اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

غزل حضرت عباس(ع) -( داشت می رفت سر چشمه سواری با دست ) * رضا نیکوکار

1971
3

غزل حضرت عباس(ع) -( داشت می رفت سر چشمه سواری با دست ) داشت می رفت سر چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... امّا دست -
داشت می رفت بنوشد، نه بنوشاند آب
نه به لب، تشنه ی خورشید، به آن بالا دست
دست در آب فرو برد، فرو پاشید آب
ریخت دریای سخاوت به دل دریا، دست
مشک سیراب شد از آب و فرات از عباس
تا کجا می کشد این بار امانت را دست؟
تیغ ها پشت هم آهسته صدایش کردند
کم شده فاصله ی سینه صحرا تا دست
کیست یاری بکند یک تنه خورشیدش را؟
نیست دیگر به سر شانه ی این سقّا دست
داشت می رفت سر چشمه سواری با دست
داشت می آمد از آن دور سواری بی دست

شاعر : رضا نیکوکار

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

غزل حضرت عباس(ع) -( جدال دشنه و دریایی از جوانمردی ) * زهره اخوان طاهری

1835
1

غزل حضرت عباس(ع) -( جدال دشنه و دریایی از جوانمردی ) جدال دشنه و دریایی از جوانمردی
خدا پناه تو باشد؛ برو که برگردی
برو به سمت نگاه فرات با لب خشک
آهای سبزترین آیه ی جوانمردی
اگر به آب رسیدی بگو خروشان شو
بگو تو را چه به این موج های بی دردی
عموی قافله! ما را به آب مهمان کن
خدا کند که تو با مشک آب برگردی
عموی قافله ما را ببخش؛ من دیدم...
چگونه مشک به دندان نَبَرد می کردی
وَ بعد بال زنان آمدی به جانب ما
عمو! برای رقیه، فرات آوردی؟

شاعر : زهره اخوان طاهری

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت عباس(ع) -( دیگر رهایم کن برادر آخر راه ست ) * سید مهدی موسوی

1935
1

غزل حضرت عباس(ع) -( دیگر رهایم کن برادر آخر راه ست ) دیگر رهایم کن برادر آخر راه ست
باید تو را در بر بگیرم وقت کوتاه ست
من می روم امّا چرا این قدر سنگین ست
دلشوره ای که در ضمیر ناخود آگاه ست
بر من بِدم از بازدم های شفا بخشت
آیینه ی خشنودی ام لب تشنه ی «آه» ست
گفتم چرا نامردی این قوم بسیارست
دیدم جواب تو فقط «الحمدالله» ست
افتادن بی دست از مرکب چه آسان بود
امّا جدایی از برادر سخت جانکاه ست

شاعر : سید مهدی موسوی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت عباس(ع) -( اين دشت نديده است بهاراني از اين دست ) * احمد حسین پور علوی

1843
2

غزل حضرت عباس(ع) -( اين دشت نديده است بهاراني از اين دست ) اين دشت نديده است بهاراني از اين دست
بر سينه ی خود نم نم باراني از اين دست
از كوه بپرسيد چه آمد به سر ماه
در ساحل امواج خروشاني از اين دست
بر پهنه ی اين خاك عطشناك وزيده ست
ناگفته نماند كه چه طوفاني از اين دست
با تير تو را بدرقه كردند كه باشد -
بر سفره ی چشمان تو مهماني از اين دست
بين الحرميني شد و در عرش درخشيد
هر جا كه كشيدند خياباني از اين دست
تاريخ نگاران همه گشتند و نديدند
بر صفحه ی تاريخ شهيداني از اين دست
از موي پريشان تو الهام گرفتيم
يك عمر در اشعار پريشاني از اين دست
وقتي كه سلاطين جهان تشنه ی اينند
تا دست بگيرند به داماني از اين دست
ما بين دو دست تو چرا فاصله افتاد؟
اين قصّه چرا داشت

  • دوشنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت عباس(ع) -( رد شد شبحي بي خبر از سمت درختان ) * قاسم رفیعا

2069
4

غزل حضرت عباس(ع) -( رد شد شبحي بي خبر از سمت درختان ) رد شد شبحي بي خبر از سمت درختان
باقي ست سكوت خطر از سمت درختان
مثل نفس روشن يك پنجره جاري ست
آرامش ما بيشتر از سمت درختان
سرشار بهارست دل بيشه ی روشن
با يك نفس مختصر از سمت درختان
هرچند كوير آمده تا اين طرف كوه
سبزست زمين با گذر از سمت درختان
فرياد زديم: آي گل خفته ببين رود
جاري شده بار دگر از سمت درختان
گفتيم در اين بيشه ی يخ بسته نداريم
اميد بهاري مگر از سمت درختان
ناگاه ميان عطش و حسرت و لبخند
برخاست صداي تبر از سمت درختان

شاعر : قاسم رفیعا

  • دوشنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( اگر عاشق نشدم خشك و ترم را بشكن ) * علی اکبر لطیفیان

2871

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( اگر عاشق نشدم خشك و ترم را بشكن ) اگر عاشق نشدم خشك و ترم را بشكن
پس گرفتم جگرم را كمرم را بشكن

اگر از چشمه يِ اين خانه نخوردم آبي
بعد از آن سبز شدم برگ و برم را بشكن
اگر از كوچه ی معشوق عبورم دادند
من اگركه نشِكستم تو سرم را بشكن
چند وقتيست كه در پيش تو سرسنگينم
با دوتا قطره غرور جگرم را بشكن
آنقدر گريه نكردم دلِ من قفل شده
يك شب جمعه بيا قفل حرم را بشكن
دستِ من آبرويم را به در ِ خلق تو برد
به تلافيش تو دست دگرم را بشكن
تو كه تا پشتِ در ِ قلعه ی من آمده اي
لطف كن دست بينداز درم را بشكن
نامه دادم به تو ديروز جوابش نرسيد
آه كمتر دل اين نامه برم را بشكن
من نشان ميدهمت بيشتر از آينه ات
تو فقط سنگ بزن بيشترم را بشكن
پاي بيرون بنه

  • چهارشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

دانلود سبک زمینه شب تاسوعا از سری سبک های محرم 93 -( تكيه گاه حرم مير و سردار لشكرم ) * بهمن عظیمی

7748
13

دانلود سبک زمینه شب تاسوعا از سری سبک های محرم 93 -( تكيه گاه حرم مير و سردار لشكرم ) تكيه گاه حرم
ميروسردارلشكرم
پشت و پناه خواهرم
عباسم اى برادرم
توزمين خوردى و
تيرميكشه كمرمن
غرق خون شد جگر من
خاك غم شدبه سرمن
واى،غم هجرونِ،توخميدم كرد
دیگه از دنيا،نااميدم كرد
اى علمدارم،بهترين يارم
بى توعباسم،تمومه كارم
دیگه شدم غريب،به مادرم قسم
پاشو ببين داداش،كه بى كسم

سقای تشنه لب۳
********

سخته باوركنم
كه دیگه بی برادرم
از پا افتاده لشکرم
دلواپسم برا حرم
غصه ی رفتنت
دنياموكرده زيرورو
واى ازطفلاى بى عمو
ازبى حيايى عدو
واى،ازتن پارت،كه شده غارت
پاشوكه زينب،شده بيچاره ت
خدا می‌دونه،چه غمی داره
خیمه هایی که،بی علمداره
عباس امید من،عباس پناه من
ای تکیه گاه من،سپاه من

سقای تشنه لب۳
******

  • جمعه
  • 11
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 1 برای حضرت عباس -( مستم همه شب ز بوی زینب ) * سید محسن حسینی

45

زبانحال 1 برای حضرت عباس -( مستم همه شب ز بوی زینب ) مستم همه شب ز بوی زینب
من شانه کشم به موی زینب
پیوسته وضو بگیرم از اشک
تا بوسه زنم به روی زینب
همچو برگ زردم ـ ای طبیب دردم
هر لحظه حسین جان ـ دور تو بگردم
برخیز و ببین ای همه احساس
باشد روی دست من گل یاس
والله قسم نمی فروشم
یک موی سر تو را به عباس
***
شب تا به سحر به گفتگویم
گل های فسرده را ببویم
این خانه ی آتش زده باشد
بهتر ز بهشت آرزویم
ای کاش که بودم ـ با دیده ی خونبار
من به جای زهرا ـ بین در و دیوار
ای فاطمه جان به غم اسیرم
گل های تو را به بر بگیرم
خواهد دلم از چادر خاکی
یک بوسه بگیرم و بمیرم
***
من اُم بنینم ای مدینه
دیگر نبود نفس به سینه
من مادر ساقی شهیدم
آن کس که خجل شد از سکینه
آن که

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 2 -حضرت ام البنین (ع) -( من گرفتار حبل المتینم ـ عشق او باشد دنیا و دینم ) * سید محسن حسینی

258

زبانحال 2 -حضرت ام البنین (ع) -( من گرفتار حبل المتینم ـ عشق او باشد دنیا و دینم ) من گرفتار حبل المتینم ـ عشق او باشد دنیا و دینم
ام البنینم ام البنینم (2)

اشک شوق من دارد تماشا ـ هستم کنیز گلهای زهرا
ام البنینم ام البنینم (2)

به پای گلها سجده آوردم ـ آمدم دور زینب بگردم
ام البنینم ام البنینم (2)

من که ممنون این سرنوشتم ـ این خانه باشد باغ بهشتم
ام البنینم ام البنینم (2)

سر تا به پا مست از عطر یاسم ـ دل ربود از من چشم عباسم
ام البنینم ام البنینم (2)

چشم مست او دیدنی باشد ـ هر دو دست او دیدنی باشد
ام البنینم ام البنینم (2)

پسرم بر لب زمزمه دارد ـ عباسم بوی فاطمه دارد
ام البنینم ام البنینم (2)

لالایی من با آه و اشک است
حدیث دست و علم و مشک است
ام البنینم ام البنینم (2)

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 3 - حضرت عباس -( بسته شد چشمان ترم ـ شد نفسای آخرم ) * سید محسن حسینی

392

زبانحال 3 - حضرت عباس -( بسته شد چشمان ترم ـ شد نفسای آخرم ) بسته شد چشمان ترم ـ شد نفسای آخرم
با همه می گویم منم ـ مادر سقای حرم
حسین من حسین من(2)
من خموش از زمزمه ام ـ من به یاد علقمه ام
افتخارم این است و بس ـ من کنیز فاطمه ام
حسین من حسین من(2)
من که کارم خندیدن است ـ لاله ها رابوئیدن است
حج من از شب تا سحر ـ دور زینب گردیدن است
حسین من حسین من(2)
چه شدعشق واحساس من ـ می رسدبوی یاس من
هردوچشمم مانده برراه ـ تاکه آید عباس من
حسین من حسین من(2)
ای سکینه تا زنده ام ـ هم از تو شرمنده ام
چشم خود را وا کن ببین ـ سر به پایت افکنده ام
حسین من حسین من(2)
قبله ام روی فاطمه ـ می رسد بوی فاطمه
بسته ام من بار سفر ـ می روم سوی فاطمه
حسین من حسین من(2)
******

شاع

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

غزل حضرت عباس(ع) -( تمام غصّه ام این ست، پشت پا بخوری ) * وحید قاسمی

1963
-1

غزل حضرت عباس(ع) -( تمام غصّه ام این ست، پشت پا بخوری ) تمام غصّه ام این ست، پشت پا بخوری
تو هم شبیه خودم نیزه بی هوا بخوری
خدا کند که به فرقم نظر نیندازی
هراس دارم از این عمق زخم جا بخوری!
عزیز فاطمه مدیون زینبت کردم
اگر که ثانیه ای غصّه ی مرا بخوری
شبیه من جگرت آب می شود وقتی -
به زیر تیغ و سنان حرص خیمه را بخوری
خلاصه عرض کنم حرف تیرها این ست -
قرار نیست که از آبِ کربلا بخوری!

شاعر : وحید قاسمی

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حمید رمی

غزل حضرت عباس(ع) -( اسير لحظه ي وصلم دگر ندارم تاب ) * حمید رمی

2120
2

غزل حضرت عباس(ع) -( اسير لحظه ي وصلم دگر ندارم تاب ) اسير لحظه ي وصلم دگر ندارم تاب
مرا به حق دو دست بريده ات درياب
كنار آب و لب تشنه و گلويي خشك
وفا هم از تو وفا ديد يا اخا الارباب
گره زدم نَفَسم را به نخل هاي بلند
من و هواي حرم، كربلا، دلي بي تاب
براي حنجر اصغر به گريه مي خوانم
به طفل خون خدا جرعه اي ندادند آب
رسيد مَقطَع شعرم دوباره مي گويم
اسير لحظه ي وصلم دگر ندارم تاب

شاعر : حمید رمی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( كرم و جود و وفايت همه در ياد من است ) *

1925
4

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( كرم و جود و وفايت همه در ياد من است ) كرم و جود و وفايت همه در ياد من است
حلقه بر گوشي تو سنت اجداد من است
هر چه دارم سر اين سفره ز لطف سقاست
سگ عباس شدن علت ايجاد من است

  • چهارشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دو بیتی حضرت عباس(ع) -( كرم و جود و وفايت همه در ياد من است ) *

3124
1

دو بیتی حضرت عباس(ع) -( كرم و جود و وفايت همه در ياد من است ) كرم و جود و وفايت همه در ياد من است
حلقه بر گوشي تو سنت اجداد من است
هر چه دارم سر اين سفره ز لطف سقاست
سگ عباس شدن علت ايجاد من است

  • چهارشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( با یاد عطش در غزلم همهمه افتاد ) * عباس شاه زیدی

2427
9

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( با یاد عطش در غزلم  همهمه افتاد ) با یاد عطش در غزلم همهمه افتاد
شعرم پر و بالی زد و درعلقمه افتاد
در حیرتم ای آب که آنروز چگونه
چشم تو به چشمان بنی فاطمه افتاد
بعد از لب خشکیده ات ای چشمه ی پاکی
زمزم چه شنیده است که از زمزمه افتاد
نزدیکی گودال زنی خسته زمین خورد
حیدر مددی کن، نکند فاطمه افتاد
سخت است تماشای سر و دشنه برادر !
حق داشت اگر خواهر تو این همه افتاد
آنها که شنیدند یدالله بدانند
این دست علی بود که در علقمه افتاد
از قافیه این شعر کم آورد ولی شکر
شور تو در این روضه همین یک نمه افتاد

شاعر : عباس شاه زیدی

  • شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( جیره بندی شده است آب عمو میداند؟ ) * یاسر مسافر

2863
6

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( جیره بندی شده است آب عمو میداند؟ ) جیره بندی شده است آب عمو میداند؟
کودک ما شده بی تاب عمو میداند ؟
نکند دورتر از اهل حرم گردد او
به تلاطم شود ارباب عمو میداند
در خیالالت همه وحشت و ترس افتاده
موقع رفتن مهتاب عمو میداند ؟
در دل تک تک این مردم پر کینه و بغض
معرفت هست چه نایاب عمومیداند
با همان برق نگاهش که پناه حرم است
نیست ما را غم سیلاب عمو مبیداند
و از آن شب که امان برایش آمد
رفته از چشم همه خواب عمو میداند
خیمه خیمه همه را سر زده و رو زده است
مادری در طلب آب عمو میداند
بهر این سوز عطش های تمام اطفال
شده است قبله و محراب عمو میداند ؟
وای اگر شط برود آمدنش دیر شود
بخدا لحظه به لظه پدرم پیر شود
حرم آماده برای غل و زنجیر شود

شا

  • شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 14:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت عباس(ع) -( داشت می رفت سراسیمه به دریا بزند ) *

1811
1

غزل حضرت عباس(ع) -( داشت می رفت سراسیمه به دریا بزند ) داشت می رفت سراسیمه به دریا بزند
تا مگر نیل، گلی بر سر موسی بزند
نوح باشد بزند کشتی این مَشک به آب
تا چنین عشق از این حادثه ها جا بزند
یوسفی باشد و پیراهن مهتاب، تنش
آن چنان ماه، که چشمان زلیخا بزند
جرئت هیچ پلنگی نرسیده ست که دست -
به تن ماه شب چارده ما بزند
از لبش علقمه ها آب بنوشند سپس -
تشنگی طعنه به سیرابی لب ها بزند
مَشک، آهو شد و آهسته لب چشمه رسید
چشم صیاد به این صید مبادا بزند
صید لب تشنه حرام است، مبادا تیرى -
آهوی تشنه لب قصّه ی ما را بزند
تیر از چلّه رها شد و چه پایان بدى
تیر می رفت به اقبال خودش پا بزند

  • پنج شنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر ترکیب بند حضرت عباس(ع) -( بايد حسين دم بزند از فضائلت ) * یوسف رحیمی

6474
7

شعر ترکیب بند حضرت عباس(ع) -( بايد حسين دم بزند از فضائلت ) بايد حسين دم بزند از فضائلت
وقتي حسيني است تمام خصائلت
تعبيرهاي ما همه محدود و نارساست
در شرح بي کراني اوصاف کاملت
بي شک در آن به غير جمال حسين نيست
آئينه اي اگر بگذاري مقابلت
اي کاشف الکروب عزيزان فاطمه
غم مي بري ز قلب همه با شمائلت
در آستانه ی تو گدايي بهانه است
دلتنگ ديدن تو شده باز سائلت
با زورق شکسته ی دل سال هاي سال
پهلو گرفته ايم حوالي ساحلت
بي شک خدا سرشته تو را از گِل حسين
سقاي با فضيلت و دريا دل حسين
تو آمدي و روشني روز و شب شدي
از جنس نور بودي و زهرا نسب شدي
در قامتت اگر چه قيامت ظهور داشت
الگوي بندگي و وقار و ادب شدي
هم چشم هاي روشنت آئيه ی رجاست
هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدي
بايد

  • پنج شنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار شور واحد حضرت عباس (س) -( از جهان، دل بریدم داداشم، تا شنیدم ) * عباس شاکری

42

اشعار شور واحد حضرت عباس (س) -( از جهان، دل بریدم داداشم، تا شنیدم ) از جهان، دل بریدم داداشم، تا شنیدم

ادرک اخاتو

پاشو ای، نور عینم، خوب ببینم بی حسینم

وا کن چشاتو

تو وفا داری کردی، زینبو یاری کردی

برادر من

ز خیمه، همه ی اعضات، پا نشو دیگه از جات

برابر من ؛ برابر من

عباسم؛ از غمت ببین شکست

تو دلم ماتم نشست

داداش داداش داداش

عباسم؛ بی تو ای صاحب علم

میپاشه قلبم ز هم

داداش داداش داداش

داداش ؛ غرقه به خون چشاته

داداش رقیه چشم به راته

میشکنه غرور من، بین این همه دشمن

تنهام نذاری

خیمه هام، بی پناهه ؛ داداشت بی سپاهه

تنهام نباری

دست تو، یاورم بود، تکیه گاه حرم بود

صد حیف که افتاد

از زمین، خوردن تو؛ از رو خاک دیدن تو

دشمن شده شاد ؛ ای داد بیداد

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:46
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( بنشین و سیر کن که چه زیبا نشسته است ) *

2155
3

شعر تاسوعا حضرت عباس(ع) -( بنشین و سیر کن که چه زیبا نشسته است ) بنشین و سیر کن که چه زیبا نشسته است
در بِینِ خاک ، حضرتِ سقا نشسته است
بنشین و سیر کن که در آغوشِ چشمِ یاس
عکسی ز روی یوسفِ زهرا نشسته است
بنشین و سیر کن که در ایوانِ علقمه
طاقی فروفتاده و تنها نشسته است
بنشین و سیر کن که دو گلدسته ی بلند
بر دستهای حضرتِ مولا نشسته است
بنشین و سیر کن "رَفَعَت صَوتُ بِالعَویل"
بر آسمان ، زِ خیمه ی زنها نشسته است

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

دانلود سبک حضرت عباس(ع) * روح اله گائینی

7

دانلود سبک حضرت عباس(ع) ای امیر حرم ـ ای خدای کرم
این مشک آب آبی بیاور
زان دُرّ نایابی بیاور
عباس من عباس من ای ساقی من (2)
..................................................
رفته از تاب و تب ـ اصغرم تشنه لب
او تشنه ی یک جرعه آب است
در اظطراب حال رباب است
عباس من عباس من ای ساقی من (2)
..................................................
ساقی لشگرم ـ دستای تو قلم
مشکت چرا از هم دریده
رنگ از رخ ماهت پریده
عباس من عباس من ای ساقی من (2)
..................................................
آب نخواهد حرم ـ چشم به راه دخترم
تا که شنیدم ناله ات را
دست بر کمر افتادم از پا
عباس من عباس من ای ساقی من (2)
.........................

  • دوشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رباعی تاسوعا حضرت عباس(ع) -( هر چند که در راه خدا می میرد ) *

2998
2

رباعی تاسوعا حضرت عباس(ع) -( هر چند که در راه خدا می میرد ) هر چند که در راه خدا می میرد
هر بار به علتی جدا میمیرد
یک عده برای دین و یک عده حسین
عباس برای بچه ها میمیرد

  • دوشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رباعی حضرت عباس -( پرواز نمیکنم , پرم را بزنید ) * ایمان کریمی

2534
4

رباعی حضرت عباس -( پرواز نمیکنم , پرم را بزنید ) پرواز نمیکنم , پرم را بزنید
با نیزه تمام پیکرم را بزنید
در خیمه رباب و بچه ها منتظرند
بی آب نمی روم , سرم را بزنید

شاعر : ایمان کریمی

  • یکشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر ولادت حضرت عباس(ع) -( اکنون که با شادی دل ما همنشین است ) *استاد سید هاشم وفایی

2537
2

شعر ولادت حضرت عباس(ع) -(  اکنون که با شادی دل ما همنشین است ) اکنون که با شادی دل ما همنشین است
روی زمین سزسبز چون خلد برین است
از آسمان آواز قدسی آید وباز
نغمات قدسی گویی از روح الامین است
بسکه تماشائی است گلزار ولایت
چشم فلک سرگرم دیدتر زمین است
پرسیدم از خورشید حیران که ای، گفت
چشمان من محو امیرالمومنین است
گفتم که این بوی بهشتی چست وزکیست
گفتا که این عطر گل ام البنین است
گفتم بگو یک ذره از فضل وکمالش
گفتا که او خورشید اخلاص ویقین است
گفتم چه داری مژده براهل ولایت
گفتا نوید من براهل عشق این است
امشب نسیم عشق عطر یاس دارد
با خـود خبــر ازمقــدم عبــاس دارد

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • دوشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار شب نهم محرم با سبک حاج محمود کریمی -( هر کی مهمونه ، با اشکای دونه دونه ) *

9554
27

اشعار شب نهم محرم با سبک حاج محمود کریمی -( هر کی مهمونه ، با اشکای دونه دونه ) هر کی مهمونه ، با اشکای دونه دونه
هوای ابری چشماش ، ستاره بارونه
زهرا گریونه ، تو مجلی که شبونه
با حس و حال شهیداش ، ستاره بارونه
خوش به حاله اوناکه که با خون ، وضو گرفتن ، تو جبهه ها
پیش مولا ، با جون داد آبرو گرفتن ، تو جبهه ها
(مردای خدا ، هنرشون ، شهادته روی دل ما اثرشون ، قیامته)2
یا حسین مظلوم (حسین حسین حسین مظلوم)2 حسین یا مظلوم
دلها بی تابه ، تو سینه هامون تب و تابه
تو عمق خلوت دل ها ، صدای اربابه
توبه این گرداب ، پر از هیاهوی دنیا
سر تموم شهیدا ، رو پای اربابه
خوش به حال اونا که یک یا حسینشون شد شهادتین
سر گذاشتن ، مثل علی اکبرش ، روی دامن حسین
خون شهداء ضامن گریه هامونه هر شب یه شهی

  • سه شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 08:30
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شور شب نهم محرم با سبک حمید علیمی -( تیغ حیدر به کفم ، شور زهرا به سرم ) *

15869
37

اشعار شور شب نهم محرم با سبک حمید علیمی -( تیغ حیدر به کفم ، شور زهرا به سرم ) تیغ حیدر به کفم ، شور زهرا به سرم
ای روبهان ببینید ، شیر بیشه ی حیدرم
رعد و برق شمشیر من ، نعره های تکبیر من
از صدای من می شوند ، آسمان زمین گیر من
آه از هیاهویم ، از این زور بازویم
میدان گریزان است ، ز جنگ رو در رویم
انا بن الحیدر ، منم ابالفضل انا بن الحیدر ، منم ابالفضل
علمدار کرب و بلا ، شیر هاشمی نسبم
به برکت ام بنین ، پهلوان با ادبم
بی قرار و طوفانیم ، لحظه ی رجز خوانیم
هر که شد به من رو به رو ، گشته است قربانیم
من مرد میدانم ، شیر رجز خوانم
وقتی که می جنگم ، فاطمه گوید جانم
(انا ابن الحیدر ، منم ابالفضل)2
عالم ویرانه شود ، اگر من اشاره کنم
به برکت شیر مادر ، بند قنداقه پاره کنم
جنگ آور

  • سه شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار زمینه حضرت عباس(ع) -( ای سقاپاشو از جات ، وای غرقه خونه چشمات ) * عباس شاکری

44

اشعار زمینه حضرت عباس(ع) -( ای سقاپاشو از جات ، وای غرقه خونه چشمات ) ای سقاپاشو از جات ، وای غرقه خونه چشمات

توز پا نشستی ، پشتمو شکستی

عباس کی دستاتو بریده از پیکر

بعد از تو ای علمدار لشگر

حسین میمونه بی کس و یاور

عباس، سقای دشت کربلا عباس

از فرقت خون جاری - تو بوی زهرا داری

رنگ تو پریده ی مادرم رسیده

ای وای عمود آهنین چه کرد با تو

خون سرت گرفت رو چشماتو

یادم آوری داغ باباتو

عباس، سقای دشت کربلا عباس

وای اگه بری عباس ی زینبم بی تو تنهاس

خیمه میشه غارت ی میکنن جسارت

عباس، بی تو گوش همه میشه پاره

دشمن میاد سراغ گوشواره

به یغما میره حتی گوشواره

عباس، سقای دشت کربلا عباس

شاعر : عباس شاکری

دانلود سبک

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:10
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شور شب نهم محرم با سبک کربلایی ایمان کیوانی -( العطش ساقی العطش ساقی ) *

7070
23

اشعار شور شب نهم محرم با سبک کربلایی ایمان کیوانی -(  العطش ساقی العطش ساقی ) العطش ساقی العطش ساقی
تیره گشته آسمان پیش دو چشمانت
بنگر ای ساقی بنگر ای ساقی
تیره گشته آسمان پیش دو چشکانت
من برای تو سمت میمنه
تو برای ما سمت میسره
ذکر من شده قتال العرب
ذکر تو شده هاشمی نصب
کرده ای سکوت در برابرم
تا که برده ام ذکر مادرم
(ای برادرم، ای برادرم، ای برادرم،)
(انا قتال العرب انا هاشمی نصب)
شد خجل دریا شد خجل دریا
از نگاه پر ز اشک آه عطشانش
تا ادب کردی تا ادب کردی
آسمانی ها همه گردیده حیرانت
دست تو شده، عاقبت قلم
چشمان حرم، خیره بر علم
دست و پیکرد چون شود جدا
تشنه تواند خیمه ها بیا
تیر حرمله چشم تو درید
بوی فاطمه بر خیمه رسید
یا اخا بیا سمت علقمه
آمده در آن بی بی فاطمه
ای چشم بگی

  • پنج شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 07:39
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 میلاد  قبایی

شعر و سبک زمینه شهادت حضرت ابوالفضل (ع) -( گفتی ادرک اخا اشک چشمام در اومده ) * میلاد قبایی

4808
5

شعر و سبک زمینه شهادت حضرت ابوالفضل (ع) -( گفتی ادرک اخا  اشک چشمام در اومده ) گفتی ادرک اخا
( اشک چشمام در اومده)
فهمیدم مادر اومده
با حال مضطر اومده
گفتی ادرک اخا ،
غم تو قلبم به پا شده
خیمه ماتم سرا شده
حالا وقت عزا شده
وای دل من شد زار،(ندارم غمخوار)
پاشو از رو خاک،علم و بردار
میبینم از دور،تیر و سر نیزه
از حرم پیداست،چقدر نیزه...
سمتت دویدم و،از غم خمیدم و
اما دو دستت و،ندیدم و...

(عباس مرو مرو)
********
پاشو ای لشگرم
روزم بی تو شده سیاه
می بینی توی خیمه گاه
رقیه مونده چشم به راه
پاشو ای لشگرم
خیمه از غم قیامته
دشمن بی تو چه راحته
از حالا فکر غارته
وای قمرم افتاد،سپرم افتاد
تو که افتادی،(سپرم) افتاد
تو بری میشه،پشت من خالی
من برم خیمه،با کدوم حالی ؟
ساقی علم بزن،سر

  • جمعه
  • 11
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار مخصوص حضرت عباس(ع) با سبک از سید محمود موسوی ادم -( یه ذرّه شد دلم برا کربلات ) *

3165
1

اشعار مخصوص حضرت عباس(ع) با سبک از سید محمود موسوی ادم  -( یه ذرّه شد دلم برا کربلات ) یه ذرّه شد دلم برا کربلات
تنگ شده این دلم برای چشات
بزار بیام یک شب جمعه آقا
مثل گدا پا بزارم تو سرات
علمدار علمدار(2)
****
نزار فراق کربلات طول کشه
قسمت این بی سرِ پاتون نشه
نزار که این جوری آقا پیش بره
ورنه دلم زودی منُ می کشه
علمدار علمدار (2)
****
دیوونه شبای ایوونتم
یه عمریه که مستُ حیرونتم
از روزی با تو آشنا شدم من
بدجوری مبتلا ُ مجنونتم
علمدار علمدار(2)
شاعر: سید محمود موسوی ادم

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 05:56
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد