عید مبعث حضرت رسول (ص)

مرتب سازی براساس

شعر بعثت حضرت رسول اكرم ( ای آفتـاب دو سـرا یا رسول‌الله) *

3150
6

شعر بعثت حضرت رسول اكرم ( ای آفتـاب دو سـرا یا رسول‌الله) ای آفتـاب دو سـرا یا رسول‌الله
بیرون شو از غار حرا یا رسول‌‌الله
از ابر تیـرگی در آ یـا رسول‌الله
تنهـای تنهایی چرا یا رسول‌الله

اقرأ یا رسول‌الله اقرأ یا رسول‌الله

تـو شهریــار عالمـی یـا رسول‌الله
بر زخم جان‌ها مرهمی یا رسول‌الله
هم اوّلی هم خاتمـی یـا رسول‌الله
پیغمبـر مکرَّمـی یــا رسـول‌الله

اقرأ یا رسول‌الله اقرأ یا رسول‌الله

تو جان جان عالمـی جانفزایی کن
تـو رهبـر ملـک دلی دل‌ربایی کن
گم گشتگان را تا ابد رهنمایی کن
روشنگـری بــا جلوۀ کبریایی کن

اقرأ یا رسول‌الله اقرأ یا رسول‌الله

تـو ماهـی و جا در دل انجمـن داری
تو شرح صدر از خالق ذوالـمنن داری
هر لحظه اعجاز مسیح در سخن داری
مثـل

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعری درباره بعثت حضرت محمد از سازگار - (عید نجـات عـالم خلقـت مبارک است) *

4307
4

شعری درباره بعثت حضرت محمد از سازگار - (عید نجـات عـالم خلقـت مبارک است) عید نجـات عـالم خلقـت مبارک است
آوای وحـی و لیلـۀ بعثـت مبارک است
عیـد نـزول سـورۀ اقـرأ بـه عقـل کل
جشن کمال و علم و فضلیت مبارک است
ریحانه‌های زنده نهان گشته زیر خاک
عیـد حیات، عیـد ولادت مبارک است
عیـد نـزول وحـی الهی به احمد است
جان در طبق نهید که عید محمّد است
****
آوای وحی می‌رسد از شش جهت به گوش
بر قلب‌های مرده دمد روح از این سروش
از سنگ‌هــای غـار حـرا آیـد ایـن نـدا:
فریاد بی‌صدای خـدا تا بـه کی خموش؟
اقرأ! بخوان! بخوان! که خدا گویدت بخوان
اقرأ! و ربک ای همـه سر تا قدم خروش
اقرأ! بخوان! که قلب بشر بی‌قرار توست
فصـل خـزان گذشت؛ طلوع بهار توست
****
اقرأ! بخوان! که نور نبوت دمیده است
اضر

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار شب مبعث پیامبر اسلام (ص) - (برقـع گشود و سورۀ نـور آفریـده شد) *

1685
1

اشعار شب مبعث پیامبر اسلام (ص) - (برقـع گشود و سورۀ نـور آفریـده شد) برقـع گشود و سورۀ نـور آفریـده شد
یک خنده کرد؛ صبح ظهور آفریده شد
بر تخته سنگ غار حـرا عـاری از قلم
خطی کشید و شعر و شعور آفریده شد
صـوت خدا ز حنجره گل کرد بر لبش
داوود پاگـرفت و زبــور آفریــده شـد
یک جمله از مقاومتش بر زبان گذشت
کوهی به نـام سنگ صبـور آفریده شد
موجی به بحر معرفتش زد که بی‌درنگ
دریایـی از شـراب طهـور آفریـده شد
عالم محیط معرفت و شوق و شور شد
ملـک وجـود، محفل فیض حضور شد
شام سیاه جهل بـه پایـان رسیـده بود
باور کنیـد صبـح بصیـرت دمیـده بود
باور کنیـد دولـت قـرآن گــرفت پــا
باور کنیـد رنـگ شیـاطین پریـده بـود
میلاد عـدل و داد و مسـاوات و زندگی
یا کودکی که زنـده به گـور آرمیده ب

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن و سبک مداحی سرود به مناسبت مبعث - (بعثت ختم رسل آمد وحی حق بر عقل کل آمد) *

3099
2

متن و سبک مداحی سرود به مناسبت مبعث - (بعثت ختم رسل آمد          وحی حق بر عقل کل آمد) بعثت ختم رسل آمد وحی حق بر عقل کل آمد
امشـب آمـد از خـدا بــر محمّــد ایــن نــدا
بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله
بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله
****
ای امام انبیا احمد! از حرا بیرون بیا احمد!
تو به عالم رهبری آخریــن پیغمبــری
بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله
بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله
****
ما تو را یار و معین دادیم یک امیرالمؤمنین دادیم
این علـی شمشیر توست شیر مـا و شیـر تـوست
بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله
بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله
****
ما به تو فرقان عطا کردیم عترت و قرآن عطا کردیم
این همـان برهـان توست نــ

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(جبريل در غار حرا دف مي نوازد) *

1968

شعر عید مبعث(جبريل در غار حرا دف مي نوازد) جبريل در غار حرا دف مي نوازد
باريد با نام تو باران اولين بار
تا خاك آدم از وجودت پا بگيرد
جاريست اقيانوسها در دستهايت
تا نوح در آغوش امنت جا بگيرد
چشمان تو سر چشمه ی آب حيات است
پلكي بزن تا خضر از آن آبي بنوشد
پلكي بزن تا هر چه صحرا در زمين است
بر تن لباس آبي دريا بپوشد
دستان تو جرات به ابراهيم بخشيد
وقتي تبر با دست او پيوند مي خورد
دور خودش چرخي زد و بتها شكستند
تنها به نام نامي ات سوگند مي خورد
آتش به كوه افتاد و موسي مي رود تا
با چشم دل نور وجودت را ببيند
در طور سيناي ستبر شانه هايت
انگور شيرين رسالت را بچيند
عيسي به لبخند تو لب از لب گشاد و
اعجاز عطر تو مسيحا را علم كرد
عكس تو در آئينه ي ا

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث-(در حرا نور وحی پیچیده.اقرا بسم ....تن زمین لرزید) * مریم حقیقت

2054

شعر عید مبعث-(در حرا نور وحی پیچیده.اقرا بسم ....تن زمین لرزید) در حرا نور وحی پیچیده.اقرا بسم ....تن زمین لرزید
آسمان تکه تکه جاری شد بر زمان وسعت خدا بارید
اضطرابی شگرف پیچیدش،بارالاها نمی توانم...آه
یا محمد!بخوان به نام خدا،لااله ...بگو که الاالله
اقرا بسم...شروع آزادی.کاخ کسرای ظلم ویران شد
ومحمد امانتی بردوش وارث دردهای انسان شد
با قدمهای محکم از دل شب،با طنین حضور نور آمد
دم عیسی عجین به راه افتاد،از فراسوی کوه طور آمد
عشق اول علی به او پیوست،آخرین وحی حق نمایان شد
ذکر مولا در آسمان پیچید.جلوه ی لایزال قرآن شد
عاشقانه خدیجه ی کبری،با محمد دوباره پیمان بست
سه ستاره قنوت می بستندهر چه هستی به جمعشان پیوست
*********
تا سه سال آسمان تحمل کردشاهد دردهای ح

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(پیش از تو در عقایـد خود لنگ می زدند ) *

1498

شعر عید مبعث(پیش از تو در عقایـد خود لنگ می زدند  ) پیش از تو در عقایـد خود لنگ می زدند
بــر دامـن پلـیـــد هـُبــَل چنـگ می زدنــد
کعبه نماد "وَدّ" و"سُواع" و "یَغوث" بود
مـردم به راه خدعــه و نیــرنگ می زدنـد
آرامــش از دیـار عرب کوچ کرده بــود
روی منــــاره ها دُهــُـل جنـگ می زدنــد
تا آنکه تو رسیــدی و بت ها شکسته شد
می ها خمار باده ی تو ... منگ می زدنـد
از اشتیـاق آمدنت ای سفـیــر عشــق ...
صدها فرشته عود و دف و چنگ می زدند
افسـوس از ابولهبانی که در طلــوع ...
حتـی بـر آفتـــاب تــو شبـــرنگ مـی زدند
با قلـب هـای آهنـی انگـار صـمّ و بکـم
فصل نزول وحی خــدا ، زنگ می زدند
خاکستـر از ردای تو احـرام بستـه بـود
وقـتی میـان کوچــه تـو را سنـگ م

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث پیامبر اکرم(سلام ای کعبه ی دلها محمد) *

2434
4

شعر عید مبعث پیامبر اکرم(سلام  ای     کعبه ی      دلها        محمد) سلام ای کعبه ی دلها محمد
بهار آرزوی ما محمد
سرور سینه ی یکتا پرستان
فروغ دیده ی بینا محمد
گلستان در گلستان جوشش گل
کران تا بیکران دریا محمد
چراغ افروز بزم لیلةالقدر
شکوه لیلةالاسرا محمد
محبت آفرین و مهر پرور
طراوت بخش و روح افزا محمد
ظهور مهرورزی پای تا سر
حضور عشق سر تا پا محمد
ز باء بسمله تا تاء تمّت
کتاب حسن را معنا محمد
جهان روشن شد از نور وجودش
چو گل شد جلوه فرما تا محمد
فراز شاخه ی طوبای هستی است
نوای مرغ دلها یا محمد.

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث رسول اکرم(مگر از قله ها پيغمبري امشب فرودآمد) *

1724

شعر عید مبعث رسول اکرم(مگر از قله ها پيغمبري امشب فرودآمد) مگر از قله ها پيغمبري امشب فرودآمد
كه جنگل پيش پايش در قيام و در قعود آمد
رسول از كوه غمگينانه برصحرا نگاهي كرد
كه آنجا خون زيتون زارها شرب اليهود آمد
تمام كاج هاراجلجتايي ديد و مصلوبي
كه از انجيل در دستش ورق هايي كبود آمد
كشيد آنگاه طرح اشهد ان محمد را
تجلي كرد از آن بي وقفه باران شهود آمد
تلاوت كرد هرسويي احاديث شكفتن را
از آن ارديبهشتي تازه بر صحرا فرود آمد
چه باكي ازمترسك هاست انبوه عقابان را
كه هنگام شكوه باغ وگلريزان رودآمد
سحر آمدكجايم مي برد شور مؤذن باز
مگر در قبة الخضرا مرا اذن ورود آمد
صداي مبهم بالي ست جبراييل ازآن بالا
براي كيفر بوجهل ديگر با عمود آمد
عمودش برق زد با شعله پي در پي

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(زمانِ غصّه بـود و فصلِ تـردیـد) *

1609

شعر عید مبعث(زمانِ غصّه بـود و فصلِ تـردیـد) زمانِ غصّه بـود و فصلِ تـردیـد
تَغافُل بـود و بـاورهای ناجـور
دل گهواره ها می سوخت هر دَم
ز داغِ دخترانِ زنده در گــور
فضا پُر بود از بـوی شقـاوت
شرارِ کافــری بیـداد می کــرد
ز دستِ جـاهلیّـت آن زمان ها
بُتِ خاموش هم فریاد می کرد
پـریدن رفته بــود از یـادِ مَـردم
پُــر از آهنگ زنجیــر آشیـــانه
شکسته بال و تن مجروح امّا
هَزاران چون بلال از تازیانه
کنـار راهِ فطـرت راهزن ها
خدای واژه ها را می ربــودنـد
تخیّل مرده بــود و شعـرها را
برای لات و عُزّی می سـرودند
کسی می خواند امّا در دلِ شب
دعایی مهـــربان و عـاشقانه
فلک هم یکصدا می خواند با او
مناجاتی که می شـد جاودانه
دلش پُر بود از اندوه و تشویش

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

عید مبعث پیامبر اعظم(ص)(وقتی شکوفا شد گل امید آن روز) *

1270

عید مبعث پیامبر اعظم(ص)(وقتی شکوفا شد گل امید آن روز) وقتی شکوفا شد گل امید آن روز
گل های عشق و معرفت روئید آن روز
در وسعت هفت آسمان غرق توحید
جبریل بذر نور می پاشید آن روز
گوئی ز چشم آسمان بر چهرۀ خاک
اشک نشاط و شوق می غلطید آن روز
تا گوهر شهوار خود را عرضه سازد
دریای رحمت موج زد جوشید آن روز
در خلوت روحانیش با دوست احمد
از گلشن سبز دعا گل چید آنروز
در جلوه های وحی و توحید و نبّوت
صد جلوه از نور خدا را دید آن روز
آمد صدای «قم فانذر» تا به گوشش
با نغمۀ «اقرأ» به خود لرزید آنروز
با رویش آن گلبُن سبز نبّوت
عطر رسالت در فضا پیچید آن روز
ذراّت هستی زیر لب مبهوت و حیران
گفتند سر زد از حرا خورشید آن روز
از یمن خلق نور او وز بعثت او
گوئی خدا بر خویشتن ب

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(امروز قلب عالم و آدم حرای توست) *

3025
8

شعر عید مبعث(امروز قلب عالم و آدم حرای توست) امروز قلب عالم و آدم حرای توست
این کوه نور شاهد حرف خدای توست
مکه دگر برای بزرگیت کوچک است
فریاد کن رسول که دنیا برای توست
اقرأ باسم ربّک یا ایها الرسول
قران بخوان امین که همین آشنای توست
لات و هبل برای تو تعظیم کرده اند
وقتی که قلب سنگی عُزی فدای توست
خورشید و ماه بین دو دست تو دل خوشند
یعنی تمام تکیه عالم عصای توست
بعد از هزار سال دگر می شناسمت
وقتی که جای جای دلم رد پای توست
فریادتان تمام زمین را گرفته است
شاعر:سید محمد حسین حسینی

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

عید مبعث پیامبر اعظم(ص)(ای دامنه ی وصف تو گسترده به عالم) *

1590

عید مبعث پیامبر اعظم(ص)(ای دامنه ی وصف تو گسترده به عالم) ای دامنه ی وصف تو گسترده به عالم
المنة لله که تویی سید خاتم
ای رحمت رحمان به تو تفویض محمد
ریزد ز سر انگشت تو صد حضرت حاتم
محبوب تر از حضرت تو خلق نگشته
ای دوستی ات تاج سر عالم و آدم
قرآن نه کتابی است به هر سینه بگنجد
ای جان تو ظرف علق و کوثر و مریم
اخلاق تو و حب تو و یوسفی تو
صدها صفت حُسن دگر نزد تو معجم
شد غار حرا نقطه ی عطف هنر عشق
یعنی که تویی مرکز پرگار دو عالم
وقتی که سرازیر شدی از سر آن کوه
عالم همه در زیر قدم های تو شد خم
با خلق عظیمت همه را شیفته کردی
اسلام ز اخلاق تو شد قبله ی عالم
مشی تو به اسلام علی عادتمان داد
این است صراطی که به قرآن شده اقوم
صهبای علی را که به هر سینه نریزند
از

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(آن روز که نور مهر و مه کم شده بود) *

1695
1

شعر عید مبعث(آن روز که نور مهر و مه کم شده بود) آن روز که نور مهر و مه کم شده بود
آرامش بحر عشق درهم شده بود
وقتی که برون گشت محمد ز حرا
خورشید فلک پی ادب خم شده بود
***
احمد که به رخ نور خدائی دارد
آئینۀ حُسن کبریائی دارد
خورشید نبوت است و از نور رُخش
سرتاسر مکه روشنائی دارد
شاعر:سید هاشم وفایی

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

عید مبعث پیامبر اعظم(ص)(نور جهان گیر نبوّت رسید) *

1652
1

عید مبعث پیامبر اعظم(ص)(نور جهان گیر نبوّت رسید) نور جهان گیر نبوّت رسید
عید بزرگ بشریّت رسید
عید خدا عید جهان وجود
عید قیام است و ركوع و سجود
عید رسول دو سرا آمده
منجی عالم ز حرا آمده
سیّد افلاك سلامٌ علیك
خواجه لولاك سلامٌ علیك
ای شده لبریز پیام خدا
بخوان، بخوان، بخوان به نام خدا
بخوان، بخوان ای به دو عالم علم
به نام آن كه آفریده قلم
بخوان كه هستی به تو دارد نیاز
بخوان كه خلقت به تو آرد نماز
بخوان كه آغاز پیام‌آوری است
بخوان كه پایان ستم گستری است
بخوان كه نابودی نا اهل‌هاست
بخوان كه ناكامی بوجهل‌هاست
بخوان كه توحید كشد ناز تو
بخوان كه عدل است سرافراز تو
بخوان و خود را سپر سنگ كن
بخوان و رخساره ز خون رنگ كن
غار حرا نه، همه جا طور تو است
زم

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح پیامبر اعظم(ص)(مگر یتیم نبودی، خدا پناهت داد) *

1594
2

مدح پیامبر اعظم(ص)(مگر یتیم نبودی، خدا پناهت داد) مگر یتیم نبودی، خدا پناهت داد
خدا، که در حرم امن خویش راهت داد
هجوم جهل و خرافه، هجوم تاریکی
خدا پناه در آن دوره ی سیاهت داد
خدا! کدام خدا!؟ آن خدای بی مانند
همان که عصمت پرهیز از گناهت داد
همان که جان نجیب تو را مراقب بود
همان که سینه ی خالی از اشتباهت داد
توان و توشه به پایان رسیده بود ولی
خدا رسید به فریاد و زاد راهت داد
بگو که نعمت پروردگار پنهان نیست
خدا که دست تو را خواند و دستگاهت داد
خدا که چشم تو را با نماز روشن کرد
خدا که فرصت تشخیص راه و چاهت داد
چقدر واقعه ی آسمانی و شفاف
خدا به یمن دعاهای صبحگاهت داد
خدا که عاقبتی خیر و خوش عطایت کرد
خدا که آینه را نور، با نگاهت داد
قسم به روز، که

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

شعر عید مبعث - (توفیق نصیبم شده از یار بخوانم) * محمد فردوسی

2356
2

شعر عید مبعث - (توفیق نصیبم شده از یار بخوانم) توفیق نصیبم شده از یار بخوانم
مدّاحی دلدار کنم از دل و جانم
خواهم ز خدا ای هدف خلقت هستی
تا روز جزا زیر لوای تو بمانم
المنةُ لله که من وقف تو هستم
یعنی که گدای تواَم و شاه جهانم!
وقتی که زبان مدح و ثنای تو بگوید
شهد عسلت می چکد از هر دو لبانم
جام دلم از عشق تو گردیده لبالب
این حالت روحانی من گشته نشانم
جز مِهر تو را در دل خود راه ندادم
مِهر تو شود روز جزا خطّ امانم
سرشار شدم از کرَم واسعه ی تو
از فیض تو نشأت ببَرد طرز بیانم
بر طینت من مُهر غلامی تو پیداست
تزریق شده مِهر تو در روح و روانم
سوگند به زهرا که تویی دار و ندارم
گر اَمر کنی در قدمت جان بسپارم
جبریل فرود آمده از سوی خدایت
حکمی ز خدای ا

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(این نغمه ی عشق است ویا غلغل ِ آواز) *

1501

شعر عید مبعث(این نغمه ی عشق است ویا غلغل ِ آواز) این نغمه ی عشق است ویا غلغل ِ آواز
انگار خدا زخمه زده بر دُهل و ساز
در کعبه ملائک پر ِ پرواز گرفتند
ابعاد ِ فضا پر شده از جوشش ِ پرواز
انگار فضا پر شده از عطر ِ گل یاس
بوسیده خدا وند زمین را شب ِ اعجاز
امشب شب وحدت شب پیوند من و ماست
شب آینه باران شده در انجمن ِ راز
ایوان مدائن همه از پایه فرو ریخت
این سجده ی تاریخ جهان است از آغاز
خاموش شدآتشکده از آتش ِ احمد
این آتش عشق است در آتشکده ی راز
میلاد محمد شب میلاد شعور است
شد شور ِ غزل مست، از این قافیه پرداز
اکرم بهرامچی

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر میلاد حضرت رسول اکرم(ص)(فلک بی تاب عشقی آتشین است) *

2306
1

شعر میلاد حضرت رسول اکرم(ص)(فلک بی تاب عشقی آتشین است) فلک بی تاب عشقی آتشین است
منور آسمانها و زمین است
چراغ روشن ماه شب افروز
به حیرت از دو نور مه جبین است
مبارک بر همه میلاد صادق (ع)
که با میلاد پیغمبر قرین است
و صادق (ع) وارث علم پیمبر
از او بنیاد دانشگاه دین است
منزه طینت و خوی محمد (ص)
فروغ دین و قرآن مبین است
چراغ آسمان آفرینش
و بر دلهای ما نور یقین است
کلامش پرتو لطف الهی
زلال ترجمان یا و سین است
ملائک عاشق دیدار احمد
و نور دیدگان مسلمین است
و او در آفرینش قطب عالم
رسول صادق و پاک و امین است
فلک خم گشته در اکرام و تعظیم
که او تاج رسالت را نگین است
جهان خرم از این فرخنده میلاد
شمیم گلشن و خلد برین است
بیفکن پنجه در حبل الهی
که بی شک مصطفی ح

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

چهار پاره‌ی عید مبعث(ص)-سرد ِ اسفندهای بی‌پایان ، دود شد تا شکفت نام شما *

2106

چهار پاره‌ی عید مبعث(ص)-سرد ِ اسفندهای بی‌پایان ، دود شد تا شکفت نام شما سرد ِ اسفندهای بی پایان ، دود شد تا شکفت نام شما
کم کم اردی بهشت پیدا شد زیر ِ سبزینه های گام شما
آفتاب از نگاهتان سر زد ، مهربانی غزل غزل رویید
ای سرانجام قصّه ی شب ها! ؛ روشنای خدا کلام شما!
آسمان باز شد ، خدا گُل کرد ، لهجه ی چشمه سار بهتر شد
ناگهان کوچه باغ را پر کرد عطر گل بوته ی سلام شما
نه فقط شب گرفته ی در بند ، نه فقط خستگان ِ بی لبخند
ماهتاب و ستاره و خورشید ، یک به یک چاکر و غلام شما
آن ، چه بود این چنین پریشان کرد گیسوان ستاره را آن شب؟
جبرییل از مقامتان جا ماند ، هان! چه بود آن درون جام شما؟
از غزل هایمان زمستان را خط زدی ، ای بهار جاویدان
سرد ِ اسفندهای بی پایان دود شد تا شکفت نا

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(مكه امشب غرق شوري ديگر است) *

1874

شعر عید مبعث(مكه امشب غرق شوري ديگر است) مكه امشب غرق شوري ديگر است
آسمان روشن ز نوري ديگراست
شب بود آبستن رازي بزرگ
در حجاب مكه اعجازي بزرگ
سر به سوي كوه و صحرا مي كشد
انتظار صبح فردا مي كشد
پاي تا سر شوق و سر تاپا نگاه
شاهد مردي كه مي آيد ز راه
شاهد مردي كه خود رهبر شده است
او امين بودست پيغمبر شده است
راد مردي كو بود خيرُ الورا
آفتابي كه بتابد از حرا
ساحت غار حرا عرش نماز
گلشن بشكفتن گلهاي راز
محفل اُنس خليلي ديگر است
گو حبيب،او از خليل اولي تر است
چون شود گرم مناجات و دعا
گم شود در جذبه عشق خدا
آيدش در جلوه نور كردگار
وز ميان نور بانگي آشكار
كي محمد اي رسول ما بخوان
خيزو باسم رَبك الاعلي بخوان
تو رسول استي و قرآنت كتاب
انبيا چون

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(اي به مرآت رخت حسن خدا پيدا محمد) *

2504

شعر عید مبعث(اي به مرآت رخت حسن خدا پيدا محمد) اي به مرآت رخت حسن خدا پيدا محمد
وي به فريادت نجات مردم دنيا محمد
اي سراپا مهر اي مهر جهان آرا محمد
اي چراغ آفرينش يامحمد يا محمد
توفروغ كبريايي،تو امام انبيايي
تو به خلقت رهنمايي،چند در غار حرايي
تا بسوزد تيرگي از غار بيرون آ محمد
**
از چه بردي سربه كوه وگفته اي ترك وتن را
اي همه نور اي همه تنها برافروز انجمن را
لب به نام رب گشا بشكن سكوت خويشتن را
چند كعبه از خدا خواهد ظهور بت شكن را
احمدا پيغمري كن،رهبري كن رهبري كن
آفتابا دلبري كن،خلق را روشگري كن
باز كن زنجير جهل از پاي انسانها محمد
**
پابرون نه كافرينش بسته صف بهر سلامت
لب گشا تا فصلها گردد بهار از هر كلامت
قد بر افراز اي تمام روزها روز

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 04:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(شب گشت و تيرگى همه جا را فراگرفت) *

1658

شعر عید مبعث(شب گشت و تيرگى همه جا را فراگرفت) شب گشت و تيرگى همه جا را فراگرفت
وز نور ماه دامن گيتى ضيا گرفت
در هفده ربيع به شوق وصال حق
جا در درون غار حرا مصطفى گرفت
مهد صفا به غار حرا تا نهاد پاى
غار حرا ز يمن قدومش صفا گرفت
پاسى ز شب گذشت كه از ماوراى عرش
نورى جهيد و جلوه اش ارض و سما گرفت
روح الامين به غار حرا آمد و بگفت
اين آيه را بخوان كه دل از او جلا گرفت
«اقرأ باسم ربك» يا ايها الرسول
كز خواندنش سزاست ره هر خطا گرفت
بايد براى كُشتَن نمروديان دَهر
جا در درون آتش عشق خدا گرفت
تا بگسلى ز پاى تو زنجير بردگى
بايد به دست خويش چو موسى عصا گرفت
بهر نجات خلق ز گرداب هَمُّ و غم
بايد ره از جنايت و ظلم و جفا گرفت
محكم ببند دامن همت كه ز امر ح

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 04:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(مژده دهید امناء عطرامین می رسد کز نفس محمـدی ختم نبی می رسد) *

1708
1

شعر عید مبعث(مژده دهید امناء عطرامین می رسد     کز نفس محمـدی ختم نبی می رسد) مژده دهید امناء عطرامین می رسد کز نفس محمـدی ختم نبی می رسد
دین محمدی بود والاترین دین خدا زیرا که احمدش بود سلسله دار انبیاء
شد طاق کسری منحرف از بعثت او قصر سلاطین عجم،ایوان کین جـــو
هلا ای مسلمین دینش حنیف است که دینش راه رب العــــالمین است
آدم بود طفل و محمد یاِر این طفل اسلام را بنیان گزار است یارِ این طفـل
دردین احمد سروری،غیرت، حمیّت آزادگــی همره بود با اهل فطــــرت
شد مصطفی ختمِ رسل،ختم نبوّت آیین او رسمِ صفــا،رسم مــــروّ ت
هلا ای آتکه دین حـــق امینی امیـــنی دینِ حق را شد معینـــی
شده ختمِ رسالت هادیِ نســل عدو را جملگی شد منقطع نســــل
مســلسل طیّبه او را بود نسـل وجـــــود او

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(به به كه چه روز خرم آمد مبعوث نبى اكرم آمد) *

2870
2

شعر عید مبعث(به به كه چه روز خرم آمد              مبعوث نبى اكرم آمد) به به كه چه روز خرم آمد مبعوث نبى اكرم آمد
بس عید فرا رسید بى شك عیدى نبود چنین مبارك
از بعثت او جهان جوان شد گیتى چو بهشت جاودان شد
این عید به اهل دین مبارك بر جمله مسلمین مبارك
از غیب ندا رسید او را آن ذات خجسته نكو را
كاى ذات نكو پیمبرى كن برخیز و به خلق رهبرى كن
چون قدر و مقام رهبرى یافت در كوه «حرى» پیمبرى یافت
بشنید چو این ندا محمد (ص) شد خاتم انبیا «محمد (ص)»
هر روح كه دور از بدى شد با آمدنش محمدى شد
قانون حیات و هستى آورد آیین خدا پرستى آورد
پیدا چو شد آن جمال هستى بشكست اساس بت پرستى
با بعثت آن نبى مرسل بتخانه به كعبه شد مبدل
هر دم صلوات بر جمالش بر احمد و بر على و آلش
صد شكر به دین آ

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث(چهل سالی می گذشت از عام فیل میهمان غار او شد جبرئیل) *

2047
3

شعر عید مبعث(چهل سالی می گذشت از عام فیل       میهمان  غار او  شد جبرئیل) چهل سالی می گذشت از عام فیل میهمان غار او شد جبرئیل
آن فرشته گفت بر او این بخوان گفت احمد اُمّی ام من ای جوان
تا سه باری گفت او این را بخوان باز احمد گفت هستم ناتوان
ناگهان در خود فشاری سخت دید آن فرشته علم را در او دمید
بار دیگر آمد او را این ندا پس بخوان اكنون تو بانام خدا
آن كه عالم را كند یك جا خَلَق خلق گردانیده انسان از عَلَق
هست قرآن نزدت اینك پس بخوان خالقت را زین سبب اكرم بدان
او قلم را بر شما تعلیم داد علم بر مجهول را هم داد یاد
اوّلین آیات قرآن شد نزو ل زین سبب آغاز شد كار رسول
چهلمین سال از گذشت عام فیل بیست و هفتم از رجب دید آن دلیل
آن طرف جبریل رفتش آسمان این طرف احمد بشد بر خانم

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و وصف حضرت رسول اکرم(كریم السجایا جمیل الشیم نبى البرایا شفیع الامم) *

5495
15

شعر مدح و وصف حضرت رسول اکرم(كریم السجایا جمیل الشیم                  نبى البرایا شفیع الامم) كریم السجایا جمیل الشیم نبى البرایا شفیع الامم
امام رسل، پیشواى سبیل امین خدا، مهبط جبرئیل
شفیع الوری، خواجه بعث و نشر امام الهدی، صدر دیوان حشر
كلیمى كه چرخ فلك طور اوست همه نورها پرتو نور اوست
یتیمى كه ناكرده قرآن درست كتب خانه ى چند ملت بشست
چو عزمش برآهخت شمشیر بیم به معجز میان قمر زد دو نیم
چو صیتش در افواه دنیا فتاد تزلزل در ایوان كسرى فتاد
به لاقامت لات بشكست خرد به اعزاز دین آب عزى ببرد
نه از لات و عزى برآورد گرد كه تورات و انجیل منسوخ كرد
شبى بر نشست از فلك برگذشت به تمكین و جاه از ملك برگذشت
چنان گرم در تیه قربت براند كه در سدره جبریل از او بازماند
بدو گفت سالار بیت الحرام كه اى حامل

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مبعث و بعثت پیامبر اسلام(ص)(غــــنوده كعبه و ام القری به بستر خـــــــواب ولـــــــــی به دامن غار حرا دلی بی تـــــــاب) *

1441
2

شعر مبعث و بعثت پیامبر اسلام(ص)(غــــنوده كعبه و ام القری به بستر خـــــــواب          ولـــــــــی به دامن غار حرا دلی بی تـــــــاب) غــــنوده كعبه و ام القری به بستر خـــــــواب ولـــــــــی به دامن غار حرا دلی بی تـــــــاب
نخفته، شب هــــــمه شب، دیده خـدا بینش ز دیـــــــــــده رفته به دامن سرشك خونینش
بســـــــــــــان مــــرغ شباهنگ ناله سر كرده بــــــــــــه كــــــوه، نــــاله جانسوز او اثر كرده
دلـــــــــــــش، لبالــب اندوه و محنت و غم بود بـــــــه كــامش، از غم انسان شرنگ ماتم بود
وجـــــــــود وی هـــــــمگی درد و التهاب شده ز آتـــــــش دل خـــــــود همچو شمع آب شده
كــــــــــه پیــــــــك حضـرت دادار، جبرئیل امین عیـــــــــان بــه منظر او شد، خطاب كرد چنین:
بخــــــوان به نام خدایـی كه رب ما خلق است پــــ

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عید مبعث پیامبر اسلام(ص)(شب گشت و تیرگى همه جا را فراگرفت وز نور ماه دامن گیتى ضیاء گرفت) *

2140
5

شعر عید مبعث پیامبر اسلام(ص)(شب گشت و تیرگى همه جا را فراگرفت               وز نور ماه دامن گیتى ضیاء گرفت) شب گشت و تیرگى همه جا را فراگرفت وز نور ماه دامن گیتى ضیاء گرفت
در هفده ربیع به شوق وصال حق جا در درون غار حرا مصطفى گرفت
مهد صفا به غار حرا تا نهاد پاى غار حرا ز یمن قدومش صفا گرفت
پاسى ز شب گذشت كه از ماوراى عرش نورى جهید و جلوه‌اش ارض و سماء گرفت
روح الامین به غار حرا آمد و بگفت این آیه را بخوان كه دل از او جلا گرفت
«اقرأ باسم ربك» یا ایها الرسول كز خواندنش سزاست ره هر خطا گرفت
باید براى كُشتَن نمرودیان دَهر جا در درون آتش عشق خدا گرفت
تا بگسلى ز پاى تو زنجیر بردگى باید به دست خویش چو موسى عصا گرفت
بهر نجات خلق ز گرداب هَمُّ و غم باید ره از جنایت و ظلم و جفا گرفت
محكم ببند دامن همت كه ز امر

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مبعث رسول اکرم(ص)(نگاری ، مه جبین یاری ، کناری) *

1808

شعر مبعث رسول اکرم(ص)(نگاری ، مه جبین یاری ، کناری) نگاری ، مه جبین یاری ، کناری
بهاری ، کز قدومش برگ و باری
دگر طی شد تمام سوز سرما
به رویش گفته اند : ((اینک بفرما
بهار آمد برای ایده ای نو
عروج آمد بپوشید جامه ای نو !
بهاران ، ((عید مبعث)) منجلی شد
بهاران ، مملو از نام علی شد
تمامی گلشن و باغ و بنفشه
کرامت را نشان دارد همیشه
هوایی خوشتر از این باغ و بستان !؟
یقین این جاست ، بفرمایید سرخوان
شعر از حاجی زاده

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد