شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعر امام زمان(عج),(خوش آن ساعت که دیدار تو بینم) *

8825
4

شعر امام زمان(عج),(خوش آن ساعت که دیدار تو بینم) خوش آن ساعت که دیدار تو بینم
کمند عنبرین تار تو بینم
نبیند خرمی هرگز دل ما
مگر آن دم که رخسار تو بینم

***
غم عالم همه کردی به بارم
مگر ما لوک مست سر به تارم
مهارم کردی و دادی به ناکس
فزودی هر زمان باری به بارم

***
نسیمی کز بن آن کاکل آید
مرا خوشتر ز بوی سنبل آید
چو شب گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آید

***

فلک کی بشنوه آه و فغونم
به هر گردش زنه آتش به جونم
یک عمری بگذرونم با غم و درد
به کام دل نگرده آسمونم

***

غم عشقت مرا بيچاره كرده

دل تنگ مرا صد پاره كرده

هواي ديدن روي تو يك عمر

مرا در كوچه ها آواره كرده

***

نميدونم بهاره يا خزوونه

فلك با عاشقا نامهربونه

جوونيم رفت و

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:10
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار مهدوی,(اي حجت زمانه ، زمانه چه بد شده است) *

2040
1

اشعار مهدوی,(اي حجت زمانه ، زمانه چه بد شده است) اي حجت زمانه ، زمانه چه بد شده است

يك تكه ابر بين من و نور سد شده است

ديگر براي غنچه سري تب نمي كند

در عالمي كه خار، گل سر سبد شده است

هم نان عشق ميخورم و هم كباب غير

دل راهه آن كه سيخ نسوزد بلد شده است

عشق تو را به قيمت يك نان فروختم

ميبيني آن كه دم ز تو ميزد چه بد شده است؟

بعد از عبور جمعه فراموش ميشوي

يادت هميشه غرقه ي اين جذر و مد شده است

دل خوش نكن به ندبه ي هر جمعه خواندنم

دين هم براي حجله ي دنيا نمد شده است

دنيا ميان لجه ي خون غوطه ميخورد

انسان به زير پاي هوسها لگد شده است

قرآن به روي طاقچه ها خاك ميخورد

من منتظر كه باز ببينم نود شده است*

قربان چشم خيس تو گردم كه ابر هم

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:13
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(رسيده ام به چه جايي كسي چه ميداند) *

1404
1

اشعار مهدوی,(رسيده ام به چه جايي كسي چه ميداند) رسيده ام به چه جايي كسي چه ميداند

رفيق گريه كجايي كسي چه ميداند

ميان مايي و با ما غريبه اي افسوس

چه غفلتي چه بلايي كسي چه ميداند

تمام روز و شبت را هميشه تنهايي

اسير ثانيه هايي كسي چه ميداند

براي مردم شهري كه با تو بد كردند

چگونه گرم دعايي كسي چه ميداند

تو خود براي ظهورت مصممي اما

نميشود كه بيايي كسي چه ميداند

كسي اگر چه نداند خدا كه ميداند

فقط معطل مايي كسي چه ميداند

اگر صحابه نباشد فرج كه زوري نيست

تو جمعه جمعه ميايي كسي چه ميداند

(كاظم بهمني)

منبع:من غلام قمرم

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:15
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(دل را ز بيخودي سر از خود رميدن است) *

1226
2

اشعار مهدوی,(دل را ز بيخودي سر از خود رميدن است) دل را ز بيخودي سر از خود رميدن است
جان را هواي ز قفس تن پريدن است
از بيم مرگ نيست که سر داده‏ام فغان
بانگ جرس به شوق به منزل رسيدن است

دستم نمي‏رسد که دل از سينه بر کنم
باري علاج شکر گريبان دريدن است
شامم سيه ترست ز گيسوي سرکشت
خورشيد من بر آي که وقت دميدن است
سوي تو اي خلاصه گلزار زندگي
مرغ نگه در آرزوي پر کشيدن است
بگرفته آب و رنگ ز فيض حضور تو
هر گل در اين چمن که سزاوار ديدن است
با اهل درد شرح غم خود نمي‏کنم
تقدير غصه دل من ناشنيدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
روزي «امين‏»(1) سزا لب حسرت گزيدن است
1- تخلص شعري مقام معظم رهبري.

منبع: بانک اشعا رروضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:39
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(صف بیارایید رندان! رهبر دل آمده) *

2191
4

اشعار مهدوی,(صف بیارایید رندان! رهبر دل آمده) صف بیارایید رندان! رهبر دل آمده
جان برای دیدنش، منزل به منزل آمده
بلبل از شوق لقایش، پر زنان بر شاخ گل
گل ز هجر روی ماهش، پای در گل آمده

طور سینا را بگو: ایام «صعق‏» آخر رسید
موسی حق در پی فرعون باطل آمده
بانگ زن بر جمع خفاشان پست کور دل
از ورای کوهساران، شمس کامل آمده
بازگو اهریمنان را فصل عشرت بار بست
زندگی بر کام‏تان، زهر هلاهل آمده
دلبر مشکل گشا از بام چرخ چارمین
با دم عیسی برای حل مشکل آمده
غم مخور، ای غرق دریای مصیبت غم مخور
در نجاتت، نوح کشتیبان به ساحل آمده

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:43
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی(من حقّم است هشت گرفتم چرا که من) *

1559
2

اشعار مهدوی(من حقّم است هشت گرفتم چرا که من) من حقّم است هشت گرفتم چرا که من
یک جمله هم نساخته ام با دوازده
با چند نمره باشد اگر رد نمی شوی
یک ، دو ، سه ، ... ، هفت ، هشت، نَه آقا دوازده

بی تو تمامِ اهل قیامت رفوزه اند
ای نمرۀ قبولی ِ دنیا، دوازده
ثانیه های کـُند توسل می آورند
یا "صاحب الزمان خدا" یا "دوازده"
حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی است
آقا چقدر مانده زمان تا دوازده
امروز اگر نشد ولی یکروز می شود
ساعت به وقت شرعی زهرا (س) دوازده

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:45
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر امام زمان(عج)-(يك شب بيا ستاره بريزم به پاي تو) * علی اکبر لطیفیان

2382
1

شعر امام زمان(عج)-(يك شب بيا ستاره بريزم به پاي تو) يك شب بيا ستاره بريزم به پاي تو
اي آفتاب من همه چيزم فداي تو
يك شب بيا به ما برسد اي اذان صبح
از پشت بام مسجد كوفه صداي تو

ما مدتي است خانه تكاني نكرده ايم
شرمنده ايم در دل ما نيست جاي تو
غير از همين دو قطره اشكي كه مانده بود
چيزي نداشتم كه بيارم براي تو
از روزهاي هفته سه شنبه براي من
شبهاي پنجشنبه و جمعه براي تو
روزي به خاطر سفر جمكران من
روزي به خاطر سفر كربلاي تو

شاعر: علی اکبر لطیفیان

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(به يک نگاه تو بیدارمي شود دل من) *

1682
2

اشعار مهدوی,(به يک نگاه تو بیدارمي شود دل من) به يک نگاه تو بیدارمي شود دل من
به يک کرشمه گرفتار مي شود دل من
براي درک حضور تو اي گل نرگس
هميشه راهي گلزار مي شود دل من

به شوق ديدن روي تو صبح آدينه
رفيق ديده بيدار مي شود دل من
چه اشتياق عجيبي چه حالتي دارد
سحر ، که منتظر يار مي شود دل من
بيا که از غم هجر تو يا ابا صالح
اسير غصه بسيار مي شود دل من
سرور دل به ظهور تو بستگي دارد
بيا که بي تو عزادار مي شود دل من
غروب جمعه که دلها هميشه مي گيرد
ز هر چه غير تو بيزار مي شود دل من
به ياد غربت ياس علي که مي گريم
قسم به لاله سبکبار مي شود دل من
قسم به چشم پر اشک حسن در آن کوچه
که خون ز قصه مسمار مي شود دل من
حديث هيزم و در چو خاطرم آيد
شبيه چشم تو

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:54
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج),(ای جمعه ی نیامده ی روز گارها) *

2280
1

شعر امام زمان(عج),(ای جمعه ی نیامده ی روز گارها) ای جمعه ی نیامده ی روز گارها

الغوث و الامان خزان و بهارها

آیینه ی شریف ترین تبارها

خال لب تو کعه ی دلبر مدارها

خوش به سعادت پسر مهزیارها

حالا که غصه وصله ی ناجور می شود

گیسوی تو بهانه ی منصور می شود

چشمت شعاع مستی انگور می شود

دارد بساط شکر خدا جور می شود

نامت شراب کهنه ی بزم خمارها

نام تو خواب از سر پیمانه می برد

هوش و هواس از سر میخانه می برد

آتش به شرط بندی پروانه می برد

دل قرعه را به صرف تماشا نمی برد

آتش بزن به هستی ما تازه کارها

حالا که می به دلبری ساغر آمده

عطر گل محمدی از قمسر آمده

آقا بیا که کاسه ی صبرم سر آمده

حتی دعای ندبه صدایش در آمده

برگرد ای قرار دل بی قرارها

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:58
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(مدینه، مکه، نجف، کاظمین، کرب‌و‌بلایی) *

3337
3

اشعار مهدوی,(مدینه، مکه، نجف، کاظمین، کرب‌و‌بلایی) مدینه، مکه، نجف، کاظمین، کرب‌و‌بلایی

عزیز مصر ولایت! ولی عصر! کجایی؟

صفا و مروه و حجر و حطیم و کعبه و زمزم

تمام، دیده به ره دوختند تا تو بیایی

گهی به سامره گاهی کنار مسجد کوفه

گهی برای زیارت کنار قبر رضایی

بیا که پرچم خون خداست چشم ‌به‌ راهت

بیا که منتقم خون سیدالشهدایی

خدا کند به حرم با دو چشم خویش ببینم

که بین حجر و حجر رخ به حاجیان بنمایی

رسد ندای انا المهدی‌ات ز کعبه به عالم

از این ندا همه را جان دهی و دل بربایی

سپاه بدر و سپاه تو هم عدد بود آری

تو در مقام و جلال و شرف، رسول خدایی

ز چشم خود گله دارم نه از تو ای گل نرگس

که با منی همه جا و نبینمت به کجایی

پیمبر است به شهر مدی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:03
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار در فراق یار,(از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را) *

2026
5

اشعار در فراق یار,(از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را) از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را
به وصالت نـرسیدیم و ندیدیم تو را

روزی مـا فـقـرا شـربـت وصل تو نبـود
زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را

مگر ایام کهن سالی ما جلوه کنی!
در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را

چه قدَر نذر ِتو کردیم و خبر از تو نشد
چه قدر شمع خریدیم و ندیدیم تو را

گاهی اندازه ی یک پرده فقط فاصله بود
پرده را نیز کشیدیم و ندیدیم تو را

سعی کردیم تو را خواب ببینیم شبی
سحر از خواب پریدیم و ندیدیم تو را

مدتی در پی تو رند و نظر باز شدیم
همه را غیر تو دیدیم و ندیدیم تو را

فکر کردیم که مشکل سر دلبستگی است
از همه جز تو بریدیم و ندیدیم تو را

لا اقل کاش دم خیمه ی تو جان بدهیم
تا بگوییم : ر

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:18
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(تو غصه خوردی ما که غمخواری نکردیم) *

1421
3

اشعار مهدوی,(تو غصه خوردی ما که غمخواری نکردیم) تو غصه خوردی ما که غمخواری نکردیم

تو ناله کردی هیچ دلداری نکردیم

یک شب اسیر رنج بی خوابی نبودیم

از دوری تو گریه و زاری نکردیم

از تو توقع هست فکر ما نباشی

وقتی به پای عشق تو کاری نکردیم

شب زنده دار ماه قرآن بگذر از ما

آن گونه که باید تو را یاری نکردیم

شرمندگی سفره ها باعث شدند که

یک شب تو را دعوت به افطاری نکردیم

از درد حاجت هاست داد ما بلند است

کاری بجز همسایه آزاری نکردیم

تا لااقل یک ساعتی یاد تو باشیم

با دوستانت نیز دیداری نکردیم

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:29
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فراق یار,(از خواب چون به یاد تو بیدار می شوم) *

1642
1

در فراق یار,(از خواب چون به یاد تو بیدار می شوم) از خواب چون به یاد تو بیدار می شوم

با ناله ی دعای فرج یار می شوم

هر چهره ای که در دو جهان دلبری کند

تنها اسیر روی تو دلدار می شوم

با یک نگاه نافذ تو ایهاالعزیز

از چشمه سار عشق تو سرشار می شوم

هر جمعه ها غروب که دلگیر می شود

آماده بهر لحظه ی دیدار می شوم

در غفلتم که وقت گنه ناظر منی

آنجا که پیش دیده ی تو خار می شوم

احساس می کنم که مرا می کنی قبول

وقتی دخیل دست علمدار می شوم

یک "یاحسین" باعث تغییر حال ماست

وقتی دوباره عبد گنهکار می شوم

وقتی که مادر تو دعا می کند مرا

سوی تو می پرم که سبکبار می شوم

من گرد روی شال عزاداری تو را

با نقد جان خویش خریدار می شوم

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(قرآن زبان بگیر و خبر از نهان بده) *

3425
4

اشعار مهدوی,(قرآن زبان بگیر و خبر از نهان بده) قرآن زبان بگیر و خبر از نهان بده

پیغام وصل مصحف پنهانمان بده

هرچند آیه آیه ی تو نور مطلق است

نور جمال عشق به مستان نشان بده

ای با دلم گره به دل ِ خسته رحم کن

با یک نگه به عاشق دلخسته جان بده

چون استخوان ره ِ گلویم بسته هجر تو

اشکی برای پس زدن استخوان بده

اشکی که ریزم از غم هجران وُ وا شود

این عقده که گرفته به سینه مکان بده

تا کی غم فراق و جدایی عزیز من؟!

صاحب زمان بیا و بها بر زمان بده

من مجرمم بگو تو چرا گریه می کنی؟!

بر نامه ام نظاره کن و سر تکان بده

این عاشق و نگاه تو ای آسمان عشق

پرواز را به یک نگهت یادمان بده

حسین ایمانی

  • جمعه
  • 31
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(بي اذن تو هرگز عددي صد نشود) *

4085
14

اشعار مهدوی,(بي اذن تو هرگز عددي صد نشود) بي اذن تو هرگز عددي صد نشود

بر هر که نظر کني دگر بد نشود

زهرا تو دعا کن که بيايد مهدي

زيرا تواگر دعا کني رد نشود

***

مي آيد و از تاب و تبش مي گويد

از درد دل و اشک شبش مي گويد

مي آيد و بهر شيعيانش آن روز

از غربت عمه زينبش مي گويد

***

از فکر گناه پاک بودن عشق است

از هجر تو سينه چاک بودن عشق است

آن لحظه که راه مي روي آقا جان

زير قدم تو خاک بودن عشق است

***

هر شيعه دعا کند بيايي مهدي

صد شور به پا کند بيايي مهدي

ديگر به دل سوخته ام صبري نيست

اين جمعه خدا کند بيايي مهدي

***

تکيه به وفاي ما نکن آقا جان

گريه تو براي ما نکن آقا جان

بهر فرجت خودت بيا کاري کن

دل خوش به دعاي ما نکن

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار اماام زمان(عج),(در ازدحام غریبی حبیب میگردی) *

1934
1

اشعار اماام زمان(عج),(در ازدحام غریبی حبیب میگردی) در ازدحام غریبی حبیب میگردی

شبیه مرهم زخم و طبیب میگردی

صدات میزنم و میرسی به فریادم

تجلّی همه ی " یا مجیب " میگردی

در آن زمان که پی یک قرار میگردم

تویی که سنگ صبور و شکیب میگردی

نبود باورم اصلا که تکسوار هستی

نبود باورم اصلا غریب میگردی

کنار فاطمه پنجشنبه کربلا زائر

شمیم دمدمه ی صبح سیب میگردی

غروب بغض گلویت تَرَک که بر دارد

شبیه ابر بهاری عجیب میگردی

حسین جدی العطشان ! به روی لب داری

که گرم روضه ی " شیب الخضیب " میگردی

منبع: بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:50
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر مهدوی,(آقا قسم به جان شما خوب می شوم) *

3106
8

شعر مهدوی,(آقا قسم به جان شما خوب می شوم) آقا قسم به جان شما خوب می شوم

باور کن آخرش به خدا خوب می شوم

این روزها ز دست دل خویش شاکیم

قدری تحملم بنما خوب می شوم

حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش

با یک نگاه لطف شما خوب می شوم

من ننگ و عار حضرتتان تا به کی شوم

کی از دعای اهل بکا خوب می شوم

با یک دعای مادر دلسوز و مهربان

ام الائمه النجبا خوب می شوم

جمعی کبوتر حرم فاطمه شدند

من هم شبیه آن شهدا خوب می شوم

من بدترین غلام حقیر ولایتم

ای بهترین امام بیا خوب می شوم

با این همه بدی به ظهور شما قسم

با یک نسیم کرب و بلا خوب می شوم

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(این جمعه هم گذشت بدون زیارتی) *

2507
4

اشعار مهدوی,(این جمعه هم گذشت بدون زیارتی) این جمعه هم گذشت بدون زیارتی

یا ایهاالعزیز نگاهی، عنایتی

سائل منم چگونه نگاهم نمی کنی؟

سلطان تویی کجا ببرم عرض حاجتی؟

دست ردی به سینه‌ی این دل غمین مزن

شاید که مادرت کند از من شفاعتی

از بعد ناله های سحرهای انتظار

خاکم به سر بگویی اگر کم ارادتی

آقا اگر بناست که مرگم فرا رسد

بنما عنیاتی، بده فیض شهادتی

وقتی گناه فاصله انداخت بین ما

دیگر چه جای خواب و خور و استراحتی

چشم زمان و اهل زمین مانده منتظر

تا صبح عید وصل ببیند کرامتی

حالا شما به خاطر در و دیوار بیا

یعنی ز میخ و دل بده شرح قساوتی

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(این جمعه هم گذشت اما بدون تو) *

4486
4

اشعار مهدوی,(این جمعه هم گذشت اما بدون تو) این جمعه هم گذشت اما بدون تو

سخت است زندگی بر ما بدون تو

شد عادت همه کابوس جمعه شب

آغاز گشتن فردا بدون تو

باشی اگر شما خوش رنگ می شود

حالا که تیره است دنیا بدون تو

عالم برای ما گیرم که شد بهشت

مثل جهنم است هر جا بدون تو

آمد محرم و این روضه ها به ما

مزه نمی دهند آقا بدون تو

بی همسفر ، سفر ؟ اصلا نمی شود

کرب و بلا رویم ؟ تنها...؟ بدون تو...؟

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(دل را به انتظار تو دمساز کرده ایم) *

1939

اشعار مهدوی,(دل را به انتظار تو دمساز کرده ایم) دل را به انتظار تو دمساز کرده ایم

این گونه عشق خود به تو ابراز کرده ایم

هرجا کلاس درس سخن از تو گفتن است

ما دفتر گدایی خود باز کرده ایم

ما به سلامتی تو ادعیه خوانده ایم

وقتی که با خدا سحری راز کرده ایم

ما آن کبوتریم که از بام جمکران

بر بام آسمان جنان ناز کرده ایم

هر چند دانه ای ز کف تو نخورده ایم

ما در هوای کوی تو پرواز کرده ایم

راهی که هر شهید به پایان رسانده است

تازه به لطف فاطمه آغاز کرده ایم

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعار مهدوی,(دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز) *

3048
1

شعار مهدوی,(دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز) دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز

و به امید نگاهت دل ما مانده هنوز

بوسه یک روز به خاک قدمت خواهم زد

لب به امید همان بوسه به پا مانده هنوز

فقرا پیش کریمان که معطل نشوند!

منتظر برسر راه تو گدا مانده هنوز

در نبودت زدلم صدق وصفا کم کم رفت

مِهرت اما به دلم، شکر خدا مانده هنوز

می شود دیدن روی تو نصیبم، یا،نه؟

دل من بین همین خوف ورجاءمانده هنوز

به همان ناله ی بین در و دیوار قسم

مادرت چشم براهت بخدا مانده هنوز

دلتان خون شده ،اما چکنم ،مجبورم!

دختری درعقب قافله جا مانده هنوز

هر چه که خواسته ام، داده ای آقا،اما

با شما یک سفر کرب وبلا مانده هنوز

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:13
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(خالی شد از نبودن تو زیر پای من) *

2153
2

اشعار مهدوی,(خالی شد از نبودن تو زیر پای من) خالی شد از نبودن تو زیر پای من

قحط امید آمده بین صدای من

ترس همیشگیم همین است یک نفر

در خدمت نگاه تو باشد به جای من

پژمردگی نرفته هنوز از قنوت هام

شاید قرار نیست بگیرد دعای من

شیرین هم از شنیدنشان ترش می کند

وقتی که نیست شور تو در شعرهای من

باید برای بال و پرم آسمان شوی

یا بالهای تازه بسازی برای من

نه می شود که زودتر از این پرنده شد

امضا شود اگر سفر کربلای من

آنجا شنیدنی است دم نوحه های تو

غرق حسین می شود «آقا بیا» ی من

هم ناله با حسین شوم در لب فرات

سقای من ! برادر من ! با وفای من

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج),(از لطف و مهر خود به دلم بیشتر نده) *

1736
1

شعر امام زمان(عج),(از لطف و مهر خود به دلم بیشتر نده) از لطف و مهر خود به دلم بیشتر نده

فرصت به حال متهم در به در نده

من با دلم که تنگ نشد از جدائیت...

قهرم تو هم جواب دلم را دگر نده

حالا که بین این همه کفتر زیادیم 1

از این به بعد بر دل من بال و پر نده

پرونده ام سیاه،دلم،صورتم،سیاه

از من گذشته... نور دعای سحر نده

از روی عادت است که دستم دراز شد

زحمت نکش دگر به دعایم اثر نده

از بی لیاقتی خودم خشک می شوم

بگذار بشکنم به دلم برگ و بر نده

وقتت گرانبها تر از اینهاست پس برو

اینقدر بابت من احمق ضرر نده

یک باره ، بی هوا ، تو در آتش هولم بده

اصلا حساب کار دلم را خبر نده

من را بزن ولی سر جدت قسم دهم

پرونده مرا به دو دست قمر (ع) نده

منبع:سا

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(روی بالم يكی دو پر بكشيد) *

1899
0

اشعار مهدوی,(روی بالم يكی دو پر بكشيد) روی بالم يكی دو پر بكشيد

دست مرهم بر اين جگر بكشيد

پای ساعات گريه های شما

چشممان را شكسته تر بكشيد

محضر سبزتان نشد ، عكس

يك گدا را به پشت در بكشيد

كفش مجروح سرنوشت مرا

تا دم خيمه ات اگر بكشيد ...

علیرضا لک

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:23
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار در فراق یار,(منتظر مانده ام از اول شب تا حالا) *

1829
1

اشعار در فراق یار,(منتظر مانده ام از اول شب تا حالا) منتظر مانده ام از اول شب تا حالا

گفتم امروز می آیی شده فردا حالا

مثل این اشک سراسیمه ی عصر جمعه

دم در آمده ام می رسی آیا حالا ؟

ورق آخر امید ! اگر دیر کنی

بی تو آب از سر من می رود ... اما حالا ...

دست در حوض بینداز و در این بی آبی

ماهی ات را برسان تا لب دریا حالا

آه ای همنفس عرش بیا پلک بزن

تا که احیا بشود نسل مسیحا حالا

از نژاد نفحات حرم پروازیم

کار ما گر چه رسیده است به اینجا حالا

سر جدت تو شهیدش نکن این خواهش را

« صبح جمعه است بیا» ... می شود آیا حالا ...؟!

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:31
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(این روزها پرونده ی اعمال ما هستند) *

1846
3

اشعار امام زمان(عج),(این روزها پرونده ی اعمال ما هستند) این روزها پرونده ی اعمال ما هستند

شب نامه های روز و ماه و سال ما هستند

تصویرهایی که در این مرداب می بینیم

ارواح سوت و کوری از جنجال ما هستند

این انتظاری که برای باغ شیرین نیست

از تنبلی میوه های کال ما هستند

پرواز می خوانیم اما خواب می مانیم

این پیله های کور شرح حال ما هستند

گرچه به قدر آب دنبالش نمی گردیم

اما دو چشم خیس او دنبال ما هستند

باید زمستان را صبوری کرد و رد شد

حالا که نرگس های فردا مال ما هستند

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(اینجا کسی برای تو جا وا نمیکند) *

2239
2

اشعار امام زمان(عج),(اینجا کسی برای تو جا وا نمیکند) اینجا کسی برای تو جا وا نمیکند

این خاک،احترام به دریا نمیکند

شهر پر از هوی، نفسم را گرفته است

اینجا کسی هوای مسیحا نمیکند

دنیا مرا برای خودش خواست ای رفیق!

شیطان که فکر آدم و حوا نمیکند

پای تو کم کسی ز خودش دست شسته است

اینجا کسی مسافرت از ما نمیکند

نامت برای دفع بلا روی طاقچه است!

ور نه کسی نگاه به آقا نمیکند

از سیر چشمهای تو فیضی نمیبرند

قومی که میل عالم بالا نمیکند

شبهای عاشقان چقد طول میکشد!

ما را جدا زخود شب یلدا نمیکند

خون میخوریم و شکر خداوند میکنیم

با ما فراق بهتر از این تا نمیکند

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(خوشا به حال کبوتر که بال و پر دارد) *

2820
3

اشعار امام زمان(عج),(خوشا به حال کبوتر که بال و پر دارد) خوشا به حال کبوتر که بال و پر دارد

قفس ندارد و از آسمان خبر دارد

خوشا به حال فرشته که نه زن است، نه مرد

خوشا به حال فرشته که کرّ و فر دارد

خوشا به حال همه غیر من؛ همین مردی

که باد می خورد و خاک زیر سر دارد

همین به گریه دلش خوش، همین که چشم امید

به دست خالی این سیل رهگذر دارد

منی که مانده برایم فقط همین قوطی

که چند دانه‌ی کبریت بی‌خطر دارد

مرا نجات بده از فضای کوچک خویش

اگر چه قبر، ولی هر اتاق در دارد

میان گریه‌ی خود چند قطره خون دیدم

کسی نگفت به من اشک هم جگر دارد

تو یا که هرکس دیگر- شما یکی هستید-

چه فرق می‌کند این بار را که بردارد؟!

رضا حعفری

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:40
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار در فراق یار-(وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان) * علی اکبر لطیفیان

2809
8

اشعار در فراق یار-(وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان) وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان
‏یعنی منم که زنده ام از اشک هایتان
‏داوود من! دوباره بخوان تا که عالمی
‏ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان
‏از این همه سحر که گذشته است می شود
‏یک شب نصیب این دل من هم دعایتان
‏این اشتراک چشم من و چشم خیستان
‏من گریه ام به کشتۀ کرببلایتان
آقا اجازه می دهید هر وقت آمدید
‏نقاشیم کنند مرا زیر پایتان؟
یک روز عاشقانه تو از راه می رسی
‏آن روز واجب است بمیرم برایتان
علی اکبر لطیفیان

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(جدا از این برکات سحر شدن کافی است) *

2000
3

اشعار مهدوی,(جدا از این برکات سحر شدن کافی است) جدا از این برکات سحر شدن کافی است

بیایی و بروی... بی خبر شدن کافی است

عزیز فاطمه تا کی به هر دری بزنم

بیا بیا که دگر در به در شدن کافی است

ز نان شبهه ببین تحبس الدعا شده ام

دعای هر سحرم بی اثر شدن کافی است

خودت به ترک گناهان مرا بده یاری

که غصه های دلت بیشتر شدن کافی است

به ناله گریه کنم ، تا به من نگاه کنی

بس است ، این همه دور از نظر شدن کافی است

تو رحم کن به کسی که فقط تو را دارد

سری بزن به من ، این خونجگر شدن کافی است

رضا رسول زاده

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:50
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد