از حسین اشاره
از حسین به یک اشاره از علی به سر دویدن
از پـدر فقط نظـاره از پسـر به خون تپیـدن
مثل خورشیـد و ستـاره نور بر نوری دمیـدن
بر صفوف بی شمـاره یک تنه خنجر کشیـدن
******
جوان حیدر نسبم مرد مبارز طلبم
علـی یل با ادبم ماه درخشان شبم
شبه رخسـار محمـد راهی جنگ عدوست
در میـان آل هاشـم اولین رزمنـده اوست
وقت میدان رفتنش در خیمه ها محشر شده
موسم بی یاوری را با صلابت چاره جوست
دید لشکـر شده لازم به نبرد
یک بنی هاشمی عازم به نبرد
بسـت شمشیر و حمایل اکبر
با کـلاه خـوُد و لوازم به نبرد
از حسین به یک اشاره از علی به سر دویدن
******
اذن میـدان را به آنی داد و آنی گفـت برو
مثل یک فرمانده نه ، چون باغبانی گفت برو
بدرقه آهستـه آهستـه شـد و پـرواز کرد
با نگـاه غـم ولی با مهـربانی گفـت برو
یک نگـاهی به قد و بالا کـرد
دیـده محـو قمـر لیـلا کـرد
بر لبـش جملـة مَهـلاً مَهـلا
خیمــه آمــادة واویـلا کـرد
از حسین به یک اشاره از علی به سر دویدن
******
یک اشاره از حسین و یک اطاعت از علی
متن انشـاء از حسین و یک قرائت از علی
مثـل ابراهیـم آمـد در منـایِ دل حسیـن
خون سرخ و جان شیرین شد بضاعت از علی
رفت میدان و شرر بر دون زد
ارباً اربا چو رقـم در خـون زد
با لـبِ تشنـه به آغـوش پدر
یک شبیخون به دلِ مجنون زد
از حسین به یک اشاره از علی به سر دویدن
******
یـار بـابـا یـاور دین شد علی در کربـلا
مـرد میـدان نبـرد و حیــدر دشـت بـلا
دل سپرده بر ولایش دل شکسته از غمش
سـروری از دل شده بر عشق اکبر مبتـلا
من که بر عهد حسین پابندم
از علی گفتـن خود خرسنـدم
شعـرهایم همه تقدیم رهش
دیده ام بر کرمـش می بنـدم
از حسین به یک اشاره از علی به سر دویدن
******
- چهارشنبه
- 29
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 00:23
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
ادامه مطلب