برخیز و یک جواب بده این سلام را
بینم خموش پشت و پناه امام را
بیتوته زیر سایۀ این قامتِ بلند
حل کرده بود مشکلِ اهلِ خیام را
بر چشمِ تیر خوردۀ تو گریه می کنم
بعد از تو بر شکسته کَمَر تکیه می کنم
ای تکیه گاه اهل حرم عزتم شکست
بی تو عزیزِ مادرِ من حرمتم شکست
تا این زمان تو خَم شدنم را ندیده ای
تا قامتت شکست ببین قامتم شکست
تنها گذاشتی تو مرا ، باورم که نیست
گیرم که صبر پیشه کنم ، یاورم که نیست
فرقت درست چون سر حیدر شکافته
پهلوی تو شبیه به مادر شکافته
آئینۀ تمام نمای محبتی
پیشانی تو چون علی اکبر شکافته
از بس که تیر بر بدنت دسته دسته ریخت
یک تیر هم به چشم تو حتی نبسته ریخت
دریا دلم ! چقدر خرامیده می
- دوشنبه
- 13
- آبان
- 1392
- ساعت
- 07:17
- نوشته شده توسط
- یحیی