یا بشیر و یا نذیر ای حضرتِ والا سلام
بر تو ای یاسینِ امّت..حضرت طاها سلام
مبعثِ تو عالمی را زد به هم..ختمِ رسول
جان بقربانت شوم ای گوهرِ زیبا سلام
رحمتُ للعالمین ..شد نُه فلک محتاجِ تو
رحمتی کن بخششِ بالاتر از دریا سلام
گفتن از مدح و ثنایت نیست در حدّ ِ عقول
ای که مدحت را سروده ایزدِ یکتا سلام
دختری داری که مقصودِ تمامِ خلقت است
بر تو بر دخترِ تو.. یاابالزهرا ..سلام
"مات و مبهوتم ز الطافِ خدای سرمدی"
"بعثت آمد پاک کن قلبِ مرا از هر بدی"
قبله گاهِ عاشقان شد بعد از این غارِ خدا
جلوه گر در این جهان شد بعد از این غارِ حرا
گفتگویت با فرشته بر همه ثابت نمود..
مرکزِ اسرارِ جان شد بعد از این غارِ حرا
چه مقامی داده شد بر تو عزیزِ مسلمین..
مثلِ یک دارالامان شد بعد از این غارِ حرا
در کنارِ کعبه ...در بالای یکِ کوهِ بلند..
مثلِ یک سنگِ نشان شد بعد از این غارِ حرا
بعد از آن قرآن تلاوت کردنت..حبل المتین
مثلِ یک چشمه روان شد بعد از این غارِ حرا
"روزِ مبعث آمد و شادم از این فرخندگی"
"بعد از این آغاز شد سرفصلِ پاکِ بندگی"
یا رسول الله تسلیمِ توام ای محترم..
می خورد برهم پس از این خانه ی ظلم و ستم
بیرقِ اسلام را افراشتی در نُه فلک..
مرتضایت شد علمدارِ تو و طرفه عَلَم
رحمت للعالمین رحمی کن از راهِ وفا
یاری ام کن تا که در این راه..بردارم قدم
مستحقم بی کسم دلواپسم ختمِ کلام..
بر منِ افتاده از پا می کنی آیا کرم؟
دعوتم کن تا مدینه تا حریمِ گنبدِ خضرایی ات
من که دلتنگم پُر از دلتنگی از بهرِ حرم
"روزِ مبعث را برایم شادکن با یک برات"
"هم نجف می خواهم هم شش گوشه هم شط فرات"
- چهارشنبه
- 20
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 09:06
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
ادامه مطلب