مناجات با امام زمان (عج)
من غریبم ، و یار می خواهم
بی قرارم، قرار می خواهم
در دهانم دروغ و صد نیرنگ
ذکر لیل و نهار می خواهم
خشک خشکم شبیه پائیزم
زرد زردم بهار می خواهم
چون به جائی نمی رسم آقا
رحمت بی شمار می خواهم
یک نگاهی به ما کنی بد نیست
من نگاه از نگار می خواهم
تو کریمی و من گدای تو
پدر و مادرم فدای تو
چه قَدَر فاصله است تا عشقت
می رسم من به عرش با عشقت
جان به الله می دهم با تو
کرده جان را ز تن جدا عشقت
لحظه لحظه گدای ناچیزت
میکند در دلش هوا عشقت
گشته از لطف بی کران تو
ذکر جان و دل گدا عشقت
می شود در غروب یک جمعه
من فدایت شوم فدا عشقت
صبح هر جمعه دل پریشانم
با دلی م
- پنج شنبه
- 27
- تیر
- 1392
- ساعت
- 09:17
- نوشته شده توسط
- جعفر ابوالفتحی