بند اول
بی هوا ناگهان زمین خوردم
در میان خسان زمین خوردم
پرت شد لحظهای حواسم که
بین این روبهان زمین خوردم
یاد لبهای خشک افتادم
از لب تشنگان زمین خوردم
آه، افتادم و نفهمیدم
که چرا این چنین زمین خوردم
تا زبان در دهان من گذاشت
بخدا آن زمان زمین خوردم
اربا اربا میان صحرایم
در شباهت به مثل زهرایم
بند دوم
ای محاسن سفید کرببلا
ای بزرگ قبیلهی زهرا
ای تو یعقوب کربلا کنعان
یوسفت را ببر تو از اینجا
بخدا قصد جان او کردند
بیحیا گرگهای این صحرا
تا که مجنون تو شدم مُردم
وای بر جان مادرم لیلا
من فدایی راه تو شدهام
غم مخور هست جای من سقا
جگرت سوخت خوب میدانم
ابری من، اگر که بارانم
بند سوم
پیکرم با عبای ت
- دوشنبه
- 17
- مهر
- 1396
- ساعت
- 06:20
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه