شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 رضا تاجیک

اشعار حضرت زهرا (س)واحد -( سلام ما به چادر خاکی تو 2 ) * رضا تاجیک

4157
9

اشعار حضرت زهرا (س)واحد -( سلام ما به چادر خاکی تو 2 ) سلام ما به چادر خاکی تو 2
سلام ما به عصمت و پاکی تو
وای وای
(تو حجت الله علی الحجج شدی
سرّ شب قدر و تمام حج شدی) 2
(مادرم بی حرم 3 مادر) 2
تو رفتی و ماتم گرفته کائنات 2
من مانده ام با خاطرات گریه هات
وای وای
پیراهن خونی تو برابرم
دارد خجالت می کشد چشم ترم 2
یاورم فاطمه 3 جانم
تو رفتی و خانه شده پر از عذاب 2
ناله کنم بر این دعای مستجاب
وای وای
از آسمان، تو اشک دخترت ببین
دعا نما به حال این خانه نشین 2
یاورم فاطمه 3 جانم

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمد مهدی روحی

اشعار مدح و مناجات با حضرت زهرا (س) زمینه -( انّا انزلناهُ فی لیلة القدر و ما ادریکَ ما لیلة القدر ) * محمد مهدی روحی

4604
5

اشعار مدح و مناجات با حضرت زهرا (س)  زمینه -( انّا انزلناهُ فی لیلة القدر و ما ادریکَ ما لیلة القدر ) انّا انزلناهُ فی لیلة القدر و ما ادریکَ ما لیلة القدر
قال الصادق امام هدی ، معنای قدره مادر ما
بگو با خلق این دنیا ، و ما ادریک ما الزّهرا
ای شب قدرم ، تویی تو بدرم ، مادر مادر مادر
سوره ی کوثر ، همسر حیدر ، مادر مادر مادر
******
پای عشقت بانو دنیا اسیره ، با خون نوشتی حیدر امیره
ای ملیکه به ارض و سما ، ناموس علی طاووس خدا
تو راضیه تو مرضیه ، تویی انسیة الحورا
ای شب قدرم ، تویی تو بدرم ، مادر مادر مادر
سوره ی کوثر ، همسر حیدر ، مادر مادر مادر
******
ای سایبان ما چادر نمازت ، شد نور جنت لبخند نازت
قامت تو نشان حیا ، از قیام تو دین احیا
ای گدای تو صد حاتم ، ای مریض تو صد عیسی
ای شب قدرم ، تویی ت

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:35
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

در فراق پیامبر اكرم (ص) زمینه -( از غم دوری تو بابا شهر مدینه غمینه ) * محمد حسن قمی

2736
2

در فراق پیامبر اكرم (ص)  زمینه -( از غم دوری تو بابا شهر مدینه غمینه ) از غم دوری تو بابا شهر مدینه غمینه
از غم تو ناله می زنم کار شب و روزم اینه
بعد تو بابا شهرنبی
خزونه و تاریکه برام
دلم به تو خوش بود پدرم
فراق تو سنگینه برام
فراق تو سنگینه
بابا ، تو رفتی با یه دنیا غم موندم
من هم، با رفتنت اشهدم و خوندم
تنها ، یار و طرفدار علی موندم ، بابا
بعد از ، تو دیگه غنچه هام و نشکفتم
حتی ، غمم رو با علی نمی گفتم
بی تو ، می خوام بمیرم
وای ، پدرخوبم (بی تو میرم)2
******
دوری تو بابا من و تا قبر شهیدا کشونده
تو بیت الاحزان مدینه دختر تو تنها مونده
به روی خاک حمزه عموم
ناله زنان با شور و نوا
رو سر می ریزم تربتش و
میگم کجایی یا ابتا
کجایی یا ابتا
بابا ، عدو به من چقدر جفاکار

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:39
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

ترکیب بند مصیبت -( به نام مادر سادات و مادر پدرش ) * جعفر ابوالفتحی

2848
2

ترکیب بند مصیبت -( به نام مادر سادات و مادر پدرش ) به نام مادر سادات و مادر پدرش
به نام ام ابیها و مجتبی پسرش

به نام حضرت زهرا و آتش جگرش
به نام معجر خونین و پلک شعله ورش

به نام آنکه به پای ولای تاج سرش
میان آن در و دیوار سوخت بال و پرش

به نام فاطمه آغاز می کنم سخنم
که من اسیر خدا و اسیر پنج تنم

هماندمی که مدینه سرای ماتم شد
ز سرو قامت زهرا دو استخوان کم شد
به نزد کعبه ی چشمان جانشین خدا
نداشت طاقت و یکدفعه از کمر خم شد
درست قصه ی موسی و سامری شده بود
امیر گوشه نشین و صغیر ، اعظم شد

جفا به همسر مولا گذشت از سر حد
شکست شیشه ی عمر علی به ضرب لگد

میان کوچه کنار حسن زمین افتاد
ز روی خاتم دست علی نگین افتاد
دوباره دست حرامی هوای سیلی کرد
به ج

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( اشک در چشم مردد شده و پای نظر می لرزد ) * حسین ایزدی

2535
1

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( اشک در چشم مردد شده و پای نظر می لرزد ) اشک در چشم مردد شده و پای نظر می لرزد
حرف رفتن شده و صورت و سر می لرزد
نه فقط خانۀ حیدر متلاطم شده است
لرزه افتاده به افلاک و قمر می لرزد
چقدر ضربه مگر محکم و کاری بوده؟
که هنوز از اثرش چوبه ی در می لرزد
بعد هر ناله ی تو آرزوی مرگ کند
هستی اش در خطر افتاده اگر می لرزد
زینب از گریۀ خود گشت پشیمان وقتی
دید از شدت غم پای پدر می لرزد
حسن از حادثۀ کوچه به خود می پیچد
مادری آه کشد، قلب پسر می لرزد
فاطمه خیره شد و گفت: حسن محکم باش
نازنینم...، پسرم...، مرد مگر می لرزد؟
همه با چشم پر از اشک به هم می گفتند:
کار از کار گذشته است، دگر می لرزد

شاعر : حسین ایزدی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( ای تمام حاصلم گشتی درو ) * مجتبی روشن روان

3462
3

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( ای تمام حاصلم گشتی درو ) ای تمام حاصلم گشتی درو
یاس آغشته به خون من مرو
بهترین رزمنده ی راه علی
در خسوف خونی ای ماه علی
چشم سیلی خورده ات را باز کن
درد دل را با علی آغاز کن
ای تمام آرزوی مرتضی
رخ مکن پنهان ز روی مرتضی
گر چه بنهادی به روی زخم، دست
بوی خونت خانه را پر کرده است
من خودم دیدم ز جور خصم پست
استخوان هایت به پشت در شکست
ای پرستوی شکسته بال من!
ای دویده از حرم دنبال من
پاره از داغت شده بند دلم
دست تو بشکست مانند دلم
باز بنما هر دو چشم بسته ات
گو سخن با حیدر دل خسته ات
ای شکسته سینه ی قامت کمان
فاطمه پیش علیّ خود بمان
بی تو من تنهای تنها می شوم
بعد تو کی از زمین پا می شوم

شاعر : مجتبی روشن روان

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمزمه) -( آتیش فتنه م یشه برپا ، حالا کنار عرش اعلی ) * یوسف رحیمی

2789
1

اشعار فاطمیه (زمزمه) -( آتیش فتنه م یشه برپا ، حالا کنار عرش اعلی ) آتیش فتنه میشه برپا ، حالا کنار عرش اعلی
بین در و دیوار خونه ، افتاده زهرا
با چشمایی در خون نشسته ، میبینه با قلبی شکسته
بردن علی رو سوي مسجد ، با دست بسته
تو کوچۀ غربت ، چشماش شده دریا
یاري نداره حق ، مونده علی تنها
اگر چه مجروحه ، اگر چه بی تابه
غریبی حق رو ، که بر نمی تابه
مادر صبر و استقامت ، کرده توي کوچه قیامت
می مونه زهرا تا پاي جون ، پاي ولایت
نگو که دشمن بی شماره ، ببین که روح اقتداره
آروم نمیشینه اگر چه ، یاري نداره
اومد توي میدون ، با پهلوي زخمی
با چشماي خونبار ، با بازوي زخمی
می مونه با مولا ، تا لحظۀ آخر
خورشید ایثاره ، در یاري رهبر

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه(زمزمه) -( می شه نگاهم غرق شیون، م یزنی تا که حرف رفتن ) * یوسف رحیمی

1998

اشعار فاطمیه(زمزمه) -( می شه نگاهم غرق شیون، م یزنی تا که حرف رفتن ) می شه نگاهم غرق شیون، میزنی تا که حرف رفتن
بی تو علی خونه خرابه ، اي هستی من
با این چشاي غرق بارون ، با این نگاهاي پریشون
با نالۀ عجل وفاتی ، من رو نسوزون
همین طوري هستم ، شرمنده از بابات
شرمنده تر میشم ، با اشکاي چشمات
زخماي قلب من ، بی تو می شه کاري
خونه دل من از ، این امانتداري
می شه نگاهم غرق شیون ، دیگه ندارم تاب موندن
می کشه من رو غربت تو ، اي هستی من
داغت زده آتیش به جونم ، وقتی با چشمِ نیمه جونم
خونه نشینی تو می بینم ، اي مهربونم
نشد کنم کاري ، شرمنده ام مولا
دست تو شد بسته ، تو کوچۀ غمها
میدونی پرپر شد ، بهشت امیدم
وقتی که شمشیرو ، بالا سرت دیدم

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمزمه) -( اسیر اندوه تو هستم ، رفتی و از داغت شکستم ) * یوسف رحیمی

2571

اشعار فاطمیه (زمزمه) -( اسیر اندوه تو هستم ، رفتی و از داغت شکستم ) اسیر اندوه تو هستم ، رفتی و از داغت شکستم
قد خمیده ام شاهده که ، از پا نشستم
مونده علی تنهاي تنها ، رنج تمامه بی تو دنیا
دیگه سلامم بی جوابه ، بعد از تو زهرا
بی تو چه دلگیره ، این شبهاي ابري
چیکار کنم من با ، این همه بی صبري
زینب تو بی تاب ، حسین پریشونه
حسن براي تو ، باز روضه میخونه
بعد از تو قلبم بی قراره ، درد و غم من بی شماره
آخه تموم خونۀ من ، بوي تو داره
سجاده تو وقتی می بینم ، بدجوري دلتنگ تو می شم
این در سوخته هر شب و روز ، زده آتیشم
با خاطرات تو ، دیگه دلم خونه
چشاي بارونیم ، روضه ها م یخونه
مگه یادم میره ، اون روزاي نیلی
چشماي خونبار و ، کبودي سیلی

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه(زمینه) -( دل پر از غم علی ، شد محرم علی ) * یوسف رحیمی

2559
2

اشعار فاطمیه(زمینه) -( دل پر از غم علی ، شد محرم علی ) دل پر از غم علی ، شد محرم علی
فاطمیه اومد و ، در به در شدم برات
غرق اشک و ناله ام ، عمریه تو روضه هات
یا فاطمه، دل ماست غرق عزا
یا فاطمه، اي شهید کوچه ها
فاطمیۀ غمه ، اشکامون دمادمه
از غریبی علی ، روضه ها شنیده ایم
ما هنوز عزادارِ ، یاسی قد خمیده ایم
یا فاطمه، غم تو بی انتها
یا فاطمه، اي شهید کوچه ها
تو شباي غربتت ، بوي یاس تربتت
م یبره دل منو، تا بقیعِ درد و داغ
نه رواق و گنبدي ، نه یه شمع و یه چراغ
یا فاطمه، مادر صبر و صفا
یا فاطمه، اي شهید کوچه ها

اي حبیبۀ خدا ، می دونم از ابتدا
داده آبرو به من ، ذره پروري تو
جا گرفته تو دلم ، مهر مادري تو
یا فاطمه، مادر اهل ولا
یا فاطمه، اي شهید کوچه ها

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( کوچه در تلاطمه ، ازدحام مردمه ) * یوسف رحیمی

2315
1

اشعار فاطمیه (زمینه) -( کوچه در تلاطمه ، ازدحام مردمه ) کوچه در تلاطمه ، ازدحام مردمه
گوشوارة آسمون ، زیر دست و پا گمه
کی می تونه آروم بشینه ، وقتی این صحنه رو می بینه
چادري که پناه دنیاست ، توي کوچه به روي خاکاست
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
گرچه نور و کوثره ، هستی پیمبره
میدون اومده بگه ، فدایی حیدره
عشق حیدر بود و نبودش ، اومده با همه وجودش
بلاگردون جون مولاست ، حالا با بازوي کبودش

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( زدي شونه موي من ، تو بوسیدي روي من ) * یوسف رحیمی

2098
1

اشعار فاطمیه (زمینه) -( زدي شونه موي من ، تو بوسیدي روي من ) زدي شونه موي من ، تو بوسیدي روي من
اما مونده عقده اي ، میون گلوي من
چرا قلبت آروم نمی شه ، چرا اشکات تموم نمی شه
« عجل وفاتی » تو که حلّال مشکلاتی ، نگو اینقدر
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
نیگا کن به گریه هام ، بخون از توي نگام
می میرم بدون تو ، یتیمی زوده برام
هر که من رو م یبینه م یگه ، مادرت رفتنیه دیگه
نم یشه اما باور من ، یتیمی سخته مادر من

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( دلا غرق شیونه ، نگو وقت رفتنه ) * یوسف رحیمی

2177
2

اشعار فاطمیه (زمینه) -( دلا غرق شیونه ، نگو وقت رفتنه ) دلا غرق شیونه ، نگو وقت رفتنه
بی تو بار غصه ها ، روي شونۀ منه
میري با حال و روز خسته ، با چشاي به خون نشسته
داري از کوچه یادگاري ، میري با پهلوي شکسته
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
منو کشته داغ تو ، قاتلم فراق تو
دیگه از کی دخترت ، بگیره سراغ تو
شده پرپر گل امیدم ، کاشکی می مردم، نم یدیدم
شده خورشید خونه خاموش ، مادر من شده کفن پوش

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( پریشونه حال من ، دل پر ملال من ) * یوسف رحیمی

2111
2

اشعار فاطمیه (زمینه) -( پریشونه حال من ، دل پر ملال من ) پریشونه حال من ، دل پر ملال من
ندادي آخر جواب ، تو به این سؤال من
کی به روي تو زده سیلی ، که میري با صورتی نیلی
غرق خونه نگاه زینب ، خداحافظ پناه زینب
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
از خونه کجا میري ، شبونه کجا میري
بی تو م یگیرم همش ، بهونه کجا م یري
دنبال تابوتت دویدم ، ولی از تو دل نبریدم
مادر خوب و مهربونم ، خداحافظ آروم جونم

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه(زمینه) -( رفتی مهربون من ، ماه آسمون من ) * یوسف رحیمی

2519
2

اشعار فاطمیه(زمینه) -( رفتی مهربون من ، ماه آسمون من ) رفتی مهربون من ، ماه آسمون من
می شه شمع تربتت ، چشم نیمه جون من
کشیدي رنج بی حسابی ، حالا شاید آروم بخوابی
چادرت رو بغل میگیرم ، دارم از دلتنگی می میرم
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
تنگه دل براي تو ، براي صداي تو
دلا رو آتیش زده ، داغِ روضه هاي تو
خیره میشیم با قلب خسته ، به یه گوشوارة شکسته
جمع می شیم پشت درِ خونه، خونِ رو در روضه م یخونه
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( میون کوچه ، آتیش کینه ) * یوسف رحیمی

2522
2

اشعار فاطمیه (زمینه) -( میون کوچه ، آتیش کینه ) میون کوچه ، آتیش کینه
می سوزونه بهشت حیدرو ، واي از این غم
جلوي چشماش ، زخمی و پرپر
می بینه آیه هاي کوثرو ، واي از این غم
شده دست بسته و غربت، سهم مولا
شده تازیانه و سیلی ، سهم زهرا
امون از دیار بی وفا ، اُف بر دنیا
توي اون روز غم ، با دلی خون مادر
اومده تو کوچه ، پی حق حیدر
این همه ظلم و ، سکوت مردم
تو مدینه نبود حتی ، یک با غیرت
چادر خاکی ، داره حکایت
دیگه حیا نمونده تو دلِ این جماعت
حرمت علی شکست بینِ آتیش و دود
شده یاس خونۀ مولا ، یاس کبود
آخه بضعة الرسول مگه، جرمش چی بود؟
گرچه توي کوچه ، روي خاکا افتاد
حماسه برپا کرد ، پاي مولا جون داد

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه(زمینه) -( سه ماهه مادر ، میون بستر ) * یوسف رحیمی

2595
1

اشعار فاطمیه(زمینه) -( سه ماهه مادر ، میون بستر ) سه ماهه مادر ، میون بستر
افتادي و چشام می باره خون ، مثل بابا
عجل وفاتی ، دعاي شبهات
نگو دیگه میخواي بري ، از این دنیا
ندیده چشاي آسمون ، غم اینچنین
چشا از غم تو غرق خون ، دلها غمگین
بعد از اون غروب شده بابا ، خونه نشین
میدونم که طاقت ، نداري این غم رو
می سوزونه اما ، رفتنت عالم رو
پلکاي خسته ات، که نیمه جونه
میزنه این روزا به من ، حرف رفتن
داره شکایت ، از گریۀ تو
مدینه محرم غم تو نیست ، مادر من
دل من شکسته از آهت ، مثل پهلوت
میکشه منو کبوديِ چشم کم سوت
بگو با نگاه زینب از ، راز تابوت
میباره چشمامون ، کنار تو هر شب
مرو مادر میشه ، التماس زینب

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه (زمینه) -( اشک خجالت ، بالاي قبرت ) * محمدرضا رضایی

2525
3

اشعار فاطمیه (زمینه) -( اشک خجالت ، بالاي قبرت ) اشک خجالت ، بالاي قبرت
میریزه حالا از چشايِ من ، فاطمه جان
که این امانت، چه جوري برگشت
این غصه میمونه براي من ، فاطمه جان
دیگه کوچه رنگ غم داره ، اي آسمون
دیگه بی سحر میشه شبهام ، اي بینشون
بمیرم که رفتی آخرش ، قامت کمون
هنوزم تو خونه ، میپیچه بوي تو
مگه یادم میره ، زخم پهلوي تو
رفتی و حالا ، شده یا زهرا
کار چشاي نیمه جون من ، اشک افشونی
روز و شب من ، بعد تو اشکه
بگو چیکار کنم با این آه و ، این دلخونی
حال و روز غربت من رو ، کن تماشا
توي شهر بی وفایی ها ، موندم تنها
بی تو اي پناه من! حیدر ، افتاد از پا
شده کار حسین ، بعد تو اشک و آه
قرار ما باشه ، گوشۀ قتلگاه

شاعر : محمدرضا رضایی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( کوچه، کوچۀ شهر بی وفا ) * یوسف رحیمی

2217
3

اشعار فاطمیه (زمینه) -( کوچه، کوچۀ شهر بی وفا ) کوچه، کوچۀ شهر بی وفا
کوچه، شده پر از غم و بلا، کوچه، آتیش فتنه شد به پا
دیدم با قلبی پر خون ، با چشایی پر اشک و آه
با دست بسته بردن ، مرتضی رو چه بی پناه
بین دیوار و در شد ، برا محسن یه قتلگاه
واي شده اجر رسالت تازیونه
واي بی وفایی یثرب بی امونه
دیدم، آتیش کینه ها رو واي
دیدم، مردم بی حیا رو واي، دیدم، غربت مرتضی رو واي
بی تو غم هاي عالم ، به روي قلب من نشست
تو کوچۀ غریبی ، حرمت اهل بیت شکست
باید دستم سپر شه ، تا که مولام نره ز دست
واي حالا وقت حمایت از ولیه
واي قاتل من غریبیِ علیه

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار فاطمیه (زمینه) -( مادر، بیا کمی قدم بزن ) * یوسف رحیمی

2532
1

اشعار فاطمیه (زمینه) -( مادر، بیا کمی قدم بزن ) مادر، بیا کمی قدم بزن
مادر، به خاطر دل حسن ، مادر، ببین تو التماس من
وقتی تو کوچه می شم ، عصاي قامت خمت
شعله ور م یشه قلبم ، توي آتیش ماتمت
بارونیه نگاهم ، مثه چشماي پر نمت
واي شده دیوار خونه تکیه گاهت
واي میباره اشک غربت از نگاهت
مادر شده چرا چشات کبود
مادر تو بودي و آتیش و دود، مادر آخه گناه تو چی بود!
باغ لاله میبینم ، میون چشماي ترت
آروم من رو بغل کن، شده زخمی بال و پرت
با اشک و آه می خونی ، نافله هاي سحرت
واي در تب ماتمت آتیش میگیرم
واي بی تو در اوج دلتنگی میمیرم

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

زمزمه جانسوز فاطمیه _ شام غریبان -( بر تو شد خزون، روز و ماه و سال ) * محمد موحدی مهرآبادی

2512
0

زمزمه جانسوز فاطمیه _ شام غریبان -( بر تو شد خزون، روز و ماه و سال ) بر تو شد خزون، روز و ماه و سال
حجم پیکرت ;صارت کالخیال
دلخوشی من
بار غمت رو شونه سخته
نبودنت تو خونه سخته
غسل تنت شبونه سخته
خواستی که زخماتو نبینم
خواستی بگی چیزی نبوده
از ورم صورت و بازوت
معلومه پیکرت کبوده
.................................

ای مهتاب من چشماتو نبند
یک بار دیگه به زینب بخند
بی تو یا زهرا
سی سال و با غمات می سازم
با حسرت نگات می سازم
با بغض بچه هات می سازم
از غم تو گوشه ی غربت
زانو هامو بغل می گیرم
شب که میام سر مزارت
آرزومه اونجا بمیرم

شاعر : محمد موحدی مهرآبادی

سبک زمزمه با صدای حاج مهدی تدینی

دانلود سبک

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه جانسوز شهادت حضرت زهرا (س) -( هستی تو برام کاشف الکروب ) * محمد موحدی مهرآبادی

2870
2

زمزمه جانسوز شهادت حضرت زهرا (س) -( هستی تو برام کاشف الکروب ) هستی تو برام کاشف الکروب
سنگینه برام درک این غروب
تکیه گاه من
نمازتو نشسته خوندی
با قلب زار و خسته خوندی
با پهلوی شکسته خوندی

خونه ی من تاریک و سرده
دلم پر از غصه و درده
شنیدم از فضه که زهرا
پا شده کار خونه کرده ...
........
می خندی!ولی گریونه حسن
این تابوت توست یا تابوت من
روز آخری
با دل خون و جون بر لب
شونه زدی موهای زینب
خونه شده چقد #ر#مرتب

آب میاری با دست لرزون
تا که حسینت نشه عطشان
حرف از کفن می زنی اما
بی کفنه حسین عریان

می کشه منو بغض زینیین
بی خوابه حسن بی تابه حسین
تا میگم حسین
یادآور غم نگاشم
به یاد روز کربلا شم
به یاد داغ بچه هاشم
دیدی به خاک غم نشستم
میون خاک کوچه هف"ت"بار
این

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه شهادت حضرت زهرا با گریزز به روضه کربلا -( نه ساله که من با خیرالنسام ) * محمد موحدی مهرآبادی

3712
0

زمزمه شهادت حضرت زهرا با گریزز به روضه کربلا -( نه ساله که من با خیرالنسام ) نه ساله که من با خیرالنسام
یادگاری عقد مرتضام
واویلا
تو کوچه تا دشمن پستش
با بغض و کینه راهو بسته ش
شکستم از ضربت دستش

تا سیلی زد عدو صدا زد
سهم تو از فدک همینه

گوشواره ی عرش الهی
گوشواره هاش نقش زمینه
.....

تو ذهن حسن
مونده یاد من
می گه با حسین
سر بسته سخن
واویلا
مادر و لحظه ی خروش
زمزم خون و وقت جوشش
گوشواره ها شکست تو گوشش
قصه ی من فقط نه اینجا
تو شهر کینه ها می مونه
بیا تا کربلا ببینی
گوش رقیه پر خونه

شاعر : محمد موحدی مهرآبادی

دانلود سبک

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 05:12
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 ابراهیم چاوشی

شعری در سوگ حضرت زهرا * ابراهیم چاوشی

2809
2

شعری در سوگ حضرت زهرا *‏رسیده لحظه ی کوچ کسی که جامانده ست
دمی که فاتحه ی عشق را خدا خوانده ست

و رنگ باخته ماه از غمش به روی زمین
هوای گریه و نور تأثر افشانده ست

نسیم مضطربانه کشیده هر سو سر
و سوز ناله به اندام باد پوشانده ست

لباس فاطمه طاقت ندارد این غم را
و از نگاه علی کرده است پنهان دست

چه بغض های غریبی شکسته نیمه شب
که چشم های خدا را عجیب گریانده ست

چه هق هقی که بلند از گلوی دخترکی ست
که قلب زخمی حق را به اشک سوزانده ست

زمان زمان فراق است و وقت پرواز است
رسیده لحظه ی کوچ کسی که جامانده ست...

شاعر : ابراهیم چاوشی

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا رسولی

واحد ، بستر،زبانحال حضرت علی(ع) -( گل خزونی _ قامت کمونی ) * رضا رسولی

3819
10

واحد ، بستر،زبانحال حضرت علی(ع) -( گل خزونی _ قامت کمونی ) گل خزونی - قامت کمونی
خواهشم اینه - نری , بمونی

بند دل علی شده پاره
عزیز من تنت چه تب داره
اگه بری کارم دیگه زاره

( نرو نرو نرو نرو زهرا)

میلرزه دستات - سفیده لبهات
سویی نمونده - برای چشمات

دائم میگری دست روی پهلو
بستی یه دستمال به روی بازو
به صورتت نمونده رنگ و رو

( نرو نرو نرو نرو زهرا)

چه جور آوردن - بلا سر تو
چیزی نمونده - از پیکر تو

ای همه ی دلخوشیه حیدر
یه گوشه افتادی توی بستر
شده تموم تن تو لاغر

( نرو نرو نرو نرو زهرا)

شاعر : رضا رسولی

دانلود سبک

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

اشعار حضرت زهرا(س)-هجوم به بیت ولایت -( خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت ) * محمد جواد پرچمی

6894
6

اشعار حضرت زهرا(س)-هجوم به بیت ولایت -( خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت ) خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
دَری که ساختم آخر به من خیانت کرد
گرفت آتش خود را به روی یار انداخت
میان معرکه سلمان خداش خیر دهد
دوید و زود عبا را رویِ نگار انداخت
خودم ز سینه ی او میخ را در آوردم
ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت
عقب کشید و به دیوار خورد و در پیچید
شیار در به روی پهلویش شیار انداخت
زن جوان مرا می زدند نامردها
مدینه فاطمه ام را در احتضار انداخت
و یک غلاف که دست چهل نفر چرخید
و دست فاطمه را عاقبت ز کار انداخت
چقدر چادر زهرا به پاش می پیچید
زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت
همین که دست به معجر گرفت طوفان شد
صدا که زد همه را یاد ذوالفقار اندا

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار حضرت زهرا(س)-کنار مزار پدر(ص) -( سرِ مزارت اگر آه آه می گیرم ) * حسن لطفی

3218
2

اشعار حضرت زهرا(س)-کنار مزار پدر(ص) -( سرِ مزارت اگر آه آه می گیرم ) سرِ مزارت اگر آه آه می گیرم
اگر سراغِ تو را گاه گاه می گیرم
كشیدنِ بدنم تا كنارِ تو سخت است!
چه خارها كه ز پا بینِ راه می گیرم
گرفته ام كمك از شانه ی حسین و حسن
پُر از تَرك شده ام، تكیه گاه می گیرم
مُغیره رویِ سرم، سایبانِ من را ریخت
اگر به سایه ی طفلم پناه می گیرم
كمی كبود و كمی هم سیاه شد رویم
مرا ببخش كه از تو نگاه می گیرم
فقط نه خاكِ مزارت، كه چند وقتی هست
حسین را ز حسن، اشتباه می گیرم
مرا زدند ولی باز هم سراغِ تو را
شبیه دختركی بی گناه می گیرم
به گریه گفت به بابا حلال كن من را
اگر ز رویِ تو رویِ سیاه می گیرم
هر آن زمان كه دو چشمانِ زجر می بینم
به زیرِ چادر عمه پناه می گیرم

شاعر : حسن لطف

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:31
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شهادت حضرت زهرا (س) نوحه -( شد پس از پیمبر فاطمه شهیده ) * امیر عباسی

2675
1

شهادت حضرت زهرا (س)  نوحه -( شد پس از پیمبر فاطمه شهیده ) شد پس از پیمبر فاطمه شهیده
با صورت نیلی ، با قدِ خمیده
مثل لاله پرپر شد
جانفدای حیدر شد
ای مردم عالَم ای مردم عالَم
******
تا اَبد مدینه میکشد خجالت
تازیانه ، سیلی ، شد اجر رسات
دل حزین و غمدارش
دخترش عزادارش
ای مردم عالَم ای مردم عالَم
******
از غمِ ولایت بوده زار و گریان
ناله ی فراقش بینِ بیت الاحزان
هم یاریِ حیدر بود
هم نهیِ ز مُنکر بود
ای مردم عالَم ای مردم عالَم

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار زمینه شهادت حضرت زهرا(س) -( داري، کجا م یري پناه من ) * یوسف رحیمی

2729
1

اشعار زمینه شهادت حضرت زهرا(س) -( داري، کجا م یري پناه من ) داري، کجا میري پناه من
داري، میري اي تکی هگاه من، زهرا، نگاهی کن به آه من
قول دادي که بمونی ، کنارم اي هم نفسم
تو شهر بی وفایی ، بدون تو چه بی کسم
میدونی از غم تو ، پریشون و دلواپسم
واي با علی هم بگو از درد و داغت
واي قاتل من می شه فکر فراقت
زهرا، بارونیه روز و شبت
ذکرِ خدا خداست روي لبت، بی تاب، شده دوباره زینبت
ابراي نیلی داره ، سه ماهه آسمون تو
جون بر لب کرده من رو، نگاه نیمه جون تو
من رو میکشه آخر ، چشاي غرق خون تو
واي داري میگی وصیت هاتو با من
واي آتیشی تو دل من کردي روشن

شاعر : یوسف رحیمی

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رباعی فاطمی -( امسال بهار دیده ها بارانیست ) * اسماعیل تقوایی

2604
4

رباعی فاطمی -( امسال بهار دیده ها بارانیست ) امسال بهار دیده ها بارانیست
نوروز بود عید ولی با ما نیست
دلهای همه فاطمیون حزن آلود
زیرا که عزای کوثر قرآنیست

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد