شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
 جواد حیدری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( مرا با یک نظر، اهل نظر کن ) * جواد حیدری

4367
5

شعر مناجات امام زمان(عج) -( مرا با یک نظر، اهل نظر کن  ) مرا با یک نظر، اهل نظر کن
مرا تا زنده ام اهل سحر کن
اگر هر جا که من هستم، نیایی
بیا من می روم، زین جا گذر کن
اگر با عاشقان داری ملاقات
مرا نه، دوستانم را خبر کن
تو که بابای جمع صالحانی
برای عاصیان کار پدر کن
بیا دست نوازش بر سرم کش
شبی را با منِ تنها به سر کن
هزاران بار دستم را گرفتی
ز پا افتاده ام، لطفی دگر کن
فدای صبر تو پس کی می آیی
بیا از وادی غیبت سفر کن

شاعر : جواد حیدری

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خاطرم هست که از کودکیم تا حالا ) * سعید رمضانی

1355
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خاطرم هست که از کودکیم تا حالا ) خاطرم هست که از کودکیم تا حالا...
در دلم ریشه دوانده غم دوری شما
قطره آبم که سرازیر شدم از سر کوه
که مگر قبل بخــارم برسم بر دریــا
این مسلّم که تو هستی و همه میدانیم.
نکته ی مبهمش اینجاست، کجایی و کجا؟!
جمکران خاک بهشت است به یمن قدمت
بی سبب نیست دل آرام بگیرد آنجــا
عمــر من در گرو ثانیه ها میگـذرد
ساعتم ثانیه در ثانیه گوید که بیا
کاش این جمعه بیایی و غم از دل ببری
کاش این جمعه شود عید ظهورت مولا

شاعر : سعید رمضانی

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شوق دیدار توان سفرم بخشیده ) * جواد حیدری

1613
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شوق دیدار توان سفرم بخشیده ) شوق دیدار توان سفرم بخشیده
یاد دلدار امید دگرم بخشیده
شد هماهنگ دلم با غم و شادی حبیب
ناله ی اوست که سوز جگرم بخشیده
رزق از عالم بالاست نه در دست من است
چشم او روزی اشک بصرم بخشیده
نام آن یار که دائم به لبم جا دارد
مرز ایمن شدن از هر خطرم بخشیده
لذت اشک مشخص نشود تا که ز لطف
بنگرم یار صفای سحرم بخشیده
کی شود حر شوم و توبه کنم مردانه
بنگرم حجت حق تاج سرم بخشیده
بدتر از من نبُوَد در دو جهان اما حق
گنهم را به همین چشم ترم بخشیده
کی شود باز ببینم به ره منزل دوست
چون شهیدان وفا همسفرم بخشیده

شاعر : جواد حیدری

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هزار شعر نگفته مرا رها کردند ) *

815

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هزار شعر نگفته مرا رها کردند ) هزار شعر نگفته مرا رها کردند
و حرفهای دلم، سکته نا به جا کردند
نبودنت همه جا هست و بیقرار توام
مدار بی درجه! نقطه استوا کردند
بگو که غیبت تو کِی موجه است آقا
در آستانه ی تقویم، جمعه جا کردند
خبر که نیست از اتمام غیبتت حتی
بگو مگوی دلم هی چرا چرا کردند
گمان که در تب دنیا، نبوده برکه ی آب
که ماهیان همه در بی کسی شنا کردند
تمام عمر من و این اهالی از بر شد
و یاکریم ها که فقط ، هی خدا خدا کردند
مسیح هم دگر از غیبت تو می نالد
درون صومعه ها جمکران بنا کردند
برای آمدنت، ساعت شنی کوک است
گذشت این همه صحرا، که نینوا کردند
تو در شمال جهان، من جنوب حرفی نیست
ولی جهان کُره نیست، یاوه ادعا کردند

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( کنار بغض یک نیلوفر آبی ، تک وتنها ) *

1451

شعر مناجات امام زمان(عج) -( کنار بغض یک نیلوفر آبی ، تک وتنها ) کنار بغض یک نیلوفر آبی ، تک وتنها
میان برکه ای خشکیده در این گوشه از دنیا
بروی رد پایی که ترک خورده شبیه دل
شبیه این دل افسرده و غمگین وبس رسوا
چرا حس میکنم عمرم کمی مایل به پاییز است
و هر چه می روم می افتم از امروز به فردا
تمام عمر از کوچ چکاوک ها غزل گفتم
غزل از پای مجنون و غزل از جاده ولیلا
به زیر نور مهتابی که می تابد سراسیمه
رها کردم دو مصرع را میان دشت شب بوها
که خوش بو گردد و طاهر برای مصرع آخر:
تورا جان عزیزت ،خسته ام ، دیگر بیا آقا

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خالصانه اگر این باغ کمی گل می داد ) *

941
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خالصانه اگر این باغ کمی گل می داد ) خالصانه اگر این باغ کمی گل می داد
یا که این شعر کمی حس تغزل می داد
اندکی دست ز کار عبثش بر می داشت
حد اقل قول یک ذره تحول می داد
فصل پاییز دلم شرط بهاران میکرد
با نسیمی که دمش بوی تکامل می داد
در عقب ماندگی ساعت کوکی دلم
اگر این ثانیه ها شوق مرا هل می داد
فرج از پشت شب قحطی ما سر می زد
خانه فقر خودش را به تجمل می داد

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

امام زمان(عج)-فاطمیه -( آن چنان داغ تو بر روی دلم سنگین است ) * محمد بیابانی

2957
2

امام زمان(عج)-فاطمیه -(  آن چنان داغ تو بر روی دلم سنگین است ) آن چنان داغ تو بر روی دلم سنگین است
که بهار فرجت حسرت فروردین است
محض امسال نه... این غصه ی چندین قرن است
قصّه ی درد فراق تو غمی دیرین است
سال ها در پس آه دل ما می گذرند
پشت ایّام بدون تو محمد بیابانیبسی نفرین است
لحظه ی ناب شکوفا شدنم در روضه است
هر کجا حرف بهار است بهارم این است
اشک، چون باده ی نابی ست که سرمستی آن
با وجود همه ی شوری آن شیرین است
بر خلاف همه امسال لباسم... قلبم...
با سیاهی غم فاطمیه رنگین است
وه چه سالی شود امسال که از آغازش
نایم از نغمه ی یا فاطمه آهنگین است
***
باغبان! دور کن از حائل در یاسَت را
غنچه ات در خطر حمله ی یک گلچین است

شاعر : محمد بیابانی

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

اشعار مناجاتی شب های قدر - (آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است) * محمد فردوسی

6961
17

اشعار مناجاتی شب های قدر - (آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است) آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است
گریه ... فراق ... گریه ... فراق ... این چه رسمی است؟!
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟!
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

در فراق یار(ایـن کـوزه تـرک خــورد چـه جـای نـگـرانـیـسـت) *

7429
4

در فراق یار(ایـن کـوزه تـرک خــورد چـه جـای نـگـرانـیـسـت) ایـن کـوزه تـرک خــورد چـه جـای نـگـرانـیـسـت؟!/مــن سـاخـتـه از خـــــــاک کـویـرم کــ ه بـمـیــرم.

خــامـوش نـکـن آتـــــــــــش افــروخـتـــــه ام را/بـگـذار بـمـیــرم کــ ه بـمـیــرم کــــ ه بـمـیــــرم...

در راه رسیـدن بــ ه تـــو گـیـرم کــ ه بـمـیـــــــرم

اصـلا بــ ه تـــو افـتـــاد مـسـیـرم کــ ه بـمـیـــــرم

یـک قـطـره ی آبــــم کــ ه در انـدیـشـه ی دریــــا

افـتـادم و بـــایـد بـپـذیــرم کـــــ ه بـمـیـــــــــــرم

یا چـشـــــم بـپـوش از من و از خـویـش برانــــــم

یــا تـنــگ در آغــــــوش بـگـیـرم کــــ ه بـمـیــــرم

ایـن کـوزه تـرک خـورد چـه جـای نـگـرانـیـسـت؟!

مــن سـاخ

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 09:41
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

درد دل با امام زمان(عج),(دارد حنای توبه و شرمی که داشتم ) *

3274
8

درد دل با امام زمان(عج),(دارد حنای توبه و شرمی که داشتم ) دارد حنای توبه و شرمی که داشتم |
پیشت عزیز فاطمه بی رنگ می شود |

با هر گناه فاصله می گیرم از شما |
کم کم وجب وجب، دو سه فرسنگ میشود.

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
شیطان دوباره دست به نیرنگ می شود

نقشه کشیده است مرا دشمنت کند
با لشگر گناه هماهنگ می شود

دارد حنای توبه و شرمی که داشتم
پیشت عزیز فاطمه بی رنگ می شود

با هر گناه فاصله می گیرم از شما
کم کم وجب وجب، دو سه فرسنگ میشود

اشکم چه شد؟! به جان تو باور نداشتم
روزی دلم ز فرط حسد سنگ می شود

آقا ببخش، بسکه سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ می شود

وحید قاسمی
منبع:سایت صاحب الزمان

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 09:52
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر سروده شده توسط مقام معظم رهبری(دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو) *

2979
8

شعر سروده شده توسط  مقام معظم رهبری(دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو) دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو
سپند وار زکف داده ام عنان بی تو
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
زجام عشق لبی تر نکرد جان بی تو

چون آسمان مه آلوده ام زتنگ دلی
پراست سینه ام از اندوه گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق
ســــر بهـــار ندارند بلبـــلان بی تو
لب از حکایت شبهای تار می بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان بی تو
چو شمع کشته ندارم شراره ای به زبان
نمی زندسخنم آتشی به جان بی تو
ز بی دلی و خموشی چو نقش تصویرم
نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم
چو یادم آید از آن شکرین دهان بی تو
گزاره غم دل را مگر کنم چو امین
جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو

منبع:سایت صاحب الزمان ع

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 09:55
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(یوسف كنعان من، كنعان شعرم پیر شد) *

5410
9

اشعار امام زمان(عج),(یوسف كنعان من، كنعان شعرم پیر شد) یوسف كنعان من، كنعان شعرم پیر شد
باز آی از مصر باور كن كه دیگر دیر شد

درد هجرت چشم یعقوب دلم را كور كرد
پس تو پیراهن بیاور، ناله ام شب گیر شد

ای كه چون موسی عصایت را به دل ها می زنی
مُردم از غم، این عصا در قلب من چون تیر شد

ای مسیحای تمام شیعیان، عیسای من
نِی غلط گفتم كه عیسائیت عالم گیر شد

فصل غم، اندوهِ بی پایان، خزانِ بی بهار
شعله زد بر خاك، خاك سرزمینم قیر شد

آسمان سینه ام ابری است ای باران ببار
بس نباریدی دلم چون سوره ی تكویر شد

طاق ابرویت نشان از ذوالفقار حیدر است
لا فتی الا علی از سوی حق تقریر شد

ماهِ پاكِ شامِ تنهاییِّ قلب خسته ام
شان تو درعرش و در فرش آیه ی تطهیر شد

پرده ی دیو

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 10:05
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(چه نذرها كه نكردم براي آمدنت) *

3345
5

اشعار امام زمان(عج),(چه  نذرها   كه  نكردم  براي  آمدنت) چه نذرها كه نكردم براي آمدنت
بيا عزيز كه جانم فداي آمدنت

ببين كه در شب تاريك بي شما بودن
گرفته دست به بالا گداي آمدنت

غروب جمعه رسيد و پگاه ندبه ي صبح
گذشت و من نشنيدم صداي آمدنت

در اوج گريه نوشتم برايتان آقا
خدا كند كه بميرم به پاي آمدنت

ميان سجده ي باراني ام براي شما
دعاي عشق بخوانم ، دعاي آمدنت

زمانِ آمدنت را كسي نمي داند
خدا ، غريب ترين آشناي آمدنت

براي آمدنِ تو نشانه ها دادند
مفيدها پيِ آن كوچه هاي آمدنت

هواي قلب من از دوري تو دلگير است
صفا بيار خودت با صفاي آمدنت

تمام ترسم از اين است بي شما بروم
خودت بگو كه كجايم ، كجاي آمدنت؟

نگاه گرم زمين از فِراق بيمار است
خدا شفا دهدَش با دو

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 10:09
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج),(مستي نه از پياله نه از خـــم شروع شد) *

3761
6

شعر امام زمان(عج),(مستي نه از پياله نه از خـــم شروع شد) مستي نه از پياله نه از خـــم شروع شد
از جــــاده سه ‌شنبه شب قم شروع شد

آيينــه خيـــره شد به من و من به‌ آينــــه
آن قدر خيــــره شد كه تبسم شروع شد

خورشيد ذره‌ بين به تمـــاشاي من گرفت
آن گاه آتـــــش از دل هيــزم شـــروع شد

وقتي نسيــم آه من از شيشه‌هــا گذشت
بــي تابـــي مــــزارع گنــــدم شـــروع شد

مــوج عــذاب يا شـــب گــــرداب، هيــچ يك
دريــــا دلــش گـرفت و تـلاطــم شروع شد

از فــال دست خــود چه بگويم كه ماجرا
از ربنـــــاي ركعــــــت دوم شـــروع شــد

در سجـــده توبه كردم و پايان گرفت كـــار
تـا گفــتم السّلام عـلـيـكــم ... شــروع شد

** فاضــــل نظــــری **

منبع: سایت صاحب

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر صاحب الزمان(عج)-(نوشته انــــد دلــم را بـــرای خـــون جــــگــری) * علی اکبر لطیفیان

4520
4

شعر صاحب الزمان(عج)-(نوشته انــــد دلــم را بـــرای خـــون جــــگــری) نوشته انــــد دلــم را بـــرای خـــون جــــگــری
بـــدون گـــریــه زمــانــه نمـی شــود سپــــری
نیـــازمــند تکــامـل بــه گـریــه محتـــــاج است
درخـــت آب نــدیـــــده نمــی دهــد ثمــــــــری

دو فیــض، تــوشۀ راه سلـــوک عشاق است
تـوســـل سحـــــــری و عنـــایـــت سحــــــری
هــــــزار نـــافلـه خـوانـدن چــه فــایــــده دارد
اگــــر نـــداشته بـاشد بــه عـاشقـــــان نظری
بــه هــــر دری کـــه زدم بـــاز پشت در مـاندم
بس است در زدن من، بس است در بــه دری
بـــرای بنـــده خــریـــدن بیـــــا ســـر بــــــــازار
چـه خــوب می شود ایـــن مــرتبـه مــرا بخری
بـدون تــــو چــه بــــلاها کــه بــ

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي) *

2269
1

اشعار امام زمان(عج),(از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي) از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي
خواب بيداري ما را ديده مي آيد کسي

با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوي بيشه خشکيده مي آيد کسي

مثل عطر تازه تک جنگل باران زده
در سلام بادها پيچيده مي آيد کسي

کهکشاني از پرستو در پناهش پرفشان
آسمان در آسمان کوچيده مي آيد کسي

خواب ديدم , خواب ديده در خيالي ديده اند
از شب ما روز را پرسيده مي آيد کسي

منبع: سایت بیتوته

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(اگر چه روز من و روزگار مي گذرد) *

4610
6

اشعار امام زمان(عج),(اگر چه روز من و روزگار مي گذرد) اگر چه روز من و روزگار مي گذرد

دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد

چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است

قطار عمر که در انتظار مي گذرد

به ناگهانيِ يک لحظه عبور سپيد

خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد

کسي که آمدني بود و هست، مي آيد

بدين اميد، زمستان، بهار، مي گذرد

نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد

نسيم رحمت پروردگار مي گذرد

به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم

دو باره زيستنم زين قرار مي گذرد

همان حکايت خضر است و چشمه ظلمات

شبي که از بَرِ شب زنده دار مي گذرد

شبت هميشه شب قدر باد و، روزت خوش

که با تو روز من و روزگار مي گذرد

منبع: سایت بیتوته

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار صاحب الزمان(عج),(اسير مانده ايم در بهانه هاي پاپتي) *

2241

اشعار صاحب الزمان(عج),(اسير مانده ايم در بهانه هاي پاپتي) اسير مانده ايم در بهانه هاي پاپتي

و ميله هاي آهنين و عشق هاي ساعتي

حوالي نگاهمان دوباره صف کشيده است

صداي تيک تاک غم , شماره هاي صنعتي

امان از اشتباه هاي نا تماممان , همان

تفاخر هميشگي به هيچ هاي قيمتي

ميان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق

نمانده در تسلط همان هبوط لعنتي ؟

کسي نيامد از تبار انتظارمان ببين

که مانده ايم سخت در هجوم بي لياقتي
منبع:سایت بیتوته

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فراق یار,(بیا ای یوسف زهرا گره بگشا ز کار ما) *

3832
7

در فراق یار,(بیا ای یوسف زهرا گره بگشا ز کار ما) بیا ای یوسف زهرا گره بگشا ز کار ما**که از وصلت رسد جانا به پایان انتظار ما

بیا تا یوسف کنعان شود همچون زلیخایت**فدای روی زیبایت که برد از دل قرار ما

خزان بی تو بودن را کجا تاب آورم ای گل**بیا تا با نسیم تو رسد از ره بهار ما

به شام دوریت یارا غم هجرت کشد ما را**بتاب ای ماه دل آرا در این شبهای تار ما

شده قلب همه یاران اسیر رشته هجران**به یاری گرفتاران بیا ای تک سوار ما

سوارانی روانندو به پاها سلسله دارند**مگر جانا نمی‌بینی به نیزه راس یار ما

بیا ذکر مصیبت کن ز جای پای سرخ گل**به اشک خون بده شرمی ز یار سربدار ما

منبع: سایت اشعار مذهبی

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فارق یار ,(مثل همیشه منتظرم آه می کشم) *

2393
7

در فارق یار ,(مثل همیشه منتظرم آه می کشم) مثل همیشه منتظرم آه می کشم

چون انتظار یوسف از این چاه می کشم

در عالم خیال،مسیر عبور را

در امتداد سبز همین راه می کشم

نادیده عاشقت شده ام مثل کودکان

عکس تو را شبیه به یک ماه می کشم

آقا بیا که فصل غریبی است نازنین

آقا بیا ز غصه تو را آه می کشم

جای گلایه نیست که دوری گزیده ای

هرچه کشیدم از دل گمراه می کشم

*** مهدی صفی یاری ***

منبع: سایت تیشه های اشک

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فراق یار,(دوباره آمده شور غزل به دنبالم) *

2280
3

در فراق یار,(دوباره آمده شور غزل به دنبالم) دوباره آمده شور غزل به دنبالم

کشیده پر به هوای پریدنی بالم

دوباره خط زده مهتاب ظلمت شب را

گمان کنم که سپید است بخت و اقبالم

زدم به مصحف حافظ تفالی دیدم

نشد به حاجت هیچ استخاره ای، فالم

کویر چشمه ی چشمم به جوش می آید

برای صافی سینه، برای غربالم

همینکه سر زدی امشب به سینه تنگم

همینکه رد شدی از این کناره خوشحالم

تو دلخوشی همیشه برای فردایی
اگرچه در پس ابری ولی تو می آیی

تمام سر خدایی نگفته ای ، رازی

برای ختم بخیر زمانه آغازی

زخانواده فضل و نواده حسنی

در آسمان کرامت در اوج پروازی

شبیه احمد و حیدر شبیه اجدادت

به مادرت زهرا تا همیشه مینازی

همیشه با نظر مهربان وستارت

برای اهل جهنم ب

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(مباد لحظه ای ازیادتان جدا باشم) *

2868
3

اشعار مهدوی,(مباد لحظه ای ازیادتان جدا باشم) مباد لحظه ای ازیادتان جدا باشم

خدا کند همه ی عمر با شما باشم

مرا رها مکن از آستانه ات آقا

رضا مشو که ز درگاه تو جدا باشم

اگر که فیض دعای تو شاملم گردد

زدام غفلت و بند گنه رها باشم

به انتظار فرج دست بر دعا شده ام

خدا نکرده مگر تحبس الدعا باشم؟

اگر نصیب کنی طول عمر با عزت

همیشه و همه جا خادم شما باشم

به یاد غربت ارباب دل پریشانم

خوشم که با تو گرفتار روضه ها باشم

دلم قرار ندارد بیا و کاری کن

که عاقبت سفری با تو کربلا باشم

*** احسان محسنی فر***
منبع: سایت تیشه های اشک

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار مهدوی-(اگر چه طبیبی و دوا درست میکنی) * علی اکبر لطیفیان

8219
16

اشعار مهدوی-(اگر چه طبیبی و دوا درست میکنی) اگر چه طبیبی و دوا درست میکنی
گهی برای خیر ما بلا درست میکنی
از اینطرف همیشه بارها خراب میکنم
از آنطرف همیشه بارها درست میکنی

گرچه من خجل شدم اگر چه سنگ دل شدم
تو از همین سنگ هم طلا درست میکنی
من از گناه خسته ام از اشتباه خسته ام
بجان مادرت بگو مرا درست میکنی؟
گدای آستانه ات شدن به دست ما نبود
تو با کریمی خودت گدا درست میکنی
کنار تو غریبه های شهر نیز راحتند
تویی که از غریبه آشنا درست میکنی
اگر بناست بعد از این مرا خراب تر کنی
از اول این خراب را چرا درست میکنی؟
از این دلی که سالهاست بندگی نکرده است
فقط تویی که بنده ی خدا درست میکنی
تویک غروب میرسی وگنبد بقیع را
شبیه گنبد امام رضا درست میکنی

*

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(تو می آیی و دست های مرا) *

2727
4

اشعار امام زمان(عج),(تو می آیی و دست های مرا) تو می آیی و دست های مرا پر از عطریاس و سحر می کنی
تو می آیی و لحظه های مرا از احساس گل تازه تر می کنی

تو می آیی و چشم های مرا برای شکفتن خبر می کنی
اگر خسته باشم از این انتظار به این خسته آخر نظر می کنی
تو می آیی و با غزل های سبز بهار جوان را صدا می زنی
به «انسانیت» بال و پر می دهی به زخم «حقیقت» دوا می زنی
تو می آیی و مرهم آشتی به سرتاسر کینه ها می زنی
تو می آیی و با طلوعی لطیف چه نقشی به آینه ها می زنی!

نسیرین صمصامی

منبع: سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار حضرت صاحب الزمان(عج),(بهارسبزِ نورانی نگاهم می کنی امشب ) *

2598
6

اشعار حضرت صاحب الزمان(عج),(بهارسبزِ نورانی نگاهم می کنی امشب ) بهارسبزِ نورانی نگاهم می کنی امشب امید روح انسانی، نگاهم می کنی امشب
من آن مجموعه عشقم پریشان حال و دل خسته که رفته رو به ویرانی، نگاهم می کنی امشب

مرا از میکده سهمی نمانده غیر آه و غم در این وقت پریشانی، نگاهم می کنی امشب
دو چشمم اشک می بارد هوای دیدنت دارد زچشمم گرچه پنهانی، نگاهم می کنی امشب
نگاهم کن عطش سوزم دلم را بر تو می بندم تو ای شوق مسلمانی نگاهم می کنی امشب
من از شوق لقایت تا ابد، با شور می خوانم که ای دلدار پایانی، نگاهم می کنی امشب

مهدی طهماسبی دزکی

منبع: سایت مرکز اطلاع رسانی حوزه

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:47
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار حضرت مهدی(عج),(مسیر مسیح بهاران کجاست؟) *

3514
0

اشعار حضرت مهدی(عج),(مسیر مسیح بهاران کجاست؟) مسیر مسیح بهاران کجاست؟ صفا گستر لاله زاران کجاست؟
رگ و ریشه لاله از هم گسست گل اندیشه سربداران کجاست؟

زسرگشتی، جان سرگشته ام قرار دل بی قراران کجاست؟
سرم را شده ابر خون سایه بان نشانی زالماس باران کجاست؟
در این دشت دل گیر یأس آفرین نوای خوش آبشاران کجاست؟
زمین گشته بت خانه بت گران تبردار ایمان تباران کجاست؟
من و انتظار و شب بی کسی خدایا دگر یار یاران کجاست؟
گلِ نرگسِ آفتابی جبین امیددلِ شب شکاران کجاست؟

احد ده بزرگی

منبع: سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار حضرت مهدی(عج),(صدای بال ملائک ز دور می آید) *

3168
3

اشعار حضرت مهدی(عج),(صدای بال ملائک ز دور می آید) صدای بال ملائک ز دور می آید مسافری مگر از شهر نور می آید؟
دوباره عطر مناجات با فضا آمیخت مگر که موسی عمران زطور می آید؟

ستاره ای شبی از آسمان فرود آمد و مژده داد که صبح ظهور می آید
چقدر شانه غم بار شهر حوصله کرد به شوق آن که پگاه سرور می آید
به زخم های شقایق قسم هنوز از باغ شمیم سبز بهارحضور می آید
مگر پگاه ظهور سپیده نزدیک است؟ صدای پای سواری زدور می آید

ناصر فیض

منبع: سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(بازآ، دلم زگردش دوران شکسته است ) *

2938
8

اشعار مهدوی,(بازآ، دلم زگردش دوران شکسته است ) بازآ، دلم زگردش دوران شکسته است چون کشتی از تهاجم طوفان شکسته است
آیینه خیال نهادم به پیش روی دیدم که قلبم از غم هجران شکسته است

عمری در آتشیم و تو را ناله می کنیم فریادمان به کوی و خیابان شکسته است
دیگر نوای ما ننوازد نی فراق این ناله در گلوی نِیستان شکسته است
ما تیغ غیرتیم ولی در نیام غم زنگار بی تحرّک دوران شکسته است
ما را خیال روی تو بی تاب می کند عقد بلور اشک، به دامان شکسته است
درمان حسرت دل ما دیدن تو بود بازآ که بی تو شیشه درمان شکسته است
در رهگذار عشق، گدایان حضرتیم در این مسیر، کلک «پریشان» شکسته است

محمدحسین حجّتی (پریشان)

منبع: سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 16:40
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
حاج حسن یعقوبی تبریزی

اشعار امام زمان(عج),(این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی) *حاج حسن یعقوبی تبریزی

6147
17

اشعار امام زمان(عج),(این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی) این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی پایانِ سبز قصه دنیا، نیامدی
مانده ست دل اسیر هزاران سؤال تلخ ای پاسخ هر آنچه معمّا، نیامدی

کِز کرده اند پنجره ها در غبار خویش ای آفتاب روشنِ فردا، نیامدی
افسرده دل به دامن تفتیده کویر ای روح آسمانی دریا، نیامدی
ای حسّ پاکِ گم شده روح روزگار زیباترین بهانه دنیا نیامدی
ای از تبار آینه ها، ای حضورسبز ای آخرین ذخیره طاها نیامدی
این جمعه هم گذشت و غزل ناتمام ماند این است قسمتِ دلِ من، تا نیامدی

حسن یعقوبی

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( آیا دل دیوانه دارد دلبری یا نه ؟ ) *

1509

مناجات امام زمان(عج) -( آیا دل دیوانه دارد دلبری یا نه ؟ ) آیا دل دیوانه دارد دلبری یا نه ؟
سوز گدای خسته دارد مشتری یا نه ؟
این دل که می بینی به صد جا رفته برگشته
جنسِ به روی دست، مانده میخری یا نه ؟
با اینکه بی مقدارم اما می شود یکبار
زیر قدم های تو بگذارم سری یا نه ؟
دور تو می گردم ولی فکرم فقط این است
پروانه را می ماند آخر سر پری یا نه ؟
خاکم به سر با هر گناهی دردت آوردم
ای زخم خورده از گناهم بهتری یا نه ؟
آقا بیا و خود قضاوت کن به این سینه
آیا میاید این مدال نوکری یا نه ؟
خسته شدم از بس تمنّای حرم کردم
ما را به باب القبله آخر می بری یا نه ؟
در روضه های صبح و عصری که بپا کردی
همدم شده چشم تو را چشم تری یا نه ؟
با خنجر کندی به جان حنجر افتادند
اصلا

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد