وفات شهادت گونه حضرت رسول الله

◾نوحه‌ی سینه زنی
◾شهادت امام مجتبی(ع)

◾بنداول
زهر کین زد شراره بر همه جسم و جانم
من به زهرای اطهر در جنان میهمانم
زینب ای خواهر من
طشتی آور بر من(۲)
من غریبم غریبم(۳)

◾بنددوم
گو حسینم بیاید در کنارم نشیند
لحظه آخرم شد حال زارم ببینم
تا که در شور و شینم
محو روی حسینم(۲)
من غریبم غریبم(۳)

◾بندسوم
من غریب مدینه یار و یاور ندارم
از غریبی سرم را روی زانو گذارم
شاهد غربت من
باشد این تربت من(۲)
من غریبم غریبم(۳)

• یکشنبه
• 11
• مهر
• 1400
• ساعت
• 21:46
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

خوش بحال دلِ آنکس که گرفتارِ تو شد
چشم بیمار تو را دیده و بیمارِ تو شد

هدفَت بود بنا کردنِ وحدانیّت
سجده آورد علی(ع)؛ یار وفادارِ تو شد

از خدا گفتی و کفار به تو طعنه زدند
نگرفتی به دل و لطف و کرم کارِ تو شد

زیرِ بارِ ستم و دشمنی و زخم زبان
کمرت خم شد و اسلام بدهکارِ تو شد

بعد تو دلهره افتاد به جانِ یثرب
کعبه مشکی به تنش کرد و عزادارِ تو شد

رفتی و باغ فدک مثل خلافت شد غصب
دوّمی آمد و در کوچه طلبکارِ تو شد

سخت سیلی زد و بد مزد رسالت را داد
بد جسارت کرد و مایهٔ آزارِ تو شد

بر سرِ فاطمه ات پیش حسن(ع) داد کشید
به خدا بغضِ گلویش غم ِ سرشارِ تو شد

رفتی و سوخت سراپایِ حدیث ثقلین
شعله ها باعث بیتابی بسیارِ تو شد

پیرهن دوخت و نان پخت و فقط درد کشید
با دلی خون شده آمادهٔ دیدارِ تو شد!

• دوشنبه
• 12
• مهر
• 1400
• ساعت
• 13:24
• نوشته شده توسط
• مرضیه عاطفی

مدینه در عزا شد،شور غوغا به پا شد
به سوی خلد و جنت،رهسپر مصطفی شد
رفته از دنیا رسول الله
علی مولی آجرک الله

یار و غمخوار امت،نبی گردیده خاموش
از غم داغ بابا،فاطمه شد سیه پوش
رفته از دنیا رسول الله
علی مولی آجرک الله

داغ ختم رسولان،خون دل مرد و زن کرد
پیکر پاک او را،علی غسل و کفن کرد
رفته از دنیا رسول الله
علی مولی آجرک الله

مدینه در عزایش،شده چون روز محشر
زین مصیبت شکسته،قلب زهرا و حیدر
رفته از دنیا یا رسول الله
علی مولی آجرک الله

گل عالم محمد،از جهان دیده بسته
شیعه با اشک و ناله،در عزایش نشسته
رفته از دنیا رسول الله
علی مولی آجرک الله

زین جهان رفته احمد،همه هستی حیدر
سوزد از این مصیبت،دل زهرای اطهر
رفته از دنیا رسول الله
علی مولی آجرک الله

بعد تو یا محمد،در سقیفه نشستند
بهر بیعت ز کینه،دست حیدر ببستند
رفته از دنیا رسول الله
علی مولی آجرک الله

بعد تو زد ز خانه،آتش کین زبانه
نانجیبان به زهرا،می زدند تازیانه
رفته از دنیا رسول الله
علی مولی آجرک الله

• پنج شنبه
• 31
• شهریور
• 1401
• ساعت
• 12:47
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

◾رحلت نبی گرامی اسلام
بنداول
نبی بر زانوی حیدر سرش بود
کنار بسترغم دخترش بود
به یکباره نفس در سینه گم شد
شکسته چون ز کین بال و پرش بود
نگاهش بر نگاه حیدر اما
ولی زخمی دو چشمان ترش بود
به روی سینه طفلان عزیزش
علی و فاطمه دور برش بود
اجل مهلت ندادش وای زهرا
همه داغش غم پیغمبرش بود
رخ زردش گواه سوز آهش
ولیکن مضطرب بوده نگاهش
بنددوم
دو دستش بی رمق افتاد از کار
دو چشمان خدابینش شده تار
سفارشهای او بر امت این بود
حریم عترت و قرآن نگهدار
ولی ای وای بر عترت چه کردند
که زهرا بعد احمد دید آزار
زدند آتش سرای مرتضی را
که محسن کشته شد از نوک مسمار
به پشت در چو زهرا رفت ناگه
لگد بر پهلوی و خونش به دیوار
سه

• دوشنبه
• 14
• آبان
• 1397
• ساعت
• 17:43
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا به هوش که با رحلت نبی
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست
شاعر : غلامرضا سازگار

• سه شنبه
• 12
• دی
• 1391
• ساعت
• 18:02
• نوشته شده توسط
• feiz

آب شرمنده ی لبت عباس
تشنگی مُرد از خجالت تو
مردومردانگی برای ابد
رفت زیربلیط غیرت تو
به ازاین باش با بَدان؛انگار
باب حاجات بهتر از مایی !؟
جمله ام از حسادت است آقا
بیشتر مال ارمنی هایی!؟
آبرودار آسمان هایی
مهربان ِعشیره ی احساس
:در شکوه مقامت آوردند
« رَحِم الله عَمی العباس»
عشق مدیون جان فشانی هات
معرفت از ازل گرفتارت
شیر ام البنین حلالت باد
تا قیامت ادب بدهکارت
پدر مشک های دلواپس
ساقی بی شراب و پیمانه
دختری منتظر نشسته؛ بیا
حُرمت قول های مردانه
کوری چشم حرمله برخیز
یاعلی! شاه لشگرش پاشید
غیرت الله! خواهرت زینب
خاک غم روی معجرش پاشید
یا علی! شاه بی علمداراست
چند متری شیب گودال است
پای دشمن به

• سه شنبه
• 21
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 05:46
• نوشته شده توسط
• عفاف

توی چشمامون میزنه بارون
دیگه زهرا ، خداحافظ ، میمیرم دل خون
بعد من از این مدینه دلِ علی شاکی میشه
توی همین کوچه یه روز چادر تو خاکی میشه
دارم میرم از این دنیا دلم میگیره ای زهرا
که فاطمیه تو راهه واویلا
امون امون ای دل ای دل
******
میزنی پرپر جلوی حیدر
جای خونِ ، تو می مونه ، روی میخ در
مجلس ختمم که میشه میبینه با خنده دارن
به جای گل درِ خونش آتیش و هیزم میارن
می مونی وقتی که تنها میگی کجایی ای بابا
بیا که محسن رو کشتن واویلا
امون امون ای دل ای دل
******
منم و غم ها علی و زهرا
قراره ما ، توی گودال ، عصر عاشورا
به روی سینمه حسین انگاری چشمام میبینه
یکی با خنجرش میاد به روی سینش میشینه
تو قتلگاه میشه غوغا که نیزه ها میره بالا
میشه حسین من بی سر واویلا
امون امون ای دل ای دل

شاعر : سعید پاشازاده

• دوشنبه
• 8
• مهر
• 1392
• ساعت
• 13:52
• نوشته شده توسط
• یحیی

ای ملائک سوی یثرب پرواز کنید

شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید

همه با هم به سما دست دعا باز کنید

خون فشانید ز چشم و به خدا راز کنید

مهر غم نقش به بال و پرتان میگردد

مرگ دور سر پیغمبرتان میگردد

پیک غم از حرم خواجه اسری آید

خبر از فاجعه محشر کبری آید

کاروان اجل از جانب صحرا آید

نگذارید در خانه زهرا آید

قاصد مرگ کجا کعبه مقصود کجا

ملک الموت کجا خانه معبود کجا

اجل استاده هراسان بدر بیت رسول

پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دخول

لرزد از زمزمه او دل زهرای بتول

فاطمه سوی پدر آمده محزون و ملول

کی پدر پیک غریبی است تو را میخواند؟

کیست کز هر سخنش قلب مرا لرزاند

گفت در پاسخ زهرا پدر ای پاک س

• پنج شنبه
• 12
• آذر
• 1394
• ساعت
• 13:29
• نوشته شده توسط
• حمید

رسیده لحظه ی آخر علی بیا به برم
بیا بگیر به زانوی خود دمی تو سرم

بیا نبی به تو گوید نگفتنی ها را
بیا به گوش تو گویم کنون که محتضرم

بیا به یاد گذشته کمی سخن گوییم
بیا زآتیه گویم هر آنچه باخبرم

به یادم آیم علی جان ،به بسترم خفتی
برای حفظ وجودم تو بوده ای سپرم

تو ذوالفقار به کف جانفدای من بودی
تلاش تو به غزا بوده مایه ی ظفرم

بدم چو موسی عمران،تو بوده ای هارون
درخت زندگیم را تو بوده ای ثمرم

به وقت تلخی ایام بعد یاد خدا
همیشه یاد تو بوده به کام ،چون شکرم

از این جهان بروم لیک ناگران هستم
مصائبی که رود بر تو آیدم نظرم

علی...جان تو و جان دخترم زهرا
امانتی است به دستت،ستاره سحرم

به درب خانه ی

• چهارشنبه
• 18
• آذر
• 1394
• ساعت
• 12:39
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

خداحافظ عزیز من دگر من میروم

دم آخر به بالینم بیا ای دخترم

بیا بیا بیا بیا بیا بسویم

بیا بیا كه راز دل بتو بگویم

تو اولین نفری كه میای كنار بابا ، یازهرا

زیاد نمیمونی تو بعد من میون دنیا ، یازهرا

زهرا وای

******

نكن زاری كنارم ای گل ریحون من

كه از آهت میسوزه این دل پرخون من

دلم دلم زداغ تو دلم بیماره

دلم دلم میون اون در ودیواره

الهی گیر نكنی بین آتیش مدینه ، یازهرا

الهی كه نشی پیش علی شكسته سینه ، یازهرا

زهرا وای

******

حسینم كو كه میخوام باز ببوسم حنجرش

الهی كه خدا صبری بده بر خواهرش

امون امون زصید رفته از حال

میره میره میره زینب میون گودال

میشینه اشك بی كسی رو گونه های خو

• شنبه
• 6
• آذر
• 1395
• ساعت
• 16:24
• نوشته شده توسط
• ایدافیض

ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید‌
شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید
همه با هم به سما دست دعا باز کنید
خون فشانید ز چشم و به خدا راز کنید
مهر غم، نقش به بال و پرتان می‌گردد
مرگ دور سر پیغمبرتان می‌گردد
پیک غم از حرم خواجه اَسری آید
خبر از فاجعه محشر کبری آید
کاروان اجل از جانب صحرا آید
نگذارید در ِ خانه ی زهرا‌ آید
قاصد مرگ کجا، کعبه ی مقصود کجا
ملک الموت کجا، خانه معبود کجا
عرضه داشت بابا یه جوانی دم در ایستاده در زده، فرمود:فاطمه جان اون جوانی كه دیدی از هیچ كسی اجازه نمیگیره،بی اجازه¬واردمیشه،اون ملك الموت برادرم عزرائیل فقط در خونه¬ی تو رودرزده اجازه گرفته، عزرائیل هم در میزنه میخواد بیاد خو

• چهارشنبه
• 12
• مهر
• 1396
• ساعت
• 07:10
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

امشب پر از درده , قلب خدا شاید
لطمه زده جبریلم , تو این عزا شاید

آخه محمّده , اونی که داده جاده های عرشو خاتمه
بسه همین براش , اگه صداش کنن همه بابای فاطمه

داره , میره ولی تو فکر اینه
دشمن , گُلشو از زمین میچینه
حیدر , میمونه با یه قوم نامرد
زهرا , میمونه و همه مدینه

(( آقام یا رسول الله ))
.......

زهری که نوشیدی , زهر شقاوت بود
رِحلت که نبود اصلا , عین شهادت بود

آخه شهادت و , ثمر خون تو حسینو کربلا رسوند
چه خونیه مگه , وسط روضه هاش ماها رو تا خدا رسوند

امشب , زائر تو شدم , مدینم
زیر گنبد سبز تو میشینم
یعنی میشه که روبروی صحنت
صحن حسنو هم یه روز ببینم

(( آقام یا رسول الله ))

....
مدیون

• پنج شنبه
• 25
• آبان
• 1396
• ساعت
• 19:26
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

ای مونس و غمخوار من
خوشید شام تار من
بابای من دلدار من
بمون کنارم
من و علی بدون تو یاوری نداریم
اسیر غصه های این روزگاریم
نداره دنیا بی تو صفایی
بعد تو بابا داد از جدایی
وای از جدایی

ای کعبه ی دلها نرو
از پیش ما تنها نرو
بی حیدر و زهرا نرو
بابای خوبم
هستی تو تکیه گاهم مثل علی پناهم
با رفتن تو بابا لبریز آهم
برام دعا کن آروم بگیرم
منم کنار جسمت بمیرم
وای از جدایی

ای رحمت الللعالمین
ای هستی روح الامین
می شه علی خونه نشین
تو که نباشی
روزی رو من می بینم که حرمتم شکسته
علی رو می کشن با دستای بسته
بمون کنارم می بینم انگار
که بین آتیش شدم گرفتار
وای از جدایی

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

• چهارشنبه
• 1
• آذر
• 1396
• ساعت
• 12:21
• نوشته شده توسط
• احسان نیکخواه

ملک نوحه سرا شد در سماوات
عزاداری کند مادر سادات

یا رسول الله یا رسول الله

مدینه رخت ماتم را به بر کن
گریبان چاک زن ، خاکی به سر کن
بیا هم ناله با خیر النساء شو
بیا و گریه بر خیر البشر کن

یا رسول الله....
ملک نوحه سرا....

بنفشه دیده تر ، دلخون شقایق
شده دریای غم دلهای عاشق
علی با اشک دیده آب می ریخت
به روی پیکر قرآن ناطق

یا رسول الله.....
ملک نوحه سرا....

نشسته اشک غم در چشم زمزم
به تن کرده حرم پیراهن غم
صدای نوحه ی قرآن بلند است
گرفته ختم در ترحیم خاتم

یا رسول الله
ملک نوحه سرا...

• پنج شنبه
• 10
• اسفند
• 1396
• ساعت
• 15:34
• نوشته شده توسط
• feiz

شهادت حضرت رسول اکرم (ص)
یا رسول الله خاتم (۲)
ای امید هر دو عالم
در دل و سینه ی من ولایت
کن نگاهی تو بر این گدایت
یا محمد محمد محمد (۲)
********
رحمه للعالمینی (۲)
تک گل روی زمینی
حضرت خاتم الانبیایی
در دوعالم تو مشکل گشایی
یا محمد محمد محمد (۲)
********
از تو باشد آبرویم (۲)
شد مدینه آرزویم
ای که هستی تو روح و روانم
نام تو گشته ورد زبانم
یا محمد محمد محمد (۲)
********
در دو عالم یار مایی (۲)
داروو درمان مایی
از گنه خسته ام یا محمد
دل به تو بسته ام یا محمد
یا محمد محمد محمد (۲)
********
شهر یثرب در نوا شد (۲)
ماتم عظمی با پا شد
رفته پیغمبر از دار دنیا
غم گرفته تمام جهان را
یا محمد محمد محمد (

• چهارشنبه
• 17
• مرداد
• 1397
• ساعت
• 18:17
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
برفت از عالم هستی پیمبر (۲)
شده گریان او زهرای اطهر
زند بر سینه و سر
ز غم زهرای اطهر
محمد یا محمد (۲)
********
همیشه بوده او غمخوار امت (۲)
چه رنجهایی کشیده او از امت
رها گشته ز غمها
از آن زخم زبانها
محمد یا محمد (۲)
********
همان کاو رحمه اللعالمین است
خدایا پیکرش روی زمین است
جهان شد غرق ماتم
ز سوز و داغ و ماتم
محمد یا محمد (۲)
********
چرا دلخون امیرالمومنین شد
چرا مولا علی خانه نشین شد
به پیش چشم حیدر
زدند زهرای اطهر
محمد یا محمد (۲)
********
عجب حق پیمبر را ادا کرد
به پشت در عزیزش را فدا کرد
عجب شور و نوایی
شده محسن فدایی
محمد یا محمد (۲)
********

• شنبه
• 20
• مرداد
• 1397
• ساعت
• 20:27
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

سینه پُرِ شرارِ ناله و آه
دل زِ ازل با وِلای تو همراه
سَیّدُنا آقا یا رسولَ الله
سَیّدُنا آقا یا رسولَ الله...
مرغ دلم میزنه پر یا مولا
به مدینه حرمِ آرزو ها
دم میگیره یا محمد یا زهرا
سَیّدُنا آقا یا رسولَ الله...
مکتب تو رحمته و عنایت
بندگی و کرمه و هدایت
جانِ همه عالمین به فَدایت
سَیّدُنا آقا یا رسولَ الله...
راه شما راهِ عروج و عزّت
کن تو دعا برای ما زِ رحمت
تا که بشیم دور از گناه و غفلت
سَیّدُنا آقا یا رسولَ الله...
کن نظری که بِشیم از دل و جان
در رَهِ دین وَ مسیرِ شهیدان
خادمای راه عترت و قرآن
سَیّدُنا آقا یا رسولَ الله...
*به این سبک خوانده می شود*

• جمعه
• 11
• آبان
• 1397
• ساعت
• 16:17
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

نوحه وشور وفات حضرت رسول(ص)
بابا بابا سخن زرفتن تو چرا۲
بابا بابا شرر مزن جان مرا۲
بعد تو میدانم غمین وحیرانم غمین
وحیرانم
پدر پدرجانم،پدرپدر جانم،پدر پدرجانم۲
________________________
زهرا زهرا بیا در آغوش پدر ۲
با اشک خود مزن به جانم تو شرر۲
نمی کشد دیری،تو پیش من آیی،تو پیش من آیی
پدر پدر جانم...
_______________________
آتش از کین زبعد من افروزند ۲
پهلویت را شکسته در می سوزند۲
شود گلی پرپر،زباغ آل ا...،زباغ آل ا...
پدر پدر جانم....
___________________________
حیدر حیدر عزیز جان طاها۲
جان تو و جان عزیزم زهرا۲
نما نگهداری،امانتم راتو،امانتم را تو
پدرپدرجانم......

شعر :اسماعیل تقوایی

• جمعه
• 11
• آبان
• 1397
• ساعت
• 19:32
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

تو راملول و پریشان وخسته می بینم
کناربسترخود دل شکسته می بینم
به دوش توست پس ازمن رسالتی سنگین
چرا وجود تو را سخت خسته می بینم
تو نور چشم منی، دخترم! تو راچون ماه
میان هاله ای از غم، نشسته می بینم
بهارباغ من! ای عمر تو چو گل کوتاه
کتاب عمرتو را زود بسته می بینم
اگرچه غرق غمی، چون غمت غم دین است
تمام عمرکمت راخجسته می بینم
هرآن چه راکه پس ازاین وداع خواهی دید
زپشت دیدۀ درخون نشسته می بینم
میان دود و شرار و هجوم اهل ستم
تو را صنوبر پهلو شکسته می بینم
تمام جان «وفایی» ز ناله پُرشده است
که بند بند دلش را گسسته می بینم

• چهارشنبه
• 16
• آبان
• 1397
• ساعت
• 10:10
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول
زمین و آسمان شد
عزادارِ پیمبر
زهرا می نالد از غم
پیشِ چشمانِ حیدر
اباالزهرا یا مولا
روح قرآن به سویِ
آسمان پر کشیده
بر علی و به زهرا
فصل غُربت رسیده
عرش اعلی زین عزا
شد همه ماتم سرا
تسلیت گوید ملک
بر علیِ مرتضی
زمین و آسمان شد
عزادارِ پیمبر
زهرا می نالد از غم
پیشِ چشمانِ حیدر
اباالزهرا یا مولا
بند دوم
با نگاهِ کریم ات
قلبِ ما شد هدایت
اسوه ی مهربانی
جان عالم فدایت
شده خاک قدمت
توتیای عرشیان
شده اند عاشق تو
هر نژاد و هر زبان
زمین و آسمان شد
عزادارِ پیمبر
زهرا می نالد از غم
پیشِ چشمانِ حیدر
اباالزهرا یا مولا
بند سوم
ای تجلّی اسلام
رُکن ایمان تو بودی
قلبِ خشک زمین را
همچو باران تو بودی
یا

• سه شنبه
• 15
• آبان
• 1397
• ساعت
• 17:38
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سبک ۵ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ وداع
من ماندم و وداعت
یک آسمان ستاره
زهراي تو چه سازد
با قلبِ پاره پاره
برخيز و با نگاهت آرامش دلم باش
همچون گذشته بابا حلالِ مشكلم باش
یا ابا الفاطمه یا محمّد ـ یا ابا الفاطمه یا محمّد(۲)
بعد از تو تكيه گاهم
كم سو شود نگاهم
دانم كه دشمنِ تو
افزون نمايد آهم
اي دلخوشيِ زهرا ای قبله گاه رازم
در کوچه های غربت بي تو بگو چه سازم
یا ابا الفاطمه یا محمّد ـ یا ابا الفاطمه یا محمّد(۲)

• سه شنبه
• 15
• آبان
• 1397
• ساعت
• 18:07
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

سبک 1 ـ ذکر / واحد سنگین ـ یتیم
شد غبارِ قبرِ تو گَردِ يتيمي بر سرم
رفتي و آتش زدي با رفتنت بال و پرم
جای خالیِ تو در
پیش چشمِ دخترت
هم حسین و هم حسن
دل غمین و مضطرت
یا ابا الزهرا ـ یا محمّد یا نبی(3)
بعد تو باباي من بيمار و سرگردان شوم
بين آن ديوار و در با محسنم گريان شوم
حاصل زهرا شده
دم به دم اشک روان
پای فصلِ رفتنت
عمرِ من گشته خزان
یا ابا الزهرا ـ یا محمّد یا نبی(3)
وای از آن روزی که دشمن غم به عالم می زند
پیش چشمان حسن سیلی محکم می زند
فاطمه تنها شده
ای پناه فاطمه
شد گلابِ قبر تو
اشکِ آه فاطمه
یا ابا الزهرا ـ یا محمّد یا نبی(3)

• سه شنبه
• 15
• آبان
• 1397
• ساعت
• 00:17
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

بسته بار سفر خاتم الانبیا
غرق ماتم بوَد علی مرتضی
آه و واویلتا آه و واویلتا

خاتم المرسلین می کند زمزمه
همه ذکرش بوَد فاطمه فاطمه
آه و واویلتا آه و واویلتا

کرده روح دعا دخترش را دعا
که الهی نمانی تو در کوچه ها
آه و واویلتا آه و واویلتا
*****
شائق

• سه شنبه
• 15
• آبان
• 1397
• ساعت
• 01:31
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی

سبک ۲ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ التهاب
عالمی در ماتم و غم
در عزا و التهابند
عرشيان از این مصیبت
در فغان و اضطرابند
لحظه‌هاي آخرينِ عمرِ پرخيرِ نبي‌ست
چشم او گاهي به زهرا، گه به چشمانِ علي ست
یا نبی الله ـ یا رحمت للعالمین(۳)
كودكان بر سینه ی او
غرق زاري، غرق آه‌ اند
هر طرف آل پیمبر
چون ستاره گردِ ماهند
کودکی با ناله گوید با غم و صوتِ حزین
جدّ ما این حال زار مادرِ ما را ببین
یا نبی الله ـ یا رحمت للعالمین(۳)

• سه شنبه
• 15
• آبان
• 1397
• ساعت
• 12:20
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

حتّي بدون صحن و گنبد هم صفا دارد
اين خاك غير از بوي غم بوي خُـدا دارد

مُشتي از آن را چند سال قبل بـو كردم
ديدم كه عـطري مـثـل خاك كـربلا دارد

گرچه تبرِك جُستن از اين خاك ممنوع است
حتّي غُبـارش هم درونِ خـود شفا دارد

با اينكه از چشم تمام خلق ناپيداست
از جنس نور اين آستان صحن و سرا دارد

آري اگر خورشيد بر دارد كُلاه از سر
از فرط نورانيّت اين صحـن ، جا دارد

جايي كه در آن چار تا معصوم مدفونند
حـدّ اقل در حـدّ عـرشِ حـق ، بها دارد

دارد هرآنچه این زمین از خیر و از برکت
بي شُبهه از دستِ امام مُجتبي دارد

اينجا چقدر آدم به يـادِ حضرت سجّاد
حال مُناجات و تـضـرّع در دعا دارد

باافتخار اين خاك در هر

• یکشنبه
• 19
• خرداد
• 1398
• ساعت
• 13:02
• نوشته شده توسط
• sdcsd

یثرب دوباره غرق غم شد
صبر علی زین غصه کم شد
رفته پیمبر،از دار دنیا
در غم نشسته،حضرت زهرا
بقیه الله آجرک الله

او رحمه للعالمین است
جسمش چرا روی زمین است
چشمان زهرا،در خون نشسته
حیدر بگرید،قلب شکسته
بقیه الله آجرک الله

بیست و سه سال او رنج و غم دید
از مردم نادان ستم دید
اعدا ز کینه،پیمان ببستند
دندان او را،از کین شکستند
بقیه الله آجرک الله

روی زمین جسم رسالت
دشمن پی غصب خلافت
دست علی را،از کینه بستند
پهلوی زهرایش را شکستند
بقیه الله آجرک الله

مزد رسالت داده سیلی
رخسار زهرا گشته نیلی
در پشت آن در،زد ناله زهرا
آن صحنه را دید،غمدیده مولی
بقیه الله آجرک الله

• چهارشنبه
• 1
• آبان
• 1398
• ساعت
• 12:44
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

◾رحلت جانگداز
◾حضرت رسول مکرم اسلام(ص)

دست تقدیر همه هست مرا با خود برد
آسمان تیره شد و گلشن من را پژمرد
خاطر فاطمه را باد خزان تا افسرد
بعد بابا ز عدو غصه فراوان میخورد
بسکه‌من‌اشک‌فشاندم همه‌ی دیده‌تر است
داغ هجران تو بابا بخداسخت‌تر است

چقدر دردی کشیدی و لبت خاموش است
صوت قرآن تو هر روز پدر در گوش است
عالم از عاشقیت سوخته و مدهوش است
فاتح بدر، غمت را همه دم بر دوش است
عزتم رفت چو رفتی ز برم بابا جان
بعد تو سخت چو یک محتضرم باباجان

برسان در بر مادر تو سلام ما را
گو به مادر که شده یکه و تنها زهرا
بهر گریه رود از شهر به دشت و صحرا
فاتح بدر و حنین گشته غریب و تنها
بعد تو عزت ما رفت به یغما ب

• پنج شنبه
• 2
• آبان
• 1398
• ساعت
• 23:19
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

#السلام_علیک_یا_رحمت_للعالمین

صبر و شکیبایی به هر دردی روا است
جز در غمِ فقدانِ تو ای حضرتِ عشق

بعد از تو چشمِ آسمان را خون گرفته
شد روز و شب گریانِ تو ای حضرتِ عشق

هفت آسمان را در عزای خود نشاندی
داد از شبِ هجرانِ تو ای حضرتِ عشق

ای گوهرِ شب تابِ باغِ آفرینش
آیینه اشک افشانِ تو ای حضرتِ عشق

با مویه های یاسِ تو دل همنوا شد
این جانِ ما قربانِ تو ای حضرتِ عشق

مانده ز بعدت فاطمه در بیتُ الاحزان
آن کوثرِ قرآنِ تو ای حضرتِ عشق

جاریترین نورِ الهی گشته خاموش
حیف از رخِ تابانِ تو ای حضرتِ عشق

رفتی علی با فاطمه تنها نشسته
بر پیکرِ بی جانِ تو ای حضرتِ عشق

معراجِ روحانیِ تو سبز است و روشن
جاوید

• جمعه
• 3
• آبان
• 1398
• ساعت
• 16:26
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

ماتم جانسوز ختم المسلمين است
فاطمه از داغ بابا دلغمین است
وامصیبت
عایشه با زهر کینه قاتلش شد
دائماً از سوی او خون بر دلش شد
وامصیبت
می زند زهرا به سر از داغ بابا
می شود از بعد او تنهای تنها
وامصیبت
گردد آغاز بعد از این غمهای حیدر
می شود زهرا دگر بی یار و یاور
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1398
• ساعت
• 13:54
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی

زهر کینه زده شرر به جان و تنم
یاد غم های تو بر سر و سینه زنم
دخترم فاطمه
دارم این زمزمه
وامصیبت
اشک غربت مریز از غم من در برم
می روم من ولی فکر توام دخترم
فکر پهلوی تو
دست و بازوی تو
وامصیبت
با تو سربسته گویم که چه آمد سرت
پشت در فضه آید عوض مادرت
خونجگر می شوی
بی پسر می شوی
وامصیبت
*****
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1398
• ساعت
• 14:03
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی