اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ساقی تشنه لبان رو سوی دریا می کرد ) * محسن حافظی

5497
2

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ساقی تشنه لبان رو سوی دریا می کرد ) ساقی تشنه لبان رو سوی دریا می کرد
ساغر وصل ز معشوق تمنّا می کرد
شد دل شط فرات از عطش او بی تابی
چون تماشا لب خشکیدة سقّا می کرد
کفی از آب چو آورد به نزدیک دهان
عکس شش ماهه در آن آب می دید
آب ریخت روی آب و نخورد آب ولی
شرمگین پیش لبش آب روان را می کرد
مشگ آبی به سوی خیمه چو می برد ز مهر

یاد تشنگی عترت طاها می کرد
ماه چون خفت به خون دیده خورشید گریست
آسمان از غم او غلغله بر پا می کرد
با دو بازوی قلم گشته اش از تیغ ستم
لوح ایثار و وفا و شرف امضا می کرد
گشت در دشت شقایق گل سرخی پرپر
که فغان بلبل شوریده دل آنجا می کرد
دید چون پیکر صد چاک ابوالفضل حسین
یاد از سوز دل زینب کبری می کرد
بهر سقا که شده

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( چشم من اشک پر و مشگ ِ من از آب تهی است ) * سید شهاب موسوی

2556
2

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( چشم من اشک پر و مشگ ِ من از آب تهی است ) چشم من اشک پر و مشگ ِ من از آب تهی است
جگرم غرق به خون و تنم از تاب تهی است
گفتم از اشک کنم آتش دل را خاموش
پر ز خوناب بود چشم من از آب تهی است
به روی اسب قیامم به روی خاک سجود
این نماز ره عشق است ز آداب تهی است
جان من می برد آبی که این مشگ چکد
کشتی ام غرقه در آبی که ز گرداب تهی است
دست و مشگ و علمی لازمه هر سقاست
دست عباس تو از این همه اسباب تهی است
مشگ هم اشک به بی دستی من می ریزد
بی سبب نیست اگر مشگ من از آب تهی است
شعر آن است شهابا که ز دل برخیزد
گیرم از قافله و صنعت و القاب تهی است

شاعر : سید شهاب موسوی

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( شیعه یعنی امتزاج نار و نور ) *

3146
4

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( شیعه یعنی امتزاج نار و نور ) شیعه یعنی امتزاج نار و نور
شیعه یعنی رأس خونین در تنور
شیعه یعنی هفت وادی اضطراب
شیعه یعنی تشنگی در شطّ آب
آب گفتم سینه ها بی تاب شد
خیمه ها از آه آتش آب شد
آب گفتم تشنگی بی داد کرد
کودکم بی تاب شد فریاد کرد
بر زبانش شعلة آه عطش
شد ز تیر کین گلویش آبکش
آفتاب از روی زین افتاده است
مشک آبش برزمین افتاده است
کیست این ساقی که بی دست آمد است
از سوی تیغ سرمست آمد است
کیست این ساقی که در خون پا نهاد
تیر ها را دید پیشانی گشاد
کیست این ساقی که بر خود پا گذاشت
آب را در حسرت لب ها گذاشت
مشک من لبریز آب و آبروست
چشم من با خیمه ها در گفت و گو ست
ای خدا این مشک را از من مگیر
گر گرفتی اشک را از من مگیر
شیعه

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای تو گنجینه سخا عباس ) *

2392

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای تو گنجینه سخا عباس ) ای تو گنجینه سخا عباس
وی تو سر چشمة حیا عباس
اسد بیشه فضیلت و علم
در شجاعت چو مرتضی عباس
چشم گردون نخواهد دید
چون تو سردار با وفا عباس
جنگ صفین به گاه کودکیت
مردیت گشت بر ملا عباس
عقل مات است در جوانمردیت
که چه کردی تو بارها عباس
بر تو بادا ، سلام تا به قیامت
از همه خلق ما سوا عباس
ای همه درد ها دوا از تو
وی درت قبله دعا عباس
بنده صالح خداوندی
زان شرف داده ات خدا عباس
چون مطیع رسول و باب شدی
یافتی عزت و بقا عباس
به امام زمان خود بردی
تو وفا را به انتها عباس
تا نگیرم شفای درد از تو
نکنم دامنت رها عباس
من نگویم که شیعیان یکسر
بر تو دارند التجا عباس
ای که خواهی علاج هر مشکل
رخ متاب از در ابو فاضل

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( امیر عشق را فرمانبرم من ) * محسن حافظی

1815
0

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( امیر عشق را فرمانبرم من ) امیر عشق را فرمانبرم من
اگر فرمانده و سرلکشرم من
امام و رهبرم فرزند زهراست
مطیع آن مطاع و رهبرم من
فروغ دیده ، ام البنینم
امیرالمؤمنین را مظهرم من
سلحشور و فداکار و مجاهد
دلیر و بارز و نام آورم من
نهادم پایه به میدان شهادت
به فرق لشکر حق افسرم من
برای لشکر جان بر کف عشق
در این پیکار محکم سنگرم من
علمدار رشید کربلایم
در این میدان امیر لشکرم من
برای تشنگان خیمه عشق
به رتبه ساقی و آب آوردم من
بود لعل لبم خشکیده اما
به یاد لعل خشک اصغرم من
علی زد بوسه در روز ولادت
به دستم ز آن که حق را مظهرم من
به بالینم بیا اکنون برادر
که در پای تو جان بسپرم من
جدا از دسته گلهای ولایت
گلی در برکه ی خون پرپرم من
ک

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای که دین مصطفی احیا شد از نیروی تو ) *

1639

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای که دین مصطفی احیا شد از نیروی تو ) ای که دین مصطفی احیا شد از نیروی تو
مرحبا صد مرحبا بر قدرت بازوی تو
منصب سقّائیت را خوش به جا آورده ای
نخل دین سیر آب شد از خون چون گلبوی تو
یاورم گشتی چنان بابم که شد یار رسول
آفرین بر عزّت و بر همّت و ب خوی تو
انقلاب سرخ من در راه آزادی دین
رونق دیگر گرفت از قدرت و نیروی تو
ای که شد بر پا قیامت از قیام قامتت
از چه رو شد غرق در خون قامت دلجوی تو
تا جدا شد دست و بر فرقت عمود آمد فرود
شد پریشان حال من از خرمن گیسوی تو
ای مه رخشان آل هاشم از داغت کنون
گشته سر و قامتم همچون خم ابروی تو
خشک لب افتاده ای اندر کنار علقمه
تشنه لب اطفال من در انتظار روی تو
یا ابوالفضلی که درگاهت بود باب المرام
آرزو دا

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( این کیست کربلا را ، چون کوه طور کرده ) *

5144
13

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( این کیست کربلا را ، چون کوه طور کرده ) این کیست کربلا را ، چون کوه طور کرده
زهرا مگر از این دشت ، یا رب عبور کرده
بر روی ماه عباس ، این جلوة حسین است
آری قمر ز خورشید ، خود کسب نور کرده
آراست چون که قامت ، شد کربلا قیامت
برپا هزار محشر ،تا نفخ صور کرده
آسایش برادر چون بوده آرزویش
آمال دشمنان را ، یکسر به گور کرده
برگرد خیمه عباس ، تا صبح می دهد پاس
این ماه کربلا را ، دریای نور کرده
از اوج فکر انسان ، بنهاده پا فراتر
در خلوت حسینی درک حضور کرده
جز خدمت برادر ، نبوده رأی عباس
هر گه که در ضمیرش ، فکری خطور کرده
تا زنده عباس ، غارت نبود ممکن
فقدان او عدو را ، این حد جسور کرده
دشمن پس از ابوالفضل در فکر غارت افتاد
یارب چه با شهیدان ، سم

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای که دین مصطفی احیا شد از نیروی تو ) *

1692

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای که دین مصطفی احیا شد از نیروی تو ) ای که دین مصطفی احیا شد از نیروی تو
مرحبا صد مرحبا بر قدرت بازوی تو
منصب سقّائیت را خوش به جا آورده ای
نخل دین سیر آب شد از خون چون گلبوی تو
یاورم گشتی چنان بابم که شد یار رسول
آفرین بر عزّت و بر همّت و ب خوی تو
انقلاب سرخ من در راه آزادی دین
رونق دیگر گرفت از قدرت و نیروی تو
ای که شد بر پا قیامت از قیام قامتت
از چه رو شد غرق در خون قامت دلجوی تو
تا جدا شد دست و بر فرقت عمود آمد فرود
شد پریشان حال من از خرمن گیسوی تو
ای مه رخشان آل هاشم از داغت کنون
گشته سر و قامتم همچون خم ابروی تو
خشک لب افتاده ای اندر کنار علقمه
تشنه لب اطفال من در انتظار روی تو
یا ابوالفضلی که درگاهت بود باب المرام
آرزو دا

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه حضرت ابولفضل (ع) -( خالی گرفته روی شونه عباس ) * اسماعیل شبرنگ

19

زمزمه حضرت ابولفضل (ع) -( خالی گرفته روی شونه عباس ) مشکِ
خالی گرفته روی شونه عباس
سوی شریعه شد روونه عباس
توی دلش داره بهونه عباس
تاکه
آب بیاره برای اهل خیمه
مشک آقا دوای اهل خیمه
پشت سرش دعای اهل خیمه
به زیر لب داره می خونه
دلم دیگه آروم نداره
خداکنه تا آب میارم
دووم بیاره شیرخواره
( سقای کربلا ابالفضل )
سقا
دلش شکسته و طاقت نداره
وقتی قدم تو علقمه می ذاره
آروم نمیشه تا که آب بیاره
اما
آخرش کاری شد چشم حسودا
افتاده ساقی دریا رو خاکا
سه شعبه و چشای تر سقا
تموم علقمه می سوزه
از سوز هُرم اشک سقا
قطره به قطره آبروشه
که می ریزه از مشک سقا
( سقای کربلا ابالفضل )
انگار
شمیم فاطمه پیچیده اینجا
با قد و قامتی خمیده اینجا
مادر کربلا رسیده اینجا
زهرا
اومد

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای که خورشید زند بوسه به خاک زادب ) *دکتر قاسم رسا

2188
1

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای که خورشید زند بوسه به خاک زادب ) ای که خورشید زند بوسه به خاک ز ادب

ز فروغ تو کندجلوه گری ماه به شب

توئی آن گل که ز پیدایش گلزار وجود

بلبلان یکسره خوانند بنام تو خطیب

نیست در آینه ذات تو جز نور خدا

نیست در چهرة تابان تو جز جلوه رب

آیت صولت و مردانگی و شرم و وقار

مظهر عزت و آزادگی و فضل و ادب

نور حق ماه بنی هاشم شمع شهدا

میوة باغ علی میر شجاعان عرب

منبع جود و عطا مظهر اخلاص و صفا

زادة شیر خدا خسرو فرخنده نسب

نظر و لطف و عنایت ز من ای شاه مپوش

که مرا جان به هوای تو رسیده است به لب

نکند عاشق کوی تو تمنّای بهشت

کز حریمت دل افسردة ما یافت طرب

در ره عشق رسا هر که به مطلوب رسید

دگر از دامن جانان نکشد دست طلب

شاعر :

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( گر بخوری آب حسین راضی است ) *

1982
4

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( گر بخوری آب حسین راضی است   ) گر بخوری آب حسین راضی است
مام حسین باب حسین راضی است
جد بزرگوار حسین راضی است
خالق جانبخش ، حسین راضی است
لیک نخوردی تو به یاد حسین
گفتی که جان بعد حسین فانی است
ذکر زبانحال تو در کربلا
بی تو حسین جان به بلا مبتلا
گفت حین جان به قربان تو
آب خجل از لب عطشان تو
هستی عدنان به قربان تو

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای گهر بحر کمـــــــــــــال علی ) *

1530
5

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای گهر بحر کمـــــــــــــال علی  ) ای گهر بحر کمـــــــــــــال علی از تو عیان قدر و جلال عـلی
ای سُعَدا گــــــــــــــم شدۀ راه تو ای شهدا غبطه خور جـــــاه تو
لنگر ایمــــــان و شرف پرچمَت در جگر فاطمه نخــــــل غمت
پر تو حُسنت چـو در عـــالم فتاد دست خدا بوسه بدســت تو داد
مادرت آن بانوی نـــیکو سرشت قبلۀ دلهای زنــــــــــان بهشت
زاده تو را تـــــــــا که فدایت کند پیشکش خـــــــون خدایت کند
دیده چو بر روی مَهت می گشود بر لبش این زمزمه آهسته بود
کی ثمر قلب و دل و نــــور عین جـــــــــان تو بادا بفدای حسین

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای کُشتــــــــــۀ راه داور من ) *

1399
1

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( ای کُشتــــــــــۀ راه داور من      ) ای کُشتــــــــــۀ راه داور من ای پــــــشت و پناه لشکر من
ای نــــــــــور دو دیدۀ تر من عبــــــــــاس جوان برادر من
برخیز که من غریب و زارم بی مونس و یار و غمگسارم
غیــــــر از تو برادری ندارم عبـــــــــــاس جوان برادر من
برخیز گـــذر به خیمه ها کن غمخـــــواری آل مصطفی کن
بر وعدۀ خـــــویشتن وفا کن عبـــــــــــاس جوان برادر من
دیدی که فلک به ما چها کرد مــــــا را به غم تو مبتلا کرد
کی دست تـرا ز تن جدا کرد عباس جــــــــــوان برادر من
گفتم که در ایـــن جهان فانی شـــــــاید که تو بعد من بمانی
زینب بسوی وطــــن رسانی عبـــــــــــاس جوان برادر من

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( چنـــــــان خوابید نمود از باده مَستَش ) *

2211
5

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -(   چنـــــــان خوابید نمود از باده مَستَش   ) چنـــــــان خوابید نمود از باده مَستَش که داد از فــرط مَستی هر دو دستش
در آن مَستی که حال این چنین داشت الهــــی عـــــــــــاشقم عاشق ترم کن
الهــــــــــی عــــــاشقم عاشق ترم کن سرم را غرق خون، چون پیکرم کن
بـــــــــــــــــزن تیری به چشم نازنینم کـــــه غیر از دوست چیزی را نبینم
اگـــــــر دستم ز دستم رفت غم نیست ســرم را می دهم کز دست کم نیست
اگـــــــــــــر چه دست در پیکر ندارم بجـــــــــز عشق حسین بر سر ندارم
اگــــــــــــــــر بار دگر بینم حسین را دهم جـــــــــــــــان آرزو دیگر ندارم

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( ] باز این دل در هوس یاره ) *

2349
3

دانلود سبک سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( ]  باز این دل در هوس یاره ) باز این دل در هوس یاره
مجنون كوی علمداره
كاری كن برای من عباس
قلبم در حسرت دیداره
كارم روز و شب شده فریاد
تو صحن جامع و گوهرشاد
آخر كربلام و میگیرم
آقا از پنجره ی فولاد
همه هستم فدای تو
دلم مستم فدای تو
ارباب
باز امشب به تو بدهكارم
جونم و دست تو میسپارم
جون مادرت قسم ارباب
بی اندازه من دوست دارم
كی مثل تو اینقدر آقاست
كی مثل تو پرچمش بالاست
كی مثل تو كربلا داره
كی مثل تو زائرش زهراست
همه هستم فدای تو
دلم مستم فدای تو
ارباب
مداح:سیب سرخی

دانلود سبک

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( شهید راه داورم ، امیر فوج لشکرم ) *

5975
9

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( شهید راه داورم ، امیر فوج لشکرم ) شهید راه داورم ، امیر فوج لشکرم
پناه و پشت لشکرم ، برادرم برادرم
چسان به خیمه رو کنم ، شکایت از عدو کنم
چگونه گفتگو کنم ، که کشته شد برادرم
غریب و بی یار ببین ، عدوی بی شمار بین
زنان داغدار بین ، برادرم برادرم
شکسته شد چرا سرت ، که پاره کرد پیکرت
چه حال داشت مادرت ، برادرم برادرم
بنه به بازویم تو سر ، شکسته شد مرا کمر
سکینه هست منتظر به خیمه دخت مضطربم
چه اکبرم به خون طپید ، سر شکم از بصر چکید
نهال قامتم خمید ، ز داغ روی اکبرم
برادرم برادرم

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( ای علمدار به خون غوطه ور کو علمت ) *

5487
8

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( ای علمدار به خون غوطه ور کو علمت ) ای علمدار به خون غوطه ور کو علمت
بسر خاک ، که بنمود مکان از ستمت
نظری سوی برادر بنما باز که باز
جانی آید به بدن از نگه دمبدمت
فرش سم فرس خضم شده پیکر تو
عوض آن که گذارند سر اندر قدمت
به سر آب نهادی سرو تا روز جزا
هر زمان تازه شود داغ حسین از الست
کمر خم شده ام راست شود بار دگر
گر اشارت کنی ای کشته ز ابروی خمت
قطع بی دستی تو رفع کند خجلت آب
خیز تا نزد سکینه برم اندر حرمت
پر بر آورده تنت این قدر از تیر عدو
که به یک بال زدن برد به باغ ارمت
چه زنم گر نزنم شعله ز داغت بر جان
چه کنم گر نکنم ناله و افغان ز غمت
گر نسوزد دلت از محنت بی یار ی من
یاری صامت افسرده نما از کرمت

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

«شعر زبانحال حضرت سکینه در فراق اباالفضل علیه السلام» -( در حرم قحطی آب است عمو واعطشا ) *

9989
29

 «شعر زبانحال حضرت سکینه در فراق اباالفضل علیه السلام» -( در حرم قحطی آب است عمو واعطشا ) در حرم قحطی آب است عمو واعطشا
سینه ها در تب و تاب است عمو واعطشا
این که می گرید و می نالد و لب باز کند
طفل بی شیر رباب است عمو واعطشا
در حرم قحطی آب است عمو واعطشا
سینه در تب و تاب است عمو واعطشا
کربلا کعبه دلهاست خدا می داند
دیدنش آرزوی ماست خدا می داند
در حرم قحطی آب است عمو واعطشا
سینه در تب و تاب است عمو واعطشا

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( گشته ز بازو و قلم دست سقای حرم ) *

16065
88

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( گشته ز بازو و قلم دست سقای حرم ) گشته ز بازو و قلم دست سقای حرم
ای اخا بعد تو من پشتم شکست
دشمنانم شاد گشته مست مست
بود امیدم که بیایی ای برادر
کودکانم تشنه بی صبر و قرار
گشته از بازو و قلم دست سقای حرم
از حرم رو جانب صحرا کنید
بر عمو بزم عزا بر پا کنید
مثل گل بشگفت کنار علقمه
خون چکید از هر دو چشم فاطمه
گشته بازو و قلم دست سقای حرم
ای علی اصغر بی شیر بیا
که پدر گشته زمین گیر بیا
کس نیارد بهر تو آب دگر
زین سبب نیست مرا تاب دگر

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( ساقی کودکان غرق خون شد ) *

11865
36

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( ساقی کودکان غرق خون شد ) ساقی کودکان غرق خون شد
دامن علقمه لاله گون شد
تشنگان را غم از حد فزون است
شد جدا دست سقای طفلان
ای حسین ای حسین ای حسین جان
کودکان جمله ماتم بگیرند
بهر سقا همه دم بگیرند
بر عمو حجله غم بگیرند
کشته شد ساقی ما یتیمان
ای حسین ای حسین ای حسین جان
از بدن دست سقا جدا شد
فرق سقای طفلان دو تا شد
بر لب آب و تنها فدا شد
جان فدا کرده با کام عطشان
ای حسین ای حسین ای حسین جان
امشب اندر حرم قحط آب است
نغمه کودکان آب و آب است
قلب سقا از این غم کباب است
از عطش کرده غش طفل نالان
ای حسین ای حسین ای حسین جان
تیر و بر چشم سقا نشسته
در جنان قلب زهرا شکسته
رشته عمر سقا گسسته
کو امید همه نا امیدان
ای حسین ای حسین ای

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( در علقمه با میر و علمدار بگوئید 2 ) *

16873
29

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( در علقمه با میر و علمدار بگوئید 2        ) در علقمه با میر و علمدار بگوئید 2
دستی که به میدان ز تن افتاد بجویید
تنها شده زینب 2
بر خیز ز جا ای پسر ساقی کوثر 2
آبی برسان بر لب خشک علی اصغر
تنها شده زینب 2
ای شعله به جان ستم از آتش خشمت 2
دردا که زدند از ره کین تیر به چشمت
تنها شده زینب 2
ای کار تو در لشکر اسلام امیری 2
مگذار رود دختر زهرا به اسیری
تنها شده زینب 2
ای ام البنین ماه تو ماه شهدا شد 2
عباس تو در جبهه اسلام فدا شد
تنها شده زینب

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( کوه غیرت 2 ابر رحمت ) *

5382
13

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( کوه غیرت 2 ابر رحمت  ) کوه غیرت 2 ابر رحمت
ماه ام البنین یا اباالفضل 2
خفته در خون 2 جسم صد چاک
کشته راه دین یا ابا الفضل 2
جان پاکت کام عطشان در لب دریا فدا شد
در مسیر یاری دین دست از پیکر جدا شد
در کنار علقمه زهرا تو را صاحب عزا شد
چهره گلگون 2 در یم خون
از چه خفتی چنین یا اباالفضل 2
از میان آل هاشم ماه رویت بی قرینه
دیده بگشا کن نگاهی بر لب خشک سکینه
کودکان را تشنه لب بین تو به گرد آن حزینه
کام عطشان 2 دیده گریان
چشم آن نازنین یا ابا الفضل 2
خیز و بنگراشک چشم خامس آل عبا را
کام خشک کودک بی شیر دشت نینوا را
غربت فرمانده کلّ قوای کربلا را
بر تو مظلوم 2 اشک کلثوم
می چکد بر زمین یا ابا الفضل

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( گل ام البنین لاله باغ دین ) * محسن حافظی

8297
16

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -(    گل ام البنین لاله باغ دین ) گل ام البنین لاله باغ دین
پیش چشمان من شدی نقش زمین
یا اخا یا اخا یا اخا یا اخا 2
شد به دریای خون شد به دریای خون
پیکرت لاله گون پیکرت لاله گون
یا اخا یااخا یا اخا یا اخا 2
در دل موج خون شنا کرده ای
عاشقان را به خود آشنا کرده ای
یا اخا یا اخا یا اخا یا اخا 2
ای به کوی وصال عاشق بی قرار
وی به دشت بلا لاله داغدار
یا اخا یا اخا یا اخا یا اخا 2
چشم حق بین تو گشته دریای خون
فرق نورانیت شد ز خون لاله گون
یا اخا یا اخا یا اخا یا اخا 2
ساقی بزم عشق سرو باغ امید
پیش دریا شدی لب عطشان در نگاهت بود
وادی علقمه قتلگاهت بود
یا اخا یااخا یا اخا یا اخا 2
ای که از داغ تو قامت من خمید
حافظی را مکن از درت نا امی

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

اشعار شهادت حضرت ابولفضل (ع) -( ای ساقی و سرلشکر من ) * اسماعیل شبرنگ

4

اشعار شهادت حضرت ابولفضل (ع) -( ای ساقی و سرلشکر من ) ای ساقی و سرلشکر من
عباسم ای برادر من
ادرک اخاتو تا شنیدم
تاعلقمه با سر دویدم
بالاسرت زهرا رو دیدم
چشم ترت به خون نشسته
ای وای سرت به خون نشسته
بال و پرت به خون نشسته
( آه و واویلا)
رقیه می گه آب نمی خوام
می گه فقط عمومو می خوام
ای تکیه گاه خیمه ی من
پشت و پناه خیمه ی من
جلوه ی ماه خیمه ی من
وقتی دیدم به خون شناور
شده تن تو ای برادر
دست به کمر گرفتم آخر
( آه و واویلا)

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:06
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( شه دین گفت عباس علمدار من است ) *

7699
6

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( شه دین گفت عباس علمدار من است ) شه دین گفت عباس علمدار من است
مصطفایش من و او احمد کرّار من است
هم دلیر است و شجاع است و مشیر است و مشار
هم وزیر من ومنشی دربار من است
شه دین گفت که عباس علمدار من است
مصطفایش من و حیدر کرّار من است
گر دو دستش ز ره دوست بیفتد ز بدن
اندرین دست بلا میثم تمّار من است
من مدار حق دایره فضل خدا
او ابوالفضل و در این دایره پرگار من است
شه دین گفت که عباس علمدار من است
مصطفایش من و حیدر کرّار من است
پرتو شمس و قمر در فلک از صورت است
نور روی و رخش از پرتو انوار من است
ساکنان ره عشقیم و در این دشت بلا
او علمدار من و قافله سالار من است
شه دین گفت که عباس علمدار من است
مصطفایش من و حیدر کرّار من است
گر همه

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( علم چو افتاده از دست علمدار حسین ) *

13359
42

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( علم چو افتاده از دست علمدار حسین ) علم چو افتاده از دست علمدار حسین
ناله شد همدم و گردید علم یار حسین
تیر بیداد چو بر دیده عباس نشست
شد روان خون دل از دیده خونبار حسین
علم افتاده چو از دست علمدار حسین
ناله شد همدم و گردید علم یار حسین
دید بی دست چو آن پیکر در خون شده را
روح گردید برون از تن افکار حسین
علم افتاده چو از دست علمدار حسین
ناله شد همدم و گردید علم یار حسین
آه از آندم که روی کشته عباس فتاد
اتش اندر فلک از آه شرر بار حسین
علم افتاده چو از دست علمدار حسین
ناله شد همدم و گردید علم یار حسین
گفت ای جان برادر تو شدی کشته و گشت
بسوی شام روان خواهر افکار حسین
علم افتاده چو از دست علمدار حسین
ناله شد همدم و گردید علم یار حسین

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( خیمه ، خیمه با عمه گویم ) *

11310
54

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( خیمه ، خیمه با عمه گویم ) خیمه ، خیمه با عمه گویم
تا بهر اصغر آبی بجویم
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)
دیدیم عمویم بشکسته دل بود
هنگام رفتن از من خجل بود
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)
اگر به خیمه آید عمویم
من دیگر از آب حرفی نگویم
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)
ای کاش من از اوّل ، من مرده بودم
تا نامی از آب نبرده بودم
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)
خیمه ، خیمه با عمه گویم
تا بهر اصغر آبی بجویم
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

«شعر زبانحال امام حسین در کنا رعلقمه » -( سالار سردار حسین آه عبّاس رشید ) *

4111
8

«شعر زبانحال امام حسین در کنا رعلقمه » -( سالار سردار حسین آه عبّاس رشید ) سالار سردار حسین آه عبّاس رشید
ای مهربان یار حسین آه عبّاس رشید
چشمت چرا به روی من بربسته ای
ای وای من در بحر خون بنشسته ای
پشت مرا از داغ خود بشکسته ای
میر و علمدار حسین آه عبّاس رشید
سالار سردار حسین آه عبّاس رشید
ای مهربان یار حسین آه عبّاس رشید
طاقت چسان آرام اخا هجران تو
زینب به خیمه منتظر گریان تو
سالار سردار حسین آه عبّاس رشید
ای مهربان یار حسین آه عبّاس رشید
چون عظم بر تو کرده ام به صد شتاب
گفتند طفلانم نمی خواهیم آب
با خود بیار در خیمه پور بو تراب
خوشکیده گلزار حسین آه عبّاس رشید
سالار سردار حسین آه عبّاس رشید
ای مهربان یار حسین آه عبّاس رشید
گردد به قربانی تو جان حسین
بر مادرم زهرا ت

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( عشق ارباب از دل من ) *

2436
7

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( عشق ارباب از دل من ) عشق ارباب از دل من
صبر و طاقتو ربوده
واسه دیدن حریمش
دل توی دلم نمونده
به خدا کرب وبلات برام بهشته
روی لوح دل من حسین نوشته
چی میشه برا همیشه با تو کربلا بمونیم
شب جمعه توی صحنت بشینیم روضه بخونیم
یه علمدار رشیده
چشم عالم شده مستش
تو راه داداش حسینش
جدا شد هر دو تا دستش
نه فقط ماه حسینه
ماه عالمه به والله
حک شده روی جبینش
آیه نصر من الله
رجزش میون میدون
نعره یا علی مولا
زیر لب زمزمه زمزمه داره
انا عباس بن زهرا
ضریح آقام ابالفضل
چه قشنگ و بی نظیره
هر کی بهش دخیل می بنده
از آقام حاجت می گیره
مداح:حسین سیب سرخی

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر نوحه زبانحال حضرت سکینه علیها السلام -( از تشنگی دل ما امشب در التهاب است ) *

3502
2

شعر  نوحه زبانحال حضرت سکینه علیها السلام  -( از تشنگی دل ما امشب در التهاب است ) از تشنگی دل ما امشب در التهاب است
آبی رسان به طفلان جان عمو ثواب است
در گاهواره اصغر سر به زیر پر نهاده
از سوز تشنگی کامی عمو دلش کباب است
ای تشنه لب عمو جان
شاه عرب عمو جان
فکری نما عمو جان آبی رسان ز احسان
چون از عطش لب من خشکیده چون سراب است
عمو شوم فدایت برگو چه شد وفایت
بشتاب از عنایت چون موقع شتاب است
شاه عرب عمو جان
هوش از سرم پریده ، جانم به لب رسیده
از بهر آل طه گویا که منع آب است
امشب برای اصغر چون نی به آه و زاری
گاهی جناب زینب گه حضرت رباب است
ای تشنه لب عمو جان
شاه عرب عمو جان
برحال من نظر کن
دارم دو چشم گریان
ای تشنه لب عمو جان
شاه عرب عمو جان

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد