شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( چند خط با مادرم درد دل كردم...) *

8920
6

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( چند خط با مادرم درد دل كردم...) چند خط با مادرم درد دل كردم...
مادر بساط اشك و دعا را بپا بكن
سجاده پهن بكن خدا را صدا بكن
تسبيح خود دوباره به دستت بگير و باز
بعد از نماز، دست به سوي خدا بكن
فهميده اي تو هم كه گره خورده كار من

دل دل نكن بيا گره بسته وا بكن
مادر تمام كار دلم لنگ يك دعاست
تو مادري... بيا پسرت را دعا بكن...
مادر براي من ز خدا هر چه خواستي
پس گير و بعد از اين طلب كربلا بكن
مادر صداي من كه به جايي نمي رسد
سجاده پهن كن تو خدا را صدا بكن...

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( ما اگر شعر و دفتری داریم / از دعاهای مادری داریم) *

2840
3

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (   ما اگر شعر و دفتری داریم / از دعاهای مادری داریم) ما اگر شعر و دفتری داریم / از دعاهای مادری داریم
شعرهامان طلاست از یُمنش / مادر کیمیاگری داریم
غزل از نامشان پر از گل شد / بین اشعار قمصری داریم
آنقدر "دانه های معنی" هست / خط به خطّش کبوتری داریم
نامتان را فقط نوشتیم و / شد قیامت! چه محشری داریم!
ما کجا و ز فاطمه گفتن؟ / ما که ذهن محقّری داریم

این هم از لطف های مادری است / اینکه توفیق نوکری داریم
آفتاب است و ما همه ذره / مادر ذره پروری داریم
مثل مرد از علی حمایت کرد / بَه! بنازم! چه مادری داریم!
ما مسلمان دست زهراییم / بهتر از این پیمبری داریم؟
أشهدُ أنَّ فاطمه ... آری / در اذان بند دیگری داریم
لب نیالوده ایم بر باده / ما که انگور بهتری داری

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی شهادت حضرت زهرا (س) ( بهارش قامتی خم دارد امسال ) *

2862
4

رباعی شهادت حضرت زهرا (س) ( بهارش قامتی خم دارد امسال ) بهارش قامتی خم دارد امسال
گلستان یاس را کم دارد امسال
چه عیدی و چه جشنی بچه شیعه؟!
حسین فاطمه غم دارد امسال!

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای شهادت حضرت زهرا (س) ( ) *

3038
2

رباعی برای شهادت حضرت زهرا (س) (  ) در فصل بهار، یاس پرپر هرگز
عید است ولی بدون مادر هرگز
بابای من و شما پیِ تابوت است
شادی وسط عزای حیدر؟ هرگز!

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( فضه ی خادمه ام دست علی یار من است) *

2703
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( فضه ی خادمه ام دست علی یار من است) فضه ی خادمه ام دست علی یار من است
چه غم از غصه و غم فاطمه غمخوار من است
فضه ی خادمه ام حافظ قرآن مجید
نفس حضرت صدیقه مدد کار من است
فضه ی خادمه ام مورد الطاف رسول
حضرت ختم رسل سید و سالار من است
ذکر شام و سحرم یا علی و یا زهراست
این ولایت نمک سفره ی افطار من است
خدمت پنج تن آل عبا کردم و زآن
صف به صف فوج ملک خادم دربار من است
بسکه پای حسن و روی حسین را شستم
لطف حق شامل حال من و افکار من است
فاطمه ان م حساس مرا کرد صدا
داغدار از غم او این دل بیمار من است
شاعر : استاد کلامی زنجانی

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( ای ملائک همه مشتاق پرستاری تو) *

3078
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  ای ملائک همه مشتاق پرستاری تو) ای ملائک همه مشتاق پرستاری تو
دل ما لک زده بر گریه بیماری تو
راز بیماری ات ای چاره درد همان
مانده پنهان ز طبیبان ، سبب زاری تو
می رهاند آنکه جهان را ز گرفتاری ها
شد گرفتار مصیبت ز گرفتاری تو

کردی از یار دفاع و نشدی خسته ، ولی
یار دلتنگ شد از خاطره یاری تو
ماندی ای فاطمه بین در و دیوار آن روز
زار شد کار عوالم ز مددکاری تو
یک طرف خصم مهاجم ، طرف دیگر تو
آفرین باد به ایثار و طرفداری تو
زخم در سینه به دیدار پیمبر رفتی
سوخت قلب علی از هجرت اجباری تو
شاعر : استاد کلامی زنجانی(تکیه گاه کلامی)

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کشته شد ) *

5739
10

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کشته شد ) تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کشته شد
میوه قلب رسول از ضربت در کشته شد
آه ای سادات عالم بر سر وسینه زنید
عصمت حق از نفس افتاد ، مادر کشته شد
صورت زهرا کجا و دست نامحرم کجا
صدمه دید آن نوگل باغ پیمبر کشته شد

می دوید آن روز نالان کودکی در کوچه ها
مادرم ، می گفت از بیداد کافر کشته شد
آه ای اهل وطن بیرون شوید از خانه ها
روح تقوا جان طاها یار حیدر کشته شد
من ندانم پشت در مسماریا شمشیر بود
فاطمه با تازیانه یا که خنجر کشته شد
نور چشم مصطفی شد پیشمرگ مرتضی
بشکند دست عدو زهرای اطهر کشته شد
شاعر : استاد کلامی زنجانی (تکیه گاه کلامی)

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( بِین این خانه که بوی پدرم می آید) *

3051
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  بِین این خانه که بوی پدرم می آید) بِین این خانه که بوی پدرم می آید
خاطرات خوشمان در نظرم می آید
گوشه ی خانه به جز گریه شفا نیست مرا
دائماً اشک ز ابر بصرم می آید
حُرمَتم خوب نگه داشته شد غُصّه نخور
هیزم و آتشِ در پشت حَرَم می آید

با لگد مُزد تو یکجا همه پرداخته شد
بی تو غم سویِ دل پر شررم می آید
سَرِشب تا به سحر سخت به خود می پیچید
بس که این درد سراغ کمرم می آید
نفسم بازدَمَش پر شده از خون آبه
سوزش درد به چشمان تَرَم می آید
سخت لاغر شده ام، سوخته ام، خسته شدم
بنگر بی تو چه دارد به سَرَم می آید
دنده ای را که شکسته چه کنم وقت نماز
نیش اَش آن زخم سراغ جگرم می آید
پیروهن بافته ام همچو کفن بهر حسین
پیروهن کهنه به کار پسرم می آید

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( برای روضه ی زهرا به ما توان بدهید ) *

3556
6

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( برای روضه ی زهرا به ما توان بدهید ) برای روضه ی زهرا به ما توان بدهید
به چشم گریه کنان اشک بی امان بدهید
برای سینه زدن در عزای مادرمان
در این حسینیه ها بیشتر زمان بدهید
میان روضه که همسایه ای بنوشت
کنار خانه ی زهرا به ما مکان بدهید

برای گریه بر آنچه آمده سرمان
به جای اشک به ما چشم خون فشان بدهید
به آه و زمزمه در روضه ها تسلایی
به قلب غم زده ی صاحب الزمان بدهید
اگر سوال شد آخر چه شد به مادر ما
فقط به دیده ی حسرت سری تکان بدهید
نمی شود که بگوییم بین کوچه چه شد /
برای مرثیه خواندن اگر زبان بدهید
به روز حشر زمان حساب ناله زنیم
فقط به خاطر زهرا به ما امان بدهید
قسم به عصمت آن چادری که خاکی شد
مزار مادرمان را نشانمان بدهید
اگر که روز

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( فضّه در باز کن امروز نگارم خوب است) *

2659
2

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( فضّه در باز کن امروز نگارم خوب است) فضّه در باز کن امروز نگارم خوب است
باغبانم پس در باغ و بهارم خوب است
از چه با هول و بلا چشم به بستر داری
با علی حرف بزن جان بسپارم خوب است
چه کنم این همه از کوثر من خون نرود
مرحم تازه به زخمش بگذارم خوب است

فاطمه جان، همسر خوبم، عزیزم پاشو
اینکه من بی سپرم، یار ندارم خوب است
نگران من و این حالم و این خانه مباش
تو که خوبی همه ی ایل و تبارم خوب است
از خدا خواسته ام بعد تو و سوختنت
درب این خانه شود سنگ مزارت خوب است
چه کنم فاطمه جان تا که دلت وا بشود؟
مهر و سجّاده و تسبیح بیارم خوب است
قول دادم نکنم گریه، بخندی که نشد
بزنم زیر همه قول و قرارم خوب است

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( رسیــده نوروز و دلــها شـــاد و خـرّم همه در فکر دیدارند باهم) *

2886
3

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( رسیــده نوروز و دلــها شـــاد و خـرّم همه در فکر دیدارند باهم) رسیــده نوروز و دلــها شـــاد و خـرّم همه در فکر دیدارند باهم
همه آمـــــاده اند سـفـــره بچیننـــد به فکر سفره های هفت سینند
منم در سفره دارم هفت سیــن را ولی توام شده با داغ زهرا(س)
بُوَد ســـین نخستیــن سیلی کین بروی مادرم با دست سنگین

ببیـن بـر سفره ســین دومــــــم را که سویی نیست بر چشمان زهرا(س)
بگویــم ســین ســوم تـــا بـسوزی که مادر سوخت بین کینه توزی
ازیـن مـــاتم دل حیدر غمین است که سین چهارمم سقط جنین است
بروی سفره سین پنجم این است سر سجاده اش زینب حزین است
شـده سفــره پـر از اشک شبانــه ششم سین مانده سوت و کور خانه
چـه گویـم ای عزیــز از سیـن آخـر بُوَد آن سینـه مجـــــروح مادر.

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

غزلی در شهادت ام ابیها حضرت فاطمه (س) - (شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان) *

3102
2

غزلی در شهادت ام ابیها حضرت فاطمه (س) - (شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان) شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان
نمی یابم تو را ای در جهان مانند جان پنهان
فرشته مست دنبال صدایش راه می افتد
کسی که می برد نام تو را زیر زبان پنهان
رمان آفرینش با علی جذاب شد اما
تو قدرت در تمام جمله های داستان پنهان
زمان جاهلیت هیچ فکرش را نمی کردند
کمال مردها باشد میان دختران پنهان
در اطراف رسول الله آگاهانه می دیدی
چه شیطانی ست پشت چهره های مهربان پنهان
همه دیدند حق تنهاست، پهلوی تو زد فریاد
صدایش ماند اما در سکوتی بی امان پنهان
خزان زودرس وقتی سراغ باغ می آید
که گل خوب است باشد از نگاه باغبان پنهان
تو از قلب علی دلباز تر قبری نمی خواهی
از اول بوده ای در بهترین جای جهان پنهان
تو جان حید

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا (س) ( وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد) *

4173
6

شعر مرثیه حضرت زهرا (س) ( وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد) وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد
چشمان غصّه دار فلک پر ستاره شد
ناموس کبریا وسط کوچه های تنگ
محصور یک شقی صفتِ بدقواره شد
تهمت زد و به دختر طاها دروغ بست
داعیّه دارِ دین، پسرِ زشت قاره شد

گفتم، گفت زود سند را بده به من
گفتم، بعد از آن که ستم بی شماره شد
با پنجه وسعت فدک اش را وجب گرفت
سیلی برای غصب فلک راه چاره شد
گفتند مست بود و صدایی نمی شنید
آنقدر زد که غنچه یاس اش عصاره شد
پا زد که بارِ شیشه ی آنرا بیفکند
اوّل نشد ولی چو لگد زد دوباره شد
چادر به پای مادر سادات گیر کرد
افتاد روی خاک و دلش پر شراره شد
گفتند یک طرف زده سیلی ولی حسن
پیگیرِ جستجوی دو تا گوشواره شد

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر برای فاطمیه و ور.د به فاطمیه - (سلام فاطمیه، سلام ماه ماتم) *

7987
12

شعر برای فاطمیه و ور.د به فاطمیه - (سلام فاطمیه، سلام ماه ماتم) سلام فاطمیه، سلام ماه ماتم
سلام اشک و گریه، سلام ناله و غم
سلام ای سیاهی، سلام ای کتیبه
سلام بزم روضه، سلام نوحه و دم
سلام سینه زن ها، سلام گریه کن ها
سلام سوز سینه، سلام اشک نم نم
سلام مادر ما، سؤال کَیفَ حالک؟
سلام آتش و در، سلام زخم مرهم
سلام عصمت الله، سلام عفّت الله
سلام ای رشیده، سلام قامت خم
سلام لطمه دیده، سؤال! محسنت کو؟
کجاست غنچه ی تو، کجاست یار و همدم
سلام بی نشانه، سلام درد شانه
سلام خاک کوچه، سلام مسجد غم
سلام ای مدافع، سلام دست رافع
سلام دست مجروح، سلام روی مبهم
سلام دل شکسته، سلام دست بسته
سلام شیر خیبر، سلام مرد عالم
سلام شاه مردان، سلام چشم گریان
سلام مرد خانه، سلام چشم محرم

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( چقدر دست قلم نزد او فقیرتر است) *

2841
2

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( چقدر دست قلم نزد او فقیرتر است) چقدر دست قلم نزد او فقیرتر است
چقدر بغض در این واژه ها اسیرتر است
دخیلمان به ضریحش در آسمان بسته ست
زیارت حسن اینگونه بینظیرتر است
فقط نه خون شهیدان قدم قدم جاریست
به قطره قطرهی خون دل این مسیر تر است

تمام شیعه مگر خادم بقیع شوند
غبارروبی این بقعه وقتگیرتر است
نه ، کاخهای طلا سلطنت نمیسازند
امیر خاکی دلهای ما امیرتر است

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (در آن قبیله که یک عمر نوکری رسم است ) * محسن حنیفی

7592
3

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (در آن قبیله که یک عمر نوکری رسم است ) در آن قبیله که یک عمر نوکری رسم است

به اسم اعظم تو کیمیاگری رسم است

غلام ایل و تبارت شدم ز کودکی ام

که در قبیله ی تو ذره پروری رسم است

حرم نداری و وقتی نمی شود بپرم

شکسته بال شدن چون کبوتری رسم است

سلام دادن ما بر قد شکسته ی تو

در این حسینیه ها پای هر دری رسم است

شبیه گریه ی تو گریه های مادرها

زداغ کوچه فقط زیر روسری رسم است

ز چشم زخمی خود کار میکشی بانو

حسین و گریه بر او روز آخری رسم است

مرا ز کوچه به گودال نیزه ها بردی

گریز روضه زدن جای دیگری رسم است

شکست پهلوی مردی میان یک گودال

که سهم بردن از ارث مادری رسم است

شاعر : محسن حنیفی

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( بس تیر دارد می کشد پهلو به بازو) *

2872
0

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( بس تیر دارد می کشد پهلو به بازو) بس تیر دارد می کشد پهلو به بازو
یک گوشه شیری ریسمان در دست افتاده
یک گوشه هم افتاده یک آهو به بازو
این چه بهاری بود که رویید ،آن روز
در پشت در شاخه گل شب بو به بازو
شاید اگر دست تو را دشمن نمی زد
در کربلا دستی نشد بازو به بازو
دیگر شبیه آنچه در آن خانه رخ داد
بالا نخواهد رفت دستی رو به بازو
هنگام غسل تو سر یک زخم وا شد
حیدر نبرده تا به اکنون بو به بازو
شاعر : نادر حسینی

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرن زهرا (س) ( شب های درد و نافله و بی قراری ام) *

5046
16

شعر شهادت حضرن زهرا (س)  ( شب های درد و نافله و بی قراری ام) شب های درد و نافله و بی قراری ام
چشم خداست شاهد شب زنده داری ام
گاهی میان گریه که از هوش می روم
اشک علی ست آن که میاید به یاری ام
چندی ست نان نپخته و کاری نکرده ام
شرمندۀ کنیزم از این خانه داری ام

پیری زودرس به سراغ من آمده
برگ و بری ندارم اگر چه بهاری ام
همسایه ها به مرگ من انگار راضی اند
دلگیر از این محله و این هم جواری ام
زخمم به یک اشاره دهن باز می کند
شب تا سحر مراقب این زخم کاری ام
آتش حریف سوره قرآن نمی شود
من کوثرم که در دل تاریخ جاری ام
من رهبرم علی ست که حق در مدار اوست
شکر خدا شهید ولایت مداری ام
شاعر : مصطفی متولی

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

السلام علیکِ یا زهرا چه بلایی سر تو آوردند * جعفر ابوالفتحی

3598
7

السلام علیکِ یا زهرا    چه بلایی سر تو آوردند روضه حضرت زهرا (س)

السلام علیکِ یا زهرا

چه بلایی سر تو آوردند

پهلویت را فقط نه با پاها

با ته یک غلاف آزردند

ادامه در ادامه مطلب ...

بین دیوار و در به زینب گفت

چادرم را بکش به روی تنم

تا مبادا کنار دیده ی تو

خون سینه بریزد از بدنم

بین دیوار و در به حیدر گفت

به کجا می روی عزیز دلم

گر بدون عزیز خود رفتی

تا قیامت ز روی تو خجلم

ضرب سیلی چقدر محکم بود

قدتان هم چو دخترت خم بود

جاری از سینه تو خونابه

جاری از دیده ی تو زمزم بود

چل حرامی و شوهرت تنها

سیلی و چهره ی کبود شما

زینب و دیدن در و دیوار

حیدر و ناله های واویلا

سروده جعفر ابوالفتحی

حرم شاه – بانک اشعار مذهبی

چاپ اشعار جعفر

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر در مدح و شهادت حضرت زهرا (س) از لطیفیان - (قصد كرده است خدا جلوه ي ديگر بكشد) *

3215
2

شعر در مدح و شهادت حضرت زهرا (س) از لطیفیان - (قصد كرده است خدا جلوه ي ديگر بكشد) قصد كرده است خدا جلوه ي ديگر بكشد
سوره يِ مريمي از سوره يِ كوثر بكشد
بگذاريد همين جا به قدش سجده كنم
نگذاريد دگر كار به محشر بكشد
دختر اين است اگر، فاطمه پس حق دارد
از خداوند فقط مِنَّت دختر بكشد
مادر ِ دَهر نزائيد و نخواهد زائيد
آنكه را از سر ِ اين آينه معجر بكشد
بالِ جبريل به اين قُبه تمايل دارد
تا دمشق هست چرا جاي دگر پر بكشد؟!
زينب آنقَدر بزرگ است كه آماده شده است
يك تنه جام بلاي همه را سر بكشد
قبل از ايني كه خودش جلوه كند آماده ست
عالمي را به تماشايِ برادر بكشد
شاعر: علی اکبر لطیفیان

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 09:26
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

شعر در مورد شهادت حضرت زهرا(س) و ایام فاطمیه - (زهرا! گمان کنم که زمان سفر شده) * محمد فردوسی

15411
31

شعر در مورد شهادت حضرت زهرا(س) و ایام فاطمیه - (زهرا! گمان کنم که زمان سفر شده) زهرا! گمان کنم که زمان سفر شده

خواب و خوراک تو چه قدر مختصر شده

داری برای مرگ خودت می کنی دعا

امّا غروب عمر علی جلوه گر شده

در زیر بار غم، بدنت آب رفته است

حالت شبیه حال دل محتضر شده

در خانه هم برای علی رو گرفته ای!

این صورت کبود تو هم دردسر شده

حرفی بزن وگرنه که دق می کند حسن

حرفی بزن ببین حسنم، جان به سر شده

خیلی دلت برای حسین شور می زند

« جانم حسین » های تو غرق شرر شده

در پشت در چه بر سرت آمد که این دو ماه

دارو دگر به زخم تنت بی اثر شده؟!

فهمیده ام که دست به پهلو گرفته ای

هر چه که پیش آمده از « میخ در » شده

کمتر نفس بکش به خدا می کشی مرا

خونابه های پهلوی تو بیشتر شده

شاعر

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 09:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار ایام فاطمیه -( غروب جمعه همیشه برایم دلگیر است ) * رضا باقریان

5

اشعار ایام فاطمیه -( غروب جمعه همیشه برایم دلگیر است ) غروب جمعه همیشه برایم دلگیر است
دلم به زلف فراقت چه دلگیر است
برای اینکه بیایی خدا خدا کرده ام
بیا که غیبت تو لحظه لحظه اش دیر است
شبی بیا به سراغم ، بگو که ای آقا
خلاصه عاقبت ما چگونه تعبیر است
من و تو فاصله داریم ، العجل آقا
میان من و تو اینگونه شرح و تفسیر است
ندیده عاشق رویت شدم ، ولی هر شب
جمال فاطمیت پیش دیده تصویر است
خلاصه ای گل زهرا دلم گرفته بیا
غروب جمعه برایم همیشه دلگیر است

شاعر : رضا باقریان

  • دوشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 08:52
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

اشعار دهه فاطمیه -( ای بی خیالان مدینه آی دلقک ها ) * وحید قاسمی

2641
3

اشعار دهه فاطمیه -( ای بی خیالان مدینه آی دلقک ها ) ای بی خیالان مدینه آی دلقک ها
من باشما هستم, شماها-ای مترسکها-

دین در خطر افتاده وخیل شما هرشب
سرگرم ومشغولید با تنبور و تمبک ها

در حق اسلام ومسلمانان جفا کردند
در خواب خرگوشی فرورفتید طفلک ها

محشر بهای عافیت خواهی تان ناراست
دل بکنید از سکه های توی قلکها

مردی ندیدم پشت مولای مرا گیرد
شهر مدینه شهر ترسوهاست , کودک ها

جای تحول گریه ام آزارتان داده است؟
کج فهم های سامری مذهب -مترسک ها-

شاعر : وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) -( والشّمس را با نور بر رویش نوشتند ) * ایوب پرندآور

3556
11

شعر شهادت حضرت زهرا (س) -( والشّمس را با نور بر رویش نوشتند ) والشّمس را با نور بر رویش نوشتند
والّیل را با مشکیِ مویش نوشتند

ترکیبی از توحید و قدر و آیه ی نور
در قوسیِ محراب ابرویش نوشتند

او نسخه ی مخصوصی از خطّ خدا بود
پیغمبران بسیار از رویش نوشتند

دریا، قلم، کاغذ، مرکّب هم کم آمد
وقتی ثواب چند یا هویش نوشتند

تسبیح ها صد بار دورش چرخ خوردند
سجّاده ها از درد زانویش نوشتند

همسایه ها قدرش ندانستند، هر چند
هجده بهار از خُلق، از خویش نوشتند

شلاق ها از این حسادت، گُر گرفته
خطّ کبودی روی بازویش نوشتند

عاشق که شد اسم علی را درب و دیوار
با خطّ میخی روی پهلویش نوشتند

در بستر زخمی کبود افتاد از پا
تنها و تنها گریه دارویش نوشتند

روز سیاهی بود، حتّی دشمنان

  • سه شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نوحه واحد در مورد شهادت حضرت زهرا از میثم میرزایی (اگرچه از دنیا و آدماش سیری) *

4328
5

نوحه واحد در مورد شهادت حضرت زهرا از میثم میرزایی (اگرچه از دنیا و آدماش سیری) نوحه واحد به همراه سبک

اگرچه از دنیا و آدماش سیری
برای توزهرا خیلی زوده پیری
بگو باحیدر چی شد باتو پشت در
که راه میری ودست به پهلو میگیری
در یم غم ساحل حیدر روشنی منزل حیدر دوری تو قاتل حیدر
ببین یارحیدر گرفتار حیدر
به تو پشتم گرمه علمدار حیدر
(مرو یا فاطمه)
***********

نمی دونم حسن توکوچه چی دیده
که از اونروز تاحالا رنگش پریده
نرو از پیشم زهرا که بعد از تو
جواب سلام علی رو کی میده؟
تو که حال منو میدونی دیگه نمونده تو پام جونی غزل رفتن و میخونی
کمی مدارا کن دلم رو شیدا کن
یه بار پاشو زهرا علی رو صدا کن
(مرو یا فاطمه)
***********
بارفتنت قلب حیدر میسوزه
زداغ تو ازپاتاسر میسوزه
چه حالی میشی بب

  • پنج شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دانلود مداحی ایام فاطمیه به همراه متن - (چادر زهرا روسرامون فدای زهرا مادرامون) * میثم میرزایی

11082
29

دانلود مداحی ایام فاطمیه به همراه متن -  (چادر زهرا روسرامون     فدای زهرا مادرامون) متن نوحه به همراه فایل صوت سبک

چادر زهرا روسرامون فدای زهرا مادرامون

نمی رم ازپیش تو بانو چقدر که داری توهوامون

شکر خدا تادم لحد

سایه ی زهرا رو سرمه

جار میزنم بابام علی و

حضرت زهرا مادرمه

یاور حیدر یافاطمه

*******************

غصه ی حیدر سه تا چیزه طناب ودست وروی نیلی

روز علی روسیاه کرده چادر خاکی جای سیلی

میگه به حیدر بااشک وآه

وصیتو وقت جون دادن

خیلی هواست باشه علی

تشنه نمونه حسین من

یاور حیدر یا فاطمه

*******************

شبای جمعه توی هیئت صدات زدم من بی نهایت

شکر خدا که تو جوونی شدم غلامت تاقیامت

مگه قبول نیست نوکری ام

چی میشه مادر کنی نگام

از تو چه پنهوون بی تابم و

هو

  • پنج شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن روضه براي فاطميه از سازگار- (اهل جحیم، شعله بـه باغ جنان زدند) *

2989
2

متن روضه براي فاطميه از سازگار- (اهل جحیم، شعله بـه باغ جنان زدند) اهل جحیم، شعله بـه باغ جنان زدند
با این شرر شراره به هفت آسمان زدند
با ضـرب تازیانـه و ضـرب غلاف تیغ
بر جسم پاک فاطمه تا پای جان زدند
با کینـۀ غدیــر بــه نامـوس کبریـا،
تا داشتند اهـل سقیفـه تـوان، زدند
بر صورتی کـه مصحف پروردگار بود
سیلی به پیش چشم امام زمان زدند
این غم کجا بـرم که سر منبر رسول
بنشسته و به فاطمه زخم زبان زدند؟
این غم کجا برم که همای بهشت را
از بیـن خانـه، بـردن مـولا بهانه بود
وارد نگشته، فاطمـه را بی‌امـان زدند
اذن دخــول اگــر نگــرفتند در ورود
دیگـر چــرا لگـد بـه در آستـان زدند؟
آن ضربه‌ای که خورد به بازوی فاطمه
تـا روز حشـر بـر جگـر شیعیـان زدند
«میثم!» همان لگد که به پ

  • جمعه
  • 9
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مصيبت حضرت فاطمه از ميثم - (دیگر کسـی نمی‌زنـد از بیتِ ما دری) *

2890
2

شعر مصيبت حضرت فاطمه از ميثم - (دیگر کسـی نمی‌زنـد از بیتِ ما دری) دیگر کسـی نمی‌زنـد از بیتِ ما دری
از مـن غریب‌تـر نتـوان یـافت مادری
سلمان هم از عیادت من پا کشیده است
ای مرگ، لااقل تو به زهرا بزن سری
چون شمع، آب گشته‌ام از آتش فراق
دیگـر نمانـده از مـن مظلومه پیکری
ای کاش بهـر یاری مـا بـود حمزه‌ای
ای کـاش یـار شیـر خدا بود جعفری
جـز مـن میـان آن همـه اولاد انبیـا
دنـیا ستـم نکـرده بـه دخت پیمبری
تا گشته است دور زمان، چشم روزگار
مثـل علی غریب ندیـده است رهبری
جز من به پیش دیدۀ گریان همسرش
نقش زمین نگشته در خـانه همسری
پهلویــم از فشـار شکست و نداشتم
جز محسنم به پشت در خانه یـاوری
من دخت مهربـانیم و روی صــورتم
مانده است جای سیلی دیو ستمگری
«میثم!» هنــوز د

  • جمعه
  • 9
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 10:58
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س) - ( اجـر و پــاداش رسالت، شعلـۀ آذر نبود) *

2363
1

اشعار شهادت حضرت زهرا(س) - ( اجـر و پــاداش رسالت، شعلـۀ آذر نبود) اجـر و پــاداش رسالت، شعلـه آذر نبود
این همـه آزار، حق دخـت پیغمبـر نبود
چهرۀ انسیـه الحـورا و ضـرب دست دیو
فاطمـه آخــر مگـر محبوبــۀ داور نبود؟
فاطمه نقش زمین گردید و مولا گفت آه!
حیف! حیف! آنجا جناب حمزه و جعفر نبود
از فشار در همه اعضای او درهم شکست
فضه را می‌خواند و بالای سرش مادر نبود
دست او بشکست اما دست مولا را گشود
غیر او کـس را تـوان یـاری حیـدر نبود
فاطمـه تنهـای تنهـا در پـس در اوفتاد
هیچ‌کس جز فضه آن مظلومه را یاور نبود
در میان آن همه دشمن که زهرا را زدند
سنگ‌دل‌تر هیچ‌کس از قنفذ کافـر نبود
قاتل بیدادگر با پـا صـدف را می‌شکست
در میان آن صدف آخـر مگر گوهر نبود
بر تسلای دل صـاحب‌عـزا

  • جمعه
  • 9
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن شعر فاطميه (س) - (جان مادر! چند روزی چهره پوشیدی ز من) *

2587
2

متن شعر فاطميه (س) - (جان مادر! چند روزی چهره پوشیدی ز من) جان مادر! چند روزی چهره پوشیدی ز من
از چه می‌پیچی به خویش و ساکتی؟ حرفی بزن!
دختـرم! از دردِ مـادر بـا پـدر چیزی مگو!
با علـی از داستـان میـخ در چیــزی مگو!
جان مادر! روگرفتـی دست بـر پهلـو چرا؟
فاش برگـو نیست در فرمان تـو بـازو چرا؟
دخترم! جـای غـلاف تیـغ را تـو دیـده‌ای
آفرین بر تو که حتی از حسـن پوشیده‌ای
جان مادر! بیشتـر از مـا چـرا گرید حسن؟
او چه دیده بین کوچه که ندیده چشم من؟
دخترم! از ماجـرای کوچه تا هستم نپرس!
زین سخن صرف‌نظر کن از برادر هم نپرس!
چشم مادر! پس به من از چادر خاکی بگو!
ماجـرای چــادر خــاکی و هتــاکـی بگو!
دخترم! چشمم سیـاهی رفته و خوردم زمین
مجتبی دستم گـرفت و خانـه آور

  • جمعه
  • 9
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد