*رسیده لحظه ی کوچ کسی که جامانده ست
دمی که فاتحه ی عشق را خدا خوانده ست
و رنگ باخته ماه از غمش به روی زمین
هوای گریه و نور تأثر افشانده ست
نسیم مضطربانه کشیده هر سو سر
و سوز ناله به اندام باد پوشانده ست
لباس فاطمه طاقت ندارد این غم را
و از نگاه علی کرده است پنهان دست
چه بغض های غریبی شکسته نیمه شب
که چشم های خدا را عجیب گریانده ست
چه هق هقی که بلند از گلوی دخترکی ست
که قلب زخمی حق را به اشک سوزانده ست
زمان زمان فراق است و وقت پرواز است
رسیده لحظه ی کوچ کسی که جامانده ست...
شاعر : ابراهیم چاوشی
- جمعه
- 15
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 15:55
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار