گلچین اشعار فاطمیه
با توجه به نزدیک شدن به فاطمیه ۹۸ و ضرورت پیداکردن اشعار و سبک های زیبا و قوی برای شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) این مجموعه به عنوان اولین مجموعه گلچین اشعار فاطمیه جهت استفاده شما علاقمندان ارائه می گردد.
در صورتی که نظر انتقاد یا پیشنهادی در این باره داشتید می توانید از طریق ارسال نظر در پایین همین مطلب با ما نظر خود را در میان بگذارید
اولین شعر مربوط به آقای سید حمیدرضا برقعی شاعر قمی می باشد .
گفت: در ميزنند مهمان است
گفت: آيا صداي سلمان است؟
اين صدا، نه صداي طوفان است
مزن اين خانه مسلمان است
مادرم رفت پشت در، اما
گفت: آرام ما خدا داريم
ما كجا كار با شما داريم
و اگر روضهاي به پا داريم
پدرم رفته ما عزاداريم
پشت در سوخت بال و پر، اما
آسمان را به ريسمان بردند
آسمان را كشان كشان بردند
پيش چشمان ديگران بردند
مادرم داد زد بمان! بردند
بازوي مادرم سپر،اما
بين آن كوچه چند بار افتاد
اشك از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد-
گفت: يك روز يك نفر اما...
شاعر:حمید رضا برقعی
****
شعر بعدی سروده علی اکبر لطیفیان است که در مدح حضرت زهرای مرضیه به زیبایی هر چه تمام تر سروده است
اشعار فاطمی علی اکبر لطیفیان همواره حرارت خاصی دارد که در زیر به چند مورد از اشعار زیبای علی اکبر لطیفیان در شهادت حضرت زهرا اشاره می کنیم.
زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
توحید انعکاس نمایانتری نداشت
جز در مقام عالی زهرا فنا شدن
ملک وجود فلسفه دیگری نداشت
زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت
دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت
فرموده اند در برکات وجود او
زهرا اگر نبود علی همسری نداشت
محشر بدون مهریه ی همسر علی
سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت
حتی بهشت با همه نهرهای خود
چنگی به دل نمی زد اگر کوثری نداشت
دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند
دنیا ادامه داشت، دگر محشری نداشت
علی اکبر لطیفیان
*****
شعر زیر یکی از اشعار زیبا برای شهادت حضرت زهراست زمانی که گفتگو حضرت علی با حضرت فاطمه (س) اتفاق می افتد و حضرت زهرا از امیر مومنان طلب حلالیت می کند.
در روایات آمده است که از جانسوز ترین لحظات عمر علی علیه السلام، آن زمانی است که فاطمه علیهاسلام در بستر احتضار، پیش از آغاز وصایای پایانی، از ولی الله و از امام خویش «طلب حلالیت» می کند! گویا حس می کند که این وظیفه، به ظلم سقیفه بر زمین مانده است...
هیچ فردی در این کُرهی رنج، نمی تواند آنی و کمتر از آنی در عصمت فاطمه علیهاسلام شکّ و تردید کند. عصمت محض، اجازه هیچ قصور و تقصیری را به صدیقه طاهره علیهاسلام نداده است... طلب حلالیت، برای چه!؟
فاطمه علیهاسلام مادرانهترین ارثیههای پُرفایده را برای نسل های پس از خویش باقی گذاشته است.
او به موحدان همه تاریخ آموخته است که اگر به همه ی تکلیف خویش به بهترین صورت ممکن، عمل کردید باز در مقابلِ امام زمانِ خود شرمنده اید! زیرا شان امام زمان، اجلّ و اعزّ و اشرف از اعمال مامومین است. تقدیم جان و دل در راه ولایت، ردّ امانت است به صاحب امانت! یعنی اگر توفیق شهادت یافتیم باید از ولیّ خود ممنون باشیم و از او «طلبِ حلالیت» کنیم...
ماندن که هست صحبت رفتن برای چه؟
زهرای من حلالیت از من برای چه؟
وقت نفس نفس زدنت پیش پای من
لاله نریز این همه گلشن برای چه؟
دارم به جمله ی پدرت فکر می کنم
وقتی که هست فاطمه جوشن برای چه؟
باشد نخند... از تو توقع نداشتم
این دل شکسته هست شکستن برای چه؟
زهرا کشان کشان دم در آمدی چرا؟
گفتم نیا که... آمدی اصلاً برای چه؟
ما را برای همسفری آفریده اند
بی من تلاش بهر پریدن برای چه؟
اَسما که بود دور و برت فضه هم که بود
تابوت خویش خواستی از من برای چه؟
...
هنگام دور گردن این پیرهن که شد
جان حسین این همه شیون برای چه؟
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
****
سروده زیر هم آن قدر با لطافت و زیبایی خاصی فضای بین این دو شخصیت آسمانی و پاک را به تصویر می کشد که نشانگر اوج احترام و هواداری متقابل این زوج بهشتی می باشد
جایی که امیر مومنان درخواست می کند که این همه غصه و عزاداری و گریه های طولانی را حضرت به پایان ببرد ولی فاطمه زهرا (س) برای مقاصد شخصی خود و احتمالا ناکامی های شخصی خود اظهار پریشانی نمی کند بلکه برای درد خانه نشینی و غصب حق مسلم مولا علی (ع) این چنین بی تابی می کند تا به همگان بفهماند خلافت مسلمین حق علی (ع) بود که به ناحق او را از این حق محروم کردند در ذیل این گفتگوی زیبا را با قلم علی اکبر لطیفیان می خوانیم۳
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای؛ تب کرده ام
خوب شد خوبم کنی دو ماهِ بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسّم کردنِ از روی ناچاری بس است
لاله لاله، لاله لاله، لاله لاله
جای خالی در لباست نیست گلکاری بس است
من مرتب می کنم این خانه ات را تو فقط
لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است
ای شکسته بال، پس کی استراحت میکنی
هر زمان که پا شدم دیدم تو بیداری، بس است
این طرفداریِ از من کار دستت داده است
بعد از این کاری نکن، دیگر طرفداری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو می زنم
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
وقت کردی یک کفن هم بعدِ پیراهن بباف
زندگی کردن برای من بس است، آری بس است
شاعر : علی اکبر لطیفیان
****
شعر زیر نیز در مورد غسل شبانه حضرت زهراست که نحوه غسل دادن حضرت زهرا را بیان می کند و با زبان شعر و شاعر با گوشه و کنایه ان لحظات به یادماندی را به تصویر می کشد
آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
تنها کنار نیمه های پیکر خود
می شوید امشب نیمه های دیگرش را
آهسته می شوید مبادا خون بیاید
آن یادگاریهای دیوار و درش را
پی می برد آن دستهای مهربانش
بی گوشواره بودن نیلوفرش را
می گرید اما باز مخفی می نماید
با آستینی بغضهای حنجرش را
در خانه ی او پهلوی زهرا ورم کرد
حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را
با گریه های دخترانه زینب آمد
بوسد کبودی های روی مادرش را
بر شانه های آفتابی اش گرفته
مهتاب هجده ساله ییغمبرش را
دور از نگاه آسمانها دفن می کرد
در سرزمین های سئوالی همسرش را
علی اکبر لطیفیان
***
وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست
احساس میکنیم که دو عالم گدای ماست
با گریه بهر فاطمه آدم عزیز است
این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست
اینجا به ما حسین حسین وحی میشود
پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست
سلمان شدن نتیجه همسایگی اوست
زهرا برای سیر کمال ولای ماست
تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است
چادر نماز مادر ارباب های ماست
باران به خاطر نوه ی فضه میرسد
ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست
فرموده اند داخل آتش نمیشویم
فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست
شاعر: علی اکبر لطیفیان
****
شعر زیر از محسن عرب خالقی ست با موضوع زبانحال حضرت علی و حضرت زهرا
خالی مکن دور و برم را
با رفتنت خالی مکن دور و برم را
پاشیده تر از این مگردان لشگرم را
ای نیمه ی مجروح من ای کاشبا تو
در خاک بگذارند نیم دیگرم را
بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت
از خجلتم
- سه شنبه
- 17
- دی
- 1398
- ساعت
- 23:39
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب