اشعار محرم

مرتب سازی براساس

شعر استقبال از محرم(باز آمد بوی واژه ،واژه های محتشم) *

1820

شعر استقبال از محرم(باز آمد بوی واژه ،واژه های محتشم) باز آمد بوی واژه ،واژه های محتشم
باز آمد بوی ناله،بوی غصّه، بوی غم
باز آمد بوی حنجر ،بوی خنجر،بوی سیب
باز آمد بوی غربت،بوی سالاری غریــــب
باز آمد بوی اکبر،بوی یاران خــــــــــــدا
باز آمد بوی گل ،پر پر شده روی عـــبا
باز آمدبوی پیکان،بوی شمشیر و خدنگ
باز آمد بوی نیزه،بوی پیشانی و ســنگ
باز آمد بوی گلشن ،بوی عنبر ،بوی عود
باز آمد بوی آتش،بوی خـــیمه ،بوی دود
باز آمد بوی سیلی،روی نیلی،بوی سر
باز آمد بوی خون بر روی لــــــبهای پـدر

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر استقبال از محرم(تا کربلایم بُرد فریاد رسایش) *

1188

شعر استقبال از محرم(تا کربلایم بُرد فریاد رسایش) تا کربلایم بُرد فریاد رسایش
سینی به دستی که من و جانم فدایش
وقتی میان کوچه ی ما راه می رفت
بوی محرّم پخش می شد با صدایش
او کوچه گرد کوچه های بُغض باشد
در شهر اربابی که می میرد برایش
تا گوشه ی ویرانه ای پشت محلّه
می بُرد چشمان مرا با ردّ پایش
ویرانه ای که فطرس ماه محرّم
می آمد از آن جا صدای بال هایش
عطری پراکند و مرا تا آسمان برد
با پرچم سبز شهید کربلایش
این خیمه یا چادر نماز مادرش نیست
آقا گرفته طفل را زیر عبایش
می خوابم از این لحظه پشت پنجره، تا
هر روز بیدارم کند زنگ صدایش
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(شکر خدا که حاجت من مستجاب شد) *

1996

شعر استقبال از محرم(شکر خدا که حاجت من مستجاب شد) شکر خدا که حاجت من مستجاب شد
بر من بیا بیا به محرم خطاب شد
شکر خدا نمرده ام و زنده ام هنوز
وز بُقچه ام لباس سیاه انتخاب شد
اینجا نفس زدن به گدا اوج می دهد
اینجا فقیر آمده و عبد ناب شد
باور نکردنی است که در بین روضه ها
قدری شدن شبیه گدا هم ثواب شد
از بس میان سینه نوشتم حسین حسین
تا اینکه خاطرات دلم یک کتاب شد
آنقدر در انتظار محرم به سر زدم
دیدم که اشک گوشه چشمم حباب شد
وقتی منادی سفر عشق روضه خواند
شیب الخضیب شنیدم و قلبم کباب شد

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(غصه اش خواست بر ملا بشود) *

1304

شعر استقبال از محرم(غصه اش خواست بر ملا بشود) غصه اش خواست بر ملا بشود
پای گریه به شعر وا بشود
این تعجب نداشت یاد دلش
روضه ی کربلا به پا بشود
گفت ابن شبیب تا حالا
دیدی تن از سری جدا بشود؟
یا که سر از تنی جدا هم شد
از روی سینه؛ از قفا بشود؟

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(شکر خدا که نوکری ام را قبول کرد) *

1844
1

شعر استقبال از محرم(شکر خدا که نوکری ام را قبول کرد) شکر خدا که نوکری ام را قبول کرد
احرام حج دلبری ام را قبول کرد
شکر خدا که هیئتی ام کرده باز هم
نذر و نیاز مادری ام را قبول کرد
شکر خدا که نام مرا هم نوشته اند
یک عمر مشق حیدری ام را قبول کرد
شکر خدا که عاقبتم را به خیر کرد
بی دست و پا و بی سری ام را قبول کرد
شکر خدا که با همه روسیاهی ام
این گریه های آخری ام را قبول کرد
بی بال و پر ، به عکس حرم خیره می شدم
با اینهمه کبوتری ام را قبول کرد
شکر خدا که اول ماه محرمی
ارباب باز نوکری ام را قبول کرد

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(آید از ره محرمی دیگر) *

1172
2

شعر استقبال از محرم(آید از ره محرمی دیگر) آید از ره محرمی دیگر
ماه اندوه و ماتمی دیگر
می شود باز سفره ی روضه
باز ، رزق ِ فراهمی دیگر
باز دارد هوای چشمانم
حال باران نم نمی دیگر
غم عشق تو بسكه شيرين است
نيست با آن مرا غمي ديگر
غم تو جنس دیگری دارد
عالمت هست عالمی دیگر
داروی درد بی دوا ،نامت
گریه ی بر تو مرهمی دیگر
بوده ام زیر بیرقت همه عمر
نروم پای پرچمی دیگر
هرکه تر دامن است و آلوده
می شود با تو آدمی دیگر
تا بمیرم ز داغ عاشورا
فرصتم دِه ، فقط کمی ديگر
شاعر:رضا فراهانی

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(خبر پیجید تا کامل کند دیگر خبرها را) *

1324

شعر استقبال از محرم(خبر پیجید تا کامل کند دیگر خبرها را) خبر پیجید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش می اندازد جگرها را
غروبی تلخ، بادی تلخ تر از دور می آمد
که خم می کرد زیر بار اندوهش کمرها را
به روی رو سیاهی یک به یک آغوش وا کردند
همان هایی که برمهمان شان بستند درها را
همان هایی که در مسجد پدر را غرق خون کردند
به خون خویش غلطاندند در صحرا پسرها را
و باد آرام درها را به هم می زد، صدا پیچید
که برخیزید اهل کوفه آوردند سرها را
خبر آمد، سری بر نیزه ها قرآن تلاوت کرد
کسی جز آل پیغمبر ندارد این هنرها ا
شاعر:سید اصغر صالحی

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(از عرش، از میان حسینیه ی خدا) *

5400
7

شعر استقبال از محرم(از عرش، از میان حسینیه ی خدا) از عرش، از میان حسینیه ی خدا
آمد صدای ناله ی حی علی العزاء
جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد
گفـتند تسلیـت همه بر ساحت خدا
جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت
یا رب اجازه هست شوم فرش این عزا؟
آدم زجنت آمد و ناله کنان نشست
در بزم استجابت بی قید هر دعا
او که هزار بار به گریه نشسته بود
یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا
آری تمام رحمت خود را خدا گرفت
گُسترد بر محرّم این اشک و گریه ها
آنگاه گفت: روضه بخوان ایها الرسول
جانم فدای تشنه لب دشت کربلا
روضه تمام گشت، ولی مادری هنوز
آید صدای گریه اش از بین روضه ها
شاعر:رحمان نوازنی

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟) *

3596
15

شعر استقبال از محرم(از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟) از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟
اشهد ان لا ... شهادت اشهد ان لا ... شهید
محشر اللهُ الله است می دانی چرا؟
یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟
راه عقل از آن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار، کوتاه است می دانی چرا؟
از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟
از محرّم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟
شاعر:علیرضا قزوه

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(حالی محرم است بیا در پناه عشق) *

1214
1

شعر استقبال از محرم(حالی محرم است بیا در پناه عشق) حالی محرم است بیا در پناه عشق
یا سجده کن به کرب و بلا، قبله‌گاه عشق
گفتند العطش، همه طفلان و باز هم
آتش زدند اهل جفا خیمه‌گاه عشق
عهدی دوباره بست و نمازی دگر گزارد
با خون وضو گرفت، در آن عرصه، شاه عشق
صد چاک، پیکرش که به میدان رزم بود
آن گونه گشته بود، که باشد گواه عشق
خورشید روی نیزه به میدان کربلا
بس آیه خواند و گفت که این است راه عشق
زینب که خون به پایه ی محمل فرو چکاند
هرگز گنه نداشت به غیر از گناه عشق
شب را شکست و شب صفتان را به بند بست
زینب به آه عشق و حسین از نگاه عشق
مستیم ما امیر! ز جام خیال دوست
با نغمه‌ها و زمزمه ی گاه‌گاه عشق
شاعر:امیر عاملی

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(اهل محل دوباره علم را بیاورید) *

1483

شعر استقبال از محرم(اهل محل دوباره علم را بیاورید) اهل محل دوباره علم را بیاورید
رخت عزای حضرت غم را بیاورید
حی علی البکاء ملائک دهد نوید
وقتش رسیده دیده و نم را بیاورید
خون گریه میکنم ز دو چشمم بجای اشک
یابید چشمه را ، جگرم را بیاورید
پرچم ، کتل ، حسینیه و شور عاشقی
آن نوحه خوان و نوحه و دم را بیاورید
حی علی العزای حسین است میرسد
فطرس شدم دوباره پرم را باورید
در سومین شب نفس گرم روضه خوان
گوید رقیه جان پدرم را بیاورید
امسال نذر حضرت قاسم به تعزیه
همسایه ناله زد پسرم را بیاورید
وقتش شده فدائی ارباب خود شوم
جان بی بها شدست، سرم را بیاورید
ما خادمان هیئت فصل محرمیم
(تا قلبمان شکست حرم را بیاورید(1)
شاعر:ایمان کریمی

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(باز محرّم رسيد ماه عزاي حسين ) *

1372
1

شعر استقبال از محرم(باز محرّم رسيد ماه عزاي حسين ) باز محرّم رسيد ماه عزاي حسين
سينه ما مي‌شود کرب و بلاي حسين
کاش خدا قستم رزق حلالي کند
تا که توانم کنم خرج عزاي حسين
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگيرم صفا من ز صفاي حسين
هرکه عزدار اوست شيعه و غمخوار اوست
ناله او مي‌دهد سوز صداي حسين
مادر او فاطمه خوب دعا مي‌کند
هرکه بريزد ز چشم اشک براي حسين
اشک عطاي خداست هديه خيرالنساست
نيست کسي لايقش غير گداي حسين
ماه محرم کند جامعه را زير و رو
جمله جوانان شوند مست ولاي حسين
بهتر از اين گريه‌ها نيست سلاحي به دست
تا که بماند بپا دين خداي حسين

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(ماه غم، ماه عزا، ماه محن ) *

1283
-1

شعر استقبال از محرم(ماه غم، ماه عزا، ماه محن ) ماه غم ماه عزا ماه مرم
بر تو بادا تسليت ياابن‌الحسن عج
در عزاي جد مظلومت حسين
اشکهايت گشته جاري از دو عين
شال غم افکنده‌اي مولا به دوش
ناله از دل مي‌کشي با صد خروش
چنين گويي تو با صد شور و عين
روز و شب گريم برايت يا حسين ع
گر نبودم تا تو را ياري کنم
آنقدر بهرت عزاداري کنم
اشک چشمم گر شود روزي تمام
خون کنم جاري ز چشمانم مدام
کي فراموشم شود اين خاطرات
کام عطشان تو و آب فرات
کي رود از ياد من شمشيرها
نيزه‌ها و سنگها و تيرها
چهره‌هاي نيلي و افروخته
جامه‌ها و خيمه هاي سوخته
تا که ياد آيد مرا از قتله‌گاه
ناله از دل برکشم با سوز وآه
زين وصيت‌ها همه جان بر لبم
داغدار عمه خود زينبم
شاعر:حامد کاظمی

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(بازهم بساط روضه دلبر فراهم است) *

1356

شعر استقبال از محرم(بازهم بساط روضه دلبر فراهم است) بازهم بساط روضه دلبر فراهم است
هر ماه من ز داغ تو ماه محرم است
تا پرچم حسینیه های تو را زدند
بر گوشه گوشه دل من نقش پرچم است
آب خوشی ز گلویم نمی رود پایین
آبی که قطره قطره آن پر زماتم است
آتش زده نمک روضه ات به این عالم
از روضه تو صحن دو چشمم پراز نم است
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
وقتی سرت به جبهه به خط مقدم است
دیدم عدو پشت سرت حرف می زند
حرف از سنان و نیزه و یک جسم درهم است
دیدم که جزم کرده عدو عزم خویش را
دیدم برای قتل تو خنجر مصمم است
ففواره می زند این خون سرخ تو تا عرش
والله خون سرخ تو شرف عرش اعظم است
حرفم خلاصه و ای محتشم بخوان
بازین چه شورش است که درخلق عالم است

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(کم کم رسد به گوش صدای محرمت) *

1335
1

شعر استقبال از محرم(کم کم رسد به گوش صدای محرمت) کم کم رسد به گوش صدای محرمت
دل ها پر از بهانه برای محرمت
آقا ، بهشت ما به خدا روضه های توست
جنت کجا و بزم عزای محرمت
ما زنده ایم اگر ، به امید محرم است
جان می دهیم زیر لوای محرمت
تا بوده ، میهمان عزای تو بوده ایم
هستیم تا همیشه گدای محرمت
شور عزای تو شیرین تر از عسل
مست است جان ما ز صفای محرمت
یک لحظه یاد تو بهتر ز الف شهر
ای والدینمان به فدای محرمت
ما عبد بینوا و تو ارباب با وفا
حاجات ما روا ز نوای محرمت
قدر محرمت نشناسد کسی ، فقط
داند خدا مقام و بهای محرمت
خسران بود نصیب کسی که کند قبول
عمر ابد بدون تو ، جای محرمت

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(این قلبها شکسته ، حرم را بیاورید) *

1455

شعر استقبال از محرم(این قلبها شکسته ، حرم را بیاورید) این قلبها شکسته ، حرم را بیاورید
رخت عزای حضرت غم را بیاورید
حی علی البکاء ملائک دهد نوید
وقتش رسیده دیده و نم را بیاورید
خون گریه میکنم ز دو دیده بجای اشک
یابید چشمه را جگرم را بیاورید
پرچم ، کتل ، حسینیه و شور عاشقی
آن روضه خوان و نوحه و دم را بیاورید
حی علی العزای حبیب است میرسد
آن مادر شکسته و خم را بیاورید
در سومین شب نفس گرم روضه خوان
گوید رقیه جان ، پدرم را بیاورید
امسال نذر حضرت قاسم به تعزیه
همسایه ناله زد پسرم را بیاورید
وقتش شده فدائی ارباب خود شوم
جان بی بها شده ست ، سرم را بیاورید
ما خادمان هیئت فصل محرمیم
تا قلبمان شکست ، حرم را بیاورید

شاعر:ایمان کریمی

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(سور و سات عاشقی بر پا شده) *

1467
-1

شعر استقبال از محرم(سور و سات عاشقی بر پا شده) سور و سات عاشقی بر پا شده
نامتان آهنگ بر لبها شده
بر تن دیوارها مشکی مد است
یا حسین تزئین مشکی ها شده
شاعران و مادحان و عاشقان
هر کدام از عشقتان شیدا شده
در پی آغاز فصل نوکری
ذکر لبهاشان غریب آقا شده
می رسد بر گوش زنگ کاروان
سور و سات عاشقی بر پا شده
شاعر:ایمان کریمی

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(اشکی برای گریه به این دیده ها دهید) *

1220

شعر استقبال از محرم(اشکی برای گریه به این دیده ها دهید) اشکی برای گریه به این دیده ها دهید
دستی برای سینه زدن دست ما دهید
روزی اشک ما بود از رضه ی شما
جز روضه رزق گریه ی مار را کجا دهید
زنجیر و شال و بیرق و پیراهن سیاه
چشم انتظار مانده که اذن عزا دهید
این جا مریض هرچه بخواهید حاضر است
هرکس گرفت چشم شما را شفا دهید
حاجت گرفته بودم و خود بی خبر از آن
از بس که حاجت دل ما بی صدا دهید
بانی روضه های محرم که گشته اید
بانی خیر گشته به ما کربلا دهید

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 17:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(دلتنگ شب‌های توام آقا بدانید) *

3270
2

شعر استقبال از محرم(دلتنگ شب‌های توام آقا بدانید) دلتنگ شب‌های توام آقا بدانید
اصلا شما بغض وجود آسمانید
صدها ستاره بر زمین پاشیده هر شب
وقتی عبای دوش خود را می‌تکانید
تکرار بعضی چیزها آنقدر بد نیست
مثل همین تک جمله‌ی پیشم بمانید
رنگ مناجات ملائک را بگیرم
بر جانمازم تا که تربت می‌رسانید
آقا بفرمائید ما سنگی نداریم
از روی نیزه آیه‌ای قرآن بخوانید
از آب سقاخانه چشمم بنوشید
حالا که در شهر دل من میهمانید

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(يابن الحسن بيا كه حلول محرم است) *

1900
5

شعر استقبال از محرم(يابن الحسن بيا كه حلول محرم است) يابن الحسن بيا كه حلول محرم است
شادي به ما حرام شد,ايام ماتم است
شرمنده شد بهار ز گلزار كربلا
بلبل كند نوا كه خزان محرم است
ما عاشقان لاله ي سرخ محمديم
كز عطر او بهشت خداوند خرم است
صد مرده زنده مي شود از ذكر يا حسين
ارباب ما معلم عيسي بن مريم است
عيسي اگر در اخر عمرش به عرش رفت
قنداقه ي حسين شرف عرش اعظم است
با يوسفش مقايسه كردم نگار گفت
او شاه مصر باشد و اين شاه عالم است
ما را نياز سير چمن نيست در بهار
روي حسينيان گل و اين اشك شبنم است
اي صاحب عزا به عزاخانه ها بيا
ياران سينه زن همه در زير پرچم است
گر وعده ي بهشت به ما مي دهد بهار
ما نيستيم طالب رضوان,مسلم است
بر عاشقان سياحت گلشن حرام شد
خا

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 04:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(گفتند که خورشیدتان ازآسمان کم شد) *

1322

شعر استقبال از محرم(گفتند که خورشیدتان ازآسمان کم شد) گفتند که خورشیدتان ازآسمان کم شد
آن صبح تلخی که خبرآمد محرم شد
آن صبح تلخی که گلوها صوت قرآن داشت
در کوچه ها ظهر محرم ها مجسم شد
پیراهن مشکی به تن هامان چه می آمد
آن روز ها که بر سر ما خاک عالم شد
دیدم پدر فریاد می زد ناله خود را
و مادرم دل مویه هایش کم کمک بم شد
دیدم که روی دست مردم آسمان می رفت
دیدم که مرگ آرزوهامان مسلم شد
هر روزنامه شرحی از داغش به ما می داد
داعی که بر دل هایمان دیگر متمم شد
از کودکی تا حال من لبخند او جاری ست
مردی که رفت و عکس او در قاب خاتم شد

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 04:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(هرچند ماه غصه و اشک است و ماتم است) *

1234
1

شعر استقبال از محرم(هرچند ماه غصه و اشک است و ماتم است) هرچند ماه غصه و اشک است و ماتم است
من شکر می کنم که دوباره محرم است
من شکر می کنم که دوباره به نام توست
در هر کجا که نصب شده هر چه پرچم است
من شکر می کنم که دلم در عزای توست
با روضه های کرب و بلای تو محرم است
دیدم که زمزمه است میان کتیبه ها
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
دیدم که آسمان و زمین گرم گفتگو
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
سرما نبرده است ز دلها غم تو را
این تکیه ها حرارات عشقی مجسم است
دیشب شکست قامت سرمای کوچه ها
با دسته های سینه زنی که منظم است

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(خیمه ، عَلم ، کتیبه و پرچم بیاورید) *

1307
2

شعر استقبال از محرم(خیمه ، عَلم ، کتیبه و پرچم بیاورید) جان زکف رفته و از دل، نفسی می آید
این نفس هم ،به تمنای کسی می آید
خبر از مرغ دلم نیست ،ولی می شنوم
ناله ی پر اثری کز قفسی می آید
یا رب این ناله ی جانسوز مگر از دل ماست
یا از این قافله، بانگ جرسی می آید
تند، ای قافله سالار، مران محمل را
که به دنبال تو، وامانده کسی می آید
شاعر:فاطمه خمسی

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(ای بانی ماه محرّم،یابن الزّهرا) *

1292

شعر استقبال از محرم(ای بانی ماه محرّم،یابن الزّهرا) صاحب عزای بزم ماتم،یابن الزّهرا
قربان آن شال عزای کربلایت
ای همنشین غصّه و غم،یابن الزّهرا
هر روزوشب خون می چکد از دیدگانت
باران غم داری دمادم،یابن الزّهرا
ای کاش این شب ها کنارت می نشستم
تا اینکه باشم با تو همدم،یابن الزّهرا
تا کی نباید روی ماهت را ببینم
تا کی شوم محروم عالم،یابن الزّهرا
از دوری ات ابر نگاهم رنگ خون است
زخمی شده پلک نگاهم،یابن الزّهرا
ترسم بمیرم لحظه ای رویت نبینم
آن دم شود قبرم جهنّم،یابن الزّهرا
دارم دعا بین قنوت گریه هایم
روز فرج گردد فراهم،یابن الزّهرا
وقتی بیایی یا لثارات الحسینت
باشد منقّش روی پرچم،یابن الزّهرا

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال محرم(پهن شد سفره دل ،بوی خدا آمده است) *

1992

شعر استقبال محرم(پهن شد سفره دل ،بوی خدا آمده است) پهن شد سفره دل ،بوی خدا آمده است
به تن شاه و گدا رخت عزا آمده است
در و دیوار حسینه چرا گریان است ؟
نکند فاطمه در روضه ما آمده است ؟
ده شب و روز همه سینه زنان سیرابند
فصل آب آوری شاه وفا آمده است
مژده ای می رسد از پنجره فولاد رضا
سوی ما تذکره کرببلا آمده است
کوچه سینه زنی ارث شهیدان برماست
روزی ما زعطای شهدا آمده است
دم ای اهل حرم باز بگیرد ناظم
حضرت ام بنین با قد تا آمده است
ذهن درگیر سوالی است دوباره امسال
ارمنی در وسط روضه چرا آمده است ؟
بیست روز است زدروازه شهر نیرنگ
ناله کوفه میا کوفه میا آمده است

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(حسين قافله ات نيّتِ سفر دارد) *

1476
1

شعر استقبال از محرم(حسين قافله ات نيّتِ سفر دارد) حسين قافله ات نيّتِ سفر دارد
تو ميروي و خدا از دلت خبر دارد
براي بدرقه اُمّ البنين هم آمده است
به جاي مادرتان دست بر كمر دارد
مسيرتان،زياد است و دخترت كوچك
براي دختر تو اين سفر خطر دارد
براي قاسم از اينجا زره ببر آقا
براي پيكر او سنگها شرر دارد
ميان قافله ات جا كه هست با زينب
بگو كه چادر و معجر اضافه بر دارد
بيا حسين عوض كن تو ساربانت را
گمان كنم كه به انگشترت نظر دارد
بيا براي خودت هم كفن بخر آقا
ثواب دارد عزيزم كجا ضرر دارد

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناسبت حلول ماه محرم الحرام(یا ولی االله اعظم ، ماه من) *

1215

شعر مناسبت حلول ماه محرم الحرام(یا ولی االله اعظم ، ماه من) یا ولی االله اعظم ، ماه من
آیت الله معظم ، ماه من
همچو چشم خیس خود کن قسمتم
گریه در ماه محرم ، ماه من
ماه عشق و عاشقی آمد ز راه
صاحب دلهای پر غم ، ماه من
در تمام سال، از داغ حسین
روی چشمت هست شبنم ، ماه من
در مه عشاق تنها می خورد
اشک اربابم به دردم، ماه من

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در حلول ماه محرم الحرام(خبر آمد ز مهی بوی خدا می آید) *

1391
1

شعری در حلول ماه محرم الحرام(خبر آمد ز مهی بوی خدا می آید) خبر آمد ز مهی بوی خدا می آید
ماه داغ دل ما غرق نوا می آید
دل ببازید عزیزان که زمان الم است
ماه اشک و الم و کرب و بلا می آید
همه ی ارض و سما ناله زن و بین اینک
سیل اشک است که از سوی هوا می آید
عاشقان اشک بریزید ز داغ دل عشق
بهر درد دل غمدار دوا می آید
سالها پیش رسولی به منا آمد لیک
این حسین است که اینک به منا می آید
کن فنا خویش به روح علوی ای دلباز
ذکر عاشوری حلت به فنا می آید
این همه شعر چرا ای دل پر شور و نوا
نروم تفره که چون ماه عزا می آید
این همه لشکریان از طرف کوفه و شام
بهر غارتکده ی رأس و عبا می آید
دوست دارم که ببینم ز غم رأس حسین
خون دل از بصر و چشم شما می آید

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(دوباره ماه محرم دوباره ماه غم) *

1532
1

شعر استقبال از محرم(دوباره ماه محرم دوباره ماه غم) دوباره ماه محرم دوباره ماه غم
دوباره دوباره اشکای نم نم
روی پارچه مشکیا اسم شاهزاده عالم
شده محزون دل پرخون همه مجنون همه ویرون
همه حیرون بوی اسپند می پیچه باز توی هر کوی و خیابون
بوی عشق آشنا بوی اشکای خدا رو بوی اون دیوونه ها رو
عاشقا رو بوی مستا بوی دیوونگی پرچم به دستا
بچه هایی که رو رنگا رنگ مشکی حسینو
بیشتر از تموم رنگا می پرستند
اونا که سینی به دستند توی این کوچه و اون کوچه می گردند
تا بتونن از من و تو هدیه ای برای شیش ماهه بگیرند
توی یک کوچه بن بست با چادر مشکی پاره
یه حسینیه می بندن که روی سر درش نوشته
متوسلین به شاهزاده شیر خوار
خادمای لب بی آب علمدار
ثارالله ثارالله
باور نمیشه این ش

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم(مُحرّم آمد و مـــــــــــــــاه عزا شد) *

1272
2

شعر استقبال از محرم(مُحرّم آمد و مـــــــــــــــاه عزا شد) مُحرّم آمد و مـــــــــــــــاه عزا شد
مه جـــــــــــــــانبازی خون خدا شد
بلند از تــــــــربــــت پاک شهیدان
شعــار کُـــــــــــــل ارض کربلا شد
دل شطّ فـــرات از خون زند موج
کــــــــــه دست از پیکر سقا جدا شد
در آغـــــوش پدر خندید و خوابید
چــــــــــــو پیکان با گلویش آشنا شد
مــــرا عاشق تر از پروانه کردی
غــــــــــــم عشق تو شمع بزم ما شد
اگر دردم دوا می شد چه می شد؟
اگر این عقده وا می شد چه می شد؟
نـصیبم کربلا می شد چه می شد؟
اگر این عقده وا می شد چه می شد؟
مـــرا مهر تو آیین شد حسین جان
که دل آئینه ایزد نمـــــــــــــــــــا شد
جوانــــــــــمردان عالم را بگویید
دوباره شور، عــــ

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد