شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

فاطمه(س) -( برفت از یاد نامردم سفارشهای پیغمبر ) * اسماعیل تقوایی

3536
2

فاطمه(س) -( برفت از یاد نامردم سفارشهای پیغمبر ) برفت از یاد نامردم سفارشهای پیغمبر
ستمها بعد او کردند بر زهرا(س)وبرحیدر(ع)
سقیفه دور هم گرد آمده حق علی(ع) خوردند
معین شد خلاف گفته طاها کسی دیگر
در بیت علی آتش زدند وبا لگد بر در
بشد زخمی زضربت پهلوی محبوبه داور
میان آن در ودیوار چنان بر فاطمه بگذشت
فدا شد محسنش از ضربه های قنفذ کافر
علی را دست بستند و بسوی مسجدش بردند
همان دستان که روزی کند در از قلعه خیبر
میان کوچه زهرایش زضرب سیلی افتاده
نظر با چشم گریان می کند بر حالت همسر
گذشت این روزها ووعده طاها محقق شد
بیامد زندگی دخترش را لحظه آخر
سفارشهای خود را برعلی بنموده وجان داد
شرر بر قلب فرزندان او زد هجرت مادر
علی غسل وکفن کرده درون قبر بنها

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 11:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل تقوایی

بضعه طاها -( او بضعه طاها بوداو همسر مولا بود ) * اسماعیل تقوایی

3657
2

بضعه طاها -( او بضعه طاها بوداو همسر مولا بود ) او بضعه طاها بود او همسر مولا بود
او بهر پدر مادر او زهره زهرا بود

او عالمه دین بود روشنگر آیین بود
راوی احادیث و بانوی خدابین بود

او سیده وسرور بر جمله زنها بود
از بعد پدر افسوس درمانده وتنها بود

او عامل تنهای اخذ حق حیدر بود
آواره به هر کویی یاریگر همسر بود

دارای سفارشها از جانب طاها بود
لیکن به پس آن در آزرده ز اعدا بود

آن لطمه زن زهرا(س)یک فرد حرامی بود
در پستی وبد خویی یک جانی نامی بود

وقتی به پس آن در یا فضه نوایش بود
فریاد وفغانهایی در عرش خدایش بود

شرمنده ی او مسمار از ضربه به پهلو بود
فریاد پدرجانم آن دم به لب او بود

آنگه که رخ ماهش مضروب زسیلی بود
چشمان علی گریان بهر رخ نیلی

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

فاطمیه -( هربار که فاطمیه می آید ) * اسماعیل تقوایی

4163
1

فاطمیه -( هربار که فاطمیه می آید ) هر بار كه فاطمیه می آید
بر سوگ وعزا طلیعه می آید

برارض وسما ندای یا زهرا
ایام عزای شیعه می آید

بر گوش صدای گریه وناله
از خانه آن شفیعه می آید

بنگر كه علی غریب وبی یاور

تا خاك كند ودیعه می آید

پیوسته سوال ما بود یارب
كی منتقم شهیده می آید

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

فاطمیه -( فاطمیه می کنم یاد مدینه ) * اسماعیل تقوایی

3986
8

فاطمیه -( فاطمیه می کنم یاد مدینه ) فاطمیه می کنم یاد مدینه
یاد آن در ،ضربه ی مسمار وسینه
یاد آتش بر در بیت خدایی
یاد مظلومی بانویی حزینه
یاد آن بی حرمتی های فراوان
بر سفارش کرده ی شاه مدینه
یاد آن فریاد ادرک فضه ای که
آمد از حلقوم یاس بی قرینه
یاد کوچه یاد آن دست حرامی
صورت نیلی شده از روی کینه
یاد مولا حیدر ودستان بسته
یاد اشکش از غم بازو وسینه
یاد زهرا یاد آن غسل شبانه
گریه طفلان با سنی کمینه
فاطمیه اول غمهای زینب
فاطمیه کربلا را شد زمینه

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار حضرت زهرا(س) -( فاطمه جان ِ نبی ِ خـاتم است ) *

3665
6

اشعار حضرت زهرا(س) -( فاطمه جان ِ نبی ِ خـاتم است ) فاطمه جان ِ نبی ِ خـاتم است
فاطمه فخر ِزنانِ عالم است
فاطمه دختِ نبوّت ، مصطفی
همسر ِ شاهِ ولایت ، مرتضی
فاطمه الگوی حُسن و رحمت است
اُسوه ی صبر و وقار و همّت است
فاطمه هرگز تمنّایی نداشت
از علی هرگز تقاضایی نداشت
فاطمه دنباله ی نسل ِ پدر
بحر ِعصمت را چو او نبوَد گهر
فاطمه امّ ِ ابیهای رسول
پاره ی قلب پدر باشد بتول
فاطمه زهرای حیدر بود و بس
فاطمه دخـتِ پیمبـر بود و بس
فاطمه پهلو شکسته، غرقِ خون
وصفِ شأنش از توان ِمن ، فزون
دشمنت زد بر تو سیلی، فاطمه
روی ماهت گشت نیلی ،فاطمه
آسمان نالان ز ِ دردِ فاطمه
کوه حیران، از نبردِ فاطمه
عاقبت ،مرگِ گل ِ یاس ِکبود
شیعه را جز سوگ و جز ماتم نبود
مرتضی بر جس

  • سه شنبه
  • 30
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار حضرت زهرا(س)-زیارت رسول الله(ص) -( زیارت آمده این بار سروی كه خرامان نیست ) * محمد بیابانی

3340
0

اشعار حضرت زهرا(س)-زیارت رسول الله(ص) -( زیارت آمده این بار سروی كه خرامان نیست ) زیارت آمده این بار سروی كه خرامان نیست
غریبه نیست بابا دخترت زهراست مهمان نیست
گرفته ابر ظلمت روشنای آسمانت را
ببین كه زهرۀ زهرای تو دیگر فروزان نیست
به لطف بچه ها می آیم اینجا ورنه ای بابا
برایم راه رفتن بی عصا سخت است آسان نیست
سلام شوهرم اینجا جواب دیگری دارد
چنان هستند با حیدر كه انگاری مسلمان نیست
«مرا عهدیست با جانان كه تا جان در بدن دارم»
به پای شوهر مظلوم خود باشم، ولی جان نیست
برای آنچه حقّم بود شاهد خواستند از من
بگو بابا مگر كه حرفِ زهرا حرف قرآن نیست؟!
نگاه زخم هایم هر نفس خون اشك می ریزد
در این ایّام تنها این نگاه تار گریان نیست
به یادت هست طفلی داشتم که بود تا تو بودی
به یادت هست

  • چهارشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

مرثیه ای از زبان امیر المومنین تقدیم به ساحت مادر هستی -( مائیم، ما، دو آینه‌ی روبروی هم ) * قاسم صرافان

2612
3

مرثیه ای از زبان امیر المومنین تقدیم به ساحت مادر هستی -( مائیم، ما، دو آینه‌ی روبروی هم ) مائیم، ما، دو آینه‌ی روبروی هم
تابانده‌اند صورت ما را به سوی هم
تا خیره می‌شویم به هم با نگاهمان
وا می‌کنیم پنجره‌ها را به روی هم

من مردِ روزِ رزم و تو بانوی اشک شب
نوشیده‌ایم سرّ خدا از سبوی هم

سر خم نمی‌کنیم مگر پیش پای عشق
عالم نمی‌دهیم به یک تار موی هم

قرآن، نزول قدر تو؛ ایمان، قبول من
«یا ایها الذینِ» هم و «امنوا» ی هم

دریا ندیده است، نمی‌فهمد این کویر،
ما غرق می‌شویم چرا در وضوی هم؟

قهر است شهر با من و تو، مثل نی ببین
پیچیده بغض غربتمان در گلوی هم

آنها به فکر هیزم خشکند پشت در
ما خیره در نگاه تر و چاره جوی هم

نه دستِ بسته‌ام و نه بازوی خسته‌ات
طاقت نداشتند بیایند سوی هم

پروانه‌ها

  • پنج شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 03:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

مظلومه زهرا(س) -( بابا تو رفتی خانه ام غرق عزا شد ) * اسماعیل تقوایی

2765
3

مظلومه زهرا(س) -( بابا تو رفتی خانه ام غرق عزا شد ) بابا تو رفتی خانه ام غرق عزا شد
زهرای تودرگیر با جور وجفا شد

بابا سفارشهاری من کردی به مردم
برخیز وبین حق سفارشها ادا شد

بعد تو بر پا گشت جنجال سقیفه
در جانشینی بعد تو جانا خطا شد

بابا فدک را که عطایت بود بر من
از دست من با حکم بیجایی رها شد

در پشت درب خانه ی جان تو حیدر
با هیزم جهل وجنون آتش به پاشد

با ضربتی بر در سپس بر بهلوی من
نو غنچه ی نشکفته ام محسن فدا شد

گشتم به ضرب دست جانی نقش کوچه
کوچه حسن را بعد از آن ماتمسرا شد

دست علی بستند وبر مسجد ببردند
ناچار او تسلیم این حکم قضاشد

از جور نامردان حاکم بر مدینه
عمر یگانه دخترت غرق فنا شد

پیوست با تو بوده بابا حاجت من
دخت تو با مرگی چنی

  • شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

فاطمیه -( فاطمیه یاد زهرا(س) می کنم ) * اسماعیل تقوایی

2937
1

فاطمیه -( فاطمیه یاد زهرا(س) می کنم ) فاطمیه یاد زهرا(س) می کنم
یاد ماتمها وغمها می کنم

یاد آتش بر در بیت علی
یاد مظلومی مولا می کنم

یاد اشک حیدری هنگام غسل
بر تن زخمی زهرا(س) می کنم

یاد زینب چادر خاکی بسر
داد بابا را تسلی می کنم

یاد تشییعی که مولامان علی(ع)
بهر همسر داشت بر پا می کنم

یاد هنگامی که حیدر خونجگر
داد زهرا(س) دست طاها می کنم

یاد شیون های طفلان علی(ع)
در غم ام ابیها می کنم

فاطمیه فصل غمهای خداست
بانگ غم زین روی آوا می کنم

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت حضرت زهرا (س) -( یار دلخسته حیدر تنها ) *

3347
2

سبک زمینه شهادت حضرت زهرا (س) -( یار دلخسته حیدر تنها ) (یا علی ) 4

یار دلخسته حیدر تنها امشب راضی شو از دست زهرا

من دیگه شفا گرفتم حاجت از خدا گرفتم

(علی خداحافظ)2

با دلی که غرق خونه می پرم از آشیونه

(علی خداحافظ)2

(یا علی ) 4

شهر نامرداس شهر مدینه افتادم از پا از درد سینه

روی بازویم نشانه هست ز ضرب تازیانه

(علی خداحافظ)2

بلبل شکسته بالم یا علی بکن حلالم

(علی خداحافظ)2

شاعر:؟؟؟

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 09:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

سبک شهادت حضرت زهرا (س ) -( توبری و علی بمونه مگه میشه ) *

3764
12

سبک شهادت حضرت زهرا (س ) -( توبری و علی بمونه مگه میشه ) تو بری وعلی بمونه مگه میشه بالا سرت قرآن بخونه مگه میشه

فاطمه و دفن شبونه مگه میشه

(زهرا)4

تو میگی با غربت تو دنیا کنار بیا مگه میشه

با زندگی بدون زهرا کنار بیا مگه میشه

تو میگی با گریه یتیما کنار بیا مگه میشه (مگه میشه)

تو بری وعلی بمونه مگه میشه بالا سرت قرآن بخونه مگه میشه

فاطمه و دفن شبونه مگه میشه

(زهرا)4

تو میگی با پهلوی شکسته کنار بیا مگه میشه

با غصه ای که به دل نشسته کنار بیا مگه میشه

تو میگی با چشم نیمه بسته کنار بیا مگه میشه (مگه میشه)

علی ودرد ماتم تو مگه میشه فاتح خیبروغم تو مگه میشه

گذشتن از عمر کم تو مگه میشه

(زهرا)4

تو میگی با چشم پر ستاره کنار بیا مگه میشه

با دل

  • یکشنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 09:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

تلافی -( زینبین و حسین پشت حسن ) *

2469
1

تلافی -( زینبین و حسین پشت حسن ) زینبین و حسین پشت حسن
بین بابای خویش و مادرشان
ای فدای تحیر آن‌ها...
چه می‌آید ای خدا سرشان
حسنش بغض کرده یک گوشه
زینب اما دوان دوان آمد
پسر دیگرش به سر می‌زد
ناله‌هایی ز آسمان آمد

مادر خوب ما... چهل نامرد
و مغیره همان حوالی بود
من بمیرم که حیدر کرار
وای بر من که در چه حالی بود

بغض یک شوهر زمین‌خورده
که شکسته غرور زیبایش
تازه این ابتدای غم‌ها بود
وای بر روزگار فردایش

فضه را هِی صدا... نفس می‌زد
چشم‌هایش پی علی می‌گشت
با خجالت به شوهرش فهماند
چادرش گم شده... ولی می‌گشت

کار بالا گرفت و ای فریاد
بین نامحرمان زمین افتاد
بین گودال، عصر روز دهم
زینب قهرمان زمین افتاد

به تلافیّ آن تحیرشان
مادر ق

  • یکشنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 09:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 علی اکبر نازک کار

شهادت حضرت زهرا س -( باز بوی گل یاسی به مشامم خورده است ) * علی اکبر نازک کار

4101
6

شهادت حضرت زهرا س -( باز بوی گل یاسی به مشامم خورده است ) باز بوی گل یاسی به مشامم خورده است
مست کردست مرا هوش و حواسم برده است

چادرت را بتکان مادر بی همتایم
تا که این دل بشود زنده که اکنون مرده است

هرکسی را که نظر بر دل و جانش نکنی
ضربه خورده به روانش و دگر افسرده است

بسکه پاکی و طهارت نسبی،صدیقه
واژه "طاهره" در پیش شما سر خورده است

بسکه تو عاشق حیدر شده ای ای بانو
بغض حیدر، زتن منکر او افشرده است

بین کوچه چه نهیبی زده ای بر دشمن
عالم از هیبت مردانه تو جاخورده است

ای جوان مادر زینب، چه شکسته شده ای
چه شد اینگونه شدی،برگ گلت پژمرده است

چشمهای صدفت درّ گران می ریزد
بشکند دست هرآنکس که تو را آزرده است

با فشردن بشود عطر گل افشان، ای وای
باز بوی

  • چهارشنبه
  • 29
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

غزل فاطمی بسیار زیبا از مظاهر کثیری نژاد -( دردا همین که عمر پیمبر تمام شد ) * مظاهر کثیری نژاد

3691
9

غزل فاطمی بسیار زیبا از مظاهر کثیری نژاد -( دردا همین که عمر پیمبر تمام شد ) دردا همین که عمر پیمبر تمام شد
لبخندهای گونه ی دختر تمام شد

"کاغذ،قلم" نداد ولی گفت زیر لب:
"ایام کامرانی حیدر تمام شد"

رنج و عذاب فاطمه از لحظه ی هجوم
با ناله های گوشه ی بستر تمام شد

روزی که آمدند دم در، شروع شد
روزی که آمدند دم در، تمام شد

آتش چنان به شعله در آمد که پشت در
آب زلال چشمه ی کوثر تمام شد

دستی به در گرفته و دستی به دست یار
جان پدر به قیمت مادر تمام شد

زینب صدای غائله را دیرتر شنید
وقتی رسیده بود که دیگر تمام شد

مادر برای دختر خود در وصیتش
از سر شروع کرد و به معجر تمام شد
***
پنجاه سال بعد به سودای ابن سعد
قصه به "سر"رسید و نه با سر تمام شد

گفتند "ما رایت" به جز خوبی و خوش

  • چهارشنبه
  • 29
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 06:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

دوبیتی فاطمی -( فتاده پشت در زار وغمین است ) * اسماعیل تقوایی

2311
1

دوبیتی  فاطمی  -( فتاده پشت در زار وغمین است ) فتاده پشت در زار وعمین است
تنش آزرده ی آن ضرب کین است
بمیرم محسنش از دست داده
صدای ناله تا عرش برین است

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 20:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

دوبیتی فاطمی -( علی بردند مسجد دست بسته ) * اسماعیل تقوایی

3810
3

دوبیتی فاطمی -( علی بردند مسجد دست بسته ) علی بردند مسجد دست بسته
بروی خاک زهرا زار وخسته
به چشمان علی باران اشک است
غم عالم به قلب او نشسته

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

دوبیتی برای دهه فاطمیه -( چرا رفتی بسویش وای بر تو ) * اسماعیل تقوایی

2488
1

دوبیتی برای دهه فاطمیه -( چرا رفتی بسویش وای بر تو ) چرا رفتی بسویش وای بر تو
زدی سیلی به رویش وای بر تو
چه خواهی داد پاسخ روز محشر
به بابای نکویش وای برتو

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 20:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

دوبیتی فاطمی -( گل یاسی اسیر خار گردید ) * اسماعیل تقوایی

2623
5

دوبیتی فاطمی -( گل یاسی اسیر خار گردید ) گل یاسی اسیر خار گردید
تنش رنجور از مسمار گردید
زسوز آتش کین پشت یک در
اسیر بستر وبیمار گردید

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

دوبیتی برای شهادت حضرت زهرا(س) -( زمان آخرین عمر زهراست ) * اسماعیل تقوایی

3893
6

دوبیتی برای شهادت حضرت زهرا(س) -( زمان آخرین عمر زهراست ) زمان آخرین عمر زهراست
کنار او فغان وآه بر پاست
وصیت می کند بر شوهر خود
بمیرم چشم مولا همچو دریاست

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه-مناجات -( السلام علیک یا اهل البیت النبوه ) * رضا باقریان

13

اشعار فاطمیه-مناجات -( السلام علیک یا اهل البیت النبوه ) السلام علیک یا اهل البیت النبوه
دیر آمدیم و سرورمان را ندیده ایم
جسم به خون شناورمان را ندیده ایم
دیر آمدیم و بس که لیاقت نداشته ایم
آن چهره ی منورمان را ندیده ایم
ما نوکران تشنه لب شاه کربلا
کرببلای دلبرمان را ندیده ایم
ما بچه های حضرت زهرای مرضیه
آن بانوی مطهرمان را ندیده ایم
غم بیش از این چه بر سرمان آورد، که ما
سنگ مزار مادرمان را ندیده ایم
ما دیده ایم هر چه که غم بود و انتظار
اما امام آخرمان را ندیده ایم
هر چند زیر سایه ی مهدی نشسته ایم
دستی که بود بر سرمان را ندیده ایم

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:37
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - جنگ و نیرنگ -( می کشیدم روی صفحه بی درنگ ) * رضا باقریان

3

اشعار فاطمیه - جنگ و نیرنگ -( می کشیدم روی صفحه بی درنگ ) می کشیدم روی صفحه بی درنگ
کوچه ای را باز با ابعاد تنگ
انتهای کوچه با اشک مدام
می کشیدم چند تن از جنس سنگ
آن طرف بانویی از جنس بلور
با رخی زرد و کبود و رنگ رنگ
شیری از بیشه به دستش سلسله
آمده بین سپاه حرب و هنگ
دامنش را بنوی عالم گرفت
یک نفر با چهل یهودی بین جنگ
ناگهان باد آمد و دستی شکست
عالمی در داغ این بانو نشست

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه -( - وقتی که شعری شاعرانه می نوشتم ) * رضا باقریان

3

اشعار فاطمیه  -(  - وقتی که شعری شاعرانه می نوشتم ) وقتی که شعری شاعرانه می نوشتم
درد دلم را از زمانه می نوشتم
حرف دلم را با قلم بر صفحه ی دل می نوشتم
انگار چیزی دست دل را قفل میکرد
اما دوباره با بهانه می نوشتم
گفتم که باید شعر سوزی ناب گیرد
از سنگ قبری بی نشانه می نوشتم
طاقت نیاوردم غمی آتش به جان زد
از ماتم بانوی خانه می نوشتم
دیدم که قبل از شروعی روی صفحه
از شعله های درب خانه می نوشتم
از کوچه های تنگ و باریک مدینه
از ضربه های تازیانه می نوشتم
انگار دیدم یک نفر افتاد بر خاک
در بین خانه وقتی آتش شعله ور شد
از لحظه های وحشیانه می نوشتم

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه- مادر زینب -( سلام ما به نماز و قیام مادر زینب ) * رضا باقریان

5

اشعار فاطمیه- مادر زینب -( سلام ما به نماز و قیام مادر زینب ) سلام ما به نماز و قیام مادر زینب
به صبر و درد و به عشق و کلام مادر زینب
سلام عالم و آدم سلام حضرت خاتم
سلام هر چه پیمبر به نام مادر زینب است
سلام سینه زنان و گریه کنانش
به شان و منزلت و بر مقام مادر زینب
سلام ما به دو بازوی پر ورم شده ی او
به رنج و داغ و تب و التیام مادر زینب
میان کوچه وجودش فدای شیر خدا شد
فدای غربت و صبر امام مادر زینب
کسی نگفت در آن کوچه های تیره و سنگی
نداشتند چرا احترام مادر زینب
در این سه ماهه آخر ز بعد حضرت احمد
نگشت روز آخر به کام مادر زینب
خدا کند که بیاید یگانه منجی عالم
پی شفای من و انتقام مادر زینب

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:56
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه-غربت علی -( آن بانویی که صبح و مسا گریه می کند ) * رضا باقریان

8

اشعار فاطمیه-غربت علی -( آن بانویی که صبح و مسا گریه می کند ) آن بانویی که صبح و مسا گریه می کند
حالا برای شیر خدا گریه می کند
یعنی علی غریب ترین مرد عالم است
با یاد غربتش همه جا گریه می کند
با پهلوی شکسته و با صورتی کبود
بین نماز شب و دعا گریه می کند
در بین بسترش چه قدر درد می کشد
اما فقط برای شیر خدا گریه می کند
بعد از خدا و بعد علی، زیر چادرش
با ماجرای کرببلا گریه می کند
یک روز در فراق پدر لطمه می زند
حالا برای شیر خدا گریه می کند

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:02
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه-طلعت الرشید علی -( ای مرا غره الحمیده علی ) * رضا باقریان

7

اشعار فاطمیه-طلعت الرشید علی -( ای مرا غره الحمیده علی ) ای مرا غره الحمیده علی
به شبم طلعت الرشیه علی
حق مرا از همان شب اول
فانی راهت آفریده علی
من و تو آنقدر طهوراییم
که خدا نازمان خریده علی
ما فدای همیم آقا جان
تو شهید و منم شهیده علی
زیر بار غریبیت آقا
زانوانم دگر خمیده علی
طعم ضرب غلاف و سیلی را
این تن خسته ام چشیده علی
آنچنان قامتم خمیده شده
که فلک هم چنین ندیده علی
آنچنان قامتم خمیده شده
که فلک هم هم چنین ندیده علی
اینکه از تو گرفته ام چهره
رنگ رخساره ام پریده علی
آنچنان سرفه می کنم شبها
که امان مرا بریده علی
اینکه سو رفته از دو چشمانم
خورده بر چهره ام کشیده علی
جان زینب بیا حلالم کن
موقع رفتنم رسیده علی

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - ام یجیب -( بوی صبری عجیب می آید ) * رضا باقریان

5

اشعار فاطمیه - ام یجیب -( بوی صبری عجیب می آید  ) بوی صبری عجیب می آید
سوز ام یحبیب می آید
از دل حجره ای صداهای
گریه های غریب می آید
از دل خانه ای که می سوزد
نغمه ای ناشکیب می آید
آن طرف مادری ، رخش نیلی
با فراز و نشیب می آید
به سوی مادر حسن، و حسین
آتشی با نهیب می آید
بین بستر، ز پهلویی خسته
خون پر از لهیب می آید
و برای شکسته بازویی
خون ز چشم حبیب می آید
همه جمعند دور هم، اما
بوی شیب الخضیب می آید
و برای غریبی زینب
اشک خدالتریب می آید
شب جمعه است ، از میان حرم
چه قدر بوی سیب می آید

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:51
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رباعی نوروز و فاطمیه -( سال نو گشته مصادف با عزای فاطمه (س) ) * اسماعیل تقوایی

3192
2

رباعی نوروز و فاطمیه  -( سال نو گشته مصادف با عزای فاطمه (س) ) سال نو گشته مصادف با عزای فاطمه(س
نوحه می خواند پرستو در رثای فاطمه
عید ما باشد عزا وزخم دل سر کرده باز
خون دل جاری زسوگ غم فزای فاطمه

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رباعی نوروز وفاطمیه -( هنگام بهار وموسم نوروز است ) * اسماعیل تقوایی

2582
1

رباعی نوروز وفاطمیه  -( هنگام بهار وموسم نوروز است ) هنگام بهار وموسم نوروز است
لیکن دل شیعه غرق آه وسوز است
باشد سببش عزای زهرای بتول(س)
سوگی که برای شیعه بس جانسوز است

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رباعی نوروز وفاطمیه -( این فصل بهار فصل ماتم باشد ) * اسماعیل تقوایی

2829
2

رباعی نوروز وفاطمیه  -( این فصل بهار فصل ماتم باشد ) این فصل بهار فصل ماتم باشد
عید است ودل شیعه پر از غم باشد
هنگام عزای فاطمه(س) آمده است
رخت سیهی بر تن عالم باشد

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رباعی نوروز وفاطمیه -( ایام عزای حضرت زهرا شد ) * اسماعیل تقوایی

3097
3

رباعی نوروز وفاطمیه  -( ایام عزای حضرت زهرا شد ) ایام عزای حضرت زهرا شد
یکبار دگر فاطمیه بر پا شد
باشیم مواظب وادب بنماییم
اینک که عزا وعید هم آوا شد

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد