شب دهم محرم - شب عاشورا

مرتب سازی براساس

شعر شب عاشورا(امام حسین)(در این‌ صحرای‌ طوفانی‌ به‌ این‌ دل های‌ بحرانی‌) *

1285
1

شعر شب عاشورا(امام حسین)(در این‌ صحرای‌ طوفانی‌ به‌ این‌ دل های‌ بحرانی‌) در این‌ صحرای‌ طوفانی‌ به‌ این‌ دل های‌ بحرانی‌
چه‌ سودایی‌ ست‌ ای‌ یاران‌ كه‌ شد هر چهره‌ قرآنی‌
ز هر سو اشک می‌بارد هر عاشق‌ عالمی‌ دارد
كه‌ فردا می‌شود كشته‌ به‌ راه‌ عشق‌ سبحانی‌
كنون‌ اتمام‌ حجت‌ شد مرا ایام‌ غربت‌ شد
پس‌ از این‌ قسمت‌ ما را خداوندا تو می‌دانی‌
در این‌ غربت‌ خدا جویید ره‌ پیغمبران‌ پویید
چنین‌ با یكدگر گویید مناجاتی‌ ست‌ عرفانی‌
خدای‌ عالی‌ اعلی‌ به‌ عشق‌ لشگری‌ والا
نه‌ در این‌ وادی‌ غربت‌، به‌ جنت‌ داده‌ مهمانی‌
پس‌ از این‌ نیزه‌ و تیر است‌ پذیرایی‌ به‌ شمشیر است
در این‌ مهمانی‌ خونین‌ بُود این‌ میزبان‌ جانی‌
امان‌ از كربلا فردا در این‌ دشت‌ بلا فردا
گل‌ دامان‌ پیغمبر ش

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شب عاشورا(این جا به پشت خیمه صداها چه آشناست) *

1473

شعر شب عاشورا(این جا به پشت خیمه صداها چه آشناست) این جا به پشت خیمه صداها چه آشناست
آری صدا صدای مناجات کربلاست
امشب شب نماز و مناجات و گریه است
فردا زمان، زمانِ ملاقات با خداست
از خیمه ای صدای تلاوت رسد به گوش
این صوت دلنوازِ علی اکبر از کجاست؟
سوز و دعا و آه و نوا از کجا رسد؟
گویی حسینِ فاطمه در حال التجاست
انگار این وداع شب آخر است و بس
از هر کسی سراغ کنی، کار او دعاست
امشب میان خیمه و سجاده و حرم
فردا به خون و خاک، سلیمان کربلاست
عباس، در قنوت شبش آرزو کند
یا رب مرا ببخش اگر آب پر بهاست
سجاد در دعا چه طلب از خدا کند
یا رب! تنِ نهیف من افسوس مبتلاست
زینب دعای نیمه شبش جز حسین چیست؟
تنها نه بر حسین که بر آل مصطفاست
گاهی صدای گریۀ یک شیرخوا

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(یاران حضرت)(حجـاج کربلا کـه ز کعبـه سـلامشان) *

1385

شعر شب عاشورا(یاران حضرت)(حجـاج کربلا کـه ز کعبـه سـلامشان) حجـاج کربلا کـه ز کعبـه سـلامشان
صحرای سرخ خون شده بیت‌الحرامشان
پــرواز می‌کننــد بــه دور امـامشان
لبریـز گشته کاسـۀ صبــر تمـامشان
در انتظار صبح گرفتند سـر بـه کف
از شوق مرگ بر لبشان خندۀ شعف
جون و زهیر و عابس و ضرغامه و حبیب
آمـاده تـا شونـد سراپـا به خون خضیب
بر خود زدند تـا دل دریـای خون نهیب
از دست داده در پی ایثـار جان، شکیب
خالی ز خویش و پر ز عطش بود جامشان
در عیـن سجـده حـال و هـوای قیامشان
ناگـه امام، غنچـۀ معجزنمـا گشود
با بهتـرین خطابـه خداوند را ستود
آنگاه رو به جـانب انصـار خود نمود
کای بر وفا و غیرت و ایثارتان درود!
ای عمـر جاودانـۀ دنیـا حقیرتــان
چشمی ندیده در همه عالم نظیرتا

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(شب است و خیمه ها از تاب رفته) *

3527
4

شعر شب عاشورا(شب است و خیمه ها از تاب رفته) شب است و خیمه ها از تاب رفته
به پشت ابرها مهتاب رفته
صدای پای عباس است این جا
که چشم کودکان در خواب رفته
***
در این سو آسمان مهتاب بار است
در آن سو آسمانی تار تار است
در این سو مادری بی تاب فرزند
در آن سو حرمله فکر شکار است
***
رباب است و دلی در خون تپیده
پر از دلشوره، از هستی بریده
چرا می بوسد امشب حلق اصغر
بمیرم باز هم کابوس دیده
***
خدا در دست سقا نهر داده
به چشمش جمع ناز و قهر داده
بیاد چشم هایش حرمله باز
تمام تیرها را زهر داده
***
شب است و گفت کم کم خواهرش را
وصّیت های زهرا مادرش را
ز طرز خنده های شمر، پیداست
که امشب تیز کرده خنجرش را
***
من و راهی که پر سوز و گدازه
تو و غم های تشییع جناز

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(گفت: ای گروه هر که ندارد هوای ما) *

1996
1

شعر شب عاشورا(گفت: ای گروه هر که ندارد هوای ما) گفت: ای گروه هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما
ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر
نتوان نهاد پای به خلوت­سرای ما
تا دست و رو نشست به خون می نیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز
شیرافکن است بادیه ی ابتلای ما
هم­راز بزم ما نبوَد طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آن­که با هوس کشور آمده
سر ناورد به افسر شاهی گدای ما
ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوت سرای قدس
آراسته ست بزم ضیافت برای ما
برگشت هر که طاقت تیر و سنان نداشت
چون شاه تشنه کار به شمر و سَنان نداشت
شاعر:حجت الاسلام نیر تب

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(ما همه بندۀ آزاد تو هستیم حسین) *

1775

شعر شب عاشورا(ما همه بندۀ آزاد تو هستیم حسین) ما همه بندۀ آزاد تو هستیم حسین
هر چه جز عهد تو دیدیم، شکستیم حسین
ما همان یار قدیمیم که از صبح الست
همه در عالم زر با تو نشستیم حسین
آن زمانی که نه دل بود و نه ما خلق شدیم
قید جان را زده و دل به تو بستیم حسین
ما می وصل تو با دست خدا نوشیدیم
تا دم مرگ همه باده‌پرستیم حسین
مستی بادۀ جنت چه کند با دل ما
ما که از آب دم تیغ تو مستیم حسین
دست عباس علمدارت اگر قطع شود
ما برای تو سراپا همه دستیم حسین
گو دو صدبار سر از پیکر ما بردارند
ما همینیم، همینیم که هستیم، حسین
پیش زهرا و علی روز جزا شاهد باش
رشتۀ عهد تو هرگز نگسستیم حسین
تو همان روی خدایی که ز ما دل بردی
ما همان بندۀ پیمان الستیم حسین
تا که با ق

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرشب عاشورا(ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم) *

1592

شعرشب عاشورا(ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم) ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم
شوق دیدار تو در صحنۀ فردا دارم
تا كه جاوید بماند به جهان دین نبی
بهر قربانیِ او اكبر زیبا دارم
تا كنم پیروی از آن پدر مظلومم
بهر شق القمری حامی و سقا دارم
تا كنم شاد دل فاطمه و قلب حسن
طفل شش ماهه و هم قاسم رعنا دارم
تا كه رونق بدهم مستی بازار غمت
خواهر خون جگر و زینب كبری دارم
دخت ویرانه نشین و پسر بیماری
بهر ماندن وسط آتش اعدا دارم
نیمه جانی ز عطش مانده به پیكر بهرِ-
نیزه و سم ستور این دل صحرا دارم
هر كه خواهد كه غنیمت ببرد گو آید
كهنه پیراهن و انگشتر اعلا دارم
سر اگر هست فقط در ره تو از بهرِ-
نیزه و مطبخ و هم دیر نصاری دارم
بهر جانبازی در راه تو تا فردا ظهر

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(منای عشق را حال و هوای دیگر است امشب) *

1630
1

شعر شب عاشورا(منای عشق را حال و هوای دیگر است امشب) منای عشق را حال و هوای دیگر است امشب
شب عاشور یا غوغای روز محشر است امشب
کنار یکدگر جمعند هفتاد و دو قربانی
سخن از بذل جان و صحبت از ترک سر است امشب
برادر را مباد از خواب بیدار کنی زینب
که او را سر به روی دامن پیغمبر است امشب
ز جا خیز و سپند دل به مجمر دود کن لیلا
که بر پا صوت قرآن علی اکبر است امشب
زنان هاشمی آن سو روید از دور گهواره
شب شب زنده داری علی اصغر است امشب
گمانم بوی عطر فاطمه پیچیده در صحرا
که زینب تا سحر در ذکر مادر مادر است امشب
غزالان حریم آل طه العطش کمتر
خدا داند که سقا از شما تشنه تر است امشب
اذان گویید بر گلدسته های عشق ای یاران
که قاسم را سحرگاه نماز آخر است امشب
حرم چون لا

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وداع امام حسین(ذبحی از اسماعیل آبی‌تر بیاور) *

1326

شعر وداع امام حسین(ذبحی از اسماعیل آبی‌تر بیاور) ذبحی از اسماعیل آبی‌تر بیاور
از دامنی آبی‌تر از هاجر بیاور
آبی‌تر از خون، سرخ‌تر از آسمان‌ها
جام عطش را تا لب کوثر بیاور
حالا «فَدَیناهُ بِذِبح ٍ… ‍» اعظمی که…
وقتش رسیده… خون ِ رنگین‌تر بیاور
این نیزه‌ها تا آسمان راهی ندارند
خورشید! صبر آسمان را سر بیاور
این روضه مکشوفه است، باید خود ببینی
از ماجرای نیزه‌ها سر در بیاور
پیغام دارد هدهد از خاتم‌ترین مرد:
انگشترت… انگشترت را در بیاور
این شعر عطر یاس کم دارد، همین جا…
در قتلگاهش اسمی از “مادر” بیاور
شاعر:محمد علی بیابانی

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(خواب دیدم در این شب غربت) *

2693
10

شعر شب عاشورا(خواب دیدم در این شب غربت) خواب دیدم در این شب غربت
خواب دستی عجیب و خون آلود
خواب دیدم که پیکرم خواهر
طعمه ی گرگ های وحشی بود
**
اضطرابی به جانم افتاده
که بیان کردنش میسّر نیست
یک جوان مرد با شرف زینب
بین این سی هزار لشگر نیست
**
ماجراهای عصر فردا را
در نگاه تر تو می بینم
راضیم به رضای معبودم
تا سحر بوته خار می چیینم
**
شب آخر وصیتی دارم
در نماز شبت دعایم کن
ظهر فردا به خنده ای خواهر
راهی وادی منایم کن
**
باغ سر سبز خاطراتت را
غصه پاییز می کند زینب
گوش کن شمر خنجر خود را
آن طرف تیز می کند زینب
**
عصر فردا از اهل بیت رسول
زهر چشمی شدید می گیرند
وقت تاراج خیمه های حرم
چند کودک ز ترس می میرند
**
کوفیان شهره ی عرب هستند
مر

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(بگذار با تو این شب آخر به سر شود) *

1908
1

شعر شب عاشورا(بگذار با تو این شب آخر به سر شود) بگذار با تو این شب آخر به سر شود
ای وای اگر که امشب زینب سحر شود
هر چه به صبح واقعه نزدیک میشویم
از غصه ی تو دلهره ام بیشتر شود
ای میهمان تشنه لبم بر غریبی ات
پهلو شکسته آمده تا نوحه گر شود
تا آه میکشی جگرم تیر میکشد
خواهر به حال بی کسی ات خون جگر شود
حرف از جدا شدن بزنی لطمه میزنم
راضی نشو که زینب تو در به در شود
جان منی و پای تو آوردم ای حسین
تا صبح من به دور تو میگردم ای حسین
ای یادگار مادرم ای سایه ی سرم
ای مهربان برادرم ای سایه سرم
ای آیه های فجر ز تو دل نمیکنم
آید هر آنچه بر سرم ای سایه سرم
میسوزم از شراره ی اشک تو امشب و
فردا در آتش حرم ای سایه سرم
پیداست از هیاهوی دشمن که خواهرت
یک امش

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه های وداع امام حسین(تو مثل حضرت زهرا گلی علی واری) *

2614
-1

شعر روضه های وداع امام حسین(تو مثل حضرت زهرا گلی علی واری) تو مثل حضرت زهرا گلی علی واری
و آنقدر كه در اينجا سه تا علی داری
شبيه روی نبی را علی صدا كردی
غدير را... و چه ساده تو ميكنی ياری
دوباره‌ ای پسر خون بيا تحمل كن
هجوم طعنه و نيشی كه هست تكراری
ميان لشگر كوفی ببين يتيمان را
دگر ز نان و نمك هم نمانده آثاری
براي بارش باران هنوز ميخواهی.
...براي مردم كوفه نماز بگذاری
دوباره صورت و گوشی به جرم عشق علی
پس از تو ميشود آقا مكان گل كاری
تو ميروی و سرت را... گمان كنم... شايد
خدا كند كه سه ساله نبيند آزاری
شاعر:محسن کاویانی

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ماه محرم(عصر عاشورا)(آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد.) *

1451
1

شعر ماه محرم(عصر عاشورا)(آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد.) آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد.
بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد
وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت
این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد
ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود
ابری که روی صورت من را گرفت و بعد
انگار صدای مادری دلخسته می رسید
آری صدای گریه ی زهرا گرفت و بعد
همراه آن صدا تمامیِّ کودکان
ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد
هر کس که زنده بود از اهل خیام تو
مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد
دور از نگاه علمدار لشگرت
آتش به خیمه های تو بالا گرفت و بعد
شاعر:یاسر مسافر

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(روضه امام حسین)(در خیمه ها صدای خدایا بلند شد) *

1505
2

شعر شب عاشورا(روضه امام حسین)(در خیمه ها صدای خدایا بلند شد) در خیمه ها صدای خدایا بلند شد
زینب برای پرسش آیا ؛ بلند شد
فریاد واحسین ؛ زاعماق سینه اش
تا گشت با خبر زقضایا بلند شد
پرسید غرق ناله که آقا چه می شود ؟‌
تکلیف زینبت شب فردا چه می شود؟‌
سجاده باز کرده ای و ناله می کُنی
باران شدی و توبه ی صد ساله می کُنی
گاهی خروج می کنی از خیمه گاه خود
خیره نگاه جانب آن چاله می کُنی
انگار این عمل ؛ عمل دل به خواه توست
این تکّه از زمين نکند ؛‌ قتله گاه توست
امشب فضای خیمه پُر از عطر سیب توست
زینب اسیر گریه ؛ زحال عجیب توست
حرفی بزن عزیز دل من که خواهرت
مضطر ترینِ ناله امن یجیب توست
اشکت به من اجازه آوازه می دهد
دل شوره ام خبر ز غمی تازه می دهد
یک لحظه کن نظر به

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرشب عاشورا(در شب پر شور عاشورا ، به دشت کربلا تا سحر ، بيدار و شادانند اصحاب حسين) *

2545
3

شعرشب عاشورا(در شب پر شور عاشورا ، به دشت کربلا                 تا سحر ، بيدار و شادانند اصحاب حسين) در شب پر شور عاشورا ، به دشت کربلا تا سحر ، بيدار و شادانند اصحاب حسين
صوت قرآن و ، نماز است و ، مناجات و دعا روشنائي بخش آنان ، نور مهتاب حسين
گفت با خويشان و با اصحاب خود آن شب امام چون که فردا ، روبرو با لشگر دشمن شوم
جز شهادت نيست راه ديگري در اين قيام دوست دارم ، کشته در اين راه ، تنها من شوم
هر که مي‌ترسد ز جان خود ، درين جنگ شديد خيز و ، در پردة شب ، گيرد اکنون راه خويش
هر که مي‌خواهد که فردا ، همرهم گردد شهيد عهد بندد با خدايش ، در دل آگاه خويش
يک زبان ، گفتند : هرگز ، اي عزيز فاطمه کي ترا تنها گذاريم و ، ازين صحرا رويم
نيست ما را يا حسين از اين شهادت واهمه اي خوشا ، با رو سپيدي ، ما ا

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(شب وصل است و تب دلبری جانان است) *

1797
0

شعر شب عاشورا(شب وصل است و تب دلبری جانان است) شب وصل است و تب دلبری جانان است
ساغر وصل لبالب به لب مستان است
در نظر بازی شان اهل نظر حیران است
گوییا مشعله از بام فلک ریزان است
چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
یا رب این بوی خوش از روضه ی جان می آید
یا نسیمی است کز آن سوی جهان می آید
یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟
عجب این همهمه از حور جنان می آید
یا رب این آب حیات از چه دلی جوشان است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
گوش تا گوش همه کرّ و فر دشمن پست
شاه بنشسته بر او حلقه ی یاران الست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
چار تکبیر زده یک سره بر هر چه که هست
خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است
امشبی را شه

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(امشب فقط مانده برای ما برادر) *

1782

شعر شب عاشورا(امشب فقط مانده برای ما برادر) امشب فقط مانده برای ما برادر
این دشت فردا می کند غوغا برادر
با من نگو فردا چه خواهد شد که زینب(س)
می ترسد از غمهای این صحرا برادر
خار مغیلان بیابان جمع کن تا
فردا نگردد جمع با پاها برادر
راز و نیاز امشب تو فرق دارد
از غصه ها می گوید این نجوا بردار
می گویی از گودالُ خونُ و طاقتی نیست
تا دیدنیها بشنوم حتی برادر
باور ندارم زینتِ دوش نبی را
سُمها کند هم سطح با شنها برادر
درد فراق تو برای کشتنم بس
دیگر چرا سر نیزه و سرها برادر
از غارت خلخال و خون گوشواره
چیزی نگویی بین مَحرمها برادر
گفتی اسارت می روم، اینکه محال است!!
با غیرتی که دیدم از سقا برادر
وقتی میان نیزه ها گم شد تن تو
با ناله ات راه مرا کن

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(امشب زینب قصه ی فردا می گوید) *

2120

شعر شب عاشورا(امشب زینب قصه ی فردا می گوید) امشب زینب قصه ی فردا می گوید
فردا گلها زغصه ی دلها می روید
امشب دلها به کنج سینه ها می سوزد
فردا دشمن زاوج کینه ها می سوزد
امشب رقیه روی قلب پدر خواب است
فردادرون قتلگه خورشید بی تاب است
امشب صدای خواندن قرآن زخیمه ها آید
فردا نسیم شقایق حماسه ها دارد
امشب کبوتر از دل داغ شکسته پر می زد
فردازبال خونی او باغ لاله می ریزد
امشب ببین که خون خدا از صدای او جوشد
فردا چقدر حادثه از کربلا می جوشد
امشب ابالفضل علم ومشک تشنه می خواهد
فردابیا که حسرت آب درنگاه می ماند.
امشب سکوت بر لب تشنه خیز صحراماند
فرداگذشت ماه ودستهای بریده برجا ماند
امشب پراست از شب وماه وگریه های غریب
فردازخون شود جاری رودهای غریب

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(امشب شهادت نامه‌ی عشّاق امضا می‌شود) *

1965
2

شعر شب عاشورا(امشب شهادت نامه‌ی عشّاق امضا می‌شود) امشب شهادت نامه‌ی عشّاق امضا می‌شود
فردا زخون عاشقان، این دشت، دریا می‌شود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمع‌شان، چون قلب زهرا می‌شود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می‌شود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته‌است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می‌شود
امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده‌اند
فردا به زیر خارها، گم گشته پیدا می‌شود
امشب رقیه حلقه ی زرّین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار، از گوش او وا می‌شود
امشب بـه خـیـل تشنگان،عباس باشد پاسبان
فردا کنــار علقمــه، بــی دسـت سقـا می‌شود
امشب که قاسم زینب گلـــزار آل مصطــفـاست
فردا ز مرکب سرنگ

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت) *

1447
2

شعر شب عاشورا(بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت) بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت
‏تنها به روی سینه صحرا نبینمت
امشب بیا که بوسه زنم برگلوی تو
‏شاید بمیرم از غم و فردا نبینمت
می ترسم از نگاه به گودال آن طرف
‏دارم دعا به زیر لب آن جا نبینمت
غم نیست گرچه بر بدنم کعب نی خورد
‏من نذرکرده­ام که به نی­ها نبینمت
امشب برای من تو دعاکن که شام بعد
‏بی سر به روی دامن زهرا ببینمت

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(شب است و بوی جدایی ز کربلا آید) *

3953
6

شعر شب عاشورا(شب است و بوی جدایی ز کربلا آید) شب است و بوی جدایی ز کربلا آید
‏صدای ناله زینب ز نینوا آید
صدای خواندن قرآن ز حنجر اکبر
‏برای دفعه آخر چه با صفا آید
هنوز ماه مدینه محافظ حرم است
‏کنار خیمه طفلان صدای پا آید
نشسته بانوی مظلومه با برادر خود
‏سخن ز غربت و هجران در آن سرا آید
هر آنچه دشت هراسش همیشه، خواهد دید
‏امان زلحظه فرداکه پر بلا آید
دوباره پهلوی بشکسته را عیان بیند
‏که روی خاک به صورت غم آشنا آید
هنور یار نرفته، چنین پریشان است
‏چه می­کند که سر او به نیزه­ها آید
شاعر:جواد حیدری

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(هر كه سرباز خدا نیست نماند، برود) *

1963
2

شعر شب عاشورا(هر كه سرباز خدا نیست نماند، برود) هر كه سرباز خدا نیست نماند، برود
وان كه پابند وفا نیست نماند، برود
مى كشد پرده تاریك شبانگاه به دشت
هر كه را شرم و حیا نیست نماند، برود
رود آهسته چنان موج سیاهى در شب
هر كه را ترس خدا نیست نماند، برود
دجله آغشته به خوناب پریشانى ماست
هر كه آشفته ما نیست نماند، برود
تشنه دشت بلا هیچ نمى جوید آب
آن كه سیراب بلا نیست نماند، برود
رشته نازك پنهان تعلّق دارد
آن كه آزاد و رها نیست نماند، برود
هر كه آیینه خود را به تماشا نشكست
محرم اهل ولا نیست نماند، برود
بر سر تربت ما لاله شفا مى گیرد
هر كه در فكر شفا نیست نماند، برود
آخرین سجده عشق است به محراب نیاز
هر كه هم بال دعا نیست نماند، برود
شاعر:حبیب چابچی

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(شب تا سحر یک ریز صحرا گریه می کرد) *

1445
2

شعر شب عاشورا(شب تا سحر یک ریز صحرا گریه می کرد) شب تا سحر یک ریز صحرا گریه می کرد
پیش از طلوع صبح، فردا گریه می کرد
تقدیر می خواهد دلش فردا نیاید
آخر چرا دنیا سرا پا گریه می کرد
فردا چه روزی است در تاریخ عالم
یحیی(1) برایش پیش تر ها گریه می کرد
در آسمان خورشید دیگر خواهد آمد
بر روی نی این بار، دنیا گریه می کرد
آخر چرا قابیلیان بی رحم هستید
وقتی سراسیمه، اهورا گریه می کرد
دیگر چه می خواهید تا بیدار گردید
عالم نمی بینید آیا گریه می کرد
آزاده می بودید اگر، دل رحم بودید
تیغ از تمامیِ زوایا گریه می کرد
سر از ذیبح قبله ی ایمان بریدید
وقتی که خنجر بی محابا گریه می کرد
شب با وجود زخم های بس عمیقش
باید ورق می خورد اما... گریه می کرد
شاعر:سید مهدی نز

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند) *

1690
2

شعر شب عاشورا(شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند) شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند
فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است
با تو هرثانیه رویاست اگر بگذارند
مثل قدش قدمش لحن پیمبروارش
روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند
غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟
عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند
ساقی ات رفته و ای کاش که او برگردد
مشک او حامل دریاست اگر بگذارند
آب مال خودشان چشم همه دلواپس
خیمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند
قامتش اوج قیام است قیامت کرده است
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند
سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها
لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند
تشنه ای آه و دارد لب تو می سوزد
آب مهریه زهراست اگر بگذارند
بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عاشورایی -( الهی سنگرم آماده کن جنگیدنش با من ) *

4138
14

شعر عاشورایی  -( الهی سنگرم آماده کن جنگیدنش با من ) الهی سنگرم آماده کن جنگیدنش با من
تو توفیق شهادت را بده بالیدنش بامن
بهای خون من باشد شفاعت از گنهکاران
عنایت کن تو این منصب به خون غلتیدنش با من
جوانان را به میدان شهادت رهبری باید
تو اگر را مهیا کن کفن پوشیدنش با من
دو گل از مجتبی باقی است ای خلاق بی همتا
پذیرا شو تو از او زحمت گل چیدنش با من
علم کردم قد مردی که قد قامت علم باشد
علم را دست عباسم بده کوبیدنش با من
به شوق دیدن شش ماهه ای شش ماهه می گوید
که ای تیر سه شعبه گریه کن خندیدنش با من

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه برای شب عاشورا -( در اشك و نوا اهل خيمه ها ) * احسان جاودان

2512
1

دانلود متن و سبک زمینه برای شب عاشورا -( در اشك و نوا     اهل خيمه ها ) در اشك و نوا اهل خيمه ها
داره بوي خون امشب كربلا
مي گيره زبون كل عالمين اي واي اي واي
رسيده شب آخر حسين اي واي اي واي 2
رو لبا همه يارب
چه غمي داره امشب
خدايا اي امون از دل زينب
وای 3

آرومه دلا با شاه وفا
داره پاسبان امشب خيمه ها
كاشكي كه طلوع فردا نياد اي واي اي واي
چي به روز زينب مي خواد بياد اي واي اي واي 2
امون از عصر فردا
روي ني ميره سرها
تو گودال چي مي بينه چشم زهرا
وای 3

دلخون و حزين با غم، شاه دين
داره مي كنه خوار از رو زمين
فردا چي ميشه حال غنچه ها اي واي اوي واي
گوشواره و خلخال و معجرا اي واي اي واي 2
امون از شب فردا
به زير پاي اسبا
نمونه هيچ عزيزي كاش خدايا
وای 3
********

شاعر :

  • شنبه
  • 18
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دانلود نوحه زمینه شب عاشورا با سبک زیبا -( تو دل شب بی تاب داره هی زیر نور مهتاب ) * اسماعیل نصر آبادی

4384
4

دانلود نوحه زمینه شب عاشورا با سبک زیبا -( تو دل شب بی تاب داره هی زیر نور مهتاب ) تو دل شب بی تاب داره هی زیر نور مهتاب
دور هر خیمه خارا رو جمع میکنه ارباب
میگه به سقا برو مشکای خشک و دریاب (علی اصغر نمونه بی آب)
امون نامه دیدم امونت رو برید از ترس رنگ تموم بچه هام پرید
تا تو هستی حسین نمیشه نا امید
ای وای ای وای(ابوفاضل 6)

خواهری از غصه زانوی غم بغل میگیره
مثل فردایی زندگیش رو عجل میگیره
جلو چشماشو جبرئیل روی تل میگیره (آخ دو عالم براش بمیره)
غیر از ضجه دیگه براش نمونده راه میگه اسم برادر و با سوز و آه
چون فردا یه حسینه و یه قتلگاه
ای وای ای وای(آقام حسین 6)

تو شب عاشورا یک طرف ناله ها بلنده
یک طرف شمره که داره بی حیا میخنده
دست ناموسه آقامو کاش کسی نبنده (شب آخر چقد بلن

  • شنبه
  • 18
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود نوحه شب عاشورا با سبك -( همه اصحاب سالار شهیدان ) * رضا تاجیک

4445
4

دانلود نوحه شب عاشورا با سبك -( همه اصحاب سالار شهیدان ) همه اصحاب سالار شهیدان میان خیمه ها سرگرم قرآن
به لبهای همه آنها نشسته لک لبیک امیری یا حسین جان
زهیر و عابس و حبیب همه سر مست عطر سیب به گرد سلطان غریب
وای حسین وای حسین وای حسین وای 3

در این سو سینه ها سر مست یار است در آن سو لشکری از نیزه دار است
در این سو غنچه در دامان مادر در آن سو حرمله فکر شکار است
عجب تیرش زهر آگین است هدف چشمی نازنین است گلوی طفلی شیرین است
وای حسین وای حسین وای حسین وای 3

تماشا کن نگاه خواهرت را زدی آتش ببین خاکسترت را
مرا کشتی بیا امشب برون آر تو از انگشت خود انگشترت را
نبینم روزی غریبی تو بی یار و بی حبیبی به نیزه شیب الخضیبی
وای حسین وای حسین وای حسین وای 3
****

  • شنبه
  • 18
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 20:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود نوحه و سبك شعر شب عاشورا -( کربلا نوحه ی غصه و غم گرفته بر لب ) * رضا تاجیک

2612
2

دانلود نوحه و سبك شعر شب عاشورا -( کربلا نوحه ی غصه و غم گرفته بر لب ) کربلا نوحه ی غصه و غم گرفته بر لب
شد شب آخر عاشقی حسین و زینب 2
من اسمه دواء و ذکره شفاء
شد شب آخر امیر کربلا
وای واویلا 2 وای ابی عبدالله

ساقی لاله ها دل نگران عصر فرداست
تا قدم می زند قوت قلب آل زهراست 2
امان ز لحظه ای که او فدا شود
پای حرامیان به خیمه وا شود
وای واویلا 2 وای ابی عبدالله

قلب مادر شده دوباره غرق در شراره
شیر خوار رباب به گریه افتاده دوباره 2
حرمله آن طرف مانده در انتظار
سه شعبه اش به دست به نیت شکار
وای واویلا 2 وای ابی عبدالله
********

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • شنبه
  • 18
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 20:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر عصر عاشورا -( توی صحرا، تک و تنها، یه غریبی که یاری نداره ) * حسین ایزدی

8839
44

شعر عصر عاشورا -( توی صحرا، تک و تنها، یه غریبی که یاری نداره ) توی صحرا، تک و تنها، یه غریبی که یاری نداره
همه یاراش، غرق در خون، توی لشگر علمداری نداره
لب تشنه، تیغ و دشنه، رگایی که دیگه خون نداره
بدنی چاک، به روی خاک، آقایی که دیگه جون نداره
توی گودال، میشه پامال، سینه ای که بوسه گاه زهراست
لرزه افتاد، به دل ماه، کسی انگار روی سینه مولاست
داره میاد، سمت گودال، خواهری که از غصه شکسته
ولی انگار، قبل خواهر، مادری خسته اونجا نشسته

شاعر : حسین ایزدی

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد