شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

اشعار امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( دل گرمی ایـن روزهایِ سرد، برگرد ) * محمد بیابانی

2632

اشعار امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( دل گرمی ایـن روزهایِ سرد، برگرد ) دل گرمی ایـن روزهایِ سرد، برگرد
ای سرخی گلهایِ خشك و زرد، برگرد
آسان ندارد بی تو هر چه سخت، بازا
درمان ندارد بی تو هر چه درد، برگرد
اَشكوْ اِلیْكَ از جهانِ خـالی از مـرد
بـا سیصد و بـا سیزده تا مـرد، برگرد
از عاشقی سرشارم و چون اهلِ كوفه
پُشتِ تو را خالی نخواهم كرد، برگرد
می آیی آن روزی كه شاید خاك باشم
تا پَر كِشم بر دامنت چون گَرد، برگرد
دنـبـالِ تـو در كوچـه هـایِ فاطمیه
حیران شدم چون عابری شبگرد، برگرد
ای دسـتِ قهارِ خـدا تـا كه بگـیری
كـفـاره ی سیـلیِ آن نـامرد، برگرد
زینب فقط می داند آن بَلوایِ كوچه
شب ها چه بر روزِ حسن آورد، برگرد
یك حرف می مـاند برایم یابن زهرا
بـرگرد جـانِ مـادرت بـرگ

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:40
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن حنیفی

اشعار امیرالمومنین(ع)حضرت زهرا(س)-مدح -( بهشت جلوه ای از سایه سار این دو نفر ) * محسن حنیفی

2216

اشعار امیرالمومنین(ع)حضرت زهرا(س)-مدح -( بهشت جلوه ای از سایه سار این دو نفر ) بهشت جلوه ای از سایه سار این دو نفر
جهنم است نبودن کنار این دو نفر
نماز شفع پیمبر علی و فاطمه اند
نماز شب شده شب زنده دار این دو نفر
طلا غبار قدمهای فضه خادمشان
گرفته فضه عیار از عیار این دو نفر
گره نخورده به دست طناب قصه شان
نبود دست کسی اختیار این دو نفر
وقار کوه احد هم شکست در کوچه
کشیده شد به زمین تا وقار این دو نفر
میان غربت غمبار خانه خورشید
نبود میخ در خانه یار این دو نفر
علاوه بر در خانه زدند زهرا را
نشد رعایت تقسیم کار این دو نفر
به غیر آتش سوزان تب ، به غیر از درد
نبود هیچ کسی غمگسار این دو نفر
بجای میخ در خانه که ندارد شرم
خمیده ام، شده ام سوگوار این دو نفر

شاعر : محسن حنیفی

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:44
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

اشعار حضرت زهرا(س)-روز شهادت -( دو آینه که خدا را به ما نشان دادند ) * محسن حنیفی

2545
1

اشعار حضرت زهرا(س)-روز شهادت -( دو آینه که خدا را به ما نشان دادند ) دو آینه که خدا را به ما نشان دادند
دوتا ستاره که زینت به آسمان دادند
دو تا کریم دو تا سبز پوش فاطمه خو
دو مهربان که به ما رزق آب و نان دادند
دوتا حسن که یکی را حسین میخوانند
که هرچه روزیشان شد به این و آن دادند
دو گریه زاده دو تا ابر بغض کرده اشک
به اشکهای روان گریه یادمان دادند
دو گوشواره زهرا ولی شکسته شده
که داغ فاطمه را سخت امتحان دادند
دوتا حرم که در آغوش یکدگر بودند
کنار مادر بی جان خویش جان دادند
برای اینکه دوباره ز خواب برخیزد
چقدر مادر مظلومه را تکان دادند
مسیر خانه به مسجد فقط زمین خوردند
دو قاصدک که خبر را به باغبان دادند
به امر فاطمه با گریه شسته شد بدنش
کنار او دم جانم حسین جان دا

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:47
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

اشعار حضرت زهرا(س)-شام غریبان -( کاش حنانه ی من لب به سخن باز کند ) * محسن حنیفی

4469
3

اشعار حضرت زهرا(س)-شام غریبان -( کاش حنانه ی من لب به سخن باز کند ) کاش حنانه ی من لب به سخن باز کند
گره از کار من و بند کفن باز کند
دست از جان خودم شستم و او را شستم
ترسم این بود که این زخم دهن باز کند
خاطرم هست پرش را سپرم کرد مگر
ریسمان لااقل ازگردن من باز کند
تازه دیدم وَرم بازوی او را اما
کاش آغوش خودش را به حسن باز کند
چون که صورت به کف پاش نهاده است حسین
پلک زخمی شده را مطمئنا باز کند
وای اگر باز بگوید که بُنی، ذبحوک
روضه را با دم پر سوز و محن باز کند
حرزی از بوسه به دور گلوی یوسف بست
وای از گرگ که با چنگ زدن باز کند

شاعر : محسن حنیفی

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( حال تنت بد است دعایت نمیکنند ) * سید پوریا هاشمی

3157
3

اشعار حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( حال تنت بد است دعایت نمیکنند ) حال تنت بد است دعایت نمیکنند
تو بی حمایتی و حمایت نمیکنند
زنهای شهر پیش تو امروز آمدند
نیت عیادت است عیادت نمیکنند
باهم یواش پشت سرت حرف میزنند
ساکت نشسته اند و صحبت نمیکنند
اصلا حواسشان به تو و حرفهات نیست
اصلا تو را درست زیارت نمیکنند
هرشب تو میروی به در خانه هایشان
اما تورا به خانه که دعوت نمیکنند
اینها اگر به فکر تو هستند پس چرا؟
به گریه ی شبانه ات عادت نمیکنند
نامردها هنوز نفهمیده اند که
از ناله ی مریض شکایت نمیکنند
تو صورت کبود نشان میدهی ولی
یک لحظه هم نگاه به صورت نمیکنند
در پیش چشم من همه گفتند رفتنی است
حال مرا به جز غم و حسرت نمیکنند

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار حضرت زهرا(س)-مدح فاطمیه -( ما را گدای حضرت زهرا نوشته اند ) * سید محمد تقی مقدم

8469
24

اشعار  حضرت زهرا(س)-مدح فاطمیه -( ما را گدای حضرت زهرا نوشته اند ) ما را گدای حضرت زهرا نوشته اند
اصلا برای حضرت زهرا نوشته اند
میلی به پادشاهی عالم نمی کنیم
وقتی گدای حضرت زهرا نوشته اند
تقدیر و سرنوشت تمامی شیعه را
با بچه های حضرت زهرا نوشته اند
روز الست با قلم شاه اولیا
ما را فدای حضرت زهرا نوشته اند
حتما زمان مردن ما را بدون شک
در روضه های حضرت زهرا نوشته اند
حتی مکان مردن ما هم مشخص است
در زیر پای حضرت زهرا نوشته اند
شکر خدا که رزق جنون دل مرا
زیر لوای حضرت زهرا نوشته اند
ایام فاطمیه خدا هم کمانی است
این را خدای حضرت زهرا نوشته اند
شکر خدا که بعد محرم دوباره باز
ماه عزای حضرت زهرا نوشته اند
ذات خدای لم یلد بی شریک را
در ابتدای حضرت زهرا نوشته اند

شاعر :

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:54
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار حضرت زهرا (س)زمینه -( شب و روزات/ پر درده/ زندگی برات عذابه ) * امیر حسن سالاروند

2606
2

اشعار حضرت زهرا (س)زمینه -( شب و روزات/ پر درده/ زندگی برات عذابه ) شب و روزات/ پر درده/ زندگی برات عذابه
داری کم کم/ میری از دست/ حالت از بس که خرابه
تمومی شهر حریف اشکای تو نمیشه
غم هیچ کسی اندازه غمای تو نمیشه
کسی غیر درد مونس شبای تو نمیشه
درد بازوت مگه تموم میشه خون پهلوت مگه تموم میشه
کبودی روت مگه تموم میشه
زهرا جان مگه تموم میشه
‏ چقده سرد/ شده دستات/ دائماً تو میری از هوش
زخم سینت/ شده علت/ پیرَن تو میشه گلپوش
سه ماهه که رو میگیری تو از علی عزیزم
سه ماهه که با غربت مدینه در ستیزم
سه ماهه که من اشک غممو تو چاه میریزم
جون زینب یه کم آروم بگیر کم بکن تب، یکم آروم بگیر
لااقل امشب، یه کم آروم بگیر
زهرا جان یه کم آروم بگیر
دم آخر/ پیش چشمام/ داری با گریه می

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

اشعار حضرت زهرا (س)واحد -( سلام ما به چادر خاکی تو 2 ) * رضا تاجیک

3997
9

اشعار حضرت زهرا (س)واحد -( سلام ما به چادر خاکی تو 2 ) سلام ما به چادر خاکی تو 2
سلام ما به عصمت و پاکی تو
وای وای
(تو حجت الله علی الحجج شدی
سرّ شب قدر و تمام حج شدی) 2
(مادرم بی حرم 3 مادر) 2
تو رفتی و ماتم گرفته کائنات 2
من مانده ام با خاطرات گریه هات
وای وای
پیراهن خونی تو برابرم
دارد خجالت می کشد چشم ترم 2
یاورم فاطمه 3 جانم
تو رفتی و خانه شده پر از عذاب 2
ناله کنم بر این دعای مستجاب
وای وای
از آسمان، تو اشک دخترت ببین
دعا نما به حال این خانه نشین 2
یاورم فاطمه 3 جانم

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 محمد مهدی روحی

اشعار مدح و مناجات با حضرت زهرا (س) زمینه -( انّا انزلناهُ فی لیلة القدر و ما ادریکَ ما لیلة القدر ) * محمد مهدی روحی

4224
5

اشعار مدح و مناجات با حضرت زهرا (س)  زمینه -( انّا انزلناهُ فی لیلة القدر و ما ادریکَ ما لیلة القدر ) انّا انزلناهُ فی لیلة القدر و ما ادریکَ ما لیلة القدر
قال الصادق امام هدی ، معنای قدره مادر ما
بگو با خلق این دنیا ، و ما ادریک ما الزّهرا
ای شب قدرم ، تویی تو بدرم ، مادر مادر مادر
سوره ی کوثر ، همسر حیدر ، مادر مادر مادر
******
پای عشقت بانو دنیا اسیره ، با خون نوشتی حیدر امیره
ای ملیکه به ارض و سما ، ناموس علی طاووس خدا
تو راضیه تو مرضیه ، تویی انسیة الحورا
ای شب قدرم ، تویی تو بدرم ، مادر مادر مادر
سوره ی کوثر ، همسر حیدر ، مادر مادر مادر
******
ای سایبان ما چادر نمازت ، شد نور جنت لبخند نازت
قامت تو نشان حیا ، از قیام تو دین احیا
ای گدای تو صد حاتم ، ای مریض تو صد عیسی
ای شب قدرم ، تویی ت

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:35
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

در فراق پیامبر اكرم (ص) زمینه -( از غم دوری تو بابا شهر مدینه غمینه ) * محمد حسن قمی

2608
2

در فراق پیامبر اكرم (ص)  زمینه -( از غم دوری تو بابا شهر مدینه غمینه ) از غم دوری تو بابا شهر مدینه غمینه
از غم تو ناله می زنم کار شب و روزم اینه
بعد تو بابا شهرنبی
خزونه و تاریکه برام
دلم به تو خوش بود پدرم
فراق تو سنگینه برام
فراق تو سنگینه
بابا ، تو رفتی با یه دنیا غم موندم
من هم، با رفتنت اشهدم و خوندم
تنها ، یار و طرفدار علی موندم ، بابا
بعد از ، تو دیگه غنچه هام و نشکفتم
حتی ، غمم رو با علی نمی گفتم
بی تو ، می خوام بمیرم
وای ، پدرخوبم (بی تو میرم)2
******
دوری تو بابا من و تا قبر شهیدا کشونده
تو بیت الاحزان مدینه دختر تو تنها مونده
به روی خاک حمزه عموم
ناله زنان با شور و نوا
رو سر می ریزم تربتش و
میگم کجایی یا ابتا
کجایی یا ابتا
بابا ، عدو به من چقدر جفاکار

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:39
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

ترکیب بند مصیبت -( به نام مادر سادات و مادر پدرش ) * جعفر ابوالفتحی

2734
2

ترکیب بند مصیبت -( به نام مادر سادات و مادر پدرش ) به نام مادر سادات و مادر پدرش
به نام ام ابیها و مجتبی پسرش

به نام حضرت زهرا و آتش جگرش
به نام معجر خونین و پلک شعله ورش

به نام آنکه به پای ولای تاج سرش
میان آن در و دیوار سوخت بال و پرش

به نام فاطمه آغاز می کنم سخنم
که من اسیر خدا و اسیر پنج تنم

هماندمی که مدینه سرای ماتم شد
ز سرو قامت زهرا دو استخوان کم شد
به نزد کعبه ی چشمان جانشین خدا
نداشت طاقت و یکدفعه از کمر خم شد
درست قصه ی موسی و سامری شده بود
امیر گوشه نشین و صغیر ، اعظم شد

جفا به همسر مولا گذشت از سر حد
شکست شیشه ی عمر علی به ضرب لگد

میان کوچه کنار حسن زمین افتاد
ز روی خاتم دست علی نگین افتاد
دوباره دست حرامی هوای سیلی کرد
به ج

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( اشک در چشم مردد شده و پای نظر می لرزد ) * حسین ایزدی

2401
1

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( اشک در چشم مردد شده و پای نظر می لرزد ) اشک در چشم مردد شده و پای نظر می لرزد
حرف رفتن شده و صورت و سر می لرزد
نه فقط خانۀ حیدر متلاطم شده است
لرزه افتاده به افلاک و قمر می لرزد
چقدر ضربه مگر محکم و کاری بوده؟
که هنوز از اثرش چوبه ی در می لرزد
بعد هر ناله ی تو آرزوی مرگ کند
هستی اش در خطر افتاده اگر می لرزد
زینب از گریۀ خود گشت پشیمان وقتی
دید از شدت غم پای پدر می لرزد
حسن از حادثۀ کوچه به خود می پیچد
مادری آه کشد، قلب پسر می لرزد
فاطمه خیره شد و گفت: حسن محکم باش
نازنینم...، پسرم...، مرد مگر می لرزد؟
همه با چشم پر از اشک به هم می گفتند:
کار از کار گذشته است، دگر می لرزد

شاعر : حسین ایزدی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( ای تمام حاصلم گشتی درو ) * مجتبی روشن روان

3306
3

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( ای تمام حاصلم گشتی درو ) ای تمام حاصلم گشتی درو
یاس آغشته به خون من مرو
بهترین رزمنده ی راه علی
در خسوف خونی ای ماه علی
چشم سیلی خورده ات را باز کن
درد دل را با علی آغاز کن
ای تمام آرزوی مرتضی
رخ مکن پنهان ز روی مرتضی
گر چه بنهادی به روی زخم، دست
بوی خونت خانه را پر کرده است
من خودم دیدم ز جور خصم پست
استخوان هایت به پشت در شکست
ای پرستوی شکسته بال من!
ای دویده از حرم دنبال من
پاره از داغت شده بند دلم
دست تو بشکست مانند دلم
باز بنما هر دو چشم بسته ات
گو سخن با حیدر دل خسته ات
ای شکسته سینه ی قامت کمان
فاطمه پیش علیّ خود بمان
بی تو من تنهای تنها می شوم
بعد تو کی از زمین پا می شوم

شاعر : مجتبی روشن روان

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمزمه) -( آتیش فتنه م یشه برپا ، حالا کنار عرش اعلی ) * یوسف رحیمی

2671
1

اشعار فاطمیه (زمزمه) -( آتیش فتنه م یشه برپا ، حالا کنار عرش اعلی ) آتیش فتنه میشه برپا ، حالا کنار عرش اعلی
بین در و دیوار خونه ، افتاده زهرا
با چشمایی در خون نشسته ، میبینه با قلبی شکسته
بردن علی رو سوي مسجد ، با دست بسته
تو کوچۀ غربت ، چشماش شده دریا
یاري نداره حق ، مونده علی تنها
اگر چه مجروحه ، اگر چه بی تابه
غریبی حق رو ، که بر نمی تابه
مادر صبر و استقامت ، کرده توي کوچه قیامت
می مونه زهرا تا پاي جون ، پاي ولایت
نگو که دشمن بی شماره ، ببین که روح اقتداره
آروم نمیشینه اگر چه ، یاري نداره
اومد توي میدون ، با پهلوي زخمی
با چشماي خونبار ، با بازوي زخمی
می مونه با مولا ، تا لحظۀ آخر
خورشید ایثاره ، در یاري رهبر

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه(زمزمه) -( می شه نگاهم غرق شیون، م یزنی تا که حرف رفتن ) * یوسف رحیمی

1864

اشعار فاطمیه(زمزمه) -( می شه نگاهم غرق شیون، م یزنی تا که حرف رفتن ) می شه نگاهم غرق شیون، میزنی تا که حرف رفتن
بی تو علی خونه خرابه ، اي هستی من
با این چشاي غرق بارون ، با این نگاهاي پریشون
با نالۀ عجل وفاتی ، من رو نسوزون
همین طوري هستم ، شرمنده از بابات
شرمنده تر میشم ، با اشکاي چشمات
زخماي قلب من ، بی تو می شه کاري
خونه دل من از ، این امانتداري
می شه نگاهم غرق شیون ، دیگه ندارم تاب موندن
می کشه من رو غربت تو ، اي هستی من
داغت زده آتیش به جونم ، وقتی با چشمِ نیمه جونم
خونه نشینی تو می بینم ، اي مهربونم
نشد کنم کاري ، شرمنده ام مولا
دست تو شد بسته ، تو کوچۀ غمها
میدونی پرپر شد ، بهشت امیدم
وقتی که شمشیرو ، بالا سرت دیدم

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمزمه) -( اسیر اندوه تو هستم ، رفتی و از داغت شکستم ) * یوسف رحیمی

2433

اشعار فاطمیه (زمزمه) -( اسیر اندوه تو هستم ، رفتی و از داغت شکستم ) اسیر اندوه تو هستم ، رفتی و از داغت شکستم
قد خمیده ام شاهده که ، از پا نشستم
مونده علی تنهاي تنها ، رنج تمامه بی تو دنیا
دیگه سلامم بی جوابه ، بعد از تو زهرا
بی تو چه دلگیره ، این شبهاي ابري
چیکار کنم من با ، این همه بی صبري
زینب تو بی تاب ، حسین پریشونه
حسن براي تو ، باز روضه میخونه
بعد از تو قلبم بی قراره ، درد و غم من بی شماره
آخه تموم خونۀ من ، بوي تو داره
سجاده تو وقتی می بینم ، بدجوري دلتنگ تو می شم
این در سوخته هر شب و روز ، زده آتیشم
با خاطرات تو ، دیگه دلم خونه
چشاي بارونیم ، روضه ها م یخونه
مگه یادم میره ، اون روزاي نیلی
چشماي خونبار و ، کبودي سیلی

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه(زمینه) -( دل پر از غم علی ، شد محرم علی ) * یوسف رحیمی

2438
2

اشعار فاطمیه(زمینه) -( دل پر از غم علی ، شد محرم علی ) دل پر از غم علی ، شد محرم علی
فاطمیه اومد و ، در به در شدم برات
غرق اشک و ناله ام ، عمریه تو روضه هات
یا فاطمه، دل ماست غرق عزا
یا فاطمه، اي شهید کوچه ها
فاطمیۀ غمه ، اشکامون دمادمه
از غریبی علی ، روضه ها شنیده ایم
ما هنوز عزادارِ ، یاسی قد خمیده ایم
یا فاطمه، غم تو بی انتها
یا فاطمه، اي شهید کوچه ها
تو شباي غربتت ، بوي یاس تربتت
م یبره دل منو، تا بقیعِ درد و داغ
نه رواق و گنبدي ، نه یه شمع و یه چراغ
یا فاطمه، مادر صبر و صفا
یا فاطمه، اي شهید کوچه ها

اي حبیبۀ خدا ، می دونم از ابتدا
داده آبرو به من ، ذره پروري تو
جا گرفته تو دلم ، مهر مادري تو
یا فاطمه، مادر اهل ولا
یا فاطمه، اي شهید کوچه ها

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( کوچه در تلاطمه ، ازدحام مردمه ) * یوسف رحیمی

2189
1

اشعار فاطمیه (زمینه) -( کوچه در تلاطمه ، ازدحام مردمه ) کوچه در تلاطمه ، ازدحام مردمه
گوشوارة آسمون ، زیر دست و پا گمه
کی می تونه آروم بشینه ، وقتی این صحنه رو می بینه
چادري که پناه دنیاست ، توي کوچه به روي خاکاست
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
گرچه نور و کوثره ، هستی پیمبره
میدون اومده بگه ، فدایی حیدره
عشق حیدر بود و نبودش ، اومده با همه وجودش
بلاگردون جون مولاست ، حالا با بازوي کبودش

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( زدي شونه موي من ، تو بوسیدي روي من ) * یوسف رحیمی

1986
1

اشعار فاطمیه (زمینه) -( زدي شونه موي من ، تو بوسیدي روي من ) زدي شونه موي من ، تو بوسیدي روي من
اما مونده عقده اي ، میون گلوي من
چرا قلبت آروم نمی شه ، چرا اشکات تموم نمی شه
« عجل وفاتی » تو که حلّال مشکلاتی ، نگو اینقدر
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
نیگا کن به گریه هام ، بخون از توي نگام
می میرم بدون تو ، یتیمی زوده برام
هر که من رو م یبینه م یگه ، مادرت رفتنیه دیگه
نم یشه اما باور من ، یتیمی سخته مادر من

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( دلا غرق شیونه ، نگو وقت رفتنه ) * یوسف رحیمی

2050
2

اشعار فاطمیه (زمینه) -( دلا غرق شیونه ، نگو وقت رفتنه ) دلا غرق شیونه ، نگو وقت رفتنه
بی تو بار غصه ها ، روي شونۀ منه
میري با حال و روز خسته ، با چشاي به خون نشسته
داري از کوچه یادگاري ، میري با پهلوي شکسته
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
منو کشته داغ تو ، قاتلم فراق تو
دیگه از کی دخترت ، بگیره سراغ تو
شده پرپر گل امیدم ، کاشکی می مردم، نم یدیدم
شده خورشید خونه خاموش ، مادر من شده کفن پوش

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( پریشونه حال من ، دل پر ملال من ) * یوسف رحیمی

1959
2

اشعار فاطمیه (زمینه) -( پریشونه حال من ، دل پر ملال من ) پریشونه حال من ، دل پر ملال من
ندادي آخر جواب ، تو به این سؤال من
کی به روي تو زده سیلی ، که میري با صورتی نیلی
غرق خونه نگاه زینب ، خداحافظ پناه زینب
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
از خونه کجا میري ، شبونه کجا میري
بی تو م یگیرم همش ، بهونه کجا م یري
دنبال تابوتت دویدم ، ولی از تو دل نبریدم
مادر خوب و مهربونم ، خداحافظ آروم جونم

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه(زمینه) -( رفتی مهربون من ، ماه آسمون من ) * یوسف رحیمی

2385
2

اشعار فاطمیه(زمینه) -( رفتی مهربون من ، ماه آسمون من ) رفتی مهربون من ، ماه آسمون من
می شه شمع تربتت ، چشم نیمه جون من
کشیدي رنج بی حسابی ، حالا شاید آروم بخوابی
چادرت رو بغل میگیرم ، دارم از دلتنگی می میرم
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
تنگه دل براي تو ، براي صداي تو
دلا رو آتیش زده ، داغِ روضه هاي تو
خیره میشیم با قلب خسته ، به یه گوشوارة شکسته
جمع می شیم پشت درِ خونه، خونِ رو در روضه م یخونه
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( میون کوچه ، آتیش کینه ) * یوسف رحیمی

2312
2

اشعار فاطمیه (زمینه) -( میون کوچه ، آتیش کینه ) میون کوچه ، آتیش کینه
می سوزونه بهشت حیدرو ، واي از این غم
جلوي چشماش ، زخمی و پرپر
می بینه آیه هاي کوثرو ، واي از این غم
شده دست بسته و غربت، سهم مولا
شده تازیانه و سیلی ، سهم زهرا
امون از دیار بی وفا ، اُف بر دنیا
توي اون روز غم ، با دلی خون مادر
اومده تو کوچه ، پی حق حیدر
این همه ظلم و ، سکوت مردم
تو مدینه نبود حتی ، یک با غیرت
چادر خاکی ، داره حکایت
دیگه حیا نمونده تو دلِ این جماعت
حرمت علی شکست بینِ آتیش و دود
شده یاس خونۀ مولا ، یاس کبود
آخه بضعة الرسول مگه، جرمش چی بود؟
گرچه توي کوچه ، روي خاکا افتاد
حماسه برپا کرد ، پاي مولا جون داد

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه(زمینه) -( سه ماهه مادر ، میون بستر ) * یوسف رحیمی

2469
1

اشعار فاطمیه(زمینه) -( سه ماهه مادر ، میون بستر ) سه ماهه مادر ، میون بستر
افتادي و چشام می باره خون ، مثل بابا
عجل وفاتی ، دعاي شبهات
نگو دیگه میخواي بري ، از این دنیا
ندیده چشاي آسمون ، غم اینچنین
چشا از غم تو غرق خون ، دلها غمگین
بعد از اون غروب شده بابا ، خونه نشین
میدونم که طاقت ، نداري این غم رو
می سوزونه اما ، رفتنت عالم رو
پلکاي خسته ات، که نیمه جونه
میزنه این روزا به من ، حرف رفتن
داره شکایت ، از گریۀ تو
مدینه محرم غم تو نیست ، مادر من
دل من شکسته از آهت ، مثل پهلوت
میکشه منو کبوديِ چشم کم سوت
بگو با نگاه زینب از ، راز تابوت
میباره چشمامون ، کنار تو هر شب
مرو مادر میشه ، التماس زینب

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه (زمینه) -( اشک خجالت ، بالاي قبرت ) * محمدرضا رضایی

2382
3

اشعار فاطمیه (زمینه) -( اشک خجالت ، بالاي قبرت ) اشک خجالت ، بالاي قبرت
میریزه حالا از چشايِ من ، فاطمه جان
که این امانت، چه جوري برگشت
این غصه میمونه براي من ، فاطمه جان
دیگه کوچه رنگ غم داره ، اي آسمون
دیگه بی سحر میشه شبهام ، اي بینشون
بمیرم که رفتی آخرش ، قامت کمون
هنوزم تو خونه ، میپیچه بوي تو
مگه یادم میره ، زخم پهلوي تو
رفتی و حالا ، شده یا زهرا
کار چشاي نیمه جون من ، اشک افشونی
روز و شب من ، بعد تو اشکه
بگو چیکار کنم با این آه و ، این دلخونی
حال و روز غربت من رو ، کن تماشا
توي شهر بی وفایی ها ، موندم تنها
بی تو اي پناه من! حیدر ، افتاد از پا
شده کار حسین ، بعد تو اشک و آه
قرار ما باشه ، گوشۀ قتلگاه

شاعر : محمدرضا رضایی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( کوچه، کوچۀ شهر بی وفا ) * یوسف رحیمی

2088
3

اشعار فاطمیه (زمینه) -( کوچه، کوچۀ شهر بی وفا ) کوچه، کوچۀ شهر بی وفا
کوچه، شده پر از غم و بلا، کوچه، آتیش فتنه شد به پا
دیدم با قلبی پر خون ، با چشایی پر اشک و آه
با دست بسته بردن ، مرتضی رو چه بی پناه
بین دیوار و در شد ، برا محسن یه قتلگاه
واي شده اجر رسالت تازیونه
واي بی وفایی یثرب بی امونه
دیدم، آتیش کینه ها رو واي
دیدم، مردم بی حیا رو واي، دیدم، غربت مرتضی رو واي
بی تو غم هاي عالم ، به روي قلب من نشست
تو کوچۀ غریبی ، حرمت اهل بیت شکست
باید دستم سپر شه ، تا که مولام نره ز دست
واي حالا وقت حمایت از ولیه
واي قاتل من غریبیِ علیه

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( مادر، بیا کمی قدم بزن ) * یوسف رحیمی

2399
1

اشعار فاطمیه (زمینه) -( مادر، بیا کمی قدم بزن ) مادر، بیا کمی قدم بزن
مادر، به خاطر دل حسن ، مادر، ببین تو التماس من
وقتی تو کوچه می شم ، عصاي قامت خمت
شعله ور م یشه قلبم ، توي آتیش ماتمت
بارونیه نگاهم ، مثه چشماي پر نمت
واي شده دیوار خونه تکیه گاهت
واي میباره اشک غربت از نگاهت
مادر شده چرا چشات کبود
مادر تو بودي و آتیش و دود، مادر آخه گناه تو چی بود!
باغ لاله میبینم ، میون چشماي ترت
آروم من رو بغل کن، شده زخمی بال و پرت
با اشک و آه می خونی ، نافله هاي سحرت
واي در تب ماتمت آتیش میگیرم
واي بی تو در اوج دلتنگی میمیرم

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

زمزمه جانسوز فاطمیه _ شام غریبان -( بر تو شد خزون، روز و ماه و سال ) * محمد موحدی مهرآبادی

2389
0

زمزمه جانسوز فاطمیه _ شام غریبان -( بر تو شد خزون، روز و ماه و سال ) بر تو شد خزون، روز و ماه و سال
حجم پیکرت ;صارت کالخیال
دلخوشی من
بار غمت رو شونه سخته
نبودنت تو خونه سخته
غسل تنت شبونه سخته
خواستی که زخماتو نبینم
خواستی بگی چیزی نبوده
از ورم صورت و بازوت
معلومه پیکرت کبوده
.................................

ای مهتاب من چشماتو نبند
یک بار دیگه به زینب بخند
بی تو یا زهرا
سی سال و با غمات می سازم
با حسرت نگات می سازم
با بغض بچه هات می سازم
از غم تو گوشه ی غربت
زانو هامو بغل می گیرم
شب که میام سر مزارت
آرزومه اونجا بمیرم

شاعر : محمد موحدی مهرآبادی

سبک زمزمه با صدای حاج مهدی تدینی

دانلود سبک

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه جانسوز شهادت حضرت زهرا (س) -( هستی تو برام کاشف الکروب ) * محمد موحدی مهرآبادی

2731
2

زمزمه جانسوز شهادت حضرت زهرا (س) -( هستی تو برام کاشف الکروب ) هستی تو برام کاشف الکروب
سنگینه برام درک این غروب
تکیه گاه من
نمازتو نشسته خوندی
با قلب زار و خسته خوندی
با پهلوی شکسته خوندی

خونه ی من تاریک و سرده
دلم پر از غصه و درده
شنیدم از فضه که زهرا
پا شده کار خونه کرده ...
........
می خندی!ولی گریونه حسن
این تابوت توست یا تابوت من
روز آخری
با دل خون و جون بر لب
شونه زدی موهای زینب
خونه شده چقد #ر#مرتب

آب میاری با دست لرزون
تا که حسینت نشه عطشان
حرف از کفن می زنی اما
بی کفنه حسین عریان

می کشه منو بغض زینیین
بی خوابه حسن بی تابه حسین
تا میگم حسین
یادآور غم نگاشم
به یاد روز کربلا شم
به یاد داغ بچه هاشم
دیدی به خاک غم نشستم
میون خاک کوچه هف"ت"بار
این

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه شهادت حضرت زهرا با گریزز به روضه کربلا -( نه ساله که من با خیرالنسام ) * محمد موحدی مهرآبادی

3502
0

زمزمه شهادت حضرت زهرا با گریزز به روضه کربلا -( نه ساله که من با خیرالنسام ) نه ساله که من با خیرالنسام
یادگاری عقد مرتضام
واویلا
تو کوچه تا دشمن پستش
با بغض و کینه راهو بسته ش
شکستم از ضربت دستش

تا سیلی زد عدو صدا زد
سهم تو از فدک همینه

گوشواره ی عرش الهی
گوشواره هاش نقش زمینه
.....

تو ذهن حسن
مونده یاد من
می گه با حسین
سر بسته سخن
واویلا
مادر و لحظه ی خروش
زمزم خون و وقت جوشش
گوشواره ها شکست تو گوشش
قصه ی من فقط نه اینجا
تو شهر کینه ها می مونه
بیا تا کربلا ببینی
گوش رقیه پر خونه

شاعر : محمد موحدی مهرآبادی

دانلود سبک

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:12
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد