امام حسین علیه السلام

مرتب سازی براساس

متن شعر آخرین روزهای ماه شعبان -(میشدم ایکاش از این نفْسِ پُر زحمت رها) * مرضیه عاطفی

11

متن شعر آخرین روزهای ماه شعبان -(میشدم ایکاش از این نفْسِ پُر زحمت رها) میشدم ایکاش از این نفْسِ پُر زحمت رها
در مسیرِ بندگی؛ مانندِ مردانِ خدا

معصیت انداخت از پا حسّ و حالم را و کاش
داشت دستانم شبیه قبل؛ شوقِ "ربّنا"

با "إلهي لا تَرُد حاجَتي" نه... بلکه رفت
ماهِ شعبانِ منِ آلوده غرقِ ادّعا

بندگانِ بی ریایِ باصفایَت میشوند
آن به آن پای مناجاتِ تو حوّل حالَنا

من ولی عمریست در بیراهه درجا میزنم
ای خدا ابلیس آورده سرم خیلی بلا

مانده ام بین هراس دوزخ و امّیدِ عفو
میکُشد آخر مرا این وادیِ خوف و رجا

قطره هایِ اشک؛ دستاویزِ بالا رفتن است
شد مقرّب هر که دارد بیشتر حالِ بکا

هست اوجِ حاجتم "هَب لي کمالَ الإنقطاع"
جان دهم تا که در آغوش شهیدِ کربلا
*
آن شهیدی که به غارت رفت حتی پیکرش
زیر تیر و نیزه ها؛ با ضربهٔ سنگ و عصا

با غم ناموس جان میداد و با دلواپسی
چشم های نیمه بازش بود سمتِ خیمه ها!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

به شوق آمرزش و کسبِ نیم نگاهی مهربان -(ای که از حال دلم هر لحظه هستی با خبر) * مرضیه عاطفی

18

به شوق آمرزش و کسبِ نیم نگاهی مهربان -(ای که از حال دلم هر لحظه هستی با خبر) ای که از حال دلم هر لحظه هستی با خبر
حالِ من هر روز دارد میشود آشفته تر

بی تو یک‌ گمکرده دارم! جانِ من برگرد زود
کاش میگفتی که مانده چند روزی از سفر

خیرِ این و آن نمیسازد به من! شر میشود...
زخم منّت ها مرا بیچاره کرده بیشتر

منفعت دارد برای عاشقانت انتظار
من ولی غافل شدم از تو...فقط کردم ضرر

غیرِ گریه در بساطم نیست! فقرم را ببخش
هست آقاجان همه-دارایی ام چشمانِ تر

اشک میریزم که اشکَت را درآوردم چرا؟!
کاش من هم داشتم کمتر برایت دردسر

میشوم مشغولِ عصیان و حواسم به تو نیست
چشم میپوشی ولیکن میخوری خون جگر

از دعایِ خیرِ خود یک لحظه محرومَم نکن
چشم هایم را ببند از غیر؛ مقدور است اگر

میشدم ایکاش بیتابِ تو؛ مثلِ مهزیار
میشدم با عشق تو در هر دو عالم معتبر

می‌نشستم یک شبِ جمعه میانِ خیمه ات
میشدم از داغِ خیمه گاهِ جدّت شعله ور

تا که "یا جدّاه" میگفتی؛ کنارِ قتلگاه
میشدم بی طاقت از سرنیزه و تیر و حجر

با تو در کرب و بلا بر سینه و سر میزدم
در عزای پیکری غرق به خون و مختصر!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شب لیلة الرّغائب، دلتنگ کربلا -(آمدم گریه کنم حالِ بکایی بفرست) * مرضیه عاطفی

12

متن شعر شب لیلة الرّغائب، دلتنگ کربلا -(آمدم گریه کنم حالِ بکایی بفرست) آمدم گریه کنم حالِ بکایی بفرست
رزقِ اشکی بده و سوزِ صدایی بفرست

بغض سنگینِ مرا بشکن و آرامَم کن
درد دارم به خدا؛ زود دوایی بفرست

زخم گمراهیِ این نفْس؛ عمیق و کهنه ست
تا شوَم راحت از این زخم، دعایی بفرست

ای خدا رغبتِ دل را به خودت سوق بده
عاشقم کن همه شب حال و هوایی بفرست

تا مناجات کنم با تو... بر این قلبِ مریض-
التیامی برسان...حمدِ شفایی بفرست

سائلِ ماه رجب از همه بیچاره تر است
سائلم! نیمهٔ شب نان و نوایی بفرست

حاجتی نیست به جز زائرِ شش گوشه شدن
شب جمعه ست نوایی به گدایی بفرست

آرزویِ دلِ بیتابِ حرم را دریاب
لطف کن تذکرهٔ کرب و بلایی بفرست

کربلا...غرقِ عطش یکسره میزد فریاد:
آسمان! بارش بی چون و چرایی بفرست

یک نفر کاش که به حرمله(لع)میگفت نزن!
سمت شش ماهه بیا تیرِ خطایی بفرست

تا که آن حنجرِ نازک نشود پاشیده
به دلِ تیرِ سه پر؛ شرم و حیایی بفرست!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مناجات با خدا شعر_مناجات_سیدالشهداء -(با همین روی سیاهم بار بستم آمدم) * رضا دین پرور

59

متن شعر مناجات با خدا شعر_مناجات_سیدالشهداء -(با همین روی سیاهم بار بستم آمدم) با همین روی سیاهم بار بستم آمدم
زشت و زیبا، خوب یا بد، هرچه هستم آمدم

غصه ام را بیشتر از خلق، مادر میخورد
طعنه وقتی میخورم فوراً به او بر میخورد

با لباس پاره هم دارم بهای بهتری
چونکه دارم دعوت از مشکل گشای بهتری

با دو دست خالیم کوه گناه آورده ام
بر علی مرتضا امشب پناه آورده ام

بچه که بد می شود، بابا پریشان می شود
او خودش منتّ کِشِ طفل گریزان می شود

راه این آلوده افتاده به دریای نجف
خوب شد من را سپردی دست آقای نجف

هر زمانی که دلم از مردم دنیا گرفت
گرد و خاک بارگاهش گرد و خاکم را گرفت

می کشد بار مرا بر شانه اش تنها علی
نیمه شب در می زنم این خانه را با یاعلی

یا علی! ای آنکه از روی گدا غم می بری
موقع افطار، ما را کربلا هم می بری

رو به ایوان طلا گفتم اذان، گفتم حسین
من اراد الله خواندم، پشت آن گفتم حسین

خواهری از خیمه ها تا بین گودالش رسید
شمر بیرون آمد و زهرا به دنبالش رسید

گفت مادر؛ روبروی قبله ام محراب ریخت
تشنه بودی، پیش چشمت کاسه های آب ریخت

مثل تو گیسو پریشان است مادر هم حسین
زنده بودی و شدی با نیزه ها درهم حسین

هم روی نی، هم به زیر پای لشکر دیدمت
پیکرت پاشیده بود از هم... فقط بوسیدمت

  • پنج شنبه
  • 10
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 18:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امید نیم نگاهی مغفرت بخش نذرحضرت_أباعبدالله_الحسين_علیه_السلام -(بی تو سرگردانم و یک دردِ جانکاهم حسین(ع)) * مرضیه عاطفی

13

امید نیم نگاهی مغفرت بخش نذرحضرت_أباعبدالله_الحسين_علیه_السلام  -(بی تو سرگردانم و یک دردِ جانکاهم حسین(ع)) بی تو سرگردانم و یک دردِ جانکاهم حسین(ع)
خوب شد که سائلِ این بزم و درگاهم حسین(ع)

دستهایم را نگیری میخورم هر آن زمین...
راه را گم میکنم! پس باش همراهم حسین(ع)

شرم دارم از گناهم! من کجا اینجا کجا؟!
بینِ خوبانت منِ بیچاره گمراهم حسین(ع)

مثلِ حرّ؛ با توبه راهم را به تو کج کرده ام
چونکه از آقایی ات بسیار آگاهم حسین(ع)

میشوم آب از خجالت با همین چشمانِ خشک
رزقِ اشکی لطف کن! ای عشقِ دلخواهم حسین(ع)

رد شدم از خطِّ قرمزهایِ بسیاری ولی
خط بکش بر اشتباهاتِ خودآگاهم حسین(ع)

تا همین لحظه که طی شد با گناهانِ زیاد
رحم کن بر باقیِ این عمرِ کوتاهم حسین(ع)

از خدا جز تو نمیخواهم کسی را لحظه ای
هست عشقت حاجتِ صبح و شبانگاهم حسین(ع)

آرزویم هست بیمارِ غمت باشم فقط
دردمندم کن! مداوا نه! نمیخواهم حسین(ع)

میشود دوزخ گلستان! با شهیدان در بهشت-
تا که میگوییم هر شب یکصدا، با هم: حسین(ع)

داغت از قلبم شبیه شعله بالا میرود
تشنه بودی! آتشی افتاده در آهم حسین(ع)

میکُشد آخر مرا که غارتِ انگشترت
روضهٔ پیراهنت شد دردِ جانکاهم حسین(ع)!

  • شنبه
  • 12
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 11:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر _حضرت_امام_حسین_علیه_السلام -(سید و سالار بوده! حکم سرور داشته) * مرضیه عاطفی

17

متن شعر _حضرت_امام_حسین_علیه_السلام -(سید و سالار بوده! حکم  سرور داشته) سید و سالار بوده! حکم سرور داشته
جایگاهِ ویژه بر دوش پیمبر(ص) داشته

اختیارِ چرخش افلاک در دستان اوست
از ازل چون دست در دستانِ حیدر داشنه

مادر سادات حتی قبلِ میلادِ حسین(ع)
روز و شب! شش ماه، دائم حالِ مضطر داشته

از کرامتهایِ نابِ حضرتِ اربابِ ماست
در میانِ عرشیان فطرس اگر پَر داشته

هست ثارالله(ع)، پس لبریزِ حق، در راهِ حج
وقتِ خطبه خوانی اش از کعبه؛ منبر داشته

سخت درگیرِ بلا شد ظهرِ سالِ شصت و یک
از شلوغی، دور خود صحرایِ محشر داشته

سیدالعطشان پُر از دلواپسی در کربلا
داغ هایی از تصورها فراتر داشته

تا نیفتد چشم نامحرم به ناموسِ علی(ع)
کوهِ غیرت داشته! در خیمه؛ اکبر(ع) داشته

بیقراری ها برای گوشوارِ دختر و...
چادر و گهواره و خلخال و معجر داشته

این شکسته-قامتِ افتاده در گودالِ غم
در کنارِ علقمه داغِ برادر داشته

ای کمان ها، نیزه ها، ای خنجرِ کهنه ببین
این گلویِ تشنه بیتابیِ خواهر داشته

این عزیزِ فاطمه(س) که اینچنین عریان شده
هم عبا، هم پیرهن، هم بر تنش سر داشته

نعل های تازه...مرگِ من! کمی آهسته تر
این شهیدِ بی کفن یکروز مادر داشته!

  • شنبه
  • 12
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت_أباعبدالله_الحسین_علیه_السلام -(ای کشتهٔ زخم زبان) * مرضیه عاطفی

18

متن شعر حضرت_أباعبدالله_الحسین_علیه_السلام -(ای کشتهٔ زخم زبان) ای کشتهٔ زخم زبان
داغِ تو آتش زد به جان
دورِ تنت هفت آسمان
گریه کنان، ضجّه زنان

میگفت با کلّ فلک
یا لَیتني کنتُ مَعکْ

با ماه؛ بیطاقت، وهب
دورِ تو گشته شب به شب
مانده زمین در تاب و تب
شمشیر خوردی تشنه لب

بر سر زنان گوید فدک
یا لَیتني کنتُ مَعکْ

گفته ست از عهدِ قدیم
با حسرت و حالِ وخیم
بی بهره از فیض عظیم
در کربلایت شد مقیم

شد بر دلِ جامانده حک
یا لَیتني کنتُ مَعکْ

ایکاش ملحق میشدم
سربازِ مطلق میشدم
یارِ موفّق میشدم
قربانیِ حق میشدم

بر زخم جانم زد نمک
یا لَیتني کنتُ مَعکْ

ایکاش در کرب و کربلا
آنجا که شد غارت به پا
در شعله هایِ بیهوا
میسوخت وقتی خیمه ها

می آمدم محضِ کمک
یا لَیتني کنتُ مَعکْ

آشفته حال و سینه زن
مثلِ اویس در قرَن
با پیکری دور از وطن
با هر شهیدِ بی کفن

دارم شعارِ مشترک
یا لَیتني کنتُ مَعکْ!

  • شنبه
  • 12
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

متن شعر امام_حسین_مناجات -(عزیز فاطمه جان جهان به قربانت) *استاد حاج غلامرضا سازگار

28

متن شعر امام_حسین_مناجات -(عزیز فاطمه جان جهان به قربانت) عزیز فاطمه جان جهان به قربانت
سلام بر لب عطشان و چشم گریانت

سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت
سلام بر سر خونین و جسم عریانت

سلام بر جگر خون و داغ های دلت
سلام بر شرف و غیرت جوانانت

سلام بر در دندان و غنچۀ دهنت
سلام بر لب خونین و صوت قرآنت

سلام بر علی اصغر که وقت جان دادن
به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت

سلام بر لحظات وداع اکبر تو
که وقت رفتن او رفت از بدن جانت

سلام بر دل زینب که پیش دیدۀ او
عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت

سرت بریده شد امّا هنوز جاری بود
به چهره اشک روان از دو چشم گریانت

سلام باد به شیری که سایه بانت شد
برون کشید به دندان ز سینه پیکانت

عجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب
سجیّه ات کرم و عادت است احسانت

  • یکشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام_حسین_مناجات -(ای قبله‌گاه دل، در دولت‌سرای تو!) *

17

متن شعر امام_حسین_مناجات -(ای قبله‌گاه دل، در دولت‌سرای تو!) ای قبله‌گاه دل، در دولت‌سرای تو!
تاج سر ملوک جهان، خاک پای تو

یاد بهشت کی کند؟ آن ‌کس که با خضوع
یک شب نمود صبح به کرببلای تو

دیهیم سلطنت به یکی جو نمی‌خرد
از روی معرفت شد اگر کس، گدای تو

بیگانه گشت از سر و جان و جلال و مال
هر کس‌ که گشت از دل و جان، آشنای تو

راضی است حق به آنچه تو هستی از آن رضا
زیرا رضای حق نبُوَد، جز رضای تو

بهر نجات خلق گذشتی ز جان و سر
ای جان جمله آدم و عالَم، فدای تو!

دشمن خموش خواست کند نور تو ولی
عالَم قوام جُست، به ظلّ لوای تو

گفتند از میان ببرندت ز سمّ اسب
غافل که هست در دل احباب،جای تو

ای چشمه‌سار کوثر و زمزم! چه شد؟که خصم
لب‌تشنه سر جدا بنمود از قفای تو

قربان حلق خشک و لب تشنه‌ات! که مانْد
بر خاک ره، سه روز، تن توتیای تو

آتش فتاد کاش به ارکان نُه فلک
آن‌گه که سوخت ز آتش کین،خیمه‌های تو

تا از زبان تشنۀ تو، حق کند سخن
بر نوک نیزه‌های عدو خواست، جای تو

بار دگر شد آتش موسی، عیان به دهر
تا بر درخت شد، سرِ از تن جدای تو

آن حسرتی که در دل«طایی»است،این بُوَد
چون نی نوا کند، به ره نینوای تو

#طایی_شمیرانی

  • یکشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام_حسین_مناجات -(گر دهد طوفان رنج و غم به بادم یا حسین) * ناشناس ؟؟؟

24

متن شعر امام_حسین_مناجات -(گر دهد طوفان رنج و غم به بادم یا حسین) گر دهد طوفان رنج و غم به بادم یا حسین
تا دلم روشن به نور توست شادم یا حسین

من که شیر مادرم شیرینی از مهر تو داشت
می توان گفتن غلام خانه زادم یا حسین

ای امیر هر دو عالم مبدأ من با تو بود
کاش می شد با تو میزان و معادم یا حسین

در شب تنهائیم ای با وفا دستم بگیر
من که از صبح ازل دل بر تو دادم یا حسین

عقده در کارم ، تویی مشکل گشا ای وای اگر
یک سر مو کم شود از اعتقادم یا حسین

گر چه امروزم مرا شرم تهی دستی بس است
می رسد فردا غم عشقت به دادم یا حسین

گرد راه عاشقانت را به چشمم می کشم
من که در پای تو چون ذره فتادم یا حسین

یادم آید از لب خشک تو در کرببلا
تا غم جانسوز تو آمد به یادم یا حسین

  • یکشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

متن شعر امام_حسین_مناجات -(نوکر این خانه در مدار حسین است ) * حمیدرضا محسنات

14

متن شعر امام_حسین_مناجات -(نوکر این خانه در مدار حسین است ) نوکر این خانه در مدار حسین است
جان و دلش تحت انحصار حسین است

عارف و عالم , بزرگ و کوچک این جمع
هر که به هر جا رسیده کار حسین است

این که گدا سروری کند به دو عالم
کار جدیدیست , ابتکار حسین است

نوکری اصلا که اعتبار ندارد
چیزی اگر هست اعتبار حسین است

ما که نمیخواستیم زنده بمانیم
زندگی ما به افتخار حسین است

شرح مقامات او بس است همین که
خون خدا نام مستعار حسین است

فاطمه قبرش نهان شده که بگوید
وعده ی دیدارمان مزار حسین است

  • یکشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 16:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

متن شعر امام حسین ع -(سخت در نفس خود گرفتارم) * سید پوریا هاشمی

27

متن شعر امام حسین ع -(سخت در نفس خود گرفتارم) سخت در نفس خود گرفتارم
نیست جز‌ معصیت دراین بارم

دور افتاده ام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم

فیض آماده است و من کورم
نور آماده است و من نارم

با تو بودم ولی عوض نشدم
این همه با گلم ولی خارم

مثل خوبان به من محل دادی
نه! نگفتی که من گنهکارم

تو به رویم نمیزنی اما...
چه کنم با گناه بسیارم

عمر رفت و اجل رسید و هنوز
بنده ی زرق و برق بازارم

نیمه شب آمدم که عرض کنم..
عذرخواهم خدای غفارم!

تو دوای منی شفای منی
نظری کن که سخت بیمارم

به سرم فکر کربلا زده است
به هوای حسین بیدارم

کربلای مرا ضمانت کن
برسان تربتی ز دلدارم

فاطمه امشب آمده به حرم
آرزومند شام دیدارم

ناله ی یا بنی خواهد زد
به تنت هرکسی که آمد زد..

اهل کوفه چرا نفهمیدند
به بزرگان لگد نباید زد..

تو بریده بریده جان دادی
خنجرش را کشید و ممتد زد

حرمله بر گلوت محکم زد
و سنان بر دهان تو بد زد

  • یکشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر رباعی امام_حسین_علیه_السلام -(آمد به برم یکی زیاران قدیم) *

22

متن شعر رباعی امام_حسین_علیه_السلام -(آمد به برم یکی زیاران قدیم) آمد به برم یکی زیاران قدیم
گفتم که چه کرد باتو دادار کریم

گفتا به محبّتِ حسین بن علی
بخشید گناهِ من خداوندِ کریم

#عبقری_همدانی

  • یکشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد