روضه "واعطشا" در شب جمعه" سخت است....
مادري ناله زنان سوي حرم آمده است...
- جمعه
- 26
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 14:55
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
روضه "واعطشا" در شب جمعه" سخت است....
مادري ناله زنان سوي حرم آمده است...
حس ميكنم انگاركه در هر"شب جمعه
زهراست كه با گريه مرا كرده صدايم...
آقا گروه خونی من خاک کربلاست
اصلا به جز شما به کسی خون نمیدهم
شاعر : امیر حسام یوسفی
حرم خون خدا چشمه ی زمزم دارد
کربلا بوی گل نرگس و مریم دارد
مادری روضه ی گودال و عطش می خواند
شب جمعه به خدا بوی محرم دارد ....
هردل كه شب جمعه پر از شوروشرربود...
با ياد حرم، "كرب و بلا" فكر سفر بود...
آقاي غريبم به تو و "فاطمه" سوگند..
يك لحظه جدايي ز تو يك عمر ضرر بود...
شاعر : مهدی قربانی
”شبهای جمعه” عطر حرم، بوی عود شد...
”زهرا” رسید و ”کرب و بلایت” کبود شد....
این هفته هم نشدحرمت روزی دلم...
پس آرزوی هفته ی من مثل دود شد....
شاعر : مهدی قربانی
جون عالم توکف دست ارباب من حسین
ستونای عرش حق نخلای بین الحرمین
نگی کربلا مثه شهرای دیگه رو زمینه
چون شب جمعه ها زهرا روی خاک اون میشینه
هرکی زائر یا مسافر بشه از مادر اون اذن ورود میگیره
خالی از فرش تا خود عرش جای اون میشه که توی روضه هات بمیره
من کم تو خیلی من مجنون تو لیلی تا تویی لیلی نیس به لیلی میلی
سالار زینب دلدار زینب
********
فدای تار موهات پدر مادر من ایشا الله
سایه بیرق تون سقف رو سر من ایشاالله
خجل از زخم تنت آب شه پیکر من ایشاالله
نطر پای مهدیتون چشمای تر من ایشادالله
سید مظلوم لازم الملزوم ببری مارو برای حرمت زیارت
رزق هر سالم مال واموالم غبار و خاک به روی گنبد طلایت
من کم تو خی
تنها دل تو آقا برا من می سوزه
من بی خیالم اما هنوز که هنوزه
فردای محشرم رو چه جوری بسازم
کی می شه باورم شه که دنیا دو روزه
هوای صحن دلم دوباره بارونیه
یه عمره جونم آقا تو جسمم زندونیه
حسین ذکر روز و شب حسین هاشمی نسب منو آقا بطلب حرم(2)
کرب و بلا(5)
********
وقتی که کربلا هست بهشت یک دروغه
حتی شبای جمعه بهشت کم فروغه
مشهد تموم هفته شلوغه تو اما
یک شب میون هفته ضریحت شلوغه
نمی خوام دنیا ازت یه چیز بهتر بده
به من یک کرب و بلا به مردم زیور بده
من و حرارت تب بده نوبت مطب منو آقا بطلب حرم(2)
کرب و بلا(5)
********
شرمنده ام نشد وقف تو تار و پودم
تو محشری ولی من همونم که بودم
تنها خود تو درمون من رو
یك نیم رخت، اَلست منكم ببعید
یك نیم دگر انّ عذابی لشدید
بر گرد رخت نوشته یُحیی و یُمیت
مَن مات مِن العشق فقد ماتَ شهید
شاعر : ابوسعید ابوالخیر
این حسینی است که حق دلبر جانانۀ اوست
بحر عصمت صدف گوهر یکدانۀ اوست
این همان شمع شبستان ولایت که زعشق
شمع ایوان فلک سوخته پروانۀ اوست
گاه چون آیۀ رحمت شرف دوش نبی است
گاه چون مهر نبوت به سر شانۀ اوست
این همان شاه که با خیل ملک روح الامین
به گدائی همه شب بر در کاشانۀ اوست
این همان رند قدح نوش که با چرخ نهم
از ازل تا به ابد نالۀ مستانۀ اوست
می گساری است که هر درد و غم و زهر و الم
داشت ساقی ازل جمله به پیمانۀ اوست
هر کسی رند قلندروش و صافی مشرب
جرعه نوش وی و دردی کش میخانۀ اوست
آنکه افسانه خوبان شده در عرصۀ حسن
گوش آفاق پر از قصه و افسانۀ اوست
گرچه آئینۀ حق خانه ندارد ذوقی
گاه گاهی دل ویرانۀ ما خا
شاهنشهی که شیشه ي جانها به دست اوست
گـر بشکند به سنـگ ، فقـط مُزد شَست اوست
در خانــه ای کــه قبله بُوَد مشتبـه بـه خلـق
ابروش قبله ، قبله نما چشم مست اوست
شاهنشهی که عـرش مقـام نشست اوست
بـا لطف حق ، لوای شفاعت به دست اوست
بـا اين جـلال و مـرتبـت و جـاه و منـزلت
گر نوكرش رود به جهنم شکست اوست
شاهنشهي كه دوش نبي جا نشست اوست
مفتاح باب جنت و دوزخ به دست اوست
گر خوانمش خداي يقين كفر گفته ام
غير از خداي هر آنچه بگويم شكست اوست
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
موج اشک توبه دریا زد و دریا را شست
سیل ویرانگر عشقت غم دنیا را شست
چشم ها همچو کویری سر راهت افتاد
تا که باران دعا صحن تماشا را شست
شرجی بازدمت گشت مبدل به فرات
غسل چشمان ترت عالم بالا را شست
ما لب خویش گره بر پر فطرس زده ایم
که سلامش به حضورت، گنه ما را شست
عاقبت هر که جنون کرد و ز کویت رد شد
خادم سفره ی خدام شما خواهدشد
تو که گهواره ات از بال و پر جبریل است
لحن قرآنی لالایی تو ترتیل است
خنده ات روح دهد بر شریان تورات
گریه ات آیه به آیه سند انجیل است
در مطاف لب تو سعی کند ابراهیم
مست در هروله ی چشم تو اسماعیل است
گفته ام تا بنویسید که از روز ازل
کشته ی نیم نگاه تو خود هابیل است
قاب کردم به طل
شاهی که نیست دور و برش چند تا گدا
بگذار نام نامی آن شاه را گدا
عالم گدای صاحب این پرچمند پس
درها گدا گدا ، همه دیوارها گدا
بودا گدا گدا و بِرَهما گدا گدا
موسی گدا گدا و مسیحا گدا گدا
بگذار جای واژه ی آل عبا "خدا"
تحت کسای واژه ی آل عبا "گدا"
محتاج یک نگاه کریمانه ام فقط
لطفا ملاطفت بنمایید با گدا
چون رب این گدا سرش از تن جدا شده
ای کاش که شود سرش از تن جدا گدا
ای خوش بحال موی سپید حبیب چون
از ابتدا گدا شد و تا انتها گدا
عمری گدایی حرمت را نموده ام
خوشبخت می شود ته این ماجرا گدا
در راه تو که زیر سم اسب رفته ای
ای کاش بشنود دو سه تا ناسزا گدا
شاعر : جعفر ابوالفتحی
بگو برای دلم از الست بنویسند
ز شوق اول و شوقی که هست بنویسند
سبو ،سبوی تو باشد دگر ملالی نیست
به پای من همه مدهوش و مست بنویسند
چه قدر بوسه به مُهرت زدم ، و می ترسم
خدا نکرده مرا بت پرست بنویسند
گناه اگر دل تنگ است و عشق شش گوشه
بگو درشت و به صد ناز شصت بنویسند
برات کرببلا را بگو که در مشهد
کنار پنجره دل تا شکست بنویسند
برای چشم تو مردن اشاره ....لازم نیست
به کار خیر ، دگر استخاره لازم نیست
شاعر : سید مجتبی ربیع نتاج
مهر تو را هر کس ندارد دین ندارد
اصلا که گفته دشمنت نفرین ندارد
گیسوی پر چینت مرا درگیر خود کرد
چین تو را مغرب زمین و چین ندارد
پشت سر تو صف کشیدند انبیاء هم
مثل تو جایی سفره ی رنگین ندارد
از این کرم خانه بیا یک لحظه بیرون
جز دیدن توحاجتی مسکین دارد
دل خوش نکردم به نماز و روزه هایم
جز گریه بر تو این دلم تضمین ندارد
"لفظه"بفرمایید بالا" اشتباه است
چون مجلس آقای ما پایین ندارد
مشق شبم صد مرتبه نام حسین است
جز نام زیبایش لبم تمرین ندارد
آوازه ها از شه بود پس آفرین او
شعر من و شعر شما تحسین ندارد
شاعر : رضا قربانی
هرچه نور است به سیمای شما می بینم
من خدا را به تماشای شما می بینم
... واثر بخشی این معجزه قرآن را
از نوای خوش و آوای شما می بینم
گرچه سر چشمهی پیدایش ما " من روحی " است
" روح " را گرم نفس های شما می بینم
هیچ کس را به حرم خانهی دل ره ندهم
دل ، حریم است ؛ در آن ، جای شما می بینم
سـَر مغرور کجا و ... سـَر تسلیم و رضا...!؟
سـِّر این واقعـه را ، پای شما می بینم
ماندم ؛ این نکته چه سرّی است که در هر سجده
نا خـود آگـاه ، رد پـای شما می بینم
هاتفی گفت : اگر سجده بر این خاک کنی
می توانی که سلیمانی افلاک کنی
شاعر : یاسر حوتی
زین پس به جای واژه ی بابا بگو حسین
شادی قلب حضرت زهرا بگو حسین
چون او مسیح را ز دمش زنده می کند
راهب بجای نام مسیحا بگو حسین
آندم که تشنه ای و عطش را چشیده ای
وقت نگه به آب گوارا بگو حسین
خواهی اگر میان غم و درد و زجر و داغ
جنت شود کنارت هویدا بگو حسین
در خواب و آب و در وسط کار و در هوا
در کوخ و کاخ و دیر و کلیسا بگو حسین
برخیز و روبه سمت نجف کن تو ای عزیز
رو به ضریح آن شه والا بگو حسین
در گوش طفل خود چِقَدَر قصه گفته ای ؟
زین پس به جای قصه و "لالا" بگو حسین
شاعر : جعفر ابوالفتحی
الا که جان جهانی جهان فدای تو
حرم فقط حرم تو صفا صفای تو
قسم به حق علمت تا به روز حشر بالاست
اگر به دست اباالفضل بود لوای تو
اگر خدای تو برمن هزار جان بدهد
هزار بار کنم جان خود فدای تو
اگر بناست که روزی بمیرم ای مولا
خدا کند که بمیرم به کربلای تو
قسم به صاحب کغبه که خانه کعبه
ندارد هیچ صفایی به جز صفای تو
خدا گواست که زهرا شود دعا گویش
هران کسی که کند گریه در عزای تو
به پاس خون تو جا دارد ای شهید عشق
به تو خدایی خود را دهد خدای تو
شاعر : حسن جواهری
نازِ بی وقفه که بنیاد نمیخواهد که
زلفِ "بر بادده ات" باد نمیخواهد که
بهر از پای در آوردن عشاق خودت
این همه حسن خداداد نمیخواهد که
در سلوک شب گیسوت همه غش کردند
جلوه ات روی پریزاد نمیخواهد که
«طی ّ این مرحله بی همرهی خضر» رواست
طیّ این مرحله استاد نمیخواهد که
حال که تیغ غمت سر ببُرد با پنبه
سر من تیغه ی فولاد نمیخواهد که
دست بالای سرش صید خودش تسلیم است
آهوی رام تو صیاد نمیخواهد که
کوهکن ها همه جمعند ولی بیخبرند
عشق شیرین تو فرهاد نمیخواهد که
تب من طِبِّ تورا برد زِ یادم گفتی
دردت آهسته بگو داد نمیخواهد که
هفتصد مرتبه یک درهم ما پس دادی!
نوکرت بهره ی مازاد نمیخواهد که
توشه ی زائرت از ک
ﻣﺴﺖ ﺩﻟﻢ ﺑﺮاﻱ ﺗﻮ
ﻗﺮﺑﻮﻥ ﻧﻮﻛﺮاﻱ ﺗﻮ
ي ﺭﻭﺯ ﺑﺸﻢ ﻓﺪاﻱ ﺗﻮ
ﭼﻲ ﻣﻴﺸﻪ
ي ﺷﺐ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﻮﻱ ﺣﺮﻡ
ﺭﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﻴﺮﻡ ي ﻋﻠﻢ
ﺫﻛﺮﺗﻮ ﮔﻴﺮﻡ ﺩﻣﺎﺩﻡ
ﭼﻲ ﻣﻴﺸﻪ
ﻫﻤﻪ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﻨﻲ ﺗﻮ
ﺧﻮاﺏ و ﺭﻭﻳﺎﻱ ﻣﻨﻲ ﺗﻮ
اﺭﻩ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻨﻲ ﺗﻮ
ﻭاﻱ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺮ ﻛﺮﺑﻼ ﻭاﻱ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺮ ﻧﻴﻨﻮا ﻭاﻱ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺮ ﻗﺘﻠﮕﺎ
********
ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻡ ي ﻋﺎﻟﻤﻪ
ﻫﺮﭼﻲ ﺑﮕﻢ ﺑﺎﺯﻡ.ﻛﻤﻪ
ﻗﺴﻢ ب ﺷﺎﻩ ﻋﻠﻘﻤﻪ
ﻣﻴﺨﻮاﻣﺖ
ﺗﻮﻳﻲ اﻣﻴﺮ ﺑﺎﻭﻓﺎ
ﻋﺎﺷﻘﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺧﺪا
ﻗﺴﻢ ب ﺷﺎﻩ ﻻﻓﺘﻲ
ﻣﻴﺨﻮاﻣﺖ
ﺗﻮ ﻟﻴﻼﻱ ﺩﻝ ﻣﻨﻲ
ﺗﻤﻮﻡ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻨﻲ
ﺑﺎﻋﺸﻘﺖ ﻗﺎﺗﻞ ﻣﻨﻲ
ﻭاﻱ اﮔﻪ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻲ ﺳﺮه
اﺯ ﻋﺎﻟﻤﻲ ﺭﺗﺒﺶ ﺳﺮﻩ
ﭼﻮﻥ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻪ ﺣﻴﺪﺭﻩ
ﻭاﻱ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺮ ﻛﺮﺑﻼ.....
********
ﺗﺎ اﺧﺮﻳﻦ ﻗﻂﺮﻩ ي ﺧﻮﻥ
ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻣﺎ ﭘﺎﻱ ﺣﺮﻓﻤﻮﻥ
ﻣﻴﺪﻳﻢ ﺑﺮاﺕ ﺷﺎﻫﺮﮔﻤﻮﻥ
اﻗﺎﺟﻮﻥ
اﮔﻪ ﺑﻴﺎﻥ ﺳﻤﺖ ﺣﺮﻡ
ﺑﺎ اﺫﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻠﻢ
ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﭘﺎﺷﻮﻧﻮ ﻗﻠﻢ
هر جا که اسمتو شنیدم با پا نه با سرم دویدم
توی روضه میون گریه حتی به خدا هم رسیدم
هیئتا, وعده گاه عاشقاست
پاتوق ,همه ی فرشته هاست
من سینه زنم افتخارمه
من گریه کنم اعتبارمه
لبیکَ یا حسین
نابرده رنج که گنج نمیشه خرج توئه نفس همیشه
رویای ثابت هرشبه یک لحظه نگا به شیش گوشه
شیش گوشه, طرح و شکل قلب من
حرف اون, نَقل تو هر انجمن
من سینه زنم افتخارمه
من گریه کنم اعتبارمه
لبیکَ یا حسین
حرف یکی دو روزه که نیست عشق تو از ازل خدائیست
مدح و ذکر شما اربابم ریتم و اهنگ هر نوائیست
ذکر تو ,شور و عبادته
راه تو, راه سعادته
من سینه زنم افتخارمه
من گریه کنم اعتبارمه
لبیکَ یا حسین
شاعر : رضا یزدانی
دانلود سبک
مثل اربابم آقایی ندیدم
بهتر از کربلاش جایی ندیدم
خنکای دلم اسم حسینه
اسم به این با مسمایی ندیدم
آواره ی حرم کجا داره بره
نخریش به کجا سر بذاره بره
نوکرت توبه کرده و رام تو شد
تو نذار راه کج رو دوباره بره
کربلا کربلا کربلا کربلا
********
نوکری پای این دستگا می ارزه
خداییش گنبد طلا می ارزه زیارتنامه خوندن توی صحنش به سفر دور این دنیا می ارزه چی بگم از هوای عجیب حرم
حس گریه کنای غریب حرم
همه روزای هفته فدای فقط یه شب جمعه و بوی سیب حرم
کربلا کربلا کربلا کربلا
********
زمین ریخته می و سبو شکسته ست تو حرم تنگ آرزو شکسته ست پیرهن خونی و ابرو شکسته ست
روضه خون مادر پهلو شکسته ست
گل سرسبدی و سرت رو
ساقیا پر کن می چشم به راهی تا کی از غم کربلا گریونم پیاپی تموم عمرم با تو یا دنیا یا تو ذکر زیبا تو ورد زبونم
آقا کرب و بلاتو صحن و سراتو موج فراتو بده نشونم
اللهم ارزقنا حرم کربلا حرم کربلا حرم کربلا دق می کنم اگه نرم کربلا نرم کربلا نرم کربلا
********
لطف تو نصیب آشنا غریبه دنیا بی تو آقا سر تا پاش فریبه نصیبم کربلا کن بختمو وا کن جون زهرا کن برام یه کاری
دارم تو تب می سوزم کاش که یه روزم بگی هنوزم هوامو داری
اللهم ارزقنا حرم کربلا حرم کربلا حرم کربلا دق می کنم اگه نرم کربلا نرم کربلا نرم کربلا
********
در جوش و خروشم دلتنگ شیش گوشم اذان حرمت صبح و شب در گوشم همش چشم انتظارم بازم پاکارم اگه
(هر چی تو بگی روی چشام حسین
به خدا دوست دارم امام حسین)
********
به تو محتاجم آقا، که نوکریت تاج منه
شبای هیات تو، شبای معراجه منه
اسم تو تلاطم،سینه ی مواج منه
همه ترسم اینه آخر بدون توبه بمیرم
دعا کن وقتی توی روضه دلم ذوبه بمیرم
من می خوام سرم روی زانوی تو باشه بمیرم
مثل اونکه چشم دلبرش به چشماشه بمیرم
به خدا قلبم آقا!،داره بدجور می زنه
دست من به دامنت، دل من شور می زنه
(هر چی تو بگی روی چشام حسین
به خدا دوست دارم امام حسین)
********
روز من سر میشه تا، شبا به هیاتت برم
خوشم اینکه دم در،آقا تویی منتظرم
مقصدم تویی و من، همه عمر مسافرم
دل من با همه عالم می کنه لج بی تو آقا
تا ثریا می ره دیوار دل
اغاز میکنم سخن دل بنام عشق
اعجاز میکنم به سرود و سلام عشق
زیباترین سرود خدا یا حسین بود
تکرار میکنم همه دم این کلام عشق
ای ترجمان سوره ی <<والفجر>> یا حسین
داده خدا به مطلع فجرت سلام عشق
هر روز را بنام امامی نوشته اند
روز الست روز تو بود ای امام عشق
تنها مخاطبی که خدا را جواب گفت
لبیک تست بر سر ان بار عام عشق
روزی که لوح نام محبان رقم زدند
ما را کشید عشق تو در ازدحام عشق
دستان تو که خود می و خود جام و باده بود
روز ازل به تشنه لبان داد جام عشق
گلهای سرخ با تو به دنیا شکوفه داد
باغ و بهار با تو به سحرا سپرده شد
باران به حال خویش نمی بارد از سماء
اشک فرشته ها به دریا سپرده شد
بالا ترین نماز به خا
می شه مگه جام تو
باعث مستی نشه
نام تو انگیزه ی
نشآه ی هستی نشه
تازه اگر نهضتَت
تیغ به جلاد داد
خون تو کاخ ستم
زد همه بر باد داد
...
شاعر: محمدرضا فروغی
عمریه باذکرت ٬ من نفس می گیرم
ازغم ودوری ٬ کربلا می میرم
قسمتم کن آقا ٬ این بشه تقدیرم
توی روضت آقا ٬ من هوایی میشم
بانگاهت ارباب ٬ من خدایی میشم
اربعین بالطفت ٬ کربلایی میشم
کرببلا ۰۰۰ کربلا کربلا کربلا
********
باغم ومهرتو ٬ چشم خود واکردم
عشقت و از اول ٬ تو دلم جاکردم
هرکجااز داغت٬ روضه برپاکردم
مادرم بااشک ٬ روضه شیرم داده
از تودورشم آقا ٬ زندگیم بر باده
تو شدی دلبرو ٬ من شدم دلداده
کرببلا ۰۰۰ کربلا کربلا کربلا
********
مادرت توحرم ٬ شب جمعه آقا
زارمی زنه میگه ٬ وای ازاین نیزه ها
سریک انگشتر ٬ کربلا شد دعوا
لب گودال مادر ٬ ته گودال خواهر
زیرنعل تازه ٬ جون دادی ای بی سر
بعد تو غارت رف
یا حسین (ع)
جنت اگر به کوثر خود ناز می کند
هر لحظه را به نام تو آغاز می کند
نزد طبیب رفتم و او گفت یک کلام :
چایی روضه های تو اعجاز می کند
هر زائری که پای ضریح تو می رسد
با اشک دیده حال خود ابراز می کند
وقتی به مرمر حرمت می خورد لبم
قلبم هوای نرجس شیراز می کند
این مادری که ضجه زنان آمده است کیست؟
آقا چرا ضریح تو را ناز می کند ؟
شکر خدا که چشم پر از اشک نوکرت
هر روز قطره قطره پس انداز می کند
سروده جعفر ابوالفتحی
بيقرار حرمت منم
نوکر دربه درت منم
شاه و سلطان فقط تويي
سائل پشتِ درت منم
در زدم-اقاجون درو روي اين دلشکسته وا کن
حاجتم-رو بيا امشب به حق رقيه روا کن
قسمتم-با همين بچه هاي هيت يک کربلا کن
اي ارباب بي همتا-منو بخر3
روبه ايوون طلات-منو ببر3
********
واسه تو نوکري بدم
اما اقا نکن ردم
ممنونم من ازت حسين
باز راهم دادي اومدم
بحقه/هر دو دستاي قلم يل ام البنين
آقاجون/دستامو بگير که تو دنيا من خوردم زمين
درداي/اين زمين خورده رو حالا بيا بده تسکين
اي ارباب بي همتا-منو بخر3
يک شب به بارگاهت-منو ببر3
********
شاعر : محمد رضا شجاعی
دانلود سبک
کربُبَلاست قـبلۀ جانم که کوی توست
حَبلُ المتین سالک این راه موی توست
حتّـی اسیـر جنّـت عقبـا نمی شـویـم
ما را بهشت قـابل توصیف روی توست
بـا خوانـدن تـو،توبـۀ آدم قبـول شـد
مُهـرِ قبـول تـوبـۀ مـا نیـز سـوی توست
قاتل به قتـلگاه تـو دستش تُهی نماند
دل بُـرده از تمامی اَحباب خوی توست
ما را گدایی درِ این خانه شاه کرد
مائیم و آبـرویی،کآبـروی توست
شاعر : وحید دکامین