اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

می رسد عطر گل یاس
کرده دل ها یاد عباس
ای گل با صفا یا اباالفضل
ساقی کربلا یا اباالفضل
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل۲

بین عالم گشته رایج
که تویی باب حوایج
عیسوی موسوی ها گدایت
چشم امیدشان بر عطایت
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل۲

تو امید خستگانی
بر همه آرام جانی
کرده ای بر همه جود و احسان
درد عالم بود از تو درمان
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل۲

تو گل ام البنینی
رحمت حق بر زمینی
در شجاعت تویی همچو حیدر
در ملاحت چو زهرای اطهر
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل۲

باب حاجات خلایق
بر حسین سردار لایق
دستگیر همه عالمینی
یاور و همنشین حسینی
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل۲

کوه ایثار و وفایی
بر حسین گشتی فدای

• پنج شنبه
• 14
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:31
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

واحد،زمینه شب تاسوعا
درنهر علقم غوغا بپا شد دستان عباس از تن جدا شد
مظلوم ابوالفضل مظلوم ابوالفضل مظلوم ابوالفضل مظلوم ابوالفضل ۲
___________________________
با کام تشنه آبی ننوشید در حفظ مشکش سقا بکوشید
اما طرف شد با خیل دشمن برخصم بدخواه مولا خروشید
مظلوم....
_____________________________
چون هردو دستش ازتن جدا شد
قتعطمویش بر لب نوا شد
فریاد او را زینب شنید و
کل حرمها ماتمسرا شد
مظلوم...
______________________________
چونکه سرش خورد عمود آهن
گل علی را شد وقت چیدن
نوبت رسیدش تیر سه شعبه
آمد به چشمش از سوی دشمن
مظلوم...
____________________________
برلب رسیدش آن لحظه جانش
ادرک اخا شد ورد زبانش

• یکشنبه
• 17
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 19:00
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

#شب_نهم_حضرت_ابوالفضل_ع
#زمزمه_محرم

بنداول

یاسِ کربلا ای برادرم
صاحبِ علم ساقیِ حرم
خیز و کن نظر دیده‌ی ترم
ای برادرم ای برادرم(۲)

بنددوم

علقمه شده قتلگاهِ تو
رنگِ خون گرفت روی ماهِ تو
خِجلت از رباب در نگاهِ تو
ای برادرم ای برادرم(۲)

بندسوم

دستِ تو جدا شد ز پیکرت
شد نثارِ راهِ برادرت
قلبِ تو شکست مثلِ ساغرت
ای برادرم ای برادرم(۲)

#هستی_محرابی

• چهارشنبه
• 22
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 00:11
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

منم علمدار حسین

منم علمدار حسین عباس شیر کربلا
امیر پیکار حسین عباس شیر کربلا
به دل خریدار حسین عباس شیر کربلا
امین دربار حسین عباس شیر کربلا
******
(من علمدار حسینم ، به حسین می نازم)
جان و سر در ره ایمان حسین می بازم
مرد میدان نبردم به هواخواهی او
حمزه آسا به صف خصم حسین می تازم

عَبدِودها همه در صحنة به خاک اندازم
پرچم لشکر دین با دل و جان افرازم
ذوالفقار علوی در کفِ با همتِ من
یک تنه کار دوتا لشکر دون می سازم

تو علمدار منی عباسم همه جا یار منی عباسم
مالک اشتر میدان بلا مرد پیکار منی عباسم

منم علمدار حسین عباس شیر کربلا
******
شیر میدان نبرد ، آینة کرارم
مانده در خاطرة جنگ جَمَل پیکارم
آ

• یکشنبه
• 18
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 13:54
• نوشته شده توسط
• سجاد

روکرده به شکل تو خداوند کل هنرش رو
از صلابت تو شیر دریده،قلب‌و جگرش رو

میگم تا محشر،یاایهاالناس
و رفع الله،رایت العباس(س)

ساقی عطشان
ای پناه و یاور قدیم الاحسان
جاری از لسان تو لولو و مرجان
لشگری از رزم تو گردیده حیران

باب‌الحوائج|یاابوفاضل(ع)
___
حرز یاعلی(ع)بستی به بازوت رفتی‌توی میدون
وان یکاد برات میخونه زینب(س)زیر نم بارون

بردن نامت،خیر کثیره
جونم فدات ای،ماه عشیره

تو بی قرینی
میخونم از عمق دل ذُخر الحسینی(ع)
یادگار فاتح بدر و حنینی
‌واسه عمه جانمون تو نور عینی

باب‌الحوائج|یاابوفاضل(ع)

• چهارشنبه
• 6
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:50
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

گل ام البنینی،نور حی مبینی
ای صفای دو عالم،بر حسین تو معینی
باب حاجات عالم عباس
لطف و جودت دمادم عباس
یا ابوفاضل مدد مدد۲

تو چو شمعی در عالم،همه پروانه ی تو
عاقلان دو عالم،شده دیوانه ی تو
باب حاجات عالم عباس
لطف و جودت دمادم عباس
یا ابوفاضل مدد مدد۲

مهر تو اعتبارم،حب تو افتخارم
نظری کن به حالم،جز تو من کس ندارم
باب حاجات عالم عباس
لطف و جودت دمادم عباس
یا ابوفاضل مدد مدد۲

گرچه من روسیاهم،بر تو مولی پناهم
از کرم جان زهرا،بنما یک نگاهم
باب حاجات عالم عباس
لطف و جودت دمادم عباس
یا ابوفاضل مدد مدد۲

تویی از نسل حیدر،جان زهرای اطهر
با دو دست بریده،شافع روز محشر
باب حاجات عالم عباس
لطف و جودت دما

• پنج شنبه
• 14
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:30
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

◾شب تاسوعای حسینی۱۳۹۸

◾بنداول
در علقمه ببین شور عزا شد
دست علمدارم از تن جدا شد
در خون نشسته
پشتم شکسته
بعد از تو من شدم یکه و تنها
واویلا واویلا آه و واویلا(۲)

◾بنددوم
یاس ام‌البنین بود و نبودم
از جنت آمده یاس کبودم
گوید به افغان
سقای عطشان
افتاده دست تو در بین صحرا
واویلا واویلا آه و واویلا(۲)

◾بندسوم
راضی مشو حسین تنها بماند
کنار علقمه روضه بخواند
ای میر لشکر
عباس آب آور
بشنو سوز دعای اصغرم را
واویلا واویلا آه و واویلا(۲)

• یکشنبه
• 17
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 01:08
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

وای
تا به زمین علم خورد
وای
نظم حرم بهم خورد
وای
وقتی علمدار افتاد
وای
اسارتم رقم خورد

حسین اومد ولی دست خالی
کی میدونه آخه حالم رو
بگو کی رو سر زینب ریخت
داداش خاکستر عالم رو

چه حالیه داری یا مولا
فدای چشمای ناکامت
چی شد تو علقمه کو عباس
چرا خمه داداش اندامت

نگو تموم شد همه چی واویلا
شروع شده اسارتم بسم الله

حالا چکار کنم با این غم
چه جور خبر بدم واویلا
خیال خیمه ها راحت بود
شروع شده عزا بسم الله

۲

وای
پر از غمه وجودت
وای
میلرزه تارو پودت
وای
نگو تو علقمه موند
وای
مولا بود و نبودت

تو تنها اومدی کو عباس
تو این شرایط بحرانی
بهش بگو شاید برگرده
بگه هوا شده طوفانی

منو ببر کنار جسمش
شاید ب

• جمعه
• 29
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 18:06
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

زمزمه ونوحه شب تاسوعا
بلند شد برادر، حرم بیقراره
بلند شو حسینت، پناهی نداره

حرم بی تو عباس چقدر خالیه
بلند شو که زینب، تو بد حالیه
برادر برادر، علمدار من2
__________________________
بیفتاده اینجا، دو دستت ابوالفصل
سه شعبه زدن، چشم مستت ابوالفضل

غم عالم اومد به قلبم نشست
بلند شو برادر که پشتم شکست
برادر برادر....
_________________________
سکینه میگه من، دیگه آب نمی خوام
دیگه تشنه نیستم، عمو جونو میخوام

دل آرام خیمه، عمو جان بیا
خزون شد حرم‌ها، بهاران بیا
برادر برادر...
_________________________
برادر ببین که دیگه یار ندارم
تو رفتی ومنهم، علمدار ندارم

زبعد تو دشمن، چقدر بی حیاست
به فکر هجومی، به این خیمه هاست
برادر برادر...

شعر:اسماعیل تقوایی

• سه شنبه
• 26
• مرداد
• 1400
• ساعت
• 01:51
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

نوحه شهادت حضرت ابوالفضل
ای علمدار،ای سپهدار
مشکها را، زودبردار

العطش را بشنو از حلقوم طفلان
بهر آنها تو بیاور آبی ای جان
یا ابوفاضل، ابوفاضل، ابوالفضل ۴
______________________
رفتن تو، سوی علقم
قلب من را، کرده گر غم

ای خدا جان، از بلا او را نگه دار
من ندارم غیر عباسم علمدار
یا ابوفاضل....
______________________
تا صدایت، را شنیدم
سوی میدان، من دویدم

وای من، دستانت از پیکر جدا بود
فرق تو منشق ز گرز اشقیا بود
یا ابو فاضل....
_______________________
من چسازم، بی برادر
دادم از دست، میر لشگر

کودکان اندر حرم در انتظارند
آرزوی دیدن عباس دارند
یا ابوفاضل....
_______________________
دشمن‌ من، شادمان شد
چون حسینت، قد کمان شد

ای برادر هجر تو سخت است برمن
من چسازم بی تو با هجوم دشمن
یا ابوفاضل...

شعر:اسماعیل تقوایی

• شنبه
• 15
• مرداد
• 1401
• ساعت
• 19:02
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

یا علمدار حسین

یا علمدار حسین یا علمدار حسین
ماه دربار حسین یا علمدار حسین
مرد پیکار حسین یا علمدار حسین
ای وفادار حسین یا علمدار حسین
******
ای علمدار دلاور به فدای علمت
عاشق کرب و بلاییم و هوای حرمت
بسته ایم دل به صفای حرم محترمت
مانده ایم دیده به امید نگاه و کرمت

ساقی قطع یدین باوفا یار حسین
بهترین جای جهان خاک بین الحرمین

یا علمدار حسین یا علمدار حسین
******
شیعه بر حس وفاداری تو می نازد
دل به دستان پر از مهر و وفا می بازد
پرچم عشق تو را در دو جهان افرازد
از علمداری تو شعر وفا می سازد

ماه زیبای علی سرو رعنای علی
ما بنازیم به تو ای تیغ برّای علی

یا علمدار حسین یا علمدار حسین
******
ما

• یکشنبه
• 18
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 14:18
• نوشته شده توسط
• سجاد

سبک 4 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ ناله
تا كه شنیدم ـ صدای ناله
شدم به سوی ـ میدان روانه
امان از درد و ـ داغِ جدایی
برادر عباس ـ بگو كجایی؟
عباس ابالفضل(4)
كجاست آن وعده ـ به طفل ‌عطشان
كجاست آن سقا ـ برای طفلان
كجاست آن مشك و ـ قدِ بلندت
كجاست آن چشمِ ـ ابرو كمندت
عباس ابالفضل(4)
دل از قید این ـ دنیا بشُستم
تا كه دو دستت ـ به دیده جُستم
آخر چنین شد ـ بی تو بسوزم
دست جدا را ـ با دیده بوسم
عباس ابالفضل(4)
به چشم گریان ـ کردم نظاره
آن مشك بی آب ـ آن پاره پاره
به تن دیدم من ـ صد تیر و دشنه
كنارِ‌ آبی ـ امّا لبْ تشنه
عباس ابالفضل(4)
میان دشمن ـ در خون نشستی
ز من برادر ـ كمر بشكستی
بیا به خیمه ـ تا زنده هست

• جمعه
• 30
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 23:17
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

بند اول:

پاشو علمدار ، پاشو ای حافظِ خیام
پاشو علمدار ، پاشو امّیده بچه هام
مشکتو بردار ، تا تموم شه همه غمام

ای پگاهِ حرم
تکیه گاهِ حرم
ای قرارِ دلم
سر پناهِ حرم

ای نوای حرم
ای لِوای حرم
پاشو ای ماهِ من
تو شبای حرم

پاشو ، ببین ، رقیه داره میزنه صدات
پاشو ، داداش ، سکینه داره میکنه نگات
پاشو ، ببین ، که زینب داره میمیره برات

پاشو علمدار پاشو عباس

بند دوم:

پاشو داداشم ، که غمت خم کرد کمرم
پاشو ببین که ، همه بی تابند تو حرم
پاشو ببین که ، اومده زهرا مادرم

ای امیر رشید
ِساقیِ نا امید
از غمِ داغِ تو
پشتِ داداش خمید

ای گلِ پرپرم
پهلوونِ حرم
ساقیِ کربلا
امّیدِ خواهرم

پاشو ، داداش ، حضرتِ ز

• سه شنبه
• 12
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 18:55
• نوشته شده توسط
• وحید زحمت کش شهری

سبک 21 ـ ذکر / شور ـ تیر
امشب کنارِ علقمه بوی گل یاس اومده
حضرت زهرا مادرِ حضرت عباس اومده
یا فاطمه یا فاطمه(3)
***
به چشمِ من تیر نزنید
حالا كه قلبم غمینه
مادرِ من داره می آد
می خوام كه چشمام ببینه
***
دستِ من و جدا نكن
تا واسه مادر بمیرم
زیر بغل های اون و
می خوام با دستام بگیرم
***
یاد لب خشکیده ی
بچه ها دردای منه
صدای موج این فرات
به قلبم آتیش می زنه
مشك من و پاره نكن
نذار كه سختی بِچِشم
من از دو چشمِ اصغرِ
تشنه خجالت بِكِشم
***
به فرق من ضربه نزن
حالا كه نقشِ زمینم
بذار ز لب های حسین
بوسه ی آخر بچینم
نیزه نزن تو سینه ام
حالا كه دل پریشونم
بعد یه عمر وفای خود
مدیون زینب بمونم

• شنبه
• 31
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 00:30
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

تو گل ام البنینی،شیعه را حبل المتینی
در خصال و خلق و خویت،چون امیرالمؤمنینی
گل باغ ولا،همه امید ما
کنی از شیعیان،شفاعت در جزا
ابوفاضل مدد۳

شمع جمع عالمینی،بر علی نور دو عینی
گل گلزار ولایت،تو علمدار حسینی
الا صاحب کرم،گدای این درم
دعا فرما که من،شبی باشم حرم
ابوفاضل مدد۳

تو امید این جهانی،شیعه را آرام جانی
بر تمام اهل عالم،چون حسینت مهربانی
عزیز فاطمه،شهید علقمه
بود با یاد تو،به لب ها زمزمه
ابوفاضل مدد۳

کعبه ی دل ها تویی تو،شافع عقبی تویی تو
در شجاعت همچو حیدر،در صف هیجا تویی تو
تو پور حیدری،امید مادری
در عالم تا به حشر،تو از خوبان سری
ابوفاضل مدد۳

منم مهمان اباالفضل،غرق احسان اباالفضل
از

• پنج شنبه
• 14
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:29
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

#سبک_زمینه_ده_شبی
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_?
#شب_نهم
#اجرانشده

بند اول:

برو علمدارم
برو علقمه برو با مشک آب
برو علمدارم
برو آب بیار برا طفلِ رباب
برو علمدارم
برو سقای حرم تو با شتاب

برو تنهایی
منتظر، میمونم، تا که بیایی
برو تنهایی
ندارم، جز تو من، آخه سقایی
برو تنهایی
آب بیار، که همه، امّیدِ مایی

برو، ای یلِ بوتراب، به خیمه برگرد
برو، برو کن انقلاب، به خیمه برگرد
برو، تو با مشک پُر آب، به خیمه برگرد

ساقیِ لشکرم ( برو عباس ۳ )
عزیز برادرم ( برو عباس ۳ )

بند دوم:

قسم به عشقِ تو
نمیام بدون آب سمتِ حرم
به علقمه میرم
اگرم رو نیزه ها بره سرم
خداکنه باشم
مرحمی برای قلب خواهرم

بگو به زینب
رفته تا، علقمه، ساقیِ لشکر
رفته تا که آب
بیاره، برای، علیِ اصغر
بگو به زینب
دعا کن، تا نشه، مثلِ گل پرپر

حسین، به فدای سرت، اگه جون دادم
نذار، ببینه دخترت، اگه جون دادم
کاشکی، که بیاد مادرت، اگه جون دادم

امام و سرورم ( ای حسینم ۳ )
عزیز برادرم ( ای حسینم ۳ )

بند سوم:

پاشو اباالفضلم
پاشو اومده حسین بالا سرت
پاشو اباالفضلم
اگه مشکت خالیه فدا سرت
شکسته فرقِ تو
چه جوری زدن شده دوتا سرت؟?

پاشو ای سردار
پاشو از، رو زمین، مشکتو بردار
پاشو سالارم
پاشو تا، از چِشِت، تیرو دریارم?
پاشو که زهرا
مادرم، اومده، رو سرت حالا

داداش، کمرم از غمت، شکسته حالا
داداش، خاکِ عالم سرم، نشسته حالا
دستِ، زینبت میشه دیگه بسته حالا

ساقیِ لشکرم ( پاشو عباس ۳ )
پناهِ خواهرم ( پاشو عباس ۳ )

?: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#وحید_زحمت_کش_شهری
#امیر_حسین_سلطانی

• جمعه
• 24
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 12:13
• نوشته شده توسط
• وحید زحمت کش شهری

#سبک_واحد_ده_شبی
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_?
#شب_نهم
#اجرانشده

بند اول:

داره میره سمت میدون
امیر خوب و دلاور
داره میره آب بیاره
برای شیش ماهه اصغر

تو دلش غوغاست
یاد اشکای
طفل شیش ماهه
اباالفضل

مشک و پُر کرده
میزنه فریاد
عمو تو راهه
اباالفضل

از تن شده دستش جدا
افتاده شیرِ مَه لقا
ناله ی روی لب هاشه
اَدْرِک اَخا اَدْرِک اخا

اَدْرِک اَخا اَدْرِک اخا

بند دوم:

پاشو ای تنها امیدم
پاشو ساقیه سپاهم
شکستم از داغِ تو من
پاشو ای یار و پناهم

دستاتو داداش
کی بریده که
با سر افتادی
روی خاک

من بمیرم که
خوردی تیر اینقد
که شده جسمت
چه چاک چاک

دریای خون چشمت شده
امّا عزیز برادرم
چشاتو وا کنو ببین
اومده زهرا مادرم

پاشو عزیز برادرم?

?: #کربلایی_عادل_خوشرو
?: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#وحید_زحمت_کش_شهری

• جمعه
• 24
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 21:13
• نوشته شده توسط
• وحید زحمت کش شهری

یا عباس

یاعباس رأس حسین به نیزه ها یاعباس آتش زدند به خیمه ها
یاعباس برس به داد خیمه ها یاعباس آتش زدند به خیمه ها
یا عباس حرم به زیر چکمه ها یاعباس آتش زدند به خیمه ها
یا عباس زدند به دوش بچه ها یاعباس آتش زدند به خیمه ها
یا عباس ببین غم یتیمه ها یاعباس آتش زدند به خیمه ها
******
دیده ها بر علمِ توست کجایی عباس
بر دودستِ کرمِ توست کجایی عباس
خیمه در خیمه برادر عدو می تازد
انتظارِ قدمِ توست کجایی عباس

هر طرف کودک نازی دوان گردیده
اشک از دیدة آنان روان گردیده
به کجایی که به دادِ دل یاران برسی
دشت پامال قدم های خزان گردیده

یاعباس برس به داد خیمه ها یاعباس آتش زدند به خیمه ها
یاعباس رأس حسین ب

• یکشنبه
• 18
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 14:17
• نوشته شده توسط
• سجاد

علم روی دوشش گرفته/علمدار و میر دلاور
به دوش دگر مشک آبی/گرفته سپهدار لشکر

رود تا که آب آورد او/برای عزیزان لشکر
برای رقیه سکینه / برای لب خشک اصغر

دلش بی قرار است/به لب ذکر زهرا
مدد گیرد او از / علی شاه و مولا

لبیک، یابن الحیدر،یابن الحیدر،بابن الحیدر

ننوشد دمی جرعه آبی/به یاد لب خشک مولا
دو دستش درون فرات و/عجب با وفایی تو سقا

به سوی خیامش روان است/به یک ذکر الله و اکبر
تمامیِّ لشکر گریزان / از آن هیبت شیر حیدر

ببرند دو دستش/به یک ضرب شمشیر
به فرقش عمود و/به چشمش زدند تیر

لبیک، یابن الحیدر،یابن الحیدر،بابن الحیدر

بیفتد ز بالای مرکب / تن پاک او روی صحرا
شنیده میان هیاهو/ صدایی ز مادر

• سه شنبه
• 27
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 15:29
• نوشته شده توسط
• وحید زحمت کش شهری

سبک 20 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ علم
صاحب علم
حضرت کرم
جان عالمی فدای ساقی حرم
عشق محترم
شاه و سرورم
نوکری تو همیشه سایه ی سرم
یا ابالفضل(۳) مولا ابالفضل
معدن سخا
پور مرتضا
ای به دشت کربلا تو حاملُ اللواء
ماه دلربا
شهره ی وفا
آمدم به درگه تو باب التجاء
یا ابالفضل(۳) مولا ابالفضل
تو دلاوری
یار و یاوری
حاصل کلاس درس رزم حیدری
تو برادری
فکر خواهری
بر حسین کربلا امیر لشکری
یا ابالفضل(۳) مولا ابالفضل
فرق سر دوتاست
خون به دیده هاست
یا حسین حکایت برادر شماست
مشک او کجاست؟
دست او جداست
ناله از فراق او میان خیمه هاست
یا ابالفضل(۳) مولا ابالفضل

• شنبه
• 31
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 00:26
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

فتاده ام یا اخا
روی خاک علقمه
بیا ببین آمده
مادر تو فاطمه
زائر بانوی خفته در مدینه ام
من خجل ازعلی اصغر و سکینه ام
سیدی سیدی سیدی حسین حسین...

به مشک آمال تو
تیر کوفیان نشست
ببین علمدارِ من
پشتم از غمت شکست
ای امید حرم، ای گل ام البنین
دیده بگشا دمی،غربت مرا ببین
یاورم، یاورم،ای امیر لشگرم...

• یکشنبه
• 13
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 09:51
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

علم که افتاد رو خاک صحرا
تو عرش بلند شد صدای زهرا
زمین که خوردی دلم تَرَک خورد
لرزیدم و داد زدم واویلا

خم شده قدم ابالفضلم از...
روی دوشم کوه غم بردار
بی تو بی کسه برادرزاده ت
پاشو از زمین علم بردار

واسهْ من یک تنه تو مث یک سپاهی
پاشو از جا رقیه نداره پناهی

ای (علمدار) ۳

تنت رو پاشیده تیغ و شمشیر
ترکیب چهره ت هم کرده تغییر!
تو چند نفر بودی ای علمدار؟
به سمتت اومد چهار هزار تیر!

با سرت چه کرد عمود آهن
که شکسته طاق ابروهات
بوی مادرم پیچید تو صحرا
تا زدن نیزه به پهلوهات

رفتم و قلبم و پیش تو جا گذاشتم!
من به جز تو کسی رو تو دنیا نداشتم

ای (علمدار) ۳

• چهارشنبه
• 30
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 13:40
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ای علمدارم ای تکیه گاهم
بی کسم کرده ای اِی پناهم

ماه شب هایم به خاک و خون تپیده
بی برادر گشتم و قدّم خمیده

عباس... خاک طف از خون ابروی تو تر شد
عباس... قلبم از جسم رشیدت پاره تر شد
عباس... آسمانم بی قمر شد

ای علمدارم یا اباالفضل

خون فرقت به روی جبین است
آسمان روی خاک زمین است

پُر شده کرببلا از بوی مُشکت
علقمه شرمنده لبهای خُشکت

عباس... بی تو خیمه گشته آماج جسارت
عباس... دشمنان بی حیا در فکر غارت
عباس... می رَوَد زینب اسارت

ای علمدارم یا اباالفضل

• چهارشنبه
• 30
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 14:08
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بلند شو پهلوون ، بازم قدم بزن
بي تاب اصغرم ، سر به حرم بزن

صداي خنده ي ، دشمن در اومده
گريم برا اينه ، كه مادر اومده

صداي مادرم ، پيچيد تو علقمه
هرچي براي تو ، گريه كنم كمه

تا افتادي زمين ، رباب بيچاره شد
خونه خراب شدم ، مشكت كه پاره شد
سقاي كربلا...

وقتي به دور تو كمين زدن
خودم ديدم تورو زمين زدن
خدا ميدونه كه دلم شكست
به تو عمود آهنين زدن

" اخا ادرك اخا ... "
———————-
چهار هزارتا تير ، نشسته رو تنت
اي ساقي حرم ، لب تشنه كشتنت

تير سه شعبه شد ، قاتل جونه تو
از گوشه ي چشات ، ميريزه خونه تو

فدا سرت اگه ، كه من تشنه لبم
به فكر غربته ، فرداي زينبم

ميبنده دستشو ، حرمله با طناب
ديگه نذار بگم

• سه شنبه
• 26
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:40
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

۱
پاشو برادرم - پاشو دلاورم
توو خیمه منتظر - نشسته خواهرم
امیر لشگرم
اگه نیای / میره اسارت دخترم
اگه نیای / آواره میشه خواهرم
آی غیرت الله به خدا
دلنگرون معجرم
( برادرم برادرم)

۲
پاشو پناه من - ای تکیه گاه من
امید آخرِ - من و سپاه من
امیر لشگرم
پاشو بریم / نذار بشم خونه خراب
پاشو بریم / منتظرت مونده رباب
تا شیش ماهم پرپر نشه
براش ببر یه قطره آب
( برادرم برادرم)

• دوشنبه
• 20
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 09:47
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

نوحه حضرت ابوالفضل
یارب زار ومضطرم، ازبهر برادرم، عباس عباس
رفته آبی آورد، بهر طفلان حرم، عباس عباس

هست ما را او علمدار
ای خدا او را نگهدار
ای علمدار ای علمدار2
___________________________________
بشنوم شعار او، مشکل گشته کار او، دستش افتاد
بین خیل دشمنان، تنها مانده آن جوان، ای داد ای داد

مشک او آماج تیر است
خجل از طفلی صغیرست
ای علمدار....
__________________________________
ای سردار لشگرم، خواندی تو برادرم، شادم کردی
اما بر سرم ببین، با این پاره پیکرت، چه آوردی

جعفر طیار ثانی
شد برادر قد کمانی
ای علمدار....
_________________________________
ای هستم به هست تو، بوسم هر دودست تو، باشم گریان
دشمنم شده ازین، ناله وفغان من، شاد وخندان

پاسخ طفلان چه گویم
پس چه شد بابا عمویم
ای علمدار....

شعر ‌:اسماعیل تقوایی

• جمعه
• 7
• شهریور
• 1399
• ساعت
• 16:19
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

هم علمدار تو هستم ـ هم گرفتار تو هستم
اي نگـار نـازنينم ـ در کجـايي در کجـايـي
من کـه پـرپـر بـر زمينـم ـ لالـه ام البنينم
اي امام مـه جبينم ـ در کجـايي در کجـايـي
روز اول مادرم عبـد و غلامت خوانـده من را
اي به قربان سرت دور سرت گردانده من را
روي تو ماه تمامم تو اميري من غلامم
اي کمـان ابـرو ببين بر چشم من تير آشنا شد
عاقبت اي هست من دستم ز دامانت جدا شد
* * * * * * * * * *

بر زمين افتاده هستم ـ رفته دست من ز دستم
مـن پريشـانـم پريشـان ـ وا مصيبت وا مصيبت
دانه دانه قطـره اشگم ـ مي چکد بر روي مشگم
جان دهـد سـقاي طفلان ـ وا مصيبت وا مصيبت
مشگ طفلان حرم من با تو گرم گفتگويم
آنقدر گويم کـه تـو هس

• دوشنبه
• 19
• مهر
• 1395
• ساعت
• 13:04
• نوشته شده توسط
• feiz

نصر من الله

الله الله ، نصر من الله رفته به میدان عباس ، یا ولی الله
الله الله ، تبارک الله مرد جهاد است و نبرد چون اسدالله
الله الله ، تبارک الله دست علمدار حسین گشته یدالله
الله الله ، ماشاءَ الله می کُشد از کوفیان آجرک الله
******
تبارک الله علم علمدار ماشاء الله دو کف سپهدار
آمده شیر علوی به پیکار لرزه فکنده به سپاه کفار

در صف میدان جنگ ، مثل پدر رفت
با دلِ آگاه خود ، سوی خطر رفت
هیبت او حیدریست ، غیرت کرّار
تیغ پدر را به کف ، سینه سپر رفت
سایه زده ابر ترس ، بر سر دشمن
لشکری از صحنه با ، واهمه در رفت
ضربت شمشیر او ، کوفه هراس است
در دل نهر فرات ، بانگ ظفر رفت

با لب خشکیده ولی با دل شیدا

• دوشنبه
• 19
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 02:12
• نوشته شده توسط
• محمدرضا سروری

عباس/
صدا زدی من را برادر
تشنه لبِ دریا برادر
بعدِ تو روزِ من سیَه شد
در بین این صحرا برادر ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
سپاهِ من شد بی علمدار
برخیز و پرچم را تو بردار
ز رفتنت برادر من
سکینه هم شده خبر دار ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
وقتی رسیدی بر لبِ آب
با خونِ خود وضو گرفتی
مزد وفاداریِ خود را
با خونِ در گلو گرفتی ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
وقتی به خاک و خون نشستی
پشتِ برادر را شکستی
تا لحظه ی آخر برادر
چشم بصیرت را نبستی
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
برخیز و لحظه ای و بنگر
از تشنگی غش کرده اصغر
سکینه منتظر نشسته
آیی سویِ خیمه برادر ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/

• سه شنبه
• 27
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 17:56
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سبک ۷ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ سپاه
من علمدارِ سپاه كربلا هستم
در كنار علقمه گشته جدا دستم
می زند بر جان شراره
گریه های مشكِ پاره
یا حسین جانم یا حسین جانم(۴)
مادرِ غم پرورم دارد دلی پر خون
از نوای فاطمه من گشته ام مجنون
می دهد دل بوی زهرا
می روم من سوی زهرا
یا حسین جانم یا حسین جانم(۴)
ناله ی ادرك اخا شد بر لبم جاری
بهر تنهایی مولا می كنم زاری
یا حسین ای حاصل من
عشق تو شد قاتلِ من
یا حسین جانم یا حسین جانم(۴)
ای برادر كن نظر بر حالِ زارِ من
می روم از پیش تو تنها نگارِ من
سر به زانویت گذارم
ای حسین ای انتظارم
یا حسین جانم یا حسین جانم(۴)
عاقبت آبِ فرات تا خنده ام كردی
تو ز روی اصغرم شرمنده ام كردی

• جمعه
• 30
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 23:37
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس