از موج میسزد که تکاپو نشان دهد
تا رود برکه میشود آن را تکان دهد
مرداب شد تلاطم دریایی دلم
کو یک نسیم تا به دلم بلکه جان دهد
من ورشکسته هستم و محتاج مهلتم
بهره ادای دین بگو تا زمان دهد
حاجات دل که سهمیه بندی نمی شود
باب المراد را تو بگو تا کلان دهد
خاکم نگاه سبز نیازم سماوی است
روزی خاک را ملک از آسمان دهد
امشب غریق بحر پر از جود می شوم
مشغول این گدایی پر سود می شوم
تاثیر کرد سوز گدای ابالحسن
حق نو گلی نهاد به پای ابالحسن
فامیل هم به قلب رضا زخم طعنه زد
در خنده های اوست شفای ابالحسن
او آمده که دلبری از عالمی کند
بر مسند امامت و جای ابالحسن
وقتی حدیث می کند این خلق تشنه را
در حنجرش نشسته صدای ا
- چهارشنبه
- 17
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 14:32
- نوشته شده توسط
- یحیی