برخیز ای دل زار از خود بهل اسَف را
وقت نشاط و شادیست فرصت شمر شعف را
میلاد مرتضی شد عیدِ سعید ما شد
تبریک شیعیان گو این عید با شرف را
کرد بیان بالا در وَجد و در نشاطند
پُر از صف ملائک بین مکّه مُزدلُفَ را
عرش آفرین بگوید بر فرش این شرافت
کش پرورید و زایید دُردانه صدف را
نور جلال سَرمد در کعبه جلوهگر شد
امروز سِرّ خلقت دادی نشان هدف را
خیز ای گدای بیپَر فیضی طلب ز حیدر
لطف خدا نگیرد هرگز برون ز صف را
طبعم بجوش آمد اندر خُروش آمد
چندان که میر باید از من عنان کف را
وجدش به پرپر آرد سَر از قفس برآرد
خواهد بمَدح مولا بیرون دهد تُحَف را
لکن کی آید از من با این زبان الکَن
مدح شهی که جبریل
- سه شنبه
- 21
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 11:44
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور