حضرت حمزه سیدالشهدا

مرتب سازی براساس
 محمود اسدی

شهادت حضرت حمزه(ع) -(در احد بر قلب پیغمبر، عدو داغی فزود...) * محمود اسدی

474

شهادت حضرت حمزه(ع) -(در احد بر قلب پیغمبر، عدو داغی فزود...) در احد بر قلب پیغمبر،عدو داغی فزود
بعد کشته گشتن حمزه،تنش از هم گشود

می کشید آه از جگر،پیغمبر از داغ عمو
سینه ی احمد شد از داغ عمویش پر ز دود

سوی حمزه بی هوا یک نیزه گر پرتاب شد
بر تن سالار زینب نیزه ها آمد فرود

یکنفر وحشی اگر حمله به سوی حمزه برد
هرچه وحشی بود در گودال رو آورده بود

بر زمین افتاد و شد مثله تنش،شکر خدا
بر سرش دیگر نخورده ضربه ی سخت عمود

گرچه مثله شد ولی پیراهنش غارت نشد
وای از گودال،دشمن بر سر او ریخت زود

یکنفر عمامه را برد و یکی نعلین او
یکنفر پیراهن و انگشتر او را ربود

آن لبی را که جسارت کرد آن پست لعین
لیک از چوب جفا دیگر نگردیده کبود

خواهرش را تسلیت دادند،آه از شام بلا
یک زن تنها و دور او پر از چشم یهود

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت حضرت حمزه(ع) -(از احمد آید ندا، واویلتا واحمزتا!..) * عبدالحسین میرزایی

576

شهادت حضرت حمزه(ع) -(از احمد آید ندا، واویلتا واحمزتا!..) از احد آید ندا واویلتا واحَمْزَتاه
شهر پیغمر شده ماتمسرا واحَمْزَتاه

هم برادر، هم عمو، هم تکیه گاهش کشته شد
خون شد از غم قلب ختم‌الانبیا واحَمْزَتاه

قطعه قطعه پاره پاره اربا اربا چاک چاک
پیکرش افتاده روی خاکها واحَمْزَتاه

دست وحشی بشکند یارب که از راه ستم
نیزه زد بر پهلوی او بی هوا واحَمْزَتاه

تا نیفتد چشم خواهر بر جراحات تنش
بر رویش انداخت پیغمبر عبا واحَمْزَتاه

خواهرش جسم برادر را ندید از حال رفت
شد احد از ناله هایش کربلا واحَمْزَتاه
......
فاطمه بعد از پدر با پهلوی بشکسته اش
در کنار قبر او میزد صدا واحَمْزَتاه

تو نبودی ای عمو بر صورتم سیلی زدند
پیش چشم شوهرم در کوچه ها واحَمْزَتاه

تو نبودی خانه ام را از جفا آتش زدند
تو نبودی سوختم در شعله ها واحَمْزَتاه

کاش بودی ای عمو تا باز میکردی طناب
بین دشمن از دو دست مرتضی واحَمْزَتاه

در مدینه مادر و ، دختر به دشت کربلا
روی تل میزد صدا واجعفرا واحَمْزَتاه

نیزه ها میرفت بالا زینب از سوز جگر
ناله میزد واعلیا وااَخا واحَمْزَتاه

کاش حمزه بود تا خنجر بگیرد از عدو
یا که زینب را برد در خیمه ها واحَمْزَتاه

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حمید رمی

سبک زمینه شهادت حضرت حمزه(ع) -(انقدر پر از غمه مدینه که نگو...) * حمید رمی

572

سبک زمینه شهادت حضرت حمزه(ع) -(انقدر پر از غمه مدینه که نگو...) انقد پر از غمه مدینه که نگو
جای تو خالیه کنار من عمو

من، یه لشکر از دست دادم
دلاور از دست دادم
علی پیشم هست اما
یه حیدر از دست دادم

گریه میکنه زهرا ای واویلا
گریه میکنه حیدر با رسول الله
گریه بر حمزۀ سیدالشهدا
.........................................................
پاره جگر شدی، من خونجگر شدم
عزادار تو با چشای تر شدم

وای، از این بی‌سامونی‌ها
از این سرگردونی‌ها
چه سخته داغ حمزه
امون از دلخونی‌ها

گریه میکنه جبریل با اشک ما
گریه میکنه چشم عرش اعلی
گریه بر حمزۀ سیدالشهدا
...........................................................
اینجا برا عمو، همه گریون شدن
از داغ رفتنش، قامت‌کمون شدن

وای، یه روز هم تُو کربلا
جلوی چشم زهرا
عموعباسِ خیمه
میفته روی خاکا

گریه میکنه زینب مثل زهرا
گریه میکنه ارباب مثل مولا
گریه بر ساقی تشنۀ خیمه‌ها

بانوای: #مصطفی_مروانی

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک واحد شهادت حضرت حمزه(ع) -(قلب پاک پیمبر خونه...) *

615

سبک واحد شهادت حضرت حمزه(ع) -(قلب پاک پیمبر خونه...) سبک: قدم قدم با یه علم...

بند اول:

قلب پاک پیمبر خونه‌
فاطمه چقَدَر محزونه
رفت از پیش پیمبر حمزه
زمین و آسمون گریونه

واویلتا واویلتا/ رفته امید و یاور دین خدا
شده عموی‌ مصطفی/ سرور و سالار تموم شهدا

بند دوم:

پیکر حمزه غرق خونه
روضه ی کربلا می خونه
روضه ی تیغ و تیر و نیزه
از تن سرجدا می خونه

واویلتا واویلتا/ راس شهید نینوا به نیزه ها
تن حسین بی کفن/ بروی خاک داغ دشت کربلا

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

غزل مصیبت حضرت حمزه(ع)، گریز به روضه کربلا -(واحمزتا! چه آمده بر روز پیکرت...) * قاسم نعمتی

463

غزل مصیبت حضرت حمزه(ع)، گریز به روضه کربلا -(واحمزتا! چه آمده بر روز پیکرت...) واحمزتا... چه آمده بر روز پیکرت
واحمزتا... رسیده کنار تو خواهرت

واحمزتا... به روی تنت می کشم عبا
مثله شده رشیدِ حرم ؛پای تا سرت

واحمزتا ... زنان مدینه صدا زدند
خانم صفیه!!!دست مبر سوی معجرت

واحمزتا... اگر چه تنت ریخته بهم
با احترام دفن کنم جسم اطهرت

واحمزتا...شکافته شد سینه ات ولی
در زیر سم اسب نشد نرم پیکرت

واحمزتا ... چه خوب که دختر نداشتی
کاری نداشت وحشیِ قاتل به دخترت

واحمزتا... عموی دلاور برو دگر
یک دختری زمین نخورد در برابرت

واحمزتا ... بریده شد انگشت تو ولی
غارت شدی قبول نه در پیش مادرت

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(شیرمرد دلاوری حمزه..) * علی ساعدی

450

شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(شیرمرد دلاوری حمزه..) شیرمرد دلاوری حمزه (ع)
مرد میدان باوری حمزه(ع)

اسداللهِ جنگ بدر و احد
افتخار پیمبری(ص)حمزه(ع)

دشمنان را دلیل ناکامی
دوستان را تو یاوری حمزه(ع)

سپر هر بلا برای رسول(ص)
جان او را تو سنگری حمزه(ع)

هر چه وصف شجاعتت کردند
تو از آن وصف برتری حمزه (ع)

درصف جنگ باتو در میدان
نکند کس برابری حمزه (ع)

جگر شیر توی سینه توست
دل کفار ، پُر ز کینه توست

هر مبارز برابرت آمد
بهر مردن به محضرت آمد

عاقبت نقشه های هنده گرفت
آمد آنچه که برسرت آمد

نیزه از دور خوردی و از پشت
اجل اینگونه در برت آمد

هنده چون گرگ در کمین تو بود
بر زمین جسم اطهرت آمد

مثله کردند پیکرت از غیظ
روزِ خصم ستمگرت آمد

آه ازآن ساعتی که ازمیدان
خبر تلخ پیکرت آمد

به تو خود را رساند پیغمبر(ع)
یادگار برادرت آمد

گریه می کرد بادلی پرخون
خبرآمد که خواهرت آمد

بدنت را تمام پوشاندند
خواهرت بعد بر سرت آمد

کربلا بود و پیکری پامال
چه به زینب(س)گذشت در گودال

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

روضه و توسل به حضرت حمزه(ع)، گریز به روضه کربلا، حاج منصور ارضی -(از شیر غیر از شیر بودن برنمی آید...) *

491

روضه و توسل به حضرت حمزه(ع)، گریز به روضه کربلا، حاج منصور ارضی -(از شیر غیر از شیر بودن برنمی آید...) از شیر غیر از شیر بودن برنمی آید
یعنی که در پای شما جز سر نمی آید
از سینه ات جز عشق احمد درنمی آید
مثل تو در کُلِّ عرب دیگر نمی آید
تو حمزه ای سنگر شدی حتی پیمبر را
اسم تو تارومار کرده کل لشگر را
وقتی که افتادی زمین دین هم زمین افتاد
پای تنت پیغمبر اکرم زمین افتاد
حتی امیرالمومنین محکم زمین افتاد
زهرا میان خانه ازاین غم زمین افتاد
مُثله شدی یعنی عبا لازم شدی دیگر
بالاترین داغ بنی هاشم شدی دیگر
بالا سرت آمد همینکه خواهری جان داد
حرف عبا شد پابه پایش مادری جان داد
با روضه های ثانی پیغمبری جان داد
شمشیرها آمد علی اکبری جان داد
یک کوچه وا شد ازروی مرکب سوار افتاد
کل حرم مثل علی به احتضار افتاد
آیات قرآن را روی سرنیزه ها بردند
سر را جدا بردند و پیکررا جدا بردند
کار جوانان شد علی را بانوا بردند
با چه عذابی نور را بین عبا بردند
عمه اگربیرون نمی آمد پدر میمرد
بابا خودش دروقت تشییع پسر میمرد

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

روضه و توسل شهادت حضرت حمزه(ع)، روضه حضرت زینب(ع)، کربلایی حنیف طاهری -(ای کعبه خودم دور سرت میگردم...) *

579

روضه و توسل شهادت حضرت حمزه(ع)، روضه حضرت زینب(ع)، کربلایی حنیف طاهری -(ای کعبه خودم دور سرت میگردم...) حمله کرد خالد ابن ولید (لعنت الله) همه فرار کرده بودن .. یه عده پِیِ غنیمت ،یه عده لشکرُ دیدن از پشت داره هجوم میاره جنگی که پیروز شده بودن ،مغلوبه شد .. همه فرار کردن ،پیغمبر محاصره شد .. هیچ کسی نموند ،تک و تنها امیرالمومنین ایستاد پیشانیِ پیغمبر شکست .. دندانِ مبارک شکست ..تنها کسی که ایستاد و یه تنه دور پیغمبر میگشت امیرالمومنین بود .. نود زخمِ کاری به بدن آقا رسید ولی از پا ننشست .. آسمانی ها مبهوتِ جنگِ علی شدن ..

انقده تک و تنها دورِ پیغمبر گشت خطاب اومد همه شنیدن این ندا رو منادی بین زمین و آسمان ندا داد : لا فَتی اِلاّ عَلی لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار .. این برا امروز بوده .. یه تنه ایستاد جانِ پیغمبرُ نجات داد .. زخم هاشُ بی بیِ ما حضرت زهرا مرهم می گذاشت بعدِ جنگِ اُحد ؛ پرستارِ علی ابن ابیطالب فاطمه بود .. هر زخمی رو مرهم میذاشت میگفت علی جان ان شالله جبران کنم .. دست مریزاد علی چه کردی امروز .. جانِ بابایِ منو نجات دادی .. ان شالله جبران کنم .. یه گریز بزنم برگردم .. فرمود علی جان ان شالله عمرم باقی باشه برات جبران کنم .. میدونی کجا جبران کرد .. وقتی دستایِ علی رو بستن .. داشتن میبردنش سمتِ مسجد .. حائل شد ، کمرِ مولا رو گرفت .. صداش بلند شد ..

ای کعبه خودم دورِ سرت میگردم
پروانۀ شمعِ سحرت میگردم
امروز به جبرانِ نود زخم احد
بنگر که چگونه سپرت میگردم

*رکنی بود حمزه .. بیخود نبود نامش شد حمزۀ سیدالشهدا فاطمه (س) با این که آسیب دیده بود ،با این که پهلوش شکسته .. بازو آسیب دیده .. میاد سرِ قبرِ حمزه .. ببین چه مقامی داره فاطمه میاد اونجا حرفاشُ بزنه آرام بشه .. خودِ مولا وقتی داشتن میبردنش سمتِ مسجد ( میخوام مقامِ حمزه جا بیفته ، بدونیم امشب برا کی داریم گریه میکنیم ) انقدر مقام بالاست اسدالله علی ابن ابیطالب دارن میبرنش ، یه نفر از اونایی که اسم برده جلو درِ خونه ،حمزۀ سیدالشهداست .. فرمود حمزه اگه تو بودی اینا جرات نمی کردن درِ خانۀ ما رو آتش بزنن .. بعد از اینی که پیغمبر فرمود عمویِ من گریه کن نداره ، زن ها همه کشته هاشونُ رها کردن ،برا حمزۀ سیدالشهدا گریه کردن .. رسم شد تو مدینه هرکی کشته ای می داد ، شهیدی می داد اول برا حمزۀ سیدالشهدا گریه می کردن بعد برا شهید خودشون ..

در غزوۀ اُحد چو اُحد بود پا به جا
تا عاقبت ز حربۀ وحشی زپا فتاد

دشمن همین به کشتنِ او اکتفا نکرد
در فکرِ مثله کردنِ آن پارسا فتاد

جسمش درید و دیگر اجزایِ او برید
قلبش به دستِ هندۀ شوم دغا فتاد

این قرعۀ ستم که ز تزویر هنده بود
آوخ به نام حمزۀ شیر خدا فتاد

*مثله کردن بدنُ .. نوشتن با اجزایِ بدنِ حمزه گردن بند درست کرد به گردن انداخت ..*

هر کس برفت تا خبر آرد به مصطفی
زان کشته در کنارِ وی از غم ز پا فتاد

*هرکی میومد بدنُ میدید دیگه نمی تونست برگرده .. *

تا خود پیمبر آمد و چون حال حمزه دید
زد ناله آنچنان که طنین در فضا فتاد

*نشست شروع کرد گریه کردن یه وقت خبر آوردن یا رسول الله خواهرش داره میاد .. عمۀ شما صفیه خانم داره میاد .. خودش جلو دوید فرمود عمه برگرد .. اگه میشه شما بالاسرِ برادر نیا .. ( نمیشه که )خواهره .. خبرِ شهادتُ شنیده ولی تا بدنُ نبینه دلش آرام نمیشه .. فرمود عمه جان شرط داره .. اول فرمود عبا بندازن رو بدنِ حمزه .. انقدر رشید بود پاهایِ حمزه از زیرِ عبا بیرون آمد ، فرمود خار و خاشاکِ بیابون هارو جمع کردن حتی خواهر پاهایِ برادرم نبینه .. عمه جان شرط داره ، اگه میخوای بدنُ زیارت کنی عبارو کنار نمیزنی .. اگه می خوای بدنُ ببوسی از رویِ عبا .. بغل میکنی از رو عبا .. (چه بدنی ؟..) تازه این بدنی که مثله شده سر در بدن داره ...*

در شرح این مصیبت جانسوز ناگهان
دل در هوای واقعه ی کربلا فتاد

وقتی که راه قافلۀ غم نصیب شام
برکشتگان بی سر دشت بلا فتاد

*راوی میگه همچین که این زن و بچه رو از کنارِ کشته ها رد میکردن دونه دونه از رو ناقه ها می افتادن ...*

وقتی که چشم زینب کبری به قتلگاه
بر جسم نورِ دیدۀ خیرالنسا فتاد

بی اختیار نعرۀ هذا حسین او
سر زد چنان که آتش ازو در جهان فتاد

شاعر : موید

پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول

این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

حسین......

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

روضه حضرت حمزه(ع) و وفات حضرت عبدالعظیم(ع)، کربلایی جواد مقدم -(داغ از دو عزا شدی ای دل...) *

787
-1

روضه حضرت حمزه(ع) و وفات حضرت عبدالعظیم(ع)، کربلایی جواد مقدم -(داغ از دو عزا شدی ای دل...) داغ از دو عزا شدی ای دل، مجلس بوی کربلا میده
هوای زیارت با چشمای خیس ،کبوتر یه گنبد ، حرم یا …
.
دلا وقتی تنگت میشه کربلا زیارت میریم ما به عبدالعزیز
تو از بس کریم و گدا پروری، گذاشتی بروزیتون عادت کنم
.
من ِ بی کس و کار و آلوده رو، گذاشتی که عرض ارادت کنم
ای دل رحیم آقا ، سیدالکریم آقا ، سید الکریم آقا …
.
آقای رشید و رشادت ، ضرب المثلی به ارادت
لبیک به تو حضرت حمزه ، نوشیده ی شهد شهادت
.
تو ای نور چشم رسول خدا (ص) ،شدی مثله مثله فدایی دین
عباشو پیمبر کشید رو تنت ، نبینه تورو خواهرت رو زمین
.
احد کربلا شد برا تو ولی ، تن تو زیر سم اسبا نرفت
بدن بی کفن روی خاکا نموند ، سرت بر نوک نیزه بالا نرفت
.
آقا هر بلایی که اومد سرت نبود پیش تو لااقل خواهرت
کی دیده ببرن رگ حنجرو ، بشه قاری روی نیزه سرت
.
ای بی حبیب آقا ، مظلوم و غریب آقا

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شوربصیرتی شهادت حضرت حمزه(ع)، سید رضا نریمانی -(برای انتقام تو، شیعه هنوز داره طلب..) *

578

شوربصیرتی شهادت حضرت حمزه(ع)، سید رضا نریمانی -(برای انتقام تو، شیعه هنوز داره طلب..) برای انتقام تو، شیعه هنوز داره طلب
فاطمه گریه میکنه، برای حمزه روز و شب

جنگ اُحُد یه عبرته، برای روزگار ما
حرف خیانت و طمع، شاید بیاد به کار ما

بصیرت اینه بدونی، کجای دین در خطره
غنیمت‌و رها کنیم، جانِ ولی مهم تره

مثل اُحُد...
اسیر شایعات نشیم، وگرنه میخوریم زمین
کمین گرفته واسه‌مون، رسانه‌ی مُعاندین

هرکسی که حسینی شه، نور چشم خدا شده
جان به نوکری که فدا، سید الشهدا شده

"یاحسین و یاحسین
یاحسین و یاحسین"

نگاه من به مرتضی‌ست، خبط و خطا نمیکنم
هر روز ما یک اُحُده، خط و رها نمیکنم

ایشالله جون‌میدم یه روز، با قبضه‌ی نگاه تو
ایشالله آخرش میشم، یه حمزه تو سپاه تو

آی رفقا...
باید ببندیم عهد خون، سنگرو خالی نکنیم
تا جون داریم بجنگیم و، سنگر و خالی نکنیم

هرکسی که حسینی شه، نور چشم خدا شده
مثل حضرت حمزه که، سیدالشهدا شده

"یاحسین و یاحسین
یاحسین و یاحسین"

همیشه روز عاشوراست، یه دشمنی مقابله
زمین زمینِ کربلاست، که جنگ حق و باطله

گرفتن از دست حسین، یه روز مدال نوکری
بهشتی و باهنر و، رجایی و مطهری

چی میشه که...
مسئولیت میگیره از ٫ خیلی‌هامون اصالت‌و
حُبّ ریاست میگیره، از خیلی‌ها ولایت‌و

هرکسی که حسینی شه، نور چشم خدا شده
چون بهشتیِ انقلاب، سیدالشهدا شده

"یاحسین و یاحسین
یاحسین و یاحسین"

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:27
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن صرامی

شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(السلام و علیک یا حمزه، ای عموجان منم رسول خدا...) * محسن صرامی

476

شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(السلام و علیک یا حمزه، ای عموجان منم رسول خدا...) السلام و عليك يا حمزه،اي عموجان منم رسول خدا
اي علمدار لشگر اسلام،اي ملقب به سيدالشهدا

چه بلائي سر تو آوردند،مثله كرده كسي تمام تنت
با وجودي كه سر به تن داري،واي من واي من لب و دهنت

تو جگر گوشه ي مني اما،جگرم تكه پاره شد اينجا
جگرت را كسي در آورده،تن تو پر ستاره شد اينجا

خواهر تو صفيه آمده است،چه جوابي به خواهرت بدهم
از عبايم كمك گرفتم تا، سايباني به پيكرت بدهم

روضه هاي عبا چه جانسوز است،غم گرفته علي براي خودش
روضه ي سقط محسن اش را او،رفت و پوشاند با عباي خودش

كربلا هم عبا به كار آمد،بلكه بايد نوشت چندين بار
در عبا چيده جسم اكبر را،پدر او به زحمت بسيار

بار ديگر گرفت زير عبا،پاره پاره گلوي اصغر را
آه از اين روضه هاي حيراني،چه بگويد جواب مادر را

چقدر جاي مصطفي خالي ست،تا عبائي بياورد گودال
خواهرش ديده از بلندي تل،سر پيراهنش شده جنجال...

  • پنج شنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 19:49
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت حضرت حمزه عموی گرامی پیامبر اکرم(ص) * مرتضی محمودپور

991
3

شهادت حضرت حمزه عموی گرامی پیامبر اکرم(ص) ◾شهادت حضرت حمزه(ع)
◾عموی‌حضرت‌ختمی‌مرتبت

◾بنداول
ای علمدار مصطفی حمزه
کشته‌ی راه کبریا حمزه
ای بزرگ قبیله‌ی غیرت
در شجاعت چو مرتضی حمزه
ای پناه سپاه دین خدا
ای تو معنای ربنا حمزه
سایه‌سارت شجاعت و مردی
در ره مصطفی فدا حمزه
پیکرت پاره پاره شد از کین
به غم و غصه مبتلا حمزه
فخرت این بس بود که نزد خدا
لقبت گشت سید الشهدا

◾بنددوم
در احد کارها دست تو بود
غربت مصطفی شکست تو بود
پای دین خدا تو اِستادی
تیغ در جبهه پای بست تو بود
آبرو داده‌ای به تیغ شرف
هر کجا حرف حق نشست تو بود
گاه جولان رجز چو میخواندی
الفرار ذکرخصم پست تو بود
تیغ تو گشته حامی قرآن
غصه‌ی مصطفی گسست تو بود
در شجاعت تو اسوه‌ی همه‌ای
چون عموی گرام فاطمه‌ای

◾بندسوم
اربا اربا تنت به روی زمین
پاره شد رشته‌های حبل متین
پدر خاک شد عزادارت
در احد گشته‌ای شکسته جبین
تا تو رفتی شکست خورده سپاه
لرزه افتاده هم به عرش برین
رعشه بر پیکر نبی افتاد
ای دلاور ز جای خیز و ببین
سرو و سید شهیدانی
تویی آن آیت خدای مبین
نام الله نقش سربندت
شادی مصطفاست لبخندت

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 09:14
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

متن نوحه شهادت حضرت حمزه سلام الله علیه -(ای شیر صحرای دین،ای مرد راه تقویٰ) * امیر عباسی

2318
4

متن نوحه شهادت حضرت حمزه سلام الله علیه -(ای شیر صحرای دین،ای مرد راه تقویٰ) ای شیر صحرای دین،ای مرد راه تقویٰ
ای در بَرِ بدخواهان،دلگرمیِ مصطفیٰ
یا سَیّدَالشّهدا...
تو حمزه تو دِلبندِ،عبدُالمُطَلّب هستی
از روز اوّل دل بر،مهرِ محمد بستی
یا سَیّدَالشّهدا...
تمام هستی ات را،فدای دلبر کردی
آبرو و جانَت را،خَرجِ پیمبر کردی
یا سَیّدَالشّهدا...
سر تا به پا ایمان و،شُکوهِ غیرت بودی
خارِ دو چشم دشمن،کوهِ بصیرت بودی
یا سَیّدَالشّهدا...
دارُالمصیبت کُلّ ِ ، مُلکِ جهانت گشته
وَ خاتم الانبیا،مرثیه خوانت گشته
یا سَیّدَالشّهدا...
جسم تو را خواهرت،دیده به خاک و در خون
به یاد داغ زینب،قبل فَلَک شد محزون
یا سَیّدَالشّهدا...
به خواهرِ تو دادند،در این عزا تسلّیٰ
وَ تازیانه گشته،تسلیتِ عا

  • پنج شنبه
  • 10
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:26
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

حَضرت حمزه * عبدالحسین میرزایی

544
1

حَضرت حمزه #حضرت_حمزه

حبیبی آجرک الله یا رسول الله
بکش زسینه خود آه یارسول الله

بریز اشک مصیبت که حمزه را کشتند
سر تو باد سلامت که حمزه را کشتند

بیا ببین که چها بر سرش نیاوردند
بیا ببین که چسان پاره پاره اش کردند

بیا کنار عموی خود آه و زاری کن
صفیه تا نرسیده زراه کاری کن

بگو دمی همه یاران از این دیار روند
که خواهر آمده نامحرمان کنار روند

نهان کن از نگه عمه اشکهایت را
به روی قامت حمزه بکش عبایت را

بگو به فاطمه چشمان عمه را گیرد
ببیند این بدن پاره پاره میمیرد

بگو برای صفیه زکربلای حسین
بگو زروضه زینب زروضه های حسین

تنی به روی زمین است در بر زینب
خدا کند که نباشد برادر زینب

فقط نه اینکه عبا بر تنش نیاوردند
لباس کهنه او را هم از تنش بردند

فدای سجده طولانی ات حسین من
بگو چه شد سر نورانی ات حسن من

صدای ناله زینب به پاست یاجداه
تن حسین به صحرا رهاست یاجداه

گلی که زینت دوش تو بود در همه جا
زسم اسب ببین توتیاست یاجداه

تنش مقطع الاعضا به خاک کرببلا
سربریده ندانم کجاست یاجداه

#عبدالحسین

.

  • شنبه
  • 17
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 02:14
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام -(قامتم خم شده از رفتنِ تو ..جانِ عمو) * محسن راحت حق

520
1

مرثیه حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام  -(قامتم خم شده از رفتنِ تو ..جانِ عمو) قامتم خم شده از رفتنِ تو ..جانِ عمو
سینه را تنگ نموده تنِ تو..جانِ عمو
تکّه تکّه جگرت شد..بدنت مُثله چرا؟
آتشم زد بخدا گلشنِ تو ..جانِ عمو
باید آماده کند لشگر اسلام...مزار
می شود قبله ی من مدفنِ تو ..جانِ عمو

این تویی سیّد و سالارِ شهیدان شده ای
بینِ میدانِ بلا بی سر و سامان شده ای

از فراقِ تو گمانم که کمر می شکند
رفتنت باز سبب شد که سپر می شکند
بعدِ تو شیر خدا رونقِ بازارِ من است
ورنه بی او به یقین ..سدّ ِ خطر می شکند
ای عمو غصّه و اندوهِ مرا چاره نما...
که به پایِ بدنت اشکِ بصر می شکند

چقَدَر گریه کنم تا که جوابی بدهی
جمله ای حرف بزن جامِ شرابی بدهی

حرفِ پیغمبر اسلام پُر از عاطفه شد
غصّه هایش همه تبدیل به یک زمزمه شد
در کنارش اسدالله غم از چهره زدود
همنشینِ غمِ بابا ..جگرِ فاطمه شد
برو ای دل ز مدینه به دیارِ ملکوت
برو آنجا که مزارِ عمویِ علقمه شد

دست ها قطع شد و فرقِ سرش خورد شکاف
فاطمه کرد به گردِ قمری دورِ طواف

لفظ زیبایِ عمو پُر تب و تاب ست هنوز
در دو دستانِ بریده میِ ناب ست هنوز
ناله ها می رسد از خیمه ی طفلانِ حسین
در نگاهِ همه گویا که سراب ست هنوز
شیرخواره نَفَس اش می رود و‌ ناله کُنان
در پیِ مشگ و پیِ جرعه ی آب ست هنوز

وَ ابوالفضل بود حمزه ی دربارِ حسین
در همه حال بود یار و هوادارِ حسین

  • شنبه
  • 17
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

شهامت و شجاعت حضرت حمزه -(حضرت حمزه او آزاده‌لرین سالاری) * محمدرضا محمدی (ناعم)

397

شهامت و شجاعت حضرت حمزه -(حضرت حمزه او آزاده‌لرین سالاری) حضرت حمزه او آزاده‌لرین سالاری
انبیا خاتمینون لشکرینون سرداری
مصطفانون اولان عالمده گؤزل دلداری

صدر اسلامیده بیر مرد رفیع‌الدّرجات
روحینون شادلیقینا گؤندرون عالی صلوات

قوّت قلبیدی حمزه، شه دین طاهایه
شهدا ایچره اونا یوخدی اولان هم‌پایه
عرش اعلایه آدین الله ائدوب پیرایه

اهل عشق و شرف و معرفتین مفخریدی
شهدای اُحدون سیّدی هم سروریدی

اهل تاریخ اونی بیر مرد سرافراز یازوب
صاحب منزلت و شوکت و اعزاز یازوب
قارداشی‌اوغلی، رسول‌الهه دمساز یازوب

دشمن حضرت طاهایه خروش ایلردی
مکّه‌ده فتنۀ کفّاری خموش ایلردی

آدلی ـ سانلی یَلیدی، قامت والاسی رشید
پنجه‌سی گوجلی، قولی قوّلی، اعضاسی رشید
چارشانه، کورگی انلی، سراپاسی رشید

گویلوز اولسا گؤره‌سوز بیر یل او سرداره یاخین
دلده تصویره چکون قامت عبّاسه باخین

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمد مبشری

سبک زمزمه، زمینه یا شور شهادت حضرت حمزه(ع) -(شد مثل جسمت چو آیات قرآن...) * محمد مبشری

792

سبک زمزمه، زمینه یا شور شهادت حضرت حمزه(ع) -(شد مثل جسمت چو آیات قرآن...) شد مثله جسمت چو آیات قرآن
ریزد سرشکم برایت عمو جان
دیدم وجود چو گل پرپرت را
نقش زمین غرق خون پیکرت را

آه / که با تو چه کرده عدویم
آه / که خون عقده شد در گلویم
آمده درد و غم ها به سویم

(ای، عمو جان عموجان عمو جان)۳

جسم تو خونین و قلبم شکسته
بنگر که زهرا کنارت نشسته
برخیز و بر غربتم کن نگاهی
بی تو عمو جان ندارم سپاهی

آه / ز داغت قدم شد کمانی
آه / عدو میکند شادمانی
از خوشی ها ندارم نشانی

(ای، عمو جان عمو جان عمو جان)۳

  • جمعه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 22:05
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رسول میثمی

سبک نوحه شهادت حضرت حمزه(ع) -(دوباره ماتمی دیگر بپا شد...) * رسول میثمی

795

سبک نوحه شهادت حضرت حمزه(ع) -(دوباره ماتمی دیگر بپا شد...) دوباره ماتمی دیگر به پاشد
گلی از گلشن طاها جدا شد
عزیز و دلبر و یار پیمبــــــــــر
براه خالق اکبر فــــــــــدا شد

به پیش چشم پیغمبر
شده چون لاله ای پرپر
نبیند جسمش را خواهر

زداغ حمزه زهرا دل پریشان است
سفیه خواهرش محزون و نالان است

((( آه واویلا آه واویلا )))

دگر طاقت ندارد خواهـــر تو
اگرچه مثله گشته پیکـــــر تو
تنت شد پر زخون وپاره پاره
نشد اما جدا از تن ســــــر تو

به کربلا چه غوغا شد
حسینت تشنه فداشد
به روی نیزه سرها شد

به پیش چشم زینب دست وپا میزد
دم آخر خدایش را صـــــــــــدا میزد

((ای حسین جان مظلوم حسین جان))

  • جمعه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 22:25
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

شعر شهادت حضرت حمزه(ع) -(نور چشم پیمبری حمزه...) * محمد فردوسی

742
1

شعر شهادت حضرت حمزه(ع) -(نور چشم پیمبری حمزه...) نور چشم پیمبری حمزه

چه قدَر مثل حیدری حمزه

اسدالله دیگری حمزه

به خداوند، محشری حمزه

ای مُلقّب به سیّدالشهدا

حامی مُخلص رسول خدا

هم عمو هم برادرش بودی

همه جا یار و یاورش بودی

تو علمدار لشکرش بودی

جنگجوی دلاورش بودی

تا نظر بر سپاه می کردی

روزشان را سیاه می کردی

بین لشکر وجود تو لازم

بین میدان، حریف تو نادم

افتخار قبیله ی هاشم

می نویسم برای تو دائم

می نویسم کمال داری تو

مثل جعفر دو بال داری تو

بی سبب نیست این که “سرداری”

به علی رفته ای جگر داری

وقت حمله به سینه پر داری

همه دیدند که هنر داری

با دو شمشیر حمله می کردی

وَ دمار از همه در آوردی

مرحبا بر تو ای عموی رسول

که چنین شد سفید، روی رسول

با تو محفوظ چار سوی رسول

کم نگردید با تو موی رسول

کاش حمزه مدینه هم بودی

دور بیت الحزینه هم بودی

بیعتت با نبی چه دیدن داشت

اَشهدت آن زمان شنیدن داشت

عطر اسلام تو وزیدن داشت

رنگ بوجهل هم پریدن داشت

با کمانت سرش ز هم پاشید

از تو و نام حمزه می ترسید

ما پیاده ولی سواره، شما

یکی از راه های چاره، شما

روضه های پر از اشاره، شما

تکّه تکّه و پاره پاره، شما

اهل بیت از تو یاد می کردند

بر تو گریه زیاد می کردند

در کمین بود، نیزه را انداخت

پیکرت را چه بی هوا انداخت

تا نبی روی تو عبا انداخت

همه را یاد بوریا انداخت

اوّلین رکن پنج تن می خواند

روضه ی شاه بی کفن می خواند

ته گودال پیکرش افتاد

جلوی چشم خواهرش افتاد

جای خنجر به حنجرش افتاد

ناله ای زد وَ مادرش افتاد

یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم

یا بُنَیَّ قتیل عریانم

  • دوشنبه
  • 3
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 23:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت حضرت حمزه عم گرامی پیامبر(ص ) * مرتضی محمودپور

338

شهادت حضرت حمزه عم گرامی پیامبر(ص ) ◾شهادت حضرت حمزه
◾سید الشهداء(ع)
◾عم گرامی نبی مکرم اسلام (ص)

به شهیدان تو سروری دادی
قبل آقای کربلا حمزه
تو شهید احد شدی آنروز
بهر آیین مصطفی حمزه

ای سرپا تمام شور و امید
خم شده قامت نبی گرام
بین صحرا که مصلحت کردند
شد مروت در آن میانه تمام

جگرت را ز سینه در آورد
زنه ملعونه در دل صحرا
خواهرت آمده ز جا برخیز
تا نبیند که سرشکسته ترا

مانع دیدن تو و خواهر
گشت پیغمبر و علی آنجا
وای برجسم غرق خون حسین
پاره پاره فتاده در صحرا

خواهرش آمده در این مقتل
دید زودتر رسیده است زهرا
نوحه سر داد بین آن گودال
داد میزد مقطع الاعضا

تن بی سر بروی خاک بلا
دزدها بین چه غارتش کردند
پیراهن کهنه را عدو برده
قبل کشتن شماتتش کردند

  • سه شنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دو دمه ی شهادت حضرت حمزه(ع ) * مرتضی محمودپور

473
2

دو دمه ی شهادت حضرت حمزه(ع ) ◾دودمه های شهادت
◾حضرت حمزه(ع)

◾بنداول
پیکر حمزه فتاده بر زمین در خاک و خون
جسم پاکش لاله گون (۲)

◾بنددوم
گفت خواهر زیر لب انا الیه راجعون
جسم پاکش لاله گون (۲)

◾بندسوم
شد احد کرببلا جان از تنش گشته برون
جسم پاکش لاله گون (۲)

  • سه شنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:51
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

روضه و توسل به حضرت حمزه سیدالشهدا(ع)، حاج حسن شالبافان -(نور چشم پیمبری...) *

571

روضه و توسل به حضرت حمزه سیدالشهدا(ع)، حاج حسن شالبافان -(نور چشم پیمبری...) نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا

هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی

بین لشکر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیلۀ هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو

بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی

مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی

بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید

*نمیدونی وقتی اسم حمزه سیدالشهدا میومد چقدر دل پیغمبر ما قرص میشد، هم چقدر دل دشمنانش به لرزه میفتاد .. همیشه میگفتن تا پیغمبر کسی مثل حمزه کنارش هست،تا کنارش علی هست مگه میشه به این پیغمبرنزدیک شد *

ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند

*خوش به حال اونایی که امشب مشکی پوشیدن برای حمزه .. پیغمبر خدا دو نفرُ خیلی دوست داشت که وقتی ازدنیا رفتن انقدر گریه کرد .. یکی از اون ها خانومش بود، اُمُ المومِنین خدیجه کبری بود که نوشتن پیغمبر سالها بعد برا خدیجه گریه میکرد .. یکی دیگه از اون اشخاص حضرت حمزه سیدالشهدا بود .. لذا امشب هرکی میتونه برا جنابِ حمزه سیدالشهدا قشنگ گریه کنه .. آخه مادرِ سادات برای عموجانش بلندبلند گریه میکرد .. بعضی ها میگن اولین تسبیح تربتُ مادرِ سادات از خاک قبر حمزه سیدالشهدا درست کرد ..*

در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:52
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

رباعی شهادت حضرت حمزه(ع) -(یک عبا بر قامت حمزه پیمبر میکشید...) * عبدالحسین میرزایی

619

رباعی شهادت حضرت حمزه(ع) -(یک عبا بر قامت حمزه پیمبر میکشید...) یک عبا بر قامت حمزه پیمبر می کشید
یک عبا در کوچه حیدر روی مادر می کشید

یک عبا هم کربلا در روز عاشورا حسین
پیش نعش اکبرش بر روی خواهر می کشید

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(ای شیر خدا و شیر احمد...) *استاد حاج غلامرضا سازگار

533

حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(ای شیر خدا و شیر احمد...) ای شیر خدا و شیر احمد
ای یار و فدایی محمّد

ای عمِّ رسول و عمِّ حیدر
برختم رسل علّیِ دیگر

سر تا به قدم همه فتوّت
شمشیر تو حامی نبوّت

ایثار زتو، شجاعت از تو
حکم از نبی و اطاعت از تو

روی تو به بدر نور بخشد
شمشیر تو در اُحد درخشید

تو قلب رسول را امیدی
سردار مبارز و شهیدی

تاریخ کند هماره اعلام
کز بَدوِ طلوع دینِ اسلام

حمزه همه جا محمّدی بود
احیاگر دین احمدی بود

ای شیر خدا، سلام بر تو
شمشیر خدا، سلام بر تو

روزی که زجور خصمِ نا اهل
وز بغض و عداوت ابوجهل

بردند هجوم بر محمّد (ص)
زد لطمه عدو به جان احمد

از همسر خویش تا شنیدی
با خشم به هر طرف دویدی

فریاد زدی کجاست بوجهل
آن سنگدل زاصل نا اهل

از خشم رهش به کوچه بستی
پیشاپیش از کمان شکستی

فریاد زدی که ای ستمگر
این مزد جفایت با پیمبر

زین واقعه تلخ بود کامّت
دل برد به مسجد الحرامّت

دیدی که رسول حیّ دادار
بنشسته غریب و بی کس و یار

از سوز درون زدی صدایش
گلبوسه زدی به دست و پایش

کای سیّد و سرورم محمّد (ص)
فرزند برادرم محمّد (ص)

بر خصم تو ره زخشم بستم
پیشاپیش از کمان شکستم

من حمزه ام، ای سرم فدایت
پیوسته کنم زتو حمایت

فرمود رسول حیّ داور
کای عمّ گرامی پیمبر

من عفو و کرم بود مرامم
هرگز نه به فکر انتقامم

تا نور دهی به هر دو عینم
خوشنود کن از شهادتینم

دُر از لب همچو لعل سفتی
از قلب، شهادتین گفتی

برد از سخنت رسول حق نوش
لبخند زنان گشود آغوش

کای عمّ گرامی نکویم
این بود همیشه آرزویم

با قصّه ی حمزه و پیمبر
یاد آمدم از عموی دیگر

عبّاس علی گل مدینه
آب آور بلبل مدینه

سقّای نخورده آب در بحر
گشته جگرش کباب در بحر

دل را زشراره تاب داده
از اشگ به آب آب داده

یک باغِ مدینه دیده در آب
تصویرِ سکینه دیده در آب

دریاش روان زهر دو عین است
خجلت زده از لب حسین است

با یک یمِ اشگ و یک یم خون
لب تشنه شد از فرات بیرون

بار غم تشنگان به دوشش
در سینه شرر، به دل خروشش

یاد لب خشک شیر خواره
میزد به وجود او شراره

جان کرده سپر به تیر دشمن
گردیده جدا دو دستش از تن

تیری زکمان رسید بر مشک
از دیده ی مشک شد روان اشک

عبّاس نگه به آب می دوخت
آب از غم او چو شعله میسوخت

ای حمزه ی کربلا اباالفضل
سینه سپر بلا ابالفضل

سوزی که هماره سوزِ «میثم»
آتش فکند به قلب عالم

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(ای آنکه داغ توبه دل ما نشسته است...) *استاد سید هاشم وفایی

356

حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(ای آنکه داغ توبه دل ما نشسته است...) ای آن كه داغ توبه دل مانشسته است
چون لاله داغ دارد وتنها نشسته است

گل گردميده برسرمژگان چشم ما
خارغمت به پاي دل مانشسته است

زينت گرفت چهره زاشك عزاي تو
چون شبنمي كه برروي گلهانشسته است

ازداغ جانگداز توياحمزة الرسول
گردملال بررخ زهرانشسته است

چون قبرتوست مأمن دلهاي بي پناه
زهرا براي گريه درآنجانشسته است

تاديدمصطفي بدنت رابه خاك گفت
تيرغمي به قلبم ازاعدانشسته است

گرغرق ماتم است زمين مثل آسمان
درماتم توخواجه اسرانشسته است

شام عزاي توست«وفائي»اگرچوشمع
آتش گرفته،سوخته، ازپانشسته است

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت حضرت حمزه(ع) -(تا همیشه غمت بر این دلهاست...) * ابوالفضل عطاری

582

شهادت حضرت حمزه(ع) -(تا همیشه غمت بر این دلهاست...) تا همیشه غمت بر این دلهاست
گریه بر تو سفارش طاها ست

در مقامت همین بس است نبی
گفت حمزه سیدالشهدا ست
......
ای عموی نجیب پیغمبر
تکیه گاه غریب پیغمبر

اسدالله غزوه های رسول
وقت غمها حبیب پیغمبر
.........
همه جا یار مصطفی بودی
تو مددکار مصطفی بودی

هر زمانی که اذیتش کردند
تو طرفدار مصطفی بودی
. ........

رفتی و در مدینه غوغا شد
باب توهین به مصطفی وا شد

بعد پیغمبر و تو و جعفر
آتش کینه سهم زهرا شد
.........
من بمیرم چه بر سرت آمد
چه به احوال پیکرت آمد

عالمی سوخت آن زمانی که
سر نعش تو خواهرت آمد
.........
خواهرت قد کمان رسید از راه
ضجه میزد به ناله ای جانکاه

تا که چشمش به پیکرت افتاد
گفت وا حمزتا ! رسول الله
........
خواهر تو ندید پیکر تو
که چه آورده هند بر سر تو

خارها و عبا کمک کردند
که نمیرد عزیز خواهر تو
.......

خواهرت را کسی اسیر نکرد
از خجالت که سر به زیر نکرد

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شهادت حضرت حمزه(ع) -(نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست...) * محمود ژولیده

561

شهادت حضرت حمزه(ع) -(نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست...) نیزه ای آمد به قلب حمزه،آن شوکت شکست
آن صلابت،آن شجاعت،آن همه هیبت شکست

دور از چشم نبی،افتاد علمدارش زمین
آن شکوه و هِیمنه،در موجی از حیرت شکست

ناگهان پیچید در دشتِ اُحد این مرثیه
تک سوارِ یل یلِ پیغمبر رحمت شکست

در یمینِ جبهه میجنگید حیدر،یک تنه
در یسارِ جبهه یک سردار ،یک امّت شکست

فرصتَش را مغتنم دید و جگرخواره،رسید
سینۀ شیر رسولُ الله،بی مُهلت شکست

چون جگرخواره دلِ آن شیر،بر دندان کشید
مُثله شد آن قامتِ چون سَرو،آن عزت شکست

تا به بالین عمو آمد پَیمبر آه آه
بر کمر دستی گرفت وگفت:این قامت شکست

یادم آمد از علمدار رشید کربلا
از غمش پشت حسین آنروز با شدّت شکست

بی علم،بی دست،با صورت،زمین افتاده بود
گفت آقاجان؛ غرورم پیش این ملت شکست

من شنیدم سنگ بارانت کنند این کوفیان
خوب شد پیشانی اَم پیش از تو با ضربت شکست

من نباشم تا ببینم زینبت را میزنند
وای از آندم که حریم بانوی عصمت شکست

وای اگر گویند؛ حمله بر حرم آزاد شد
آه از آن ساعت که دشمن درحرم حرمت شکست

گوشواره،دستبند،خلخال، اینها جای خود
حرمت معجر شکست و حرمت عترت شکست

یا ز غم باید بمیرم،یا رود از دیده خون
مهدیا!!!بازآ که دیگر حرمت غیرت شکست

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(ای مسیحادم رسول الله...) * ناشناس ؟؟؟

449

شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(ای مسیحادم رسول الله...) ای مسیحا دم رسول الله
چون علی مرهم رسول الله
سپر محکم رسول الله
عزّت پرچم رسول الله

حمزه، ای افتخار اسلامی
مظهر اقتدار اسلامی

در عبادت قیامتی داری
با مناجات اُلفتی داری
بین میدان شجاعتی داری
به علی چه ارادتی داری

آسمان زیر گام های شماست
آخر عشق ابتدای شماست

قد احمد ز غصّه ات تا شد
تا که یک نیزه بر تنت جا شد
آه بالا سرت چه غوغا شد
بر سَرِ غارت تو دعوا شد

لشگری دور پیکرت آمد
جِگرت را زنی به دندان زد

گرچه خیلی بلا سرت آمد
گرچه قاتل برابرت آمد
تا کنارِ تو خواهرت آمد
یک عبا رویِ پیکرت آمد

تا نبیند صَفیه حالت را
وای از روضه های کرب و بلا

کربلا دِشنه دارها بودند
یک نفر نه ، هزارها بودند
وسطِ نیزه زارها بودند
روی سینه ، سوارها بودند

آبرویِ قبیله غارت شد
پیش زینب به تن جسارت شد

حرم الله در خطر افتاد
ردّ شلاّق بر کمر افتاد
خواهری بین صد نفر افتاد
بین بازار و هر گذر افتاد

همه دیدند ضعف تن ها را
مَردها می زدند زن ها را

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر شهادت حضرت حمزه(ع) -(ای شهید رکاب پیغمبر...) * محمود ژولیده

478

شعر شهادت حضرت حمزه(ع) -(ای شهید رکاب پیغمبر...) اي شهيد ركاب پيغمبر
پدر و مادرم فداي تو باد

اي اُحُد شاهد شهادت تو
عمر من وقف در ثناي تو باد

*

در دلم حسرت زيارت توست
كه تو محبوب مردمي حمزه

طبق نصّ صريح آل نبي
اسدالله دومي حمزه

*

از سلام زيارتت پيداست
كه تو ياور شدي نبوت را

گر پيمبر تو را دهد رخصت
خود شفيعي همه قيامت را

*

اي علمدار غزوه هاي رسول
كاشف الكرب مصطفايي تو

وي يل ِ يكه تاز بدر و اُحُد
تحت فرمان مرتضايي تو

*

گر بني هاشمي كني حمله
بر يمين و يسار ميتازي

گر كني قصد جان هر مشرك
مركب و راكبش بر اندازي

*

آه از آندم كه قصد جان تو كرد
هندِ ملعونه ي جگر خواره

كرد قاتل پس از شهادت تو
با غضب سينه ي تورا پاره

*

عَلَمت چونكه بر زمين افتاد
واي ، دندان مصطفي بشكست

گفت زهرا پس از تو يا عَمّاه
سر پيغمبر خدا بشكست

*

دشمن از پيكر تو هم نگذشت
مُثله شد قامت مطهر تو

ليك جسم پُر از جراحاتت
ماند مخفي ز چشم خواهر تو

*

من بميرم براي آن خواهر
كه تن بي سر برادر ديد

جسم هفتاد و دو گل ِ پرپر
بر سر نيزه هيجده سر ديد

*

راهِ زينب به قتلگاه افتاد
قتلگاه برادر بي سر

خواهر انگار با برادر خود
ميشنيدند ناله ي مادر

*

مادر انگار با پسر دارد
ميزند حرفهاي آخر را

ميشنيدند قاتل و مقتول
ناله هاي غريب مادر را

*

اين همان ناله هاي مادر بود
قتلوك بُنَيَّ عطشانا

اولين نوحه هاي كوثر بود
ذبحوك بُنَيَّ عريانا

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمود اسدی

شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(چون رسید احمد کنار پیکرش...) * محمود اسدی

430

شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) -(چون رسید احمد کنار پیکرش...) چون رسید احمد کنار پیکرش
دید آمد چه بلایی بر سرش
گشته حمزه پاره پاره جگرش
تا نبیند جسم او را خواهرش
لحظه ای جانسوز ختم الانبیا
با عبا پوشاند جسم حمزه را

گر چه در خون پیکر حمزه تپید
گر چه اعضای تنش دشمن درید
با عبایی که نبی بر او کشید
خواهر آمد جسم مثله را ندید
گر چه اینجا فاطمه همراه بود
باز هم از غصه خواهر غش نمود

دل از این ماتم بود در شور و شین
اشکها جاری بود از هر دو عین
تا نبیند خواهرش زخم سنین
کاش می پوشاند کس جسم حسین
دل به یاد قتلگاه افتاده است
یوسفی در قعر چاه افتاده است

زینب آمد غرق آه و دل غمین
دید افتاده گلش از صدر زین
قطعه قطعه پیکری روی زمین
پوششی هم داشت جسم شاه دین
تا نبیند زینب آن گل پیرهن
اسبها رفتند روی آن بدن

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد