شب دهم محرم - شب عاشورا

مرتب سازی براساس

شور واحد امام حسین(ع)به همراه سبک -( می آید کنار تو هر منزل ) * ابوذر رسولیان

184

شور واحد امام حسین(ع)به همراه سبک -( می آید کنار تو هر منزل ) می آید کنار تو هر منزل
راس روی نیزه گل محفل
خواهر می زند سر به این محمل
از داغ تو سالار زینب
واویلا-حسین مولا
تنش زیر سم مرکب اعداء
کند نظاره روی نی سر آقا
واویلا-زینب کبری
واویلا حسین یا حسین مولا(۳)
می سوزد میان دل صحرا
شعله ور شده خیمه ی خضراء
بر سر میزند حضرت زهرا
از داغ تو سالار زینب
کربلا-عرش معلی
رود به روی نیزه سر مولا
ز بهر ماتم تو شده غوغا
واویلا حسین یا حسین مولا(۳)
برده از حرم ناله تاب و تب
افتاده ترک از عطش بر لب
می سوزم ز سوز غمت امشب
از داغ تو سالار زینب
واویلا-ماتم عظمی
عطش میون خیمه رفته بالا
واویلا-حضرت سقا
که علقمه شده با او مصفا
واویلا حسین یا حسین مولا(۴)

شاعر : ابوذر رسو

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شور واحد امام حسین(ع)به همراه سبک -( می شنوی امشب صدامو-می بینی حال و هوامو ) * ابوذر رسولیان

68

شور واحد امام حسین(ع)به همراه سبک -( می شنوی امشب صدامو-می بینی حال و هوامو ) می شنوی امشب صدامو-می بینی حال و هوامو
من در خونت نشستم-از تو می خوام کربلامو
دستامو رو سینه می زارم با شکیب
میگم السلام علی الشیب الخضیب
ای سلطان غریب
انت فی قلبی یا ثارالله
به درد ما تویی دوا-اسم تو اسم خدایی
آرزوم اینه که آقا-زود بکنیم کربلایی
شبکه های ضریحتو می گیرم
اگه شد زیر گنبد برات میمیرم
ای شاه و امیرم
انت فی قلبی یا ثارالله
غیر عشقت میشه باطل-به در خونتم سائل
وقتی خیلی گرفتارم-میگم مدد ابوفاضل
از کوچکیم داردامو به تو می گفتم
میمیرم تا یاد حرمت می افتم
با ذکرت شکفتم
انت فی قلبی یا ثارالله

شاعر : ابوذر رسولیان

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:16
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شور واحد امام حسین(ع)به همراه سبک -( توی روضت،رنگ صورتم پرید ) * ابوذر رسولیان

198

شور واحد امام حسین(ع)به همراه سبک -( توی روضت،رنگ صورتم پرید ) توی روضت،رنگ صورتم پرید
رو نیزه ها عکست رو خدا کشید
من رو برا،گریه کردن آفرید
با اینکه خیلی ناقابل نا چیزم
تو هستی همه کس من و عزیزم
میون روضه هات اه و خون می ریزم
واویلا واویلا واویلا واویلا
بدون تو،به دنیا نیستم راقب
دل دادم به،دست حضرت صاحب
شریکم غم،غم ام المصائب
میشه آقا بیای جونم رو بگیری
نباشم بشنوم روضه اسیری
به خدا نمیاد به رقیه اسیری
واویلا واویلا واویلا واویلا
آه چشمت رو،سپر تیرا کردی
کوهی،ولی پر غصه و دردی
یا ابوالفضل،خدایی خیلی مردی
از اهالی شهر حسین آبادی
از روی زین آخر به زمین افتادی
خوش به حالت رو دست حسین جون افتادی
واویلا واویلا واویلا واویلا

شاعر : ابوذر رسولیان

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:18
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( میاد صدایی،شدم هوایی ) * ابوذر رسولیان

72

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( میاد صدایی،شدم هوایی ) میاد صدایی،شدم هوایی
آقا دلم می خواد بشم کرببلایی
تو ایوون طلات داره عجب صفایی
برای تو سینه چاکم،یا حسین تو بکن پاکم
خوب می دونم غرق گناهم
دل تو آتیش تو ذوبه،با حسین میکنم توبه
من اسیر یک نیم نگاهم
انت فی قلبی یا ثارالله
واکن تو بختم،پای تو سوختم
هر چی محبته به عشق تو فروختم
آقا به عکس کربلات چشامو دوختم
ای تو شاهنشاه کرم،ببرم آقا تا حرم
نکنه بمیرم بی تو شه
توئی مهربون اربابم،بیا و امشب دریابم
ببرم تا پای شش گوشه
انت فی قلبی یا ثارالله
بکن یه کاری،یه بار نذاری
که نوکرت بیفته به خفت و خاری
نگاهتو از زندگیم تو بر نداری
با حسین حسین من زندم-تا که زندم من رزمندم
اگه آقا بده لیاقت
سر من از تن جدا ش

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( زندگیم(2)مال تو(2) ) * حسین برزی

77

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( زندگیم(2)مال تو(2) ) زندگیم(۲)مال تو(۲)
دل فقط(۲)دائم دنبال تو(۲)
می میرم پای تو روز آخر آقا
سر من خواهم اخه شدی بی سر آقا
جوونیم فدای علی اکبر آقا
ثارالله فدات شه جونم
ثارالله خدا میدونه-ثارالله چشام گریونه
ثارالله برات بارونه
ثارالله آبروی من ،آرزوی من،عشق خدا
ثارالله سر نوشت من،تو بهشتی،عشق خدا
یا حسین(۲)پر بده(۲)
یا حسین(۲)چشمات بده(۲)
ضجه ها میزنم پای روضه هاتون
دوست دارم بمیرم توی کربلاتون
قسمت میدم من به رقیه خاتون
ثارالله منم مدیونت-ثارالله بلا گردونت
ثارالله بشم قربونت
ثارالله دل و روضت کن-ثارالله بازم قسمت کن
ثارالله حرم دعوت کن
ثارالله آبروی من،آرزوی من،عشق خدا
ثارالله سر نوشتی،تو بهشتی،عشق خدا
محشری(۲)

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( دیدی به حرفام رسیدی،،هی زحمتمم رو کشیدی ) * حسین برزی

71

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( دیدی به حرفام رسیدی،،هی زحمتمم رو کشیدی ) دیدی به حرفام رسیدی،،هی زحمتمم رو کشیدی
آخرش از نوکرت،یه ذره خیر ندیدی
چقدر گناه و پلیدی،خیال می کردم ندیدی
بین خوبا تا رسیدم،باز آبرومو خریدی
بدم-گیر افتادم تو گناه
ردم-نکن نشون بده یه راه
قدم-بذار به قلب رو سیاه حسین
انگار،قهری باهام حق باشماست
قرار-نبود بشم بی حیا
بذار-پاک شم میون روضه هات حسین
تو رو خدا خدا،تو رو خدا،منو ببخش-منو ببخش
حسین شهید سر جدا،منو ببخش-منو ببخش
حسین آقام آقام آقام(3)
شما که بنده نوازی،با نوکربد میسازی
کاری بکن عمرم نشه،خرج عشقای مجازی
بذار باشم دور برت،ننداز منو از نظرت
جوونیمی و بذار بشه نذر علی اکبرت
کمه-زندگیمو بدم برات
غمه-عالم فدای کربلات
غم-نوکر بشه آخر فدات

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شور امام حسین(ع)به همراه امام حسین(ع) -( تا کی،بگم حرم می خوام ) * عباس شاکری

59

شور امام حسین(ع)به همراه امام حسین(ع) -( تا کی،بگم حرم می خوام ) تا کی،بگم حرم می خوام
تا کی،بباره این چشام
تا کی،بگم می خام بیام-کربلا
تا کی،تو رو صدا کنم
تا کی،آقا دعا کنم
تا کی،ناله به پا کنم-ای آقا
مگه من دل ندارم،ببین که بی قرارم
چی می شد صورتم رو،به شش گشه بزارم
ثارالله و بی ثاره
تا کی باید بشم عذاب
تا کی باشم،توی سراب
تا کی،نمی دهی جواب ،آقا جون
تا کی،حرم حرم بگم
تا کی ازا این دلم بگم
تا کی ز حاجتم بگم،آقا جون
این رسمش نیست،آقا جون،بمیرم با دل خون
چی می شد پای من هم،برسه زیر ایوون
ثارالله و بی ثاره
تا کی گریه کارم باشه
تا کی اوضام در هم باشه
تا کی عقدم حرم باشه،مجنونم
تا کی من بی قرار باشم
تا کی در انتظار باشم
تا کی من زار زار باشم،دل خونم
درد عشق بی

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( لطف تو بسه آقا،برا همه ) * عباس شاکری

62

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( لطف تو بسه آقا،برا همه ) لطف تو بسه آقا،برا همه
خوش به حال اونی که،تو حرمه
هئیتی شدم به عشق مادر تو فاطمه
آرزوم اینه امیرم،قبر تو بغل می گیرم
مگه چی می شه آقا جون توی کربلات بمیرم
یا حسین،عزیز زهرا
عقده حرم توی،دل منه
عاشقت که از تو دل،نمی کنه
نوکرت به عشق تو داره به سینه می زنه
دستای منو فشردی،غصه ماها رو خوردی
هر چی کردمت التماست،کربلات منو نبردی
یا حسین،عزیز زهرا
این دل دیوونه باز،پر احساسه
مجنون شمیم اون گل یاسه
این دلم تو علقمه،کنار کف العباسه
میکنی به نوکرت بذل،از روی کرامت و فضل
آخر تموم حرفا،عشق فقط عشق ابوالفضل
یا حسین عزیز زهرا

شاعر : عباس شاکری

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شور شهادت امام حسین(ع)به همراه سبک -( بگو چی کار کنم،آخه غم حرم،دل منو آروم نمی ذاره ) * عباس شاکری

64

شور شهادت امام حسین(ع)به همراه سبک -( بگو چی کار کنم،آخه غم حرم،دل منو آروم نمی ذاره ) بگو چی کار کنم،آخه غم حرم،دل منو آروم نمی ذاره
دل دیونه ام،انگاری که بازم،هوای گنبد تو رو داره
بگو یه شب منم،زائر تو می شم
بگو حرم رو تو من ،بهت نشون بدم
بگو منم یه روز ،به کربلا می رم حسین
حسین وای
کربلا رفته ها،به من می گن آقا،ضریح شش گوشت تا نداره
منم حرم می خام،بزار یه باربیام،نگو دیگه،آقا را نداره
بگو کم کم م یخای،راهی منی منو
بگو که دوست داری،من سینه زنو
بگو که قول می دیکربلا رفتنو حسین
حسین وای
کشیده ام،عذاب،تا کی شبا تو خواب،گنبد تو ببینم
دیگه دلم پوسید،همش ابا اینامیدی،پای روضت میشینم آقا جون
بگو تموم میشه، شبای انتظار
بگو حرم میام،اگه شده یه بار
بگو که رام میدی،یه جا گوشه کنار حسین
ح

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:55
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( حسین بگیر تو دستم ز کرم ) * ابوذر رسولیان

82

شور امام حسین(ع)به همراه سبک -( حسین بگیر تو دستم ز کرم ) حسین بگیر تو دستم ز کرم
حسین بیا منو ببر حرم
صورتم و خاک بین الحرمین میزارم
میگم آقا به جز شما پناهی من ندارم
دلم میخونه این ذکر و با شور و شین
منو ببر یه کربلات یا حسین
می میرم اگی بکی تو بمیر
امیری حسین و نعم الامیر
منم،گدای کنج حرمت
بشم،فدای خاک قدکت
حاجتمه،زل زدن به گنبد طلات آقا
میشه یکم تو غصه های زمین کربلات آقا
فدای شال عزا و پرچم سیات
آرزومه جون دادن تو کربلات
به این غصه ها شدم من اسیر
امیر حسین نعم الامیر

شاعر : ابوذر رسولیان

دانلود سبک

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

زمینه امام حسین(ع)به همراه سبک -( بیا حسینم،ای نور عینم ) * عباس شاکری

205

زمینه امام حسین(ع)به همراه سبک -( بیا حسینم،ای نور عینم ) بیا حسینم،ای نور عینم
دل شوره دارم،پر شور شینم
چرا تیغ صحرا رو می چینی
بگو به من داداش چی می بینی
چرا دمی آروم نمی شینی
حسین حسین ای گل زهرا
حالا چه می شه،فردا چی می شه
بی تو تکلیف،ماها چی میشه
بگو داداش تنهام نمی زاری
بگو که قصد رفتن نداری
به کب مارو داداش می سپاری
حسین حسین ای گل زهرا
رباب با اصغر،حسین با اکبر
جلوی خیمه،امیر میر لشکر
فردا کسی زنده نمی مونه
داغ عمو دل می سوزونه
حسین پیش اکبر نیمه جونه
حسین حسین ای گل زهرا

شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه شب عاشورا -( من به تاب و تبم ـ خون جگر زینبم ) * روح اله گائینی

104

نوحه شب عاشورا -( من به تاب و تبم ـ خون جگر زینبم ) من به تاب و تبم ـ خون جگر زینبم
طلوع مکن ای صبح فردا
پرپر شوند گل های زهرا
ای وای من ای وای من ای وای مادر (2)
......................................................
حال ذکر و دعا ـ اهل آن خیمه ها
خیمه به خیمه در نمازند
در حال رازند و نیازند
ای وای من ای وای من ای وای مادر (2)
......................................................
امان نامه رسید ـ رنگ زینب پرید
او از حسین دست بر ندارد
در پای او جان می سپارد
ای وای من ای وای من ای وای مادر (2)
......................................................
ظهر فردا همه ـ زائر فاطمه
زینب بماند بی برادر
بی تاج سر بی یار و یاور
ای وای من ای وای من ای وای م

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:18
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه شب عاشورا -( مکن ای صبح طلوع که بی برادر شوم ) * روح اله گائینی

84

نوحه شب عاشورا -( مکن ای صبح طلوع که بی برادر شوم ) مکن ای صبح طلوع که بی برادر شوم
مکن ای صبح طلوع بی یار و یاور شوم
چون به تاب و تبم
خونجگر زینبم
وای من وای من (2)
.....................................
خیمه در خیمه در ذکر و نماز و دعا
ظهر فردا شهید سر ز تن ها جدا
همه حاجت روا
ای خدا ای خدا
وای من وای من (2)
.....................................
شده عباس نگهبان همه خیمه ها
همه جا آروم و تو خواب ناز بچه ها
فردا دل غمینند
روی خار می شینند
وای من وای من (2)

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 18:55
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه گودال قتلگاه -( به روی گودی مقتل رسیدم خدا ) * روح اله گائینی

66

نوحه گودال قتلگاه -( به روی گودی مقتل رسیدم خدا ) به روی گودی مقتل رسیدم خدا
دل خود از همه عالم بریدم خدا
غرق خون پیکرش
آمده مادرش
یا حسین یا حسین (2)
...................................
کهنه پیراهنت را کردی از من طلب
اتفاقی پدید آمد شدم در تعب
گو چه آمد سرت
په شد انگشترت
یا حسین یا حسین (2)
...................................
نعل تازه زدند پیکرت از هم گسست
از هجوم اسبان که استخوانهات شکست
خون دل فاطمه
دارد این زمزمه
یا حسین یا حسین (2)

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

اشعار شب تاسوعای حسینی -( امشب به نام ساقی و سردار کربلاست ) * عابدین کاظمی

32

اشعار شب تاسوعای حسینی -( امشب به نام ساقی و سردار کربلاست ) امشب به نام ساقی و سردار کربلاست

امشب به نام میر و علمدار نینواست

امشب همه به درگه عباس رو کنند

فرقی ندارد آن که بود شاه یا گداست

در بین خلق شهره به باب الحوائج است

هر کس که رفت بردر اوجاجتش رواست

نامش بخوان و حاجت خود را از او بخواه

زیرا که نام او به همه دردها دواست

او دستگیر عالم و گیرد ز خلق دست

با آنکه دست¬های رسایش ز تن جداست

در روز حشر رمز شفاعت به دست اوست

حالا ببین مقام علمدار تا کجاست

او هر چه داشت داد به راه امام خود

دریای جود وبخشش وسرچشمه¬ی سخاست

در طول عمر نام برادر به لب نبرد

زیرا که مظهر ادب و مظهر وفاست

در کربلاست مرقد پاک و مطهرش

آن سرزمین که قطعه ای ازجنت خدا

  • یکشنبه
  • 28
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شب تاسوعا -( شور عشقی به سینه ها برپاست ) * عابدین کاظمی

20

اشعار شب تاسوعا -( شور عشقی به سینه ها برپاست ) شور عشقی به سینه ها برپاست

آری امشب به نام تاسوعاست

شب عشق است و شور و احساس است

شب آقا حضرت عباس است

موسم اشک سفتن است امشب

شب حاجت گرفتن است امشب

صحبت امشب ز لاله و یاس است

امشب همه جا روضه¬ی عباس است

امشب هر جا که روضه¬ای بر پاست

صحبت از مشک و صحبت از سقاست

صحبت از یک عموی سالار است

شب ساقی شب علمدار است

گره امشب ز کار بگشائید

سوی ساقی شکسته دل آئید

او امیر فرات و علقمه است

ساقی بچه¬های فاطمه است

مظهر غیرت و شجاعت اوست

جلوه¬ی مردی و شهامت اوست

در جهان نام او معتبر است

به وجودش حسین مفتخر است

صاحب این عزا و پرچم اوست

نمک روضه¬ی محرم اوست

این عزاخانه¬ی اباالفضل است

این

  • یکشنبه
  • 28
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر عصر عاشورا -( غروب بی کسی ها سر نمی شد ) * یوسف رحیمی

1792

شعر عصر عاشورا -( غروب بی کسی ها سر نمی شد ) غروب بی کسی ها سر نمی شد
به جز غم قسمت خواهر نمی شد
غم عالم اگر بر شانه اش بود
از این قامت کمانی تر نمی شد
×××
تمام دشت از غربت لبالب
نمانده سرپناهی در دل شب
کنار خیمه ای آتش گرفته
همه پروانه، همچون شمع زینب
×××
اگر چه غربتت بوده دمادم
اگر چه دیده ای غم های اعظم
ـ فدای عصمت زهرائی تو ـ
نشد یک نخ ولی از معجرت کم

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ظهر و عصر عاشورا -( بر زمین کوبید سم اما سوارش برنخاست ) * بهمن صالحی

1724
2

شعر ظهر و عصر عاشورا -(   بر زمین کوبید سم اما سوارش برنخاست ) بر زمین کوبید سم اما سوارش برنخاست
شیهه زد لیکن امیر کارزارش برنخاست
شعله ور شد در جنون خشم و بهت خود ولی
راکبش آن مهربان، آن غمگسارش برنخاست
پیکرش شد جنگلی از شاخسار نیزه آه!
جز گل زخم دمادم از بهارش برنخاست
لحظه ای آسود در خواب چمنزار بهشت
کرکس درد از تن گلگون خارش برنخاست
مثل یک ابر سپید اما سترون در افق
هیچ جز آهی ز جان دردبارش برنخاست
جوی رگ هایش تهی چون گشت زیر پای مرد
زانوان خم کرد و دیگر از کنارش برنخاست

شاعر : بهمن صالحی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عصر وروز عاشورا -( گیرم كه نفس می كشی و جان به تنت هست ) * هانی امیر فرجی

1864
4

شعر عصر وروز عاشورا -( گیرم كه نفس می كشی و جان به تنت هست ) گیرم كه نفس می كشی و جان به تنت هست
گیرم كه هنوز، یوسفم پیرهنت هست
گیرم كه بگیرم بغلم پاره تنت را
گیرم كه مداوا كنم اصلاً بدنت را
با نیزه ی رفته به دهانت چه كنم من؟
با لخته ی خون روی لبانت چه كنم من؟
یادم نرود صحنه ی بسمل شدنت را
هنگام بریدن به زمین پا زدنت را
دیدم كه سنان نیزه به پهلوت فرو كرد
از پشت كسی پنجه به گیسوت فرو كرد
سنگی به سرت خورد و دگر هیچ ندیدی
خواهر به فدایت چقدر درد كشیدی
من آمدم از تلّ كه ببوسم بدنت را
از گرگ بگیرم كفن و پیرهنت را
وقتی كه رسیدم سرت از پشت جدا بود
این عاقبت خواهریِ من به شما بود

شاعر : هانی امیر فرجی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر روز و عصر عاشورا -( یک روح واحدند، ولی از بدن، جدا ) * علی اکبر لطیفیان

1730

شعر روز و عصر عاشورا -(  یک روح واحدند، ولی از بدن، جدا ) یک روح واحدند، ولی از بدن، جدا
در اتحاد نیست "تو" از "او" و "من" جدا
این دو، دو نیستند، تجلی وحدتند
پس باطناً یک اند ولی ظاهراً جدا
جسمش کنار خیمه و روحش کنار عرش
این گونه هیچ کس نشد از خویشتن جدا
می برد با خودش همۀ اهل بیت را
پس داشت می شد از همۀ پنج تن، جدا
حال غریب بهتر از این که نمی شود
این است آخر عاقبت از وطن جدا
از نیزه ها بپرس چرا هر چه می کشید
اصلاً نمی شد از بدنش پیرهن جدا
در غارتش کسی به کسی پا نمی دهد
یا می شود لباس جدا، یا بدن جدا
افتاده است گوشه ی گودال سر جدا
افتاده است گوشه ی گودال تن جدا
ین کشته، هم حسین هم انگار زینب است
این دو، دو نیستند، ولو ظاهراً جدا

شاعر : استاد علی اکب

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عصر عاشورا -( غروب بود و زنی بی قرار، تنها بود ) * محمد ناصری

13474
29

شعر عصر عاشورا -( غروب بود و زنی بی قرار، تنها بود ) غروب بود و زنی بی قرار، تنها بود
زنی ز داغ برادر فکار، تنها بود
غروب بود و زمین سرخ بود و باد سیاه
زنی حزینه و بی غمگسار، تنها بود
غروب بود و غم خیمه ای بدون عمود
و زینبی که در آن گیر و دار، تنها بود
غروب بود و سپاهی شهید و یک زینب
شود به محمل خود تا سوار، تنها بود
غروب بود و علمدار خفته و زینب
کنار خیمه ی بی پاسدار، تنها بود
غروب بود و برادر به مقتل و زینب
کنار آن بَدنِ بی مزار، تنها بود
غروب بود و طناب و اسیری و زینب
غریب و خسته و چشم انتظار، تنها بود
غروب بود و رُباب و صدای لالایی
کنار تربت یک شیرخوار، تنها بود
خلاصه این همه غم بود و زینب کبری
میان لشکری از نیزه دار، تنها بود

شاعر : محمد ن

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عصر عاشورا -( گذار ساعتی ای شمر بد مَنِش به منش ) * جودی خراسانی

2389
2

شعر عصر عاشورا -( گذار ساعتی ای شمر بد مَنِش به منش ) گذار ساعتی ای شمر بد مَنِش به منش
كز آب دیده كنم چاره زخم های تنش
بده اجازه برم سویِ سایۀ پیكر او
كه آفتاب نسوزد جراحت بدنش
در آتشم من از این غم كه از عطش دم مرگ
بلند جای نفس بود دود از دهنش
به كهنه پیرهنی كرد او قناعت و آه
كه بعد مرگ برون آورند از بدنش
به بوی پیرهنی قانعم ز یوسف خویش
ولی نه یوسفم اینك بُوَد نه پیرهنش
طمع بریدم از او آن زمان منِ ناكام
كه دوخت سوزنِ پیكان بهم لب و دهنش
مراست آرزوی گفت و گوی او اما
ز نوك نی شنوم بعد از این مگر سخنش
اگر به تربت"جودی"گذر كنی روزی
عجب مدار اگر نافه آید از كفنش

شاعر : جودی خراسانی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روز و عصر عاشورا -( در غریبی تا به خاك و خون سر خود را گذاشت ) * سید محمد جوادی

1860
4

شعر روز و عصر عاشورا -( در غریبی تا به خاك و خون سر خود را گذاشت ) در غریبی تا به خاك و خون سر خود را گذاشت
رو به سمت آسمان پا بر سر دنیا گذاشت
دست مردی آب بر حلقوم خشك او نریخت
نیزه ی نامرد روی حنجر او پا گذاشت
یكنفر انگشتر و انگشت را با هم ربود
دیگری شمشیر خود را در تن او جا گذاشت
هر نفس خون می دمید از سینه ی مجروح او
قطره قطره، لاله لاله در دل صحرا گذاشت
گفت می خواهم بگیرم دست تو، او در عوض
چكمه بر پا، پا به روی سینه ی آقا گذاشت
پیش زینب دختری فریاد می زد عمه وای
تیغ را بر حلق خشك و زخمی بابا گذاشت
در شب سرد غریبی در تنور داغ درد
خسته بود و سر به روی دامن زهرا گذاشت

شاعر : سید محمد جوادی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ظهر و عصر عاشورا -( تا اینكه نیزه ای بدنش را به خون كشید ) * امیر فرجی

4803
9

شعر ظهر و عصر عاشورا -( تا اینكه نیزه ای بدنش را به خون كشید ) تا اینكه نیزه ای بدنش را به خون كشید
گرگی رسید و پیرهنش را به خون كشید
از یك طرف عمامه و از یك طرف عبا
هر كس به یك طریق تنش را به خون كشید
سر نیزه های كُند، فرو رفته در تنش
اوضاع دست و پا زدنش را به خون كشید
آهسته گفت تشنه ام اما شنید شمر
با چكمه لعنتی دهنش را به خون كشید
با "نفس مطمئنّه"به حالِ عروج بود
نامرد "نفس مطمئنش "را به خون كشید
بر سینه اش نشست و سری ماند و خنجری
قبل از بریدن سرش افتاد خواهری

شاعر : امیر فرجی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روز و عصر عاشورا -( رفته صبر از کَفَم این حال نمی‌فهمم چیست ) * محمد رسولی

2865
1

شعر روز و عصر عاشورا -( رفته صبر از کَفَم این حال نمی‌فهمم چیست ) رفته صبر از کَفَم این حال نمی‌فهمم چیست
عمق این فاجعه صد سال نمی‌فهمم چیست
در سرم هست از او طرح سری خون‌آلود
من که نقاشی و تمثال نمی‌فهمم چیست
درکَم از اوست همین قدر که شد ذبحِ عظیم
باقی روضۀ گودال نمی‌فهمم چیست
کشتن تشنۀ زخمی عمل سختی نیست
بر سرش این همه جنجال نمی‌فهمم چیست!
سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟
بسمل کَنده پر و بال نمی‌فهمم چیست
نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر
غارتِ خیمه و اموال نمی‌فهمم چیست
زره و خوود و سپر باز هم ارزش دارد
غارتِ چادر اطفال نمی‌فهمم چیست!!!
بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده
نعل آوردن و پامال نمی‌فهمم چیست

شاعر : محمد رسولی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عصر عاشورا -( ته گودال تمام بدنش می سوزد ) * حسین ایزدی

4236
11

شعر عصر عاشورا -( ته گودال تمام بدنش می سوزد ) ته گودال تمام بدنش می سوزد
خواهری دید عقیق یمنش می سوزد
نیزه ها زیر حرارت همگی ذوب شدند
بی سبب نیست جراحات تنش می سوزد
کربلا ملک خودش بود، غریبی این جاست
چه غریبانه کسی در وطنش می سوزد
بی هوا نیزه ای آمد، همه مبهوت شدند
بعد آن نیزه گمانم دهنش می سوزد
ماجرای ته گودال مرا خواهد کشت
دل من بیشتر از لب زدنش می سوزد
گیرم اصلاً کفنی بر تن او پوشیدید
قطعاً از داغی صحرا کفنش می سوزد
عصر شد، کرب و بلا مثل مدینه شده بود
بانویی گوشه ای از پیرهنش می سوزد
پشت در یا ته گودال چه فرقی دارد؟
هر کسی ذوب علی گشت (من)ش می سوزد

شاعر : حسین ایزدی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ظهر و عصر عاشورا -( پیش پای خودش به خاك افتاد ) * مصطفی متولی

1943
1

شعر ظهر و عصر عاشورا -( پیش پای خودش به خاك افتاد ) پیش پای خودش به خاك افتاد
همه را با نگاه پس می زد
تكیه بر نیزه ی غریبی داشت
خسته بود و نفس نفس می زد
جگرش پاره پاره بود اما
یك تنه رفت تا دل لشگر
سینه ی خویش را سپر كرد و
سپرش را شكست تیر سه پر
تا زمین خورد دوره اش كردند
هر كه با هرچه داشت زخمی زد
جنگ مغلوبه شد همه گفتند
دیگر از خاك بر نمی خیزد
خوب نزدیك می شدند به او
ضربه ها تا دقیق تر بشود
نیزه در زخم تیغ می كردند
تا شكافش عمیق تر بشود
این علف های هرز با این گل
چقدر دشمنی مگر دارند
وای بر من چه می كنند این ها
عده ای دستشان تبر دارند
یك نفر رفت تا كه سر ببُرَد
دیگری رفت تا كه سر ببَرَد
دیگری رفت تا برای امیر
سر زده از سری خبر ببَرَد
سنگدل روی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ظهر عاشورا -( این ها برای قتل من آهنگ می زنند ) * مصطفی متولی

1713
1

شعر ظهر عاشورا -( این ها برای قتل من آهنگ می زنند ) این ها برای قتل من آهنگ می زنند
"یا این كه طبل خاتمه ی جنگ می زنند"
این قوم پر گناهِ ریاكارِ رو سیاه
با خون من به چهرۀ خود رنگ می زنند
خونخوار های گرگ صفت سینۀ مرا
با پنجه های خونی شان چنگ می زنند
بغض علی به صورتشان موج می زند
حتی به جسم بی سر من سنگ می زنند

شاعر : مصطفی متولی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر ظهر و عصر عاشورا -( ای لاله، پیش مرگ چمن می شوی چرا !؟ ) * وحید قاسمی

1573
1

شعر ظهر و عصر عاشورا -( ای لاله، پیش مرگ چمن می شوی چرا !؟ ) ای لاله، پیش مرگ چمن می شوی چرا !؟
راضی به حُکم چیده شدن می شوی چرا !؟
این چشم خیس و چادرخاکیِ من که هست...
آشفته حالِ غسل و کفن می شوی چرا !؟
یحیی بس است، غصه ی این قوم را نخور!
با نیزه ها دهن به دهن می شوی چرا !؟
با این نگاه بی رمق از فرط تشنگی
خیره به سمت معجر من می شوی چرا !؟
اینجا که کوچه های غریب مدینه نیست!
مظلوم من، شبیه حسن می شوی چرا !؟

شاعر : وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر ظهر و عصر عاشورا -( دارد سر از تن تو جدا می كند چرا؟ ) * علی اکبر لطیفیان

1856
2

شعر ظهر و عصر عاشورا -(    دارد سر از تن تو جدا می كند چرا؟ ) دارد سر از تن تو جدا می كند چرا؟
از پشت گردنِ تو جدا می كند چرا؟
چیزی نمانده پس به عقیله نگاه كن
تا آخرین نفس به عقیله نگاه كن
تكلیف من پس از تو نگفتی چه می شود؟
با سر اگر ز نیزه بیفتی چه می شود؟
بگذار من كتك بخورم تو نفس بگیر
تاوان هرچه موی سپید است پس بگیر
بگذار من كتك بخورم گریه كن حسین
از تو چگونه دل ببُرم گریه كن حسین
بگذار من كتك بخورم تو بلند شو
مثل لبت ترك بخورم تو بلند شو
آتش گرفت خیمه به جایی رسید كار
سجاد ناله كرد علیكُنَّ بالفرار

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد