متولد شده و رفت از عالم مشکل
شد برای علی(ع)وفاطمه(س) آرامشِ دل
پسر کعبه که نه! قبلهٔ حاجات بگو
میشود قبله نما نیز به سمتش مایل
کاش قنداقه به من هم پر و بالی بدهد
مثل فطرس به نوایی برسد این سائل
آمد اربابم و آورده ام امشب هدیه
سرِ کم-ارزش ِ نوکر که ندارد قابل
منزلم گوشهٔ کشتیِ نجاتش شده و
میرساند منِ طوفان-زده را تا ساحل
ذکر من هست حسين(ع)و به خدا جز عشقش
هیچ این عمرِ هدر رفته ندارد حاصل
دیده ام از کرَمش لحظه به لحظه اعجاز
یاورم هست و ندارم به کسی ذره نیاز
مینویسم حرم و مسجد و محراب؛ حسین(ع)
آنکه داده ست به دل بندگیِ ناب؛ حسین(ع)
وسطِ درّ نجف حک شده با دست علی(ع)
نورُ عيني، ولدي، گوهرِ نایاب؛ حسین(ع)
وقتِ جاری شدنِ رود به دریایِ زلال
میشود با هیجان زمزمهٔ آب؛ حسین(ع)
منِ دلداده به هنگام بلا میگویم:
این گدا را به نگاهی شده دریاب؛ حسین(ع)
رحمت واسعه یعنی دل من تا که شکست
بیشتر از همه شد مضطر و بیتاب؛ حسین(ع)
پدرم گفت: مبادا به کسی رو بزنی
مادرم گفت: به جز حضرتِ ارباب! حسین(ع)
نورِ زیبایی از این عشق، به قلبم خورده
پسری دارد و او نیز دل از من برده
آنکه دل از همه با صوتِ جلي میگیرد
محوِ قرآن شده و نام علی(ع) میگیرد
نفَسَش سمبلِ عرفان و کلامش گیراست
سجده هایش جلَواتِ ازلی میگیرد
لطفش اندازه ندارد نوهٔ شاهِ نجف
میرسد سائل و نان و عسلی میگیرد-
-از همان دست که این دستِ پر از عصیان را
دیر شاید! به خداوند...ولی میگیرد
رزقم از گوشهٔ سجادهٔ سبزش جاریست
تا که تصمیم به خیرالعملی میگیرد
با وضو پایِ مناجات اگر مجنونم
به علی بن حسین بن علی(ع) مدیونم
امشب از حضرتِ سجاد(ع) و أباعبدالله(ع)
إذن دارم که بگویم غزلی هم از ماه
از همان قرص قمر، آنکه همین دیدَش ماه
گفت: لاحول ولا قوة إلا بالله
هست صیاد و شود صید به ابرویِ کمان
چشم هرکس که بیفتد به نگاهش ناگاه
بسکه حاجت داده؛ نامش أباالفضل(ع) شده
دارد اطرافِ خود از ارمنیان خاطرخواه
علتی دارد اگر که گذرا میگویم-
-از یلِ أم بنین(س) مختصرانه، گهگاه
ترسم آن است بگوید که خدا عباس(ع) است
نگرانم! بشود حاتم طایی گمراه
خیّرانِ دو جهان از کرَمش میگویند
از شفا یافتگانِ حرمش میگویند!
- پنج شنبه
- 4
- اسفند
- 1401
- ساعت
- 03:35
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
ادامه مطلب