شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

مناجات امام زمان(عج) -( دست جفا تاریکیِ روی قمر را ساخت ) *

1015

مناجات امام زمان(عج) -( دست جفا تاریکیِ روی قمر را ساخت ) دست جفا تاریکیِ روی قمر را ساخت
نامردیِ یک مرد پایان سحر را ساخت
جمعیّت هیزم کش یک شهر رو آورد
در پشت درب خانه ی کوثر شرر را ساخت
با لنگ پا از بس که بر لولای در می زد
هم کارِ مادر را، هم کار پسر را ساخت
از روی در، از روی ناموس علی رد شد
یعنی که راه حمله ی چندین نفر را ساخت
اصلاً مقصّر دست و دلبازی نجّار است
خیلی بلند این میخ های لای در را ساخت
هیزم، لگد، خنجر، تن مادر، عبا، محسن
لعنت به آنکه پشت در این دردسر را ساخت
بر روی دستِ مادرم، این قنفذِ نامرد
با آن غلافش هر طریقی بود اثر را ساخت
پا می شد امّا بعد با صورت زمین می خورد
طوریکه تا برخواستند چندین اگر را ساخت

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( آنکس که ز تو دامن اقبال بگیرد ) * حسن علیپور

1083
1

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( آنکس که ز تو دامن اقبال بگیرد ) آنکس که ز تو دامن اقبال بگیرد
الطاف خدایش همه احوال بگیرد
گویا که تماشای تو در طالع من نیست
کو آینه بینی که ز من فال بگیرد؟
آنکس که به غیر تو برد دست تمنّا
خواهد ز درختی ثمرِ کال بگیرد
غیر از دل پروانه که در حیرت شمع است
کی می شود از شعله کسی بال بگیرد
غیر از تو ندیدیم نگاری به دو عالم
بس دل که توانست به یک خال بگیرد
با ماتم هجران نتوان کرد صبوری
این شرح، کجا می شود اجمال بگیرد
این آرزوی شیعه ی دلداده ی زهراست
کز دست تو از بهر عزا شال بگیرد
از هجر تو دل ها شده در زمزمه برگرد
ای منتقم رنج و غم فاطمه برگرد

شاعر : حسن علیپور

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( فالی زدم که گفت: به اقبال می رسی ) * محمد فردوسی

1116
1

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( فالی زدم که گفت: به اقبال می رسی ) فالی زدم که گفت: به اقبال می رسی
مثل همیشه گفته به من فال: می رسی
یادش به خیر موقع تحویل سال نو
گفتم به خود دگر که تو امسال می رسی
میلم کشیده با تو کمی دردِ دل کنم
مثل همیشه موقع آمال می رسی
جز تو کسی نمی خرَدم ایّها العزیز
آیا به داد عبد پُر اشکال می رسی؟
بالم به زیر بار معاصی شکسته است
داری به زخم کهنه ی این بال می رسی
دارم یقین که حال دلم خوب می شود
ای بهترین « محوّل الاحوال » می رسی
باید تو را به حضرت زهرا قسم دهم
آری به این طریقه و منوال می رسی
مانند مادرت الف قامتت خم است
از داغ مادرت به نظر « دال » می رسی
یک روز جمعه منتقم آل فاطمه!
حتماً برای کشتن دجّال می رسی

شاعر : محمد فردوسی

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( مست می از جام ولاییم ما ) * سید مجتبی شجاع

1299
1

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( مست می از جام ولاییم ما ) مست می از جام ولاییم ما
شامل الطاف خداییم ما
تا که نسیمی ز تو آرد صبا
منتظر باد صباییم ما
خیمه ی سبزت شده باب المراد
بر در این خیمه، گداییم ما
گر نفس پاک تو بر ما رسد
رایحه ی عقده گشاییم ما
ای لب تو چشمۀ آب بقا
تشنه لب آب بقاییم ما
تا که دعا بهر فرج می کنیم
بنده ی محبوب خداییم ما
تا که ولای تو به دل های ماست
از قفس غصه رهاییم ما
ای همه سرمایۀ ما عشق تو
در غم عشق تو فناییم ما
بر نفس لیل و نهارت قسم
منتظرت صبح و مساییم ما
ای همه خوبی نظری کن به ما
بی کس و بی برگ و نواییم ما
صاحب عزای غم زهرا بیا
سینه زن خیرالنساییم ما
عزت ما اشک غم فاطمه است
شکر خدا اهل بکاییم ما
((ما که به غیر از تو نداریم کس))

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( طلايه دار محبت چرا نمي آيي ؟ ) *

1374
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( طلايه دار محبت چرا نمي آيي ؟ ) طلايه دار محبت چرا نمي آيي ؟
تو نور چشمي مايي چرا نمي آيي؟
كجا روم كه شود بر ميان ما واسط؟
تو را به جان عمويت چرا نمي آيي؟
نگفته بود حديثي كه وعده بر پايي
عمل به وعده خود كن چرا نمي آيي؟
كدام كبر گناهم سبب شده دوري ؟
نظر به گريه ما كن چرا نمي آيي؟
من جوان بدون عقاب را بگذر
قسم به موي سپيدي چرا نمي آيي؟
تمام طاقت من از نگاه تو جوشيد
تمام طاقت زهرا چرا نمي آيي؟
زيارت حرم عشق آرزوي من است
قسم به عطر حريمش چرا نمي آيي؟
به انتقام هم شده عنايتي ارباب
به خون حنجر اصغر چرا نمي آيي؟
بگو جواب دل من به خواب وبيداري
چرا نمي آيي؟جواب ده اگر نمي آيي

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی ) *

1549
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -( چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی ) چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی
سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی
همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان
که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی
نه هوای کعبه دارم نه صفا و مروه خواهم
که ندارد این مکانها به خدا صفای مهدی
چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده من
نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی
من دلشکسته هر دم به امید درنشستم
که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق امام زمان(عج) -( از بس که ریخت شب به شب اشک زلال ما ) *

1107

شعر فراق امام زمان(عج) -( از بس که ریخت شب به شب اشک زلال ما ) از بس که ریخت شب به شب اشک زلال ما
یوم العزا شده همه ایام سال ما
عاشق نگشته ای که ببینی چه می کشیم
پروانه شو ، بسوز ، رسی تا به حال ما
غرق بلا شدیم ز روزی که با ولا
نقشی کشیده اند به روی جمال ما
نعمت هر آنچه هست گوارای جان دوست
این اشک و سوز و زمزمه رزق حلال ما
عقده شده پریدن تا کوی تو به دل
زنجیر بسته داغ فراقت به بال ما
نقص مرا تو با نظر خود علاج کن
بسته به یک نگاه تو باشد کمال ما
تا زنده ایم وقت زیارت به ما بده
تا دیرتر نگشته زمان وصال ما
از هر چه هست و نیست به عالم هزار شکر
خاک عبای یوسف زهراست مال ما

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مهدوی از رضا باقریان -( در فراق تو دلی خسته روایت شده ام ) * رضا باقریان

8

شعر مهدوی از رضا باقریان -( در فراق تو دلی خسته روایت شده ام ) در فراق تو دلی خسته روایت شده ام
مدتی هست مسلمان صدایت شده ام
گرچه آلوده ام و از نظرت افتادم
سائل هرشب دستان عطایت شده ام
به سرم دست نوازش بکش و عفوم کن
گرچه یک بنده ی آلوده برایت شده ام
منتَظر، منتظِرت، منتظِرت مانده بیا
به خداوند که محتاج دعایت شده ام
نظری کن که شب جمعه در این میخانه
به امیدی در این خانه گدایت شده ام
به همان سجده ی طولانیت ای دوست قسم
نظر توست اگر باز ،هدایت شده ام
مدتی هست که دلتنگ توام آقاجان
به هوای تو هوایی هوایت شده ام

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

ماه عالم *

1517
1

ماه عالم {jcomments on}چشم خود را زآسمان بردار

ماه عالم همین حوالی بود

شایدآنجاکنارآن مسجد

یاکه اینجاکنارقالی بود

آه برمن تمام اعمالم

مثل یک کوزه ی سفالی بود

که میان قنوت دسمانم

جای ماهم همیشه خالی بود

جذرومدفرات چشمانم

پاسخ پرسش اهالی بود

کای-نفـــــــــس-تابه کی تومیگویی

ماه عالم همین حوالی بود

  • شنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

اشعار مهدوی -( صاحب عزای روضه ی خون خدا بیا ) * محمود شریفی

80

اشعار مهدوی -( صاحب عزای روضه ی خون خدا بیا ) صاحب عزای روضه ی خون خدا بیا
یابن الحسن به تسلیت قلب ما بیا
از هر کجا که میگریزم خیمه ی غم است
ای بانی تمامی این روضه ها بیا
باز از افق هلال محرم رسیده است
گشته دوباره تکیهی ماتم به پا بیا
دیگر بس است غیبت و غربت ظهور کن
بر زخمهای کهنه ی شیعه دوا بیا
دنیا که هیچ سختی و اندوه و ابتلاست
حتی بهشت بی تو ندارد صفا بیا
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
گل کرده است بر لب ما این دعا بیا
دریاب بیقراری و اشک کمیل را
تا اینکه وا کنی گره از کار ما بیا
شاعر : محمود شریفی

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:41
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی -( هر قطره دریا میشود وقتی بیایی ) * محمود شریفی

46

اشعار مهدوی -( هر قطره دریا میشود وقتی بیایی ) هر قطره دریا میشود وقتی بیایی
صحرا شکوفا میشود وقتی بیایی
آئینه در آئینه در آئینه لبخند
دنیا چه زیبا میشود وقتی بیایی
چیزی شبیه آنچه در باور نگنجد
مانند رؤیا میشود وقتی بیایی
رمز تمام قفلهای بستهی ما
یک لحظه پیدا میشود وقتی بیایی
یوسف که در مصر فلاحت پادشاه است
محو تماشا میشود وقتی بیایی
در باور ما ریشه دارد وعدهی وحی
إنّا فَتحنا میشود وقتی بیایی
تلخ است صبر و انتظار اما به کامم
شهد گوارا میشود وقتی بیایی
آن پرچمی که عصر عاشورا زمین خورد
در کعبه بر پا میشود وقتی بیایی
بر نیزه آیاتی که ثارالله میخواند
تفسیر و معنا میشود وقتی بیایی
یابن الحسن عقده ز کار بستهی ما
با لطف تو وا میشود وقتی بیایی
شاع

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:43
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی -( غرق گناهم من ولی ترکم نکردی ) * عباس شاکری

72

اشعار مهدوی -( غرق گناهم من ولی ترکم نکردی ) غرق گناهم من ولی ترکم نکردی
آقا خلاصه از سرت بازم نکردی
با این که من کردم فراموشت همیشه
اما تو آقا جان فراموشم نکردی
قلب تو را هر دم شکستم با گناهم
از من تو رنجیدی و ابرو خم نکردی
من لایق این بیرق و پرچم نبودم
من را جدا از بیرق و پرچم نکردی
هر کس نداند خود که میدانم که هستم
خیلی بدم اما تو مردودم نکردی
دیدی که اهل روضه ام کردی عنایت
از خیمه های روضه بیرونم نکردی
شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:44
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

ماه رمضان رفت و مرا یار نیامد * محمد مهدی عبدالهی

1599
8

ماه رمضان رفت و مرا یار نیامد ماه رمضان رفت و مرا یار نیامد

آن روشنی سینه تبدار نیامد

در این شب آخر،دم افطار بگویم

مولای همه،حامی و غمخوار نیامد

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

صاحب الامر ، در این جمعه صدایت کردم * محمد مهدی عبدالهی

1373
7

صاحب الامر ، در این جمعه صدایت کردم صاحب الامر در این جمعه صدایت کردم

منجی عصر ،دعا بهر لقایت کردم

ماه الله تمام است و دو چشمم گریان

دم افطار، دگر باره دعایت کردم

"محمدمهدی عبدالهی"

  • شنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

در این رمضان نشد که لایق بشوم * محمد مهدی عبدالهی

1306
9

در این رمضان نشد که لایق بشوم در این رمضان نشد که لایق بشوم

بر نفس خودم هماره فائق بشوم

آیا که شود یمن همین عید سعید

من منتظر امام ناطق بشوم

"محمدمهدی عبدالهی"

  • یکشنبه
  • 29
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 10:11
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

شعر امام زمان (عج) -( شبیه شعله ی عشقی نجیب و پنهانی ) * لیلا سفیدیان

1847
1

شعر امام زمان (عج) -( شبیه شعله ی عشقی نجیب و پنهانی ) شبیه شعله ی عشقی نجیب و پنهانی
به پشت سایه و ابری ،ولی درخشانی

تمام هستی من در بهار پر پر شد
به زخم کهنه ی قلبم فقط تو درمانی

کنار پنجره آهسته اشک میریزم
عبور میکنم از لحظه های توفانی

دلم پرنده ی زخمی است پشت میله ی تنگ
که سنگ میخورد از هر کسی به آسانی

ببخش اگر همه جای دلم ترک دارد
ویا که سوخته از فتنه های انسانی

بخوان که از تو شنیدن برای من خوبست
بگو طلوع امیدم ،تو شعر بارانی

بسوی گنبد سبزت مرا بخوان ای خوب
دلم هوای تو دارد هوای عرفانی

کنار گنبد سبزت نماز خواهم خواند
کنار این غزل و یک دعای طولانی

نوید صبح ظهورت همیشه پا برجاست
بیا که زخمی غم را کمی بخندانی

شاعر: لیلا سفیدیان

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار مهدوی -( امسال هم قسمت شده روضه بگیریم ) * عباس شاکری

58

اشعار مهدوی -( امسال هم قسمت شده روضه بگیریم ) امسال هم قسمت شده روضه بگیریم
گریه کنیم و از همه گریه بگیریم
قبل از شروع جلسه باید رخصتی از
صاحب عزا و صاحب جلسه بگیریم
صاحب عزای کربلا مهدی زهراست
باید سراغ از او در این لحظه بگیریم
با دعوت او آمدیم اصلاً به روضه
تا حاجت خود را در این خیمه بگیریم
باید که مزد گریه را از مادر او
که بین کوچه بر زمین خورده بگیریم
حالا که اشکی میدهد زهرا چه خوب است
هدیه دهیم و در عوض هدیه بگیریم
مزد عزاداری ما در نزد زهراست
لطف و عطای مادرست هر چه بگیریم
با لطف زهرا آخر ماه محرّم
یک تذکره ی کربلا بلکه بگیریم
شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:51
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

بی خیالی -( بیا که بشکنم این رخوت سفالی را ) * مریم پارساخو

1727
2

بی خیالی -( بیا که بشکنم این رخوت سفالی را ) بیا که بشکنم این رخوت سفالی را
پر از غزل کنم این کوزه های خالی را
چگونه پس بزنم دست مرگ را از عشق
چگونه طی کنم این درد بی خیالی را
تمام حرف دلم جمعه وغروبش نيست
که بغض نوحه دهد پاسخ سوالی را
مگو ز داغ عذابی که بر زمین بارید
سکوت حزن چنین باور محالی را
به لهجه های غلیظ هزار شعله ی عشق
چرا رقم نزنم مشق بی زوالی را
کویر! می شنوی ؟! بوی خاک و باران است
هوای شرجی ونمناک آن حوالی را!
دلم گرفت ولی شانه های رعدی نیست
که نذر خاک کنم گریه زلالی را
بهار من ! خوشم از اینکه آسمان ابری ست
به دوش می کشم آثار خشکسالی را

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

از جمعه و از غروب آن دلگیرم * محمد مهدی عبدالهی

1337
4

از جمعه و از غروب آن دلگیرم از جمعه و از غروب آن دلگیرم

بی لطف حضورت به خدا می میرم

این جمعه چندم است در هجر توام

مولا دگر از جمعه هجران سیرم

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • جمعه
  • 3
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

باز جمعه، قصه تکراری هجران یار * محمد مهدی عبدالهی

1287
3

باز جمعه، قصه تکراری هجران یار سلامٌ علی آل یاسین

باز جمعه، قصه تکراری هجران یار

باز ندبه، شیعیان و ناله های بی قرار

کاش مولا،صفحه هجران به آخر میرسید

کاش جمعه،می شنیدم بوی مولای بهار

"شاعر:محمدمهدی عبدالهی"

  • جمعه
  • 3
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 08:55
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای حضرت حاضری که ناپیدایی ) *

1400
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای حضرت حاضری که ناپیدایی ) ای حضرت حاضری که ناپیدایی
غایب شده از زشتی و نازیبایی
شرمنده که جای آمدن، می‌گوییم
آقا ، تو چه وقت پیش ما می‌ آیی ؟
***
جز تو کسی نیامده آقا، سر قرار
انگار بی تو نیست کسی، غرق انتظار
این جمعه هم گذشت و تو مثل همیشه باز
در انتظار خویش نشستی به انتظار
***
آقا نگاهت جای آهوهاست، می دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم
آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد
جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم
***
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

با حجّت آخر خدا عهد کنیم * محمد مهدی عبدالهی

1555
4

با حجّت آخر خدا عهد کنیم با حجّت آخر خدا عهد کنیم

از ذکر حسینش همگی شهد کنیم

باشد شب جمعه،حرم ثارالله

شش گوشه و شب تا به سحر زهد کنیم

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

رباعی فراق یار * محمد مهدی عبدالهی

2513
7

رباعی فراق یار منتقم هستی و باری ز مصائب داری

در غم هجر،بسی شاعر و کاتب داری

یوسف فاطمه برگرد و عیان کن رخسار

ز تمام اوصیا،فقط تو غایب داری

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

جمعه فراق * محمد مهدی عبدالهی

1450
4

جمعه فراق دیده ای نیست برای تو نبارد آقا

عاشقی نیست به تو دل نسپارد آقا

جمعه ها آمد و رفتند،ندیدم رویت

دل خسته ز غمت تاب ندارد آقا

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

با زمزمه و ذکر علمدار حرم می آیی * محمد مهدی عبدالهی

1665
6

با زمزمه و ذکر علمدار حرم می آیی با زمزمه و ذکر علمدار حرم می آیی

با روضه شش ماه و در اوج کرم می آیی

ای منتقم فاطمه ات لقب ،تو وقتی آیی

شمشیر علی به دست و صاحب علم می آیی

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 19:35
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

گر تشنه لبی، منتظر حضرت باش * محمد مهدی عبدالهی

1709
10

گر تشنه لبی، منتظر حضرت باش گر تشنه لبی، منتظر حضرت باش

از هجر رخش، هماره در حسرت باش

خواهی که شود فرج برایت نزدیک

پس پیرو یوسف و "ولی نعمت" باش

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 18:08
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

آقا تو ببخش اگرچه غفلت کردم * محمد مهدی عبدالهی

1345
7

آقا تو ببخش اگرچه غفلت کردم اللهم عجل لولیک الفرج

در غیبتی و به تو خیانت کردم

با هر گنهم تو را جسارت کردم

امروز تو را قسم دهم بر زهرا

آقا تو ببخش اگرچه غفلت کردم

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 18:49
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

اشعار مهدوی -( ای صاحب بزم روضه ها ادرکنی ) * عباس شاکری

58

اشعار مهدوی -( ای صاحب بزم روضه ها ادرکنی ) ای صاحب بزم روضه ها ادرکنی
ای منتقم خون خدا ادرکنی
بوی نفس معطرت آقا جان
کی میرسد از باد صبا ادرکنی
قربان دلت که خون شده این شبها
از این همه ماتم و عزا ادرکنی
خون گریه نکن چرا که ماها هستیم
جای تو همه اهل بکا ادرکنی
در خیمه بیا و با نگاه لطفت
نوری بده بر خیمه ی ما ادرکنی
حالا تو بده حاجت این نوکر را
یک تبکره کرببلا ادرکنی
شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی -( جمعه ها پشت سر هم طی شد ) * عباس شاکری

45

اشعار مهدوی -( جمعه ها پشت سر هم طی شد ) جمعه ها پشت سر هم طی شد
روز و شب آمد و کم کم طی شد
در غم اینکه کجا هستی تو
یوسف فاطمه عمرم طی شد
روزگار دل من بی رویت
در غم و غصه و ماتم طی شد
عصر جمعه جگرم را سوزاند
صبح جمعه که برایم طی شد
شب من غافل از این که گاهی
فکر احوال تو باشم طی شد
شکر حق که شب و روزم حالا
زیر این بیرق و پرچم طی شد
افتخارم بود این که عمرم
پای شبهای محرم طی شد
شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی -( این روز وشبها بی شما آقا چه سخت است ) * عباس شاکری

56

اشعار مهدوی -( این روز وشبها بی شما آقا چه سخت است ) این روز وشبها بی شما آقا چه سخت است
بی تو تحمل کردن دنیا چه سخت است
باید تو باشی جای ما تا که ببینی
درد غروب جمعه های ما چه سخت است
لیلای من کن چاره این درد دلم را
دوری مجنون از رخ لیلا چه سخت است
آقا برای تو که صد دلداده داری
تنها نشستن در دل صحرا چه سخت است
همواره تو کردی عبور از بین ماها
اینکه نبوده چشم ما بینا چه سخت است
پیش آمده خیلی که ما توبه شکستیم
اصلاً تحمل کردن ماها چه سخت است
شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:47
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد