اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

شور حضرت عباس(ع( -( ای علمدارم ) * عابدین کاظمی

59

شور حضرت عباس(ع( -( ای علمدارم ) ای علمدارم مانده ام تنها مانده ام تنها
قامتم خم شد اندر این صحرا اندر این صحرا
پناه خیمه های من یا ابو فاضل
امید بچه های من یا ابو فاضل
ز تو نه سرو نه دست و علم مانده
به روی دست من دست قلم مانده
ساقی کربلا عباس ابو فاضل(2)
.....................................................
ای برادر جان در تب و تابم در تب و تابم
من خجل از این مشک بی آبم مشک بی آبم
نشد به خیمه ها برم آب مشکم را
ببین روان زدیده ها سیل اشکم را
ساقی علقمه در تب و در تاب است
اصغر تشنه لب منتظر آب است
ساقی کربلا عباس ابو فاضل(2)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 20
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شب تاسوعا -( ماه من تو کجا و خاک کجا؟ ) * محمد بیابانی

3598
3

شعر شب تاسوعا -( ماه من تو کجا و خاک کجا؟ ) ماه من تو کجا و خاک کجا؟
آسمان را سپرده ای به زمین
خوب شد زینبم نبود و ندید
با چه وضعی تو خورده ای به زمین
**
با زمین خوردنت من افتادم
خواهرم بین خیمه ها افتاد
یکی از دست های تو اینجاست
بگو آن دیگری کجا افتاد؟
**
این همه سال منتظر بودم
بشنوم یک برادر از آن لب
گفتی اما چگونه ؟شکر ،ولی
حسرتش ماند بر دل زینب
**
با چه رویی به خیمه برگردم
چه بگویم جواب طفلان را
تا برایت دعا کنند دیدم
جمع کرده رباب طفلان را
**
با چه رویی حرم روم وقتی
پیکرت را نمی برم عباس
بعد تو وای بر دل زینب
بعد تو وای بر حرم عباس
**
ترسم از غارت تو و خیمه ست
این جماعت ز حرص لبریز اند
نروم ، میروند سمت خیام
بروم بر سر تو میریزند
*

  • سه شنبه
  • 21
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( چشمان خویش واکن و بنگر که مادرم ) *

2494
8

شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( چشمان خویش واکن و بنگر که مادرم ) چشمان خویش واکن و بنگر که مادرم
اینجا کنار پیکر توست ای برادرم
تنهایم و مقابل این خیل دشمنان
عباس من به غیر تو کس نیست یاورم
با رفتنت امید رباب نا امید شد
با رفتن تو میرود از دست اصغرم
لرزه فتاده است به دستانم و چسان
این تیر را ز دیده تو در بیاورم
از ما جوان نمانده که اورا صدا کنم
تنها تورا چگونه سوی خیمه ها برم
خیز و ببین تو حال مرا تا که پی بری
داغ تو با حسین چه کرد ای برادیم
بهر تنت نمانده عبایی به خیمه ها
ماندم چسان تورا ببرم جانب حرم
جان حسین خیز و دفاع کن ز خیمه ها
ورنه اسیر می شود عباس خواهرم
با من بگو جواب سکینه چه می شود
از من اگر سراغ تو بگرفت دخترم

  • سه شنبه
  • 21
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( راهی شده به سمتی و شد لشکری به خـط ) * رضا دین پرور

2259
2

شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( راهی شده به سمتی و شد لشکری به خـط ) راهی شده به سمتی و شد لشکری به خـط
یک دست مشک دارد و دستــــی علم فقـط
او نذر کرده تا بشـــــــــکافد به هر چه شـد
دستش اگر رســـــــد به گلوی پر آب شــط
آخر لب حـــــــــرم به لب مشک می خــورد
حتی اگر که یـــــــــکّه بماند در آن وســط
او را حسیــــــن گفته علــــــمدار کربــــلا
نامش اگر که این نشـــود، می شود غـــلط
دراین مســـــــیر گر بشود عاقبت بخـــیر
بدخواه خیمه را دم تیــــغش کند سقـــط
سقای کربلاســــــت که تک تازتر شـــده
دیده لب علی ترکــــــــــش بازتر شــــده
لشکر نشسته اســــــت چه ها و چه ها کـند
دستی ز مشک و مشـــــک ز دستی جدا کند
لشکر گرفته اســـت کمین بین نخــــل هـا
تا یک

  • سه شنبه
  • 21
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر مدح و مرثیه حضرت عباس(ع) -( آبی نبود اگر که تو دریا نمی شدی ) * علی اکبر لطیفیان

3148
13

شعر مدح و مرثیه حضرت عباس(ع) -( آبی نبود اگر که تو دریا نمی شدی ) آبی نبود اگر که تو دریا نمی شدی
مشکی نبود اگر که تو سقّا نمی شدی
حالا که مثل نور شدی و قمر شدی
ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمی شدی
این تیر با نگاه نظر می زند تو را
حالا نمی شد این همه زیبا نمی شدی؟!
می خواستی که تیر نگیرد تنِ تو را
کاری نداشت، خوش قد و بالا نمی شدی
تو جمع خیمه بودی و تقسیم کردنت
ور نه در این مزار کمت جا نمی شدی
پیش قد حسین، تمامت شکسته بود
تقصیر تو نبود اگر پا نمی شدی

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • سه شنبه
  • 21
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی حسنی

شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( افتادی از بلندی و آقا سرت شکست ) * علی حسنی

7065
21

شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( افتادی از بلندی و آقا سرت شکست ) افتادی از بلندی و آقا سرت شکست
ته مانده های زخمی بال وپرت شکست
وقتی عمود آمد وشقّ القمر که شد
تیر کمان میان دو چشم ترت شکست
با نیزه های لشگریان زیر و رو شدی
در زیر نیزه ها به خدا پیکرت شکست
در لحظه ای که تا شدی و دست وپا زدی
سقا کنار خیمه قد خواهرت شکست
بر روی پای فاطمه گفتی بیا اخا
بنگر به نیزه ای کمر لشگرت شکست
یک یا حسین گفتی و زینب دلش گرفت
آن لحظه عاقبت نفس آخرت شکست

شاعر : علی حسنی

  • سه شنبه
  • 21
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی حسنی

شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( با خنده پای اهل جفا می خورد زمین ) * علی حسنی

2568
4

شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( با خنده پای اهل جفا می خورد زمین ) با خنده پای اهل جفا می خورد زمین
ساقی میان علقمه تا می خورد زمین
کارش تمام می شود آن کس که عاقبت
سرلشگرش کنار لوا می خورد زمین
باید که دختران حرم گریه سر دهند
وقتی عمو به دست قضا می خورد زمین
چیزی نمی کشد که عدو حمله می کند
آن لحظه هر کسی به جفا می خورد زمین
سر نیزه های لشگریان می رود هوا
شاه غریب کرب و بلا می خورد زمین
طفلی سه ساله بین تکاپوی نیزه ها
با ضربه های سخت عصا می خورد زمین
یک خواهری محجّبه بالای تپّه ای
تا می دود به سمت اخا می خورد زمین

شاعر : علی حسنی

  • سه شنبه
  • 21
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمزمه قمر بنی هاشم -( سقای من! اومده ام زیارتت ) * رضا تاجیک

2877
4

دانلود سبک زمزمه قمر بنی هاشم -( سقای من! اومده ام زیارتت ) سبک: چرا ز دخترت نمیگیری خبر
سقای من! اومده ام زیارتت
به من بگو کو اون قد قیامتت
چی می بینم تو این چشای غمزده
کی طرح صورت تو رو به هم زده
بین چشات افتاده فاصله داره میاد صدای هلهله
ببین داره ربابو می کشه خنده های حرمله
سقای من! پشت و پناه من!

سقای من! چیده شده بال و پرت
چقدر نیزه جا شده تو پیکرت
هر کاری میکنم ازم برنمیاد
سه شعبه از توی چشات در نمیاد
کوچیک شدی به پیش بچه ها یکی میگه، میگن تو خیمه ها
آب نمیخوام کی میگه تشنمه ای عمو فقط بیا
سقای من! پشت و پناه من!

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 21
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( وقتی برای نام تو تصویر می کشم ) * محسن عرب خالقی

2469
2

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( وقتی برای نام تو تصویر می کشم ) وقتی برای نام تو تصویر می کشم
باور نمی کنم که فقط شیر می کشم
تو شیر بیشه ای و برای جواب خلق
عباس را به صفحه ی تفسیر می کشم
دائم نگاه مهر تو با دوستان بوَد
چون دشمن است دست تو شمشیر می کشم
تنها به لطف چشم تو باید اگر شبی
یک یا حسین از ته دل سیر می کشم
از خاطرات کودکی ام عکس یک علم
با حلقه های کوچک زنجیر می کشم
سر تا سر وجود من اشک است، آفتاب
پای تو هرچه مانده به تبخیر می کشم
وقتی زبان اشک تو را درک می کنم
مشک و لبان تشنه و یک تیر می کشم
آن صحنه ای که از روی زین واژگون شدی
مثل غروب واقعه دلگیر می کشم

شاعر : محسن عرب خالقی

  • شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( دل داده ام به نغمه ی ادرک اخای تو ) *

1775
2

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( دل داده ام به نغمه ی ادرک اخای تو ) دل داده ام به نغمه ی ادرک اخای تو
با من چه کرد شور برادر بیای تو
ای مسجد وفا بدنت، روی خاک ها
گلدسته است یا که دو تا دست های تو
دست تو روی دست من و جبرییل هم
آورده است بال پریدن برای تو
با تو چه کرد دیدن قد دوتای من
با من چه کرد دیدن فرق دوتای تو
هارون من چگونه شکافد در این دیار
دریای غصه های دلم بی عصای تو
دیگر بس است گفتن روحی لک الفدا
دیدی که مستجاب شد آخر دعای تو
در پیش خیمه گفته ام" إرکب بنفسی انت"
یعنی که بی مبالغه جانم فدای تو
یک چشمه آب اگر که میان خیام بود
صد چشمه خون نبود کنون زیر پای تو
از خنده ها بلند شده های های من
از گریه ام بلند شده های های تو

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( بی تو شب و روزم همه سردند عمو ) * محمدرضا ناصری

2004
2

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( بی تو شب و روزم همه سردند عمو ) بی تو شب و روزم همه سردند عمو
گل های دل باغ چه زردند عمو
تا رأس تو دیدم ز خودت پرسیدم
چشمان تو را چه کار کردند عمو
***
لب های لب آب صدا می زد آب
حرف دل آب را کجا می زد آب
وقتی که ابالفضل به دریا زد و رفت
چون طفل رباب دست و پا می زد آب

شاعر : محمدرضا ناصری

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و شهادت حضرت عباس(ع) -( تا نور قمر هست به سر، سایه سری هست ) * حسین ایزدی

2771
3

شعر مدح و شهادت حضرت عباس(ع) -( تا نور قمر هست به سر، سایه سری هست ) تا نور قمر هست به سر، سایه سری هست
هر جا که علم رفته به بالا، خبری هست
هر جا که خط و خال و قد و قامت و ابروست
دنبال سرش چشم و نگاه و نظری هست
وقتی که تو را پور اباالغوث نوشتند
یعنی که برای دل زهرا ثمری هست
گفتند تو را کاشف کرب دل ارباب
با بودن تو از غم و غصه اثری هست؟
تا پشت و پناهش تویی قامت نکند خم
تا هست علمدار کنارش، کمری هست
یک لحظه کنار تو دل خیمه نلرزید
عباس اگر هست، یقینا سپری هست

شاعر : حسین ایزدی

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و شهادت حضرت عباس(ع) -( ای دست تو تلاطم امواج آب ها ) * علیرضا لک

1787
1

شعر مدح و شهادت حضرت عباس(ع) -( ای دست تو تلاطم امواج آب ها ) ای دست تو تلاطم امواج آب ها
ای سایه ات نبود همه اضراب ها
"فهمیده اند جاذبه ی توست علّت"
نشکستن غرور زمین از شهاب ها
پرواز می کنی و همه غبطه می خورند
پشت سرت تمامی حدّ نصاب ها
در هرچه گفته اند نظر می کنم تویی
خارج از این شعور حساب و کتاب ها
**
مشک پر آب بر سر دستت گرفته ای
در انتظار آمدن تو رباب ها
امّا چه زود صحنه به هم خورد و می شوند
شرمنده ی زلال نگاه تو ... آب ها

شاعر : علیرضا لک

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( تیغ از كمین دو دستِ تنم را گرفت و بُرد ) * علیرضا شریف

2164
3

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( تیغ از كمین دو دستِ تنم را گرفت و بُرد ) تیغ از كمین دو دستِ تنم را گرفت و بُرد
تا گاهواره پَر زدنم را گرفت و بُرد
از پشت نخل های شریعه تبر به دست
گل برگ‌های یاسمنم را گرفت و بُرد
یك دشت نیزه حُرمتِ سی سال منصبِ
ساقیِ تشنه‌ها شدنم را گرفت و بُرد
یك لشكرِ حسود و هزاران هزار تیر
امیدِ آب داشتنم را گرفت و بُرد
تیری تمامِ آرزویم ریخت رویِ خاك
مشكی كه بود در دهنم را گرفت و بُرد
رویی كه با سكینه شوم رو به رو نبود
چَشمانِ رو به رو شدنم را گرفت و بُرد
ضربِ عمودِ ‌آهنم انداخت بر زمین
در خاك و خون توانِ تنم را گرفت و بُرد
سویِ خودش كشید مرا هر كسی رسید
با نیزه عضوی از بدنم را گرفت و بُرد
با چكمه تیرهای تنم را شكست و ریخت
آن بی‌حیا كه پیرهنم را

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای ) * علیرضا شریف

6568
10

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای ) چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای
حیدری زاده، پسر خواندۀ ‌زهرا شده‌ای
حضرت ماه كه خورشید پناهنده به توست
كاشفُ الكَربِ ولی الله عظمی شده‌ای
قمر هاشمیان سروِ كَلاوی هایی
الحق عباس، سزاوارِ تماشا شده‌ای
ضرباتی كه به صِفین زدی محشر كرد
الگوی مشقِ نبردِ نخعی ها شده‌ای
حافظ عصمتِ ناموسِ خدایت كردند
همه ی دلخوشیِ زینبِ كبری شده‌ای
كمترین معجزه ی چشمِ تو سلمان سازی است
حیفِ تو نیست بگوئیم مسیحا شده‌ای
دست بر قبضه مَبَر جنگ به تأخیر افتد
مشك كافی است كه تو حضرت سقّا شده‌ای
لشكر از هیبتِ عباسیی ِتو ریخت به هم
دل به دریا زده و حسرتِ دریا شده‌ای
روی قولِ تو رقیه چه حسابی وا كرد
ذكرِ آرامشِ اصغر شبِ‌ لالا

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( وقتی بساط گریه ی مشك تو جور شد ) * محسن حنیفی

1894
3

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( وقتی بساط گریه ی مشك تو جور شد ) وقتی بساط گریه ی مشك تو جور شد
مادر رسید علقمه وادی طور شد
پهلوی تو شكست و دلم تا مدینه رفت
داغ مدینه بر جگر من مرور شد
دور ضریح جوشن تو جا نمانده بود
در جوشن تو نیزه رسید و به زور... شد
بعد از تو شرط بسته شده بر سر حسین
بعد از شكست قد تو دشمن جسور شد
سهم سر تو بستن بر روی نیزه شد
سهم سر برادر پیرت تنور شد
بعد از سه روز داغ تو از بس بزرگ بود
در قبر كوچكی تن تو جمع و جور شد

شاعر : محسن حنیفی

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود متن روضه شب نهم محرم_حضرت عباس علیه السلام -( ناگاه زمین شد پر از زلزله و حرمله با تیر دو تا چشم به هم دوخت ) *

2770
4

دانلود متن روضه شب نهم محرم_حضرت عباس علیه السلام -( ناگاه زمین شد پر از زلزله  و حرمله با تیر دو تا چشم به هم دوخت ) یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ناگاه زمین شد پر از زلزله و حرمله با تیر دو تا چشم به هم دوخت، عمو سوخت ."دوتا دستا قطع شده" که ناگاه عمود آمد و بشکافت سرش را ، دو تا چشم ترش را ،چو تیر آمد و بر مشک عمو خورد، همه آرزویش مرد ، طرف خیمه صدا زد، كه ارباب دریاب برادر ،که دگر تاب ندارد، حرم آب ندارد، علی خواب ندارد.
اباالفضل،....جانم...همه ناله بزنن،....دوست دارم شما بگین...چقدر منتظر امشب بودی...
وقتی بیش از 90 زخم امیر المؤمنین تو جنگ اُحد برداشت،خم به ابرو نیآورد،یه روز چشم درد گرفت امیرالمؤمنین ،پیغمبر اومد دید امیرالمؤمنین از چشم درد در تب و تابه،دو نفر یكی امیرالمؤمنین كاشف الكرب عن

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( اى كشتۀ راه داور من ) *

1543
1

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( اى كشتۀ راه داور من ) اى كشتۀ راه داور من
اى پشت و پناه لشگر من
اى نور دو دیده ی تر من
عباسِ جوان ، برادر من
برخیز كه من غریب و زارم
بى مونس و یار و غمگسارم
غیر از تو برادری ندارم
عباسِ جوان، برادر من
برخیز گذر به خیمه ها كن
غمخوارى آل مصطفى كن
بر وعده ی خویشتن وفا كن
عباسِ جوان، برادر من
دیدى كه فلك به ما چه ها كرد؟
ما را به غم تو مبتلا كرد
كى دست تو را ز تن جدا كرد
عباسِ جوان، برادر من
گفتم كه در این دیار فانى
شاید كه تو بعد من بمانى
خواهر به سوى وطن رسانى
عباسِ جوان، برادر من

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( در خیمه گه نیافت چو در مشک آب، آب ) *

1927
0

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( در خیمه گه نیافت چو در مشک آب، آب ) در خیمه گه نیافت چو در مشک آب، آب
آنگه سکینه کرد به سقا خطاب، آب
سیراب تر ز لعل بدخشان چو داشت، لب
موج شرر فکند بر آن لعل ناب، آب
عالم بسیل اشک نشست آن زمان، که گفت
سرچشمه ی حیات دو عالم به باب، آب
اذن نبرد، سرور لب تشنگان نداد
فرمود، با محیط ادب، آنجناب، آب
عباس را به سینۀ بی کینه، زد شرار
شد تا به نهر علقمه در پیچ و تاب، آب
صف های سرکشان ز کف داده دین شکست
آنسان که گشت خیره ازین فتح باب، آب
در آب گشت تا رخ آن ماه، منعکس
الماس نور یافته از آفتاب، آب
تا پیش لب ببرد کف آب را بریخت
از شرم شد به حضرت عباس، آب، آب
هر چند تشنه بود ولی تر نکرد، لب
دامن گرفت از پسر بوتراب، آب
لب تشنه شد برون ز فرات آ

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( درون خیمه ها بی تاب بودند ) *

1868
2

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( درون خیمه ها بی تاب بودند ) درون خیمه ها بی تاب بودند
همه در انتظار آب بودند
ابوفاضل نگاهی بر سما کرد
زخشکی لب اصغر حیا کرد
ببست سربلند یا حیدر مدد را
تمنا کرد الله صمد را
چنان از هیبتش ترسیده بودند
سپاهی روبرویش چیده بودند
برای وصل با آب سخت کوشید
ولیکن قطره ای از آن ننوشید
در آن آب فراط عباس چه دیدی
که در اوج عطش تو دل بریدی
به فکر کودک بی تاب بوده؟
خجل از صورت ارباب بودی؟
همین خجلت تو را با آبرو کرد
که زهرا(س) با دو چشمت گفتگو کرد
ادب کرد و ادب کردند برایش
که حتی ارمنی گشته فدایش
تمام عا لمین را او امیر است
ندارد دست ولیکن دستگیر است
مپندارید دو چشمش ناتوان است
نگاهش روشنی بخش جهان است
نخورد یک قطره تا دریایی از اشک
خ

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک زمینه حضرت عباس(ع) -( عمود خیمه ها ، پاشو از جا اخا ، سپاهم از هم می پاشه ) * محسن طالبی پور

3752
6

دانلود سبک زمینه حضرت عباس(ع) -( عمود خیمه ها ، پاشو از جا اخا ، سپاهم از هم می پاشه ) عمود خیمه ها ، پاشو از جا اخا ، سپاهم از هم می پاشه
چرا بی دستی تو ، امیدم هستی تو ، نزار که زینب تنها شه
پاشو رو زمینه علم ، نریز خاک غم بر سرم
پاشو امیر لشکرم عباس
رباب به فراته نگاش ، بازم پر از اشکه چشاش
حرم نگرونه داداش ای وای
حرم غوغا شد ، عزا بر پاشد ، حسین تنها شد
اخا عباسم
******
رسیدن به حرم یه لشکر نامحرم میون خیمه بیداده
اسارت معنا شد نوای لبها شد علمدار از زین افتاده
باید بریم از علقمه ، اینا ندارن واهمه
بدن با آل فاطمه ، ای وای
پاشو امیر سر به راه ، باید بریم از قتلگاه
شده خواهرم بی پناه ، ای وای
ببین نامحرم ، رسید به حرم ، یل لشکرم
اخا عباسم

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک زمینه حضرت عباس(ع) -( ساقی ی خیمه ام و امید لشکر تو ) * محسن طالبی پور

2387
0

دانلود سبک زمینه حضرت عباس(ع) -( ساقی ی خیمه ام و امید لشکر تو ) ساقی ی خیمه ام و امید لشکر تو
غصه ی قلب منه نگاه اصغر تو
زیر دین بچه های تو ، می مونم می مونم می مونم
قربـونیم کن به فاطمه من ، مدیونم مدیونم مدیونم
چقدر سخته آقا ، که لب سیل دریا ، خالیه مشک سقا
ساقی ی شرمنده ام
******
روی زمینه پرم عمود زدن به سرم
این تن پاشیده رو داداش نبر تا حرم
نمی بخشم تا قیامت این ، دستامو دستامو دستامو
دعا کردم خدایا ببند ، چشمامو چشمامو چشمامو
همه ی دردم اینه ، بی قراره سکینه ، تا منو باز ببینه
ساقی ی شرمنده ام

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک واحد حضرت عباس(ع) -( حالا که خالی شده مشکا نکن دل دل ای دل سقا ) * محسن طالبی پور

2321
3

دانلود سبک واحد حضرت عباس(ع) -(  حالا که خالی شده مشکا    نکن دل دل ای دل سقا ) حالا که خالی شده مشکا نکن دل دل ای دل سقا
که طفل ششماهه بی تابه برای یک قطره از دریا
تو خیـمـه قـحط آب شده کرببلا سراب شده
گاهی نسیمی از فرات دلخوشی ی رباب شده
ای ساقی ی با وفای من
شــعلـه وره کربلای من
جون تو و بچه های من
ای ساقی تشنگان من
******
تو هستی پشت و پناه من علمدار و تکیه گاه من
اگر از جا پا نشی دیگه به هم می ریزه سپاه من
نفس بکش آب آورم نفس بکش آخ کمرم
نفس بکش دارن میان نامحرما سمت حرم
پاشو اینا نامسلمونن
خیمه ها مونو می سوزونن
غرور زینب رو میشکونن
ای ساقی تشنگان من

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

حضرت عباس (ع) -( گل کرده ای و شعر تو هم ناب می شود ) * مهدی موحدی

12

حضرت عباس (ع) -( گل کرده ای و شعر تو هم ناب می شود ) گل کرده ای و شعر تو هم ناب می شود
نامت همیشه در همه جا قاب میشود

در معجزات دست تو ماندم جدا شده است
اما شفای هر دل بی تاب میشود

باب الحوائجی تو آقا؛مقدم است
از بسکه چیره بر همه القاب می شود

فکری به حال روضه ی عریانیت کند
هر چفیه که به قبر تو پرتاب میشود

باب الادب به مادرتان آید وسپس
باب الوفاء برای شما باب میشود

اسم تو در زیارت عاشور در کجاست؟
نام تو ذوب در دل اصحاب میشوم

عباس با وفاست ببین در کنار شط
دارد برای کودک تو آب میشود

هر نیزه ای که جسم تو را چاک می کند
در پیکر تو کج شده قلاب میشود

آری رباب داغ تو را درک می کند
وقتی غروب واقعه سیراب میشود

شاعر : مهدی موحدی

  • سه شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دانلود سبک مداحی حضرت عباس(ع) -( تو دل و دلدار و دلبر مایی ) *

4871
25

دانلود سبک مداحی حضرت عباس(ع) -( تو دل و دلدار و دلبر مایی ) تو دل و دلدار و دلبر مایی
شراب و ساقی و ساغر مایی
یاابوفاضل،یاابوفاضل
دل برادر سوخته ی درده
پی دو تا دست تو می گرده
با چه رویی گویم به رقیه
كه عمو جون دیگه برنمیگرده
شب عزیزه فاتح بدره
برای ما امشب شب قدره
یاابوفاضل،یاابوفاضل
یا سیدی یا عباس
تویی تو تنها ذکر جلی ام
عاشق دلدار ازلی ام
بزار بدونن مردم عالم
غلام عباس بن علی ام
یاابوفاضل،یاابوفاضل
یا سیدی یا عباس
یه تن یک سر کربلایی
تو بچه شیر شیر خدایی
خدای عشقت ماه دمشقه
تو همه عشقا عشق تو عشقه
یاابوفاضل،یاابوفاضل
یا سیدی یا عباس
تویی امید آخر زینب
پاره ی جان و برادر زینب
مایه امید حرم عشق
تو حسنین و حیدر زینب
یاابوفاضل،یاابوفاضل
یا سیدی یا عباس

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( به وجد آمده اي از وصال روي طبيب ) *

1529
1

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( به وجد آمده اي از وصال روي طبيب ) به وجد آمده اي از وصال روي طبيب
ز بعد هجر زهير و برير و عون و حبيب
دو چشم غرق به خونت كند تماشاي
جمال يوسف زهرا همان امام غريب
رسيدتيرسه شعبه به عمق سينه ي مشك
گرفت از تو توان نگاه و صبر و شكيب
از آن زمان كه حسين آمده به بالينت
فضاي علقمه پيچيده بوي عطر سيب
رسيده مادر سادات تا كنار نهر
مشام علقمه پر شد ز عطر ياس عجيب
امان ز ضرب عمودِ به روي پيشاني
كه چهره ي علوي را بهم زده تركيب

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

ماه بنی هاشم -( صحبت از جنگ نيست، حرف از توست ) * پانته آ صفایی بروجنی

2071
1

ماه بنی هاشم -( صحبت از جنگ نيست، حرف از توست ) صحبت از جنگ نيست، حرف از توست
تو كه با اينكه فاتح عربي
در حضور برادرت اينقدر
ساكت و شرمگين و با ادبي

صحبت از جنگ نيست، حرف از توست
تو كه وقت وصيّت پدرت-
از دم در جلو نمي‌آيي
مادرت هم نشسته پشت سرت-
كه: عزيزم به حرمت زهرا(س)
تو عقب‌تر بايست تا بابا-
با جگرگوشه‌هاي پيغمبر(ص)
رازهاي دل آشكار كند

عشق وقتي تو را صدا بزند
عشق وقتي تو را شكار كند
چون سواري كه خوب مي‌داند
اسب را كي، كجا مهار كند-
غيرتت را مهار خواهد كرد...
به تو و شرمگيني و ادبت
مادرت افتخار خواهد كرد!

تا صدايت نكرده‌است پدر
به ادب ايستاده‌اي دم در
بي‌سبب نيست روز عاشورا
تا تو فرياد مي‌زني: مادر-
مادر بچه‌هاي پيغمبر(ص)
به صدايت جوا

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 11:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غزل حضرت عباس(ع) -( آب از سرش گذشت و ننوشید آب را ) * سید علی احمدی

1993
2

غزل حضرت عباس(ع) -( آب از سرش گذشت و ننوشید آب را ) آب از سرش گذشت و ننوشید آب را
از بس که دید گریۀ طفل رباب را
ماهی که از فروغ رخش بذل نور کرد
صدها ستاره و قمر و آفتاب را
ساقی تشنه ای که به بحر فرات دید
عکس هزار دختر در التهاب را
دور از خیام خفت از این رو که نشنود
صد پرسش کمرشکن بی جواب را
از دست داد دست خود و تشنه لب گرفت
دست گره گشا و می بی حساب را
گنج نهان حق ز پس پرده شد عیان
آن دم که برفکند ز رویش نقاب را
تا زنده بود، از دل اطفال تشنه لب
بیرون نمود رنج و غم و اضطراب را
آشفته شد فلک به زمانی که یک عمود
خونین نمود گیسوی پرپیچ و تاب را
از غیرت و وفا و جوانمردی و ادب
شرمنده کرد دختر ختمی مآب را
آن دم که مَشک و رشتۀ امید پاره گشت
کرد او گران ع

  • دوشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

َعر شهادت حضرت عباس(ع) -( خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت ) * سید پوریا هاشمی

2138

َعر شهادت حضرت عباس(ع) -( خورشید پیر روضه  هجر قمر گرفت ) خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت
نزدیک ماه بود که درد کمر گرفت
داغ برادری اثرش تار دیدن است
انقدر پا کشید ز جسمت خبر گرفت
زخم عمود را که به فرق سر تو دید
دست کمر گرفته ی خود را به سر گرفت
ای کاش از تن تو عدو دست می کشید
حتی برای غارت تو جنگ در گرفت
بهتر از این نمی شود این پاره پاره تن
وقتی که دور جسم تو را صدنفر گرفت
برخیز و گو چرا بدنت پر ز آهن است
برخیز و گو چرا بدنت شکل پر گرفت
گفتم حرم لباس اسارت به تن کند
در غیبت تو دور حرم را خطر گرفت
حالا حسین مانده و قد خمیده اش
خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت عباس(ع) -( پدر می آید از میدان ولی خون در بصر دارد ) * محمد جواد آل کثیر

1940
3

غزل حضرت عباس(ع) -( پدر می آید از میدان ولی خون در بصر دارد ) پدر می آید از میدان ولی خون در بصر دارد
پیاده، خسته و تنها و دستی بر کمر دارد
به دنبال عمو رفته خبر از حال او گیرد
نمی دانم چه ها دیده که خون در چشم تر دارد
بیا از خیمه گه عمّه ببین احوال بابا را
بپرس از علقمه اخر چه سرّی زیر سَر دارد
خدا ناکرده آیا بر عمو ظلمی روا گشته
که بابایم پریشان است و احوالی دگر دارد
به سوی خیمه ی سقا روان گردیده بازاری
نمانده در تنش جایی که گام از گام بردارد
لبان تشنه ی اصغر ز بی آبی زده تاول
به نامیدی ببین مادر غمی در زیر پر دارد

شاعر : محمد جواد آل کثیر

  • یکشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد