میدونم لایق دیدار تو نیستم آقاجون
چه حالی میده توصحن توباشم زیر بارون
بیا آقا منو پرواز بده تا که نمیرم
دست من رو بگیر هیچی ندارم یه فقیرم
میدونی تو
که من بی تو میمیرم
من از این دنیا سیرم
دلم میخوادضریحت رو تو آغوشم بگیرم
آقای من
نکنی آقا طردم
یا رضا گفتم هردم
بگذر تقصیراتم که چه کارهایی رو کردم
یا امام غریب شهرطوس مولا رضا جان
توی این قلب کوچیکم یه جای ویژه داری
با تو این قلب بی آب و علف میشه بهاری
من به درگاه تو مدیونم و دارم ارادت
آرزومه که نائل شم به فیض یک زیارت
ای وای ای وای
خوش به حال کبوترها
پریدن بین زائرها
میخونن مدح تورو مثل شاعر ها
خیلی خستم
در بسته هارو وا کن
کویرم من رو دریا کن
یه جایی هم منوبین همین زائرا جا کن
یا امام غریب شهر طوس مولا رضا جان
نشد اینبار بیام پابوس توای داد بی داد
وعدمون باتو سال دیگه تو صحن گوهر شاد
تشنه ی آب سقا خونتم ای داد بر من
خیلی میترسم از چیزی که اومد بر سر من
من پر دردم
بی قراره دل مستم
دیگه بسه آقا خستم
اومده باز دوباره سمت تو دستم
مجنونتم
منو بازم هوایی کن
نوکرت رو دعایی کن
بیا جان جوادت من رو آقا کربلایی کن
یا امام غریب شهر طوس مولا رضا جان
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 22:05
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری