شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 محمود ژولیده

شعر بعد از شهادت حضرت زهرا(س) -( در اولین نمازِ غریبی بدون تو ) * محمود ژولیده

3336
1

شعر بعد از شهادت حضرت زهرا(س) -( در اولین نمازِ غریبی بدون تو ) در اولین نمازِ غریبی بدون تو
جز اشک غم نمانده نصیبی بدون تو
دست علی پس از تو بکاری نمی رود
دیگر نمانده هیچ شکیبی بدون تو
هر لحظه خاطرات تو را می کنم مرور
جز یاد تو که نیست طبیبی بدون تو
چادر نماز دختر تو می کُشد مرا
دارد عجب صدای نجیبی بدون تو
گاهی که پیش بستر خالی نشسته است
بر دخترت کجاست مُجیبی بدون تو
کار حسینِ تو ز تسلّی گذشته است
دارد حسن نوای عجیبی بدون تو
خیز و ببین که زندگی ام سخت درهم است
سخت است امتحانِ غریبی بدون تو
تابوت هم که آینۀ دق شده مرا
حیدر شده بلا زده بی بی بدون تو
در قتلگاه زندگی آسان نمی شود
تنها رَواست شیب خضیبی بدون تو
دیوار و در به جای همه حرف می زنند
دیگر نیاز نیست خط

  • سه شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است. ) * سید پوریا هاشمی

5688
5

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است. ) نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است..
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است..
سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم
تا ابد زیر پر چادر مادر باشیم..
نمک نام تو در کام رطب میریزد..
جان فدایت که زنام تو ادب میریزد..
هرچه در ساغر این سوخته,رب میریزد
از تمسک به تو بانوی عرب میریزد
آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم..
از همان روز ازل ام بنینی بودم.
بسته ی چادر تو دست گداها بانو
در طواف قدمت وسعت دریا بانو
حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو
محرم راز دل زینب کبری بانو
ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها
تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها
مثل هرروز دوباره جگرش میسو

  • سه شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و مرثیه حضرت زهرا(س) -( دانه وقتی می شود گندم معطر می شود ) * جعفر ابوالفتحی

3239
1

شعر مدح و مرثیه حضرت زهرا(س) -( دانه وقتی می شود گندم معطر می شود ) دانه وقتی می شود گندم معطر می شود
حال عاشق در مسیر عشق بهتر می شود
بی برو برگرد هر کس طی کند راه تو را
خلق و خویش رفته رفته مثل حیدر می شود
در ره حفظ ولایت دست و سر دادن کم است
حضرت زهرای اطهر یاس پرپر می شود
قلب ما را هم شرف دادند بر قلب همه
چون دخیل چادر خاکی مادر می شود
تا به روز حشر اشک گریه کن های بتول
با عنایات علی چندین برابر می شود
حال قنفذ ای خدا هر روز بهتر می شود
حال مادر ای خدا هر روز بدتر می شود
رفته رفته قنفذ ملعون درشت و فربه تر
رفته رفته مادرم ای وای لاغر می شود
مردها مردند بهر حضرت حیدر فقط
یک نفر زن در میان شهر سنگر می شود

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • سه شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دیگر نمانده صبر و شکیبم نفس بکش ) * یاسر رحمانی

4146
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دیگر نمانده صبر و شکیبم نفس بکش ) دیگر نمانده صبر و شکیبم نفس بکش
زهرا بمان که بی تو غریبم نفس بکش
قوت نمانده است به زانوی من ببین
رحمی کن ای معین و مجیبم نفس بکش
بنگر به لرزه ای که به دستم فتاده است
ای در هجوم فتنه حبیبم نفس بکش
درسینه مثل تو نفسم گیر کرده است
تا داغ تو نگشته نصیبم نفس بکش
من میروم مگر که طبیبی بیاورم
صبری کن ای یگانه طبیبم نفس بکش
بند آمده زبان من و خون سینه ات
دل خون زخمهای عجیبم نفس بکش
این جای دست کیست به گلبرگ یاس تو
کین سان زند به سینه لهیبم نفس بکش
خون مردگی کنج لبت می کشد مرا
ای حامی صبور و نجیبم نفس بکش
اصلا قرار اول ما اینچنین نبود
همپای هر فراز و نشیبم نفس بکش
***
دیگر کسی حریف یتیمان نمی شود
گفتی

  • سه شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( نقطه ی ثقل عنایات فقط مادر ماست ) * قاسم نعمتی

3346
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( نقطه ی ثقل عنایات فقط مادر ماست ) نقطه ی ثقل عنایات فقط مادر ماست
باب احسان و کرامات فقط مادر ماست
امة الله ولی سیده ی عالمیان
مادر شیعه و سادات فقط مادر ماست
همه شب پای ورم دار شهادت بدهد
روح طاعات و عبادات فقط مادر ماست
وصف آن زینت گوش و سر گردن این بود
برتر از هرچه مقامات فقط مادر ماست
گر خدا نور سماوات و زمین است به حق
جلوه ی کامل مشکات فقط مادر ماست
مرد اگر بود به والله که پیغمبر بود
وجه رب در همه حالات فقط مادر ماست
امتحان گشته ی حق صابره در هرچه بلا
منشاء سر موالات فقط مادر ماست
کربلا وسعت آن ضربه ی سیلی باشد
صاحب کل بلیات فقط مادر ماست
خون مسمار نشان سر نیزه دارد
قبله ی درد و مصیبات فقط مادر ماست

شاعر : قاسم نعمتی

  • سه شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( آخرین نافله های سحرت کشت مرا ) * سید محمد میرهاشمی

3469
1

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( آخرین نافله های سحرت کشت مرا ) آخرین نافله های سحرت کشت مرا
درد دل کردن تو با پدرت کشت مرا
ای قیامت قد و بالات ، قیامت کردی
این چه حالی است ؟ هلال کمرت کشت مرا
نبض من با تپش قلب تو همسو گشته
غصه داری دل پر شررت کشت مرا
فاطمه ، عمق نگاه تو ز غم لبریز است
غربت مخفی چشمان ترت کشت مرا
همسفر ، لحظه ی معراج تو نزدیک شده
دردمندانه وداع سفرت کشت مرا
ای پرستوی بهشتی مدینه ، زهرا
این که سوزانده عدو بال و پرت کشت مرا
فاتح خیبرم و صاحب تیغ دو سرم
غصه ی کوچه و اشک پسرت کشت مرا
یاس نیلی شده ی گلشن توحیدی من !
گل زخمی که نشاندی به برت کشت مرا
اولین دادرسی صف محشر از توست
دادخواهی تو از دادگرت کشت مرا

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • سه شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر روضه بستر حضرت زهرا(س) -( يك نيم رخت عجيب ، برده به قمر ) * محمود ژولیده

4158
0

شعر روضه بستر حضرت زهرا(س) -( يك نيم رخت عجيب ، برده به قمر ) يك نيم رخت عجيب ، برده به قمر
يك نيم رخت حجاب دارد چقدر
يك دست به ديوار گرفتي ، باشد
يك دست چرا مدام داري به كمر
چندين ثمر از تو باغبان ديد ولي
يك شاخه چرا به پشت در داد ثمر
بازو و غلاف كي تفاهم دارند
مسمار كجا و سينة مرغ سحر
امروز بمن عيان شده قول رسول
فرمود نيازي تو نداري به سپر
با دست شكسته اشك من پاك مكن
اي گوشة چشم زخمي ات پر ز گُهر
انگار خدا قنوت يك دستي را
مقرونِ اجابت تو كرده بهتر
اين خانه كه قتلگاه كوثر شده است
بهتر كه شود خراب بر سر ، حيدر!

شاعر : محمود ژولیده

  • سه شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آيا حريم مادر ما خودبخود شكست ) * محمود ژولیده

3686
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آيا حريم مادر ما خودبخود شكست ) آيا حريم مادر ما خودبخود شكست
قفل ضريح كوثر ما خودبخود شكست
اصلاً چه شد كه مادر ما زير در فتاد
پهلوي ياس پرپر ما خودبخود شكست
آخر كسي جواب دهد غنچه را كه كُشت
يا آخرين برادر ما خودبخود شكست
آيا سزاي مادر ما بود ناسزا
حيثيت پيمبر ما خود بخود شكست
از استخوان سينه صدا تا مدينه رفت
يعني تمام پيكر ما خودبخود شكست
صورت كه بي دليل بجايي نمي خورد
از اين شكستگي سرِما خودبخود شكست
فضه بيا كه كار ز كارش گذشته است
صوت رساي مادر ما خودبخود شكست
وقتي حريم چادر و معجر شكسته شد
حتي غرور خواهر ما خودبخود شكست
آري يگانه يار علي زير در كه ماند
دست امام و رهبر ما خودبخود شكست
ديروز درب قلعه خيبر شكست شکست
امروز د

  • سه شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دوباره خون چکید از دست و بالت ) * حامد جولازاده

2999

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دوباره خون چکید از دست و بالت ) دوباره خون چکید از دست و بالت

بیا تا که ببندم بازویت را

خبر دارم که پهلویت شکسته

نکن پنهان تو از من پهلویت را

اگر موی سرت آتش گرفته

خودم می بافم اصلا گیسویت را

سه ماهی میشود چیزی نپختی؟

عوض کردی چرا خلق و خویت را؟

دوباره حرف رفتن میزنی که..

بغل کردی دویاره زانویت را...

دعا کردم دوباره من ببینم

به دستانت گرفتی جارویت را

همه در کوچه ها با طعنه گفتند

تو بودی و کسی زد بانویت را؟

تو رفتی و نشستم کنج خانه

به ذهنم میکشیدم ابرویت را.

شاعر : حامد جولازاده

  • چهارشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بگو با من جرا مادر چنين چشمان تر داري ) * مهدی عظیمی

2932
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بگو با من جرا مادر چنين چشمان تر داري ) بگو با من جرا مادر چنين چشمان تر داري
چرا يك دست بر ديوار و دستي بركمرداري
نمي گويي حديث ميخ ودر با من ،مگو اما
نشاني ديده ام از تو كه بر ديوارو در داري

شاعر : مهدی عظیمی

  • چهارشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست ) * محمد علی بیابانی

10925
24

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست ) قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست
پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست
تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی
و این مزار، مزار تو نه مزار علیست
دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط
کمی هم از عرق روی شرمسار علیست
تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند
عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست
پس از تو آنچه سپید است گیسوی حسن است
پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست
غذای دیشبمان دستپخت زینب بود
چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست
دری که سوخته، دارد هنوز می سوزد
چرا که مستمع روضه های یار علیست
منم که ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر
وگرنه خانه ی تو نزد کردگار علیست
به روی شانه ی تو چند موی سوخته بود
نه موی سوخته بلکه طناب دار ع

  • پنج شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رسول میثمی

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( شب ازنیمه گذشت وبیقرارم ) * رسول میثمی

3000
1

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( شب ازنیمه گذشت وبیقرارم  ) شب ازنیمه گذشت وبیقرارم
زداغ یاس یاسین سوگوارم
از آنروزی که ماه من سفر کرد
به درد وغصه یارب همجوارم
شدم خانه بدوش بار دردی
که برده سوز آن صبر وقرارم
شده خورشید تاریک مدینه
چراغ روشن شبهای تارم
همان شب هستیم رادادم از دست
همان شب دفن شد دار و ندارم
نه تنها بر مزارش زائرم من
که چون شمعم ولی پروانه وارم
اگر پرسند حال من بگویید
به پاسخ شرح درد بی شمارم
کدامین غصه را افشا نمایم ؟
کدامین ناله را ازدل بر آرم ؟
نفس نه ،جان به سینه حبس گشته
برای پر زدن. . . بالی ندارم
حریم حرمت طاها شکستند
به کوچه پیش چشم اشکبارم
دو دستم بسته بود ودیدم آنجا
میان شعله ها باغ و بهارم
ازین پس برمزار بی نشانش
چنان ابری سرش

  • یکشنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرتزهرا(س) -( رفتی، ببین به غصه وغم مبتلا شدم ) * مهدی عظیمی

2666
2

شعر شهادت حضرتزهرا(س) -( رفتی، ببین به غصه وغم مبتلا شدم ) رفتی، ببین به غصه وغم مبتلا شدم
بایاد سیلی و رخ نیلی چه ها شدم
بعد از نبی دلم به حضور تو گرم بود
بعد از تو دلشکسته صد ماجرا شدم

شاعر : مهدی عظیمی

  • چهارشنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بی مزاری و ولی این همه زائر داری ) * مجید قاسمی

3902
9

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بی مزاری و ولی این همه زائر داری ) بی مزاری و ولی این همه زائر داری
این همه نوکر درباری و شاعر داری
خاک نعلین تو بنشسته به آئینه ما
چه ضریحی توبناکرده ای درسینه ما
نورخورشیدتویی روشنی ماه تویی
به خدا ذکر «توکلت وعلی الله»تویی
درنجابت مثل و شهره ی دریا هستی
برعلی و پدرت ام ابیها هستی
نوری و نور خدا در بدن هستی زهرا
درحقیقت تو خود پنج تن هستی زهرا
آمدم تا که کمی جرعه ی آهم بدهی
آمدم باز در این خانه پناهم بدهی
آمدم مست شوم با نفس مادریت
نوکر حلقه به گوش پسر آخریت
گوهر ناب رسد فاطمه ازهرسخنت
جیره خور کرده مرا سفره ی خان حسنت
گل فقط از قِبَل باغ تو دیدن دارد
مدح زهرا و علی ، به ، چه شنیدن دارد
دل مسیحا شده به آن نفس حیدریت
مرده احیا

  • چهارشنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 15:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( این همه پشت در و مادر ما ، شوخی نیست ) * مجید قاسمی

3307
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( این همه پشت در و مادر ما ، شوخی نیست ) این همه پشت در و مادر ما ، شوخی نیست
کوچه و هلهله و اهل کسا ، شوخی نیست
زخم مسمار در و یک زن هجده ساله
سیلی و سقط جنین ، قامت تا شوخی نیست
خانه ای را که نگهبان درش جبریل است
آتش افروختن و ضربه پا شوخی نیست
کوچه ای را که گذرگاه ملائک بوده
هیزم و شعله ی آتش به خدا شوخی نیست
آنکه تورات مسلمان شده ی چادر اوست
وسط کوچه شود رنگ حنا ، شوخی نیست
***
چهل نفر پشت در و آن همه در کرب وبلا
خنجر کهنه و آن هم ز قفا شوخی نیست

شاعر : مجید قاسمی

  • چهارشنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( یا دلیل المتحیرین فی الجنه ) * جعفر ابوالفتحی

2889
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( یا دلیل المتحیرین فی الجنه ) یا دلیل المتحیرین فی الجنه....
یا حسین ....
بالاتر از سیاهی ، خال رخ حسین است
این نور شمس تابان ، مال رخ حسین است
گودی چشم مولا، دل می برد ز جبریل
این یک نمونه از جنجال رخ حسین است
می خندد او به دنیا ، مثل علی و زهرا
حال رخ گداها ، حال رخ حسین است
دیدی به اشک زهرا سالت شروع شد ای دوست
این روزی خوش امسال رخ حسین است
از کودکی چه دیده ، این دختر حمیده
زینب چرا فقط دنبال رخ حسین است
مویش الف وضویش شد واو و ضادِ رویش
ابروی مشکی ای جان ، دال رخ حسین است
مستی اگر از این شعر ، نعره بزن بگو باز :
بالاتر از سیاهی ، خال رخ حسین است

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • شنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 08:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)-سفره‌ای پهن شد کنار خدا *

3263
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س)-سفره‌ای پهن شد کنار خدا سفره ای پهن شد کنار خدا
سفره ای با عنایت زهرا
و در آن جای شمع شعله ی در
می رود سمت خانه ی مولا
جای سنبل رسیده یاس کبود
چه غریب و چه بی کس و تنها
سیب را خورده اند آدمها
و اناری رسیده از بالا
سمنوهای نذری امسال
می دهد بوی دست زهرا را
سین امسالمان سقیفه شده
جاهلی پست می دهد فتوا
جای سیلی که روی سفره نبود
گریه ی سین ها و واویلا
آینه پشت در شکسته شد و
خون پهلو ز چادرش پیدا
تنگ ماهی شکسته با یاد
سقط یک ماهی از دل دریا
سبزه ها را کنار بگذارید
که سیاه است روزگار شما

  • شنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 08:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با سبک از حاج مهدی سلحشور -( آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم ) * محمد امین سبکبار

7175
9

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با سبک از حاج مهدی سلحشور -( آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم ) آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم
قبل رفتن گیسوی،زینبم و شونه كنم
می روم از این دنیا
می شود علی تنها
من میگم رفتنیم،زینب میگه بازم بمون
ای پرستو بمون و ،بازم برای من بخون
می روم از این دنیا
می شود علی تنها
تا پای جون دادنم،من واسه جونت سپرم
تار مویی نشه كم،از سر تو تاج سرم
بشكند اگر دستم
یاور علی هستم
بین زهرا و علی،آتش در فاصله شد
محسنم اصغر شد و ،دومی هم حرمله شد
می كشه منو آخر
داغ غربت حیدر
دشمن هیزم آورده
فاطمه مگه مُرده

شاعر : محمد امین سبکبار

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 30
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

وقتی که در شکست * محمد رضا فروغی

6076

وقتی که در شکست وقتی که در شکست شمس و قمر شکست
دندان احمد(ص) از اُحد از کفر و شر شکست
-
وقتی که در شکست کوه از کمر شکست
سقف و ستون هر بشر از بوالبشر شکست
-
وقتی که در شکست زهرا(س) و زر شکست
سمع و سماء و سینه، سکوت پسر شکست
-
وقتی که در شکست قدر گهر شکست
در کوچه مجتبی(ع) که نبوده سپر شکست
-
وقتی که در شکست از پشت سر شکست
پیمانه دم آندم از آن خیره سر شکست
-
وقتی که در شکست نور بصر شکست
جاری شد اشک مَشک و دلم بیشتر شکست
-
وقتی که در شکست قلب پدر شکست
بغض گلوی اصغر(ع) بی بال و پر شکست
-
وقتی که در شکست امّ قمر شکست
مدّاحه علی(ع) شدو خواند آنقدَر شکست
-
وقتی که در شکست پروانه پر شکست
سجاده شد صبوری سجاد(ع) اگر شکس

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 01:22
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا فروغی
ادامه مطلب

شعر فاطمیه -( تو حجاز یه دشت سبزه که میگن فدک به اونجا ) * محمد رضا فروغی

4300
1

شعر فاطمیه -( تو حجاز یه دشت سبزه    که میگن فدک به اونجا ) تو حجاز یه دشت سبزه که میگن فدک به اونجا
ثمر عزم نبیّه(ص) متعلقه به زهرا(س)
-
خلَف بنی امیه(ل) نمک نبیّو(ص) خورده
زده زیر هر چی حقه سند فدک رو برده
-
این همه ولوله این همه همهمه
از علی(ع) گفتنه از غم فاطمه(س)
-
درِ خونه های چوبی به چی بنده میخ و لولا
بخدا طاقت نداره پهلوی ضعیف زهرا(س)
-
غم و درد فاطمیه(س) غم میخ و سقط و سیلی
غم رخساره نیلی به دلیل بی دلیلی
-
غم پهلوی شکسته غم گوش و گوشواره
غم محسن علیّ(ع) و یه بغل پر از ستاره
-
حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) همشون سرا رو زانو
علی(ع) و یه کوه غصه شب احترام بانو
-
این همه ولوله این همه همهمه
از علی(ع) گفتنه از غم فاطمه(س)
-
فدک این چه سرنوشته به سر

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 01:27
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا فروغی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شب آخر -(امشب شب آخر است حیدر ) * اسماعیل تقوایی

1762
3

شب آخر -(امشب شب آخر است حیدر ) امشب شب آخر است حیدر
مرگ آمده بر در است حیدر

بنشین به کنار بستر من
این وصیت آخر است حیدر

گرییدن تو به حال زهرا
بر قلب چو آذر است حیدر

تدفین شبانه از تو خواهم
اینگونه مقدر است حیدر

جان تو وجان چار طفلم
این خواهش مادر است حیدر

ازخلق نهان نما مزارم
این قوم ستمگر است حیدر

تنهایی تو علی برایم
برسینه چو خنجر است حیدر

زخمی که به پهلویم نهادند
غرقابه ی خون، تر است حیدر

امشب به بهشت مانده بر راه
چشمان پیمبر است، حیدر

آماده زبهر سوگواریست
غمگین ومکدر است حیدر

این چادر من به زینبم ده
کو بهر تو زیور است حیدر

زهرای خودت حلال بنما
این لحظه ی آخراست حیدر

  • سه شنبه
  • 26
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

اشعار سینه زنی زمینه برای شهادت حضرت فاطمه(س) با سبک حاج محمود کریمی -( پرم شكسته مثه كبوتر ) *

5496
3

اشعار سینه زنی زمینه برای شهادت حضرت فاطمه(س) با سبک حاج محمود کریمی -( پرم شكسته مثه كبوتر ) پرم شكسته مثه كبوتر
دلم گرفته كجایی مادر
زنده ام به بوی چادر نمازت
زنده ام به یاد راز و نیازت
كشتی من و با قد خمیده
روی كبود و رنگ پریده
شب ها بدون تو چه سرده
قلبم پر از عزا و درده
مادر دلم هواتو كرده
پرم شكسته مثه كبوتر
دلم گرفته كجایی مادر
تموم این درد با من میمونه
غمت من و كشت تو راه خونه
این زخم كهنه درمون نمیشه
رازی كه دارم پنهون نمیشه
افتادی رو خاك مثل قباله
دیوار كوچه شد باغ لاله
غربت از آسمون می بارید
اَبرا با چشمامون می بارید
دیوار برا تو خون می بارید
مادر دلم هواتو كرده
پرم شكسته مثه كبوتر
دلم گرفته كجایی مادر
مادر دلم هواتو كرده
حسن غریب كریم دنیاست
حسن تمام وجود زهراست
میراث زهراست

  • چهارشنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه-واحد 2 -( بارون چشام بی امونه ) * رضا باقریان

28

اشعار فاطمیه-واحد 2 -( بارون چشام بی امونه ) بارون چشام بی امونه
چشمام و ببین غرق خونه
دستام و ببین ناتونه
بابا ، دست و پاهام و که بستند
بابا ، دلم و خیلی شکستند
بابا ، به نظارمون نشستند
دیگه بریدم سینم کبابه
تو روی نیزه من در خرابه
واویلا ، امون از دل زارم3
رنگ صورتم گرچه کبود
هیچ کسی نگفت چرمم چی بوده
بابا به خدا کار یهود
بابا ، قد و قامتم خمیده
بابا ، رنگ صورتم پریده
بابا ، جون من به لب رسیده
بیا کنارم چشمام پرآبه
تو روی نیزه من در خرابه
واویلا ، امون از دل زارم3
دیگه به چشام سویی نمونده
پهلو و سر و رویی نمونده
زیر معجرم مویی نمونده
بابا ، دخترت شد زار و خسته
بابا ، سنجاق سرم شکسته
درد دلام از بزم شرابه
تو روی نیزه من در خرابه

شاعر :

  • یکشنبه
  • 13
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه واحد3 -( باد خزان زد شعله بر دلم ) * رضا باقریان

19

اشعار فاطمیه واحد3  -( باد خزان زد شعله بر دلم ) باد خزان زد شعله به دلم
ناله ی طفلان گشته قاتلم
کاش آتش نزنی بر دل من
مشو پرپر همه ی حاصل من
گر بمانی مرا تو آب کنی
گر زنی پر بشوی قاتل من
امان از دل زینب امان
پیش دو چشمم بال و پر زدی
ناله ز پهلو پشت در زدی
کاش در با تو چنین تا نکند
غصه را بر دل من جا نکند
آتش افروزی این نامردان
پیش طفلان تو غوغا نکند
امان از دل زینب امان
ابکی علیک یا بنت نبی
وفقک الله فی صبر جلی
انت مشکورة غمی زهرا
انت صبارة همی زهرا
ای پرستوی سفید حیدر
به ابی و انت و امی زهرا
امان از دل زینب امان

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 18:56
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

حضرت محسن بن فاطمه -( تنها سه روز از سفر مصطفی ، گذشت ) * یاسر حوتی

4648
6

حضرت محسن بن فاطمه -( تنها سه روز از سفر مصطفی ، گذشت ) برخاست دود و آتش کینه شدید شد
یک روزه شهر ، آنچه که بر خود ندید ، شد
تنها سه روز از سفر مصطفی ، گذشت . .
. . یک سوم از قبیله زهرا شهید شد
یک لشکر از میانه در تا که رد شدند
ساقه شکست و . . غنچه گل ناپدید شد
در سوخت و ... فاطمه مجروح و ... طفل مُرد...
. . . هر نقشه ای که در سر نحسش کشید ، شد
حیدر که جای خود ، ولی از بعد کوچه ها
گفتند ، گیسوان حسن هم سفید شد
جا دارد اینکه شیعه بسوزد الی ابد
ناموسمان کبود ، به دستی پلید شد...
* * *
مأمور صبر بود . . . به این فکر می کند ..
آن را که از زبـان پیمبــر شنیــد ، شـد...

شاعر : یاسر حوتی

  • سه شنبه
  • 9
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه -( کابوس یک رویا، در سرخی گرداب این شب ها ) *

3527
3

اشعار فاطمیه -( کابوس یک رویا، در سرخی گرداب این شب ها ) کابوس یک رویا، در سرخی گرداب این شب ها
تصویر یک کوچه
تا انتهای غربت دنیا
در امتداد تنگِ آن کوچه
تصویر دست کودکی در دست مادر بود
تنها تر از تنها
وقتی هوا تاریک و روشن بود
چشمان کودک سایه ای را دید
در سینه قلب کوچکش لرزید
وقتی که آن سایه
با چشمهایی بی حیا، نزدیک مادر شد
از آسمان چیزی شبیه یاس می بارید
ناگاه از اعماق دوزخ صیحه ای آمد
دستی شبیه داس بالا رفت
از رعد و برق بی نهیبی
تار می شد تار می شد، چشمان اشک آلود مادر
تنهای تنها
وقتی که آن کودک
با مادرش روی زمین افتاد
از لا به لای درزهای سنگی دیوار
اشکی به رنگ لاله می بارید
رویای خاک آلوده ی خو را
با آسمانی درد تا خانه
در سینه نهان می کرد
تنهای ت

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه -( خون است بهر سرخی رنگ پریده ام ) *

3248

اشعار فاطمیه -( خون است بهر سرخی رنگ پریده ام ) خون است بهر سرخی رنگ پریده ام
ماهم ولی چو صحنه شب گشته نیلگون
سروم ولی به سان نهالی خمیده ام
سنگینی اش بهم شکند چرخ پیر را
بار غمی که من به جوانی کشیده ام
حتی اجل نکرد عیادت ز حال من
با آنکه دل ز عمر ، ز دنیا بریده ام
از دود و آه من شده گردون سیه ولی
با اشک خود ستاره به کهسار چیده ام
تشییع من دی شب و قبرم نهان ز خلق
از این طریق پردهدشمن دریده ام
نشنیده ماند ناله و فریاد و شکوه ام
من کز رسول ام ابیها شنیده ام
رنجی که از تحمل آن عاجز است کوه
بر جان و تن به حفظ امامم خریده ام
شش ماه ام شهید شدو پهلویم شکست
ز آن صدمه ای که از در و دیوار دیده ام
تاریخ شاهد است که من در ره علی
اول شهید داده و اول شه

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه -( مدینه صحنه ی غوغای روز محشر بود ) *

4293

اشعار فاطمیه -( مدینه صحنه ی غوغای روز محشر بود ) مدینه صحنه ی غوغای روز محشر بود
مدینه زخمی یک داغ درد پرور بود
مدینه بر سر هر بام، گرد غربت داشت
مدینه اشگ فشان در غم پیمبر بود
مدینه حادثه ی دور جاهلیت داشت
مدینه مرکز یک جنگ نابرابر بود
الا که حمله به بیداد خصم شوم برید
به کافران مسلمان نما هجوم برید
به گلبن نبوی زاغ ها هزار شدند
زپرده، توطئه ها باز آشکار شدند
منادیان الهی به خانه بنشستند
حرامیان قدیمی زمامدار شدند
غدیریان مدینه سقیفه ای گشتند
مجاهدین بهشتی اسیر نار شدند
تمام شهر به یک خانه حمله ور گشتند
دو روزه از ره عمر رفته برگشتند
چه سخت حقّ علی برده، راحت آسودند
تو گویی آنکه ز آغاز در کمین بودند
دری که ختم رسل بود زائرش بستند
رهی که بود

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( فغان کرد آسیای دستی او ) *

4098
0

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( فغان کرد آسیای دستی او  ) فغان کرد آسیای دستی او
که: دشمن زد شرر بر هستی او!
دل ستان می‏نالید چون رود
که دست او همیشه بر سرم بود!
به مژگاه، فضّه‏اش یاقوت می‏سفت
به دل آهسته می‏نالید و می‏گفت:
چسان در بر رخ دشمن توان بست؟
که در بر سینه‏ی او میخکوب ست!
چه کرد ای اهل دل! مسمار با او؟!
فشار آن در و دیوار با او؟!
که: روزش رنگ شام تار بگرفت
کمک در رفتن از دیوار بگرفت!
ز رفتن بسکه حالش زار می‏شد
عصای دست او، دیوار می‏شد!
چو زهرا دست بر دیوار می‏برد
قرار از حیدر کرار می‏برد!
دل دختر چو مادر بس غمین بود
زبان حال زینب این چنین بود
***
که: مادر! چشم از مسمار بردار!
خدا را دست از دیوار بردار!
به اشک از محسن خود یاد می‏کرد
به جان م

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( رفت پیغمبر ولی زهرای خود را جا گذاشت ) *

3311

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( رفت پیغمبر ولی زهرای خود را جا گذاشت ) رفت پیغمبر ولی زهرای خود را جا گذاشت
جان به روی آیه نص ذوی القربی گذشت
آتشی افروخت دشمن کز شرارش داغ گل
در دل شوریده حال بلبل شیدا گذاشت
شاخه را بشکست و گل را با لگد از شاخه چید
داغ خون با میخ در بر سینه زهرا گذاشت
محسن شش ماهه را کشت و کتاب عشق را
از برای اصغر شش ماهه بی امضا گذاشت
تازیانه خورد زهرا و ز خود این ارث را
یادگاری از برای زینب کبری گذاشت
در میان کوچه سیلی خورد و از خود این نشان
از برای آن سه ساله بعد عاشورا گذاشت
بار غم برداشت مرگ از دوش زهرا در عوض
چوبه تابوت او بر شانه مولا گذاشت
آنقدر گویم من ژولیده داغ فاطمه
آتشی از خود به جا در خانه دلها گذاشت

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد