حسن از خواب کوچه می ‌هراسد
بی تاب، بی صبرانه اِبْکِ لِلیَتامَی
هر شب لب خشک حسینم را ببین و
با آه مظلومانه اِبْکِ لِلیَتامَی
تا زنده ام با اشک خود من را مسوزان
زهرا که رفت از خانه اِبْکِ لِلیَتامَی
یوسف رحیمی

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(جان علی! جانم فدایت کَلِّمینِی) *

4809
9

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(جان علی! جانم فدایت کَلِّمینِی) جان علی! جانم فدایت کَلِّمینِی
کُشتی مرا با گریه هایت کَلِّمینِی
حرفی بزن، آهی بکش، بیچاره ام کرد
این اشک های بی صدایت کَلِّمینِی
بسته ست جان من به پلک نیمه جانت
می میرد آخر مرتضایت کَلِّمینِی
از غصه هایت با علی هم درد دل کن
ای در صبوری بی نهایت کَلِّمینِی
روضه بخوان امشب بخوان از داغ محسن
با من بگو از آن حکایت کَلِّمینِی
از ماجرای کوچه که چیزی نگفتی
تا دق نکرده مجتبایت کَلِّمینِی
پلکی بزن تا قلبهامان جان بگیرد
جان شهید کربلایت کَلِّمینِی
نیمه نگاهی کن به حال زینبین و
بردار دست از این دعایت کَلِّمینِی
ذکر شب و روزت شده «عَجِّل وَفاتِی»
آوای جانسوزت شده «عَجِّل وَفاتِی»
یوسف رحیمی

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(علی بود صدف عشق و گوهرش زهراست) *

2815
3

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(علی بود صدف عشق و گوهرش زهراست) علی بود صدف عشق و گوهرش زهراست
علی است اهل کسائی که محورش زهراست
علی است صاحب بیت شرافت و عظمت
علی ابوالحسنین است و همسرش زهراست
کسی که سینه سپر می کند برای علی
یقین،که دادرس روز محشرش زهراست
قسم به صاحب محشر که تشنه لب نشویم
علی است ساقی حوضی که کوثرش زهراست
شناسنامه ی ما روشن است هم چون صبح
علی بود پدر شیعه،مادرش زهراست
غمی نداشت نبی تا که مرتضی را داشت
غمی ندارد علی تا که یاورش زهراست
علی است حیدر کرّار خیبر و احزاب
میان کوچه ببیند که حیدرش زهراست
کشید فاطمه آه و مدینه گشت سیاه
بگفت:أشهد أنّ علی ولیّ الله
علی اصغر انصاریان

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(هرچند پهلویت شکسته ، ناتوانی) *

3124

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(هرچند پهلویت شکسته ، ناتوانی) هرچند پهلویت شکسته ، ناتوانی
دستم به دامانت، دعا کن تا بمانی
بد جور آزردند قلبت را عزیزم
شرمنده ام خیری ندیدی از جوانی
با چشم هایت درد دل کن با نگاهم
چون نا نداری تا بفرمایی زبانی
این روزها اصلاً به جای بغض بانو
انگار مانده در گلویم استخوانی
زینب چه معصومانه می پرسد که: مادر
کی باز من را روی زانو می نشانی؟
با کودکانت التماسی از تو داریم
روی زمین با ما بمان ای آسمانی
علی اصغر ذاکری

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:53
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تا میرود ز دیده ام آن صحنه های داغ) *

3185

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(تا میرود ز دیده ام آن صحنه های داغ) تا میرود ز دیده ام آن صحنه های داغ
ای زخم سینه تا دم در میبری مرا
ای زخم با لباس سفیدم چه کرده ای
داری شبیه حوصله سر میبری مرا
گفتم کمی بخوابم و آرام تر شوم
اما دوباره درد سراغ مرا گرفت
میخواستم بچرخم و پهلو عوض کنم
ناگه رگی ز پهلوی من بی هوا گرفت
شستم سر حسین و حسن را به دست خود
خوب است اگر چه فضه که مادر نمیشود
فضه سریع باش تنوری درست کن
الان علی می آید و دیگر نمیشود...
مشغول استراحتم ای زخم لج نکن
وقت نماز شب نشده پس تو هم بخواب
ای زخم لااقل دهنت را کمی ببند
ترسم ز خنده تو شود دیده ام پر آب
طرحی زدم ضرورت پنجاه سال بعد...
حیدر ببخش این همه محتاطی مرا
باید کفن ببافم و پیراهنش کنم
اسما بیار ج

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:56
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(ای آسمان عاطفه ؛پرواز بی کران) *

4194
2

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(ای آسمان عاطفه ؛پرواز بی کران) ای آسمان عاطفه ؛پرواز بی کران
بعد از تو ناتوان شده بال کبوتران
خیر النسایی و به خودت می شناسمت
دنیا نداشت غیر خودت از تو بهتران
دینم حرام اگر که به غیر تو رو کنم
تو مال ما بهشت خدا مال دیگران
شایسته است بعد بیابان نشینی ات
گوشه نشین شوند تمام پیامبران
دستش شکسته باد هر آنکه تو را شکست
نانش حرام باد هر آنکه تو را در آن.....
....کوچه فقط به خاطر یک قطعه خاک زد
باید از این به بعد بمیرند نوکران
این روزها که حرمت رویت شکسته شد
خوب است گوشواره درآرند مادران
اینها تو را زدند... غرور علی شکست
آری شکستنی است غرور دلاوران
بعد از تو احترام ندارد قبیله ات
مادر که رفت وای بر احوال دختران
علی اکبر لطیفیان

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد