اشعار مخصوص دفاع مقدس

مرتب سازی براساس
 اسماعیل شبرنگ

شعری برای دفاع مقدس -( دلم گرفته شبیه هوای بارانی ) * اسماعیل شبرنگ

34709
2

شعری برای دفاع مقدس -( دلم گرفته شبیه هوای بارانی ) نشسته ام بنویسم ...
دلم گرفته شبیه هوای بارانی
دوباره بغض من و گریه های پنهانی

نشسته ام بنویسم به یاد کرخه و نور
به یاد فکّه و مجنون و خاک شرهانی...

شکوه روضه ی ارباب بی کفن پیداست
اگر میان مناطق سری بچرخانی

سوال کرده ای از خود ... چرا زمان وداع...
تو از وداع حسین با عقیله می خوانی ...؟؟؟

عبور می کنم و می برم تو را با خود
کنار پیکر پاک همان شهیدانی ...

که مثل مادر سادات ... هرشب جمعه
به سوی کرببلا می روند ... مهمانی

خداکند که شوم روسفید ... در پایان
"بدون سر" شوم آخر شهید ... درپایان

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:26
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسین رحمانی

اشعار مدافعان حرم حضرت زینب (س)-زمینه -( دل را به عشق علی و آل علی داده ایم ) * حسین رحمانی

27818
3

اشعار مدافعان حرم حضرت زینب (س)-زمینه -( دل را به عشق علی و آل علی داده ایم ) دل را به عشق علی و آل علی داده ایم

آماده ایم

ما تا به ابد پشت این طایفه ایستاده ایم

آماده ایم

آماده ایم ، آماده ایم

بادم علی یاحیدر ، هیئتامون میشه لشگر

که برا ناموس مولا ، می زنیم از دشمنا سر

سینه زن ها همگی یک دله

جا نمونید از این قافله

نصرمن الله و فتح قریب

وقتی که فرمانده ابوفاضله

کلنا فداک یا بنت علی

******

از روز ازل عاشق یاریم ،نجف زاده ایم

آماده ایم

ما گوش به فرماندهی رهبر آزاده ایم

آماده ایم

آماده ایم ، آماده ایم

می‌خونیم عمه ی سادات ، بی بی جان روما حساب کن

ما رو هم برا دفاع از ، حرمتون انتخاب کن

غصه ی ما غم دوریه

تو سرامون عجب شوریه

فکر و ذکر همه نوکرا

که بیای

  • دوشنبه
  • 21
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

مقاومت اسلامی -( آن قطره که شد وصل به دریا مائیم ) *استاد سید هاشم وفایی

25225

مقاومت اسلامی -( آن قطره که شد وصل به دریا مائیم ) آن قطره که شد وصل به دریا مائیم

دلباختۀ علی و زهرا مائیم

با لطف امام عصر تا روز ظهور

پیروز ترین ملت دنیا مائیم

  • سه شنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1394
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

دوبیتی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر -( پیغام شهید آمد از بالاها ) * مرضیه عاطفی

9581

دوبیتی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر -( پیغام شهید آمد از بالاها ) پیغام شهید آمد از بالاها

خیر است یقینا خبر فرداها

آزاد شود سوریه و قدس و یمن

با دست محمّد جهان آرا ها!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • شنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 09:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

روز قدس -( قدس را از چنگِ استبداد پس خواهم گرفت! ) * مرضیه عاطفی

3249

روز قدس -( قدس را از چنگِ استبداد پس خواهم گرفت! ) خورد با سختی شکست و سال ها ماتم گرفت
هر که ما را در دفاع و رزم دست کم گرفت

با سلاح غیرت و در اوجِ آزادی بگو:
قدس را از چنگِ استبداد پس خواهم گرفت!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • چهارشنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 08:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر حماسه عملیات مرصاد -(یادتان هست آتش فتنه) * قاسم نعمتی

931
2

شعر حماسه عملیات مرصاد -(یادتان هست آتش فتنه) ادتان هست آتش فتنه
شعله ورگشت پنجم مرداد
حمله های منافقین پست
شیرمردان تنگه مرصاد

ذکر یا صاحب الزمان آنروز
رمز فتح الفتوح ما گردید
سیلی محکمی بصیرت ما
بردهان منافقین کوبید

خبری بین بچه ها پیچید
ای رفیقان غلامعلی هم رفت
چون شفا در ته پیاله بود
هرکه نوشید از دلش غم رفت

حرف غربت میانمان آمد
یاد گردان مسلم افتادیم
صحبت از شیرمردمرصاد است
یاد سردار عشق صیادیم

بعداز آنکه امام روح الله
جام آن زهرنامه را نوشید
باشکوهی که شد به پا مرصاد
مرهمی بر دل امام ،رسید

حضرت عشق این چنین فرمود
نرود زیر بار ننگ ایران
پس گرفتیم خاکمان باخون
کشور سرفراز جنگ ایران

هرکجا مردم غیور ما
شهره هستند در وفاداری
علم عش

  • جمعه
  • 5
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 19:50
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

دفاع مقدس -(جنگ یک جدول تناسب بود) * محمد حسین ملکیان

513
1

دفاع مقدس -(جنگ یک جدول تناسب بود) جنگ یک جدول تناسب بود
تا جوابش همیشه این باشد
پدرم ضربدر چهل درصد
حاصلش بخش بر زمین باشد
عده‌ای را ضریب منفی داد
عده‌ای را به هیچ قسمت کرد
تا هر آن کس که سوء نیت داشت
تا ابد زیر ذره‌بین باشد
یک نفر فکر آب و خاک که نه
در پی نان و آب بود از جنگ
خطر جبهه را خرید به جان
تا پس از جنگ خوش‌نشین باشد
یک نفر پشت خاکریز خودی
لشکرش را که در محاصره دید
سر خود را گذاشت روی زمین
تا دعاگوی سرزمین باشد
یک نفر فارغ از معادله‌ها
بی‌خیال تمام مشغله‌ها
روی میدان مین قدم زد تا
ته این سطر نقطه‌چین باشد
در جواب کسی که می‌گوید
پدر از جنگ دست پر برگشت
هر دو تا آستین او خالی‌ست
تا جوابش در آستین باشد
هم‌قطار پدر که عکا

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

دفاع مقدس -(هشت سال از راویان راه نور) *استاد سید هاشم وفایی

744
1

دفاع مقدس -(هشت سال از راویان راه نور) هشت سال از راویان راه نور
خاطراتی سرخ ورنگین داشتیم
ازفراق واز وصال عاشقان
قصه های تلخ وشیرین داشتیم
هشت سال ازآن سبکبالان عشق
رفتن تا آسمان آموختیم
مثل شمع انجمن شب تاسحر
پای تابوت شهیدان سوختیم
من چه گویم زان شهیدان خدا
قدرشان بالاتراز توصیف ماست
بعد آنان گوش برامر امام
پیروی از راهشان تکلیف ماست
بعد چندین سال ازاین خاک سرخ
بهر مردم آسمان می آورند
با پلاگ وچفیه وپوتین ومُهر
چند تکه استخوان می آورند
یعنی ای مردم ،بلاجویان عشق
در ره توحید همت داشتند
پاسداران وطن با خونشان
در دل این خاک غیرت کاشتند
جای دارد مثل گل دراین بهار
جملگی هم عهدوهم پیمان شویم
ما بپاس حرمت خونهایشان
پاسدار غیرت آنان شوی

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

سالگرد عملیات کربلای پنج تجلیل از جانبازان * مرتضی محمودپور

385

سالگرد عملیات کربلای پنج تجلیل از جانبازان به بهانه‌ی عملیات کربلای پنج
تقدیم به همه‌ی....
جانبازان عرصه‌ی ایثار
به‌ویژه‌ی جانبازان اعصاب و روان

درره‌عشق خدا کردم سیر
یادیاران سفر کرده بخیر
یاد یاران شلمچه اروند
یادشان شهد لبانم چون قند
دست شسته‌همه‌ از بود و نبود
در میان همه‌ی آتش و دود
همه مجنون شده در این صحرا
نقش پیشانیشان یا زهرا
هر نفس سیر خدا میکردند
غیر حق هرچه رها میکردند

رمز حمله شده تا یا زهرا
شور شیرین همه با زهرا
چون پرستوی مهاجر رفتند
عاشقانه همه زائر رفتند
شیرمردان دلیر جبهه
زاهد شب همه شیر جبهه
همت و باکری و زین‌الدین
باشهیدان همه درفتح مبین
فجرها در پی یکدیگر بود
فتحهادر دل هر سنگر بود

یادیاران همه در خاطره‌هاست
هرچ

  • پنج شنبه
  • 20
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

فتح خون -(بوی خداست می‌وزد از جانبِ یمن) * مبین اردستانی

397

فتح خون -(بوی خداست می‌وزد از جانبِ یمن) وی خداست می‌وزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحه‌اش می‌رسد به من

از هم گسست سلسلۀ غربتِ نسیم
پر شد مشامِ جانِ من از بوی پیرهن

بیداری است روشنیِ چشمِ عاشقان
آیید پیشواز که برگشته به وطن

در جوی خون خویش بغلتید عاشقان!
پاکیزه باد جامۀ جان از غبارِ تن

خون نیست این که ریخته هر گوشه و کنار
از آسمان بشارتِ سرخی‌ست بر چمن

دارد بهار می‌رسد از راه، بنگرید!
جنّاتِ عدن جلوه‌گری کرده در عَدَن

گوشم خوشِ روایتِ فتحی دوباره است
آیاتِ نصر می‌شنوم گوش کن به من

دل خانۀ خداست نه جای نفاق و شرک
فرخنده باد موسمِ از بت تهی شدن

چون روز روشن است که نزدیک شد طلوع
آمد زمانِ از پسِ ظلمت برآمدن

آن‌گاه باز بانگِ أن

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر دفاع مقدس غزل -(مسافری که همیشه سر سفر دارد) * فاطمه نانی زاد

580

متن شعر دفاع مقدس غزل -(مسافری که همیشه سر سفر دارد) مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد

گشوده پر به سر قله‌ای که بی‌همتاست
پرنده‌ای که به سیمرغ‌ها نظر دارد

برای آن‌که همه در کنار هم باشند
شکسته بال و پران را به زیر پر دارد

مسافری که به گرمی گذشته از طوفان
چرا به سینۀ خود آه پر شرر دارد؟!

دلش گرفته، چرا؟ دوستان غریبه شدند؟!
هوای پر زدن از شهر را به سر دارد

شکسته‌اند اگر بال‌های شوقش را
برای پر زدن از درد بال و پر دارد

و بسته بار سفر می‌رود به سوی کسی
که با نگاه تَرَش اُنس بیشتر دارد

سفر به‌خیر مسافر! خدا به همراهت
برو! امام رضا از دلت خبر دارد

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مثنوی دفاع مقدس -(ما دردها و داغ‌ها را می‌شناسیم) * عباس شاه زیدی

1212

شعر مثنوی دفاع مقدس -(ما دردها و داغ‌ها را می‌شناسیم) ما دردها و داغ‌ها را می‌شناسیم
غوغای باد و باغ‌ها را می‌شناسیم...

آن روزها در خونمان عشق و جنون بود
در غربت دستانمان رگبار و خون بود

تا دستمالی از جنون سربندمان بود
صد گریۀ مستانه در لبخندمان بود

نام علی را زینت سربند کردیم
اروند و بهمن‌شیر را دربند کردیم...

ما هفت دریا بی‌نشانیم و غریبیم
ما پنج وادی آیۀ امّن یجیبیم...

ما مرد دریا، مرد صحرا، مرد دشتیم
ما یادگار حملۀ والفجر هشتیم

هر کس که آن‌جا بود بی‌نام و نشان بود
آن‌جا زمین دلبازتر از آسمان بود

پا بر بلند عرصۀ آتش نهادیم
ما هشت پاییز ایستادیم، ایستادیم

ای چفیه‌های مانده در باران کجایید؟
سجّاده‌های روشن ایمان کجایید؟

بی‌سیم‌ها! من آش

  • جمعه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقاومت اسلامی شعر پایداری -(زندگی جاری‌ست؛ در سرود رودها شوق طلب زنده‌ست) * زکریا اخلاقی

688
1

مقاومت اسلامی شعر پایداری -(زندگی جاری‌ست؛ در سرود رودها شوق طلب زنده‌ست) زندگی جاری‌ست؛ در سرود رودها شوق طلب زنده‌ست
گل فراوان است؛ رنگ در رنگ این بهار پر طرب زنده‌ست

خاک، حاصلخیز؛ باغ‌های روشن زیتون بهارانگیز
دشت‌ها شاداب؛ در شکوه نخل‌ها ذوق رطب زنده‌ست

چون شب معراج؛ قبله‌گاه دور دست ما گل‌افشان است
وادی توحید؛ در وفور چشمه‌های فیض رب زنده‌ست

آفتاب فتح؛ بر فراز خانهٔ پیغمبران پیداست
صبح نزدیک است؛ صبح در تصنیف‌های نیمه‌شب زنده‌ست

لحظه‌ها سرشار؛ جلوه‌های عشق در آیینه‌ها زیباست
عاشقان هستند؛ شعرهای عاشقانه لب به لب زنده‌ست

خیمه در خیمه؛ لالهٔ داغ شهیدان روشن است اما
گریه‌ها خندان؛ شادمانی‌ها در این رنج و تعب زنده‌ست

مادران خاک؛ جانماز خویش را گسترده تا آفاق
د

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

بمناسبت سالروز افتخارآفرین فتح خرمشهر -(می رسد بوی وصال از آسمان) * قاسم نعمتی

515
1

بمناسبت سالروز افتخارآفرین فتح خرمشهر  -(می رسد بوی وصال از آسمان) می رسد بوی وصال از آسمان

می رسد بوی غروری جاودان

می رسد گلبانگ تکبیر خدا

از شکوه عزتی بی انتها

عزتی که نور یک امداد بود

آری آری سوم خرداد بود

حمله ای که رمز آن شد بی عدد

یاعلی بن ابیطالب مدد

ذکریاحیدر به لبهاجاگرفت

خاک جبهه عطری از زهرا گرفت

تا که خون جاری میان شهرشد

تا ابد این شهر خرمشهرشد

یک سفر بادل روم تا کویشان

تاکنم عرض ادب بر عاشقان

زنده این ایام نامت میکنم

ای جهان آرا سلامت میکنم

بادلی تنگ و به این اشک روان

گشته ام امشب زیارت نامه خوان

ای شهیدان خدایی السلام

عاشقان کربلایی السلام

السلام ای لاله های سوخته

السلام ای سینه ی افروخته

السلام ای تکسواران بهشت

ای کفن پوش

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن اشعار راهیان نور -(دلتنگ روزگار پر احساس میشوم) * محمد شهادتی

1680
1

متن اشعار راهیان نور -(دلتنگ روزگار پر احساس میشوم) دلتنگ روزگار پر احساس میشوم
تا راهی سه راهی عباس میشوم
دارم عجیب حال وهوای شلمچه را
دارم هوای نای نوای شلمچه را
دلتنگ لحظه های غریبانه میشوم
اینجا برای آنهمه دیوانه میشوم
حالا کسی دوباره صدایم نمیکند
دردا ز درد و غصه جدایم نمیکند
آمد بهار با همه ی بیقراری اش
دارم نوای زمزمه بیقراری اش
حالا کنار سفره ی هفت سین عیدمان
پای هزار سفره ی رنگین عیدمان
یکسال بعد دیدن فامیل و بستگان
دیدار لحظه سال تحویل و بستگان
با تعارفات کاذبه درگیر میشویم
یا در نتیجه از همگی سیر میشویم
این عید ما نبود دچارش شدیم ما
این چرخ ما نبوده سوارش شدیم ما
حالا که حالمان خوش و خرم نمیشود
یک ذره از غصه ی ما کم نمیشود
باید به فک

  • دوشنبه
  • 13
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 02:37
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دوبیتی دفاع مقدس -(همیشه خاک پای همسفرهاست) * سید حبیب نظاری

655

دوبیتی دفاع مقدس -(همیشه خاک پای همسفرهاست) همیشه خاک پای همسفرهاست
سرش بر شانۀ خونین‌جگرهاست
به دنبال دلم دیگر نگردید
دلم از ایل مفقودالاثرهاست

برای من که بال و پر ندارم
که غیر از چشم‌های تر ندارم
وصیّت‌نامه‌ای بفرست و عکسی
که چشم از چشم‌هایت برندارم

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل دفاع مقدس -(می‌روم مادر که اینک کربلا می‌خوانَدَم) * سیدحسن حسینی

1305

شعر غزل دفاع مقدس -(می‌روم مادر که اینک کربلا می‌خوانَدَم) می‌روم مادر که اینک کربلا می‌خوانَدَم
از دیار دور یار آشنا می‌خوانَدَم

مهلت چون و چرایی نیست مادر، الوداع
زان که آن جانانه بی‌چون و چرا می‌خواندم

وای من گر در طریق عشق کوتاهی کنم
خاصه وقتی یار با بانگ رسا می‌خواندم

بانگ «هل من ناصر» از کوی جماران می‌رسد
در طریق عاشقی روح خدا می‌خواندم

می‌روم آنجا که مشتاقانه با حلقوم خون
جاودان تاریخ ساز کربلا می‌خواندم

ذوالجناح رزم را گاه سحر زین می‌کنم
می‌روم آنجا که نای نینوا می‌خواندم

یا علی گویان سرود لا تَخف سر می‌دهم
کز نجف آنک علی مرتضی می‌خواندم

هیمۀ سردم که کانون شرر می‌جویدم
آیۀ دردم که قانون شفا می‌خواندم

مطلع شعر بهارانم که در گوش چمن
هر س

  • یکشنبه
  • 9
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

خرمشهر خونین شهر -(یه شب واژه واژه کبوتر شدی) * محسن ناصحی

410

خرمشهر خونین شهر -(یه شب واژه واژه کبوتر شدی) یه شب واژه واژه کبوتر شدی
مسافر که بودی مهاجر شدی
شهادت تو رو برد تا آسمون
با صدتا ستاره مجاور شدی

منو واژه واژه صدا کن شهید!
تفنگت نیفتاده روی زمین
منو مثل شعرِ حماسی بخون
منو توی مَمّد نبودی ببین

ما رو مثل روزایِ خون دادنت
شبیهِ شبایِ خطر یاد کن
گلومون پر از بغضه این روزها
خودت جای ما باش و فریاد کن

من از سوت خمپاره عاشق ترم
دارم جاده جاده تو رو می دوم
صدای تو از دوردستا میاد
هنوزم صدای تو رو میشنوم

از عباس از عباس! صدا مبهمه
حسین جون اگه میشنوی گوش کن
ما از معبر آخری رد شدیم
از این لحظه بی سیم و خاموش کن

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

چهارپاره ایام سالگرد عملیات مرصاد -(یادتان هست آتش فتنه) * قاسم نعمتی

340

چهارپاره ایام سالگرد عملیات مرصاد -(یادتان هست آتش فتنه) یادتان هست آتش فتنه
شعله ورگشت پنجم مرداد
حمله های منافقین پست
شیرمردان تنگه مرصاد

ذکر یا صاحب الزمان آنروز
رمز فتح الفتوح ما گردید
سیلی محکمی بصیرت ما
بردهان منافقین کوبید

خبری بین بچه ها پیچید
ای رفیقان غلامعلی هم رفت
چون شفا در ته پیاله بود
هرکه نوشید از دلش غم رفت

حرف غربت میانمان آمد
یاد گردان مسلم افتادیم
صحبت از شیرمردمرصاد است
یاد سردار عشق صیادیم

بعداز آنکه امام روح الله
جام آن زهرنامه را نوشید
باشکوهی که شد به پا مرصاد
مرهمی بر دل امام ،رسید

حضرت عشق این چنین فرمود
نرود زیر بار ننگ ایران
پس گرفتیم خاکمان باخون
کشور سرفراز جنگ ایران

هرکجا مردم غیور ما
شهره هستند در وفاداری
علم ع

  • یکشنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 آرش براری

شعر انقلاب و دفاع مقدس -(اگر چه لشگر کفر است در برابر شیخ) * آرش براری

771

شعر انقلاب و دفاع مقدس -(اگر چه لشگر کفر است در برابر شیخ) اگر چه لشگر کفر است در برابر شیخ
سپاه امت اسلام هست سنگر شیخ

خلیفه! شیخِ محاسن سفید تنها نیست
نگاه کن که جوان ها شدند لشگر شیخ

صدای شیخ، صدای تمام بحرین است
نشسته بغض همه در میان حنجر شیخ

خلیفه گرچه پراکنده کرد مردم را
شلوغ میشود از این به بعد منبر شیخ

اگرچه ملیت شیخ را خلیفه گرفت
قلوب شیعه و سنی شده است کشور شیخ

قیام رهبر بحرین میشود پیروز
چراکه "سیدنا القائد" است رهبر شیخ

خلیفه را وسط شهر تکه تکه کنیم
اگر خراش بیفتد به روی پیکر شیخ

رژیم آل خلیفه سقوط خواهد کرد
اگر که کم بشود تار مویی از سر شیخ

  • شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:38
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر انقلاب و دفاع مقدس -(وا شده مشت زمان و لب حیرانی ها) * احمد بابایی

817
1

شعر انقلاب و دفاع مقدس -(وا شده مشت زمان و لب حیرانی ها) وا شده مشت زمان و لب حیرانی ها
گره افتاده به افسانه سفیانی ها

روضه مشک رسیدست به بی آبی ها
باز هم حرمله سرجوخه وهابی ها

قرن ها زخم به یک پلک زدن رد شده است
گفته تقویم خدا فصل محمد شده است

ناله دارند در این معرکه نی ها دف ها
صف کشیدند پی قافله مستضعف ها

از احد نعره زند حمزه که احمد زندست
باکی از کشته شدن نیست که ایزد زندست

از سر هر که ستم پیشه کلاه افتادست
عدل با لشگری از آه به راه افتادست

وقت معلوم به دجالی تلمود رسید
عید خیبرشکنان جمعه موعود رسید

هان فراموش مکن زنده به یادیم همه
در پی نصر خداییم عمادیم همه

خون ما بذر جهاد است بگو با صهیون
میر ما فاطمه زادست بگو با صهیون

حاش لله که به

  • یکشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر انقلاب و دفاع مقدس -(غمی در چشمهایِ خسته ی کشمیر می بینم) * وحید قاسمی

551

شعر انقلاب و دفاع مقدس -(غمی در چشمهایِ خسته ی کشمیر می بینم) غمی در چشمهایِ خسته ی کشمیر می بینم
غمی همراه با آهی گریبان گیر می بینم

خدا رحمی کند بر حالِ امروز غزالانش
در این دشت بلا، کفتارهای پیر می بینم

بدان آتش فقط از گورِ هندو بر نمی خیزد
جنایت پیشه را هم دست با تکفیر می بینم

علی فرموده: مِهرم،کوه را از هم فرو پاشد
به خط سرخِ کشمیری از آن تفسیر می بینم

سرِ سجاده سرگرمند خیلِ عافیت خواهان
به دستِ مالک اشتر فقط شمشیر می بینم

  • یکشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

در جواب هنجارشکنان(حمایت از سردار حاجی زاده) * مرتضی محمودپور

659

در جواب هنجارشکنان(حمایت از سردار حاجی زاده) ◾به بهانه
◾شهادت سردارسلیمانی
◾و آبرو گذاشتن سردار حاجی‌زاده

ما به پای نظام جان دادیم
کودک و پیر و نوجوان‌دادیم
همچو کوه استوار استادیم
ما برای وطن جوان دادیم

شاه این ملک ضامن آهوست
هرچه داده به ماخدا از اوست
عطر ما عطر سیب زهرائیست
زین سبب عطر ما همه زان بوست

سرعشاق گر به بالین است
آسمان خوشه‌چین پروین است
آیه آیه به خود نظر کردم
لیک دل محو طور سینین است

کربلای چهار و غواصان
دست بسته به شط زدند از جان
اوج مظلومیت همین یک حرف
شمع سوزان آب داغستان

در نشیب و فراز این کشور
کدخدا بهر عده‌ای سرور
حرف برجام حرف پیروزی
دولتی بی‌بخار و بی باور

ناگهان مردی از نفس افتاد
بین آتش چو فاطمه جان داد
مو

  • چهارشنبه
  • 25
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 00:19
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 جعفر فتح اللهی

شعر حماسی سپاه -(وطن بسوی فنا بود اگر سپاه نبود) * جعفر فتح اللهی

1875
3

شعر حماسی سپاه -(وطن بسوی فنا بود اگر سپاه نبود) وطن بسوی فنابود، اگرسپاه نبود
شبیه کوی منابود، اگرسپاه نبود

بجای حرف نخستین کلمه ی ایران
حضور(واو)بجابود، اگرسپاه نبود

مراسماتِ عزاداری وتکایا نیز
زاعتقاد جُدا بود ، اگرسپاه نبود

نه مصطفی، وعلی،فاطمه،حسن،نه حسین
نه ذکرآل عبابود، اگرسپاه نبود

نه منبری نه مساجد، نه واعظ ومداح
نه نوحه ونه بُکابود، اگرسپاه نبود

نه اقتدار، نه غیرت، نه عزت ونه شرف
نه وردو ذکر خدابود، اگرسپاه نبود

نه ماهواره، نه فناوری، نه تکنولوژی
نه موشکی به هوابود، اگرسپاه نبود

نه شوروشوق حسینی، نه حرمت حرمین
نه یادی ازشهدابود، اگرسپاه نبود

برای ملت مظلوم سرزمین شرف
امیر، اهل جفابود، اگرسپاه نبود

چه نقشه هاکه کشیدندبرسرایران
چه محشری که بپابود، اگرسپاه نبود

عراق وسوریه درچنگ داعشی هابود
سخن زشیعه کجابود، اگرسپاه نبود

نه شامِ سوریه بودو،نه سامرای عراق
نه شهرِکربُبلا بود، اگرسپاه نبود

مدافعان حرم رانبود مفهومی
حرم چگونه رهابود، اگرسپاه نبود

نه اقتدارِ چهل ساله ای رقم میخورد
نه سایه ای سرِ مابود،اگرسپاه نبود

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سفر کردند و پیدا شد چه ناپیدایِ بسیاری * مرضیه عاطفی

1397

سفر کردند و پیدا شد چه ناپیدایِ بسیاری سفر کردند و پیدا شد چه ناپیدایِ بسیاری
عجین شد واژهٔ ایثار با معنایِ بسیاری

بخوان آیاتی از «إنّا فتَحنا» را به خطّ خون
که از تفسیر آن جاری شود دریایِ بسیاری

نمایان شد شجاعت بیشتر با فتح خرمشهر
همان فتحی که با خود داشت برکت هایِ بسیاری

تناور کرد سرو استقامت را، نشست این باغ
به داغِ لاله های عاشق و زیبایِ بسیاری

شنیدم کودکانی با یتیمی خون دل خوردند
شنیدم کم شدند از خانه ها بابایِ بسیاری

چه مادرها که دق کردند در آغوش ِ قاب عکس
چه همسرها که جان کندند با رؤیایِ بسیاری

اگر چه خون دل خوردند اما عشق می‌کردند
از آن سرما که شد سرشار از گرمایِ بسیاری

خدا آزاد کرد از پنجه هایِ رنج ایران را
جواب صبر شد روحیهٔ بالایِ بسیاری

خیانت کرد دشمن بر وطن اما خدا را شکر
به دست ضربهٔ کاری قلم شد پایِ بسیاری

پُر است از شیرهای در کمین هر گوشه از این خاک
هنوز ایرانمان دارد «جهان آرا»یِ بسیاری!

  • دوشنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

سبک واحد شهدای دفاع مقدس و شهدای اسفند ماه -(با سلام و با درود و احترام) * حسین بابانیا

548

سبک واحد شهدای دفاع مقدس و شهدای اسفند ماه -(با سلام و با درود و احترام) با سلام و با درود و احترام
خاک پاهاتونه سرمه ی چشام
ای رفیقا ای جوونا امشبو
میشه گوش بدید به این درد دلام

اومدی تو مجلس روضه خونه
تا همیشه یاد ارباب بمونی
اما امشب می گم از اونایی که
ازشون نمونده نام و نشونی

بیا شمع رو مزارشون باشیم
بیا همسنگر و یارشون باشیم
خواهرا برادرا بیاید با هم
یاد قلب بی قرارشون باشیم

***

ما پای بساط هر کسی بودیم
پای سفره ی گناه و معصیت
پای سفره ی حرام و غیبت و
پای جمع بی صفا بی معرفت

یه شب و پای بساطشون باشیم
یاد اون گلای بی نشون باشیم
پای کار هر کسی بودیم یه عمر
یه شب و بیا پا کارشون باشیم

شرمنده ایم آی شهدا قسم به شاه سرجدا

رفقا چشم دلو وا بکنید
تو دلاتون شور و غوغا بکنید
کنج قلبتون یه هیئت کوچیک
کوچه ی سینه زنی وا بکنید

یه میون دار واسه قلبت تو بیار
نوحه خون مجتبای علمداره
تپش قلبت همون سینه زدن
دیگه از دنیا دلت چی کم داره

ای شهید با تو رفاقت می کنم
اسم تو نوای هر دقیقمه
نشونت میدم میگم رفیقشم
نشونم بده بگو رفیقمه

شرمنده ایم آی شهدا قسم به شاه سرجدا

ماه اسفنده و سوسو میزنه
تو دل شبای پایانی سال
پل مجنون بود و سال 62
حمید باکری و کار محال

مردی از تبار عشق و معرفت
توی خیبر غصه ی مولا میخورد
جانشین لشکر عاشورا وُ
آخرش هم غریبونه جان سپرد

یه وصیت داره این شهید ما
که برا شهادت هم دعا کنید
بعد جنگ سخته شرایط رفقا
راهو از دشمنامون سوا کنید

شرمنده ایم آی شهدا قسم به شاه سرجدا

بچه های اصفهون میشناسنش
انگاری مورد لطف فاطمه است
تخت فولاد شهادت میده بدون
حاج حسینِ خرازی عشق همه است

رهبری گفته علمدار جهاد
کسی نیست جز حاج حسینِ با صفا
دست نازنینش از بدن جدا
شده مثل ساقی کرب و بلا

یاد یک معلم اخلاق و علم
یادی از اسلام و غیرت می کنیم
یادی از سردار لشکرهای عشق
یاد ابراهیم همت می کنیم

خیبری ها همه عشق مادرند
خیبری ها همه یار رهبرند
خیبری ها توی درس عاشقی
اعتقاد دارن غلام حیدرند

شرمنده ایم آی شهدا قسم به شاه سرجدا

وقتی که دلم میگیره رفقا
خودمو وقتی که پیدا می کنم
میبینم دارم با ذکر فاطمه
با شهید برونسی نجوا می کنم

یه رفیق پشت رفیقش میمونه
تا تهش باید که یاورش باشه
حتی وقتی که شهید شده میشه
بدنش حافظ و سنگرش باشه

خوبه خالص برای همه باشیم
تا بتونیم عزیز خدا بشیم
نباید پا کج بذاریم تا یه روز
مثل مهدی باکری جدا بشیم

باید از دنیا به آسونی گذشت
باید از هر چی که هست دل بکنیم
مثل حاج مهدی رو قایقِ جنون
ما باید دلو به دریا بزنیم

شرمنده ایم آی شهدا قسم به شاه سرجدا

  • پنج شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • حسین بابانیا
ادامه مطلب

شعر انقلابی -(نوشتند شاعران بر روی دفتر) * رضا ماه پری زنجانی

136

شعر انقلابی -(نوشتند شاعران بر روی دفتر) نوشتند شاعران بر روی دفتر
بگفتند واعظان بالای منبر
شنیده مردم دنیا مکرر
زمان آن رسیده بار دیگر
بگویدشعیان آل حیدر
(شهیدان زنده اند الله اکبر )

بپا خیز ای برادر وقت جنگ است
اگر خاموش باشی بر تو ننگ است
دل عمال شیطان همچو سنگ است
درنگی کن که دیگر وقت تنگ است
گرفته داعش و تکفیر سنگر
(شهیدان زنده اند الله اکبر )

زبانزد بود همیشه همت ما
به هر جا سربلند است ملت ما
شکسته دشمنان را هیبت ما
ابوالفظیست چونکه غیرت ما
ببند سربند یا عباس بر سر
(شهیدان زنده اند الله اکبر )

قسم بر سینه ی چاک شهیدان
به روح پاک همت ها و چمران
به زین الدین و بر عباس دوران
به زیر ظلم نخواهد رفت ایران
همین فرموده است ارباب بی سر
(شهیدان زنده اند الله اکبر )

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

شعر مقاومت -(چه باک از مرگ؟وقتی مقتدایت شاه مردان است) * احسان نرگسی رضاپور

417

شعر مقاومت  -(چه باک از مرگ؟وقتی مقتدایت شاه مردان است) شعر مقاومت
#شهادت #ایران

چه باک از مرگ؟وقتی مقتدایت شاه مردان است
الا نمرودیان! پایان این آتش گلستان است
اگر گفتند روزی این شهادت عین خسران است
بگو در کنجِ بستر جان سپردن ننگ انسان است

مبادا وقت جنگِ حق و باطل بی طرف باشم
منِ شیعه به دنیا آمدم تا جان به کف باشم

مبادا عرصه را خالی کنم در حِین این پیکار
مبادا اینکه زیر چکمه ی دشمن شوم بیدار
مبادا کربلا اینبار در ایران شود تکرار
مبادا لحظه ای پایین بیاید پرچم سردار

مگر من مرده باشم این علم روی زمین باشد
که این کشور مسلمان امیر المومنین باشد

امان نامه کجا و پیروان راه عاشورا
بگو «پا پس کشیدن»نیست شانِ شیعه ی مولا
که عزم راسخ ما کوه ها را می کَند از جا
چه غم؟وقتی که باشد مقتدامان مهدی زهرا

نمی دانند ایرانی جماعت سخت بی باک است
که ایران ِقوی کابوسِ دشمن های این خاک است

#احسان_نرگسی

  • چهارشنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 19:51
  • نوشته شده توسط
  • احسان نرگسی
ادامه مطلب
 محمد زوار

شور حماسی -(به پای این کلام رهبری می ایستیم) * محمد زوار

118
1

شور حماسی -(به پای این کلام رهبری می ایستیم) به پای این کلام رهبری می ایستیم
ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم

در راه قرآنیم/ فرزند ایرانیم
در جنگ استکبار پیروز میدانیم

تنها یک اشاره رهبر آغاز نبردی طوفانیست
هر ایرانی پای این پیکار یک پا قاسم سلیمانیست

میجنگیم با مدد از ثارالله
پیروز است تا همیشه حزب الله

به پای این کلام رهبری می ایستیم
ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم

از نسل چمرانیم/ در راهش میمانیم
همواره در خط سرخ شهیدانیم

ما تا وقتی که نفس داریم همپا با امر ولی هستیم
تا خون در رگای ما جاریست سرباز سید علی هستیم

میجنگیم با مدد از ثارالله
پیروز است تا همیشه حزب الله

به پای این کلام رهبری می ایستیم
ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

جبهه - دفاع مقدس - یاد یاران -(به اشک دل چو می شویم غبار جام عشقم را ) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

95

جبهه - دفاع مقدس - یاد یاران  -(به اشک دل چو می شویم غبار جام عشقم را ) هجر یاران

*

به اشک دل چو می شویم غبار جام عشقم را

ز خون آغشته می بینم سراسر دام عشقم را

رگم پر گشته از شور شهیدان بلا دیده

مثال اکبر و بوالفضل درد کربلا دیده

رگم پر گشته از سوز هزاران عود صحراها

دلم در موج می غلطد خروشان مثل دریاها

بسی نامرد هستم گر شرف بر آب بفروشم

وَ درد و داغ یاران را به هر ارباب بفروشم

اگر ما زنده ایم اکنون به خون عشق یارانست

مبادا بی ثمر گردد همان شوری که در جانست

ز بند خوی بیدادی کنون آزاد باید شد

درین دنیای بی مقدار یار داد باید شد

چه خوش گفتا بسیجیِ شهید، همسنگر نازم

زمانی که سفر می کرد و می گفت از غم رازم:

تفنگم بوی محشر با هوای کربلا دارد

جدای قافله زین پس نوای نینوا دارد

اگر عارف شوی بر حال می دانی چه می گویم

ز درد هجر یاران و هوای جبهه می گویم

دادا بیلوردی.

  • سه شنبه
  • 26
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد