حضرت علی اکبر (ع)

مرتب سازی براساس
 مرتضی محمودپور

متن شعر توسل حضرت علی اکبر (ع) -( بی هوا ناگهان زمین خوردم ) * مرتضی محمودپور

2677
2

متن شعر توسل حضرت علی اکبر (ع) -( بی هوا ناگهان زمین خوردم ) بند اول
بی هوا ناگهان زمین خوردم
در میان خسان زمین خوردم
پرت شد لحظه‌ای حواسم که
بین این روبهان زمین خوردم
یاد لبهای خشک افتادم
از لب تشنگان زمین خوردم
آه، افتادم و نفهمیدم
که چرا این چنین زمین خوردم
تا زبان در دهان من گذاشت
بخدا آن زمان زمین خوردم
اربا اربا میان صحرایم
در شباهت به مثل زهرایم

بند دوم
ای محاسن سفید کرببلا
ای بزرگ قبیله‌ی زهرا
ای تو یعقوب کربلا کنعان
یوسفت را ببر تو از اینجا
بخدا قصد جان او کردند
بیحیا گرگهای این صحرا
تا که مجنون تو شدم مُردم
وای بر جان مادرم لیلا
من فدایی راه تو شده‌ام
غم مخور هست جای من سقا
جگرت سوخت خوب میدانم
ابری من، اگر که بارانم

بند سوم

پیکرم با عبای ت

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت علی اکبر علیهم ٱلسلام -( دلواپسی و غم شده معنا شبِ هشتم ) * مرضیه عاطفی

1054

حضرت علی اکبر علیهم ٱلسلام -( دلواپسی و غم شده معنا شبِ هشتم ) دلواپسی و غم شده معنا شبِ هشتم
گفته ست «خوش-آمد» به تو لیلا٬ شبِ هشتم

ارباب کرَم کرده و بخشیده دوباره
در کنج حسینیه گدا را شبِ هشتم

نذرِ علیِ اصغر(ع) و اکبر(ع) به حریمت-
یا در شبِ هفتم بطلب یا شبِ هشتم

در روضه نگاهی به هم انداخته٬ رفتند
از حال... پدرها و جوان ها شبِ هشتم

بر سینه زد از غم به خدا عمهٔ سادات
می افتد اگر سینه زن از پا شبِ هشتم

در گوشهٔ شش گوشه و آن هم شبِ جمعه
گریان بنشین تا سحر اینجا شبِ هشتم

باید که بمیریم از این داغ؛ گمانم-
خم شد کمرِ حضرت زهرا(س) شبِ هشتم

زانوی حسین بن علی(ع) خم شد و افتاد
بر خاک و نگاهم شده دریا شبِ هشتم

با غربتِ خود بین عبا بُرد علی(ع) را
تا خیمه و ع

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 21:05
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

على اكبر (ع) -( سپردمت به خدا اى عزيز جان پدر ) * آرمان صائمی

2442
2

على اكبر (ع) -( سپردمت به خدا اى عزيز جان پدر ) سپردمت به خدا اى عزيز جان پدر
ترحمى پسرم بر قد كمان پدر

به باد گفتم اگر شد مرتبت بكند
كه بردن تن تو نيست در توان پدر

همينكه خوودِ تو افتاد...زانويم شُل شد
رسيد آتش داغت بر استخوان پدر

تمام دشت عزيزم پر از على شده است
بگو چه آمده آخر سرت جوان پدر؟

بيا و فرصت يك بؤسه را مهيأ كن
زبان گذار دوباره تو بر دهان پدر

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

حضرت علی اکبر (ع) -( شكسته بال و پرم اى شكسته بال و پرم ) * آرمان صائمی

1580
3

حضرت علی اکبر (ع) -( شكسته بال و پرم اى شكسته بال و پرم ) شكسته بال و پرم اى شكسته بال و پرم
حريرِ پيكر تو جنس مخملى شده است
سپاه و لشكر دشمن به حال من خنديد
كه بردن تنِ ياس تو معضلى شده است

بميرد آنكه تورا اينچنين ز هم پاشيد
جوان مثل گلم با تنت چه شد آخر؟
خداى من!چه شده با سر و لب و دهنت؟
علىِ اكبر رعنا شده على اصغر....

عصاى دست پدر سينه ام پر از درد است
بيا به خاطر بابا دوباره لب وا كن
دوباره مثل گذشته به پيش من برخيز
كمى براى پدر خنده را مهيا كن...

نفس بكش كه دوباره نفس بگيرم من
نفس بكش تو عزيزم..نفس بكش بابا
نفس بكش كه دوباره رها شوم از غم
نفس بكش كه نبينم شكست زينب را....

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب هشتم محرم- حضرت علی اکبر علیه السلام -( جلوی بابات - قدم بزن ) * وحید ولوی

7194
7

دانلود متن و سبک زمینه شب هشتم محرم- حضرت علی اکبر علیه السلام -( جلوی بابات - قدم بزن ) (اکبر به میدان می رود (الله اکبر)2)2
***
(جلوی بابات - قدم بزن
رجزی بگو - عَلَم بزن
همه نگرو-نِ چشماتن
برو سری به - حرم بزن)2
خاک غم به سر دارم - وای از این دل زارم
آه ای دل 3
یادگار پیغمبر - می روی علی اکبر
آه ای دل3
سروی خرامان می رود (الله اکبر)
(اکبر به میدان می رود (الله اکبر)2)3
***
(صدای رقیــ-ـه جون میاد
«خداکنه زود - بره ، بیاد»
نگرون داداش اکبر ه
میخونه براش - وَ إِن یَکاد)2
عمّه ها پریشونن - چشم به راه میدونن
آه ای دل 3
نوحه گر شده زهرا - از غم گل لیلا
آه ای دل 3
مانند طوفان می رود (الله اکبر)2
(اکبر به میدان می رود (الله اکبر)2)3
***
(برگای تنش - رو چیدن و
دل حرم و - سوزوندن و
روی

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 جواد کلهر

شهادت علی اکبر (ع) -( تو شهسوار بوترابی ) * جواد کلهر

1321
1

شهادت علی اکبر (ع) -( تو شهسوار بوترابی ) سبک ایران، فدای اشک و خنده تو- معمای شاه
علی اکبر

بابا
تو شهسوار بوترابی
لب تشنه زیر آفِتابی
علی بده جواب من را
نمی دهی چرا جوابی
واویلتا آه و واویلا

بابا
آیا شود من را بخوانی
یکبار دیگر گو اذانی
مردم علی جان از غم تو
دیگر شدم قامت کمانی
مظلوم علی مظلوم علی جان

بابا
بردی تو از من صبر و هوشم
آوای تو ناید به گوشم
شد قسمتم با کام عطشان
خون دل از هجرت بنوشم
واویلتا آه و واویلا

مادر
بستم حنا بر دست و پایت
من سرمه کردم چشم و هایت
با خاک و خون گشتی هم آغوش
جانم شود مادر فدایت
مظلوم حسین غریب مادر

خواهر
بیا ببین تو حال و روزم
افتاده شمع جان فروزم
شد اربااربا اکبر من
من از چه رو دیگر نسوزم
واغربتا

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:53
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرش براری

حضرت علی اکبر (ع) -( به عمه هاش بگویید اکبرم رفته ) * آرش براری

2042

حضرت علی اکبر (ع) -( به عمه هاش بگویید اکبرم رفته ) به عمه هاش بگویید اکبرم رفته
پناه اهل حرم دیگر از حرم رفته

سپاه من به ابالفضل و اکبرم خوش بود
همینکه رفته علی نصف لشگرم رفته

برای آب رساندن به خیمه،تا لب رود...
یکی دو مرتبه ساقی کوثرم رفته

برای جنگ نرفته به سمت لشگر کفر
برای موعظه کردن پیمبرم رفته

خدا بخیر کند انتهای معرکه را
که اول از همه امید آخرم رفته

قدم زد و همه را یاد فاطمه انداخت
علی قدم زدنش هم به مادرم رفته

دل همه نگران است، کاش برگردد
چرا میان دل جنگ دلبرم رفته؟

زمین که خورد دویدم به سوی او اما...
جلوتر از همه دیدم که خواهرم رفته

کنار پیکر اکبر حسین را کشتند
کنار پیکر او جان ز پیکرم رفته

شاعر : آرش براری

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:33
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( من موندم و شانِ تو تا کجاس ) * هستی محرابی

916

شعر شهادت حضرت علی اکبر (ع) -(  من موندم و شانِ تو تا کجاس ) وَ من موندم و شانِ تو تا کجاس؟
که پایینِ پایِ تو عرشِ خداس

چه عشقی تو داری در اون سینه که

سرا پات همه غرقِ شور و صفاس

چیجوری مگه کشتنت که هنوز

غمِ داغِ تو، تو دلِ کربلاس

(روضهء کربلاس)

چه کردی که اینگونه در پای تو

به هفت آسمون در سلام و ثناس

گلِ باغِ لیلا چی تو جونته
زمین و زمون مات و حیرونته

تو صورت به چون ماهِ پیغمبری
تو سیرت همون هیبتِ حیدری

اذان گویِ بابا چی اومد سرت
چقد نیزه ها ریخته روی تنت

بلن شو گلم تو تنهام نزار

منو پیشِ این دشمن ناکام نزار

چرا نخلِ شادم شدی رنگِ خون

کی گفته تو رو من ببینم به چون

علی اکبر ای ماهِ کنعانِ من
دمی سر بزار روی دامان من

گلِ خوش نسیمم مسوزان

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

متن شعر شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( بلند شو، بلند شو علی اکبر ای یادگارم بلند شو ) * هستی محرابی

1270
3

متن شعر شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( بلند شو، بلند شو علی اکبر ای یادگارم بلند شو ) بلند شو، بلند شو علی اکبر ای یادگارم بلند شو
ز بعدِ تو بابا کسی رو ندارم، بلند شو
به جونت قسم، که دلواپسم
خودت خوب می دونی بابا بی کَسم

نگام کن، نگاهت پُر از حسرت و آه و درده، نگام کن
دریغا ! خزون رحمی با تو نکرده نگام کن
منو آهِ من، تو ای ماهِ من
ببین روم چه زده نگام کن

بلند شو ای صنوبرِ لیلا (2)
ای نخلِ باغِ نوبرِ لیلا (2)
پرپر مزن تو در بَرِ بابا (2)

علی, علی,علی, علی جونم (4)

نگام کن، نگام کن ببین بالینت کی نشسته، نگام کن
یه بابای درمونده وُ دلشکسته، نگام کن

بگیرم حنا، به اون دست و پا
آروم آروم با این دلِ خسته

تو سینه ام یه دشتِ آه مونده
هنو تا خیمه خیلی راه مونده
بدنِ ارباً اِربایت

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت علی اکبر (ع) -(پور زهرای بتولی اشبه الناس برسولی) * رضا یعقوبیان

3250

حضرت علی اکبر (ع)  -(پور زهرای بتولی اشبه الناس برسولی) حضرت علی اکبر (ع)
پور زهرای بتولی (۲)
اشبه الناس برسولی
قبله گاه همه گشته کویت
دست شیعه بود رو به سویت
یا علی یا علی یاعلی جان(۲)
********
ای گل باغ ولایت (۲)
کن نگاهی بر گدایت
ای که هستی تو پشت و پناهم
جان زهرا کن امشب نگاهم
یا علی یا علی یاعلی جان(۲)
********
قبله گاه عالمینی (۲)
تو گل باغ حسینی
نور چشمان اهل ولایی
اولین کشته کربلایی
یا علی یا علی یاعلی جان(۲)
********
گفت از دل ای پدر جان (۲)
بر علی ده اذن میدان
بس تو تنهایی و غم نصیبی
همچو حیدر پدر جان غریبی
یا علی یا علی یاعلی جان(۲)
********
یا علی ای نور عینم (۲)
از غمت در شور و شینم
ای که هستی گل باغ طاها
خون مکن یا علی قلب ما را
یا عل

  • چهارشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت علی اکبر علیه السلام -( ای اشبه الناس پیمبر) * رضا یعقوبیان

199

حضرت علی اکبر علیه السلام -( ای اشبه الناس پیمبر) حضرت علی اکبر علیه السلام
ای اشبه الناس پیمبر
ای در صلابت همچو حیدر
گلبن عترت علی اکبر
ای گل لیلا علی اکبر (3)
********
خلقا و خلقا مصطفایی
تو نوه ی شیر خدایی
شیر صف کرب و بلایی
ای گل لیلا علی اکبر (3)
********
ای چشمه ی رحمت جاری
از کرم حضرت باری
چون جد خود والا تباری
ای گل لیلا علی اکبر (3)
********
تو بر رسولی اشبه الناس
از تو رسد عطر گل یاس
ای رهنورد عمو عباس
ای گل لیلا علی اکبر (3)
********
ای صف شکن در صف هیجا
بر تو بنازد ام لیلا
باشد دعا گوی تو زهرا
ای گل لیلا علی اکبر (3)
********
تو قهرمانی بی بدیلی
در شور عاشورا دخیلی
در کربلا اول قتیلی
ای گل لیلا علی اکبر (3)
********
آمده ای ای مه

  • یکشنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 23:37
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت علی اکبر علیه السلام -(ای کل لیلا علی هستی زهرا علی) * رضا یعقوبیان

1123

حضرت علی اکبر علیه السلام  -(ای کل لیلا علی   هستی زهرا علی) حضرت علی اکبر علیه السلام
ای کل لیلا علی هستی زهرا علی
یاور دین خدا همچنان بابا علی
خَلقا و خُلقا چنان پیغمبری
در شجاعت همچو جدت حیدری
یا علی اکبر مدد (4)
********
ای تو شمس مشرقیت ای به لیلا نور عین
ای گل باغ ولا بر تو می نازد حسین
ای که هستی اسوه مهر و وفا
اولین مقتول دشت کربلا
یا علی اکبر مدد (4)
********
از همه خوبان سری ازهمه ل می بری
همچو بابایت حسین خوب و بد را می خری
امشب از لطف تو مهمان توام
یا علی ریزه خور خوان توام
یا علی اکبر مدد (4)
********
در ره دین خدا کرده ای جانت فدا
یا علی اکبر تویی شمع جمع شهدا
ای که هستی قهرمانی بی بدیل
از بنی هاشم تویی اول قتیل
یا علی اکبر مدد (4)
*******

  • دوشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

حضرت علی اکبر(ع) -(وا کن چشای خستتو جوون بابا) * محسن طالبی پور

1011
3

حضرت علی اکبر(ع) -(وا کن چشای خستتو جوون بابا) وا کن چشای خستتو جوون بابا
حالا که غربت از چشام روون بابا
ای گل یاس پرپرم بلند شو از جا پسرم
آغوش من بازه برات تو رو به خیمه ببرم
موندم علی ی اکبری یا که علی ی اصغری
از تو برام مونده فقط بال و پری
خون لخته ها رو می زنم کنار
تو فقط یه بار اسممو بیار
پاشو پسرم
یاسی ولی نیلوفری شده تن تو
زیر لگد ها مادری شده تن تو
نمک زده ماتم تو دوباره زخمای منو
داغ تو وا کرده علی به مدینه پای منو
پاشو ببین سر نیزه ها دارن سرم داد می زنن
دارن به سوی خواهرم داد می زنن
کاشکی جوونا کمک بیارن
باباتو هم تو عبا بزارن
پاشو پسرم

  • یکشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

حضرت علی اکبر(ع) -(برو عزیزم خدا به همرات) * محسن طالبی پور

1982
0

حضرت علی اکبر(ع) -(برو عزیزم خدا به همرات) برو عزیزم خدا به همرات
دلم می لرزه زیر قدمهات
قدم بزن ای جوون لیلا
نگاه کنم من به قد و بالات
من فدای غیرتت علی
دلخوشم به قامتت علی
زنده کرده یاد حیدر و
وقت رفتن هیبتت علی
ابوتراب کربلا
بلند شو از جا پیمبر من
ببین چی آورد غمت سر من
ببین که دشمن بهم می خنده
نزن تو پرپر برابر من
روی زانو پیشت اومدم
دارم ازغم تو جون می دم
کاش می شد یه بار صدام کنی
لخته خونا رو کنار زدم
ابوتراب کربلا
عجب جدالی عجب ستیزی
ازت برا من نمونده چیزی
برات بمیرم کشیدن انگار
رو صورت تو یه جسم تیزی
با دعات به من توون بده
یاری به قد کمون بده
پاشو تکه های جسمتو
توی قتلگاه نشون بده
ابوتراب کربلا

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

افتخار شاه دین -(ای گل گلزار دین ،نور جلی) * رضا یعقوبیان

310

افتخار شاه دین -(ای گل گلزار دین ،نور جلی) ای گل گلزار دین ،نور جلی
یا علی ابن الحسین ابن علی
**
تو ز نسل مصطفایی یا علی
نجل پاک مرتضایی یا علی
**
مادرت لیلا عروس فاطمه است
دستگیرما به روز واهمه است
**
برحسین هدیه ز خلّاق مبین
افتخار سید و سالار دین
**
یا علی جان ماه رویت هاشمی است
خصلت و خوی نکویت فاطمی است
**
بر علی و فاطمه نور دو عین
برتو مینازد گل عالم حسین
**
گلبن غیرت ،علی اکبری
از حسین فاطمه دل می بری
**
خَلقا و خُلقا چنان پیغمبری
همچو بابا جرعه نوش کوثری
**
اشبه النّاس رسول الله تویی
جان فدای راه ثارالله تویی
**
عمه ات ایّوب عالم زینب است
شیر روز وشب به ذکر یا رب است
**
پای درس مکتب دین سوختی
از عمو درس وفا آموختی
**
برجوانان م

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شیرکربلا -(مولا شبیه مصطفایی) * رضا یعقوبیان

68

شیرکربلا -(مولا شبیه مصطفایی) مولا شبیه مصطفایی
نجل علی شیر خدایی
خُلقا و خَلقا چون پیمبر
در کربلا شیر دلاور
جان حسین علی اکبر
علی علی یا علی اکبر(۳)
***
تو برحسین نور دوعینی
هستی و جان زینبینی
تو گلبن گلزار دینی
برشیعیان حبل المتینی
تو برحسین یار و معینی
علی علی یا علی اکبر(۳)
***
نور خدای لا یزالی
حیدر مثل زهرا کمالی
تو زینت کرب و بلایی
دلدادۀ خون خدایی
در راه دین حق فدایی
علی علی یا علی اکبر(۳)
***
در محضر شاه شهیدان
اکبرگرفته اذن میدان
تاکه سوی میدان روان شد
محو رخ او آسمان شد
شجاعت حیدر عیان شد
علی علی یا علی اکبر(۳)
***
از ظلم و کین دشمن دین
در روز عاشورای خونین
ناگه عدو زد تیغ کینه
برفرق خورشید مدینه
آن شیر بی مثل و

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حامی دین -(شبه پیغمبری تو) * رضا یعقوبیان

107

حامی دین -(شبه پیغمبری تو) شبه پیغمبری تو
نوۀ حیدری تو
گل بستان زهرا
در وفا محشری تو
ازغم داغت سوزد بابا
آه و واویلتا،واویلا
**
خُلقا و منطقاچون
خاتم مرسلینی
کربلا روز عاشور
حامی شاه دینی
ازغم داغت سوزد بابا
آه و واویلتا،واویلا
**
ای مه بی قرینه
گل باغ مدینه
مانده تا روز محشر
سوز داغت به سینه
ازغم داغت سوزد بابا
آه و واویلتا،واویلا
**
شمس طاها تویی تو
گل زهرا تویی تو
هستی ام لیلا
جان بابا تویی تو
ازغم داغت سوزد بابا
آه و واویلتا،واویلا
**
همچو احمد جمالت
همچو حیدر خصالت
همچو عباس جلالت
همچو زهرا کمالت
ازغم داغت سوزد بابا
آه و واویلتا،واویلا
**
ای تجلّی ایمان
مظهر لطف و یزدان
محو ذات خدایی
ای فدایی قران
ازغم داغت سوزد با

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

مکتب عشق -(تو نور دل ام بنینی عباس) * رضا یعقوبیان

308

مکتب عشق  -(تو نور دل ام بنینی عباس) تو نور دل اّم بنینی عباس
فرزند امیر مومنینی عباس
**
دریای شرف را تو در نایابی
در بحر ولا دّر ثمینی عباس
**
از کودکی خویش گل اّم بنین
از مکتب عشق خوشه چینی عباس
**
اسطورۀ بخشندگی و صبر و رضا
در جود و سخا تو بهترینی عباس
**
با این همه اکرام و فداکاری خویش
انگشترعشق را نگینی عباس
**
برشیعۀ مرتضی علی تا محشر
از لطف خدا حبل متینی عباس
**
چون زینب کبراگل باغ عصمت
درمهر و وفاتو بی قرینی عباس
**
برسوختگان غم جانکاه حسین
ارام دل و حصن حصینی عباس
**
در جنّت و رضوان خداوند کریم
با اهل ولاتو همنشینی عباس
**
ای مظهر ایثار و جوانمردی و عشق
از روز ازل حامی دینی عباس
**
سقا و علمدارشه کرب و بلا
از لطف خداوند

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روضه جوان دشت کربلا *

274

روضه جوان دشت کربلا مرحوم مقرم در مقتل خود آورده : زوانى كه على اكبر عليه السلام با بدن اربا اربا روى زمين افتاد پدر را صدا كرد ، و حضرت خود را به فرزند رساند
و أمر فتيانه أن يحملوه الي الخيمة
و به جوانان دستور داد بدن على اكبر را به خيمه ها برگردانند و در اين هنگام
فجاؤا به الي الفسطاط الذي يقاتلون أمامه و حرائر بيت الوحي ينظرن اليه محمولا قد جللته الدماء بمطارف العز حمراء و قد وزع جثمانه الضرب و الطعن فاستقبلنه بصدور دامية و شعور منشورة و عولة تصك سمع الملكوت و امامهن عقيلة بني هاشم «زينب الكبري» ابنة فاطمة بنت رسول الله (ص) صارخة نادبة فألقت بنفسها عليه تضم اليها جمام

آزاد زنان خانه وحى به او نگاه مى كنند در

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

مقتل علی اکبر *

343

مقتل علی اکبر در مقتل #حضرت_على_اكبرع مى خوانيم ، وقتى امام حسين به بالاى سر على اكبر رسيد و بدن او را قطعه قطعه يافت ، و أمر فتيانه أن يحملوه الى الخيمه
به جوانان دستور داد آن بدن را به خيمه ها برگردانند
اما جانها بفداى غربت خود امام حسين عليه السلام
امان از آن لحظه اى كه در گودال خون افتاده بود و عقيله ى بنى هاشم آمد ، روبروى عمر سعد ايستاد و به او فرمود ،
ايستاده اى ، و در حال نظاره كردن هستى ؟! نمى خواهى به برادرم كمك كنى ؟ و او صورتش را بر گرداند ...
(١)
و قال هلال ابن نافع : فَغَضِبُوا بِاءَجْمَعِهِمْ، حَتّى كَاءَنَّ اللّهَ لَمْ يَجْعَلْ فى قَلْبِ اءَحَدٍ مِنْهُمْ مِنَ الرَّحْمَةِ شَيْئا، فَاجْتَزُّوا

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:16
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

مقتل حضرت علی اکبر بخش اول *

40

مقتل حضرت علی اکبر بخش اول بخش اول مقتل #حضرت_على_اكبرع
علي الأكبرو لما لم يبق مع الحسين الا أهل بيته عزموا علي ملاقاة الحتوف ببأس شديد و حفاظ مر و نفوس أبية و اقبل بعضهم يودع بعضا و اول من تقدم أبوالحسن علي الأكبر و عمره سبع و عشرون سنة فانه ولد في الحادي عشر من شعبان سنة ثلاث و ثلاثين من الهجرة و كان مرآة الجمال النبوي و مثال خلقه السامي و انموذجا من منطقه البليغ...

هنگامى كه تمامى اصحاب شهيد شدند و فقط اهل بيت امام عليه السّلام باقى ماندند تصميم گرفتند كه با تمام وجود به ملاقات مرگ بروند و شروع كردند به وداع با يكديگر نخستين كسى كه پيش قدم شد ابو الحسن على اكبر بود كه عمر او بيست و هفت سال بود، چرا كه در يازده شعبان

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

بخش دوم مقتل #حضرت_على_اكبرع *

712

بخش دوم مقتل #حضرت_على_اكبرع بخش دوم مقتل #حضرت_على_اكبرع
ثم يرتجز معرفا بنفسه القدسية و غايته السامية. أنا علي بن الحسين بن علي نحن و رب البيت أولي بالنبي تالله لا يحكم فينا ابن الدعي أضرب بالسيف احامي عن أبي ضرب غلام هاشمي قرشي

آنگاه رجز خواند و خود را معرفى مى كند:
من على بن حسين بن على هستم به خداى كعبه ما اولى به پيامبر هستيم
به خدا قسم پسر زنازاده نمى تواند بر ما حكومت كند با شمشير خود از پدرم حمايت مى كنم

و لم يتمالك الحسين عليه السلام دون أن ارخي عينيه بالدموع و صاح بعمر بن سعد: مالك؟ قطع الله رحمك كما قطعت رحمي و لم تحفظ قرابتي من رسول الله صلي الله
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليه و آله و سلم عليك من يذبحك علي فراشك

ثم رفع شيب

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

بخش سوم مقتل #حضرت_على_اكبرع *

391

بخش سوم مقتل #حضرت_على_اكبرع بخش سوم مقتل #حضرت_على_اكبرع
? فقال مرة بن منقذ العبدي علي آثام العرب ان لم أثكل أباه به فطعنه بالرمح في ظهره و ضربه بالسيف علي رأسه ففلق هامته و اعتنق فرسه فاحتمله الي معسكر الاعداء و أحاطوا به حتي قطعوه بسيوفهم اربا اربا ،

مرّة بن منقذ عبدى مى گويد: گناه عرب بر من اگر پدرش را به عزايش ننشانم، نيزه اى به پشت او مى زند و شمشير را بر سر او فرود مى آورد، كلاه شكافته مى شود، اسب رم مى كند و او را به لشكر دشمن مى برد، او را محاصره مى كنند و با شمشير، قطعه قطعه مى كنند.

نادي رافعا صوته: عليك مني السلام اباعبدالله هذا جدي قد سقاني بكأسه شربة لا اظمأ بعدها و هو يقول ان لك كأسا مذخورة فأتاه الحسين ع

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

گريز روضه علي اكبر ع *

25

گريز روضه علي اكبر ع گريز روضه علي اكبر ع
مقتل مرحوم مقرم
لهوف سيد ابن طاووس
---
همچین كه زن ها تو حرم فهمیدند علی اكبر
می خواد بره میدان، همه از خیمه بیرون اومدند، دورش حلقه زدند،به صورت می زدند، می گفتند: علی إرحَم غُربَتَنا ، بر غربت ما علی رحم كن.

هنوز حسین زنده است،عباس زنده است، این كه فریاد می زدند: علی به ما رحم كن، معلوم میشه ركن خیمه ها بوده،ستون خیمه ها بوده،

حضرت مانع شد از زن ها كه دیگه جلوتر نیآن، هیچ استقبالی به این قشنگی نبود، اما زن ها ایستادند مسافر بره، دیدند پشت سر مسافر ابی عبدالله دست بُرد زیر محاسن شروع كرد آیات قرآن خواندن، هی دعا می كرد: ای اول مسافر كربلا،

لذا حضرت اومد وسط میدان، خودش

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 علی صمدی

حضرت علی اکبر(ع) -(بانگ تکبیر شبه پیمبر) * علی صمدی

661
1

حضرت علی اکبر(ع) -(بانگ تکبیر شبه پیمبر) بانگ تکبیر شبه پیمبر
لرزه افکنده بر جان لشکر
میزند نعره ای این دلاور
که انابن الحسین بن حیدر
اکبره اکبره
یلی از یلای بنی هاشمه
از اولاد خیر النساء فاطمه
دشمن از تقابل با اون نادمه
شود حس نبی ز سبمای تو
رجزهای او یا حیدر
و با صوت خود دل ازعرشیان
بردبی گمان مکرر
علی یا علی ۳ یا اکبر
میره میدون گل ام لیلا
قلب اهل حرم میشه شیدا
اون طرف تیغ و خنجر آوردند
تا تنش رو کنند عربا عربا
یا علی یا علی
مقابل داری قوم پر کینه ای
از حیدر دارند بغض دیرینه ای
دارند تو مدینه یه پیشینه ای
هدف میگیرند علی سینتو
یا که پهلوتو با نیزه
وای از اون لحظه که خون تازه
رو چشم اسبت میریزه ( روضه حین زمینه)
علی یا علی ۳ یا اکب

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر ع -(و من موندم و شانِ تو تا کجاست، که پایینِ پای تو عرشِ خداست!) * هستی محرابی

1175

حضرت علی اکبر ع -(و من موندم و شانِ تو تا کجاست، که پایینِ پای تو عرشِ خداست!) #زبانحال_امام_حسین_ع

وَ من موندم و شانِ تو تا کجاست؟
که پایینِ پایِ تو عرشِ خداست

چه عشقی تو داری در اون سینه که
سرا پات همه غرقِ شور و صفاست

چجوری مگه کشتنت که هنوز
غمِ داغِ تو، روضه ی کربلاست

چه کردی که اینگونه در پای تو
به هفت آسمون در سلام و ثناست

گلِ باغِ لیلا چی تو جونته
زمین و زمون مات و حیرونته

تو صورت به چون ماهِ پیغمبری
تُو سیرت همون هیبتِ حیدری

اذان گویِ بابا چی اومد سرت؟
چقد نیزه ها ریخته رویِ تنت

بلند شو گلم، تو تنهام مزار
پیشِ چشمِ دشمن، تو ناکام مزار

چرا نخلِ شادم شدی رنگِ خون
کی گفته تو رو من ببینم به چون

علی اکبر ای ماهِ کنعانِ من
دمی سر بزار روی دامان من

گلِ خوش نس

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر ع -(آمد دیدارِ آخر الوداع، جانم شهزاده اکبر الوداع!) * هستی محرابی

963

حضرت علی اکبر ع -(آمد دیدارِ آخر الوداع، جانم شهزاده اکبر الوداع!) #شهادت_حضرت_علی_اکبر
#عَلیهِ_السّلام_سبک_نوشته

آمد، دیدارِ آخر الوداع (2)
نورِ، چشمانِ مادر الوداع (2)
جانم، شهزاده اکبر الوداع (2)

مرو، روح و روانِ من علی
مرو، آرامِ جانِ من علی
مرو، نخلِ جوانِ من علی

◼◼◼◼◼◼◼◼◼

السّلام ای شِبهِ سیمای پیمبر, یوسفِ من ماهِ پاره (2)
ای به حسرت از نگاهت آسمان و ماه و خورشید و ستاره (2)

علی، ای قامتِ صنوبرم
علی، ای شاخه شمشاد اکبرم
علی، ای صورتِ پیغمبرم

◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼

بر درِ خیمه رسید بهرِ وداع آن اختر و ماهِ مُصوّر (2)
ناله های الفراق و الوداع گشته بلند، از خیمه یکسر
سینه کوبان وا محمّد وا علیا, مادر آمد نزدِ اکبر
هیجِده ساله جوانم ای تمامِ هستیِ من، جانِ مادر

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر(ع) -(سخته، که تو هستی روی خاک، با تن غرقه بخون) * مهدی توزنده جانی

1439

حضرت علی اکبر(ع) -(سخته، که تو هستی روی خاک، با تن غرقه بخون) سخته، که تو هستی روی خاک، با تن غرقه بخون
که تموم خواهرات، توی خیمه نیمه جون
پاشو بریم حرم علی، برای خواهرم علی
روی دو دست خسته ام، تنتو میبرم علی
اشکام توی نگاه خستمه
بابا، گل تنت رو دستمه
جسمت مث دل شکستمه
بابا علی علی علی
اشکام دونه دونه میباره، روی خاک تربتت
میسوزه جونم علی، که شکسته حرمتت
برا خودت حرم شدی، شبیه مادرم شدی
دوتا شده سرت ولی، تاج روی سرم شدی
بابا فدای جسم اطهرت
چشم و پیشونی منورت
زهرا، رسیده بالای سرت
بابا علی علی علی

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

حضرت علی اکبر(ع) -(یوسف من می بویم پیراهنت را) * میثم مومنی نژاد

1166
2

حضرت علی اکبر(ع) -(یوسف من می بویم      پیراهنت را) یوسف من می بویم پیراهنت را
با سرشکم می شویم زخم تنت را
ای جگر گوشه ی من
لاله ی خونین بدن
دست و پا کمتر بزن علی علی جان
از لب و از روی تو بوسه بگیرم
عمه آمد از حرم تا من نمیرم
پیش چشم نامحرم
سوزد از آتش غم
شمع و پروانه با هم علی علی جان
عطر پیمبر پر شد در دشت و صحرا
در عبا می چینمت ای اربا اربا
ای همه آرزویم
لرزد از غم زانویم
یا ولدی می گویم علی علی جان

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

حضرت علی اکبر(ع) -(تو کیستی که پدر اینچنین اسیر تو شد) * امیر عظیمی

694

حضرت علی اکبر(ع) -(تو کیستی که پدر اینچنین اسیر تو شد) تو کیستی که پدر اینچنین اسیر تو شد
جوان ترین قبیله، قبیله پیر تو شد
اذان بگو که اذانت دل از بلال ربود
صفا بده به نمازم، نماز گیر تو شد
تو می روی به سلامت، دعام پشت سرت
نگاه عمه ی تو جوشنِ کبیر تو شد
برای العطشت، کام تشنه ی من و تو
ببین برادرم عباس سربزیر تو شد
چقدر دور و بر تو شلوغ شد ناگاه
چقدر دست اجل راهی مسیر تو شد
چه آمده به سر من که خواهرم زینب
ز خیمه آمده بیرون و مستجیر تو شد
چه آمده به سر تو، علی اکبرمن
کنار این تن پرپر، حسین پیر تو شد
برای بدرقه ی شرحه شرحه‌ی جسمت
ببین پیمبر خاتم عبابگیر تو شد

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد