شب دهم محرم - شب عاشورا

مرتب سازی براساس

شعر روز و عصر عاشورا -( باد ها عطر خوش پیرهنش را بردند ) *حجه الاسلام رضا جعفری

1652
3

شعر روز و عصر عاشورا -( باد ها عطر خوش پیرهنش را بردند ) باد ها عطر خوش پیرهنش را بردند
سوختند و خبر سوختنش را بردند
نیزه ها بر عطشش قهقهه سر می دادند
زخم ها لاله ی باغ بدنش را بردند
دشنه ها دور و بر پیکر او حلقه زدند
حلقه ها نقش عقیق یمنش را بردند
این عطش یوسف معصوم کدامین مصر است
که روی نیزه بوی پیرهنش را بردند
تا که معلوم نگردد به کدام آئین است
اهل صحرای تجرّد کفنش را بردند
باد ها سینه زنان زود تر از خواهر او
تا مدینه خبر آمدنش را بردند
یوسف آهسته بگویی که نمیرد یعقوب
گرگ ها یوسف گل پیرهنش را بردند

شاعر : حجه الاسلام رضا جعفری

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر روز و عصر عاشورا -( بین یك مشت شغال و بوف است ) * عباس احمدی

2414
6

شعر روز و عصر عاشورا -( بین یك مشت شغال و بوف است ) بین یك مشت شغال و بوف است
دشمن از صید خودش مشعوف است
فقط انگشتر او گم نشده
چند عضو بدنش محذوف است
حجم گودال پر از خون شده است
ظرف كوچك تر از این مظروف است
سرّ هستی ست چرا پس این قدر
روضه های بدنش مكشوف است
بارش سنگ به پیشانی او
داستان صفت و موصوف است
ترسم این گرگ تو را زجر دهد
شمر خنجر زدنش معروف است
بر شهیدان كفن این جا جرم است
روسری داشتنش موقوف است
روی یك نیزه نشسته است و هنوز
چشم هایش به حرم معطوف است
قد زینب شده این جا خم لیك
نگرانیش ز شام و كوفه است

شاعر : عباس احمدی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روز و عصر عاشورا -( نزدیکِ عصر بود، برافروخت ماهِ تو ) * محمد رسولی

1774

شعر روز و عصر عاشورا -( نزدیکِ عصر بود، برافروخت ماهِ تو ) نزدیکِ عصر بود، برافروخت ماهِ تو
نزدیک عصر، بود حرم بی‌پناهِ تو
از سینه‌ات زبانه کشید آتش عطش
آئینه آب می شود از سوز آهِ تو
با آخرین سه شعبه به زانو درآمدی
شد نیزۀ غریبی تو تکیه‌گاهِ تو
جان داشتی هنوز، حرم بود در امان
خود لشگری ست این غضبِ در نگاه تو
در بین عمق فاجعه افتاد پیکرت
برخاست با نفس نفست «یا اِله» تو
پس قبل حنجرت نفست را برید شمر
بر سینه‌ات نشسته و بسته ست راهِ تو
طاقت بیار؛ خواهرت از خیمه می رسد
طاقت بیار؛ می رسد از رَه سپاهِ تو
از حجم نیزه‌ها و از انبوهِ سنگ‌ها
گودال چیست؟!... کوه شده قتلگاه تو

شاعر : محمد رسولی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روز و عصر عاشورا -( جنگ نزدیک انتها می شد ) * رضا فراهانی

1924
2

شعر روز و عصر عاشورا -( جنگ نزدیک انتها می شد ) جنگ نزدیک انتها می شد
کربلا غرق در بلا می شد
گرد گودال ازدحامی بود
محو این صحنه ما سوا می شد
تکیه داده به نیزه ای آقا
خاطرش محو خیمه ها می شد
لشگر کوفه دوره اش کردند
سنگ و تیرش زدند، تا می شد
آن قدر نیزه خورد بر جسمش
نیزه بر روی نیزه جا می شد
زخمی و بی رمق به خاک افتاد
داشت روح از تنش رها می شد
تا که می خواست باز برخیزد
استخوان شکسته "تا" می شد
لشگر آن دم که بر سرش می ریخت
همه آفاق نینوا می شد
پیکرش را که پشت و رو کردند
زخم ها تازه خوب وا می شد
بر سر و صورتش لگد می خورد
غرق خون وجه کبریا می شد
شمر وقتی که روی سینه نشست
کربلا تازه کربلا می شد
هر چه می گشت سینه سنگین تر
نفسش سخت و پر صدا می شد
خ

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ظهر و عصر عاشورا -( می خواستم بلند شوم پا نداشتم ) *

1936

شعر ظهر و عصر عاشورا -( می خواستم بلند شوم پا نداشتم ) می خواستم بلند شوم پا نداشتم
دستی برای خیزش از جا نداشتم
آواز تو می­آمد از آن دورها: « گلی
گم کرده ام... » نه، من گل زیبا نداشتم
پیراهنم که پاره شده، پیکرم کبود
دیگر نشانه های گلت را نداشتم
می­خواستم ببینمت از بین تیغ­ ها
امّا چه سود؟ چشم تماشا نداشتم
آن­قدر دل به چشم تو دادم که از تنم
یک قطعه در هوای تو پیدا نداشتم
در زیر تیغ ­ها و قدم­ ها و سنگ­ ها
دیگر شباهتی، نه... ، به گل­ ها نداشتم
وقتی که آمدی و رسیدی به پیکرم
می­خواستم بلند شوم... پا نداشتم

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر ظهر و عصر عاشورا -( مروه ی كرببلا حال و هوایی دارد ) * وحید قاسمی

4745
10

شعر ظهر و عصر عاشورا -( مروه ی كرببلا حال و هوایی دارد ) مروه ی كرببلا حال و هوایی دارد
این سراشیبیِ گودال منایی دارد
خبرش پر شده در دشت ز مركب افتاد
به زمین خوردن آیینه صدایی دارد
كینه توزان جمل دشنۀ شان كُند شده
می زند بر تن او هر كه عصایی دارد
مادرش دوخته با دستِ شكسته؛ نكشید!
مگر این پیرهن پاره بهایی دارد!؟
نیزه ها پایِ مناجاتِ لبش گریه كنند
خودمانیم! عجب سوزِ صدایی دارد
قبله این سوست؛ همین طور رهایش نكنید
آخر این كشته ی مظلوم خدایی دارد
بی كفن گوشه ی گودال بلا افتاده
چه كسی بین شما كهنه عبایی دارد؟
حق بده زینب دلخسته پریشان باشد
دلبرش بر سر نی زلف رهایی دارد
------------------------------------------------------

شاعر : وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ظهر و عصر عاشورا -( جبرئیل آمد که ای سلطان عشق! ) *مرحوم نورالله عمان سامانی اصفهانی

6242
16

شعر ظهر و عصر عاشورا -( جبرئیل آمد که ای سلطان عشق! ) جبرئیل آمد که ای سلطان عشق!
یکه تاز عرصه ی میدان عشق!
دارم از حق بر تو ای فرّخ امام
هم سلام و هم تحیت هم پیام
گوید ای جان، حضرت جان آفرین
مر تو را بر جسم و بر جان آفرین
محکمی ها از تو میثاق مراست
رو سپیدی از تو عشاق مراست
چون خودی را در رهم کردی رها
تو مرا خون، من تو رایم خون بها
هر چه بودت داده ای اندر رهم
در رهت من هر چه دارم می دهم
کشتگانت را دهم من زندگی
دولتت را تا ابد پایندگی
شاه گفت: ای محرم اسرار ما
محرم اسرار ما، از یار ما
گر چه تو محرم به صاحب خانه ای
لیک تا اندازه ای بیگانه ای
آن که از پیشش سلام آورده ای
وآنکه از نزدش پیام آورده ای
بی حجاب اینک هم آغوش من است
بی تو رازش جمله در گوش

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عصر عاشورا -( ذوالجناح آمد و آیینه زخم است تنش ) * علیرضا فولادی

2067
0

شعر عصر عاشورا -( ذوالجناح آمد و آیینه زخم است تنش ) ذوالجناح آمد و آیینه زخم است تنش
هر چه آیینه به قربان چنین آمدنش
این زبان بسته چه دیده است که در ظهر عطش
چشمه در چشمه سرشک است زبان سخنش
بی سوار از سفر کرب و بلا آمده است
مثل باغی که به تاراج رود یاسمنش
وا ی ای وای به خون که حنایی شده است
جا به جای بدنش یال شکن در شکنش
با سکوتی به بلندای هزاران فریاد
نوحه می خواند و بانوی حرم سینه زیش
---------------------------------------------------------

شاعر : علیرضا فولادی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عصر عاشورا -( می دود سمت دشتِ لب تشنه ) * وحید مصلحی

1982
2

شعر عصر عاشورا -( می دود سمت دشتِ لب تشنه ) می دود سمت دشتِ لب تشنه
بانویی از تبار دریاها
دست ها را گرفته روی سر
می رود تلِّ خاک را بالا
دید گودال رو به رویش را
یک نفر در میان جمعی بود
در طوافند گوئیا دورش
مثل در باد مانده شمعی بود
گیسوانش به دست باد افتاد
می زند شانه باد بر مویش
تاب زلفش قرار دل گیرد
سنگ بوسد میان ابرویش
سنگ ها دور او فراوان بود
شیشه ی آینه ترک خورده
یک سپاه از رویش گذر کردند
مثل مادر ولی لگد خورده
دید بر خاکِ گرم، عشقش را
پرِ از بوسه های شمشیر است
بهرِ بیرون کشیدنِ یک تیرِ
مانده در سینه سخت درگیر است
نیزه داران به دورِ پیکر او
فاتحه بهرِ زنده می خوانند
جای انگشتِ خود نوکِ نیزه
بر مزارِ تنش فرود آرند
خاکِ اطراف او پر ا

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ظهرو عصر عاشورا -( گیسوی خورشید می ‌لغزید روی خیمه ‌ها ) * خسرو احتشامی

1793

شعر ظهرو عصر عاشورا -(  گیسوی خورشید می ‌لغزید روی خیمه ‌ها ) گیسوی خورشید می ‌لغزید روی خیمه ‌ها
خون و آتش می ‌تراوید از سبوی خیمه‌ ها
آب پشتِ تپّه‌ ها می ‌شُست زخم دشت را
از شرار تشنگی پر بود جوی خیمه ‌ها
آسمان آرام در شطِّ شقایق می ‌نشست
ارغوان می ‌ریخت در جام وضوی خیمه ‌ها
شهریار عشق در گرم بیابان خفته بود
اسب با زینِ‌ تهی می ‌رفت سوی خیمه ‌ها
گرد را سر تا به پا آغوش استقبال کرد
آفتابی شعله ‌پوش از رو به‌ روی خیمه ‌ها
شیهه ‌ای خونین کشید و از حرم بیرون دوید
شوق را عرشی غزالِ آیه بوی خیمه ‌ها
اسب رنگین یال و تنها بود، تنهاتر ز کوه
خاک شد با گامِ رجعت آرزوی خیمه ‌ها
ساربانان در جرس زنگ اسارت داشتند
بال می ‌زد بغض عصمت در گلوی خیمه‌ ها

شاعر : خسرو احتش

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر شب عاشورا -( چه شب شاعرانه ای داری!؟ ) * وحید قاسمی

4622
2

شعر شب عاشورا -( چه شب شاعرانه ای داری!؟ ) چه شب شاعرانه ای داری!؟
قلم و باده و رطب داری
شب شعر بلند عاشوراست
غزل بندگی به لب داری
چه شب عاشقانه ای داری!؟
گوشه ای با خدا؛ برادر من
غبطه خوردم به سجده های شما
التماسِ دعا برادر من
نه حسینم! قرارمان این نیست
من بمانم، ولی شما بروی
نه حسینم! نمی شود بی من
ته گودال پر بلا بروی
مادرم گفته دورتان باشم
مادرانه شبیه پروانه
تو مرا پیر می كنی آخر
با همین گریه ی غریبانه
از همان كودكی اسیر توأم
بی جهت اسوه ی وفا نشدم
به خدا بعد ازدواجم نیز
لحظه ای از شما جدا نشدم
خواستگارانِ من كه یادت هست؟
بینشان عشق تو مُقدم بود
با تو بودن؛ همیشه و همه جا
شرط اصلیِ ازدواجم بود
شب عقدم به شوهرم گفتم:
- از حسینم مرا

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

زبانحال شب عاشورا -( بارديگر شد شام عاشوراي ارباب دلها همه گرديده بي تاب ) * عابدین کاظمی

17

زبانحال شب عاشورا -( بارديگر     شد شام عاشوراي ارباب    دلها همه گرديده بي تاب ) بارديگر شد شام عاشوراي ارباب دلها همه گرديده بي تاب
كرب وبلا شد قحطي آب واويلا (2)
دارد امشب دل نوايي آمده شب جدايي
مي رود زينب ولي باشد حسينش كربلايي
واويلا واويلتاآه وواويلا (3)
آسمان كرب وبلا دارد تماشا شد چيدني گلهاي زهرا
آيد نوا از دشت وصحرا واويلا (2)
غم شده مهمان زينب زير لب مي گويد امشب
اي برادر از غم تو جان من گرديده بر لب
واويلا واويلتاآه وواويلا (3)
واويلا باشد حسين مهمان خواهر فردا رود به سوي مادر
از پيكرش جدا شود سر واويلا (2)
خواهرش با اشك ديده با قد از غم خميده
مي زند در بين مقتل بوسه بر حلق بريده
واويلا واويلتاآه وواويلا (3)

شاعر : عابدین کاظمی

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شب عاشورا -( بیش از دمی که در دل صحرا ببینمت ) * رضا باقریان

1709
2

شعر شب عاشورا -(  بیش از دمی که در دل صحرا ببینمت ) بیش از دمی که در دل صحرا ببینمت
بگذار امشبی تک و تنها ببینمت
از هم گسسته رشته عمر مرا غمت
مگذار بی کفن شبِ فردا ببینمت
گفتی که خواب دیدی و نیزه نشین شدی
آیا سزات این همه بالا ببینمت
داری نگاه جانب گودال میکنی
در قتلگاه تشنه لب آیا ببینمت
از کودکی مصیبت و غم دیده ام، ولی
باید تو را مصیبت عظمی ببینمت

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شب عاشورا -( ظهر فردا چه کنم اینکه بد احوال شوی ) * رضا باقریان

2272
5

شعر شب عاشورا -(  ظهر فردا چه کنم اینکه بد احوال شوی ) ظهر فردا چه کنم اینکه بد احوال شوی
با لبِ تشنه زمین خورده و بی حال شوی
ظهر فردا چه کنم غیر همین شیون و شین
از کنار حرمت راهیِ گودال شوی
ظهر فردا که زمین گیر شوی می بینی
طعمه دست همین خولی و دجّال شوی
چه کنم تا نروی، گر بروی می میرم
وسط معرکه غرقابه به جنجال شوی
تو مپندار که من طاقت ماندن دارم
بروی در ته گودال، لگدمال شوی
من بد آورده ام و جان برادر رحمی
مپَسندا که به فردا تو بد اقبال شوی
ظهر فردا همه اهل حرم گریانند
زنده باشی و ببینیم که پامال شوی
شبِ فردا که سرت دست سنان می افتد
شاهد غارت گهواره و خلخال شوی

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

نوحه شب عاشورا -( میان خیمه ها همه گرم نوا و زمزمه ) * عابدین کاظمی

20

نوحه شب عاشورا -( میان خیمه ها همه    گرم نوا و زمزمه ) میان خیمه ها همه گرم نوا و زمزمه
گرفته اند ذکر یا حسین
سرود لب های همه حسینه حسینه حسینه (3)
وای شب عاشورا شد (3)
اهل حرم تشنه لبند همه به تاب و به تبند
چشم همه سوی ساقی است
ناله ی طفلان حرم اباالفضل اباالفضل اباالفضل (3)
وای شب عاشورا شد (3)
وای اگه شب سحر شود فاطمه خون جگر شود
چه دیدنی کربلا شود
رأس همه به نیزه ها واویلا، واویلا، واویلا (3)
وای شب عاشورا شد (3)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

نوحه برای شب عاشورا -( خیمه های آل طاها همگی دارن تماشا ) * عابدین کاظمی

15

نوحه برای شب عاشورا -( خیمه های آل طاها    همگی دارن تماشا ) خیمه های آل طاها همگی دارن تماشا
صدای سوز مناجات پیچیده میون صحرا
یکی در راز و نیازه یکی مشغول نمازه
یکی سر گرفته قرآن یکی در سوز و گدازه
آه و واویلا واویلا (4)
میون خیمه یه مادر مادری با دیده ی تر
داره لالایی می خونه برای علیِّ اصغر
خواهری غریب و خسته بیقرار و دل شکسته
به یاد غروب فردا میون خیمه نشسته
آه و واویلا واویلا (4)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

زمزمه و زبانحال شب عاشورا -( زمین کربلا دارد تماشا دیدنی شد خیام آل طاها ) * عابدین کاظمی

15

زمزمه و زبانحال شب عاشورا -( زمین کربلا دارد تماشا    دیدنی شد خیام آل طاها ) زمین کربلا دارد تماشا دیدنی شد خیام آل طاها
صدای دلنشین صوت قرآن می آد از خیمه ی عزیز زهرا
شب عاشورا ـ غوغا ـ به عالمینه
نگاه زینب ـ امشب ـ سوی حسینه
به یاد عصر ـ فردا ـ گریان ز عینه
همه به راز و نیاز گرم دعا و نماز
گه به رکوع و در سجودند
همه به دیده ی تر همه ز سوز جگر
دل از دل همه ربودند
غریب کرب و بلا(2)غریب کربلا حسینه(2)
***
باغبون گلای یاس و لاله دیده گریان با سوز و آه و ناله
سر نهاده به روی چوب خیمه می کشه دست روی سرسه ساله
مادری توی ـ خیمه ـ در تب و تابه
آخه طفل شش ـ ماهش ـ تشنه ی آبه
ذکر لالایی ـ می گه ـ شاید بخوابه
میر سپاه حرم پشت و پناه حرم
به دور خیمه ها می گرده
ساقی کرب و بلاست تش

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

ذکر دودمه برای شب عاشورا -( شب جدایی آمد ـ این آخرین نگاه است ) * عابدین کاظمی

11

ذکر دودمه برای شب عاشورا -( شب جدایی آمد ـ این آخرین نگاه است ) شب جدایی آمد ـ این آخرین نگاه است
قرار بعدی ما ـ کنار قتلگاه است
امشب میان خیمه ـ هستم به دیده ی تر
فردا کنار مقتل ـ زنم به سینه و سر

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 17:29
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شور سینه زنی شب عاشورا -( کرب و بلا دارد امشب حال و هوایی ) * عابدین کاظمی

25

شور سینه زنی شب عاشورا -( کرب و بلا       دارد امشب حال و هوایی ) کرب و بلا دارد امشب حال و هوایی
به گوش جان می رسد نغمه ی جدایی
بیا تماشا کن تو ماه و اختر را
نظاره کن امشب وداع آخر را
واویلا؛ واویلا (4)
به کربلا همه گرم راز و نیازند
اهل حرم همه در سوز و گدازند
چه می شود فردا فقط خدا داند
ز جمع این گل ها کسی نمی ماند
واویلا؛ واویلا (4)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا -( آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط ) * محمد علی مجاهدی

2048
0

شعر شب عاشورا -( آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط ) آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط
گل کرد در قنوت شما، ربّنا فقط
باریده بود عشق به صحرا و می وزید
عطر زلال نافله از خیمه ها، فقط
وقتی نسیم گلنفسی های او وزید
پر شد فضای خیمه ز بوی خدا فقط
پرسید می روید اگر، وقت رفتن است
کوتاه بود پاسخ تان: ها! کجا؟ فقط
کامل عیار سنگ محک خورده ایم ما
آغوش مان گشوده به روی بلا فقط
آن روح غیرتیم، که ما را توان گداخت
از التهاب حسرت «یا لیتنا» فقط
بی رنگ می شدید از آن آزمون سرخ
من های تان گرفت ازو رنگ ما، فقط
باور نداشتید اگر عشق را چرا
بر داشتند پرده ز چشم شما فقط؟
روزی که آه شیونیان طعم خاک داشت
زد خیمه گلخروش شما در فضا فقط
منظومه ی بلند شهادت سرودنی است
با حنجر برید

  • سه شنبه
  • 7
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مجلس سی و چهارم: شب عاشورا و ذکر مصائب از حضرت مهدی(عج) *

301

مجلس سی و چهارم: شب عاشورا و ذکر مصائب از حضرت مهدی(عج) مجلس سی و چهارم:
شب عاشورا و ذکر مصائب از حضرت مهدی(عج)
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد!
گردیده دلم اسیر ماتم برگرد
باز آ و بخوان روضه ای از کرببلا
ای بانیِ روضه ی محرّم برگرد
« لیت شعری این استقرت بک النوی»
ای کاش می دانستم که کجایی! کی دل های بیقرار به ظهورت آرام خواهد گرفت؟ و در کدام سرزمین تو را باید بیابم؟ آیا در سرزمین رضوی هستی و یا در سرزمین منزل گزیده ای؟
غم عالم نصیب جان ما بی
که ماه روی گل از ما جدا بی
نمی دونم کجا منزل گزیده؟
مدینه؛ کاظمین، یا کربلا بی
در کدامین گوشه ی این جهان منزل گرفته ای؟
« عزیز علیّ ان اری الخلق و لا تری؟»
چه سخت و سهمگین است همه را دیدن و تو را ندیدن!
امشب که شب

  • سه شنبه
  • 7
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 21:18
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

شب عاشورا -( بین حرم غوغا شده ـ چون شب عاشورا شده ) * روح اله گائینی

32

شب عاشورا -( بین حرم غوغا شده ـ چون شب عاشورا شده ) شب عاشورا
بین حرم غوغا شده ـ چون شب عاشورا شده
آید ز هر خیمه نوای بی قراری
حال و هوای دیده ها گشته بهاری
غریب مادر حسین زهرا

با اشک و با سوز جگر ـ زینب کند شب را سحر
گردیده است محو تماشای حسینش
شب تا سحر ریزد گلاب از هر دو عینش
غریب مادر حسین زهرا

گاهی زندجوش وخروش ـ گاهی رودزینب زهوش
تا صحبت هجران میان می آید اینجا
از صحبت زینب شود هنگامه بر پا
غریب مادر حسین زهرا

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 میلاد عرفان پور

شعر شب عاشورا -( چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا ) * میلاد عرفان پور

3773
14

شعر شب عاشورا -( چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا ) چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته می بیند
مگر باران خون می بارد از عرش خدا فردا
برادر! دل گواهی می دهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآن ها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا...
ببین شش ماه ات بی تاب در گهواره می گرید
علی از تشنگی جان می دهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که می افتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت می شود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر! خوب می خواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را ب

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

شب عاشورا -( امشب که ازتشنه کامی جان های عشاق به لب رسیده ) * روح اله گائینی

36

شب عاشورا -( امشب که ازتشنه کامی جان های عشاق به لب رسیده ) شب عاشورا
امشب که ازتشنه کامی جان های عشاق به لب رسیده
شام فراق حسین و شام فراق زینب رسیده
در خیمه ها آید نوای قرآن
پیچیده در صحرا شمیم هجران
جانم حسین جانم حسین جان مولا

آید ز هر خیمه امشب صوت دعا و شب زنده داری
ریزدسرشک از دودیده زینب چونان چون ابر بهاری
سر تا به پا در شور و شین است؛ زینب
محو تماشای حسین است؛ زینب
جانم حسین جانم حسین جان مولا

از آه سوزان زینب گردیده محشر در خیمه بر پا
گویا خبر دارد امشب زینب ز غم های ظهر فردا
از غم چنان یک طائر بی بال است
چشمان زینب خیره بر گودال است
جانم حسین جانم حسین جان مولا

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:08
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

شب عاشورا -( می رسد از حرم صوت قرآن به گوش ) * روح اله گائینی

28

شب عاشورا -( می رسد از حرم صوت قرآن به گوش ) شب عاشورا
می رسد از حرم صوت قرآن به گوش
قلب زینب شده غرق جوش و خروش
زینب کبری گرم نجواست
دل پریشان صبح فرداست
ابی عبدالله یا ثارالله

حلقه ی عاشقان گرم شور و نواست
پاسبان حرم ساقی کربلاست
گرم عشق و مشتاقی هستند
همه دلگرم ساقی هستند
ابی عبدالله یا ثارالله

محو روی حسین دیده ی خواهرت
زانکه می داند او این شب آخر است
از شرار جانسوز زینب
جان ثارالله آمده بر لب
ابی عبدالله یا ثارالله

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

مجلس سیزدهم شب عاشورا و ذکر مصائب از حضرت مهدی(عج) *

120

مجلس سیزدهم شب عاشورا و ذکر مصائب از حضرت مهدی(عج) مجلس سیزدهم
شب عاشورا و ذکر مصائب از حضرت مهدی(عج)
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد!
گردیده دلم اسیر ماتم برگرد
باز آ و بخوان روضه ای از کرببلا
ای بانیِ روضه ی محرّم برگرد
« لیت شعری این استقرت بک النوی»
ای کاش می دانستم که کجایی! کی دل های بیقرار به ظهورت آرام خواهد گرفت؟ و در کدام سرزمین تو را باید بیابم؟ آیا در سرزمین رضوی هستی و یا در ذی طوی منزل گزیده ای؟
غم عالم نصیب جان ما بی
که ماه روی گل از ما جدا بی
نمی دونم کجا منزل گزیده؟
مدینه؛ کاظمین، یا کربلا بی
در کدامین گوشه ی این جهان منزل گرفته ای؟
« عزیز علیّ ان اری الخلق و لا تری؟»
چه سخت و سهمگین است همه را دیدن و تو را ندیدن!
امشب که شب عاشو

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:06
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

دانلود سبک زمینه شب عاشورا -( میریزه اشکم از رو گونه هام ) * احسان جاودان

2525
1

دانلود سبک زمینه شب عاشورا -( میریزه اشکم از رو گونه هام ) میریزه اشکم از رو گونه هام
از غم تو می لرزه دست و پام
بگو چی میشه فردا آخر غصه هام
به خدا از نگاهت سیر نمشم اگه بگی داداش دلگیر نمیشم 2
بگو اسیر نمیشم
وای یا حسین یا حسین یا حسین 2
مرو مرو 2 یاحسین
ميزنه آتيشم اي با وفا
دلشوره ها و اين هول و ولا
بگو چي ميشه ختم قصه ي كربلا
مي كني تو چرا خار از رو زمين حال منو بیا یک لحظه ببین 2
با دل زار و حزین
وای یا حسین یا حسین یا حسین 2
مرو مرو 2 یاحسین
نگو عزیز من از بوریا
نگو دیگه ز سم مرکبا
می کشه خواهر و این گودی قتلگا
این شب تیره کاش فردا نمی شد خواهرتو داداش تنها نمی شد 2
از تو جدا نمی شد
وای یا حسین یا حسین یا حسین 2
مرو مرو 2 یاحسین

شاعر : احسان ج

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک شب عاشورا -( حسین من،حسین من،حسین من،حسین من ) *

2918
6

دانلود سبک شب عاشورا -( حسین من،حسین من،حسین من،حسین من ) حسین من،حسین من،حسین من،حسین من
وقتی برای گریه دلم تنگ میشود
لب با دم حسین هماهنگ میشود
ای بهترین بهانه برای گریستن
بی تو برای گریه چه بی رنگ میشود
كافی است لحظه ای دلم از تو جدا شود
دیگر كُمیت زندگی ام لنگ می شود
حسین جان ای آبروی دو عالم
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
***
تنم پر درده چشام زخمی
ببین كه شده هر دو پام زخمی
با حیرت نگاهت كنم امشب
بازم تو آوردی برام زخمی
با این دست زخمی،با این چشم زخمی
به این موی زخمی،زدم شونه
تا كه تو بیایی،به دردم شفایی
اومدی بابایی به ویرونه
شده شام من كربلا بی تو
كتك بود و سیلی بابا بی تو
بمیرم كه داره لب خشكت
میگه تشنه ی قدری آبی تو
تو سردار بی بدنی
من الذی ایتم

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر زمینه شب عاشورا -( در خیمه ها غوغا بپاست امشب شب ذکر و دعاست ) * محمود ژولیده

3419
3

شعر زمینه شب عاشورا -( در خیمه ها غوغا بپاست  امشب شب ذکر و دعاست ) واویلا واویلا
یا مظلوم یاحسین
در خیمه ها غوغا بپاست امشب شب ذکر و دعاست
شب حسین و زینب است درخیمه یارب یارب است
زینب عبادت می کند مولا تلاوت می کند
صحبت ز عاشورا شده دلشورۀ دلها شده
امشب همه اهل حرم هستند یارب محترم
فردا جسارت می شود خیمه به غارت می رود
این سو مناجات و دعا آنسو مکافات و بلا
این سو به لب زیارت است آنسو سخن از غارت است
این سو صفای دیگر است آنسو سخن از معجر است
این سو صفای کردگار آنسو سخن از گوشوار
*****
با پاسبان خیمه ها زینب بگوید یا اخا
عباس ای میر حرم تنها نماند سَرورم
گاهی سفارش می کند گاهی گزارش می کند
گوید ز حال دلبرش از حالت برادرش
وقتی به سجده می رود حرف از شهادت می زند

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

دانلود سبک نوحه شب عاشورا -( امشب از خیمه ها می رسد صوت مناجات ) * میثم مومنی نژاد

3330
9

دانلود سبک نوحه شب عاشورا -( امشب از خیمه ها می رسد صوت مناجات ) امشب از خیمه ها می رسد صوت مناجات
شب قدر است و وای از دل عمه ی سادات
کربلا مست عطر و بوی سیب است
خواهری نوحه خوان حسین غریب است
یاحسین یاحسین سالار زینب
******
امشب ای ماه من می کنم رویت نظاره
عصر فردا ببوسم گلوی پاره پاره
وقت آن آمد ای دار و ندارم
کهنه پیراهنی بهرت بیارم
یاحسین یاحسین سالار زینب
******
امشب از یاوران می رسد آوای تکبیر
عصر فردا چه تنها به زیر تیغ و شمشیر
بشکند از ستم آیینه ی او
می نشیند عدو برسینه او
یاحسین یاحسین سالار زینب

شاعر : میثم مومنی نژاد

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد