حضرت علی اکبر (ع)

مرتب سازی براساس

شب هشتم علی اکبر( ع ) -( حتی تصور غم دنیا بدون تو ) * مصطفی هاشمی نسب

1100

 شب هشتم علی اکبر( ع ) -( حتی تصور غم دنیا بدون تو ) حتی تصور غم دنیا بدون تو
آتش کشید بر جگر ما بدون تو
چیزی بگو به خاطر بابای مضطرت
جانش رسیده است به لبها بدون تو
بالای پیکر تو تمام حسین ریخت
چیزی نمانده است ز بابا بدون تو
اینکه دوباره قامت او راست می شود
افتاده بین شاید و اما بدون تو
وقتی توان حرف زدن در گلویت نیست
ای اُف به هر چه نغمه و آوا بدون تو
از بسکه نیزه روی نیزه به پیلویت خورده است
افتاده یاد پهلوی زهرا بدون تو
با نعل تازه جسم تو را پخش کرده اند
جایی نمانده است به صحرا بدون تو
تو میروی و باد سراسیمه می وزد
در خیمه روی چادر زنها بدون تو
قبل از غروب بود سرش روی نیزه رفت
طاقت نداشت مأذنه ات را بدون تو

شاعر : مصطفی هاشمی نسب

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شب هشتم علی اکبر (ع) -( چقدر سخت کشیدی نفس آخر را ) *

1229
2

شب هشتم علی اکبر (ع) -( چقدر سخت کشیدی نفس آخر را ) چقدر سخت کشیدی نفس آخر را
ریختی در وسط معرکه بال و پر را

یادگار پدر خاک،به خاک افتادی
رنگ تکرار زدی خاطرهء مادر را
تو که آیینه در آیینه رسول اللهی
چه کسی جمع کند این همه پیغمبر را

دانه دانه شده ای سیب حرم،مثل انار
نیزه ای چیده و برده است غنیمت سر را

خنجر و تیغ و…عجب آینه کاری شده ای
قاصد حادثه آورده غمی دیگر را

بوده تابوت تو یک عمر به دوش پدرت
آمده بین عبایش ببرد پیکر را

همهء قافله را از نفس انداخته ای
چقدر سخت کشیدی نفس آخر را .

محمد جواد مهدوی

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شب هشتم علی اکبر (ع) -( دیگه از غمت باید هوار کنم ) * جواد قدوسی

1649
4

شب هشتم علی اکبر (ع) -( دیگه از غمت باید هوار کنم ) دیگه از غمت باید هوار کنم
دلو آشفته و بی قرار کنم
تیکه تیکه شدی پاره تنم
تن پاشیدتو من چه کار کنم

پسرم بازم منوصدا بزن
یه بار دیگه فقط نوا بزن
واسه اینکه منو دلخوشم کنی
نفسی بکش یه دست و پا بزن

تو که افتادی ببین که افتادم
خبرش پیچید زمین که افتادم
من که هیچی پاشو عمتو ببر
اومدش عمه همین که افتادم

کمر بابات دیگه شکسته شد
تا که پیکرت یه جایی دسته شد
تو عصای دست من بودی علی
دشمنا میگن حسینو،خسته شد

چه جوری تو رواز اینجا ببرم
تو رواز میون صحرا ببرم
کمرم شکسته طاقت ندارم
پیکر پاکتو تنها ببرم’

شاعر : جواد قدوسی

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( یاسین شدی مقطعه ی کربلای من ) * سید پوریا هاشمی

1838

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( یاسین شدی مقطعه ی کربلای من ) یاسین شدی مقطعه ی کربلای من
گم شد ز دست و پا زدنت دست و پای من

انگشت من کمک به کلیمی تو نکرد
خس خس نکن فدای صدایت صدای من

یک کوچه باز شد که تو زهرا شوی علی
خیلی مدینه ای شده حال و هوای من

دیدی خودت چطور غرورم شکسته شد
دیدی که خنده شد به منو گریه های من

غارت شدی تنت هدف دزدها شده
یک پیرهن نمانده که باشد دوای من

من راضیم که جان دهم اینجا بجای تو
تو راهی حرم شوی اکبر بجای من

ناموسم آمدست ز جایت بلند شو
حالا شده حجاب عقیله بلای من

باید عبا بیاورم اینجا برای تو
باید کفن بیاورد او هم برای من

قطعه به قطعه چیدمت آرام پیش هم
سرهم شدی پیمبر ازهم جدای من

تشییع میکنند مرا پشت جسم تو
تشییع میکنند

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( خِس‌خِس سینه‌ات انداخت ز پا بابا را ) * سید پوریا هاشمی

2734
5

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( خِس‌خِس سینه‌ات انداخت ز پا بابا را ) خِس‌خِس سینه‌ات انداخت ز پا بابا را
به زمین هِی نکش آنقدر عزیزم پا را

پیرمردم همه‌ی دل‌خوشی من برخیز
برنمی‌خیزی اگر باز کن این لب‌ها را

دشت پُر گشته ز تو یا که تو از دشت پری؟
به زمین ریخته‌ای می‌نگرم هر جا را

سهم آهوی من از زندگی‌اش صیاد است
بست با نیزه به رویش ره این صحرا را

پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد
باز دیدم وسط آتش در، زهرا را

خُنکای جگرم! بی‌تو نمی‌خواهم من
به خدا لحظه‌ای از زندگی دنیا را

تو تجلای غم پنج‌تنی ای ولدی
که به هر زخم به تصویر کشیدی ما را

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( عاقبت جان من از سینه به در می آید ) *

2055
1

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( عاقبت جان من از سینه به در می آید ) عاقبت جان من از سینه به در می آید
بسکه از جوشن تو پاره جگر می آید

نکشیدی نفس و من نفسم بند آمد
بی تو عمر نفسم زود به سر می آید

به زمین ریختم از بس به زمین ریخته ای
چه کنم از لب مقراض خبر می آید

وضع زخم سر تو دیدم و گفتم تنها
این چنین زخم عمیقی ز تبر می آید

وسط کف زدن و خنده روی صورت تو
با فزع اشک من از دیده تر می آید

به سر دوش کدامین پدری غیر از من
سالها بردن تابوت پدر می آید

زندگی پای جوانی تو دادم رفتی
تو نگفتی که چه بر روز پدر می آید

حق بده! خب شده انگشت نما خواهر من
اگر از پا پدر پیرتو در می آید

بردنت رو به حرم کار من و زینب نیست
سخت تر هست از اینکه به نظر می آید

عمه ات رفت بیارد

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:59
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( از سينه اگر چه مي كشم آه برو ) * عمران بهروج

2419
4

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( از سينه اگر چه مي كشم آه برو ) از سينه اگر چه مي كشم آه برو
حالا كه شدي تشنه ي اين راه برو

بي تاب سفر اگر چه هستي بگذار
تا خوب تو را ببينم آنگاه برو

بابا به فداي تو چه مردي شده اي
قدري پسرم مقابلم راه برو

يك لحظه اگر نبينمت مي ميرم
حالا چه رسد به اينكه تو ... آه برو

تو مي روي و هر قدمت مي گويد
دستم شده از دست تو كوتاه برو

از رفتن تو هنوز هم بي خبرست
پس تا نشده رقيّه آگاه برو

شرمنده براي بدرقه آبي نيست
بابا علي ام خدا به همراه برو

عمران بهروج

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( هر دو عالم قطره و دریا حسین ) *

2737
6

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( هر دو عالم قطره و دریا حسین ) هر دو عالم قطره و دریا حسین
در دو دنیا صورت و معنا حسین
آبرودار است بین ما حسین
شهر ما شهر خدا شد با حسین

از همه دل می‏‎کَنیم الّا حسین

صبح محشر روزگار فاطمه است
سینه‎زن جایش کنار فاطمه است
گریه هر کس کرد یار فاطمه است
این محرم ها بهار فاطمه است

پس بخوان با نوحه‎ی زهرا، حسین

من خدا را در جهان دارم فقط
مصطفی را در جهان دارم فقط
مرتضی را در جهان دارم فقط
مجتبی را در جهان دارم فقط

می‎شود اینها همه یکجا حسین

چشم آب از نهر کوثر می‎کشد
باده از دست علی سر می‎کشد
میل ما دائم به قنبر می‎کشد
هر که سر بر پای رهبر می‎کشد

می‎شود یک عبد سر تا پا حسین

جبهه‎ی فرهنگ جنگ خیبر است
پیر ما فرمود مسجد سنگر

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( پیشِ چشمان پدر تا که مُعَمَم می شد ) * حسن لطفی

2096
3

روضه حضرت علی اکبر(ع) -( پیشِ چشمان پدر تا که مُعَمَم می شد ) پیشِ چشمان پدر تا که مُعَمَم می شد
پیشِ چشم همه پیغمبر اکرم می شد
خلقا خلقااگر حضرت خاتم می شد
پیش جبریل علی نیز مجسم می شد

همه دیدند پیمبر نَسَبی غالب را
اشهد ان علی ابن ابی طالب را

باد وقتی که به هم یالِ عقابش می ریخت
چقدر بوسه فرشته به رکابش می ریخت
آتش انگار که از رَدِ شتابش می ریخت
هرچه سر بود همه پیش جنابش می ریخت

لشگر انداخته اینجا سپرش وقتی اوست
ملک الموت شلوغ است سرش وقتی اوست

ناگهان پر بر انداخته و می آید
زلف بر شانه اش انداخته و می آید
مست از خیمه برون تاخته و می آید
تیغ مانند علی آخته و می آید

باز او نادِ علی تیغ به کف می خواند
چند بیتی رجز از شاهِ نجف می خواند

تیغ را روی سپر

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شهادت علی اکبر (ع) -( گیسو به خاک می کشی ای مصطفای من ) * حسین قربانچه

2181
2

 اشعار شهادت علی اکبر (ع)  -( گیسو به خاک می کشی ای مصطفای من ) گیسو به خاک می کشی ای مصطفای من

پای تنت به لرزه فتاده ست پای من

قرآن من ورق ورق افتاده ای به خاک

ذبح عظیم من شده ای در مِنای من

در خون جاری از تن خود دست و پا مزن

ای وسعت ضریح تنت کربلای من

از بس صدا زدم ولدی حنجرم گرفت

شاید محل دهی تو به سوز صدای من

هرگز مجال نیست سخن با دهان پُر

خون لخته مانع است بخوانی برای من

آئینه بودی آینه بندان شدی علی

زهرا و حیدر و نبی، مجتبای من

از بس که نیزه خورده، تنت وا شده ز هم

ای پیکر سوا شده و جابجای من

خون محاسنم همه بر گردنت پسر

از بس که بوسه ات زدم این شد حنای من

شاعر : حسین قربانچه

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شهادت علی اکبر (ع) -( دشت از ناله ی عمق جگرش ریخت بهم ) * سید علی رکن الدین

2044
4

اشعار شهادت علی اکبر (ع)  -( دشت از ناله ی عمق جگرش ریخت بهم ) دشت از ناله ی عمق جگرش ریخت بهم

آنقدر گفت...همه دور و برش ریخت بهم

پسر سرو قدش تا به روی خاک افتاد

شاه شمشاد قدان برگ و برش ریخت بهم

ارتباط است میان جگر و دیده و دل

پسر افتاد به خاک و پدرش ریخت بهم

مثل یک باز شکاری به سوی میدان رفت

دو قدم مانده به گودال پرش ریخت بهم

چینی عمر حسین بن علی خورد ترک

بند بند جگرش در نظرش ریخت بهم

چوب زد بر لب و میگفت چرا پیر شدی؟

همه گفتند: ز داغ پسرش ریخت بهم

شاعر : سید علی رکن الدین

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

اشعار شهادت علی اکبر (ع) -( او کعبه ی سروده ی هر انجمن شده است ) * محسن حنیفی

1550
5

اشعار شهادت علی اکبر (ع)  -( او کعبه ی سروده ی هر انجمن شده است ) او کعبه ی سروده ی هر انجمن شده است

او دلبر هزار اویس قرن شده است

او "کلنا محمد" آقای کربلاست

گاهی علی و فاطمه ، گاهی حسن شده است

هنگام جنگ آوری اش با مغیره ها

تازه دوباره داغ گل یاسمن شده است

یک کوچه باز شد ، فدکی قطعه قطعه شد

تنها گناه ، نام علی داشتن شده است

بالا سرش رسید و پدر ، دید غرق زخم

دُرِّ نجف چگونه عقیق یمن شده است

قطعه به قطعه ی جگرش را که جمع کرد

مشغول گریه بر جگر خویشتن شده است

روی عبا حدیث کسا نقش بسته است

هنگام روضه خواندن بر پنج تن شده است

جایی مقدر است بسوزد سرش ولی

قبل از تنور سهم دلش سوختن شده است

رخ بر رخش نهاد و صدا زد که های شمر

چکمه بپوش..لحظه ی دیدار م

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ولدی -( ولدی یا ولدی دیده خود را بگشا ) * اسماعیل تقوایی

1878
4

ولدی -( ولدی یا ولدی دیده خود را بگشا  ) ولدی یا ولدی دیده خود را بگشا
به نگاهی بده بر قلب پدر بازصفا
بگشا لعل لبت راوبه من باباگو
تانرفته ست زتن جان غریبی تنها
چشم من طاقت دیدار ندارد پسرم
قطعه قطعه شده ای سرو روان لیلا
دل من خون شده چون میوه آن راچیدند
بعد مرگ تو علی گفته ام اف بر دنیا
حسرتی مانده به دل خواسته ای آب زمن
ناتوان بوده پدر تر بکند کام ترا
کام عطشان تو با خون گلو تر کردند
هرکه ضربی به تو زد باد براو لعن خدا
بوسه ای برلب خونین تو آرامم کرد
خون لبهای تو باشد نمی از آب بقا
خواستم تا که بیایند ترا خیمه برند
قدرتی نیست ترا خود ببرم از اینجا

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر(ع)شهادت -( پیچید در بین عبایش جسم اکبر را ) * زهرا بشری موحد

1888
1

حضرت علی اکبر(ع)شهادت -( پیچید در بین عبایش جسم اکبر را ) پیچید در بین عبایش جسم اکبر را
"یا ایها المزّمّل" ی عین پیمبر را

صورت به صورت آیه هایش را تلاوت کرد
از بای بسم الله تا لبخند آخر را

دارد تمنا می کند از چشم خونینش
یک پلک، یک گوشه و یا یک ناز دیگر را

شان نزول لحظه ی "امن یجیب" این جاست
اینجا که می بوسد لبش، لب های مضطر را

مانده است برگرداند از میدان شهیدش را
یا نه! بگیرد زیر بازوهای خواهر را

زینب که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است
در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است

شاعر : زهرا بشری موحد

  • سه شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( خونت بنا را بر کرامت میگذارد ) * محسن حنیفی

1479
1

شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( خونت بنا را بر کرامت میگذارد ) خونت بنا را بر کرامت میگذارد
بر گردن شمشیر منت میگذارد

این جمله ها که گفته شد وقت وداعت
بر دوش تو بار نبوت میگذارد

میخواست رویت را نبوسد وقت رفتن
اما مگر که این شباهت میگذارد

قدری عطش کن نوش جان هنگام برگشت
وقتی زبان در بین کامت میگذارد

تو ماه رفتی، ماهپاره بازگردی
باتیغ، وحدت سر به کثرت میگذارد

قطعه به قطعه، اربا اربا ... نه! نه این لفظ
سرپوش بر روی مصیبت میگذارد

جان میدهد بابای تو وقت زیارت
آنگاه که صورت به صورت میگذارد

از تو هزاران آه مانده در بساطش
روی عبا نوبت به نوبت میگذارد ...

شاعر : محسن حنیفی

  • پنج شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:30
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

زمزمه شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( خون علی در رگ تو جاری ) * یونس سبزی

2113
0

زمزمه شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( خون علی در رگ تو جاری ) خون علی در رگ تو جاری

گفتی که از مرگ باکی نداری

همه می‌گن که انگار ، زنده شده پیغمبر

این دم آخر خیلی ، شدی شبیه مادر

******

بی‌تابی از تُو نگات می‌باره

می‌دونی خیمه آبی نداره

عطش بهونه‌ست تا که، به من بگی دلدارم

دل بکنم من از تو ، نگاه ازت بردارم

******

ماه جوونم چشاتو وا کن

فکری به حالِ دل بابا کن

اومده عمه زودتر ، از من کنارت بابا

تا جون ندم از داغت ، تا که نمیرم اینجا

شاعر : یونس سبزی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

پدر عشق پسر -( به طرز رفتن تو چشم خیس بابا بود ) * اسماعیل شبرنگ

1865

پدر عشق پسر -( به طرز رفتن تو چشم خیس بابا بود ) به طرز رفتن تو چشم خیس بابا بود
که چشم اهل حرم از غم تو دریا بود

علیّ اکبر من ای رسول کرببلا
زمان بعثت تو در میان صحرا بود

شنیده ام که به جای "اذان" "از او" گفتی
از او که همنفس ناله های زهرا بود

میان لشکر کوفه سر تو دعوا شد
چرا که اسم تو همنام شخص مولا بود

جوان خوش قد و بالای من دلم لرزید
از این که پیکر تو سخت اربا اربا بود

...و پاره های تنت بین دشت مانده هنوز
مگر چقدر میان عبای من جا بود

از آن زمان که کنار من و تو عمه رسید
چقدر چشم حرامی که خیره بر ما بود

تمام حسرت من گشته کاش می مردم
کنار مقتل ماهی که عشق لیلا بود

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 23
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

کلب آستان علی(علیه السلام) -( لطفت همیشه شامل ما سائلان گشته ) * ابراهیم لالی

1813
1

کلب آستان علی(علیه السلام) -( لطفت همیشه شامل ما سائلان گشته ) لطفت همیشه شامل ما سائلان گشته
ذکر تو تسکین دل پیغمبران گشته

ابن الکریمی و شبیه مادرت زهرا
جود و سخای تو حسین جان بی کران گشته

فهمیده ام بازار غیر تو کساد است
وقتی که دیدم نام تو ورد زبان گشته

درس بزرگی را زلیخا یاد ما داده
در زیر بار عاشقی قدش کمان گشته

هر کس که گریان تو باشد خانه آباد است
با گریه بر تو قلب هر پیری جوان گشته

تو کشته ی اشکی و از این روست که گریه
کار شب و روز تمام نوکران گشته

از آن زمان که خواهر تو رفت در بازار
خون جای اشک از دیدگان تو روان گشته

هر تکّه از اموال تو سهم کسی گشت و...
...انگشتر خونیت سهم ساربان گشته

شاعر : ابراهیم لالی

  • سه شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 07:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

حضرت علی اکبر(ع)مدح -( لرزانده شکوهت تنه‌ی لشکر را ) * یوسف رحیمی

1170
1

حضرت علی اکبر(ع)مدح -( لرزانده شکوهت تنه‌ی لشکر را ) لرزانده شکوهت تنه‌ی لشکر را
بر هم زده‌اي هيمنه‌ی لشکر را

طوفان نگاه تو ز هم پاشيده‌ست
از ميسره تا ميمنه‌ی لشکر را

شاعر : یوسف رحیمی

  • یکشنبه
  • 21
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 22:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

علی اکبر علیه السلام -( حیدر نشانی پهلوانی قد بلندی تو ) *

1038
1

علی اکبر علیه السلام -( حیدر نشانی پهلوانی قد بلندی تو ) حیدر نشانی پهلوانی قد بلندی تو
ای بچه شیر آیا در خیبر نکندی تو؟

زلف پریشان را ببند اهل حرم را کشت
جانا نمیدانی مگر گیسو کمندی تو

از حیدر و احمد فقط خواندی رجز ها را
دلبر نگفته بودی این که خود پسندی تو

پسوند نام حیدری یا خود علی هستی
یا که برای اسم خود هم پیشوندی تو؟

گاهی زبان بی کلام عشق لبخند است
از گریه می افتد رقیه گر بخندی تو

دشمن نشان کرده است پهلوی تو را، آخر
میداند از غم های کوچه درد مندی تو

سرتا سر کربو بلا بوی تو را دارد
فهمید کل دشت این که قد بلندی تو

محمد رضا رضایی

  • پنج شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 22:13
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام -( کجا میری پسرم ) * عبدالزهرا هاشمیان

2746
-5

دانلود متن و سبک نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام -( کجا میری پسرم ) جواب:
[ولدی علی اکبرم]
یا
[اکبرم علی اکبرم]
کجا میری پسرم
ای میوه ی جگرم
رفتن تو چه عذابه
بزن به پیشم قدم
بعد تو توی حرم
رقیه خونه خرابه
تو بری ،میمیره پدرت
وقتی که، میاد بالا سرت
از تنش میره جونش علی
تا میبینه جسم پرپرت
چطوری من پسرم
تنت رو خیمه برم
تنی که شد پاره پاره
پر پر شدی یاسمن
بگو به من یک سخن
سخن بگو با اشاره
اشک من سرازیره ولی
خنده میکنن به گریه هام
بر جهان ز "بعدک الأفا"
بی تو دیگه دنیا نمیخوام
مصحف پاره شده
ببین دوباره شده
تدایی روضه مادر
تا که دیدم روی تو
شکسته پهلوی تو
بگو چه شد بین لشگر
ای عصای پیری ام چرا
در جوانی ات شدی خزون
پاشو باز تو خیمه های من
اکبرم بازم بگو اذون
چه اربا

  • چهارشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 03:43
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک روضه حضرت شاهزاده علی اکبر علیه السلام -( تو رو خدا پاشو ) * حامد شریف

4838
10

دانلود متن و سبک  روضه حضرت شاهزاده علی اکبر علیه السلام   -( تو رو خدا پاشو ) تو رو خدا پاشو

علی اکبرم

دست منو بگیر

با هم بریم حرم

دیگه توون نداره این پاهام

ببین داره میلرزه این دستام

چه ریختی و پاشیه جلو چشمام

علی...

با این همه علی

چیکارکنم حالا

چیجوری جات کنم

میون این عبا

بلند شو عمه ت اومده از را ه

به احترام زینب کبری

"مدافع حرم" پاشو از جا

علی...

شبیه مرتضی

شکسته شد سرت

ببین ک پیر شدم

کنارِ پیکرت

ای تکه تکه تکیه گاه من

پاره ی ماه من پناه من

شد مقتل تو قتلگاه من

علی...

شاعر : حامد شریف و سجاد شرفخانی

منبع: گروه شاعران جواز نوکری

دانلود سبک

دانلود سبک

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 03:40
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمزمه شب هشتم محرم الحرام -( آهسته برو جوون،جوون ) * عماد بهرامی

1723

دانلود متن و سبک زمزمه شب هشتم محرم الحرام -( آهسته برو جوون،جوون ) آهسته برو جوون،جوون

غمو ز چشمام بخون،جوون

شده بابات قد کمون،جوون

قسمت من بی تابیه

مرگ جوون والله بد عذابیه

ای وای توی دلم چه انقلابیه

یه باردیگه بگو اذون،جوون

ببین شدم نیمه جون،جوون

اشکای من شد روون،جوون

تو میری و من میمونم

تو هم میری شهیدمیشی خوب میدونم

باید که بر جسم تو روضه بخونم

صد پاره ای چرا علی،علی

ای اربا اربا علی،علی

افتادم از پا علی،علی

با غصه و حال بدی

هفت مرتبه صدا زدم یا ولدی

نشد جواب ندی علی به احدی

شاعر : عماد بهرامی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سک شب هشتم محرم الحرام _ زمینه_واحد -( خدایا شده شورِ محشر ) * علی اصغر رفیعی

2412
5

دانلود متن و سک شب هشتم محرم الحرام _ زمینه_واحد -( خدایا شده شورِ محشر ) بند اول

خدایا شده شورِ محشر

علی اکبرم زد به لشگر

عدو شد حراسون و مضطر

که اومد پِیَمبَر

تا گفت عَلیه حسینم منم پورِ لیلا

شد کینه هاشون عیان بغضی از نام مولا

دوره شد اکبر،شده گردوخاکی به صحرا

دیگه حمله کردند واویلا

(آه و واویلا علی جان) 3

بند دوم

دیگه آسمونم غمینه

به فرقش زدند تیغ کینه

گلم ای خدا بر زمینه

دل من حزینه

تا جسم تو من به زانو رسیدم علی جان

پاشو که عمه رسیده علی سوی میدان

باید تو رو سمت خیمه بَرَند هاشمیان

علی جان علی جان علی جان

( آه و واویلا علی جان) 3

بند سوم

شدی اکبرم اِرباً اِربا

زبعدت علی اُف به دنیا

شده هلهله بین اعدا

میخندن به بابا

پاشو بمیرم تورو غرقِ

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود متن متن و سبک نوحه حضرت علی اکبر (ع) -( ای عزیز و بود و نبود من ) * امیر عباسی

1548
-1

دانلود متن متن و سبک نوحه حضرت علی اکبر (ع) -( ای عزیز و بود و نبود من ) ای عزیز و بود و نبود من

ای دل و دلبرم علی اکبر

همهٔ حاصل و وجود من

شبه پیغمبرم علی اکبر

شبه پیغمبرم علی اکبر

******

در میان خندهٔ اهل جفا

حال و روزت قاتل بابا شد

به سرِ تو چه آمده پسرم

که تن پاکت اِرباً اِرباً شد

شبه پیغمبرم علی اکبر

******

شرر افکنده در وجود من

شعلهٔ آتشِ غمت پسرم

خیز و بنگر جمال بابا را

شده ام پیرِ ماتَمَت پسرم

شبه پیغمبرم علی اکبر

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:11
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه حضرت علی اکبر (ع) -( آروم آروم از حرم ، میری از برابرم ) * مجتبی صمدی

4950
4

دانلود متن و سبک نوحه  حضرت علی اکبر (ع) -( آروم آروم از حرم ، میری از برابرم ) آروم آروم از حرم ، میری از برابرم

دنبال تو ای علی ، میره روح پیکرم

نباشی ، کی برام اذون بخونه

بعیده ، که بی تو بابات بمونه

بالا بلند من ، پسر لیلا

رفتی و شعله ور ، شد دل بابا

شبه پیمبرم ، یاعلی اکبر

******

تو صدام زدی و شد ، گوی آتشین دلم

مثل پیکرت جدا ، ریخت روی زمین دلم

نفسام ، مثه نفسات بریده

بدنت ، توی بیابون پاشیده

دیدم جدا جدا ، شدی و مردم

با سر کنار تو ، رو زمین خوردم

شبه پیمبرم ، یاعلی اکبر

******

شد خراب روی سرم ، هفت تا آسمون علی

شد عقیق هر لبت ، گو تو لخته خون علی

پدرت ، داره می میره پسرم

چه جوری ، تو رو به حرم ببرم

زخمای جوشنت ، چشمه ی خونه

عمه رسیده و ، مو پری

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 03:13
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

دانلود متن و سبک نوحه حضرت علی اکبر(ع) -( میروی سوی میدان ) * بهمن عظیمی

5823
8

دانلود متن و سبک نوحه حضرت علی اکبر(ع) -( میروی سوی میدان ) میروی سوی میدان

در پی ات چشمم گریان

میروی و میرود از تنم جان

از نفس افتادم من، آخر

جان من قدری آهسته تر

تا نیاید عمه در میدان، بین لشگر

ای علی جان ای عصای بابا

پر شده از تو صحرا

اکبرم شد اکبرها

شد جوان رعنایم اربااربا

بعد تو بابا اف بر دنیا

گشته از خونت صحرا،دریا

قطعه قطعه پیدا کردم،من یوسفم را

ای علی جان بی تو من میمیرم

شاعر : بهمن عظیمی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 04:05
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب هشتم -( کمی ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺗﺮ ) *

2226
1

دانلود متن و سبک  زمینه شب هشتم -( کمی ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺗﺮ ) کمی ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺗﺮ

ﺑﺮﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﻡ

ﺑﺒﻴﻦ که مضطرم

ﺑﺒﻴﻦ ﭘﺮﻳﺸﻮﻧﺘﻦ

ﺗﻤﻮﻡ اﻫﻞ ﺣﺮﻡ

می ﭘﻴﭽﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ اﻧﮕﺎﺭ اﺫﻭﻧﺖ اﻛﺒﺮ

ﭘﺮ ﺣﺰﻧﻪ ﺻﺪاﺕ اﻳﻦ لحظه های آخر

ﻃﻨﻴﻦ ﻧﻔﺴﺎﺕ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﺗﺮ

الهی ﺧﺪا ﺑﺎﺷﻪ ﭘﺸﺖ و ﭘﻨﺎﻫﺖ

الهی ﻧﻴﺎﺩ صدای ﺳﻮﺯ و ﺁﻫﺖ

الهی خونی ﻧﺸﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺎﻫﺖ

بنی علی اکبر

ﭘﻴﺮ ﺷﺪﻡ ﺗﺎ اﻭﻣﺪ

ﺻﺪاﺕ اﺯ ﺗﻮ ﻣﻴﺪﻭﻥ

ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻱ ﮔﺮﻳﻮﻥ

ﻛﻨﺎﺭ ﺗﻮ اﻭﻣﺪﻡ

ﺩﻳﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻏﺮﻕ ﺧﻮﻥ

چه بلایی ﺳﺮﺕ اﻭﻣﺪﻩ اﻛﺒﺮ ﻣﻦ

ﺷﺪﻩ پهلوی ﺗﻮ مثل ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ

ﺩﺳﺖ و ﭘﺎ می زنی ﭘﻴﺶ ﭼﺸﻪ ﺗﺮ ﻣﻦ

اﻣﻴﺪﻡ ﺑﺪﻭﻥ نباشی ﻧﺎاﻣﻴﺪﻡ

ﺟﻮﻭﻧﻢ ﺑﺒﻴﻦ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﺳﭙﻴﺪﻡ

ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺯاﻧﻮ ﺗﺎ ﭘﻴﺸﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ

بنی علی اﻛﺒﺮ

اﺯ ﺗﻨﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ

ﺗﻴﺮ و ﻧﻴﺰﻩ ﺭﻭ ﺑﻴﺮﻭﻥ

کاشکی ﻣﻦ ﻣﻴﺪاﺩﻡ ﺟﻮﻥ

وقتی ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻭﺭﺩﻡ

اﺯ ﺩﻫ

  • یکشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 02:57
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام -( ماشالله به این جوون شیر میدونه ) * محمدرضا سروری

2386
2

دانلود متن و سبک نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام -( ماشالله به این جوون    شیر میدونه ) شیر میدونه
ماشالله به این جوون شیر میدونه
این گل هاشمی نشون شیر میدونه
چو ماه ناب آسمون شیر میدونه
فراتر از عصر و زمون شیر میدونه
******
ماشالله ، ضرب شمشیرش ، کرده عدو ، را زمین گیرش
برده دل از ، لشکر کوفه ، برق رخ و ، رعد تکبیرش
شیر صف کرب و بلا اکبره
شبه رخ و صورت پیغمبره
بر دل هر پیر و جوون رهبره
از همه چون صاعقه دل می بره
ماشالله به این جوون این گل هاشمی نشون
چو ماه ناب آسمون فراتر از عصر و زمون
او که به درگاه پدر خادمه
با دل خوش سوی نبرد عازمه
قوّت قلبای بنی هاشمه
نقطة آمال دل قاسمه
این گل هاشمی نشون شیر میدونه
ماشالله به این جوون شیر میدونه
******
ماشالله ، ضرب شمشیرش ، کرده عدو ، را زم

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 08:36
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 یاسین زندی

دانلود متن و سبک زمزمه حضرت علي اكبر ع -( پیش چشم من٬ نیزه میزنن ) * یاسین زندی

1819
3

دانلود متن و سبک زمزمه حضرت علي اكبر ع -( پیش چشم من٬ نیزه میزنن ) زمزمه حضرت علي اكبر ع

(بند۱)
پیش چشم من٬ نیزه میزنن
جون ِ بابا دووم بیار دست و پا نزن
غرق خوونه وای٬ همه پیکرت
میمیرم و ناله نکن چنگ نزن به من
حال ِ خراب تو گرفته از قلبم صبوری
ببرمت آخه٬ به خیمه بابا جون چجوری
جَوونِ بابا...
(بند۲)
می غلتی روو خاک چه کنم بابا؟!
زخم تازهٔ روو تنت وا شده حالا
میخواام ببووسم٬ اما بمیرم
جایی نمونده واسهٔ بوسهٔ بابا
سخته احتضارت نفس نداری خشکه لبهات
کمرم شکسته خمیده بسکه قدّ و بالات
شبه پیمبر(ص)...
(بند۳)
هر لحظه دااره٬ کم میشه تنت
آخه چیکار کردی که اینجوری کشتنت
دل کندن سخته٬ طاقت ندارم
بدجوری آخه به دل من سپردنت
از نفس افتادم٬ نبینم افتادی کنارم
شکستنت ای وای ع

  • شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد