عید مبعث حضرت رسول (ص)

صحرای حجاز پر شد از نور نبّی
شد غار حرا واله و مسرور نبّی

پیچید نوای یا محمّد همه جا
جبریل دَمیده است در صُور نبّی

اِقرا باسم ربک الذی می گوید
جبریل بر این اَمر مأمور نبّی

شد عالِم علم آنکه مکتب نرود
علم است ذَرّه ای ، از نور نبّی

دررحمت ومهربانی است ورد زبان
در جنگ عدو خداست منصور نبّی

دل گرمی او خداست با قرآنش
با عشق خدا همیشه محشور نبّی

ما ریزه خور خوان کرامات توأیم
هستی تو سلیمان و ، ما مُور نبّی

مبعث شده بفرست به پیمبرصلوات
خلقی همه شادنددر این شور نبّی

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 13:12
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

(مبعث پیمبر شد)2
عاشقان دهید مژده ،مبعث آمده جانان
گشته شد حرا اینک،معدن سخا یاران
جبرئیل شده نازل،بر وجود خوبی ها
تا کند شروع دینه،محکم خدا جانان
(ای گل،ناز من،ای رسول عالم تاب)

گفت و جبرئیل اینک،ای رسول خوبی ها
گو تو از برای حق،اقرا بسم ربک را
گفت و من ندارم علم،از برای خواندن ها
گفت و گو محمد جان،بر اراده ی الله
(چون خدا،کرد عطا،علم و حکمت خود را)

مژده عاشقان نازل،شد پیمبر خاتم
دین ما شده محکم،بر ولایت عالم
گفته خاتم مرسل،آیه های نورانی
داده است خدا بر او،یک کتاب روحانی
(آمده،مبعثت،ای پیمبر خوبی)

عالمی معطر شد،از گل کلام او
او نشان گرفت اینک،از خدای پاک خود
ای رسول عالم تاب،جان ما فدای تو
تو گل جهان آرا،خاتم رسالت تو
(ای رسول،جهان،مبعثت مبارک باد)

عیدی من و مارا،کن حواله ای آقا
تو بده به ما اینک،عیدی از سخا مولا
مکه و مدینه را،یا نجف یا کربلا
کاظمین و سامرا،کن نصیب ما مولا
(ساقی است،منتظر،بر عنایتت آقا)

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 13:14
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

آتش نهان شد بر دل محبوب دوران
گویی که نور وحی آمد,مهد قرآن
غار حرا از وحی گشته نور باران
عشق الهی شد نهان بر قلب خوبان
آمد ندا ای خسرو خوبان ,محمد
ای فاتح قلب جهان ای شعر سرمد
تو منتخب بهر زمین و آسمانی
تا خاتم پیغمبران اندر جهانی
گفتش محمد ای عزیز عرش اعلاء
گفت ای شفیع درد در دنیای پر آه
بر خوان به نام مظهر خوبی,محمد
بر گو حدیث عشق در کوری تو احمد
گفتش که خواندن بهر من کاری عبوس است
خواندن ندانم کار من کی درس بوده است
فرمود بر احمد که ای مبعوث خاتم
بر تو نموده آشکار الطاف خود حق
اکنون به نام ایزد منان محمد
بر خوان حدیث یار بر فرمان سرمد
گفت آن زمان اقرا بنام خالق دوست
چون بودن دنیا ز اسرار خوش اوست
در قلب مولا آتش عشقی روان شد
گویی که احمد خاتم پیغمبران شد
غار حرا بر عزت احمد ستایید
جبریل زین ماموریت در خود نگنجید
از آدم و جن و ملک از بهر تبریک
سوی پیمبر شد شتابان در شب عید
گفتند :محمد تو کنون شاه جهانی
قرآن کتابت تو اوالاعظم زمانی
گفتند تو کاشف به اسرارجهانی
اکنون طبیب درد بی درمان مایی
ما بین احمد تا احد یک میم فرق است
یعنی محمد اسوه ی صبر است و عدل است
جبریل با یاران همه در قامت او
عرش برین اندر سجود عزت او
خورشید و ماه و آسمان اندر ثنایش
خاک زمین جای قدم های تبارش
جن و ملک,انس و فلک,بهرش به شادی
تبریک می گویند بر پیغام شادی
ساقی برای خاتم دوران به شادی
هر لحظه بفرستد سلام و صلواتی

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 13:16
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

تو اومدی بگیری از دلامون غبارو
تو اومدی بگی بیاید ببینید خدا رو
تو اومدی به ما نشون بدی نعمتا رو

نعمت یعنی ولایت علی
نعمت یعنی محبت علی
نعمت یعنی یه شب بری نجف زیارت علی

الحمدلله عشق منی یا رسول الله
اسم توئه روشنی راه
گفتی بگم اشهد ان علیاً ولی الله

اشهد ان علیاً ولی الله
................................

روزیِ همه رو رحمت تو می‌رسونه
با آدما کیه که مثل تو مهربونه
کتاب خدا رو کی شبیه تو میخونه

قرآن یعنی فضائل علی
قرآن یعنی خصائل علی
قرآن یعنی که باطلن همه، مقابل علی

الحمدلله، هستی برام یاور و همراه
با تو نمیشم ديگه گمراه
گفتی بگم اشهد ان علیاً ولی الله

اشهد ان علیاً ولی الله
...............................

دلی که باتو باشه از بدی ها به دوره
شروع رسالتت شروع فصل نوره
ادامۀ راه تو زمینهٔ ظهوره

بعثت یعنی شروع انتظار
بعثت یعنی یه روز میاد بهار
بعثت یعنی امیدبه‌اونی‌که،میادباذوالفقار

الحمدلله؛ منتظریم تا برسه ماه
دست ستم شد دیگه کوتاه
گفتی بگم اشهد ان علیا ولی الله

اشهد ان علیاً ولی الله

• یکشنبه
• 23
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:49
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه یعنی ۲
علت بعثت علیه / علت خلقت علیه
معیار و میزانِ خدا / واسه نبوت علیه
همه‌ی پیمبرا مدد میگیرن از / نفسِ ولی
همه‌ی پیمبرا دارن پیمبری شونو از علی
دستِ قدرت خدا با دستای علی / شده منجلی
علیه اون - کسی که نفسِ پیغمبره
علیه اون - کسی که میزانِ محشره
علیه که - ترازوی دستِ داوره
علی مولا - علی مولا علی ۴

بُعِثْنا بِوِلایَةِ عَلی یعنی ۲
مبدا عالم علیه / مقصدِ خاتم علیه
علتِ پیغمبریِ / رسولِ اکرم علیه
هود و آدم و خلیل و خضر و نوح و کلِ پیمبرا
دونه دونه اومدن برا رسالتِ / ختم الانبیا
ختم الانبیا میشه مبلغِ ولا/یت مرتضی
علی که هر - جا باشه حق رو معنا میشه
مهرِ تایید - برای پیغمبرها میشه
علیه اون - کسی که کفوِ زهرا میشه
علی مولا - علی مولا علی ۴

سید امیرحسین فاضلی

• چهارشنبه
• 24
• آبان
• 1402
• ساعت
• 20:30
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

غزل ساقی رسالت

***

به میان عشقبازان تو چه عاشقی خـدا را !

که نـدای یا محمّد(ص) ز خـداست آشنـا را

نسزد بجز تـو اَلـْحق به کسی چنین رسالت

که به مُهر ختم گشتــــی سر ِ خیل انبیــا را

نـه کـلاس علم رفتی نـه قلم بدست بـودی

همه نـانـوشتــه خـوانــدی کلمـات بــاصفا را

تو جهانِ معجزی خـود به عنایت الهـــی

نتوان نوشت مدحـت چو کلام ِ وحــی یـارا!

عطشم چو میگساران ، کرم از تو باد ساقی!

بـده بــاز جام ِ باقــی چشَم آن خم ِ وَلا را

وَ سَلامــی عـن فؤادی بکَ کـلّ یوم ٍ اَلْحَقْ

یَـتَـقَـدّمَ الــوَفــاکَ حَـسَنـا ً الـــــیَ السّکــارا

وَ حَیـاتـک الیُـواسی معــا ً الـصّبــوح روحــــــی

لـک أن یکــون زاکـــی مـن عـذاب ِ وَالفــرارا

همه شب به وصل موعود هله چشم انتظارم

کـه شراب صبحگـاهــی دهـی از کرم دادا را

***

ایضاح:

در این غزل کلمه ی « دادا » را با هجای کوتاه بر وزن « خدا » بخوانید.

معنای لفظی بیت ششم:

همیشه سلامم از دلم برای تو باد ، براستی که وفای تو به مستان خوب پیش می رود .

معنای لفظی بیت هفتم:

به جان تو « روحم » با شراب صبحگاهی همدردی می کند برای تو اینکه از عذاب و روگردانی « پاک بشود ».

دادا بیلوردی – 1371 هجری شمسی #غزل ساقی – رسالت # مدح پیامبر اکرم – عید مبعث# عشق – عرفان – مدح – وصف #غزل # پیامبر – بعثت-وصف حضرت محمد(ص)# عشق-شعر. Dada – Bilverdi#

• سه شنبه
• 26
• تیر
• 1403
• ساعت
• 12:38
• نوشته شده توسط
• دادا بیلوردی

امیر حسین سالاروند

➖➖➖
بشر توى بيراهه اسير جهالت بود
تو عصر سياهيايها جهان توى ظلمت بود
از غار حرا جلوه ى خورشيد اومد
نورى كه به كل دنيا تابيد اومد
مبعث رسول خاتم و عيد اومد
واى واسه ى زمينيا شاهو
واسه آسمونيا ماهه
نور اولين اين عالم
آخرين نبی اللهه

"رحمة العالمين مولا"
----
تموم زمين محو نگاه پيمبر شد
عصاره ى اين بعثت ولايت حيدر شد
اومد بگه شاه رو زمين حيدره
واقعيت دين مبين حيدره
آقا و امير مومنين حيدره
ميگه خطبه هاى بى نقطه
اون كه روى عرش حق تاجه
بانى حديث لولاك و
ليلة المبيت و معراجه

"ياعلى على مدد مولا"
---
ارادت قلبيه
به اسم تو حساسم
زكاتو على جان از
ركوع تو مى شناسم
دنيا مى دونه تو جنگ تا حيدر مى رفت
با چرخش ذوالفقار چقدر سر مى رفت
كى احد مى جنگيد و كى بود در مى رفت
آسمونا رو تكون ميده
صولت انا الحقِ حيدر
برتر از عبادت خلقه
ضربه ى تو خندقِ حيدر
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

• چهارشنبه
• 11
• مهر
• 1403
• ساعت
• 11:03
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

رباعی مبعث
حضرت رسول اکرم (ص)

از غار حرا شور و نوا میآید
انوار خدا ز ربنا میآید
فرمود که اقرءبسم‌ربک احمد
این وحی ز جانب خدا میاید

ابلاغ رسالت از خدا آمده است
پیغمبر اکرم ز حرا آمده است
از سوی خدا نبی خاتم گشته
آرامش قلب و دل ما آمده است

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

• یکشنبه
• 7
• بهمن
• 1403
• ساعت
• 23:48
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

بعثت

در صف پیغمبران آیت عظمی توئی

پیک خدا زینت مسجد الاقصی توئی

ماه درخشنده لیله الاسری توئی

منبع نور رخ حضرت زهرا توئی

کعبه توئی دل توئی کعبه دلها توئی

مهر درخشان بود ذره ای از روی تو

قبله شود آشکار از خم ابروی تو

جان جهانی بود بسته بیک موی تو

ای بفدای تو و مسیر نیکوی تو

خاتم پیغمبران ، حضرت طاها توئی

مات کلیم اله از معجزه قرآن تو

نوح بود بنده ای در خط فرمان تو

عیسی مریم بود طفل دبستان تو

حاتم طائی یکی ریزه خور خوان تو

طوطی شکر دهن لعل شکر خاتویی

علم جهان قطره و علم تو دریا بود

مستمع ردس تو صد چو مسیحا بود

رایت حسن تو بر عرش معلی بود

زهره ایوان تو حضرت زهرا بود

در فلک معرف

• شنبه
• 17
• مهر
• 1389
• ساعت
• 17:46
• نوشته شده توسط
• مهدی نعمت نژاد

شبِ بعثت نبي شبِ ثناي احمده
روشني بخشِ دلا نبوته محمده
جبل النور ببين به دل داره جلا مي‌ده
از دلِ غارِ حرا نوايي آشنا مي‌ده
صل الله عليك يا محمد يا محمد يا محمد (3)

چي شده غار حرا سرودِ مستي مي‌خونه
نغمه‌ي محمد و تموم هستي مي‌خونه
كار هر چي عرشيه زمزمه و ثنا شده
به مسلمونا بگيد حاجتشون روا شده
صل الله عليك يا محمد يا محمد يا محمد (3)
دور هر چي كافره شرم و خجالت پيچيده
چونكه تو چشم نبي برقِ رسالت پيچيده
دلِ كل عالمين افتاده تو تاب و تبش
بسم ربك الذي خلق شده نقشِ لبش
صل الله عليك يا محمد يا محمد يا محمد (3)

• دوشنبه
• 6
• تیر
• 1390
• ساعت
• 19:15
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

بر سر آشفته ام زلف پریشان ریخته
در دل حیران من آیات حیران ریخته
نیستم ناراحت از اینکه شهیدم کرده اند
خون من گر ریخته در پای جانان ریخته
سفره ی دل باز کردن پیش مهمان بهتر است
این دلم هر آنچه دارد پای مهمان ریخته
تا مقام قاب قوسین ات بلا باید کشید
در بیابان طلب خار مغیلان ریخته
گاه باید بیشتر همرنگ شد مثل اویس
نذر یک دندان جانان چند دندان ریخته
هر دو عالم عالمی دارند پیش مقدمش
این یکی دل ریخته است و آن یکی جان ریخته
گر چه آدم گرچه عیسی گرچه موسی بازهم
کمتر از درهای دربار تو دربان ریخته
بسکه خاطرخواه داری و عزیزی که خدا
جای گل روی سرت آیات قرآن ریخته
نذر این پیغمبری خوب است ضبحی رد کنی
در ضمیر عی

• یکشنبه
• 17
• دی
• 1391
• ساعت
• 18:44
• نوشته شده توسط
• feiz

دو جهان گشته میخانه، ساقی پیمبر
به خماران چو پیمانه، شده دستان حیدر
چون خدا برگزیده بهترین دلبر
به همین می دهد از باده کوثر
محفل مستان خدا باشد
دل حرم مصطفی باشد
مولا مولا، رسول الله 4
شده بزم گل سرمد، همگی مست احمد
همه دلهای سر مستان، شده میهمان ایزد
چون گل روی نبی بوید
شرح جمال علی گوید
مولا مولا، رسول الله4
شب پیغام دلدار و شب دیدار یار است
دل مستانه بیدار و ز ازل بی قرار است
چون سروش الهی در حرا آمد
دو جهان خاک پای مصطفی آمد

• چهارشنبه
• 23
• اسفند
• 1391
• ساعت
• 12:52
• نوشته شده توسط
• یحیی

شب بود و از سپیده صدایی نمیرسید
فریادهای خسته به جایی نمی رسید
بت های زنده با شکم گنده، کور و کر
آوای بردگان به نوایی نمی رسید
دوشیزه ی گیاه، دل افسرده بود، آه!
در گور خود به نشو و نمایی نمی رسید
در کام اژدها صفتان بود زندگی
موسای دیگری و عصایی نمی رسید
زندانی هوا و هوس بود نفس ما
گویی نفس نبود و هوایی نمی رسید
از کوه رحمت آمدی و عشق تازه شد
گفتی:« از این مسیر به جایی نمی رسید »
ای آخرین پیام رسان بی حضور تو
بر زخم های کهنه شفایی نمی رسید

• دوشنبه
• 6
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:08
• نوشته شده توسط
• یحیی

بعثت ختم رسل آمد و دل غرق سُرور
شده نازل به شب جاهلیت ، سوره ی نور
سیّد و سَروَر یا احمد یا احمد
شافع محشر یا احمد یا احمد
ز سوی داور یا احمد یا احمد
شدی پیمبر یا احمد یا احمد
یا حبیبی یا محمد
مولا مولا یا مصطفی
******
مکه شد بادیه ی جلوه ی مستور خدا
در دل غار حرا جلوه شده نور خدا
تو مظهر رحمت هستی یا احمد
تو اشرف خلقت هستی یا احمد
تَبَلوُر عزّت هستی یا احمد
پیمبر امّت هستی یا احمد
یا حبیبی یا محمد
مولا مولا یا مصطفی
******
جان فدایت که بُوَد فِراق تو مشکل ما
ما مریض عشق تو ، تویی طبیب دل ما
بده به درد ما دوا یا مولا
حاجت ما را کن روا یا مولا
به سائلانت کن عطا یا مولا
یک نجف و یک کربلا یا مولا

• پنج شنبه
• 16
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:52
• نوشته شده توسط
• feiz

ای منتهای رحمت والا محمداحمد
ای قله شهامت والا محمد احمد
ای صاحب کرامت والا محمداحمد

(به دودنیانوری _به دل ماشوری
پدرانس وحوری یارسول الله) ۲

خاتم النبیین _ مالک زمین
جان فدای تو _والاترین

{یارسول الله _یانبی الله }
******
توحامل کتابی والا محمد احمد
توپرزهرجوابی والا محمد احمد
توباب بوترابی والا محمد احمد

(روی لب نام تو _همه جابام تو
همه عالم رام تویارسول الله) ۲

اصل هل اتایی _ جلوه خدایی
جان فاطمه _ عشق مرتضایی

{یارسول الله _ یانبی الله }تکرار

******

من نوکروگدایت والا محمد احمد
دنیاشودفدایت والا محمداحمد
کردی به من عنایت والا محمداحمد

(یه نگاهی آقا _ که شوم من شیدا
بسته ام برتودل ر

• جمعه
• 24
• فروردین
• 1397
• ساعت
• 12:42
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

از حرا آمد و آیینه و قرآن آورد
مژده آن جان جهان از بر جانان آورد

مژدۀ وحی و نبوت دل عالم را برد
هر که دل داشت به آن آینه ایمان آورد

همه دیدند که انفاس مسیحایی او
روح در کالبد خستۀ دوران آورد

دردمندان، طلبِ عافیت از او کردند
که طبیب از ره دور آمد و درمان آورد

در کویری که در اندیشه به جز خار نداشت
یاس و نسرین و گل و لاله و ریحان آورد

دشت را تشنۀ سرسبزی و بیداری دید
با زلال سخنش رحمت باران آورد

شب بیداد و ستم را شب تنهایی را
با فروغ سحر خویش به پایان آورد

سبب روشنی چشم خداجویان شد
بوی پیراهن یوسف که به کنعان آورد

دید آشفتگی مزرعۀ گندم را
پی آرامش دل‌ها سر و سامان آورد

ناخدای سفر عشق به ا

• دوشنبه
• 2
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 17:16
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

مست از می چشم تو دل تاک شده
نور همه عرش هدیه بر خاک شده

ناز قدم مبارک طلعت تو
لولاک لما خلقت الافلاک شده

• چهارشنبه
• 18
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 14:23
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سرود جشن بعثت
رسول گرامی اسلام

بنداول
عید‌الله‌الاکبر ....برای ما بعثته بعثته
جشن پیغمبر .....تو دنیا بعثته بعثته
خاتم‌الانبیا رسیده
اقرا اقرا تا شنیده
ای اهل عالم بدونید که
نور محمدی دمیده
یامحمدیامحمدیامحمدیارسول‌الله(۲)

بنددوم
تمام عالم نوره..... سیمای محمد محمد
غار حرا طوره..... سینای محمد محمد
ز جانب خدای سرمد
ختم رسل بنام احمد
بهر هدایت احمد آمد
یامحمدیامحمدیامحمدیارسول‌الله(۲)

بندسوم
سحر نسیم و عطر شبنم.... آمده آمده
ظهور پیغمبر اکرم..... احمده احمده
یاس به گلزار رسیده
لاله به گلشن دمیده
اینهم گل کسی ندیده
یامحمدیامحمد یامحمد یارسول‌الله(۲)

• یکشنبه
• 3
• فروردین
• 1399
• ساعت
• 12:07
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

من آمدم که نشینم کنار خانه ی تان
من آمدم که گذارم سری به شانه ی تان
من آمدم که ببُرّم ز هر چه غیر شماست
من آمدم که شوم معتکف به خانه ی تان
من آمدم به گدایی به سمت چشمه ی جود
برای آن که نشینم کنار لانه ی تان
من آمدم ، و لبم از غزل لبالب شد
کمی مدیحه بخوانم ز یک نشانه ی تان
صدای عشق شما عاشقم نموده که من
گشوده ام پر و آیم به آشیانه ی تان

ستاره ها همه امشب به وجد آمده اند
و نام پاک محّمد ( ص ) به سینه ها زده اند

تمام اهل سما در سماع و وجد و سرور
تمام عرش چراغانی است و چشمه ی نور
نگاه کن بنِگر خیل آسمانی ها
در آمد و شد و سرگرم عیش و سرور
نگاه کن بنِگر جبرئیل هم از شوق
میان عرش و زمین دائما به حا

• یکشنبه
• 3
• فروردین
• 1399
• ساعت
• 15:12
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سبك#خراساني

بنداول

به عيدمبعث دلِ من به سوي دلبرپَرميكشد
سبوي عشقِ نبي رازِدست حيدرسَرميكشد
شدنَبي وسَرورم، نام اوتاج سرم
هم گداي احمدو، هم گداي حيدرم
ياعلي يامصطفي4.....

بنددوم

به يُمن نورِوجودش، تمام عالم شدغرق نور
تمام هستي به عشقش، شده لبريزشوروسُرور
نَخل پيرِاين جهان، شدبه ذكراوجوان
زَامرِحق شدمصطفي، خاتم پيغمبران
يارسول الله مدد4....

بندسوم

تمام هستيم توهستي، نبودي آقاعالم نبود
شدي توباعث كه آدم نمايدسوي خالق سجود
توبده عيدي مرا، جان زهرا، مصطفي
راهي ام كن اربعين، هم نجف هم كربلا
يارسول الله مدد4...

• یکشنبه
• 3
• فروردین
• 1399
• ساعت
• 16:03
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

در موقع خلقِ جامد و خلق نبات
تا موقع خلق آدم و نبضِ حیات
هر لحظه ے خلق کردنش حق مے گفت؛
بر خاتم انبــــــیا محـــــمّد(ص)صلوات

• پنج شنبه
• 7
• فروردین
• 1399
• ساعت
• 16:43
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

پیام بعثت
نبی مکرم اسلام (ص)

مقامت فوق عرش کبریایی ست
همه بوی خوشت بوی خدایی ست
تو در غار حرا اعجاز کردی
پیام انقلاب تو رهایی ست

• پنج شنبه
• 21
• اسفند
• 1399
• ساعت
• 11:06
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

مکه امشب غرق شور دیگریست
بستر یک اتفاق،یک سروریست
احمد آن عادل،امین اندر حرا
غرق در ذکر مناجات و دعا و دلبریست
جبرئیل آمد به نزد مصطفی
بهر ابلاغ رسالت محشریست
السلام ای خاتم پیغمبران
این پیام خالق رب جلیست
اقرا باسم ربک الذی خلق
این شروع دین پاک احمدیست
گفت جبرائیل،من،خواندن کجا؟
این توان خواندن من بهر چیست؟
اقرا باسم ربک الذی خلق
معجزی بهر تو و پیغمبریست
علم را در سینه ات جا داده است
دانش تو فوق ادراک کسیست
رو کنون ابلاغ کن دین خدا
این وصال حلقۂ پیغمبریست
دین اسلام از تو و قران کتاب
دست حق پشت و پناهت این پیام سرمدیست
شادمان جن و ملک عرش و فلک
عید مبعث عید پاک بندکیست
ساقی امشب دست بر دامان حق
عیدی ات عجل فرج بهر ظهور دلبریست

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 13:15
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

از لطف چشمانت همه دیدند
گل واژه های آسمانی را
تو آمدی تا با کراماتت
رسوا کنی جهل جهانی را

خیر تو را دیدند اشیا هم
جمعند قهر و صلح تو باهم
اخم تو تنها علتش این بود
تا بشکند بت های فانی را

ایل و تبارش را نپرسیدی
لبخند تو جان داد سلمان را
تو همدلی را یادمان دادی
تشریح کردی همزبانی را

هر قدر که اهل ستم بودند،
بر دشمنانت هم دعا کردی
باخلق و خوی بی مثال خود
تفسیر کردی مهربانی را

در چشم تو انسان شرافت داشت
لطفت به بدها هم عنایت داشت
از زیر چترت رد نمیکردی
حتی فلانی و فلانی را...

اما گذشت و روزها رد شد
دنیا ولی غربال خواهد شد
ای کاش بین خوب ها باشیم
پایان این خانه تکانی را

باید بیاید مرسلی دیگر
نام محمد با یلی دیگر
پایان دهد داغ جگر سوز_
این سینه های جمکرانی را

اسلام مظلوم است در دنیا
دوره شده با فتنه ی اعدا
باید بیاید تا بخشکاند
از ریشه این ظلم و تبانی را
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

• چهارشنبه
• 11
• مهر
• 1403
• ساعت
• 11:06
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

نامش به همه ارض و سما نقش نگین است
الحق والانصاف محمدِ امین است
مبعوث شده تا که بگوید به دو عالم
که حیدر کرار امیرالمومنین است

ای جانم محمد امین
ای جانم به ختم مرسلین

اسم حیدر هرجا کنار اسمت اومد ، برای ما نور علی نور شد

وقتی که دستای علی رو بالا بردی ، خدایی چشم دشمنا کور شد
----
هم دخترتان سیده ی کل زَنان است
هم نام خودت در دل ما چون ضربان است
عالم همه قربان تو و آن نوه ات که
زیر علمش امن ترین جای جهان است

ای جانم بهشت عالمین
کلنا فداک یا حسین

یه علم داره که تموم اهل دنیا ، کنار پرچمش سرافرازن

یه حرم داره که تمومیِ یوسف ها ، با دیدنش دلا رو میبازن
----
شیرینی نام تو همانند عسل شد
آری صلوات به شما خیر العمل شد
در پیکر اعدای خدا زلزله افتاد
وقتی که حسن جانِ تو سردار جمل شد

ای سردار هاشمی نسب
یا حسن دلاور عرب

یه نفر تو دنیاس که همه هستیشو ، به فقرا سه دفعه بخشیده

یه حسن جان داره مادرمون زهرا که ، بدی رو با خوبی جواب میده
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

• چهارشنبه
• 11
• مهر
• 1403
• ساعت
• 11:09
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

وادی مکه است یا که بهشته ، که میاد از آسمون فرشته

از روز اول ولایتش رو ، خـدا به ملک دلـها نوشـته

موسم رحمته ، عید نبوته

اقرأ بسم ربک محمد ذکر لبای جبرئیله
حالا شده خورشید دو عالم ماه دل آرای قبیله

-------------------

تنـها دلـیل خـلقـت عـالم ، جلـوة ‌نـور خدای اعظم

شـده امیـن قافـلة نـور ، خورشید مکه حضرت خاتم

دلبر و دلرباست ، حضرت مصطفاست

کسی که دیگه خود خدا هم نیافریده مثالشو
جشن میگیریم امشب همه با هم رسالت بی زوالشو

-------------------

مدینه لبریز مهربونیش ، هر دلی گرم مدیحه خونیش

از راه دور بـرده دلامـونو ، گنبـد خضـرا و آسمونیش

عشقمه یک نگاش ، مرقد با صفاش

دل من امشب مثل کب

• شنبه
• 30
• بهمن
• 1389
• ساعت
• 07:28
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

نور عترت آمد از آیینه ام

کیست در غار حرای سینه ام

رگ رگم پیغام احمد می دهد

سینه ام بوی محمد می دهد

من سخن گویم ولی من نیستم

این منم یا او ندانم کیستم

جبرئیل امشب دمد در نای من

قدسیان خوانند با آوای من

ای بتان کعبه در هم بشکنید

با من امشب از محمد دم زنید

از هوا گلبانگ تهلیل آمده

دیده بگشائید جبریل آمده

مکه تا کی مرکز نا اهلهاست

پایمال چکمه بوجهلهاست

مکه دریای فروغ وحی شد

بت پرستان بت پرستی نهی شد

روز، روز مرگ ظلم و ظالم است

بانگ نفرت مرد ، اقرا حاکم است

یا محمد منجی عالم توئی

این مبارک نامه را خاتم توئی

انبیا مشعل ز تو افروختند

وز دمت پیغمبری آموختند

غیرت و مردانگی آئین تو

• دوشنبه
• 6
• تیر
• 1390
• ساعت
• 19:03
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

گر فكر رهايي ز غم و راه نجاتي
در اين شب پر فيض تو خواهي ثمراتي
بايد كه به كوري دو چشمان حسودان
بر احمد و آلش بفرستي صلواتي

• دوشنبه
• 6
• تیر
• 1390
• ساعت
• 19:06
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

آفتابِ عالم آرا آفتابي مي‌كند
با اشعه رنگِ دلها را شهابي مي‌كند
اين چه دريائيست اعجازي حسابي مي‌كند
چشم هر بيننده‌اش را نقره آبي مي‌كند
خود دل است اين، دلبر است اين، رهنما و رهبر است
اين رسول حق محمّد، حضرتِ پيغمبر است

كوه نور و صخره‌هايش خم شده در سجده‌اش
آشنا غار حرا با نغمه‌‌ي هر سجده‌اش
بوته‌هاي اين بيابان گوئيا در سجده‌اش
مي‌كند هم خاك و باد و آب و آذر سجده‌اش
كيست اين جبريل دارد مي به جامش مي‌دهد
هم خدا، هم مكه، هم هستي، سلامش مي‌دهد
نقش پيشاني او تك بيتي از دنيا غزل
رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل
ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل
بر لبش طراحيِ حي علي خير العمل
كينه‌هاي مانده در

• دوشنبه
• 6
• تیر
• 1390
• ساعت
• 19:08
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

نبض هستي لرزه بر رگ‌هاي كوهِ نور زد
باغبان انبياء گل نغمه‌اي مسرور زد
چشمِ كوه‌هاي دگر پيش حرا تاريك بود
چشم خورشيدي او علت بر اين مشهور زد
بسكه شيرين بود وصلِ يار در غارِ حرا
صد ملك با بال‌هاي سر درش را تور زد

هم نبوت را به دست آورد و هم ختم الرسل
فكر را از نو بنا كرد و دم از معمور زد
با چنين والا مقامي چشم‌ها را خيره كرد
تيرها بر ديدگانِ دشمنانِ كور زد
ديگر از حرف يتيمي و شباني نيست حرف
سيلي سنگين بعثت بر رخِ مغرور زد
دست شيطان را ببست و شاهكاري را گشود
گفت اسلام و همه ابليسيان را دور كرد

• دوشنبه
• 6
• تیر
• 1390
• ساعت
• 19:09
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار