شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه-زمینه 8 -( مرو نور بصرم بمان بالای سرم ) * رضا باقریان

7

اشعار فاطمیه-زمینه 8 -( مرو نور بصرم بمان بالای سرم ) مرو نور بصرم
بمان بالای سرم
با چشمای بی رمق زهرا
ببین چشمون ترم
صبر کن ای نور دیده
ای ز دنیا دل بریده
در پی ات پای برهنه
دخترت زینب دویده
می بری تو دل ز حیدر
همسر پهلو شکسته
گویی یا با رفتن تو
رشته ی عمرم گسسته
مرونور بصرم.........
مثل تو قدر خمیده
تا حالا حیدر ندیده
بین کوچه قامت تو
همچو زانویم خمیده
کعبه ی پهلو شکسته
حیدرت در غم نشسته
بین بستر ماندن تو
کرده قلبم را شکسته
مرو نور بصرم......

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه _ زمینه 9 -( آتیشا شعله ور شده ) * رضا باقریان

12

اشعار فاطمیه _ زمینه 9 -( آتیشا شعله ور شده ) (واویلا واویلا )3
آتیشا شعله ور شده
کبوتر پشت در شده
پدرم خون جگر شده می خونه
خدا نکنه که مادری پیش نگاه پسری
بیفته روی خاکا واویلا
خدا نکنه کبوتری کبوتر بی بال و پری
بسوزه تو آتیشا واویلا
واویلا واویلا

آسمون واژگون شده
چشمامون غرق خون شده
مادرم ناتوون شده می خونه
خدا نکنه تو بستری
به پیش چشم همسری
خون بشینه رو چشما واویلا
خدا نکنه که دختری همراه با برادری
دم بگیرن وا اما واویلا
واویلا واویلا 3

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - واحد 1 -( ای بانوی خمیده پاشو ببین من حیدرم ) * رضا باقریان

10

اشعار فاطمیه - واحد 1 -( ای بانوی خمیده پاشو ببین من حیدرم ) ای بانوی خمیده پاشو ببین من حیدرم
چشاتو وا کن و ببین نشسته اینجا دخترم
نگاش بکن دلش شکسته
تار و پودش از هم گسسته
بالا سرت ،غمین نشسته
واویلتا،واویلتا از این زمونه
واویلتا،واویلتا اشکام روونه
واویلتا،واویلتاقدت کمونه
آه و واویلا از دل زینب
منو نذار بی هم نفس
میون شهر دشمنا
خودم دیدم نفس زدی
عزیز من تو آتیشا
کبوترم پراتو وا کن
برا خودت ، یه بار دعا کن
بچه هات و ، بازم صدا کن
واویلتا،واویلتا رنگت پریده
واویلتا،واویلتا قدت خمیده
واویلتا،واویلتا مرو شهیده

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 18:49
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه _واحد 4 -( میون این بستر چه خسته می نالی ) * رضا باقریان

18

اشعار فاطمیه _واحد 4  -( میون این بستر چه خسته می نالی ) میون این بستر چه خسته می نالی
مث نفس هایم گسسته می نالی
ز درد بازوی شکسته می نالی
خدا کنه امشب نری تو از خونه
ببین دل بابام علی پریشونه
برای دردای تو روضه می خونه
ستاره ی شب حیدر شدی فدای رهبر یا زهرا
حسن دلش پریشونه شبا ز کوچه می خونه یا زهرا
مزن قناری علی پرپر
شدی به کوچه حامی رهبر
رسیده جون من ز غصه ها بر لب
برایت ای مادر دعا کنم امشب
شفا بده یا رب تو مادر زینب
مزن به دل سنگ جدایی از حیدر
خدا شفات میده به حق پیمبر
به پیش طفلانت دگر مزن پرپر
اگه بری کی میمونه تو کربلا کی میخونه واویلا
ببین که در شو رو دیدم کفن نداره حسینم واویلا
کفن نداره شاه لب تشنه
یه روز میاد میره زیر دشنه

شاعر : رضا باق

  • پنج شنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

مدح و مصیبت -( رویت عجیب مثل پدر باوقار بود ) * جعفر ابوالفتحی

2809

مدح و مصیبت -( رویت عجیب مثل پدر باوقار بود ) یا فاطمه الزهرا س

رویت عجیب مثل پدر باوقار بود
جبریل از وقار تو در احتضار بود
الحق وجود پاک تو در بیت مرتضی
زینت برای حیدر دلدل سوار بود
بی شک خدای عزوجل قبل خلقتت
در فکر خلق کردن یک افتخار بود
خالق به خود تبارک و احسنت گفته است
چون خلقت وجود تو یک شاهکار بود
در عالم معانی و قبل از وجود لوح
عصمت ز خجلت روی تو در استتار بود
می شد پر اشک، پلک تو با دیدن علی
چشمت در این قضیه چه بی اختیار بود

حالا برعکس، قلب علی بی قرار توست
از صبح تا غروب فقط در کنار توست

رو از رخم نگیر که چشمم پر آب شد
از هجر هم نگو که دل من کباب شد
ابری میان شمس و مه خانه آمد و
بین من و تو دست مغیره حجاب شد
چیزی نشد که فاطمه

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد زنجانی

زمینه شهادت حضرت زهرا(س) به سبک (ای شه تشنه) -( ای گل حیدر چرا پریشانی ) * محمد زنجانی

5193
11

زمینه شهادت حضرت زهرا(س) به سبک (ای شه تشنه) -( ای گل حیدر چرا پریشانی ) ای گل حیدر چرا پریشانی

چرا نمازت را نشسته میخوانی

رو مگیر ازمن که بی کس و یارم

بعد تو افتد گره به هر کارم

دگر بی یارو یاورم

مرو ای همه باورم

(مرو فاطمه جانم)

*************

پر مکش آخر زخانه حیدر

ذکر طفلانت شده مرومادر

بغض سنگین حسن مرا کشته

اشک شاه بی کفن مرا کشته

مرو یار جوانم

بمان ای قدکمانم

(مرو فاطمه جانم)

*************

من بمیرم که پر از غم و دردی

مرگ خود را از خدا طلب کردی

خاطرات تو نمیرود از یاد

بیا و حیدر را مکن دشمن شاد

تویی آرام جانم

توی روح و روانم

(مرو فاطمه جانم)

*************

شادی روح همه اسیران خاک علی الخصوص "حاج رضا انصاریان" عزیز (صاحب سبک) صلوات.

شاعر

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 10:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

فراق زهرا(س) -(فاطمه همسرم ای گل پرپرم ) * اسماعیل تقوایی

974
1

فراق زهرا(س) -(فاطمه همسرم ای گل پرپرم ) (سبک الهه ناز)

فاطمه همسرم ای گل پرپرم

هجر روی ترا نباشد باورم

وز غمت جان علی رسیده به لب

روز من بی تو زهرا.. گشته همچو شب..فاطمه..فاطمه

فاطمه یا فاطمه..زهرا یا زهرا(۲)فاطمه فاطمه

__________________

بعد تو حیدرت..گشته زار وغریب

دارم بر لب خود. ذکر امن یجیب

چه سازم بایتیمان..به هجران تو

همه اند هر روز وشب پریشان تو.. فاطمه فاطمه

فاطمه یا فاطمه..زهرا یا زهرا (۲)فاطمه فاطمه

______________________

جای تو زینبت..خانه داری کند

دور از چشم پدر.. بیقراری کند

چادر خاکی تو کشیده سرش

با کارش..یاد پدر..آید مادرش..فاطمه فاطمه

فاطمه یا فاطمه زهرا یا زهرا(۲)فاطمه فاطمه

  • چهارشنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه -( خیلی دلم گرفته،کجایی بهار من ) * رضا باقریان

46

اشعار فاطمیه -( خیلی دلم گرفته،کجایی بهار من ) خیلی دلم گرفته، کجایی بهار من
از کف ربوده ای همه صبر و قرار من
یک شب بیا کنار من خسته از گنه
دستی بکش به روی سرم ای نگار من
در این فراق ، از سر شب تا سحر
بارانی است دیده ی چشم انتظار من
حالا که دوره پنجه ی غم گیر کرده ام
رحمی نما به اشک من به اشک من و حال زار من
بال و پرم شکسته ، اگر پر نمی زنم
حالا که بی پرم ، تو بیا در کنار من
هر جا که هستی کرببلا یا مدینه ای
آقا ، فدای تو همه دار و ندار من

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه -( با سلام و درود آقا جان، جمعه ها با تو عالمی دارم ) * رضا باقریان

37

اشعار فاطمیه -( با سلام و درود آقا جان، جمعه ها با تو عالمی دارم ) با سلام و درود آقا جان، جمعه ها با تو عالمی دارم
روز جمعه غروب دلگیرش ،اشک چشمان نم نمی دارم
تا نیایی دلم پریشان و ،اشک چشمم همیشه می بارد
تا بیایی خلاصه ای آقا ،درنبود تو ماتمی دارم
گره کور خورده در کارم، پایبند گناه و معصیتم
نظری کن که وا شود گره ام، که دو چشمان زمزمی دارم
فاطمیه شده نمی آیی ؟،همه جا روضه می شود بر پا
سر در این حسینیه نام ، مادرت را به پرچمی دارم
فاطمیه کجایی آقا جان ، هر کجایی سرت سلامت باشد
فاطمیه که می شود با تو ، جمعه هایش چه عالمی دارد
العجل یابن فاطمه آقا ، مادرت پشت در فتاده بیا
گفت مهدی برس به فریادم ، بین این سینه ام غمی دارم

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه -( جگر می شوم تا بسوزانیم ) * رضا باقریان

19

اشعار فاطمیه -( جگر می شوم تا بسوزانیم ) جگر می شوم تا بسوزانیم

مرا مثل باران ببارانیم

سحر می شوم تا که در کت کنم

شبیه دو چشمت بگریانیم

و من در نبود حضور شما

شب و روز گرم غزل خوانیم

عزیز دل حضرت فاطمه

بیا رحم کن بر پریشانیم

بیا و مرا شاد و سر مست کن

که من در فراق تو زندانیم

شبیه تو من هم به سر می زنم

غزادار آن لعل عطشانیم

آمدنت دیر می شود

(وقتی دلم از این و آن سیر می شود)

آقا بیا که آمدنت دیر می شود

آری اگر نیایی و تنها گذاریم

شیطان برای بنده ی تو شیر می شود

این جمعه ها دعای من آقا فقط تویی

پس کی دعای غمزده تعبیر می شود

با این همه گناه و معاصی کجا روم

اعمال من به سینه ی تو تیر می شود

یا عاقبت تو می رسی و من نماند

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه -( با پهلوی شکسته چرا کار می کنی ) * رضا باقریان

16

اشعار فاطمیه -( با پهلوی شکسته چرا کار می کنی ) با پهلوی شکسته چرا کار می کنی
با کار خانه حال مرا زار می کنی
فضه برای کار خانه مهیاست فاطمه
خود را چرا تو خسته و بیمار می کنی
با کار خانه حال تو بهتر نمی شود
خود را به درد سر،گرفتار می کنی
گریه برای درد تو دارو نمی شود
گریه مکن که چشم ترت تار می کنی
خود را برای شیر خدا ، بین کوچه ها
با پهلو شکسته طرفدار می کنی ؟
دغ مرگ می شویم ، و از هوش می رویم
وقتی اشاره جانب مسمار می کنی
در بین حجره حضرت حیدر به ناله گفت
با پهلوی شکسته چرا کار می کنی

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار مناجات با امام زمان (عج) ایام فاطمیه -( قرار قلب بی قرارم ، اي آبرو و اعتبارم ) * یوسف رحیمی

4067
3

اشعار مناجات با امام زمان (عج) ایام فاطمیه -( قرار قلب بی قرارم ، اي آبرو و اعتبارم ) قرار قلب بی قرارم ، اي آبرو و اعتبارم
اینه همه حرفم تویی تو ، دار و ندارم
یه عمره آقا چشم به راهم، محتاج ی گوشه نگاهم
در آرزوي دیدن تو، لبریز آهم
میدونی از اول ، من به تو دل بستم
رهام نکن آقا ، ببین تهیدستم
تو من رو می شناسی ، کارم گدائیه
من تو رو می شناسم ، کارت آقائیه
میدونی از اون بچگی هام ، شد هیئت تو دین و دنیام
ایشالا که تا زنده هستم ، تویی تو آقام
اشک زلال توي روضه، برام یه عمره توشه می شه
در حسرت ش شگوشه قلبم، ششگوشه میشه
آقا شبِ جمعه ، چه بی شکیب میشم
می دونی بی تابِ ، شمیم سیب میشم
منو ببر باز هم ، تا حرمت آقا
آخه حساب کردم ، رو کرمت آقا

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

زهرا (س) رفت -( مادری پاک تر ز دریا رفت ) * محسن اوجانی

2485
2

زهرا (س) رفت -( مادری پاک تر ز دریا رفت ) مادری پاک تر ز دریا رفت
همه ی روزهای زیبا رفت

پس از آن اتفاق غم آمد
خنده دیگر ز روی لبها رفت

ماجرا از آنجا شروع شد که
فاطمه اندکی قبل مولا رفت

بود حیدر میان خانه ولی
چادرش روی سر کشید و تنها رفت

بی حیا هیزم آورد و آتشی افروخت
ناگهان ازدحام گشت و دود بالا رفت

لحظه ای بعد مرتضی بشنید
ناله اش سوی عرش اعلا رفت

لگدی خورد سینه اش که سنگین بود
ثلث سادات با همین ضربه یکجا رفت

حامله بود و میخ باعث شد
محسنش پشت در ز دنیا رفت

شدت ضرب و شتم بس که بالا بود
کمتر از نود روز بعد زهرا رفت

شاعر : محسن اوجانی

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

جان حیدر -( چه سازم با فراغت جان حیدر ) * اسماعیل تقوایی

2635
3

جان حیدر -( چه سازم با فراغت جان حیدر ) چه سازم با فراغت جان حیدر
بسوزم من زداغت جان حیدر

زکوی وبرزن شهر مدینه
بگیرم من سراغت جان حیدر

چراغ عمر من بودی تو زهرا
شده بی سو چراغت جان حیدر

بیا جانا دوباره حامی ام شو
نما باما رفاقت جان حیدر

زبسکه کودکان زاری نمایند
علی را رفته طاقت جان حیدر

به روی بسترت زینب فتاده
میان آن اتاقت جان حیدر

زند این خاطره آتش به جانم
به مردن اشتیاقت جان حیدر

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری از زبان حضرت زهرا به رسول الله -( اصلا نفوذ خطبه ی من بی اثر شده است... ) * محمد جواد شیرازی

2847
4

شعری از زبان حضرت زهرا به رسول الله -( اصلا نفوذ خطبه ی من بی اثر شده است... ) اصلا نفوذ خطبه ی من بی اثر شده است...
...یا اینکه گوش مردم این شهر کر شده است؟

دیگر نمانده قدرت در جبهه ماندنم
بابا ببین که دختر تو خون جگر شده است

آنقدر بعد تو بدنم ضرب دیده است
دستم...سرم....تمامِ تنم مختصر شده است

مرهم اثر نمی کند و دردسر شده
این زخم روی دست، سرش بازتر شده است

دیگر توانِ بازویم از دست رفته است
گویا کبودی و ورمش بیشتر شده است

اجرِ رسالتت ثمرش تار گشتنِ...
...چشمانِ من ز ضربه ی آن خیره سر شده است

باعث شده است دور و برم تیره تر شود
دردی که روی گونه ی من مستقر شده است

هرشب برای محسن خود گریه می کنم
از آن زمان که قتلگهش پشت در شده است

یادم نمی رود که بدون مقدمه
دیدم که چ

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت زهرا(س) مدافع امیرالمومنین(ع) -( در میزنی که وا بشود وا نمی شود ) * سید پوریا هاشمی

2727
1

حضرت زهرا(س) مدافع امیرالمومنین(ع) -( در میزنی که وا بشود وا نمی شود ) در میزنی که وا بشود وا نمی شود
دردت غریبی است مداوا نمی شود
حالت بد است باز ولی روی مرکبی
پهلو شکسته مثل تو پیدا نمی شود
بیعت گرفتن تو به جایی نمی رسد
اینجا کسی به خاطر تو پا نمی شود
گریه نکن که گوش ندارند بشنوند
گریه نکن که حل معما نمی شود
شکاک ها به حرف تو اِن قُلت میزنند
که پاسخت به جز اگر،اما نمی شود
پس میزنند روی تو را باز رو نزن
دیگر کسی مدافع مولا نمی شود
برگرد خانه بستری خانهء علی
سعیت نتیجه بخش به اینها نمی شود
دیگر گذشته دورهء آن احترام ها
قدی به پای آمدنت پا نمی شود

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:45
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت زهرا(س) بستر شهادت -( گاهی به یک نگاه سخن گفته می شود ) * سید پوریا هاشمی

3413
3

حضرت زهرا(س) بستر شهادت -( گاهی به یک نگاه سخن گفته می شود ) گاهی به یک نگاه سخن گفته می شود
ناگفته های شوهر و زن گفته میشود
حالا که ظاهر تو به سنت نمیخورد
راز سه ماهه پیر شدن گفته میشود
دست مرا که بست به دستت قلاف زد
در این ورم خجالت من گفته میشود
یکروز میرسد که دراین کوچه های تنگ
حتما دلیل بغض حسن گفته میشود
تب کردن از علائم آتش گرفتن است
حال تو از حرارت تن گفته میشود
ای شمع آب رفته ی من! دلخوشم فقط
به چند استخوان که بدن گفته میشود
شانه بزن که درد دل بچه ها به تو
درلحظه های شانه زدن گفته میشود
روزی به چادر تو حیا گفته میشود
روزی به چادر تو کفن گفته میشود

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:46
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار حضرت زهرا(س) -( بانوی من که دار و ندارم به پای تو ) * علیرضا لک

3583

اشعار حضرت زهرا(س)  -( بانوی من که دار و ندارم به پای تو ) بانوی من که دار و ندارم به پای تو
گرمی خانه از برکات هوای تو
یک شب بمان... قنوت شکسته کنارمان!
اینجا نماز تشنه ی لحن دعای تو
ما مدتی است بر سر یک سفره نیستیم
حالا که گریه ها شده آب و غذای تو
زخم کبود آینه ات گفت با دلم
آه ای پسر عموی غریبم فدای تو
زانو زدن نوشتن غربت برای من
هر گریه گریه گریه سرودن برای تو
***
تنها دو تا کفن به امانت گذاشتی
درد حسین روبروی چشمهای تو

شاعر : علیرضا لک

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

حضرت زهرا(س) بستر شهادت -( از دست روزگار تنم تیر می کشد ) * امیر عظیمی

3499
1

حضرت زهرا(س) بستر شهادت -( از دست روزگار تنم تیر می کشد ) از دست روزگار تنم تیر می کشد
جای مصیبت و محنم تیر می کشد
از من نمانده جز دو سه تا تکه استخوان
هر آنچه مانده از بدنم تیر می کشد
رفتم حمایت از تو کنم، بازویم شکست
گفتم "علی" ببین دهنم تیر می کشد
این سینه ای که شد سپر دردهای تو
وقت نفس نفس زدنم تیر می کشد
از بعد روز کوچه و سیلی و صورتم
هر روز صورت حسنم تیر می کشد
از بس که زینب از غم من سینه می زند
جسم کبود سینه زنم تیر می کشد
وقتی حسین بی کفن افتد به روی خاک
در زیر خاک ها کفنم تیر می کشد

شاعر : امیر عظیمی

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار حضرت زهرا(س)-فاطمیه-نوروز -( از داغ زهرا ما شب و روزی نداریم ) * محسن زعفرانیه

3674
2

اشعار حضرت زهرا(س)-فاطمیه-نوروز -( از داغ زهرا ما شب و روزی نداریم ) از داغ زهرا ما شب و روزی نداریم
در سینه جز آهی و جز سوزی نداریم
وقتی که باشد همزمان با فاطمیه
امسال دیگر عید نوروزی نداریم

شاعر : محسن زعفرانیه

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار امام زمان(عج) مناجات فاطمیه -( ماییم و نفس داشتن امّا نكشیدن ) * سید پوریا هاشمی

4103

اشعار امام زمان(عج) مناجات فاطمیه -( ماییم و نفس داشتن امّا نكشیدن ) ماییم و نفس داشتن امّا نكشیدن
بالای سر مرده مسیحا نکشیدن
بی‎عرضگی از ماست اگر که نرسیدیم
به مرتبه‎ی حسرت دنیا نکشیدن
هر جا سخن از توست چرا پایه نبودن
هر جا که گناه است چرا پا نکشیدن
تقصیر من و دوری از کوی تو، این است
قطره نشدن منّت دریا نکشیدن
شرمنده‎ام از عمر که شد وقف دو غفلت
از غیر، کشیدن، غم آقا نکشیدن
ما لکّه‎ی ننگیم ببخشید چه تلخ است
یوسف شدن و رنج زلیخا نکشیدن
مجنون همه‎ی آبرویش خونِ دلِ اوست
زشت است غم دوری لیلا نکشیدن
چه جای گله چون خودمان خواسته بودیم
تب داشتن و نازِ مداوا نکشیدن
حیف است در این فاطمیه روضه گرفتن
امّا ز جگر ناله‎ی زهرا نکشیدن
پشتِ درِ این خانه علی بود و عذابِ
چادر به

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 امیر عباسی

اشعار حضرت زهرا(س) شور -( من ِ روسیاه غافل،چطور از شما بخونم ) * امیر عباسی

5197
9

اشعار حضرت زهرا(س) شور -( من ِ روسیاه غافل،چطور از شما بخونم ) *من ِ روسیاه غافل،چطور از شما بخونم
وضع من خیلی خرابه،خودم این و خوب میدونم
بی عنایت شما من،واقعاً لنگه کُمیتم
روم نمیشه که بگم از،نوکرای اهل بیتم
فاطمه مادرمی،سایه ی رو سرمی
ملیکه ی کرمی،امّا بی حرمی
فاطمه فاطمه جان...
*دوست دارم شبیه خوبا،جون بدم برای زهرا
بیت الاحزان دل من،به یاد عزای زهرا
اونکه سوخته مثل شمعی،پای مکتب امامِش
اون امامی که تو بازار،جوابی نداشت سلامش
ای نگار ازلی،برا یاری ِ ولی
به راه عشق علی،مادر غرقِ غمی
فاطمه مادرمی،سایه ی رو سرمی
ملیکه ی کرمی،امّا بی حرمی
فاطمه فاطمه جان...
*توی کوچه ی مدینه،شده غم به سینه حاکی
می کُشه سینه زنارو،غربت چادر خاکی
زیر بار ِ جهل امّت،شده قامت

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

اشعار امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( مگر می شود هر دلی مبتلای تو باشد ) * محمود ژولیده

4388
1

اشعار امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( مگر می شود هر دلی مبتلای تو باشد ) مگر می شود هر دلی مبتلای تو باشد
مگر می توان هرکه با ماجرای تو باشد
مگر بردنِ نام شیرین تو اختیاری است
مگر می شود هرکسی با ولای تو باشد
دلی مبتلای تو باشد که جای تو باشد
وگرنَه غریبه کجا آشنای تو باشد
مرا با خودت می بری با خودت هم میاری
مبادا که این نوکرت بی وفای تو باشد
تو از بس غم شیعه را می خوری تا دم مرگ
به هر جا رود پای او جای پای تو باشد
همه سال و ماه مرا با خودت وصله بستی
که شاید نصیب گدایت لقای تو باشد
همه حاجت سائل کوی لطف تو این است
که روزی نباشد بدون عطای تو باشد
تو خود کرده ای انتخابم برای غلامی
که روزی غلام سیاهت فدای تو باشد
من آیا ذخیره برای سپاه تو هستم
دل آیا شود کشتة کربلای ت

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

اشعار حضرت زهرا(س)-مدح و هجوم به بیت ولایت -( مِهر زهرا چیست مِهر مادری ) * محمود ژولیده

5059
1

اشعار حضرت زهرا(س)-مدح و هجوم به بیت ولایت -( مِهر زهرا چیست مِهر مادری ) مِهر زهرا چیست مِهر مادری
باده ما چیست جامِ کوثری
هرکه را مهر ذَوِی القُربا رسد
روزی اش از شاخه طوبا رسد
زندگی خواهم ولی با مادرم
بندگی خواهم که عبدِ کوثرم
بندگی باید بر آن پر سوخته
زانکه ما را بندگی آموخته
او به ما آزادگی تعلیم داد
در بلا آمادگی تعلیم داد
او ز مِهر مادری گنجینه داشت
پشت در اسراری اندر سینه داشت
ای شگفتا از غلاف تیز دست
بازوی یارِ ولایت را شکست
مادر و اسراری از دیوار و در
مادر و اسراری از داغِ پسر
□□□
اقتباس از آتش در می کنم
یاد از گیسوی مادر می کنم
بانویی در دود و آتش گم شده
مادری راه نجاتش گم شده
شعله کم کم تا به گیسو می رسد
ضرب پایی تا به پهلو می رسد
غم ، شَرَر بر آشیانه می

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر هیئت برای شهادت حضرت زهرا (س) -( درد یک سوخته را سوخته ها می فهمند ) * محمد جواد شیرازی

6027
12

شعر هیئت برای شهادت حضرت زهرا (س) -( درد یک سوخته را سوخته ها می فهمند ) درد یک سوخته را سوخته ها می فهمند
روضه ی سخت مرا اهل سما می فهمند

نیست وصفی به جهان سخت تر از روضه ی من
سختی وصف غمم را شعرا می فهمند

کینه دارند ز من مردم این شهر، علی
چون که از سوزِ نفس هام خدا می فهمند

خاصان اهل سکوتند، همین درد من است
گله ای نیست از آن دسته که عامی فهمند

زخمی کوچه ام و باز صفِ اول جنگ
شوق پرواز مرا اهل ولا می فهمند

پشت در مرد نه والله چهل نامردند
که نه از عاطفه چیزی، نه حیا می فهمند

پا به ماهم به زمین خوردن من دردسر است
مادران خوب تر این مسئله را می فهمند

ریشه ی "ضَرب" مضارع بشود، اهل ادب
از همین فعل مضارع که چه ها می فهمند!!!

هر چه از چشم علی و حسنم پوشاندم
دشت لال

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 19:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( دوباره بزم عزا باز مرثیه خوانی ) * محمد بیابانی

3566

اشعار امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( دوباره بزم عزا باز مرثیه خوانی ) دوباره بزم عزا باز مرثیه خوانی
دوباره سفره ی روضه دوباره مهمانی
سلام حضرت صاحب عزا که از چشمت
جدا نخواهد شد ابرهای بارانی
در این مقام، که تنها برای محرم هاست
سپاس از اینکه مرا اهل خویش می دانی
تو ارث برده ای از مادرت که روز و شبت
چنین عجین شده با گریه های طولانی
دوباره روضه بخوان تا که بشکند قلبم
دوباره آه بکش تا مرا بسوزانی
بگو به مردم نامرد شهر پیغمبر
کجاست غیرتتان پس چه شد مسلمانی
بهشت، سوخته ی آتش جهنم؛ آه
فرشته ای وسط شعله های شیطانی

شاعر : محمد بیابانی

  • دوشنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دم نوحه ی سنتی – حضرت زهرا سلام الله علیها -( *ای اُمید همه،بر لبم زمزمه ) * امیر عباسی

4966
2

دم نوحه ی سنتی – حضرت زهرا سلام الله علیها -( *ای اُمید همه،بر لبم زمزمه ) *ای اُمید همه،بر لبم زمزمه
به سما قائمه،فاطمه فاطمه
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...
*نیتت هر زمان،یاریِ حیدر است
خطبه و گریه ات،نهیِ از مُنکر است
*وادی ِ تو بُوَد،مکتب بندگی
جانفدایت شدن،برکتِ زندگی
*رزق جان و دلت،درد و ماتم شده
داده ای جان تو با،قامت ِ خم شده
*میرسد بر فلک،نور ِ افلاکی ات
بیرق روضه ها،چادر خاکی ات
*غصه دارِ تو و،آن رُخ نیلی ام
بی قرار از غمِ،کوچه و سیلی ام
*بسته دست علی،وَ شد ای با وفا
دستت از دامنش،با غلافی جدا

دانلود سبک

شاعر : حاج امیر عباسی

  • دوشنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه – زبانحال مولا با حضرت زهرا سلام الله علیها -( فاطمه جان،به فدای آن دل خسته ات ) * امیر عباسی

3438
1

نوحه – زبانحال مولا با حضرت زهرا سلام الله علیها -( فاطمه جان،به فدای آن دل خسته ات ) *فاطمه جان،به فدای آن دل خسته ات
گریه کنم،به تو و پهلوی بشکسته ات
ای غم تو بی کرانه،راه تو شد جاودانه
بی بهانه تازیانه خوردی ای ماه ِ یگانه
فاطمه یا فاطمه جان...
*دو دستِ من بسته بود و دل ز غربت حزین
برابرم گشته ای به کوچه نقش زمین
گشته برپا از غم تو شور محشر در دل من
ای شهیده،قد خمیده،داغ تو شد قاتل من

دانلود سبک

شاعر : حاج امیر عباسی

  • دوشنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دم نوحه ی سنتی – حضرت زهرا سلام الله علیها -( فاطمه گوهر زمین و زمان ) * امیر عباسی

4772
4

دم نوحه ی سنتی – حضرت زهرا سلام الله علیها -( فاطمه گوهر زمین و زمان ) *فاطمه گوهر زمین و زمان
وُسعتِ مدح او بُوَد بی کران
چراغ هدایت،فدای ولایت
اُلگو بُوَد کُلّ جهان را
مرد و زن و پیر و جوان را
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
*گرچه بهار عُمر او خزان شد
حجاب او عزّت بانوان شد
شور ِ آزادگی،درسِ مردانگی
او داده بر تمام ِ عالَم
با روی نیلی و قدِ خم
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
*ما که به بند مِهرِ او اسیریم
باید که درس از فاطمه بگیریم
کتب سعادت،بندگی عبادت
زندگیِ ساده ی زهرا
باید شود سرلوحه ی ما
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
*شد فاطمه با قامتِ خمیده
از ظلمِ جمعی بی حیا،شهیده
یاسِ پیغمبری،شده نیلوفری
از داغ او قرآن بگرید
زمین و آسمان بگرید
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
*آه از دمی

  • دوشنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمزمه شام غریبان حضرت زهرا (س) -( می شورم امشب،با اشک دیده ) * عبدالله باقری

8469
10

زمزمه شام غریبان حضرت زهرا (س) -( می شورم امشب،با اشک دیده ) می شورم امشب،با اشک دیده
هم جای میخ در،هم تازیونه
کردی وصیت،ساعات آخر
غسلت بدم یا فاطمه شبونه
*حالا می فهمم علت وصیتت رو
*خواستی نبینم روز روشن صورتت رو

کشته من و بازوی تو/خونابه ی پهلوی تو/مردم تا دیدم روی تو/یازهرا

قرارمون چی میشه پس؟/تنهام گذاشتی همنفس/خونه شده برام قفس/یازهرا

#یار جوونم الوداع ۳ یازهرا #
********

یادم میفته،اون روز که با عشق
پاتو گذاشتی تو،کاشانه ی من
لباس روشن، پوشیده بودی
بازم سفید پوشیدی وقت رفتن!!

*نه سال پیش بود اومدی قامت کشیده
*حالا داری میری ولی قامت خمیده

ببین چش بهاری ام/که غرق بی قراری ام/وای از امانت داری ام/یازهرا

غمخوار و یار بی مثال/داری میری شکسته با

  • دوشنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد