حبیب ابن مظاهر

مرتب سازی براساس

حضرت حبیب-( ای گشته پیر مکتب ایثار ما، حبیب) *

4014
1

حضرت حبیب-( ای گشته پیر مکتب ایثار ما، حبیب) حضرت حبیب

ای گشته پیر مکتب ایثار ما، حبیب
در یک جهان غم آمده، غمخوار ما، حبیب
زینب دعات کرده، رسانده تو را سلام
زیرا شدی به غربت ما یار ما حبیب

با روی سرخ و موی سفید، این شب سیاه
روی تو گشته شمع شب تار ما حبیب
نه روز پیریَت، که ز دوران کودکی
بودی همیشه طالب دیدار ما حبیب
بازار ظلم و کفر، رواج است مرحبا
با، زاری، آمدی تو به بازار ما حبیب
پیری و لیک شیر حسینی، چه می‌شود
باشی در این دیار، علمدار ما، حبیب؟
از لحظۀ وفات رسول خدا، مدام
بوده زمانه، در پی آزار ما حبیب
پرسی اگر ز حال دل ما عیان بود
از کام خشک و دیدۀ خونبار ما حبیب
در اجر تو بهشت چه قابل، بهشت تو
باشد به زیر سایۀ دیوار ما، حبیب
«میثم»

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت حبیب-(مشتاق تو بودم، چه به پیری، چه جوانی) *

4095
4

حضرت حبیب-(مشتاق تو بودم، چه به پیری، چه جوانی) حضرت حبیب

مشتاق تو بودم، چه به پیری، چه جوانی
این روی به خون شسته و این قدّ کمانی
زخم تن و خون سر و پیشانی مجروح
هستند به میدان وصالم سه نشانی

بگشوده دهان، زخم تنم، تا که بگوید
عشق است، فقط عشق حقیقی، نه زبانی
دامان تو از کف ندهم، گر چه دو صد بار
گیرد ز بدن جان مرا دشمن جانی
در کوفه که پیغام تو را دیدم و خواندم
تا کرب و بلا داشته‌ام، اشکْفشانی
صد شکر، که شد سرخ ز خون موی سفیدم
امروز حبیبت کند احساس جوانی
والله بهار است، بهار است، بهار است
باغی که شود در ره محبوب، خزانی
در هر نگهم کرب و بلا بود، مجسّم
هر چند برون آمدم از کوفه نهانی
سوگند به خون من و خون شهدایت
فانی نشود هر که شود بهر تو فانی

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

حضرت حبیب ( نوحه اول ) به همراه فایل صوتی سبک-(حبیب ابن مظاهر طرفدار حسینم) *

5569
6

حضرت حبیب ( نوحه اول ) به همراه فایل صوتی سبک-(حبیب ابن مظاهر         طرفدار حسینم) حضرت حبیب ( نوحه اول )
به همراه فایل صوتی سبک

حبیب ابن مظاهر طرفدار حسینم
غـلام و جانْ‌نثـارِ امــام عـالمینم
حبیبم من حبیبم شهادت شد نصیبم

حبیـب کربـلایم شهیـد نــی‌نوایم
شده وقف ولایت سر از تن، جدایم
حبیبم من حبیبم شهادت شد نصیبم

مـن از سـن جـوانی گرفتار حسینم
کلاف جان به دستم خریدار حسینم
حبیبم من حبیبم شهادت شد نصیبم

مــرا پـرورده مــادر بـرای جــانْ نثــاری
چه غم گر،خون‌پاکم به صورت‌گشته جاری
حبیبم من حبیبم شهادت شد نصیبم
مـن از کوفـه شبانــه در این وادی رسیدم
در این صحرا شهادت بـوَد تنهــا امیــدم
حبیبم من حبیبم شهادت شد نصیبم

حسین فرزنـد زهـرا برایـم نامــه داده
کنم تا جـان فدایش ب

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

دو پرورده ی زینب-(ما که از عشق تو که در تب باشیم) *

3751

دو پرورده ی زینب-(ما که از عشق تو که در تب باشیم) دو پرورده ی زینب

ما که از عشق تو که در تب باشیم

هر دو پرورده ی زینب باشیم

ما دو نوباوه ی عبد اللهیم

عاشق روی تو ثاراللهیم

از غم عشق تو ما حیرانیم

دایی آخر به سوی میدانیم

شیر با عشق تو ما نوشیدیم

حالیا بین که کفن پوشیدیم

روز و شب ذکر تو را می گفتیم

اشک از دیده همی می سفتیم

هر سه از عشق تو شیدا گشتیم

پیش مردم همه رسوا گشتیم

نام تو ورد زبان ما بود

مات از کرده ی ما بابا بود

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

حبیب کربلا-(حبیب کربلا، یا بن المظاهر) *

4496
2

حبیب کربلا-(حبیب کربلا، یا بن المظاهر) حبیب کربلا

حبیب کربلا، یا بن المظاهر

مست جام بلا، یابن المظاهر

انت حبیبی یار غریبی

اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!

کردی حمایت از آل پیمبر

اجرت با مادرم زهرای اطهر

یار ولایت پیر هدایت

اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!

من محبوب خدا، تویی حبیبم

در دشت کربلا بنگر غریبم

بیت امام گوید سلامت

اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!

تو از سعادتت بودی حسینی

پیش از ولادتت بودی حسینی

اگر چه پیری مانند شیری

اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!

بر نی رود سر از تن جدایت

زینب در خیمه ها گوید دعایت

تو یار مایی غمخوار مایی

اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!

روز بی کسی و غمخواری ما

از کوفه آمدی بر یاری ما

پیر محبت سرباز ع

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

یا حبیب-(من حبیب پسر فاطمه ام، یار حسینم ) *

4771
3

یا حبیب-(من حبیب پسر فاطمه ام، یار حسینم ) یا حبیب

من حبیب پسر فاطمه ام، یار حسینم
بنده ام بنده ولی بنده ی دربار حسینم

درس آزادگیم داده از آغاز، معلّم
که رها گشته ام از خویش و گرفتار حسینم

دل بریدم زهمه عالم و او برد دلم را
دیده بستم زهمه، عاشق دیدار حسینم

سر و جان طرفه کلافی است به بازار محبت
که به این هدیه ی ناچیز خریدار حسینم

شرر تشنگی و تابش خورشید، حلالم
که جگر سوخته ی اشک علمدار حسینم

این تن خسته و این فرق سر، این صورت خونین
همه وقف قدم یار که من یار حسینم

به ولای علی و مالک و عمار رشیدش
من در این دشت بلا، میثم تمارِ حسینم

آب دریا چه کند با جگر سوخته ی من
که پر از سوز دل و آه شرربار حسینم

تاجر عشقم و کالای محبت همه هستم

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

پیر کربلایی-(اسدی، حبیب عترت! گل باغ آشنایی! ) *

4380
0

پیر کربلایی-(اسدی، حبیب عترت! گل باغ آشنایی! ) پیر کربلایی

اسدی، حبیب عترت! گل باغ آشنایی!
چه سعادتی از این به، که شدی تو نینوایی

تو حبیب پاکبازی، تو هماره سرفرازی
به ولایت حسینی، به محبت خدایی

تو اسیر زلف یاری، همه عمر بی قراری
تو شدی ز نوجوانی، به هوای ما هوایی

که در این سیاهی شب، ببرد خبر به زینب
که حبیب، پیر کوفه، شده پیر کربلایی

زکرامت سرشتت، همه بوده سرنوشتت
که به پای عشق جانان، سر و جان کنی فدایی

به خدا قسم حبیبی، که تو یاور غریبی
چه خوش است با غریبان، شب غربت آشنایی

چو مرا غریب دیدند، همگان زمن بریدند
منم ودیار غربت، منم و غم جدایی

شده چشم هاجرانم همه چشمه های زمزم
به جز العطش ندارد لب خشکشان صدایی

شده قسمتت سعادت، زهی از

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

ذكر شهادت مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر *

5033
2

ذكر شهادت مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر ذكر شهادت مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر

از سخن سنجى من آشفته حال‏

شرح حال عشق را كردم سئوال‏

گفت من آگه نیم ز اسرار عشق‏

مات و حیران مانده‏ام در كار عشق‏

اینقدر دانم كه عشق بى نظیر

هست اندر كشور هستى امیر

ملك را او پادشاهى مى‏كند

حكم از مه تا به ماهى مى‏كند

آسمان چون گوى در میدان اوست

دور زن از لطمه‏ى چوگان اوست‏

كارها دارد عجایب بى شمار

كه نشاید گفت یك از صد هزار

آتش افروز جهان عشق است عشق‏

خانمان سوز كسان عشق است عشق‏

دوست را با دوست ملحق مى‏كند

آن دو تن را فرد مطلق مى‏كند

مى‏زند بر پرده صد نقش عجیب‏

تا حبیبى را رساند بر حبیب‏

آرى آرى گشت عشق ذو فنون

بر حبیب ابن مظاهر رهن

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اشعار شهادتی حضرت حبیب ابن مظاهر,(ی یار ما به روز غم و ابتلا، حبیب(حبیب محبوب خدایم یـار امـام شهــدایم)به همراه سبک سنتی *

3106
2

اشعار شهادتی حضرت حبیب ابن مظاهر,(ی یار ما به روز غم و ابتلا، حبیب(حبیب محبوب خدایم یـار امـام شهــدایم)به همراه سبک سنتی حبیب محبوب خدایم یـار امـام شهــدایم
در یاری قرآن فدایم
من حبیبم یار غریبم

****
عـاشق اولاد رسـولم غـلام زهـرای بتولم
خون خدا کرده قبولم
من حبیبم یار غریبم
****
حبیـب آل بــوترابم حسین کرده انتخـابم
این صورت از خون خضابم
من حبیبم یار غریبم
****
بـر لشگر قـرآن امیرم در سن‌پیری مثل شیرم
به عشق مولایم اسیرم
من حبیبم یار غریبم
****
پیام‌عشق من‌حسین است قيام عشق‌من ‌حسین است
تمام‌عشق من‌حسین است
من حبیبم یار غریبم
****
یک عمر کرده‌ام عبادت تا قسمتم گشته شهادت
دارم بـه مولایم ارادت
من حبیبم یار غریبم
****
خونم به صورت آبرویم باشد شهادت آرزویم
به غیر «یا حسین» نگویم
من حبیبم یار غریبم

دودریا اشک1-

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 07:21
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(ای مدالت، چهرۀ از خون خضابت) *

2932
1

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(ای مدالت، چهرۀ از خون خضابت) ای مدالت، چهرۀ از خون خضابت

من، حبیب کربلا کردم خطابت

عشق جانان برده از کف صبر و تابت

کشته می‌گردی در این صحرا حبیبی

یا حبیبی، یا حبیبی، یا حبیبی

یا حبیبی، تو حبیب کربلایی

هم‌سفر، با ما به نوک نیزه‌هایی

همرهم از کوفه تا شام بلایی

در دو دنیا همدمی با ما حبیبی

یا حبیبی، یا حبیبی، یا حبیبی

یا حبیبی، من که خود مولای دینم

نجل زهرا و امیرالمؤمنینم

کس نداده پاسخ «هل من معینم»

مانده‌ام بی یاور و تنها حبیبی

یا حبیبی، یا حبیبی، یا حبیبی

یا حبیبی بین چه آمد بر سر من

از عطش خشکیده کام دختر من

خون دل گردیده شیر اصغر من

گشته چشم مادرش دریا حبیبی

یا حبیبی، یا حبیبی، یا حبیبی

یا حبیبی شد ن

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(امشب من و تو با هم، نماز شب بخوانیم) *

3144
1

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(امشب من و تو با هم، نماز شب بخوانیم) امشب من و تو با هم، نماز شب بخوانیم

فردا به نوک نیزه، خون گلو فشانیم

خوش‌آمدی حبیبی تو یاور غریبی

امشب کنار خیمه، زینب کند، دعایت

فردا عزیز زهرا، گریه کند برایت

خوش‌آمدی حبیبی تو یاور غریبی

امشب کنی حبیبی، در خیمه، ختم قرآن

فردا سرت بریده، گردد، به کام عطشان

خوش‌آمدی حبیبی تو یاور غریبی

امشب دلت چو عباس، بر تشنگان، کباب است

فردا ز خون فرقت، محاسنت، خضاب است

خوش‌آمدی حبیبی تو یاور غریبی

شاعر:حاج غلامرضا سازگار

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(نـام مـرا حبیب نهاده است مادرم) *

5593
2

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(نـام مـرا حبیب نهاده است مادرم) نـام مـرا حبیب نهاده است مادرم

پرورده بـا محبت آل پیمبرم

بی‌دوست بر نیاورم از سینه یک نفس

گـردد هزار بـار گر از تن جدا سرم

در آستان خویش غبارم کن ای حسین!

بنشان به روی خاک، قدم‌های اکبرم

بـا زخم سینه، ناز شهادت کشیده‌ام

شاید که وقت مرگ بگیری تو در برم

مقتل بهشت و زخم بدن، بوستانِ گل

حوریه مرگ و خون گلو آب کوثرم

بـا آنکه پیرمردم و سنم بــود فزون

انگار کــن فـداییِ ششماهه اصغـرم

مثل دو چوب خشک مجسم بوَد مدام

لب‌های خشک کـودک تـو در برابرم

مـن زنـده باشم و پسر فاطمه غریب

ای کـاش از نخست نـمي زاد مــادرم

بـر سنگ قبـر مـن بنویسید دوستان

مـن جـان‌نثـار یوسف زهرای اطهرم

«میثم» تو یا

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(لالة خونین صحرا، مرحبا یا بن المظاهر) *

4161
4

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(لالة خونین صحرا، مرحبا یا بن المظاهر) لالة خونین صحرا، مرحبا یا بن المظاهر
عاشق فرزند زهرا ، مرحبا یابن المظاهر
پیر عاشق شیر عاشق بی قرار و بی شکیبی
مرحبا یابن المظاهر، مرحبا یار غریبی

یا حبیبی، یا حبیبی، من غریبم، تو حبیبی
آمدی بر یاری ما، یا حبیب بن مظاهر
لالة خونین صحرا، مرحبا یابن المظاهر
عاشق فرزند زهرا ، مرحبا یابن المظاهر
ای حبیب شهر کوفه، تو حبیب کربلایی
از جوانی پیرو ما، روز پیری یار مایی
آمدی تا جان نثار یوسف زهرا نمایی
می کنی در خون تجلا یا حبیب بن مظاهر
لالة خونین صحرا، مرحبا یا بن مظاهر
عاشق فرزند زهرا ، مرحبا یا بن المظاهر
یا حبیبی خوش به احوالت که غمخوار حسینی
هم طرفدار حسینی، هم گرفتار حسینی
هم گرفتار حسینی، هم عل

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(تو پیر شهیدانی یا حبیب! یا حبیب!) *

2943
1

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(تو پیر شهیدانی یا حبیب! یا حبیب!) تو پیر شهیدانی یا حبیب! یا حبیب!
تو حافظ قرآنی یا حبیب! یا حبیب!
یار روز غریبی، بالله قسم حبیبی
یابن المظاهر، یابن المظاهر

بر یاری مولایت آمدی، آمدی
بر نور دل زهرا سر زدی، سر زدی
تو یار ثاراللهی، پیر انصار اللهی
یابن المظاهر، یابن المظاهر
یار پسر زهرایی مرحبا! مرحبا!
دیگر تو حبیب مایی مرحبا! مرحبا!
ای حامی ولایت، زینب کند دعایت
یابن المظاهر، یابن المظاهر
من نامه فرستادم سوی تو، سوی تو
آغشته به خون گردد روی تو، روی تو
یاد از امامت کردی، با فاطمه هم دردی
یابن المظاهر، یابن المظاهر
تو مرد خدا بودی آفرین! آفرین!
تو حامی ما بودی آفرین! آفرین!
یار غریب مایی، الحق که با وفایی
یابن المظاهر، یابن المظ

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:59
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حبیب مظاهر،(من که با هستی خود یار توام) *

4156
3

اشعار شهادت حبیب مظاهر،(من که با هستی خود یار توام) من که با هستی خود یار توام
مات اصحاب وفادار توام
راهشان مکتب من نامشان بر لب من
زان حسینی شد گان، حسین جان

سخن آرم به میان، حسین جان
من که کوهی ز گناه آورده ام
به حریم تو پناه آورده ام
حُرّم و بنده تو عبد شرمنده تو
آمدم توبه کنم، حسین جان
از جگر ندبه کنم، حسین جان
من حبیب توام ای حبیبِ جان
عشق تو، مونس دل، طبیبِ جان
بر تو پروانه شدم پیر این خانه شدم
به ولای تو قسم، حسین جان
از درت پا نکشم، حسین جان
جُو۫ نم و بوذر کربلای تو
من که بر جان بخرم بلای تو
تو مرا دست بگیر به غلامی بپذیر
سر دهم برای تو، حسین جان
جان کنم فدای تو، حسین جان
عابِسَم، چاکر عباس توام
سبزه ای در چمن یاس توام
زِرِه از تن بکَن

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(شیـر مـردِ ظهـرِ عـاشورا حبیبی یا حبیب) *

5787
12

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(شیـر مـردِ ظهـرِ عـاشورا حبیبی یا حبیب) شیـر مـردِ ظهـرِ عـاشورا حبیبی یا حبیب
یاد ما کردی در این صحرا حبیبی یا حبیب
اجــرِ تـو بـا مـادرم زهرا حبیبی يا حبیب
شـاد کردی قلب زینب را حبیبی یا حبیب

ای کـه از روز ازل با مـا حبیبی یا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
قطره بودی وصل بر دریا شدی، دریا شدی
در تمـام عمـر بـا مـا بـوده‌ای، تا ما شدی
ذره بــودی محـو در مهر جهـان‌آرا شدی
فـاش ‌می‌گـویم حبیب مـادرم زهـرا شدی
گم شدی در ما و کردی خویش را پیدا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
جد و باب و مادرم امشب دعایت می‌کند
دلشکسته خـواهرم امشب دعـایت می‌کند
هم سکینه دخترم امشب دعـایت می‌کند
هـم عـلیّ‌‌اکبرم امشب دعــایت مـ

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(سن عالمـه طبیبسن- حبیبه‌ سن حبیب سن) *

4302
6

اشعار شهادت حبیب بن مظاهر،(سن عالمـه طبیبسن- حبیبه‌ سن حبیب سن) سن عالمـه طبیبسن- حبیبه‌ سن حبیب سن
فدای اصغرم حسین- قاپوندا نوکرم حسین
حسین من (4)
بـو دوخسـان ایلـده سیّدی ره ولاده قالمیشام

نبــوّت و امــامته کیچیلمیشـم اوجــالمیشام
منه بوبسدی که سیزون قاپوزدا من قوجالمیشام
گدای حیـدرم حسیـن- قاپوندا نـوکرم حسین
مـراد و کامـه یتمیشم خدایـه ایلـرم ثنـا
بقایـه چاتمارام اگـر قاپوندا اولماسام فنـا
گـرک بـو آغ مَحـاسِنه یاخام قانیله من حنا
حبیبه قیل کرم حسین- قاپوندا نوکرم حسین
حبیبـه قیل کـرم آقـا که نـاز قیلسون آفاقا
کـه بیـر نگاه رحمتـون دوادی جان مشتاقا
قسـم خدایـه سیّـدی قوجـا حسینچیـم آقا
که صاحب فَرَم حسین- قاپوندا نوکرم حسین
حسین من (4)

شاعر:غلامرضا

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعر حبیب بن مظاهر -( این بی قرار، عرصه برایش عجیب نیست ) * فاطمه نانی زاد

2428
1

شعر حبیب بن مظاهر -( این بی قرار، عرصه برایش عجیب نیست ) این بی قرار، عرصه برایش عجیب نیست
شمشیر با شکوفۀ زخمش غریب نیست
هر کس که نام لیلی او را شنیده است
از وادیِ جنون، دلِ او بی نصیب نیست
دیده ست در میان دو انگشت او بهشت
این ها برای عاشق او دلفریب نیست؟!
لشکر میان همهمه از خود سوال کرد:
این پیر مردِ پُر دل و جرأت حبیب نیست؟!
این آیه ها که روی لبش موج می زند
امواج آیه آیۀ "امن یجیب" نیست؟!
گل زخم یا ستاره به جسمش رسیده است؟!
این آسمان که هست کنارش طبیب نیست؟!
این شور و شوق چیست مرا مست می کند؟!
این عطر، عطر دلکش او عطر سیب نیست؟!

شاعر : فاطمه نانی زاد

  • دوشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار واحد شب ششم محرم حاج منصور ارضی -( من مهظر صراط مستقیمم،ابن الکریمم ) *

2463
0

اشعار واحد شب ششم محرم      حاج منصور ارضی -( من مهظر صراط مستقیمم،ابن الکریمم ) من مظهر صراط مستقیمم،ابن الکریم***نجل الحسن،ستاره ی نعیم،ابن الکریم
دیوانه ی عشق عمو حسینم،در شور وشینم***یادگار حسن در این حریمم،ابن الکریمم
سبط رسول و نجل مرتضایم،مست ولایم***گرچه عموجان قاسم و یتیمم،این الکریمم
شد قدری از عمامه ام نقابم،چون آفتابم***محفوظ حرز رحمان و رحیمم،ابن الکریمم
کفن به تن زره بپوشم،من جرعه نوشم***داری یک روحیه ی عظیم،ابن الکریمم

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 05:30
  • نوشته شده توسط
  • محمد امین
ادامه مطلب

نوحه حبیب بن مظاهر -( مرد خدا محب اهل بیت طاهر ) *حاج محمد نعیمی

45

نوحه حبیب بن مظاهر -( مرد خدا محب اهل بیت طاهر ) مرد خدا محب اهل بیت طاهر
اهلاً و سهلاً یا حبیب بن مظاهر
آمده ای در دیار آشنایی
حبیبی و شد دلت کرب و بلایی
خوش امدی یا حبیب بن مظاهر

بر یاری مولای خود از ره رسیدی
در پیش زهرا و پیمبر رو سفیدی
به کربلا ای پرستوی مهاجر
آمده ای از سفر تو ای مسافر
خوش امدی یا حبیب بن مظاهر

ای در بهشت کربلائی ها مقامت
دخت علی از خیمه گاه گفته سلامت
پیش خدا سر بلند و سرفرازی
از تو حسین می کند مهمان نوازی
خوش امدی یا حبیب بن مظاهر

از کودکی بودی محب آل هاشم
موی سفیدت می شود خضاب دائم
تا به ابد خون تو در جریان است
منشور عشق بر همه آزادگان است
خوش امدی یا حبیب بن مظاهر

ای یار با وفای ذرّیه ی خاتم
قبر تو می شود زیارتگ

  • شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

جناب حبیب بن مظاهر(ع) -( در دل من داغ‌ها از لاله‌هاست ) * محمد علی مجاهدی

1745
1

جناب حبیب بن مظاهر(ع) -( در دل من داغ‌ها از لاله‌هاست ) در دل من داغ‌ها از لاله‌هاست
همچو نی در بند بندش ناله‌هاست

با خیال لاله‌ها صحرانورد
راه می‌پوید ولی با پای درد

می‌رود تا سرزمین عشق و خون
تا ببیند حالشان چون است، چون؟

بر مشامش می‌رسید از هر کنار
بوی درد و بوی عشق و بوی یار

گفت: ای در خون تپیده کیستی؟
تو حبیب ابن مظاهر نیستی؟!

گفت: آری من حبیبم، من حبیب
برده از خوان تجلی‌ها نصیب

قدخمیده، روسیاهی موسپید
آمدم در کوی او با صد امید

در سرم افکند شور عشق را
تا به دل دیدم ظهور عشق را

بار عشقش را قامتم را راست کرد
در حق من آنچه را می‌خواست، کرد

ناله‌ام را رخصت فریاد داد
دیده را بی‌پرده‌دیدن یاد داد

دیدم از عرش خدا تا فرش خاک
پر شده از ناله‌ه

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اصحاب امام حسین(ع)-جناب حبیب بن مظاهر -( دست در دستِ باد می ریزد ) * یوسف رحیمی

1396
2

اصحاب امام حسین(ع)-جناب حبیب بن مظاهر -( دست در دستِ باد می ریزد ) دست در دستِ باد می ریزد

به روی شانه گیسوان سپید

موج در موج می تراود نور

از دو چشمش ، دو چشمه ی خورشید

همدم روزگار دلتنگی

آشنای قدیمی مولا

دل او از ازل گره خورده

به سر زلف سید الشهدا

ساحل چشمهای بارانیست

با نگاهی صمیمی و مأنوس

مثل عباس کاشف الکرب است

چشمهایش شبیه اقیانوس

وسعت دشت نینوا آن شب

گرمِ نجوای عاشقانه ی او

پیر روشن دل سپاه حسین

بیرق کربلا به شانه ی او

موعد جان فشاندنی شیرین

تشنه ی كوثر شهادت بود

می خروشید و دشت حیران از

آن همه شوکت و شهامت بود

سنگها گرم سجده ای خونین

بین محراب سرخ ابرویش

زخم تیر و جراحت شمشیر

لاله لاله دمیده بر رویش

نیزه ای تشنه و سراسیمه

سر دو

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

جناب حبیب بن مظاهر(ع) -( او دومین تصویر از شیب الخضیب است ) *

1024

جناب حبیب بن مظاهر(ع) -( او دومین تصویر از شیب الخضیب است ) در عشق بازی از طفولیت نجیب است
یار غریبی های مولای غریب است

یک بار هم در کودکی جان داده بهرش
او زنده با انفاس یار و بوی سیب است

این پیر میدان دار مستان در حقیقت
بیمار عشق است و حسین او را طبیب است

او مزۀ مردن برایش را چشیده
حالا چنین بر کنج میدان بی شکیب است

موی سفیدش تشنۀ خون است آری
او دومین تصویر از شیب الخضیب است

پیر است اما شیر، پیرش هم شجاع است
این عاشق دلداه عنوانش حبیب است

در کوی رندان پیش افتاده است در عشق
در سر هوای یاری خدالتریب است

از بین زوار حریم شاه او هم
از این شکوه عشق بازی با نصیب است

محمدرضا علی پور

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

جناب حبیب بن مظاهر(ع) -( این نامه‌ای که از تو به دستم رسیده است ) * میلاد حسنی

1213

جناب حبیب بن مظاهر(ع) -( این نامه‌ای که از تو به دستم رسیده است ) این نامه‌ای که از تو به دستم رسیده است
آتش به بند بند وجودم کشیده است

پرسید همسرم چه شده منقلب شدی؟
آقا مگر چه گفته که رنگت پریده است

در نامه ات چه آه بلندی کشیده‌ای
تیرِ «مِن الغریب» امانم بریده است

من که نمرده‌ام دم از این بی کسی مزن
این تیغ گرچه کهنه ولی آبدیده است

گر شد قدم کمان نه برای کهولت است
آقا به احترام تو پشتم خمیده است

میخواست جز تو وا نشود دیده اش به غیر
این پیر اگر که ابروی خود را نچیده است

ای مسلم ابن عوسجه! فکر حنا مباش
مولا نوشته بار حنایم رسیده است

شاعر : میلاد حسنی

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

جناب حبیب بن مظاهر(ع) -( می دهد هیچ کس به این ها آب؟! ) * امیر عظیمی

1222

جناب حبیب بن مظاهر(ع) -( می دهد هیچ کس به این ها آب؟! ) من کی ام، خاک زیر پای حسین
گرد نعلین بچه های حسین
تا شنیدم شبی صدای حسین
آمدم سمت کربلای حسین
من اگرچه نحیفم و پیرم
پای عشق حسین چون شیرم

یابن زهرا حسین، حاصل من
مهرت از کودکی است در دل من
ای که از تو سرشته شد گل من
شده تنهایی تو قاتل من
آمدم تا حبیب تو بشوم
زخم دیدی؟ طبیب تو بشوم

کوفه با مسلم تو بد تا کرد
خون به قلب علی و زهرا کرد
نامه ی مکر را که امضا کرد
فتنه ی جنگ را که برپا کرد
گفتم ای پیر بی شکیب برو
تو حبیبی، ای حبیب برو

آمدم تا بپات جان بدهم
از غم بچه هات جان بدهم
چند دفعه برات جان بدهم
در همین کربلات جان بدهم
وه، چه خوب است جان نثار شدن
در ره دوست نیزه زار شدن

کاش آقا، سرم جدا بشو

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت حبیب بن مظاهر -( بر درگهت پیر غلامم) * رضا یعقوبیان

53

حضرت حبیب بن مظاهر -( بر درگهت پیر غلامم) حضرت حبیب بن مظاهر
بر درگهت پیر غلامم
بر تو و بر زینب سلامم
در عالم این بود پیامم
سیدی مولا یا حسین جان (3)
********
من با ولایت آشنایم
مهمان تو در کربلایم
مولا ذبیح این منایم
سیدی مولا یا حسین جان (3)
********
مولا تویی نور هدایت
کعبه عشقم کربلایت
جانم شود مولا فدایت
سیدی مولا یا حسین جان (3)
********
پیرم ولی مرد نبردم
جان بهر تو آماده کردم
آماده ام دورت بگردم
سیدی مولا یا حسین جان (3)
********
مولا بود تنها امیدم
در راه تو اول شهیدم
در زهرا رو سپیدم
سیدی مولا یا حسین جان (3)
********

  • یکشنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 22:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت حبیب بن مظاهر -(بر تو ام پیر غلام داده ای بر من پیام) * رضا یعقوبیان

53

حضرت حبیب بن مظاهر  -(بر تو ام پیر غلام   داده ای بر من پیام) حضرت حبیب بن مظاهر
بر تو ام پیر غلام داده ای بر من پیام
ای شه دنیا و دین بر تو و زینب سلام
آمدم سوی تو ای خون خدا
تا کنم جانم فدا در کربلا
سیدی مولا حسین (4)
********
ای مرا تنها طبیب من حبیبم من حبیب
آمدم بر یاریت بی قرار وبی شکیب
ای که با ایمانم از ایمان تو
آمدم جانم کنم قربان تو
سیدی مولا حسین (4)
********
ای شهید بالقفا با تو هستم آشنا
آمدم در کربلا تا شود جانم فدا
یاورت در کربلایم یا حسین
من ذبیح این منایم یا حسین
سیدی مولا حسین (4)
********
آمدم تا که شوم بر درت اول شهید
روز محشر هم شوم نزد زهرا رو سپید
جان خود آماده کردم یاحسین
آمدم دورت بگردم یا حسین
سیدی مولا حسین (4)
********
ای شه ب

  • دوشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرلشگر حسین (ع) -(ای فدایی ره داور حبیب) * رضا یعقوبیان

47

سرلشگر حسین (ع) -(ای فدایی ره داور حبیب) ای فدایی ره داور حبیب
همنشین شخص پیغمبر حبیب
********
برتو می نازد علی شیر خدا
ای همیشه یاورحیدر حبیب
********
مایۀ آرامش جان حسین
جرعه نوش بادۀ کوثر حبیب
********
ای گل گلزار آل مصطفی
ای فدایی ره رهبر حبیب
********
در همه عمرت کنار اهل بیت
بوده ای هادی و روشنگر حبیب
********
با بصیرت محودر ذات خدا
شد حسین برتوثناگستر حبیب
*******
بر حسین بن علی با بذل جان
بوده ای در کربلا یاور حبیب
********
بهر یاری عزیز مصطفی
آمدی با دیدگان تر حبیب
********
چون علمدار شه کرب و بلا
بر حسین سردار و سرلشکر حبیب
********
تو به شمشیر ولایت بارها
کشته ای از دشمن کافر حبیب
********
ای شهید راه قران میشوی
دستگیر شیع

  • یکشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

همسنگر یار غریب -(من مونس پیغمبر هستم دل برگل عالم ببستم) * رضا یعقوبیان

37

همسنگر یار غریب -(من مونس پیغمبر هستم دل برگل عالم ببستم) من مونس پیغمبر هستم
دل برگل عالم ببستم
مولای من از لطف داور
بودم همیشه با پیمبر
همسنگر ویاور حیدر
مظلوم عالم یا حسین جان (۳)
*******
من یار پیغمبر حبیبم
همسنگر یار غریبم
مهمان شاه کربلایم
ولایتش داده بهایم
در راه دینش جان فدایم
مظلوم عالم یا حسین جان (۳)
*******
برمن ز لطفش داده عزت
درکربلا بنموده دعوت
من خادم آل رسولم
اصحاب زهرای بتولم
امروز حسین کرده قبولم
مظلوم عالم یا حسین جان (۳)
********
حبیبم و یار حسینم
من میر و سردار حسینم
وصل حسین به جان خریدم
از هستی خود دل بریدم
درمحضر جانان رسیدم
مظلوم عالم یا حسین جان (۳)
*******
من حامی قران و دینم
همدم شاه بی معینم
ای محور عترت و قران
از رحمت و

  • یکشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

خادم اهل بیت -(خادم اهل بیت عصمت داورم من) * رضا یعقوبیان

294

خادم اهل بیت -(خادم اهل بیت عصمت داورم من) خادم اهل بیت
عصمت داورم من
از طفولیت خود
یار پیغمبرم من
یا حسین مولا من حبیبم
بهرجان دادن بی شکیبم
**
بعد ختم رسولان
یاور مرتضایم
با تمام وجودم
یار دین خدایم
یا حسین مولا من حبیبم
بهرجان دادن بی شکیبم
**
دیده ام غربتش را
دلغمین حسینم
گرچه پیرم ولی من
همنشین حسینم
یا حسین مولا من حبیبم
بهرجان دادن بی شکیبم
**
عزّتی داده بر من
زکرم داور تو
من که پیر غلامم
جان فدای تو هستم
یا حسین مولا من حبیبم
بهرجان دادن بی شکیبم
**
داده بر من شرافت
حق ز جودوکرامت
با نثار سروجان
میکنم من قیامت
یاحسین مولا من حبیبم
بهرجان دادن بی شکیبم
**
گرچه پیرم حسین جان
برتو یار و معینم
آمدم جان دهم تا
روی ماهت ببینم
یا حسین

  • یکشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد