اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس
 روح اله گائینی

حضرت عباس (ع) -( طواف کرببلا آرزومه ) * روح اله گائینی

39

حضرت عباس (ع) -( طواف کرببلا آرزومه ) حضرت عباس (ع)
طواف کرببلا آرزومه
طواف ایوون طلا آرزومه
مثل تم.م عاشقات آقا جون
طواف صحن سقا آرزومه
روز ازل به خدا ـ حک شده روی دلم
مست ولای حسین ـ مست ابوفاضلم
سیدی مولا حسین (4)
دلم اسیر نگاه حسینه
یه عمره زیر پناه حسینه
همه آرزومه باشم تکیه گاش
روزی روزگاری تموم پناش
بی گل روی حسین ـ روز و شبام سیاهه
والله زندگیمون ـ از بیخ و بُن تباهه
سیدی مولا حسین (4)
تا مشک آب اباالفضل پاره شد
انگاری حسین از کفش چاره شد
تا که صدازد اخا ادرک اخا
افتاد کنارش حسین از دست و پا
تو فضای علقمه ـ عطر و بوی یاس اومد
مادر ارباب ما ـ بالین عباس اومد
سیدی مولا حسین (4)

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 روح اله گائینی

حضرت عباس (ع) -( از علقمه آید نوا ـ ادرک اخا ادرک اخا ) * روح اله گائینی

36

حضرت عباس (ع) -( از علقمه آید نوا ـ ادرک اخا ادرک اخا ) از علقمه آید نوا ـ ادرک اخا ادرک اخا
می آیم از سوی حرم محزون و مضطر
خواندی مرا در آخرین لحظه برادر
اخا اباالفضل

هرگز نمی شد باورم ـ بینم به چشمان ترم
بسته شود از تیر کینه چشم مستت
گردد جدا از تن برادر جان دو دستت
اخا اباالفضل

پشت و پناهم می رود ـ میر سپاهم می رود
داغ تو چون داغ علی بر جان نشسته
برخیز و بنگر پشتم از داغت شکسته
اخا اباالفضل

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مصیبت جانسوز حضرت ابوالفضل در آغوش امام حسین (ع) -( پشت و پناه و دلخوشي ِ صبح و شام من ) *

9520
16

شعر مصیبت جانسوز حضرت ابوالفضل در آغوش امام حسین (ع) -( پشت و پناه و دلخوشي ِ صبح و شام من ) پشت و پناه و دلخوشي ِ صبح و شام من
زهرِ غم تو ريخته دشمن به كام من

داغ تو بند بندِ من از هم گسيخته
پاشيده ماتم تو از هم انسجام من

آن سان شكسته قامتم اي سرو قامتم
فرقي نمانده بين ركوع و قيام من

هم بي تو هتك حرمت ناموس مرتضي
هم بعد تو شكسته شود احترام من

تو مي روي و دشمن من اي دلاورم
مي گيرد از سه ساله ي من انتقام من

انگار نيزه خورده به چشمت به جاي تير
خون آمده ز چشم تو ساقي به جام من

دشمن تلاش بيهوده دارد به كشتنم
بعد از تو زندگيست برادر حرامِ من

بيرون كشم از اين قد و بالا كدام تير
آتش گرفته ام ، كه دهد التيام من

بايد كه زود خيمه رَوم ، نيست چاره اي
دشمن نگاه دوخته به سوي خيام من

اي وا

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای تیر تو راقسم به جان کمانت بیخیال مشک ) * جواد قمری

1149
1

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای تیر تو راقسم به جان کمانت بیخیال مشک ) ای تیر تو راقسم به جان کمانت بیخیال مشک
ای تیر حرفت چیه با من بزن بیخیال مشک
ای تیر کاری به کار مشک من نداشته باش
بگذار برسد آب به اصغر من بیخیال مشک
برای بردن آب به کمکت احتیاج دارم
گوش کن این بار به این سخن بیخیال مشک
اصلا باشد بیا و قدمت روی چشمهای من
اما دگر حرفی از مشک مزن بیخیال مشک
اصلا خودت بگو دلت می آید علی آب نخورد؟
حرف را عوض کن خواهشا بیخیال مشک
دست از سر لجبازیت بردار خواهش میکنم
رحم کن حیف است نزن بیخیال مشک
رباب دوست دارد علی اش را داماد کند
پس بیا و دل او را مشکن بیخیال مشک
سکینه به انتظار دم خیمه لحظه شماری میکند
پس بیا و کمک کن برای رفتن بیخیال مشک
وقت تنگ است لعنتی وقتم مگی

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت عباس (ع) -( ازتشنه کامی دراین دشت درجسم طفلان جانی نمانده ) * روح اله گائینی

21

حضرت عباس (ع) -( ازتشنه کامی دراین دشت درجسم طفلان جانی نمانده ) ازتشنه کامی دراین دشت درجسم طفلان جانی نمانده
سقای طفلانم اما در مشک آبم آبی نمانده
سقای طفلانم حسینم یا رب
نگر خروش و شور و شینم؛ یا رب
حسین من حسین مظلوم مولا

جان می رود از تن من با رفتن آب از زخم مشکم
ریزد به خاک بیابان همراه خونم باران مشکم
شد تیرُ باران مشک آبم؛ یارب
شرمنده ی طفل ربابم؛ یارب
حسین من حسین مظلوم مولا

افتادم از صدر زین و تیر عدو بر چشمم نشسته
مولا بیا کن تماشا که فرق من از کینه شکسته
در موج خون شنو نوایم؛ مولا
ادرک اخا ادرک اخایم؛ مولا
حسین من حسین مظلوم مولا

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت عباس (ع) -( ناله العطش می رسد از حرم ) * روح اله گائینی

170

حضرت عباس (ع) -( ناله العطش می رسد از حرم ) ناله العطش می رسد از حرم
می چکد اشک غم از دو چشم ترم
من که سقای این طفلانم
آمده زین غم بر لب جانم
یا ابوفاضل یا اباالفضل

قطره قطره ز مشک می رود هستی ام
می کند گریه بر داغ بی دستی ام
دامن ساحل گشته گلگون
می چکد از چشم ساقی خون
یا ابوفاضل یا اباالفضل

می کشم از جگر ناله ادرک اخا
شد ز شمشیر کین دستم از تن جدا
ای برادر تا زنده هستم
از سکینه شرمنده هستم
یا ابوفاضل یا اباالفضل

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:22
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه شور برای حضرت عباس (ع) -( شبای بی تابی می آید ) * روح اله گائینی

32

نوحه شور برای حضرت عباس (ع) -( شبای بی تابی می آید ) شبای بی تابی می آید
نوای بی آبی می آید
نوای العطش رسداز خیمه ها
زند شرار تشنگی سینه ها
شرر به جان ساقی کرب وبلا واویلا
واویلتا4 واویلا
امید طفلان بیتابم
اگرچه بین موج آبم
جان میدهم تشنه میان موج آب
دریا شده پیش دو چشمانم سراب
شرمنده زروی فرزند رباب واویلا
واویلتا 4 واویلا

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

زمینه سینه زنی برای حضرت اباالفضل (ع) -( سقای تشنه ی حرم راهی میدان شد ) * روح اله گائینی

153

زمینه سینه زنی برای حضرت اباالفضل (ع) -( سقای تشنه ی حرم راهی میدان شد ) سقای تشنه ی حرم راهی میدان شد
پا درمیدان نهاد و باز دوباره طوفان شد
درخیمه کودکان همه نگاهشان به مشک او
با یاد کام خشکشان روان ز دیده اشک او
(اباالفضل3)

پر کرده مشک آب خود قصد حرم دارد
پرچمدار سپاه عشق به کف علم دارد
باران تیر ونیزه ها به سوی او روان شده
درخیمه کار خواهرش گریه ی بی امان شده
(اباالفضل3)

دست و چشمم فدای این مشک پر از آبم
باید آخر رسانمش به دست اربابم
وقتی دست قلندر سپاه حق بریده شد
از خیمه جای العطش عمو بیا شنیده شد
(اباالفضل3)

شاعر : روح اله گائینی

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( نام تو هست ذکر لبهای رقیه وقت خواب ) * جواد قمری

1127
3

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( نام تو هست ذکر لبهای رقیه وقت خواب ) نام تو هست ذکر لبهای رقیه وقت خواب
مشک تو بوده تمام آرزوهای رباب
ای برادر می کنند بعد تو غارت خیمه ها را
دخترم را می زنند و می برند گوشواره ها را
داغ تو ای تکیه گاهم سوی چشمانم گرفته
خنده های دشمنانم قوت جانم گرفته
می رود جان از تن من با نفس های آخر تو
کمرم خم شده برادر با نگاه پیکر تو
قصه ی تیرو مشک و آبت برده از دل تاب و توان
ناله های اردک اخایت کرده زینب را نگران
در کنار قتلگاهت آمده پهلو شکسته
بهر دلداری کنارت فاطمه مادرم نشسته

شاعر : جواد قمری

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت عباس (ع) -( دل من اسیر، نگاه حسینه ) * روح اله گائینی

48

حضرت عباس (ع) -( دل من اسیر، نگاه حسینه ) دل من اسیر، نگاه حسینه
یه عمره به زیر، پناه حسینه
همه آرزوم بود ـ باشم تکیه گاهش
که باشم تموم پناهش
یا ابوفاضل

علم دست من بود، علمدار لشگر
همه تکیه گاه و، امید برادر
علمدار خوبی ـ برایت نبودم
ببخشم به روی کبودم
یا ابوفاضل

مبر سوی خیمه، به سوی رقیه
خجالت می کشم من، ز روی رقیه
لب خشک اصغر ـ هنوز چون کویره
بمیرم که تشنه ی شیره
یا ابوفاضل

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

بحر طویل حضرت عباس علیه السلام -( چرا در همه عالم، ز نسل علی و حضرت خاتم ) * روح اله گائینی

25

بحر طویل حضرت عباس علیه السلام -(  چرا در همه عالم، ز نسل علی و حضرت خاتم ) چرا در همه عالم، ز نسل علی و حضرت خاتم
اباالفضل یکی بود و یکی هست
چرا در کرم و فضل ، که بسیار بود در همه تاریخ
مسلمان و یهودی و مسیحی
اباالفضل یکی بود و یکی هست
همه عالم و آدم شده مست اباالفضل
و پابست اباالفضل
علی بوسه زده دست اباالفضل
ولی کرب و بلا دست اباالفضل دا شد
دلش غرق نوا شد
توی علقمه ذکر لب او ادرک اخا شد
حسین آمده میدان
پریشان پریشان
به یک سو به خدا مشک دریده
به یک سوی دگر دست بریده
عجب لحظه ی تلخی
حسین آمده بالین برادر
شده صحنه ی محشر
چه خاکی شده بر سر
تو ای دلبر و دلدار، علمدار، سپهدار، وفادار
چرا در بدنت دست نداری
چرا کاشف کربم، تو بی صبر و قراری
بگوید به حسین بن علی ساقی تشنه
هما

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

بحر طویل حضرت ابوالفضل -( نفس از پردۀ احساس زنم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

31

بحر طویل حضرت ابوالفضل -( نفس از پردۀ احساس زنم ) نفس از پردۀ احساس زنم
بر دهن از باغ ادب، عطر گل یاس زنم
تا که دم از منقبت حضرت عباس زنم؛
ساقی صهبای ولا، تشنه‌لب جام بلا،
یکّه امیر سپه کرب‌و‌بلا،
حیدر حیدر، قمر هاشمیان باب امامت
یل افراشته قامت،
قد و بالاش قیامت،
صلوات پسر فاطمه بر ماه جمالش،
به جلالش، به کمالش، به خصالش،
همه دلباختۀ عهد الستش،
اسدالله، یدالله، زده بوسه به دستش،
شده تقدیم حسین‌بن‌علی،
یوسف زهرا همه هستش،
همه جان‌ها به فدایش، همه محتاج عطایش،
چه بیارم به ثنایش؟
نتوان گفت به جز شیرخدا،
منقبت آن پسر شیرخدا را.
پسر فاطمه‌ام، ام‌بنین
کز شب میلاد، پدر بوسه به دستش زد و
مادر به تولای حسین‌بن‌علی پرورشش داد و
سپس دور سر یوسف زهراش ب

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

مجلس دوازدهم شهادت حضرت اباالفضل (ع) *

213

مجلس دوازدهم شهادت حضرت اباالفضل (ع) مجلس دوازدهم
شهادت حضرت اباالفضل (ع)
مرا امام انس و جان گفته اند
مهدی صاحب الزمان گفته اند
وارث خون شهدائ، مهدی ام
منتقم خون خدا مهدی ام
خون خدا جد نکوی من است
حضرت عباس عموی من است
عموی من ماه بنی هاشم است
عموی من کرامت دائم است
عموی من حسین را یار بود
خادم و سقا و علمدار بود
عموی من تاکه به تن داشت دست
چشم ز یاری امامش نبست
عموی من صورت نورانی اش
شسته شده ز خون پیشانی-اش
دو چشم او دو چشمه ی اشک بود
تمام ثروتش همان مشک بود
حیف که بند دلش از هم گسیخت
تمام آرزویش به بر خاک ریخت
حیف که چشمش هدف تیر شد
دو دست او جدا ز شمشیر شد
« حاج غلامرضا سازگار»
«اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر حضرت عباس (ع) -( شاه برروی تو لبخند زده ) * اسماعیل شبرنگ

8

شعر حضرت عباس (ع) -( شاه برروی تو لبخند زده ) حضرت عباس (ع) :
امید حرم
شاه برروی تو لبخند زده
دل ما را به تو پیوند زده
شهد شیرین تبسّم هایت
چون عسل کنایه بر قند زده
گرد و خاک قدم تو عباس(ع)
طعنه بر کوه دماوند زده
باحضور تو بهاری گشته
دل پژمرده ی اسفندزده
چینی نازک غم های مرا
دست بی دست حرم بند زده
کاشف الکرب عزیز زهرا (س)
تشنه ی مشک تو هستم آقا
از تو من حال دعا می خواهم
یک دل مست و رها می خواهم
آمدم تا که بگویم ساقی
تشنه ام مشک تو را می خواهم
از گدایان قدیمی توأم
سائلم ... آب و غذا می خواهم
ای طبیب دل درمانده ی من
نسخه ای بهر شفا می خواهم
ماه بین الحرمین ... در بین ِ
جمع زوّار تو جا می خواهم
از تو امشب به هوای دیدار
حرم کرببلا می خواهم
سی

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:24
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر عاشورایی حضرت عباس(ع) -( دست او صدها گره وا می کند ) * اسماعیل شبرنگ

5

شعر عاشورایی حضرت عباس(ع) -( دست او صدها گره وا می کند ) گره گشا
دست او صدها گره وا می کند
چشم او کار مسیحا می کند
ذکر زیبای یل امّ البنین(س)
در میان سینه غوغا می کند
گر بخواهد با نگاهی از کرم
قطره را هم قدّ دریا می کند
هر کسی را دیدم از باب المراد
کربلایش را تمنّا می کند
در میان روضه ی سقّای آب
دل دوباره یاد زهرا (س) می کند
باز با ذکر ابوفاضل مدد
مجلس مرثیه برپا می کند
دست تو شد دست گیر ماهمه
یاابالفضل (ع) ای عزیز فاطمه (س)

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:49
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر عاشورایی حضرت عباس (ع) -( در بین روضه ی تو دلم مست ومبتلاست ) * اسماعیل شبرنگ

6

شعر عاشورایی حضرت عباس (ع) -( در بین روضه ی تو دلم مست ومبتلاست ) سایه نشین پرچم
در بین روضه ی تو دلم مست ومبتلاست
در اعتکاف محفل اشک و دم و نواست
گاهی میان هیأتم و گاه کربلا
ماندم دل شکسته ی من ساکن کجاست ؟؟!
عطر حریم حضرت عباس (ع) می رسد
آری ... دوباره نوبت آغاز ماجراست
روی سرم بدون شک آثار رحمت ِ ...
گرد و غبار پرچم سقای کربلاست
خاکی که روی پرچم گنبد نشسته است
گردی از آن دوای دل دردمند ماست
دستم به دامن تو علمدار خیمه ها
چشم امید من به بزرگواری شماست
لطفی کن و مرا حرم کربلا ببر
این دوباره معتکف گنبد طلاست
وقتی اسیر عطر گل یاس می شوم
سایه نشین پرچم عباس(ع) می شوم

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه حضرت عباس (ع) -( وای ـ باداغی که خیلی وسیعه ) * اسماعیل شبرنگ

10

زمزمه حضرت عباس (ع) -( وای ـ باداغی که خیلی وسیعه ) حضرت عباس (ع) :
وای ـ باداغی که خیلی وسیعه
راهی شدی سمت شریعه
سقای دریا
وای ـ دعای من توشه ی راهت
باشه خدا پشت و پناهت
امید دل ها
مسیر خاک لاله پوش گرفتی
تا علقمه عزم خروش گرفتی
گفتن همه فصل عطش تموم شد
وقتی که مشکتو به دوش گرفتی
وای ـ تا بغض محزون صداتو
تاناله ی ادرک اخاتو
شنیدم عباس
با ـ این قد و قامت خمیده م
دیدم که پیش تو رسیدم
باشور و احساس
کاشف کربم بی تو دیگه تنهام
می دونی که اسیر موج غم هام
پاشو بریم رقیه دم گرفته
آب نمی خوام ... فقط عمومو می خوام
آه ـ قطعه به قطعه پیکر تو
این دوتا دست پرپرتو
نقش زمینه
وای ـ آتیش غصه پاگرفته
کنار تو عزاگرفته
ماه مدینه
بعد تو خیمه میشه غارت ای وای
تازه

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( دریا به موج زلف کمندش اسیر بود ) * مصطفی متولی

2361
4

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( دریا به موج زلف کمندش اسیر بود ) دریا به موج زلف کمندش اسیر بود
آب شریعه تشنه ی کام امیر بود
مشکی به عمق دید حرم روی دوش داشت
حتّی فرات پیش نگاهش حقیر بود
یک آبگیر غلغله از روبهان پست
پیش یلی که اصل و تبارش ز شیر بود
با آرزوی خنده ی اصغر به آب زد
ساقی نبود منجی طفل صغیر بود
دریا عقب کشید و تلاطم فرو نشست
مثل همیشه هیبت او بی نظیر بود
نوحانه پا به عرصه ی طوفان خون نهاد
موسای نیل علقمه خود موج گیر بود
مردانه دست بیعت سرخی به مشک داد
او از نژاد برکه ی سبز غدیر بود
همراه آب جان به کف مشک می سپرد
با آب مشک، چشم و دلش هم مسیر بود
باید به داد تشنه ی ششماهه می رسید
فرصت نمانده بود و زمان دیرِ دیر بود
مرد رشید علقمه با عزم راسخش
می تا

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حمید رمی

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت ) * حمید رمی

2246
3

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت ) ( بعد از تو آب، معنی دریاشدن نداشت)
گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت
بی بوی رویت ای مهِ یكتای هاشمی
( شب مانده بود و جرأتِ فرداشدن نداشت)
هر كس كه آب داد به دستان تشنگان
بی إذن تو اجازه ی سقّا شدن نداشت
در بینِ نوكرانِ به اربابمان كسی
غیر از شما لیاقت آقا شدن نداشت
با بودنَت میانِ سپاهِ حسینیان
اربابِ ما تفكّر تنها شدن نداشت
جانبازی و رشادت و عشقت اگر نبود
امُّ البنین ، تصوّر زهرا شدن نداشت
از علقمه رسیدی و مشكت پُرآب بود
كارَت كه كاش ختمِ به اینجا شدن نداشت
از پشتِ سر به سوی تو تیری روانه شد
زیرا كه با تو قدرتِ همپا شدن نداشت
تیری دگر زِ چلّه گذشت و به مشك خورد
مشكل گشا ! دگر گِرهَت واشدن ندا

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک شور شهادت حضرت عباس(ع) -( ساقی ام من که مشکم بیش از جونم عزیزه ) *

11958
15

دانلود سبک شور شهادت حضرت عباس(ع) -( ساقی ام من که مشکم بیش از جونم عزیزه ) ساقی ام من که مشکم بیش از جونم عزیزه/لبام آب ستیزه/سینم غصه خیزه/تا حرف مردو قولشه/از این مشک پاره/جای آب هماره/آبروم می ریزه/الهی هیچ پهلوونی /دستش نشه کوتاه/میون هلهله و کف /نکشه از دل آه/ای آب وحشیای این /صحرا ازت خوردن/حالا به من رسید شدی/ رفیق نیمه راه/ندیدی بردنت رو/ من آرزو دارم/نگفتی پیش زینب/ من آبرو دارم/خجلت از او دارم/خجلت از اودارم... واویلا واویلا.
منی كه آسمون بودم/ برخاكم كشیدند/برجسمم دویدند/ گریستم خندیدند/قامتم سرو و دستانم/ شاخ حاصلم مشك/ولی حیف حاصلم/رو با شاخه چیدند/آقا منو خیمه نبر/حاجت من همینه/جلوی خیمه ایستاده/با صد امید سكینه/برو نذار بیشتر از این/به اشك تو بخندند/تا

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

متن روضه حضرت عباس(ع) -( ذکرت ای عباس مستم می کند ) * محمود ژولیده

2955
8

متن روضه حضرت عباس(ع) -( ذکرت ای عباس مستم می کند ) ذکرت ای عباس مستم می کند
مست چون جام الستم می کند
گرچه اهل عقل تکفیرم کنند
عشق ، تاسوعا پرستم می کند
درس تاسوعا مواسات و ادب
پس ادب در هر نشستم می کند
درس عباس است درس بندگی
طاعتت یکتا پرستم می کند
روح اقدام بصیرت ساز تو
آگه از بالا و پستم می کند
شیوۀ خوب علم بگرفتنت
کار را تعلیم دستم می کند
بازهم میگویم ای مولای من
نام زیبای تو مستم می کند
ساقیا جان امیر المومنین
اکفیانی ای یل ام البنین
ای حریمت قبلۀ اهل وفا
صاحب آن بارگاه با صفا
گوشه ای از آن حرم جایم بده
تا بمانم در شبستان وفا
دست ما را هم بدستانت بگیر
دور از تو ، می شویم اهل جفا
زانچه از سلطان به سائل می رسد
محرمم کن در عیان یا در خفا
پا ن

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

متن روضه حضرت عباس(ع) -( برخیز و یک جواب بده این سلام را ) * محمود ژولیده

3113
3

متن روضه حضرت عباس(ع) -( برخیز و یک جواب بده این سلام را ) برخیز و یک جواب بده این سلام را
بینم خموش پشت و پناه امام را
بیتوته زیر سایۀ این قامتِ بلند
حل کرده بود مشکلِ اهلِ خیام را
بر چشمِ تیر خوردۀ تو گریه می کنم
بعد از تو بر شکسته کَمَر تکیه می کنم
ای تکیه گاه اهل حرم عزتم شکست
بی تو عزیزِ مادرِ من حرمتم شکست
تا این زمان تو خَم شدنم را ندیده ای
تا قامتت شکست ببین قامتم شکست
تنها گذاشتی تو مرا ، باورم که نیست
گیرم که صبر پیشه کنم ، یاورم که نیست
فرقت درست چون سر حیدر شکافته
پهلوی تو شبیه به مادر شکافته
آئینۀ تمام نمای محبتی
پیشانی تو چون علی اکبر شکافته
از بس که تیر بر بدنت دسته دسته ریخت
یک تیر هم به چشم تو حتی نبسته ریخت
دریا دلم ! چقدر خرامیده می

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر نوحه زمینه حضرت عباس(ع) -( ای زادۀ ام البنین یابن امیر المومنین ) * محمود ژولیده

8801
20

شعر نوحه زمینه حضرت عباس(ع) -( ای زادۀ ام البنین        یابن امیر المومنین ) واویلا واویلا
یا عباس یا عباس
ای زادۀ ام البنین یابن امیر المومنین
ای مقتدای عالمین یا کاشف الکرب الحسین
ای قهرمان علقمه صاحب لوای فاطمه
شاگرد صفین حسین سبط النبی المؤتمن
******
سرمایۀ ادب تویی عشق دل زینب تویی
باب الحوائج حرم ابوالفضائل وَالکرم
ای عبد صالح خدا صبر جمیلت را فدا
ما را مِیِ باقی تویی یا ایها الساقی تویی
******
تو مظهر اطاعتی حقیقت شجاعتی
روح وفا روح ادب عشق عجم ماه عرب
صلابت ایمان تویی بصیرت دوران تویی
سقای دشت نینوا شیر نَرِ کرب و بلا
******
ای گیسویت دل را کَمَند همیشه رایتت بلند
ماه بنی هاشم تویی یار ابالقاسم تویی
ای سفرۀ حق را نمک یا لیتنا کنّا معک
در خون طپیده ای چرا اَبرو

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه ی حضرت ابوالفضل عباس(ع) -( زلف خوش بوی تو بر هم چقَدَر پیچیده ) * علیرضا عنصری

3243
6

شعر مرثیه ی حضرت ابوالفضل عباس(ع) -( زلف خوش بوی تو بر هم چقَدَر پیچیده ) زلف خوش بوی تو بر هم چقَدَر پیچیده
چشم و ابروی تو بر هم به نظر پیچیده
"بر سرت شانه زدی یا که عمودت زده اند"
سر تو پهن شده شانه به سر پیچیده
نفست پیچیده ، برگ و برت پیچیده
نکند از بدنت عضو دِگر پیچیده ؟
دست تو قطع شده باز به دور علم است
خیره خیره به یدت چشم قمر پیچیده
از سرت تا کف پایت تمامت تیر است
یکی از این همه اش تا تهِ پر پیچیده
چقَدَر دور و برت بوی گل یاس دهد
نکند بازوی تو به میخ در پیچیده ؟
بچه ها فکر کنم کار عمو یکسره شد
بین طفلان من این گونه خبر پیچیده
تو که پاشیده شدی وضع حرم معلوم است
کار و بار دل زینب ز سفر پیچیده

شاعر : علیرضا عنصری

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمینه حضرت عباس (ع) -( غم بچه ها توی چشاته ) * اسماعیل شبرنگ

8

زمینه حضرت عباس (ع) -( غم بچه ها توی چشاته ) حضرت عباس (ع) :
غم بچه ها توی چشاته
رباب بین خیمه چشم به راته
داداش دست مرتضی به همرات
برو چشم به راه تو فراته
یاعلی گفتی و رفتی / ای علمدارم
نگرانم واسه حال و/ روز تو یارم
بدون تو غرق درد و / داغ بسیارم
( حسین – وای )
شدم پای رفتن تو بی تاب
ولی جلوه ی جمال مهتاب
دلم روشنه که برمی گردی
روی دوشته یه مشک پرآب
ناله ی ادرک اخاتو/ تاشنیدم من
میون علقمه کنارت / تارسیدم من
از تموم آرزوهام/ دل بریدم من
( حسین – وای )
زمین خوردی ای برادر من
تنت پاشیده صنوبر من
داره از کنار مقتل تو
میاد عطر یاس مادر من
پاره شد فرق سرت با / عمود آهن
پاشو باهم بریم خیمه/ دلمونشکن
بی تو دنیا نمی ارزه/ قد یک ارزن
( حسین – و

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:36
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

واحد دوم / امید آخر حرم -( پاشو ای امید آخرم ) * اسماعیل شبرنگ

10

واحد دوم / امید آخر حرم -( پاشو ای امید آخرم ) واحد دوم / امید آخر حرم ...
پاشو ای امید آخرم
پاشو نازنین برادرم
پاشو که رسیده مادرم / ابالفضل
پر و بال خیمه بسته شد
دیگه داداش تو خسته شد
ببین کمرم شکسته شد / ابالفضل
پاشو تاببینی عباس / به حال و روزم می خندن
دشمنام بعد تو دیگه / دست زینب و می بندن
وای / بال و پر من
وای / سرلشکر من
وای / آب آور من
( وای / جانم ابالفضل )
ببین توحرم ولوله رو
ببین آتیش سلسله رو
ببین کمون حرمله رو / ابالفضل
آخه بی تو من کجا برم؟!
اگر که نیای بریم حرم
باید چی بگم به دخترم / ابالفضل
چه جوری بگم که دست / عمو از تنش جدا شد
یا چه طور بگم سه شعبه / میون چشم تو جاشد
وای / دست قلم کو؟
وای / ماه حرم کو؟؟
وای / مشک و علم ک

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

واحد هفتم / حرم می خوام -( دل اسیره و بی تاب ـ حال زارمو دریاب ) * اسماعیل شبرنگ

8

واحد هفتم / حرم می خوام -( دل اسیره و بی تاب ـ حال زارمو دریاب ) واحد هفتم / حرم می خوام ...
دل اسیره و بی تاب ـ حال زارمو دریاب
عمریه که من از تو ـ کربلا می خوام ارباب
آب و گل من با عشقت عجینه
اسم قشنگت رو لبهام می شینه
صحن و سرای تو سالار زینب
جنت سرای خدا رو زمینه
" شاه با کرم از تو من می خوام حرم "
******
زندونه برام دنیا ـ تو دلم شده غوغا
عکس کربلای تو ـ قاتلم شده آقا
لحظه به لحظه دلم مبتلاته
یک عمره آواره ی روضه هاته
پشتم به لطف و عطای تو گرمه
خواب و خوراکم فقط کربلاته
سایه ی سرم از تو من می خوام حرم
" شاه با کرم از تو من می خوام حرم "
******
غرق شور و احساسم ـ عاشق گل یاسم
می دونن همه عالم ـ من غلام عباسم
ایشالّا بادسته ی فاطمیون
دلخسته با حال و روز

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شور دهم / ضریح اجابت -( چشام ، پای روضه ی کربلای تو ، می باره ) * اسماعیل شبرنگ

13

شور دهم / ضریح اجابت  -( چشام ، پای روضه ی کربلای تو ، می باره ) شور دهم / ضریح اجابت ...
چشام ، پای روضه ی کربلای تو ، می باره
دلم ، آرزویی به جز حرم تو ، نداره
حسین (3) / پشت و پناه دل مایی
دلم دوباره شد هوایی
وقتی میام تو هیأت
می شم آقا کربلایی
ذکر حسین // همیشه به روی لبمه
زیارت کرببلا // رویای روز و شبمه
می خوام ، که ضریح تو رو تو بغلم ، بگیرم
بیام ، کربلا و پایین پای تو ، بمیرم
خدا می دونه که ، دوباره دل به شور و شینه
اسیر بین الحرمینه
ماه حرم ابالفضل
صاحب حرم حسینه
ذکر جنون // همیشه و هرجا یا حسین
افضل الاذکار منه // روحی لک الفدا حسین
****
تورو ، جون اخلاص و معرفت این ، نوکرات
همین ، امسب اسممو ردّ کن آقا تو ، زائرات
بدون تو نفس / زدن برای من محاله

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

دو بیتی حضرت عباس(ع) -( اباالفضل تکیه گاه و ملجام باش ) *

2825
4

دو بیتی حضرت عباس(ع) -( اباالفضل تکیه گاه و ملجام باش ) اباالفضل تکیه گاه و ملجام باش
همیشه کاشف الکرب از رخم باش
ببین تشنه لبانند اهل خیمه
بیا سقا بیا آب آورم باش

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه حضرت عباس(ع) -( خورشید علقمه ای – زائر فاطمه ای ) * امیر عباسی

3870
3

شعر نوحه حضرت عباس(ع) -( خورشید علقمه ای – زائر فاطمه ای ) خورشید علقمه ای – زائر فاطمه ای
ساقی جام دین هستی – گل ام البنین هستی
سیدی یا ابوفاضل...
شدی ای بی قرینه – شرمنده از سکینه
گل آبرویت پژمرد – تیر کینه بر مشکت خورد
سیدی یا ابوفاضل...
خون بر چشمت نشسته – پشت حسین شکسته
او ز داغ تو بر آشفت – اِنکََسَرَ ظَهری می گفت
سیدی یا ابوفاضل...

شاعر : حاج امیر عباسی

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد