بر آسمان شهر شما مردم! این سایه مستدام نخواهد ماند
این مِیای كه در غدیر خم آماده است، در جامتان مدام نخواهد ماند
چون برگههای باطله خواهد سوخت، در گیر و دار زلزله خواهد مرد
شعری كه از امام نخواهد گفت، شهری كه با امام نخواهد ماند
مردی كه جبرئیل به پابوسش، لبریز السّلامُ علیكم بود
در بین راه خانه و نخلستان، در حسرت سلام نخواهد ماند
سرمست حاكمیتتان بودید، او داغدار این حَكَمیت بود
آنجا كه حرف، حرف ابوموساست، از دین به غیر نام نخواهد ماند
وقتی نماز حربه دشمن شد، مانند روز بر همه دشمن شد
حتی نشانههای مسلمانی، در مسجدالحرام نخواهد ماند
طوفان شقشقیه به راه افتاد، تا آن نگاه خسته به ماه افتاد
دان
- سه شنبه
- 30
- مهر
- 1392
- ساعت
- 05:25
- نوشته شده توسط
- یحیی