دل کبابه چه بی تابه حال مادرم خرابه
روی دست بابام حیدر هنوزم رد طنابه
دل اهل خونه ،خونه داداشم تو خواب می خونه
آی خدا میشه نمیره مادرم هنوز جوونه
مادر من مادر من مادر پهلو شکسته
غم ما رو کی میدونه یکی ازغما همینه
بعد عمری غصه و غم بابامون خونه نیشینه
مادرم چه بی شکیبه گریه هاش خیلی عجیبه
درد مادر ما اینه بابامون خیلی غریبه
مادر من مادر من مادر پهلو شکسته
تا قیامت زین مصیبت ناتموم گریه هامون
روی نیلی ضرب سیلی شده قاتل بابامون
تو حیاط غرق نیازه تو دل بابا یه رازه
خنده زد مادر وقتی دید بابامون تابوت میسازه
مادر من مادر من مادر پهلوشکسته
بعد از اینکه بابامون و تو غم زهرا نشوندن
سوی مسجد دست بسته س
- پنج شنبه
- 7
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 14:28
- نوشته شده توسط
- محمد
ادامه مطلب