اشعار محرم

مرتب سازی براساس

شعر پیشواز محرم از سودابه مهیجی -( گلدان همین که غنچه مریم درآورد ) * سودابه مهیجی

1193

شعر پیشواز محرم از سودابه مهیجی -( گلدان همین که غنچه مریم درآورد ) گلدان همین که غنچه مریم درآورد
پرپر شود که ساقه ی محکم درآورد
خانه همین که بق کند و سرد و بی حواس
پا از دو کفش خنده، کم کم درآورد
از کوچه ها صدای غمی می رسد که باز
یک شهر را به رنگ محرّم درآورد
تا ابر را که خیمه زده بر فراز خاک
نم نم به شکل اشک ِ فراهم درآورد
«باز این چه شورش است» که می خواهد این چنین
شور از هر آنچه گریه و ماتم درآورد
باید دوباره عشق، لباس سیاه را
از بقچه های کهنه ی پرغم درآورد

شاعر : سودابه مهیجی

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 روح اله گائینی

اشعار مخصوص کربلا از روح الله گائینی -( امسال هم دوباره نوکری از سر گرفته ام ) * روح اله گائینی

24

اشعار مخصوص کربلا از روح الله گائینی -( امسال هم دوباره نوکری از سر گرفته ام ) امسال هم دوباره نوکری از سر گرفته ام
از شوق نوکری به خدا پر گرفته ام
نوکر همیشه نوکر و ارباب تاج سر
من کل هستی ام که از این در گرفته ام
بادا فدای یک نگه شاه بی کفن
من خرج زندگی ز پیمبر گرفته ام
بزم عزای فاطمه باشد بهشت من
این نقد قیمتی چه مکرر گرفته ام
هر لحظه نوکری به در هیئت حسین
از دست با کفایت حیدر گرفته ام

شاعر : روح اله گائینی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

متن اشعار کربلا و امام حسین از روح الله گائینی -( ای که آمیخته از روز ازل با گل من ) * روح اله گائینی

12

متن اشعار کربلا و امام حسین از روح الله گائینی -( ای که آمیخته از روز ازل با گل من ) ای که آمیخته از روز ازل با گل من
مکه ی عشقی و حجّت به خدا قاتل من
تو همه سعی و صفایی و منم در احرام
لطف خاص تو شده در همه جا شامل من
حج به جا آورم و دور سرت می گردم
اعتکاف نگهت مأمن من، ساحل من
همچو اسماعیلم و ذبح توأم یا مولا
تا تو قربان بکنی این دل نا قابل من
بخت یارم شده آقا که تویی دلدارم
وای بر حال تو که عاشق زارت دل من

شاعر : روح اله گائینی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار چاووش محرم -( اومده ماه محرم، دلشوره دارم ) * جابر عابدی

38

اشعار چاووش محرم -( اومده ماه محرم، دلشوره دارم ) اومده ماه محرم، دلشوره دارم
برا روضه ها، باز بیقرارم
صدای شورش عالم، کرده مدهوشم
با اذن زهرا، مشکی می پوشم
می خونم با شور و شین، ای به زهرا نور عین
سلام اربابم حسین 2
یا ثارالله یا حسین 4
کتیبه های محتشم، دلمو برده
مهر محرم، رو دلم خورده
کوچه به کوچه پرچما، هوائیم کرده
شور هیئتا، خدائیم کرده
ای تب و تابم حسین، ای ذکر نابم حسین
سلام اربابم حسین 2
یا ثارالله یا حسین 4
نغمه و سوز نوحه هات، شوق لب هامه
ذکر تو کاره، روز و شبهامه
پیراهن سیاهمو، کفن من کن
حرز نوکری، گردن من کن
مهر و مهتابم حسین، شور نایابم حسین
سلام اربابم حسین 2
یا ثارالله یا حسین 4
شاعر : جابر عابدی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

نوحه امام حسین (ع) -( سرم خاک کف پای حسین ) * رضا باقریان

34

نوحه امام حسین (ع) -( سرم    خاک کف پای  حسین ) سرم خاک کف پای حسین
دلم میون سرای حسین
شدم با دعای خیر النسا (غلام وگدای حسین)2
دل من سرگر دونه میون این میخونه
دوتا چشمام گریونه،ای حسین ای حسین
چکربلا،دلم رو برده مادرم،به توسپرده
نوکریم، پای تو خورده
(کربلا کرببلا)3
بهشت گوشه ابروی حسین
شبا مستم ز سبوی حسین
شده قاتل جون نوکرا (خون رو گلوی حسین)2
شب من بی مهتابه هوایی اربابه
دل زارم بی تابه، ای حسین ای حسین
کربلا،من و کشونده تا خدا،من و رسونده
تو حرم،من و نشونده
(کربلا کرببلا)3

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:19
  • نوشته شده توسط
  • محمد امین
ادامه مطلب

شعر حمزه(ای شهید رکاب پیغمبر) *

1927
0

 شعر حمزه(ای شهید رکاب پیغمبر) ای شهید رکاب پیغمبر
پدر و مادرم فداي تو باد
اي اُحُد شاهد شهادت تو
عمر من وقف در ثناي تو باد
در دلم حسرت زيارت توست
كه تو محبوب مردمي حمزه
طبق نصّ صريح آل نبي
اسدالله دومي حمزه
از سلام زيارتت پيداست
كه تو ياور شدي نبوت را
گر پيمبر تو را دهد رخصت
خود شفيعي همه قيامت را
اي علمدار غزوه هاي رسول
كاشف الكرب مصطفايي تو
وي يل ِ يكه تاز بدر و اُحُد
تحت فرمان مرتضايي تو
گر بني هاشمي كني حمله
بر يمين و يسار ميتازي
گر كني قصد جان هر مشرك
مركب و راكبش بر اندازي
آه از آندم كه قصد جان تو كرد
هندِ ملعونه ي جگر خواره
كرد قاتل پس از شهادت تو
با غضب سينه ي تورا پاره
عَلَمت چونكه بر زمين افتاد
واي ، دندان مصطفي

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر حرکت کاروان از مدینه به مکه-(وقتی که می رفتند دنیا گریه میکرد) * علی اکبر لطیفیان

6428
7

شعر حرکت کاروان از مدینه به مکه-(وقتی که می رفتند دنیا گریه میکرد) وقتی که می رفتند دنیا گریه میکرد
شهر مدینه مثل زهرا گریه میکرد
وقتی که می رفتند پشت پای آنها
چشمان جبرائیل حتی گریه میکرد
پائین پای ناقه مریم گریه میکرد
دورِ سر گهواره عیسی گریه میکرد
این است آن داغ عظیمی که برایش
حتی میان تشت ،یحیی گریه میکرد
این است زینب بانویی که زیر پایش
زانوی لرزه دار سقا گریه میکرد
بوسید اکبر دستهای مادرش را
در زیر چادر، ام لیلا گریه میکرد
بر روی دامن مادری در گوش طفلش
آهسته تا میگفت لالا گریه میکرد
یک کاروان گریه شد وقتی رقیه
با گفتن بابا، بابا گریه میکرد
در زیر پای محمل مستوره عشق
منزل به منزل ریگ صحرا گریه میکرد
وقتی که میرفتند عالم سینه میزد
وقتی که میرفتند دنیا گریه

  • شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(چه شب شاعرانه ای داری) *

1999
2

شعر شب عاشورا(چه شب شاعرانه ای داری) چه شب شاعرانه ای داری
قلم و باده و رطب داری
شب شعر بلند عاشوراست
غزل بندگی به لب داری
چه شب عاشقانه ای داری
گوشه ای با خدا؛ برادر من
غبطه خوردم به سجده های شما
التماسِ دعا برادر من
نه حسینم! قرارمان این نیست
من بمانم، ولی شما بروی
نه حسینم! نمی شود بی من
ته گودال پر بلا بروی
مادرم گفته دورتان باشم
مادرانه شبیه پروانه
تو مرا پیر می كنی آخر
با همین گریه ی غریبانه
از همان كودكی اسیر توأم
بی جهت اسوه ی وفا نشدم
به خدا بعد ازدواجم نیز
لحظه ای از شما جدا نشدم
خواستگارانِ من كه یادت هست؟
بینشان عشق تو مُقدم بود
با تو بودن؛ همیشه و همه جا
شرط اصلیِ ازدواجم بود
شب عقدم به شوهرم گفتم
از حسینم مرا جدا نك

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 08:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ورود ماه محرم(از اشکِ چشم خورشید، لبریز، آسمان است) *

1073

شعر ورود ماه محرم(از اشکِ چشم خورشید، لبریز، آسمان است) از اشکِ چشم خورشید، لبریز، آسمان است
انگار آسمان هم از دیده خون‌فشان است
این ماه، ماه اشک است این ماه، ماه خون است
این ماه، ماه نوحه یا ماه نوحه‌خوان است
هفتاد قرص خورشید افتاده بر روی خاک
هفتاد ماه خونین بر نوک نی، عیان است
این آیه‌های قرآن، یـا جـای تیر و نیزه؟
این لاله‌زار خونین یا جسم باغبان است؟
از مکـه کاروانــی گردیــده کــربلایی
سیلاب اشک زهـرا دنبال آن روان است
از چشم آسمان‌ها ریـزد ستاره بر خاک؛
یا اشک چشم سقا در جام تشنگان است؟
در دست دسته‌ای تیغ، در دست دسته‌ای سنگ
در دست حرمله تیر، دست سنان، سنان است
از مقتـل شهیــدان آیــد صــدای نالـه
ایـن نالۀ محمّـد یـا صاحب‌الزمان است؟
هـر طف

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ورود محرم(می آئی و دوباره غمی ناب می شوم) *

1435
1

شعر ورود محرم(می آئی و دوباره غمی ناب می شوم) می آئی و دوباره غمی ناب می شوم
از چشمه های اشک تو سیراب می شوم
ماه محرّم است و خدا اشک می خرد
آری دوباره گوهر نایاب می شوم
بعد از نماز، وقت ادای عزای تو
مِن بعد، اهل هیئت و محراب می شوم
یک پرچمی به سر در این خانه می زنم
این گونه در بهشت غمت باب می شوم
من در طواف اشک بگردم به دور تو
از حاجیان مهریه ی آب می شوم
فرقی نمی کند که کجا خدمتی کنم
هر جا که هست خادم ارباب می شوم
این روزها هوای تو را جستجو کنم
این ماه را برای تو بیتاب می شوم
حتّی غبار پرچم تو می دهد شفا
این جا دخیل تک تک اسباب می شوم
شاعر:رحمان نوازی

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

در آرزويت *

1347
1

در آرزويت پر میکشد چشمان من امشب به سویت
یک عمر مانده این دلم در آرزویت
میسوزم و حسرت به دل آقای خوبم
تا که بیایم کربلا در جستجویت
از این حرم تا آن حرم وصل به عشق است
یک کهکشان اعجاز دارد خاک کویت
گرچه گنه بسیار کردم، نا امیدم
من واقفم کم کرده ام از آبرویت
عشق تو را دارم به دل اما دوباره
باعث شدم تا بشکند بغض گلویت
مولای من لب تشنه ام دریاب آقا
ای کاش میشد من بنوشم از سبویت
بوی محرم میرسد از هر طرف باز
چشمان مشتاقان به دست چاره جویت

  • دوشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 18:09
  • نوشته شده توسط
  • سجاد صادقي ابوزيدآبادي
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(ای آسمان علم کن کم کم کتیبه ها را) *

2475
3

شعر استقبال از محرم(ای آسمان علم کن کم کم کتیبه ها را) ای آسمان علم کن کم کم کتیبه ها را
دعوت نما در این غم ، صاحب عزا ، خدا را
ای آفتاب تابان ! بنشین به خون ماتم
ده روزه در غروبی پر غصه کن عزا را
ای خاک ! بر سرم ریز ، ماه محرّم آمد
خاکم کن و رها کن این جان بی حیا را
ای چشمه های جوشان ! بهر کسی مجوشید
زیرا عطش گرفته طفلان کربلا را
گفتم عطش شنیدم مردی میان خیمه
فریاد زد که ساقی آبی دهد گوارا
ساقی نشسته در خون ، با مشک پاره پاره
در علقمه بخواند شرمنده این نوارا
ادرک اخا که زهرا من را پسر بخواند
از من قبول کرده دست زتن جدا را

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(باز این رسیده شور و هوای عزای تو) *

1207
1

شعر استقبال از محرم(باز این رسیده شور و هوای عزای تو) باز این رسیده شور و هوای عزای تو
وقت دگر رسیده به یاد نوای تو
تا بیرق عزای تو باشد که بر قرار
گشتم اسیر لطف و صفای سرای تو
تا آن زمان که جن و ملک نوحه میکنند
من چون کبوتر ره کرب و بلای تو
چون سر ز تن بریده بدندت حرامیان
تنها بدین شهادت و مردن سزای تو
بخشیدن و شفاعت مردم به روز حشر
گشته جواب آن مه اشک این جزای تو
هر بنده ای که گشته اسیر ولای دوست
حاتم بگشته هر شب و روزش گدای تو
در ظهر محشری که به پا شد به دشت خون
هر عاشقی گرفته ز جانش هوای تو
این سی شب محرم آخر نباشدم
باشد که عمر بی هدفم شد فدای تو
در جنگ تن به تن که تو کردی به دشت خون
رحمی نشد به راس و به قلب و ردای تو
از رفتن و شهادت تو درسما

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجاتی محرم(برای شانۀ افتاده ام پری بدهید) *

1354
1

شعر مناجاتی محرم(برای شانۀ افتاده ام پری بدهید) برای شانۀ افتاده ام پری بدهید
دلِ شكستۀ ما را به دلبری بدهید
محبتی بكنید و مرا حرم ببرید
نشان راه به چشم كبوتری بدهید
كجاست خیمۀ سبزت؟ مسافرم برگرد
برای دركِ شما كاش باوری بدهید
شنیده ایم كه شب پای روضه ها هستی
نشسته ایم بنالیم حنجری بدهید
چقدر مثل شما می شویم این شب ها
اگر به سینه زنت دیدۀ تری بدهید
برای شور گرفتن بهشت هم تنگ است
چه می شود كه به ما جای بهتری بدهید
نمی رود به خدا جای دور جان شما
اگر برات حرم را به نوكری بدهید
خبر رسیده خرابه شكسته ای می گفت
چه می شود كه به ما چند روسری بدهید

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر غزل استقبال از محرم(زائری با نگاه بارانی، آسمان را به من نشـان می داد) *

1429

شعر غزل استقبال از محرم(زائری با نگاه بارانی، آسمان را به من نشـان می داد) زائری با نگاه بارانی، آسمان را به من نشـان می داد
وَ صدای غریب روضه ی تو، عاشقانه به عشق جان می داد
عطر سیب حرم نمایان شد، واژه ها یک به یک به شور آمد
وَ نسیـمی که با لطافـت خود، پرچـمت را تکان تکان می داد
آرزو کردم آن وسط من هـم، کاش مثل کبوتری باشم
تا که دست محبّت و کرمت، در شلـوغی به من امان می داد
راه حق را به من نشان داده ست، از همان کودکی، همان آغاز
خون سـرخی که در سیاهی ها، آبرویی به آسمان می داد
باز وقت نماز آمده ست، همگی عجلوا! که جا ماندید
پرچم سـرخ روی گـنبد تو، باز در قلب من اذان می داد
شاعر:محمد جواد خراشی زاده

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(مي وزد با ترانه هاي زلال، كوچه كوچه نسيم عاشورا) *

1142

شعر استقبال از محرم(مي وزد با ترانه هاي زلال، كوچه كوچه نسيم عاشورا) مي وزد با ترانه هاي زلال، كوچه كوچه نسيم عاشورا
مي رسد عطر لاله هاي بهشت، صبحدم با شميم عاشورا
من و سلواي روح مي آيد، از نهان خانه هاي رؤيايي
آسمان غرق مي شود يكسر، در هواي نعيم عاشورا
دشت در دشت راز مي رويد، پاي دل مي رود فرو در عشق
باغ در باغ پهن مي گردد، رنگ در رنگ اديم عاشورا
باز در آسمان پرنده ي دل، مي گشايد دو بال پروازش
مي رود مي رود كه تا باشد، چند روزي مقيم عاشورا
همنشين شلاله هاي سحر، همره سَروهاي سوخته پر
مي نشيند كنار خاكستر، خوش به حال نديم عاشورا
خلوت و اشك و آه و راز و نياز، غربت و شور و حال و سوز و گداز
ايستادن ميان خون به نماز، پا به پاي زعيم عاشورا
هرچه پژمردگي ست مي ميرد، عش

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(سلام من به مُحرّم ماه محنت و ماتم / به مرثيه به تعزيّه به ديده هاي خيس غم) *

1358

شعر استقبال از محرم(سلام من به مُحرّم ماه محنت و ماتم / به مرثيه به تعزيّه به ديده هاي خيس غم) سلام من به مُحرّم ماه محنت و ماتم / به مرثيه به تعزيّه به ديده هاي خيس غم
سلام من به مُحرّم به بيرق و مشك و عَلَم / به طبل و سنج و كُتل و كتيبه هاي محتشم
سلام من به مُحرّم به دسته هاي سينه زن / به غربت و مظلوميِّ شهيد بي غسل و كفن
سلام من به مُحرّم به هياتاي عالمين / به روضه هاي جانگداز به ضجّه هاي يا حسين ع
سلام من به مُحرّم به لطمه ي رو گونه ها / به شور بدمستي عشق هروله ي ديوونه ها
سلام من به مُحرّم به چاووش بانگ عزا / حديث«فَبكِي لِلحسين(ع)» گريه هاي امام رضاع
سلام من به مُحرّم به اشك مهدي(عج) زهرا(س) / به ناله هاي فاطمه(س) براي شاه سرجدا
*****
سلام من به كربلا به زائراي ديده تر / به عاشقاي

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(دل اسير غمي عظماست بيا تا برويم / ديده از گريه چو درياست بيا تا برويم) *

1233
3

شعر استقبال از محرم(دل اسير غمي عظماست بيا تا برويم / ديده از گريه چو درياست بيا تا برويم) دل اسير غمي عظماست بيا تا برويم / ديده از گريه چو درياست بيا تا برويم
سينه مالامال دردِ غربت و رنج و مَحَن / در دلم آشوب و غوغاست بيا تا برويم
اضطرار و بي شكيبايي و تشويشم ببين / خون جگر زينب(س) كبراست بيا تا برويم
ديدن اين سرزمين بند دلم را پاره كرد / كربلا وادي غمهاست بيا تا برويم
سوزآهي مي رسد حسين(ع) غريب مادر / ناله ي جانسوز زهرا(س)ست بيا تا برويم
بهر استقبال ما اين همه لشگر آمده / بزم قرباني مهياست بيا تا برويم
هر طرف مي نگرم دل نگران مي بينم / نيزه اي رو به روي ماست بيا تا برويم
چشمشان شوراست ومي گويند زماه هاشمي/چقدرخوش قدوبالاست بيا تا برويم
خيره گشته حرمله(لع) سوي عليّ اصغرت(ع)/ حيف

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل استقبال از محرم(ظهر عاشوراست ظهری در هوایی سوخته) *

1222

غزل استقبال از محرم(ظهر عاشوراست ظهری در هوایی سوخته) ظهر عاشوراست ظهری در هوایی سوخته
هر طرف فریاد الا الله و نایی سوخته
داغ خورشیدست و شن های کویری بی امان
لشکر کفّار، در کرب و بلایی سوخته
هر طرف فریاد الا الله بانگ یاحسین
جسم های بی سر، انبوه رَدایی سوخته
خیمه ها غرقاب خونِ کودکانی تشنه لب
شیون و دریای اشک و های هایی سوخته
بر سر یک نیزه خورشیدی ست رخشان تا فلک
یک تن بی سر به خاک نینوایی سوخته
زینب افتان و پریشان در هجوم خاک و خون
می دَوَد هر سو ولی با دست و پایی سوخته
طفل شش ماهِ حسین بن علی در خیمه گاه
شیر خون می نوشد از تیر جفایی سوخته
دختری کوچک میان خیمه سرگردان و مات
در به در دنبال بابا، در عزایی سوخته
از عمو عبّاس هم دیگر نمی آید خبر
مشک

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مثنوی استقبال از محرم(وقتي شقايق عاشقي را جار مي زد) *

2027
1

مثنوی استقبال از محرم(وقتي شقايق عاشقي را جار مي زد) وقتي شقايق عاشقي را جار مي زد
دستي دلم را پشت پروين دار مي زد
بر پاي دارم يك شهاب خسته مي سوخت
فانوس كيوان با لبان بسته مي سوخت
از خوشه ي پروين برايم مي فشاندند
در حلقه ي دُردي كشانِ غم نشاندند
مِي خواره من بودم ولي مستي ز خُم بود
صد آسمان ناهيد در ميخانه گُم بود
در آتش ققنوس ها ردّ سياوش
در خانه ي فانوس ها ردّ سياوش
بر جان من آوار ژاله بي امان بود
صد تير تشنه خسته بود و بي كمان بود
آئينه ي احساس دل را باز ديدم
خوشبو ترين ميراث "هل" را باز ديدم
ديدم كه خاك عاشقي با خون سرشتند
هنگامه ي خورشيد را با مِي نوشتند
ديدم كه سوداي دلم جز شور مِي نيست
در كربلا هم تشنگي جز طور مِي نيست
ديدم دلم در خاك و

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل استقبال از محرم(شد آغاز ای شقایق ها خزان از شام و از کوفه) *

1541
1

غزل استقبال از محرم(شد آغاز ای شقایق ها خزان از شام و از کوفه) شد آغاز ای شقایق ها خزان از شام و از کوفه
وَ بادی سرخ و تب زا شد وزان از شام و از کوفه
قرارست آتش و آهن ببارد ز آسمان امشب
بهارا لاله هایت را بخوان از شام و از کوفه
از این اقلیم بگریزید آه ای اهل آبادی
که سیل مرگ خواهد شد روان از شام و از کوفه
پلنگ و شیر می میرند در نیزار های شب
شغال و گرگ می گیرند جان از شام و از کوفه
شگفتا اتّحاد کفر، دردا افتراق حق
امان از سختی و سستی امان از شام و از کوفه
شب و سرما، دروغ و مکر، مرگ و ظلم و بی رحمی
همه دارند ای مردم نشان از شام و از کوفه
ندائی آسمانی نیست تزویری ست شیطانی
اگر برخیزد آوای اذان از شام و از کوفه
عزادارست هفت اقلیم هفتاد و دو دلبر را
پر از خون

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(از اشکِ چشم خورشید، لبریز، آسمان است) *

1272

شعر استقبال از محرم(از اشکِ چشم خورشید، لبریز، آسمان است) از اشکِ چشم خورشید، لبریز، آسمان است
انگار آسمان هم از دیده خون‌فشان است
این ماه، ماه اشک است این ماه، ماه خون است
این ماه، ماه نوحه یا ماه نوحه‌خوان است
هفتاد قرص خورشید افتاده بر روی خاک
هفتاد ماه خونین بر نوک نی، عیان است
این آیه‌های قرآن، یـا جـای تیر و نیزه؟
این لاله‌زار خونین یا جسم باغبان است؟
از مکـه کاروانــی گردیــده کــربلایی
سیلاب اشک زهـرا دنبال آن روان است
از چشم آسمان‌ها ریـزد ستاره بر خاک؛
یا اشک چشم سقا در جام تشنگان است؟
در دست دسته‌ای تیغ، در دست دسته‌ای سنگ
در دست حرمله تیر، دست سنان، سنان است
از مقتـل شهیــدان آیــد صــدای نالـه
ایـن نالۀ محمّـد یـا صاحب‌الزمان است؟
هـر طف

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(گفتم حسين،گريه زمزم شروع شد) *

2568
2

شعر استقبال از محرم(گفتم حسين،گريه زمزم شروع شد) گفتم حسين،گريه زمزم شروع شد
سالي گذش وماه محرم شروع شد
فهميدم از غمي كه نشسته به سينه ام
بازاين چه شورش است به عالم... شروع شد
پيراهن سياه ، مرا روسفيد كن
فصل بكاء و ماتم و غم هم شروع شد
شرط قبول توبه اول پيامبر
سيل سرشك ديده آدم شروع شد
ارباب، داده سيني چايي به دست من
شكرخدادوباره كه كارم شروع شد
زهرا غذاي نذري هيئت به هم زند
اينجا ببين گدايي حاتم شروع شد
بادسته هاي سينه زني درميان اشك
بي تابي دوباره پرچم شروع شد
يابن الشبيب،گريه فقط فابكل الحسينع
انگارباامام رضا دم شروع شد
باكاف و هاو ياشده تقدير عين و صاد
تفسيرناب سوره مريم شروع شد
باخيمه هاي عاطفه تا او وداع كرد
دردغريبي همه كم كم شروع شد

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(باید بساط روضه دوباره به پا کنیم) *

1353
2

شعر استقبال از محرم(باید بساط روضه دوباره به پا کنیم) باید بساط روضه دوباره به پا کنیم
با اشک ، صحن دیده خود با صفا کنیم
باید برای اینکه دل ما حسینی است
روزی هزار مرتبه شکر خدا کنیم
تا حشر که می شود همه در ماتم حسین
باید کمک به حضرت خیر النساء کنیم
در محضر خدا همه هستیم رو سفید
وقتی به تن لباس سیاه عزا کنیم
در بین روضه درد هزاران طبیب را
با ذکر و نام یاد رقیه دوا کنیم
در روضه سر شکستن ما درس عاشقی است
باید به جان حضرت زینب دعا کنیم
ما را چرا ز لطمه زدن نهی می کنند
وقتش اگر رسد سر خود را جدا کنیم
ماه محرم آمده وقتش رسیده است
اشعار محتشم به تن کوچه ها کنیم

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(مرثيه سربه زانوي ماتم گذاشته) *

1326
2

شعر استقبال از محرم(مرثيه سربه زانوي ماتم گذاشته) مرثيه سربه زانوي ماتم گذاشته
دستي زغيب، قافيه را «غم» گذاشته
شعرم به سمت كرببلا رفت وحُرشدم
ديدم خدا دوباره مَحَلم گذاشته
ازماجراي گريه ي آدم مشخص است
راهي براي توبه ي ما هم گذاشته
عشق حسين موهبتي كبريايي است
ماندم چه منتي سرعالم گذاشته
صدها هزارسجده به جا آورم كم است
پروردگارفيض دمادم گذاشته
وقتي حسين آينه ي رحمت خداست
ديگرچرا عذاب جهنم گذاشته
روضه بخوان، كه دست به نقديم روضه خوان
درجيب گريه خرج محرم گذاشته
بايد به فكرزخم گلوي حسين بود
دراشك چشم، فاطمه مرهم گذاشته
نشنيده ام به جان خودم ازكسي هنوز
آقا براي نوكرخود كم گذاشته

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(اگر از غربت غم های زینب با خبر باشی) *

1210

شعر استقبال از محرم(اگر از غربت غم های زینب با خبر باشی) اگر از غربت غم های زینب با خبر باشی
و تو در راه بی پایان اسیر همسفر باشی
اگر باور کنی بی شک کنار خیمه گاهی تو
بسوزی تا ابد شاید که داغ شعله ور باشی
اگر باشی در آن میدان میان نیزه و شمشیر
به خون آغشته باشی تو اگر خونین جگر باشی
تجسم میکنی شاید که همراه اباالفضلی
بیا از جان دل بگذر که تو حر دگر باشی
تو آن حسی که دریا را به هر موجی بلرزانی
بیا برخیز تا یک شب سبک بال سحر باشی
چه می گویی تو ای خسته ببین چشمان عاشق را
که زیبا می چکد اشکی که تو مشک دگر باشی
شاعر:اقبال نوری

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(مرا با غصّه مَحرم آفریدند) *

1576

شعر استقبال از محرم(مرا با غصّه مَحرم آفریدند) مرا با غصّه مَحرم آفریدند
دلم را از گِل غم آفریدند
همیشه در درونم روضه خوانی است
مرا مثل محرّم آفریدند
بدون بال تا خورشید رفتم
مرا از نسل شبنم آفریدند
برای اشک ریزی در محرّم
خطائی بهر آدم آفریدند
اشاره بر قد زینب نمودند
که طاق آسمان، خم آفریدند
ز گیسوی رهای روی نیزه
به یک الهام پرچم آفریدند
شاعر:رضا جعفری

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(از آسمان منادی ماتم رسیده است) *

6507
12

شعر استقبال از محرم(از آسمان منادی ماتم رسیده است) از آسمان منادی ماتم رسیده است
فبک علی الحسین… محرّم رسیده است
از آسمان ببار که دل‌ها گرفته است
خون گریه کن که قافله ی غم رسیده است
مشکی به تن کنید که احرام نوکری است
ایام شور و نوحه و سر دم رسیده است
ره وا کنید دست به سینه ادب کنید
زهرا ز عرش با کمر خم رسیده است
با گریه بر غم تو به معراج می‌رویم
این ارث مادری است دمادم رسیده است
نام تو ای مبدل السیئات بالحسنات
هر جا به داد توبه آدم رسیده است
والفجر کربلای تو قبل از طلوع عشق
تا ابتدای سوره مریم رسیده است
ای وای رد نیزه و شمشیر کیست این
تا بوسه‌گاه حضرت خاتم رسیده است
تا زنده‌ام بر غم تو گریه می‌کنم
شکر خدا به زخم تو مرهم رسیده است
از غیر خط کرب

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(قدم ز روی ادب زن حریم ماتم را) *

2014
3

شعر استقبال از محرم(قدم ز روی ادب زن حریم ماتم را) قدم ز روی ادب زن حریم ماتم را
کن احترام و نگه دار حرمت غم را
به اذن حضرت زهرا بیا و مُحرم شو
بپوش جامه ی احرام حج ماتم را
به گرد کعبه ی دل با طواف کوثر اشک
صفا بود بزنی طعنه، آب زمزم را
فدای چشمه ی آن دیده ای که خشک مباد
بهانه کرده دمی گریه دمادم را
قسم به گریه کنانش بهشت مجلس او
حرام کرده به هر سینه زن جهنم را
کتیبه های مزین به شعر محتشم است
فرا گرفته حسینیه دو عالم را

**

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ورود به محرم(محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین) *

1324
0

شعر ورود به محرم(محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین) محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین
گریست ابر خزان هم به باغ و راغ حسین
هزار و سیصد و اندی گذشت سال و هنوز
چو لاله بر دل خونین شیعه داغ حسین
به هر چمن که بتازد سموم باد خزان
زمانه یاد کند از خزانِ باغ حسین
هنوز ساقی عطشان کربلا گویی
کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین
اگر چراغ حسینی به خیمه شد خاموش
منوّر است مساجد به چلچراغ حسین
خدا به نافة خلدش دماغ جان پُر داشت
که بوی خون نکند رخنه در دماغ حسین
فراغ از دو جهان داشت با فروغ خدای
خدای را چه فروغی است در فراغ حسین
یزید کو که ببیند به ناله قافله ها
گرفته از همه سوی جهان سراغ حسین
پايگاه رضيع الحسين عليه السلام
شاعر:شهریار

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد